بررسی تطبیقی گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان و گفتمان سلفی تکفیری

پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال جنوب لبنان به وسیله رژیم صهیونیستی، در سال ۱۹۸۲ میلادی، به ایجاد و تکوین جنبش حزب الله لبنان با حمایت های نظام سیاسی ایران منجر شد که نتیجه آن، پیدایش گفتمانی نشأت گرفته از اسلام شیعی، به نام «مقاومت اسلامی لبنان» بود

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی ایران و اشغال جنوب لبنان به وسیله رژیم صهیونیستی، در سال 1982 میلادی، به ایجاد و تکوین جنبش حزب الله لبنان با حمایت های نظام سیاسی ایران منجر شد که نتیجه آن، پیدایش گفتمانی نشأت گرفته از اسلام شیعی، به نام «مقاومت اسلامی لبنان» بود. درمقابل این امر، گفتم نی نیز با عنوان سلفی- تکفیری و با حم یت وهابیت حاکم بر عربستان سعودی متولد شد. درحال حاضر، وقایع سال های اخیر در منطقه، به ویژه در کشورهای سوریه، عراق و یمن، به تقابل این دو گفتمان منجر شده است. در نظام کنونی بین المللی، کشورهای فرادست برای مقابله با گفتمان مقاومت اسلامی از پادگفتمان سلفی - تکفیری استفاده میکنند.

برای بررسی دقیق دو گفتمان حزب الله و سلفی-تکفیری، اشاره به گفتمان های حاکم بر نظام های سیاسی حامی این گفتمان ها، یعنی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نوعی نظام سیاسی که حزب الله مولود آن بوده و عربستان سعودی، به عنوان منشأ تفکر وهابیت و سلفیگری و حامی ایدئولوژیکی، سیاسی و مالی آن هم ضروری است. از این رو، در ادامه، ضمن تبیین مفهوم گفتمان، نظریه سازه انگاری را به عنوان چارچوب اصلی بحث بررسی کرده و ضمن اشاره به چگونگی ایجاد و تکوین این گفتمان ها، به بررسی تطبیقی مؤلفه های هویتی و مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت این دو گفتمان میپردازیم.

مفهوم شناسی گفتمان

«دیوید هوارث»[1]، گفتمان[2] را نظامی از اعمال معنادار تعریف کرده است که به سوژه و ابژه هویت میبخشد (حقیقت، 1384: 136-137). از این رو، گفتمان ها در واقع منظومه های معانی هستند. از نظر «لاکلا»[3] و «موف»[4] هر عمل و پدیده ای برای معنادار و قابل فهم شدن باید در درون نظام گفتمانی قرار گیرد. همچنین لاکلا، تلاش پروژه های سیاسی برای تثبیت گفتمان های معین را اعمال هژمونی مینامد. هدف اعمال هژمونیک نیز، ایجاد یا تثبیت نظام معنایی با صورت بندی هژمونیک است. در نظریه گفتمان، عناصری که جدا از هم شاید بیمفهوم باشند، وقتی در کنار هم و در قالب یک گفتمان گرد میآیند، هویت نوینی کسب میکنند. در این بین هویت و گفتمان ها، به دلیل وجود خصومت و وابستگی به «غیر»[5] (یا دگر) متزلزل هستند. «غیر» از یک سو، شرایط امکان و ایجاد هویت را فراهم و از سوی دیگر، آن را تهدید میکند و در معرض نابودی قرار میدهد (حقیقت و حسینیزاده ، 1387: 106- 114)

چارچوب نظری

سازه انگاری[6] و نقش هویت[7] و فرهنگ در روابط بین الملل در هر نظریه، یکی از اولین مباحث هستیشناختی این است که کدام واحدهای تحلیلی یا موجودیت ها را موضوع مطالعه خود قرار میدهد. برخلاف تأکید سازه انگاران بر کنشگران دولتی، این امر لزوما، به معنی عدم تلقی افراد، گروه ها و سازمان های غیردولتی به عنوان کنشگر ازسوی این رویکرد نیست (مشیرزاده، 1383: 175).

به طور خاص سازه انگاری، دانش روابط بین الملل را از راه نظریه پردازی درباره هنجارها توسعه داده است. از این رو، تلاش برای تشریح اهداف هنجاری و ارزشی، نه تنها ارزش پژوهش سازه انگارانه را کاهش نداده، بلکه یکی از عوامل افزایش دهنده اهمیت آن نیز بوده است.

اگر سازه انگاری به مسئله ای اساسی در زندگی انسانی به غیر از ثروت یا امنیت پرداخته باشد، بدون تردید آن هویت افراد به مثابه کارگزار است. از این رو، سازه انگاران به هنجارها و ویژگی هویت اهمیت میدهند (کوورت، 1392: 278 - 282).

سازه انگاری، به جای تمرکز بر توانمندی دولت ها (و سایر کنشگران)، بر هویت دولت ها متمرکز میشود. تغییر از تمرکز بر توانمندیها به تمرکز بر هویت، به معنای «تغییر از آن چه دولت ها میتوانند براساس جایگاه و موقعیت خود در ساختار انجام دهند» به «آنچه آن ها به دلیل چگونگی تعریف خود در رابطه با دیگران، میخواهند انجام دهند»، است. از این رو، آنچه منافع را کنترل میکند، هویت دولت ها و نه توانمندی آنهاست (کوبالکووا، 1392: 52).

به این ترتیب، هویت کنشگران در کانون رهیافت سازه انگاری است و هویت ، عبارت است از، فهم ها و انتظارات در مورد خود که خاص نقش است. هویت ها را نمیتوان جدا از بستر اجتماعی آنها تعریف کرد. هویت های اجتماعی، برداشت های خاصی از خود در رابطه با سایر کنشگران نشان میدهند و از این طریق منافع خاصی تولید میکنند، چراکه «خود» خویشتن را دوست، رقیب یا دشمن «دیگری» بداند، تفاوت زیادی در تعامل میان آن ها ایجاد خواهد کرد (مشیرزاده، 1389: 332).

در بررسی عملکرد بازیگران با استفاده از نظریه سازه انگاری، باید توجه کرد که الگوهای ذهنی به عامل تعیین کننده در رفتارهای بازیگران منتهی میشود. این مسئله از طریق قرار گرفتن هویت بازیگر در مرکز تحلیل رفتار وی منعکس میشود. از این رو، براساس این نظریه، برای فهم منازعه یا همکاری دولت ها (و بازیگران غیردولتی هم سو یا غیرهم سو با آنان) با یکدیگر، باید به تصور دولت ها از منافع و محیطی که در آن زندگی میکنند و همچنین چگونگی تبدیل این تصور، به خط مشی و جهت گیری سیاسی آن ها در نظام بین الملل مورد بررسی قرار گیرد.

