ورود خسارت به بخش کشاورزی به مفهوم بهخطرافتادن امنیت غذایی کشور است. برای بررسی تبعات این پدیده میزگردی با حضور دکتر محمدحسین عمادی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد و فاطمه پاسبان، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی برگزار شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، در این میزگرد تنها راه مقابله با سیلاب تقویت سیستم پیشآگاهی معرفی شد و دلایل، ریشهها و شیوه پیشگیری و پیشبینی سیل بررسی شد که براساس اطلاعات ارائهشده در این میزگرد، میزان خسارات ناشی از سیل در جهان رو به افزایش است؛ بهنحویکه خسارات سیل که در سالهای 1980 تا 1990 حدود 14 دلار بوده است، در دوره 2004 تا 2014 با رشد هفتبرابری به حدود صد میلیارد دلار رسیده است. تعداد دفعات وقوع سیل در ایران در دهههای 80 و 90 در مقایسه با دهه 70 کاهش چشمگیری داشته است؛ اما در سالهای 1390 تا 1395، سیلهای مخربی در کشور و استانهای مختلف اتفاق افتاده است. آنطور که محمدحسین عمادی، سفیر ایران در سازمان خواروبار کشاورزی (فائو)، میگوید: او در تلاش است تا از طریق فائو، سیستم پیشبینی، پیشآگاهی و پیشگیری از حوادث طبیعی تأثیرگذار بر کشاورزی ایران را اصلاح کند. مشروح این میزگرد در ادامه میآید:
بهترین راه حفاظت از اثرات سیل چیست؟
پاسبان: حوادث اخیر سیل در ایران بار دیگر بر این درس تلخ تأکید داشت که وقوع این رویدادها دیگر «غیرمترقبه» تلقی نمیشود و باید برای تکرار آن آمادگی داشت؛ اما باید پذیرفت که مردم و بهرهبردارانی که بیشترین صدمه را از این فجایع تحمل کردند، بیشازاین تحمل تکرار اشتباهات و خطاهای مدیریتی در فرایند پیشبینی و پیشگیری از این حوادث را نخواهند داشت. تجارب موفق در مواجهه با این رویدادها در برخی کشورها نشان میدهد منطقیترین شیوه حفاظت از مردم و منابع، پیشگیری و کسب آمادگی است. بخش کشاورزی و جمعیت روستایی در هر رویدادی، آسیبپذیرترین بخش اقتصادی و گروه اجتماعی هستند و لازم است در مواجهه با بحرانهای طبیعی مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
سیل به اقتصاد جهان چه میزان خسارت وارد کرده است؟
عمادی: سیل به معنی طغیانکردن آب، زیر آب رفتن گسترهای از زمین و توفانیشدن است. سیل در حقیقت افزایش ارتفاع آب رودخانه و مسیل و بیرونزدن آب از آن و اشغال بخشی از دشتهای حاشیه رودخانه است و در مواردی نیز میتواند ناشی از افزایش سطح آب دریاچه یا دریا باشد. سیل میتواند با غرقابکردن منطقه باعث واردآمدن خسارت بر ساختمان و تأسیسات عمومی شده و مرگ انسانها و تلفات دامی به همراه داشته باشد.
از سیل بهعنوان یکی از بلایای طبیعی نام برده میشود. بلایای طبیعی که بخشی از طبیعت محیط زیست ما انسانها را تشکیل میدهد، با چنان شدتی حادث میشود که تلفات و خسارات فراوانی به همراه دارد؛ ازجمله خسارات انسانی (فوت، بیماری و معلولیت)، خسارات تولیدی و درآمدی و مالی، فرسایش خاک، بهخطرافتادن امنیت غذایی و سلامت و بهداشت انسان و جانداران. گزارش سازمان ملل متحد با عنوان «هزینه انسانی بلایای مربوط به اقلیم (آبوهوا)» نشان میدهد که در 20 سال گذشته 157 هزار نفر بر اثر سیل فوت کردهاند. این گزارش همچنین میگوید که بین سالهای 1995 و 2015، سیلها بر 2.3 میلیارد نفر اثر داشتهاند؛ بهطوریکه سهم سیل از مجموع افرادی که تحت تأثیر بلایای طبیعی مربوط به آبوهوا قرار گرفتهاند، در حدود 56 درصد است که این رقم درخورتوجهی است. دراینمیان خسارات اقتصادی سیل بر حسب کشور و میزان و شدت سیل متفاوت بوده است. بهعنوان نمونه برای کشور تایلند در سال 2011 حدود 40 میلیارد دلار و برای آلمان در سال 2002 در حدود 11.6 میلیارد دلار بوده است.
