سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در ماههای گذشته بحث رانت و پولشویی در سینمای ایران جدیتر و گستردهتر از همیشه مطرح شده تا آنجا که حتی جعفری دولتآبادی دادستان تهران به صراحت اعلام کرد: «تایید میکنم که عدهای در سینما پولشویی میکنند.تمامی این بحث حول مسئله پولشویی از زمانی آغاز شد که نام محمد امامی به عنوان سرمایهگذار و تهیهکننده مطرح شد، فردی که تا چندسال قبل در مقام دستیار کارگردان در سینما فعالیت میکرد.»
بیشتر بخوانید:
بحث پولشویی را برای اولین بار غلامرضا موسوی نخستین سردبیر روزنامه کیهان پس از انقلاب، تهیهکننده فعلی سینما، شریک کمپانی چهار شراکتی فیلمیران (همراه با علی سرتیپی- رسول صدر عاملی - محمدرضا تختکشیان) مطرح کرد. تهیهکنندهای که در حوزه پخش سالنهای بسیاری را تحت تکلف دارد و موضوع پولشویی طرح یک موضوع انحرافی از سوی وی بود تا با این ترفند مانع ورود سرمایهگذاری افراد غیر در حوزه سینما شود. جالب است بدانید سازوکار فعلی سینما، تقریباً تحت سیطره شرکت فیلمیران است و حضور سرمایهگذاران جدید اولین زنگ خطر برای کاهش قدرت این مجموعه بر سینمای ایران خواهد بود.
در نتیجه دشمنیها با محمد امامی و نسبت دادن عنوان پولشویی صورت مسئله اصلی را پاک کرد.این اظهار نظرها عمدتاً به دلیل رقابتهای داخلی مطرح شد. این تحلیل به معنای عدم استفاده امامی از پول کثیف در سینما نیست. امامی قصد داشت که تمامی پولهای کثیفی که با خودش آورده را به پول تمییز تبدیل کند. البته در این فرآیند یک قدرت سیاسی مشخص او را بشدت حمایت میکرد و حتی با دستگیری رضوی و امامی این قدرت سیاسی هیچگاه افشا نشد.
در صورتیکه حضور برنامه ریزی شده و کاملاً سیاسی محمد امامی به قصد سیطره در حوزه تولید، توزیع و نشر بود و امامی میدانست که پولی که وارد سینما کرده را چند برابر خواهد کرد. موسسه تصویرگستر پاسارگاد، بدون رقیبترین موسسه نشر در حوزه شبکه نمایش خانگی بود و با ورشکست شدن بیست و هشت شرکت شبکه نمایش خانگی در کمتر از یکسال، امامی توانست در عرصه شبکه نمایش خانگی ترکتازی کند و بر اساس این زیر ساخت سودآور، سریال شهرزاد را توزیع کند.
«شهرزاد» برای محمد امامی همچنان پولساز شد و در شرایطی که دادگاه هادی رضوی در حال برگزاری است، واگذاری رایت این سریال به درگاه نمایش (VOD) «نماوا» برای موسسه تصویر گستر پاسارگاد همچنان سودآور است. در این شرایط اگر محمد امامی تمامی مبالغی را طی چند سال اخیر گرفته به بانک سرمایه بازگرداند بازهم صاحب سود هنگفتی در صنعت نمایش شده است.
امامی در سینما روی پروژههای سودآور مشارکت داشت، اغلب آثارش با توفیق گیشه همراه بود و برای نخستین بار زمانی که بازداشت شد، از داخل زندان مشغول پیگیری قضایی درگاههایی بود که آثار تولید شدهاش را به صورت رایگان برای دانلود کاربران میگذاشتند. حالا همان سایتهای که فیلمهای خارجی را به صورت غیرقانونی بارگذاری میکنند، در مورد آثار ایرانی، فقط لینک قانونی را روی خروجی خود قرار میدهند.