(دهقانی فیروزآبادی و دیگران، 1391: 7).

اندیشمندان سازه انگار، از جمله «جنیفر میتزن»[8]، معتقدند کلیه کنشگران اجتماعی به دنبال تثبیت امنیت تداوم هویت خود (امنیت هویتی) هستند؛ آنها نیاز دارند که به عنوان یک کل واحد در طول زمان ذاتی پایدار داشته باشند. از منظر سازه انگاری، بازیگران در زمان تضاد بین امنیت فیزیکی و هویتی برای تداوم تعریف از خود و دیگران، ممکن است امنیت فیزیکی خویش را به خطر انداخته و به استقبال منازعه با دیگران بروند تا از این طریق، تعریف تثبیت شده ای از دوست -دشمن و خود-دیگری به دست آورند و از شفافیت و وضوح این مرزهای هویتی احساس اطمینان و آرامش کنند (متقی و آزرمی، 1393: 15).

امروزه، عرصه روابط بین الملل به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. از این رو، تبادلات و مناسبات فرهنگی و همچنین کوشش برای نگهبانی از هویت، جایگاه ویژه ای در سطح مباحث تئوریک و در عرصه عمل به خود اختصاص داده است . اهتمام به نقش ایده ها و هویت و به طور کلی فرهنگ در عرصه روابط بین الملل را میتوان در آثار مکتب سازه انگاری مشاهده کرد. برای مثال، «رایموند هینه بوش»[9] معتقد است در قرن بیست و یکم، هویت های قومی و مذهبی، به عنوان یک متغیر جدید، موجب ظهور نظریه های جدیدی در عرصه های گوناگون جهانی شده است. در حالی که پس از جنگ سرد، نقش منازعات فرهنگی که پیش تر نامرئی و مدفون بود، زبانه کشیده و پس از یازده سپتامبر، مرزبندی جدید امنیتی، برمبنای هویت و فرهنگ بیشتر نمایان شده است (خراسانی، 1387: 58 - 59).

مطالعات مختلفی درباره نقش فرهنگ در بروز و ظهور منازعات بین المللی صورت گرفته است. رویکردهای فرهنگی به منازعات نیز، با تأکید بر شیوه های گوناگون اندیشیدن و درک در میان مردمان مختلف، به زمینه های فرهنگی منازعات توجه دارد. «الکساندر ونت»[10] از رویکردهای مختلف دولت ها نسبت به یکدیگر، (و سایر بازیگران نسبت به هم) تحت عنوان فرهنگ های سه گانه آنارشی، یعنی هابزی، لاکی و کانتی یاد میکند که بر روابط متفاوت نقش ها (دوستی، دشمنی و رقابت و دوستی) مبتنیاند. این فرهنگ ها، ایده های مشترکی هستند که به شکل گیری منافع و توانایی بازیگران کمک کرده و روندهای بین المللی را شکل میدهند (عطایی و سادات واسعیزاده، 1392: 32 - 35). از این رو، میتوان گفت با توجه به غلبه هرکدام از این نوع فرهنگ ها، نگاه بازیگران به یکدیگر و تعامل یا تقابل آن ها در عرصه فرهنگی و هویتی قابل تبیین است.

بررسی تطبیقی مبانی بیناذهنی هویتی گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان و گفتمان سلفی - تکفیری از منظر سازه انگاری

سازه انگاری و مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت گفتما ن مقاومت اسلامی حزب الله لبنان

درخصوص چگونگی پیدایش گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله میتوان گفت با تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در خرداد ماه 1361 و ابطال تمام طرح های مسالمت جویانه برای توافق با اسرائیل و همکاری با ایالات متحده آمریکا، راهکار انقلاب اسلامی ایران، یعنی مقاومت دربرابر تجاوزگر، از مقبولیت و اعتبار خاصی برخوردار شد و بستر لازم برای ادغام مجموعه های کوچک اسلام گرای شیعیمذهب و ایجاد تشکیلات یکپارچه ای به نام «حزب الله لبنان» فراهم گردید؛ تشکیلاتی که بیشترین آمادگی را برای پذیرفتن ارزش ها و آموزه های انقلاب اسلامی از خود نشان داد. حزب الله لبنان، حامل همان ایدئولوژی انقلاب اسلامی، یعنی تکیه بر تواناییهای خود برای سرکوب دشمن بود. از این رو، جمهوری اسلامی ایران، «حزب الله» را نوک پیکان مبارزه خود با اسرائیل قلمداد کرد و براساس تعالیم اسلامی، حمایت از این تشکل را سرلوحه سیاست های خود قرار داد (اسدالهی، 1382: 170 -171).

با این پیش زمینه ، میتوان هویت های حزب الله را متشکل از سه هویت اسلامی-شیعی، انقلابی و لبنانی دانست. با توجه به غلبه دو هویت نخست بر هویت لبنانی و نیز با توجه به موضوع مقاله ، صرفا مبانی بیناذهنی تشکیل دهنده و تقویت کننده دو هویت اسلامی-شیعی و انقلابی حزب الله تبیین میشوند که به تأمین امنیت هویتی آن نیز منجر شده است.

هویت اسلامی  شیعی

در این قسمت به تبیین مبانی تشکیل دهنده و تقویت کننده هویت اسلامی-شیعی حزب الله میپردازیم:

1-1. اسلام گرایی سیاسی شیعی

حزب الله لبنان ، بر اساس مؤلفه های گفتمانیاش، میتواند در زمره اسلام سیاسی شیعی جای گیرد. منظور از سیاسی بودن این است که مذهب تشیع در زمان غیبت، به مرجعیت دین و شریعت در امور سیاسی و اجتماعی بر اساس قرائت شیعی اعتقاد دارد و از این رو، اسلام سیاسی شیعی در پی تشکیل حکومت اسلامی است. در اسلام سیاسی شیعی انقلابی، که نماینده

آن امام خمینی(ره) است، چند شاخصه اصلی به چشم میخورد: ولایت مطلقه فقها، انقلاب و روش های خشونت آمیز برای سرنگون کردن نظام جور و نفی استعمار و اندیشه غرب (حقیقت و جدی، 1392). عملکرد حزب الله، نشان دهنده پذیرش این دیدگاه از سوی این جنبش است.