سیل به کشاورزی ایران چه میزان خسارت وارد کرده است؟
پاسبان: در ایران نیز براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس؛ اگرچه تعداد سیلهای دهه 80 و 90 در مقایسه با دهه 70 کاهش چشمگیری داشته است؛ اما نکته تأملبرانگیز این است که شدت و قدرت سیلها در سالهای اخیر افزایش کمسابقهای داشته است. ایران بهعنوان یکی از کشورهای واقع در کمربند خشک کره زمین با مشکل کمآبی، خشکسالیهای متناوب و نیز سیلهای مخرب و ویرانگر مواجه بوده است. سیلهای مخرب بر فعالیتهای اقتصادی هر کشوری تأثیرگذار است و بخش کشاورزی از آن مستثنا نیست. در مطالعهای که فائو در سال 2016 انجام داده، آسیب و زیان اقتصادی ناشی از بلایای مربوط به تغییرات آب و هوا در بخش کشاورزی را محاسبه کرده است. نتایج نشان میدهد که آسیب و زیانهای اقتصادی سالانه از بلایای مربوط به تغییرات آبوهوایی (سیل، توفان و خشکسالی) در جهان در دوره 1980 تا 1990 در حدود 14 میلیارد دلار بوده که در دوره 2004 تا 2014 در حدود 100 میلیارد دلار شده یعنی در حدود هفت برابر شده است. در این مطالعه آمده که بخش کشاورزی در حدود 25 درصد از کل تأثیرات مرتبط با آب و هوا را جذب کرده است. نکته قابل توجه دیگر آن است که هر فعالیت بخش کشاورزی تأثیری متفاوت از بحرانهای تغییرات اقلیم مورد مطالعه دریافت میکند. بهعنوان نمونه محصولات زراعی در حدود 59 درصد از سیل، دام و طیور در حدود 87.6 درصد از توفان، ماهیگیری و شیلات در حدود 59 درصد از سیل و جنگل و جنگلداری در حدود 94 درصد از توفان آسیب و زیان میبینند. این ارقام نشان میدهد که سیل میتواند تهدیدی برای امنیت غذایی، اشتغال و درآمد بهرهبرداران بخش کشاورزی بود باشد و از طرف دیگر به دلیل کاهش تولید و درآمد به گسترش فقر کمک کند. بهعنوان مثال، خسارات تولیدی مستقیم ناشی از سیل 2010 پاکستان باعث کاهش برداشت پنبه، تولید برنج و فرآوری آن شد و در نتیجه افزایش واردات پنبه و برنج را به دنبال داشت. از مجموع 10 میلیارد زیان و خسارات واردشده به کشور پاکستان ناشی از سیل در حدود 50 درصد در بخش کشاورزی اتفاق افتاده و رشد بخش کشاورزی پاکستان را از 3.5 درصد در سال 2009 به 0.2 درصد در سال 2010 کاهش داد و مطابق با آن تولید ناخالص ملی یا GDP از 2.8 درصد به 1.6 در سالهای مورد نظر کاهش یافت. سیلهای سال 2004 باعث شد که در حدود 33.3 درصد از افراد متأثر از سیل شغل خود را از دست داده و در حدود 46.5 درصد از آنان شغل خود را تغییر دادهاند و در بخش کشاورزی حدود 23.3 درصد کشاورزان درگیر با سیل بیکار شدند.