نکته قابل تامل این است که امامی برای سودآوری تمامی درگاههای غیرقانونی را به صورت قانونی بست و بنیان VOD را در ایران گسترش داد. این حرکت امامی سبب شد سرمایهگذاران بعدی مثل محمد صادق رنجکشان وارد این عرصه شود و حتی اقدام به خرید و بازسازی سالن سینما کنند به همین دلیل دایره سرمایهگذاران دولتی در حوزه سینما با سالنسازی و تعریف زیرساخت گسترده عرضه بیشتر خواهد شد. رنجکشان همزمان مدیریت پردیس تئاتر شهرزاد را هم بر عهده گرفته است و باید درباره احتمال سرمایه گذاری یا خرید این پردیس از سوی رنجکشان نیز تحقیق و بررسی لازم صورت گیرد.
بیشتر بخوانید:
پس از محمد صادق رنجکشان، سجاد خواجه علیجانی چهره دیگری است که به عنوان سرمایهگذار وارد این عرصه شده است و کانال کات برای نخستین بار در 30 فرودین 1397 اخبار مربوط به پروژه بیست میلیاردی مشترک رضا میرکریمی (تهیهکننده) و کمال تبریزی (کارگردان) با عنوان «ما همه باهم هستیم» را منتشر کرد.
بیشتر بخوانید:
پروژهای که ستارههایی نظیر مهران مدیری و محمدرضا گلزار بابت 5 روز کار در این پروژه مبالغی معادل یک میلیارد و دویست میلیون تومان و یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان دریافت کردند. اغلب ستارههای ریز و درشت سینما در این فیلم حضور دارند و مبالغی غیر متعارف را در این پروژه دریافت کردند. کانال کات با انتشار این گزارش یک سئوال مهم را مطرح کرد.
این فیلمها چگونه به سود میرسند و سرمایهگذارانشان چگونه به فعالیت ادامه داده و ورشکست نمیشوند؟ هدف از ساخت برخی تولیدات سینمای ایران چیست؟ وقتی میدانیم سرمایهگذاریمان ضرردِه خواهد بود چرا این کار میکنیم؟ این پول که بازگشت آن در گیشه، ویدیو، رایت تلویزیونی و… محال است، با چه هدفی وارد سینما شده است؟
«ما همه باهم هستیم» نخستین فیلمی بود که سجاد علیجانی در آن سرمایهگذاری کرد و نام او برای اولین بار در این پروژه شنیده شد. بحثها در مورد حضور علیجانی در سینما بالا گرفت و همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر در سال 1398 حسین لامعی سردبیر و مجری برنامه اینترنتی کات در کانالش نوشت:
«روزهای گذشته در کانال سینمایی «کات» در مورد سجاد علیجانی میلیاردر تازه وارد به سینمای ایران مطالبی نوشتیم. چهرهی پشتپرده اما موثر این روزهای سینما و تلویزیون که تنها در جشنوارهی جهانی فیلم فجر امسال، 3 فیلم «ما همه با هم هستیم»، «جهان با من برقص» و «روزهای نارنجی» را به عنوان سرمایهگذار دارد.»
او همچنین اسپانسر برنامهی «برنده باش» با اجرای محمدرضا گلزار بوده و در جشنوارهی ملی فیلم فجر هم با سامانهی «تیک» به عنوان اسپانسر حضور داشته و در اکران عید امسال هم در فیلم «رحمان 1400» مشارکت داشت. همچنین گفته میشود اسپانسر جشنوارهی جهانی فجر که رضا میرکریمی از آوردن نامش خودداری کرده، اوست.
حال ویدیویی منتشر شده مبنی بر آنکه علیجانی در افتتاحیهی فیلم «جهان با من برقص» ساختهی سروش صحت در جشنواره جهانی فجر و پردیس سینمایی چارسو در کنار سلبریتیها و منتقدان سینما حضور دارد. «جهان با من برقص» از تولیدات سینمایی خود اوست.
اما بحثهای فراوانی قبل و حین برگزاری جشنواره جهانی فجر در مورد حمایت «سجاد خواجه علیجانی» از جشنواره جهانی فجر مطرح شد. رضا کریمی در نشست جشنواره جهانی فجر حاضر نشد نامی از اسپانسر جشنواره ببرد و در «برنامه هفت» و در گفتوگویی با «روزنامه صبحنو» منکر حضور سجاد علیجانی به عنوان اسپانسر جشنواره جهانی فجر شد. اما حضور مکرر سجاد علیجانی در پردیس چارسو تا حدودی صحه بر رابطه این جشنواره با علیجانی میگذاشت.