دیدگاه رسمی حزب الله درباره اعتقاد به اسلام سیاسی شیعی، در نامه سرگشاده ی این جنبش در سال 1985 قابل مشاهده است. حزب الله در این نامه ضمن اعلام موجودیت ، هویت، استراتژی و برنامه ایدئولوژیک خود را برای نخستین بار تبیین کرد. در قسمتی از نامه آمده است:

"در عین حال، بر ایمان خویش به آیین حیات بخش اسلام به عنوان عقیده، نظام سیاسی، اندیشه و حکومت تأکید و همگان را به شناخت اسلام و پذیرش حاکمیت و تعهد به اجرای دستورات و احکام آن در سطوح فردی، اجتماعی و سیاسی دعوت میکنیم. .. ما خواستار برقراری نظام اسلامی براساس انتخاب آزاد و مستقیم از طرف مردم هستیم (اسداللهی، 1379: 200).

1-2. شهادت طلبی حسینی و اعتقاد به جهاد اکبر و جهاد اصغر

گفتمان اسلام سیاسی، و به طور مشخص مردم سالاری شیعی، بر محور اسلام و اراده اکتریت است و حفظ آرامش، ثبات و امنیت جامعه اهمیت خاصی دارد. از این رو، «عملیات شهادت طلبانه» در شرایط اختیاری مبارزه با رقیب، حتی در رفع سلطه خارجی مجاز نیست ؛ اما این اقدام را در شرایط اضطراری و با رعایت کلیه جوانب امر به کلی نفی نمیکند (حاجییوسفی و عارف نژاد، 1390: 78). گفتمان حزب الله را میتوان در زیرمجموعه گفتمان اسلام سیاسی مردم سالار شیعی دسته بندی کرد. تاریخچه و عملکرد حزب الله در جریان مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل و همچنین تحولات سال های اخیر سوریه که یکی از ابعاد آن تأمین امنیت مردم لبنان ، درمقابل اقدامات گروه های سلفی تکفیری است، این امر را اثبات مینماید.

از منظر رهبران حزب الله، شهادت، بازگوکننده از خود گذشتگی در اوج ارجمندی است که به هنگام رویارویی با دشمن، چارچوب و ضوابط مشخص شرعی دارد و براساس این ضوابط، چنانچه ضربه زدن به دشمن یا وارد کردن بیشترین خسارت یا پیروزی بر دشمن، متوقف به مرگ بعضی از مجاهدان و شهادت آنان باشد، چنین مرگی مشروع خواهد بود. بنابراین، شهادت طلبی تنها یک اندیشه برای اقناع دیگران نیست، بلکه انتخابی هدفمند و نیازمند ایمان و انگیزه ای است که از تلاش و جهاد با نفس نشأت میگیرد. الگوی شهادت طلبی در گفتمان حزب الله، واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یاران ایشان و نتایج حاصل از این شهادت در طول تاریخ است. از نظر اسلام ناب محمدی مورد قبول حزب الله، جهاد با نفس ، جهاد اکبر است، زیرا جهادی دامی است؛ و نبرد با دشمن، جهاد اصغر است، زیرا لازمه موفقیت در جهاد اصغر، موفقیت انسان به دفع شهوات و کسب استعداد عملی برای دفاع در مقابل ستمکاران و اشغالگران است. از این رو، جهاد نظامی یا نبرد با دشمن به دو گونه توصیف میشود: نخست، جهاد ابتدایی که در اختیار پیامبر (ص) و امام معصوم است؛ دوم ، جهاد دفاعی که در آن مسلمانان در مقابل تجاوز یا اشغال از سرزمین، ملت و جان خود دفاع میکنند. جهاد دفاعی، امری واجب است که فرمان آن را ولی وفقیه در اختیار دارد. همچنین تشخیص حالتی که شرایط جهاد دفاعی بر آن صدق میکند و تعیین مقررات و ضوابط نبرد و ارزیابی فواید و در نهایت توقف آن بر عهده او است (قاسم، 1383: 49 - 71).

1-3. اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره)

از جمله ویژگیهای تأثیرگذار انقلاب اسلامی ایران بر حزب الله که مهم ترین خصوصیت متمایز این جنبش نسبت به سایر گروه های اسلام گرا در جهان عرب هم محسوب میشود، مقبولیت کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی (ره) از سوی این گروه است. این رویکرد، بر تمام ارکان سازمانی و دیدگاه های حزب الله سیطره داشته و دو علت از سه علت اصلی ادغام مجموعه های کوچک اسلام گرای لبنان و ایجاد حزب الله در سال 1982 را شامل میشود (اسداللهی، 1382: 174). این سه علت عبارت اند از: 1. اعتقاد به ولایت فقیه؛ 2. اطاعت از امام خمینی (ره)؛ 3. مبارزه با اسرائیل (جوان و خسرو شیری، 1388: 117).

حزب الله به دلیل روابط خود با سوریه و ارتباط ویژه ایدئولوژیکی و مذهبی با ایران، یک بازیگر مطرح در صحنه خاورمیانه است. رابطه نزدیک حزب الله با ایران، ناشی از اعتقاد به شخص آیت الله خامنه ای، به عنوان ولی فقیه و حمایت های مهم نظامی و مالی ایران از این جنبش است. اعتقاد به ولایت فقیه ، نشان دهنده وجود نوعی رابطه و تبعیت بین حزب الله و رهبر عالی انقلاب اسلامی است ، که البته به معنی سرسپردگی حزب الله به دولت ایران نیست (الگا، 2007).

سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله، درخصوص اهمیت رابطه حزب الله با ولی فقیه و حمایت های معنوی ایران از این جنبش، اظهار میدارد: «توانمندی حزب الله که آن را در میان تمامی گروه های لبنانی برجسته و سرآمد کرده است و باعث حفظ انسجام و یکپارچگی آن میشود، پیروی از ولایت فقیه است. ما کاملا مطیع رهبری و مقام ولایت فقیه هستیم و هر چه ایشان بفرمایند، عمل میکنیم . ایشان مرجع حل اختلافات داخلی احتمالی ما هستند».

از این رو باید گفت ، مهم ترین حلقه اتصال حزب الله با نظام جمهوری اسلامی، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی (ره) است. از زمان ایجاد حزب الله تاکنون، ولایت فقیه و نقش آن بخش تفکیک ناپذیر مبانی فکری و عملی این جنبش بوده است (جوان و خسروشیری، 1388: 114- 118).

رهبران حزب الله ، مهم ترین دلایل ایجاد رابطه مستحکم بین خود و ایران را چنین بیان میکنند:

1. اعتقاد هر دو طرف به نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی (ره) و سپس آیت الله خامنه ای؛

2. انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان شکل حکومت در ایران که با اصول اسلامی مورد اعتقاد حزب الله همخوانی دارد؛

3. مخالفت ایران با سلطه استکبار و حمایت از مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل و اشتراک عقیده و منافع ناشی از این امر (قاسم، 1383: 342-343).