عمادی: براساس گزارش جامع سیل، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در سالهای 1390 تا 1395، سیلهای مخربی در کشور و استانهای مختلف اتفاق افتاده است. همانطور که مشاهده میشود سیلهای اتفاقافتاده با توجه به شدت و حوزه تأثیرگذاری، خسارات مادی متفاوتی به کشور وارد کرده که در این بازه زمانی بیشترین خسارت مربوط به سیل خوزستان در سال 1395 با حدود 10هزارو 530 میلیارد ریال خسارت است.
سیل چه تأثیری بر ضریب امنیت غذایی کشور دارد؟
عمادی: سیل در طول زنجیره ارزش محصولات کشاورزی به دلیل واردکردن خسارت به دارایی و تأسیسات بخش کشاورزی، جاده و حملونقل، زیرساختها، منابع طبیعی و محیط زیست زیانهای فراوانی را به همراه دارد که از جمله میتوان به کاهش تولید محصول، کاهش تولید صنایع فراوری و بستهبندی مرتبط با محصول، افزایش واردات و کاهش صادرات و افزایش کسری تراز بازرگانی، تهدید معیشت (افزایش بیکاری و کاهش درآمد) و افزایش سوء تغذیه (کاهش درآمد و افزایش قیمتها و تورم) اشاره کرد که خود مانع دستیابی به یکی از اهداف توسعه پایدار یعنی «پایاندادن به گرسنگی، دسترسی به غذا و امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار» خواهد شد. با توجه به خسارات و زیانهایی که سیل به همراه خود دارد، بر مدیریت بلایای طبیعی در ادبیات موضوع تأکید فراوان شده است. سیل و تأثیرات سوء اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آن به عنوان یک پدیده طبیعی همچون سایر پدیدههای طبیعی به کمک علم و برنامهریزی و مدیریت صحیح قابل پیشبینی و کنترل است و میتوان خسارات ناشی از آن را به حداقل رساند.
پاسبان: مدیریت بلایای طبیعی دربرگیرنده یکسری اقدامات پیوسته و پویاست که شامل برنامهریزی جهت پیشگیری، پیشبینی، آموزش، ساماندهی، کنترل، نظارت و ارزیابی است. با توجه به خسارات انسانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سیل ایجاب میکند که ساختار مدیریت بهینه و هوشمندی بهمنظور پیشگیری و کاهش خسارت و زیانهای ناشی از سیل طراحی و پیادهسازی شود. با توجه به سیل ویرانگر ابتدای سال 1398 و خسارتها و زیانهایی که متأسفانه برای هموطنان و کشورمان برای نسل فعلی و نسلهای آتی به همراه داشته که هنوز ارزیابی دقیقی از خسارات و زیانهای مستقیم و غیرمستقیم آن نشده، مدیریت بلایای طبیعی برای کشور ایران نه انتخاب بلکه الزام است و توجه ناکافی به آن خسارتهای جبرانناپذیری را برای نسل فعلی و نسلهای آینده به همراه خواهد داشت.
برآوردها از خسارات سیل امسال دقیق بود؟
پاسبان: بر اساس« اعلام وزیر جهاد کشاورزی در تاریخ بیستم فروردین ماه سیلاب تا زمان اعلام خبر هفتهزارو 800 میلیارد تومان به بخش کشاورزی آسیب زده است. زراعت و همچنین امور دام، آبزیپروری، طیور و سایر زیربخشهای بخش کشاورزی خسارت وارد شده که عمده خسارتها نیز در زمینه زراعت بوده که در استان گلستان بیشترین خسارت را در مرحله اول داشتیم و در استان خوزستان نیز خسارتها روز به روز در حال افزایش بوده که به تبع آن خسارتها به حوزه کشاورزی نیز افزایش مییابد».