رضا میرکریمی در گفت و گو با صبح نو توپ همکاری با سجاد علیجانی را در زمین ابراهیم داروغهزاده انداخت. مستقل از اینکه امروز اغلب اهالی سینما برای عکس گرفتن با علیجانی سر کله خود را در معرض شکستن قرار دادهاند، علیجانی به صورت مرتب در پردیس چهارسو، محل برگزاری جشنواره جهانی فجر حضور داشت و هنرمندان مشتاقانه با او عکس میگرفتند.
اگر میرکریمی اسپانسری سجاد علیجانی را در جشنواره جهانی فجر منکر شد، یک مسئله را نمیتواند انکار کند. این عضو تاثیرگذار حلقه خانه سینما، رابطه بسیار صمیمانه و خانوادگی با سجاد علیجانی است. رابطهای شبیه رابطه هادی رضوی و پسر محمد شریعتمداری با حسن فتحی، مصطفی زمانی و عوامل سازنده سریال شهرزاد.
بیشتر بخوانید:
در همان ایام برگزاری جشنواره محمدرضا باقری از فعالان فضای مجازی در توییترش نوشت: «آیا میدانید سجاد خواجه علیجانی، اسپانسر «برنده باش» شبکه سه، سرمایه گذار «ما همه با هم هستیم» کمال تبریزی و اسپانسر «جشنواره جهانی فجر» وزارت ارشاد است و از وی به عنوان مهره اصلی تقلب جشنواره جام جم یاد میشود؟»
رضا میرکریمی دبیر جشنواره فیلم فجر این مطلب را تکذیبب کرده اما باقری در در توئیت دیگری نوشت «آقای میرکریمی گفتند علیجانی اسپانسر جشنواره ملی فجر بوده، اما همراه اول تنها اسپانسر رسمی جشنواره بوده، حرف ایشان یا غلط است یا دقیق نیست، باید توضیح بیشتر بدهند و مدرک منتشر کنند وگرنه قابل اعتنا نیست.»
نادر فتورهچی روزنامهنگار نیز در توییتی نوشت: جشنواره فجر اصلاً چرا باید اسپانسر داشته باشه؟ یعنی حکومت جمهوری اسلامی بودجه برگزاری جشنوارهای که اون رو «ویترین فرهنگی» اش در عرصه بینالمللی میداند، ندارد و باید سجاد و باباش دار و ندار مغازه نصب ویندوزشون رو بیارن وسط؟
رضا میرکریمی نه تنها با سجاد علیجانی رابطه صمیمانهای دارد بلکه خانواده میرکریمی و علیجانی با یکدیگر رابطه بسیار خوبی دارند.
حالا سئوالی که مطرح است این است که اولین کسی که در سینما با این سجاد علیجانی در فیلم «ما همه باهم هستیم» همکاری کرده، رضا میرکریمی است؟ آیا رضامیرکریمی به این جوان تازه وارد گفته است این مبلغ بیست میلیاردی که در اختیار او به عنوان تهیه کننده گذاشته است بازگشت مالی در گیشه نخواهد نداشت؟ اگر بیست میلیارد در یک فیلم سرمایهگذاری شود، این فیلم باید شصت میلیارد تومان در گیشه فروش داشته باشد تا سرمایه اولیه خود را بازگرداند. به این ترتیب چنین محاسباتی و حضور سجاد علیجانی در سینما زمینهای را فراهم آورده است که اهالی سینما بیشتر در مورد او کنجکاو باشند.
روزنامه شهروند در مورد این تازهوارد سینما مینویسد: علیجانی تاسال 89 یک مغازه تجهیزات کامپیوتری در نارمک داشته و با فعالیت حیرتانگیز در زمینه بیتکوین به این سرمایه و دارایی رسیده است.