شیخ نعیم قاسم در زمینه رابطه حزب الله با ولی فقیه معتقد است: پایبندی حزب الله به ولایت فقیه ، فعالیت در دایره اسلام و در راستای اجرای احکام آن و عمل در چارچوب دیدگاه های ولی فقیه است و بر این اساس، دبیرکل حزب الله و سایر ارکان آن نیز مشروعیت خود را از ولی فقیه کسب میکنند و اختیارات وسیع نیز، از سوی ایشان به ارکان مزبور تفویض میشود.

این امر، مانع از استقلال گسترده حزب الله در انجام کارهای اجرایی و اخذ تصمیمات مربوطه نیست. ولی در شرایطی که دبیرکل با امور مهمی مواجه گردد که نقطه عطفی در روند حرکت حزب بوده و یا بر ارکان فعالیت تأثیرگذار باشد و نیاز به اخذ حکم یا اذن شرعی احساس شود،

نظر ولی فقیه را در این خصوص جویا میشود (قاسم، 1383: 80-82). با این توضیحات ، میزان ولایت پذیری حزب الله از یک سو و نقش حمایت های سیاسی و معنوی رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، در تکوین این جنبش روشن و مشخص میشود.

1. هویت انقلابی

در این بخش، به مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت انقلابی حزب الله پرداخته میشود که متأثر از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی (ره) است.

2-1. الگوپذیری از فرهنگ سیاسی انقلاب اسلامی ایران

وقوع انقلاب اسلامی، نقطه عطفی در توسعه روابط خارجی جامعه شیعیان لبنان است که مانند سایر مذاهب لبنان، به دنبال حامی بیرونی بودند. این امر باعث شد تا پیوند شیعیان لبنان با ایران عملا از سال 1979 میلادی افزایش یافته و با عنوان ایدئولوژی اسلامی ضد غربی، مشروعیت پیدا کند. پس از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982، حمایت ایران از جامعه شیعیان این کشور با تشکیل حزب الله به اوج خود رسید. به طور مسلم، حزب الله را میتوان اثرگذاری مستقیم انقلاب اسلامی تلقی نمود، زیرا الگوبرداری از این انقلاب، به تشکیل ساختار سازمانی و شکل گیری ایدئولوژیک آن کمک کرده است. هرچند حمایت ایران از حزب الله برپایه پیوندی ایدئولوژیک و دینی شکل گرفت، ولی با حمایت مالی، نظامی و سیاسی نیز همراه شد (هزران، 1390: 252- 253).

حزب الله ، در صحنه داخلی لبنان نیز به لحاظ ایدئولوژیک از ابتدا خود را به دو ایده اصلی متعهد نموده است: از بین بردن نظام طایفه ای، و بنیان نهادن نظم مطلوب اسلامی. برخلاف به رسمیت نشناختن مشروعیت نظام لبنان به وسیله حزب الله، این جنبش از سال 1989، به منظور ارتقای منافع جامعه شیعه و حمایت از سازمان نظامی خود، در نهادهای سیاسی لبنان حضور داشته است. ولی هدف ایدئولوژیکی طولانیمدت حزب الله، ایجاد یک نظام اسلامی و به دست گرفتن قدرت دولت به وسیله شیعیان است. (هزران، 1390: 244- 250)

ادبیات سیاسی و نوع شعارهای حزب الله نیز نشان دهنده تأثیرپذیری والهام گرفتن این جنبش از انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب نام «حزب الله»، در عین حال که از آیات 22 و 56 سوره مائده قرآن کریم گرفته شده است، در فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب ریشه دارد.

در گفتمان حزب الله، از مسلمانان و دیگر ملل ضعیف جهان با عنوان مستضعف و از ایالات متحده آمریکا با عنوان استکبار جهانی یاد میشود (اسداللهی، 1382: 184 -185).

2-2. استکبارستیزی

ارزش ها از عناصر مورد تأکید در سازه انگاری هستند. ارزش های مورد نظر جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اسلام سیاسی، نفی لیبرال -دموکراسی غرب و هر گونه سلطه پذیری و سلطه گری است (متقی و آزرمی، 1393: 13). همچنین یکی از «دگرهای» عمده جمهوری اسلامی ایران ضدیت با رژیم صهیونیستی است که هویت آن را شکل داده است . در واقع ، اسلامیت نظام اسلامی (در ابتدای انقلاب) در ضدیت با اسرائیل و همچنین آمریکا تعریف شده که از مواضع ضداسرائیلی بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) اخذ شده است (حاجی یوسفی، 1382: 35).

حزب الله در این خصوص هم با پیروی از اندیشه های سیاسی امام خمینی، به عنوان ولیفقیه و آرمان های انقلاب اسلامی ایران و با اتخاذ گفتمان اسلام گرایی شیعی، به تقویت هویت اسلامی- شیعی خود میپردازد که به منشأ گرفتن نقش هایی چون مدافع اسلام و تشیع و عامل ضد استکبار و ضد صهیونیست از هویت اسلامی- شیعی این جنبش منجر میگردد. از این رو، حزب الله ضمن ابراز انزجار از حضور هژمونیک آمریکا در منطقه، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را نیز با ماهیت، مشروعیت و موجودیت خود در تعارض آشکار میداند، پس به مقابله با اسرائیل و نفوذ آمریکا در منطقه میپردازد. زیرا حزب الله از ابتدای اعلام موجودیت خویش، اشغالگری اسرائیل در لبنان را با تمام وجود حس کرده و حمایت آمریکا از این رژیم را به چشم دیده است؛ وضعیتی که با وجود گذشت سه دهه از زمان ایجاد حزب الله، تغییر چندانی نکرده است. اسرائیل هم اکنون ضمن اشغال فلسطین ، قسمتی از لبنان را هم در اشغال خود دارد و در کنار این امر، آمریکا ضمن حمایت از این رژیم با تشکیل محور غربی- عبری- عربی، به دنبال از بین بردن محور مقاومت است.

جنبش حزب الله، با الهام از افکار امام خمینی (ره)، معتقد است ولی فقیه باید بالاترین قدرت سیاسی را داشته باشد. این پیوند فکری با ایران، موضع گیری ایدئولوژیک حزب الله را هدایت میکند و دربردارنده ماهیت منازعه این جنبش با اسرائیل، روابطش با سایر مسلمانان و دیدگاهش نسبت به جهان غرب است. حزب الله، به مفهوم تقسیم جهان به دو بخش مستکبران و مستضعفان پایبند است . این جنبش، آمریکا را شیطان بزرگ میداند و معتقد است: سیاست آمریکا در خاورمیانه سیاستی اسرائیلی است. اسرائیل نوک پیکان آمریکا در منطقه است و آمریکا ابزار دست اسرائیل به حساب میآید. حزب الله با این تصور، آمریکا را سردمدار تروریسم دولتی در جهان معرفی میکند (حجار، 1390: 222).