درخصوص رقم اعلامشده آنچه مسلم است ارزیابی دقیق علمی که هم آثار مستقیم و هم آثار غیرمستقیم را در الگوی سیستمی برآورد کند، نبوده و برای این منظور نیاز است که محققان رشتههای مختلف اقتصادی، کشاورزی، آب، فنی و مهندسی، اجتماعی و فرهنگی در کنار هم با طراحی مدل مناسب بتوانند آثار و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت سیل در بخش کشاورزی، کسبوکارهای مرتبط و زنجیره ارزش را محاسبه و برآورد کنند. آنچه مسلم است بخش زراعت، باغبانی، دام و طیور، شیلات و ماهیگیری، جنگل و مرتع و منابع طبیعی استانهای درگیر با سیل خصوصا گلستان، لرستان، خوزستان و ایلام تحت تأثیر قرار گرفته و تولیدات هر زیربخش کاهش یافته است.
بهعنوان مثال بر اساس اطلاعات آمارنامه کشاورزی سال زراعی 95 – 96 استان خوزستان در حدود 18.5 درصد، گلستان 3.7 درصد، لرستان 2.6 درصد و ایلام 0.9 درصد تولیدات زراعی کشور را در سال 1396 از آن خود کرده که بیشترین سهم مربوط به استان خوزستان است. مشاهدات میدانی از مناطق سیلزده همانند لرستان حاکی از آن است که خسارات زیادی به جاده و زیرساختهای حملونقل، مسکن و وسایل خانه، واحدهای تولیدی و کشاورزی (خصوصا گلگرفتگی مزارع و تلفشدن دامها) و ابزار و تجهیزات تولیدی وارد شده است.
برآوردهای اولیه که به نظر نمیرسد برآورد کامل و جامعی از خسارتهای مالی و غیرمالی مستقیم و غیرمستقیم اتفاقافتاده سیل لرستان باشد حاکی از آن است که بیش از دومیلیونو صد هزار تومان سهم هر لرستانی از سیل اخیر است.
برآوردهای اولیه حاکی از سههزارو 700 میلیارد تومان خسارت سیل به این استان بوده که بیشترین آسیبها مربوط به بخش کشاورزی، راه و صنعت است؛ در کنار آن خسارتهای مادی، خسارتهای روحی و روانی مردم به وضوح قابل مشاهده است؛ مردمی که اندوخته سالها کار و تلاش خود را از دست داده و در فضای ناچاری و افسردگی به سر میبرند.
افسردگی و ناامیدی و کاهش سرمایه اجتماعی به مراتب مخربتر از هزینههای مادی سیل برای توسعهیافتگی است. با درایت و خردمندی میتوان دوباره زیرساختهای فیزیکی را ساخت اما تقویت و ساخت سرمایه اجتماعی و ایجاد امید و نشاط هزینهبر و زمانبر است آن هم اگر درست مدیریت شود. در کنار آن، شرح وقوع حادثه از زبان مردم درگیر سیل نشان میدهد که مدیریت بحران در کشور هنوز با ضعفها و کمبودهای زیادی مواجه است. یکی از موضوعاتی که از اهمیت ویژهای برخوردار است، مدیریت پیشگیری از بلایای طبیعی است. مدیریت هوشمند پیشگیری بلایای طبیعی انتخاب نیست، بلکه ضرورت اجتنابناپذیری است به آن دلیل که افزایش رویدادهای طبیعی نه تنها قابل کنترل نیست بلکه بهدلیل تغییر اقلیم و عوامل انسانی (سدها، ساختوساز، افزایش جمعیت، قطع جنگلها و...) بهصورت معنیدار در چند دهه اخیر در حال افزایش بوده و در آینده نیز وضعیت وخیمتری پیدا میکند. تعداد وقایع حاصل از تغییر اقلیم از صد مورد در یک دهه قبل به 230 مورد در دهه اخیر افزایش یافته است.