در همین ارتباط نادره فتورهچی که بنیانگذار کمپین " نه به شهرزاد" است در نخستین ورود خود به موضوع سجاد علیجانی در توییتی نوشت: آیا کسی میتواند به من توضیح دهد که این فرد (سجاد خواجه علیجانی) که در سال 89 با پدرش در نارمک یک مغازه تجهیزات کامپیوتری و نصب ویندوز داشته، چگونه در کمتر از ده سال به ثروتی رسیده که سرمایهگذار مسابقه برندهباش و جشنواره فیلم فجر و سه فیلم سینمایی شود؟
وقتی که عکسهای محیطی سجاد علیجانی و حضور مکرر او در جشنواره جهانی فجر منتشر شد، فتورهچی نوشت: کاش برادر آقای محمد مالجو، نظریهپرداز «اقتصاد سیاسی» و داماد سابق خلخالی (محسن مالجو، نفر اول از راست) بتواند به ما در فهم راز موفقیت آقا سجاد کمک کند.
موسس کمپین نه به شهرزاد در ادامه افشاگریهایش در مورد سجاد علیجانی عکس احضاریه سجاد علیجانی منتشر شده در جراید را منتشر کرد و نوشت: داستان درددل مالباختگان در این فروم چیست؟ داستان این شکایت چیست؟ چرا یکی از حامیان بزرگ رویدادهای علمی و فرهنگی ما، پرونده کلاهبرداری دارد؟
یک وبسایت خبری به نام "مدارا" در مورد علیجانی مینویسد: چندی قابل یک سایت اینترنتی به نام وب آموز، با بررسی فعالیتهای سجاد نوشته بود: «بیش از یک سال است که در حال رصد شبکه پرداخت ایران و درگاههایی هستیم که به شبکه قمار و پولشویی داده شده و آنها را در کانال اینجا و در وب سایت منتشر میکنیم. درگاه پرداخت به قابلیتی گفته میشود که شبکه بانکی از طریق شرکتهای واسط PSP به کسب و کارها ارائه میکند و طبق آن مشتری کسب و کار میتواند تا سقف نامحدود اقدام به خرید کالا یا خدمات نماید. یکی از افراد سجاد خواجه علیجانی بود.
نویسنده این سایت درباره سایتهای متعدد شرط بندی سجاد توضیح میدهد و اشاره میکند که سالهاست در فضای اینترنتی فعال است. او کارش را با فروش کتاب شروع کرده و وبلاگ نویسهای آن زمان از وجود برخی ابهامها درباره او نوشتهاند. از همه جالب تر این است که سجاد از نظر مقامات قضایی مجهول المکان است!
همین روزنامه در ادامه مینویسد: این سرمایهدار جوان و موفق دارد و ادعا کرده که علیجانی در کار فروش اینترنتی کتاب بوده، ولی نام او را در مجموعه سایتهای پوششی برای پرداخت هزینههای قمار و شرطبندی پیدا کرده است و حتی سندی منتشر کرده که سجاد از نظر مقامات قضائی مجهولالمکان است و از 15 مهرسال گذشته، دادگاه کیفری درگز برای یک اتهام کلاهبرداری اینترنتی به دنبال اوست! ادعایی که قابل تایید نیست و مدارک چندانی برای اثبات آن وجود ندارد. (گزارش سایت وب آموز و انتشار اسنادی که ادعا میکنند که علیجانی درگاههای قمار را اداره میکند - اینجا -)
فتورهچی در یک توییت جالب خطاب به علیجانی مینویسد: دستجمعی باید ازش خواهش کنیم «سمینار موفقیت» بگذارد.بیل گیتس که خالق ویندوزه هم نتوانست ظرف ده سال به اندازه این نصاب ویندوز پول دربیاورد.
نکتهای که در مورد جریان پولها مشکوک در سینما بسیار قابل تامل به نظر میرسد این است که افرادی نظیر هادی رضوی و محمد امامی به عنوان قربانی میآیند و میروند اما افرادی که با آنان همکاری میکنند مثل حسن فتحی، مانی حقیقی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار، حمید فرخنژاد، امیرجعفری، خانواده قاسمخانیها و…، فربهتر میشوند و با پشتوانه مالی بسیار خوب وارد پلن B میشوند. بدون هیچ تردیدی بابک زنجانی، محمد امامی، محمدصادق رنجکشان، احسان رسولاف، سجاد علیجانی، علی اسدزاده، حسین هدایتی شریان حیاتی - اقتصادی سلبریتیهایی هستند که فعالیت معارضانه در ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انجام میدهند.