در گزارش وزارت خارجه آمریکا در سال 2000 با عنوان «الگوهای تروریسم جهانی»، حزب الله اینگونه معرفی شده است : «حزب الله» در سال 1982 در پی حمله اسرائیل به لبنان ایجاد شد.

این گروه رادیکال لبنانی از نظر ایدئولوژی، از انقلاب ایران و اندیشه های آیت الله خمینی (ره) الهام میگیرد. حزب الله، به دنبال آزادسازی بیت المقدس و حذف اسرائیل و به صورت رسمی موافق ایجاد حکومت اسلامی در لبنان است. حزب الله ، متحد نزدیک جمهوری اسلامی ایران است و بیشتر از این کشور خط میگیرد، ولی توانایی فعالیت انفرادی و مجزا از ایران را نیز دارد (بهجت، 1389: 103).

از نظر تحلیل گران وزارت امورخارجه اسرائیل نیز، ستیز حزب الله با اسرائیل بخشی غیرقابل تفکیک از سه چالش بین مستکبران و مستضعفان، چالش فرهنگی بین غرب و جهان اسلام و چالش تاریخی میان یهود و اسلام است (اسدالهی، 1382: 139).

2-3. مقاومت اسلامی و مقابله با صهیونیسم

تأثیرپذیری حزب الله از آموزه های انقلاب اسلامی، از جمله دلایل مؤثر تمایل این جنبش در به کارگیری الگوی مقاومت و شیوه های قهرآمیز علیه اسرائیل است، زیرا برای استفاده از این روش ها، از جمله عملیات استشهادی، باید استدلال ایدئولوژیک قوی وجود داشته باشد (اسداللهی، 1382: 174).

جنبش حزب الله با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی، ایدئولوژی حداکترگرایی، برای نابودی «موجودیت صهیونیسم» را با آغوش باز پذیرفته است. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، از ابتدای رهبری این جنبش در سال 1992، خواستار مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان بنیان ایدئولوژیکی آن شده است (هزران، 1390: 250 -252). طبق قاعده نفیسبیل، سلطه کفار بر مسلمانان به شدت نفی میشود. از این رو، رژیم اسرائیل نماد سلطه ارزش ها و تمایلات استعماری غرب است و هر نوع سازش و همکاری با آن مردود شمرده میشود (یاقوتی، 1390: 22). مقابله حزب الله با اسرائیل، به عنوان نماد لیبرال - دموکراسی غرب در منطقه را میتوان مقابله با سلطه طلبی کفار در منطقه دانست .

از آنجا که تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در ژوئن 1982، علت اصلی ایجاد جنبش حزب الله لبنان بوده است، پس میتوان حزب الله را مولود مقاومت علیه اشغال گری اسرائیل نامید. رهبران و اعضای این جنبش نیز به این مسئله اذعان دارند. (اسداللهی، 1382: 135-136)

اسحاق رابین، وزیر دفاع وقت اسرائیل، درخصوص نتیجه تجاوز 1982 به لبنان چنین گفته است: «حمله نظامی اسرائیل باعث گردید تا غول شیعه از بطری خارج شود» (اسداللهی،1379: 97).

حزب الله از سال 1982 تا 2000، یعنی از زمان تأسیس تا زمان تبدیل به یک نیروی مؤثر چالشگر در برابر اسرائیل، مراحل مختلفی را در زمینه های اجتماعی، سیاسی و نظامی طی کرده است. به صورت خلاصه، این جنبش در مدت 30 سال گذشته، از متغیری کم تأثیر به وزنه ای جدی و دغدغه اصلی رژیم اسرائیل در عرصه نظامی مبدل شده است (قاسمی،1390: 55-56)، زیرا حزب الله با انتخاب استراتژی مقاومت در برابر اشغالگری، توانست به تدریج نیروهای ارتش اسرائیل را تا جنوب لبنان عقب براند و سرانجام در سال 2000 میلادی، موفق شد اسرائیل را مجبور کند تا از جنوب لبنان، به استثنای مزارع شبعا و تپه های کفر، عقب نشینی کند. پیروزی حزب الله در سال 2000، نقطه عطفی در تاریخ این جنبش و نیز در مواجهه جهان اسلام با رژیم اسرائیل محسوب میشود (شیروانی، 1389: 48).

از منظر تحلیل گران غربی نیز میتوان حزب الله را یک جنبش جهادی اسلامی مترقی توصیف کرد. با این حال، استفاده از اصطلاح «جهاد» نباید موجب شود که تصور کنیم، حزب الله به طور ذاتی یک گروه افراطی و خشونت طلب است. اگرچه هدف اولیه این جنبش، مقاومت نظامی دربرابر اسرائیل بوده و این مقاومت از آغاز تا کنون، علت وجودی آن را تشکیل میدهد، ولی هدفش منحصرا نظامی نیست. تعامل این جنبش با بازیگران مسیحی و سنی صحنه سیاسی لبنان ، حتی با احزابی که گرایش های میهن پرستانه و حضور فعال در عرصه سیاست این کشور و نیز نگاهی اخلاقی نشأت گرفته از فلسفه جهاد اکبر دارند، این امر را تأکید میکند(الگا، 2007).

از این رو باید گفت، حزب الله فقط یک حزب نیست، بلکه جریانی فراگیر، محبوب با پشتوانه مردمی بالا، در لبنان و همچنین درجهان اسلام است و قویترین جنبش ضدصهیونیستی اسلامی شیعی در مجاورت اسرائیل محسوب میشود که مبانی ایدئولوژیک و نگرش سیاسی این جنبش، بیشترین تشابه و نزدیکی را با جمهوری اسلامی ایران دارد (گلشنی و باقری، 1391: 125).