راه مقابله با سیل چیست؟
عمادی: مهمترین روش منطقی و مؤثر پیشگیری از این حوادث، پیشبینی است. توسعه و پیشرفت فناوریهای مربوطه و افزایش دادههای جهانی در دو دهه اخیر اعم از شناخت عمیقتر تأثیر متقابل پدیدههای طبیعی و توسعه حیرتآور در فناوریهای دیجیتال ارتباطات سطحی و فضایی باعث شده بهطور چشمگیری در دقت پیشبینیها و زمان پیشبینی پیشرفت زیادی انجام شود؛ بهنحوی که حتی در ایران توان پیشبینی حوادث اخیر هم از نظر نقطه وقوع و هم شدت وقوع آن از 72 ساعت قبل میسر بوده است. مرحله اصلی بعد از پیشبینی، پیشآگاهی و نهایتا پیشگیری از وقایع خسارتبار است. همانطور که شواهد مستندات سیل اخیر نشان میدهد مشکل اصلی ایران در مرحله پیشآگاهی و پیشگیری است. هرچند اصلاح سیستم پیشگیری نیاز به بهبود هر سه بخش (پیشبینی، پیشآگاهی و پیشگیری) دارد اما بر اساس اطلاعات وقایع اخیر اصلاح و بهبود سیستم پیشبینی در سازمان هواشناسی ایران نیازمند ابزار دقیقتر به تعداد بیشتر و دسترسی آنها به آخرین و دقیقترین اطلاعات ماهوارهای است که با تأمین منابع مالی و ابزاری حصول به این مهم سادهترین و سهلالوصولترین بخش از سه جزء فوقالذکر است.
سیستم پیشآگاهی ایران متناسب با شرایط کشور طراحی شده است؟
پاسبان: اصلاح سیستم پیشآگاهی نیازمند بازنگری مفهومی، ساختاری و نهادی در ایران است. برخلاف آنچه در ایران شناخته میشود، پیشآگاهی صرفا ارسال یکسویه اطلاعات از طریق رسانههای کمتأثیر رسمی نیست. این مرحله نیازمند یک سیستم خاص هشدار مؤثر است که با توجه به اهمیت پیام و سطح هشدار، مخاطب دقیق خود را در نقطه دقیق مورد هدف و تأثیر قرار داده و بهجز پیام، اقدامات مورد نیاز را با لحاظکردن عنصر زمان به مخاطب در مخاطره و مسئولان اداری و اجرائی منعکس کند. سیستم پیشآگاهی ایران عموما از سیستم موجود در مغربزمین گرفته شده است.
در این کشورها به دلیل تغییرات زیاد و سریع آبوهوا مردم و رسانههای دولتی و خصوصی همگی نسبت به تغییرات آبوهوایی از دیرباز حساس هستند و عموم مردم عادت به مراجعه به اخبار آبوهوایی دارند. در صورتی که در اغلب کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و آسیای میانه که تغییرات آبوهوایی در بازههای زمانی کوتاه و بلند کمتر است، مردم عموما بر اساس فصل میتوانند هوا را پیشبینی کرده و محتاج مراجعه به رسانهها نیستند و عادت به مراجعه دائم و مکرر به رسانهها ندارند و از سوی دیگر رسانهها در این کشورها عموما تحتتأثیر اخبار ملی و بینالمللی و سیاسی با گرایش دولت مرکزی هستند و همه این عوامل سطح و عمق و اعتماد مراجعه مردم را بهشدت کاهش میدهد. بنابراین پیشآگاهی از طریق اخبار آبوهوای رسانههای جمعی رسمی و دولتی در این کشورها از نظر گستره پوشش، سطح تأثیر و اعتماد برای عمل و اقدام مخاطب بسیار محدود و کماثر است. محدودیت مفهومی دیگر در مرحله پیشآگاهی زبان مفهومی انعکاس اخبار هواشناسی و هشدارها به مردم از طریق رسانههای کماثر است. زبان و اصطلاحات فنی و تخصصی که بیشتر در علوم و فیزیک هوا به کار برده میشود، مانند جبهه پرفشار و کمفشار و دیگر اصطلاحات تخصصی درک پیشبینی آبوهوا را حتی برای افراد دانشگاهی با مشکل ادراکی روبهرو میکند. این در حالی است که در دو دهه اخیر در دیگر کشورها با شگردهای مختلف، هواشناسی را مجبور به سادهگویی زبان و جذابیت برنامه خود از هر طریق ممکن برای جذب و افزایش ادراک مخاطب کردهاند.