سازه انگاری و مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت گفتما ن سلفی-تکفیری

درخصوص چگونگی پیدایش گروه های معتقد به گفتمان سلفی-تکفیری در منطقه باید گفت ، القاعده عراق در سال 2004 میلادی، به وسیله چند نفر از اسلام گرایان تندرو، مانند ابومصعب زرقاوی، ابوحمزه المهاجر، ابوعمر البغدادی و ابوبکر البغدادی در شهرهای بعقوبه عراق و رقه سوریه تشکیل شد. ریشه شکل گیری داعش نیز، به نیمه دوم دهه 1990 برمیگردد. داعش، از بازمانده های القاعده عراق، در سال 2003 ایجاد شد، از سال 2006 تا 2010 سازماندهی گردید و تا سال 2014 رشد کرد. داعش، ابتدا با ایمن الظواهری بیعت کرد و با جبهه النصره متحد شد، ولی در ماه می2014 از النصره جدا شد و از القاعده فاصله گرفت و به دنبال آن، در ماه آگوست 2014 اعلام خلافت کرد. داعش و القاعده هر دو، با آمریکا و غرب (در ظاهر)، تشیع و مکاتب چهارگانه اهل سنت مخالف هستند. هدف القاعده، غرب است و درگیری با شیعه برای آنان در مرحله بعد قرار میگیرد، ولی هدف اصلی داعش، تشیع بوده و این گروه به دنبال آزادسازی بغداد و احیای عصر هارون الرشید و تشکیل حکومت اسلامی است. رهبر داعش نیز خود را خلیفه مسلمانان میخواند. قلمرو داعش، برخلاف القاعده که بین المللی است، در خاورمیانه متمرکز است. درحال حاضر، داعش، به عنوان یک جریان خشن و رادیکال، سودای خلافت را در سر دارد و بخش هایی از سوریه و عراق را تصرف کرده است (غفاری هشجین و علیزاده سیلاب ، 1393: 90- 92).

برای شناخت عملکرد گفتمان سلفی-تکفیری و چگونگی تقابل آن با گفتمان حزب الله، لازم است منابع بیناذهنی تشکیل دهنده هویت این گفتمان با توجه به هنجارهای موجود در آن تشریح شود. این گفتمان شامل ابعاد هویتی سلفی و وهابی تکفیری است که در ادامه، به بررسی منابع بیناذهنی تشکیل دهنده این هویت میپردازیم .

2. هویت سلفی

در این بخش، به تبیین مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت سلفی گفتمان سلفی- تکفیری پرداخته میشود.

1-1. اسلام گرایی سلفی

سلفیگری به جریانی گفته میشود که در حوزه روش شناسی، نقل گرا؛ در حوزه معرفت شناسی، حدیث گرا؛ در حوزه هستیشناسی، حس گرا؛ و در حوزه معناشناسی، ظاهرگراست. به عبارت دیگر، اندیشه سلفی همیشه عقل ستیز و کاملا ارتجاعی است و در مذاهب چهارگانه اهل سنت نمیگنجد (ستوده و خزایی، 1393).

اصطلاح «سلفی» به طیف وسیعی از جریان های اسلامی اهل سنت گفته میشود که خواستار بازگشت به روش سلف، یعنی پیشوایان اهل سنت در قرن های اولیه اسلام هستند. آن ها این شیوه سلف را اسلام نابی میدانند که جامعه باید به آن برگردد تا عظمت گذشته را بازیابد.

معنای اصطلاحی سلف به بدعتی برمیگردد که ابن تیمیه ، در قرن هفتم هجری ایجاد کرد.

این دیدگاه، به تشکیل مذهب جدیدی به نام سلفیگری در سده های اخیر منجر شده است.

مهم ترین جنبه اجتماعی سلفیه آن است که فقط پیروان خود را بر حق میداند و سایر مسلمانان را کافر، گمراه و مشرک محسوب میکند. سلفیان جدید نیز، به کاربرد گسترده خشونت و اندیشه تکفیری اعتقاد راسخ دارند (غفاری هشجین و علیزاده سیلاب، 1393:93 -91).

ویژگیهای رفتاری گروه های سلفی تکفیری عبارت اند از:

1. ظاهرگرایی رفتاری و قشری بودن؛

2. تکیه بر ارعاب و وحشت؛

3. تکیه بر جهل و تعصب؛

4. فرقه گرایی؛

5. الگوسازی بدلی برای تخریب عقده ها و احساس حقارت های تاریخی؛

6. عقلانیت گریزی و تکیه بر احساسات، به جای عقلانیت در مبانی فکری؛

7. هم گرایی با کشورها (آمریکا و اسرائیل)، گروه ها، نیروها و افرادی که اهداف مشترک داشته باشند (اتخاذ رویکرد، هدف وسیله را توجیه میکند)؛

8. تمرکز بر فعال سازی شکاف های مذهبی؛

9. عقب ماندگی سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی (عباسی، 1393: 105).

1-2. امت گرایی رادیکال و فرقه گرا

یکی از مباحث هستی شناسی هر چارچوب تحلیلی، تأکید آن بر واحد تحلیل است. جریان نوبنیادگرایی سنی (سلفی)، به عنوان یکی از ارکان تشکیل دهنده هویت گفتمان سلفی تکفیری، گرایش امت محور دارد. از لحاظ تاریخی، این جریان پس از حمله شوروی به افغانستان شکل گرفت و بعد از دهه 1990 میلادی، با گسترشی چشمگیر، در وضعیت تهاجمی قرار گرفت .

جنگ افغانستان و اشغال این کشور به وسیله شوروی که مسلمانان آنان را کفار میدانستند، و بارز شدن مسئله جهاد که در اسلام سیاسی امری بسیار مهم است، زمینه را برای شکل گیری جریان هایی آماده میکرد. از نظر آنان، مسئله کسب قدرت از طریق به دست گرفتن دولت دیگر مسئله اساسی نبود، بلکه مسئله اساسی، سرزمین اسلامی، امت اسلامی و جهاد برای بیرون راندن کفار از سرزمین های اسلامی به شمار میرفت. این جریان، سرشتی فراملی و بین المللی داشت و پیروان آن، هدف خود را دفاع از مرزهای اسلامی و بیرون راندن متجاوزان کافر از سرزمین های اسلامی اعلام میکردند. جریان سلفی که از لحاظ ایدئولوژیکی، محافظه کار؛ از لحاظ سیاسی، رادیکال خشونت طلب؛ و از لحاظ محدوده فعالیت، فراملی است؛ بر اجرای شریعت ظاهری تأکید میکند (حقیقت و جدی، 1392). به روایت بهتر، سلفیهای تکفیری با استفاده ابزاری از مفهوم امت اسلامی، به دنبال تغییر جغرافیای سیاسی منطقه در راستای منافع حامیان بین المللی خویش هستند.

یکی از ویژگیهای گفتمان سلفیگری، «فرقه گرایی خودبنیاد و مخرب» است . «خودبنیاد»، چرا که این جریان با تفسیر انحصارطلبانه از «فرقه ناجیه»، ابداع کننده ارزش ها و باورهای جدیدی، تحت عنوان سلفی گری است که اکتریت مسلمانان، آن را خلاف کتاب و سنت میدانند.

«مخرب»، زیرا این جریان با تکفیر فرق و جوامع اسلامی، در قالب مأموریت خاص، اقدام تخریبی علیه آن ها انجام داده و این اقدامات را آشکارا «مقدس» میداند (سیدنژاد، 1389: 99).

1-3. عقل گریزی و ظاهرگرایی

مسئله «اصالت ظواهر» در بین سلفی- تکفیریها، نوعی ابزارگرایی ناشی از تقدم عمل بر نظر را در نظام فکری این جریان نشان میدهد که با ایده های ماکیاولیستی هم خوانی دارد؛ به این ترتیب که جریان های سلفی-تکفیری برای رسیدن به هدف، تمام راه های غیرمشروع را پیشنهاد میکنند. برای مثال، آن ها با استناد به قول های برجای مانده از بزرگان سلفی، مانند ابن تیمیه ، اعمال غیرشرعی نظیر «دروغ» و «اخذ مال حرام» را در همه اشکال آن جایز میشمارند. جریان سلفی- تکفیری با تکیه بر این میراث تاریخی و با الهام از انگاره پردازیهای خویش، گسترده ترین شبکه تروریستی را در جهان سازماندهی کرده است که به دلیل بهره گیری از اشکال مختلف خشونت ورزی، نظیر «تروریسم انتحاری»، نماینده شاخص تروریسم نوین در دوران معاصر به حساب میآید. (ستوده و خزایی: 1393).

گفتمان سلفی- تکفیری بر سه اصل اساسی استوار است:

1. محدود بودن اندیشه و رفتار در حدود کتاب و سنت ؛

2. قصور فهم انسان در پی بردن به همه چیز و بیفایده بودن فعالیت ذهنی؛

3. لزوم پرهیز از هرگونه فکر نو و کار جدید.

به دلیل همین اصول است که این تفکر راه را بر هرگونه بحث عقلی میبندد و اهل فکر را بدعت گذار دانسته و حتی آن ها را تکفیر میکند. جریان بنیادگرای سلفی با رد صریح یا ضمنی عقل، اجتهاد، ابتکار و نوآوری، به جمود و تحجر منتهی میشود (دبیریمهر، 1392: 152- 153)

که درست در نقطه مقابل پویایی اجتهاد شیعه قرار دارد.

4. هویت وهابیت تکفیری

در این بخش، به تحلیل مبانی بیناذهنی قوام دهنده هویت وهابیت تکفیری گفتمان سلفی- تکفیری پرداخته میشود.

4-1. تکفیرگرایی

خوارج برای اولین بار تکفیرکردن را علیه دیگر مسلمانان به کار بستند. بعدها، تکفیرگرایی را ابن تیمیه تئوریزه کرد و بسط داد و در نهایت، به اصول فکری گروه های سلفی راه پیدا کرد.

در دوران جدید، «محمدبن عبدالوهاب» مفهوم تکفیر را وارد ادبیات سیاسی  دینی نمود. وی مسلمانان و غیرمسلمانان دگراندیش را در محدوده اعمال تکفیر جای میداد. امروزه (برخی از شاخه های) جریان سلفیگری به اعتبار واجد بودن این شاخصه، «تکفیری» نامیده میشوند، که از آن جمله میتوان به گروه های النصره، داعش (دولت اسلامی عراق و شام) و القاعده در سوریه و عراق اشاره کرد (ستوده و خزایی، 1393). سلفیهای تکفیری، هرکس غیر از خودشان را کافر تلقی میکنند. از نظر آن ها کافر نزدیک ، شیعیان و کافر بعید، جهان غیرمسلمان است (یزدان فام ، 1393).

«سیدقطب» مدعی بود که همه جوامع، حتی مسلمانانی که به ملاکهای توحیدی و حاکمیت خداوند عمل میکنند، کافر هستند و باید نابود شوند. «شکری مصطفی»، رهبر جنبش تکفیر و الهجره ، حتی چهار فقه اهل سنت را با این ادعا «طواغیت» نامید که خلاقیت های فردی در تفسیر را جانشین دین کرده و خود را واسطه بین انسان و خدا قرار داده اند. «عبدالسلام فرج» نیز اعلام کرد که همه رژیم های طاغوتی و همه کسانیکه در استخدام آن ها هستند، مشمول تکفیر بوده و جهاد علیه آن ها مشروع و لازم الاجراست (حقیقت و جدی، 1392).

گروه های سلفی -تکفیری، ازجمله داعش ، با خلق «فقه التکفیر»، توانسته اند احساسات خشونت گرا را با باورهای مذهبی درهم آمیزند. به باور این گروه ها، از آنجایی که اهل سنت پیرو مکاتب اربعه ، جهاد را تعطیل نموده اند، کافرند و کشتن کافران نیز واجب است (عباسی، 1393: 106). آنان، مسلمانان دیگری را که اعمالشان را قبول ندارند، کافر و مرتد دانسته و علیه ایشان اعلام جنگ میکنند، و غیرمسلمانان را هم به عنوان کفار، فقط شایسته مرگ میدانند (عباس زاده فتح آبادی، 1388: 114).

4-2. شیعه ستیزی و تبدیل شدن به ابزار قدرت اهل سنت

حساسیت روی هویت و ترمینولوژی شیعی از بارزرترین نقاط اشتراک طیف ها و گرایش های مختلف سلفیگری است، ولی طیف افراطی سلفیون، بی واهمه تشیع را «دین خودساخته» میخوانند. زبان و ادبیات ایدئولوژیک سلفیگری در این باره، نظام نشانه شناسی است ، که تحلیل گفتمان زرقاوی و یا آثار دیگر نظیر کتاب «عبدالرحمن عطیه الله»، از نظریه پردازان و چهره های شاخص القاعده، نمودار آن است: «شیعه، نه تنها جزو مارقین و خارجین از امت است ، بلکه متعلق به دین خودساخته ای است که هدف نهایی آن از طریق ایران، سلطه بر اهل سنت و به دست گرفتن زمام رهبری امت اسلامی است». این تصویرسازی ضد ایرانی و ضد شیعی با بهره گیری از نشانه شناسی فرهنگ، همه روزه در عراق رو به گسترش است؛ به ویژه پس از سال 2003، که از نظر سلفیها عراق از دست «اسلام راستین» خارج شده و به دست «رافضان شیعه» افتاده است (سیدنژاد، 1389: 107- 108).

خاستگاه اسلام گرایی سلفی (تکفیری)، عربستان سعودی بوده و دال های این گفتمان، به وسیله شیوخ وهابی مفصل بندی شده است. آن ها توانسته اند این تفکر را در مناطق متعدد، از جمله عراق (و سوریه)، هژمونیک سازند. اسلام گرایان سلفی (تکفیری)، تنها حوزه توانایی عقل را فهم مدلولات (مصادیق) ظاهری آیات و روایات دانسته و هیچ نقشی را برای عقل در بررسی شرایط جدید زمانی و مکانی قائل نیستند. از این رو، رویکرد عقل گرایانه تشیع را تحریف دین دانسته و با شیعیان به شدت دشمنی میکنند و جنگ با آنان و غارت اموالشان را واجب میدانند. از دید این گروه، جهاد به معنی قتل عام شیعیان، حتی با توسل به عملیات انتحاری است (حاجییوسفی و عارف نژاد، 1390: 88 - 89).

با توجه به نقش هویت سلفی و تکفیری این گفتمان باید گفت، حضور نیروهای تکفیری در منطقه، نشان دهنده نوعی جنگ میان گفتمان سلفی-تکفیری، سازش با رژیم صهیونیستی با گفتمان مقاومت است . گفتمان سلفی-تکفیری با کمک کشورهای عرب هم سو و قدرت های غربی به رهبری آمریکا و حتی پیوند با اسرائیل، به دنبال قطع اهرم های قدرت، و به صورت خاص، مهم ترین بازوی قدرت منطقه ای دولت شیعی ایران، یعنی حزب الله لبنان است. در شرایط کنونی، به غیر از اقدامات نظامی عربستان در یمن، گروه های سلفی تکفیری در سوریه و عراق و لبنان و یمن، مانند داعش ، جبهه النصره و القاعده این مأموریت را انجام میدهند.

2-3. انتحارطلبی و عوامانه کردن جهاد

تکفیریها، به هیچ یک از قواعد جهاد، از قبیل جهاد تدافعی و عدم کشتار غیرنظامیان، پایبند نبوده و کشتار انسان های بیگناه را مجاز میدانند. آنها، خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت میدانند و معتقدند، افرادی که عملیات انتحاری انجام میدهند، شهید هستند و مستقیم وارد بهشت میشوند (عباس زاده فتح آبادی، 1388: 114- 115).

گفتمان اسلام سیاسی سلفی-تکفیری، خود را نماینده اسلام راستین و تنها عامل تمیز حق از باطل میداند. این گفتمان، انجام هر امری را که به حذف رقیب از صحنه منجر گردد، بر خود واجب میشمارد. در این تفکر، کشتن مخالفان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، حتی به قیمت از دست دادن جان خود، معنایی مقدس پیدا کرده که باعث افزایش منازعات فرقه گرایانه، تروریسم و ناامنی در منطقه گردیده است (حاجییوسفی و عارف نژاد، 1390: 78).

با توجه به وجود آیات جهاد در قرآن، شیعه و سنی جهاد را با ابزارهایی کنترل میکنند. در تشیع، جهاد ابتدایی در اختیار معصوم است و اهل سنت هم معتقدند که جهاد ابتدایی باید به فرمان مفتی یا خلیفه انجام گیرد. ولی جریان سلفی-تکفیری به آیات جهاد استناد کرده و به آنان (خودسرانه) عمل میکند. در اغلب آثار اندیشمندان (این جریان)، گفتمان خشونت به شدیدترین وجه ترویج شده و گفته میشود که میتوان با هر نوع وسیله ای، دشمن را از صحنه روزگار محو کرد. دشمن ممکن است «آمریکا، اذناب او در بلاد اسلامی، صوفیان بیدین، شیعیان کافر و لائیک های غرب گرا» باشند. گفته شده است که براساس متون این گفتمان، استفاده از هر نوع سلاح کشتار جمعی نیز مجاز است. از این رو، پشتوانه تئوریک انفجارهای انتحاری در نقاط مورد نظر این جریان، رساله های رهبران این تفکر است (عباسی،1393: 109 -108).

2-4. افراط گرایی و تروریسم

اصول فکری- فلسفی افراط گرایی در بستر باورهای سلفی رشد کرده است. سردمداران افراط گرایی توانسته اند، سلفیگری را از گرایشی اعتقادی و فقهی به یک ایدئولوژی تمام عیار ستیزه جو و طردکننده تبدیل کنند. ایده برآمده از این ایدئولوژی، تأکید دارد که سایر طیف های مذهبی در صورت مخالفت با این مبانی، تکفیر میشوند. هویت یابی افراط گرایانه این جریان نیز، برآیند فرهنگ خشونت پرور، ارزش ها و هنجارهای مبتنی بر قرائت خاص از شریعت، ایدئولوژی و تعاملات بیناذهنی افراط گرایان با خود و «دیگران» است که منافع و اهداف افراط گرایان، یعنی اتخاذ رفتارهای تقابلی و خشن، براساس آن تعریف و اولویت بندی میشود.

این طیف به لحاظ کارکردی، نوع خاصی از مناسبات و ساختارهای سیاسی- فرهنگی را پیگیری میکند که نتیجه آن، نفی و رد ساختار کنونی ترتیبات قدرت، سیاست و مذهب در سطح ملی و بین المللی است و هر نوع مخالفت و عدم همراهی را با خشونت پاسخ میدهد. جهاد علیه کفار (و شیعیان)، اجرای شریعت سلفی و استقرار ساختار سیاسی - مذهبی خلافت تنها بخشی از منظومه فکری- رفتاری آنان است. از این رو باید گفت، تکوین این نوع رفتارهای افراط گرایانه برابر نظریه سازه انگاری، بیش از هر چیز مخلوق سازه های معنایی - هویتی افراط گرایان است که با فرهنگ خشونت، ایدئولوژی جهادگر و هویت یابی قوام یافته است (جمالی، 1390: 146- 166).

سلفیهای تکفیری، هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آن ها پیروی نکند، نامشروع و قتل وی را واجب میدانند. تکفیریها برای کشتن دشمنان خدا، تروریسم را مجاز میدانند. از نظر آنها استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمیکنند، یک وظیفه اسلامی است (عباس زاده فتح آبادی، 1388: 114- 115).

درهم تنیده بودن قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در عربستان، که حفظ و گسترش آن برای حاکمان در عرصه داخلی و بین المللی، رابطه ای تنگاتنگ با ترویج اندیشه های وهابیت دارد، به تلاش این دولت برای ایجاد گروه هایی با مأموریت تبلیغ و گسترش این تفکر منجر شده است . به علت ترکیب آموزه های جریان سلفی با برخی مکانیسم ها و زمینه های سیاسی جهان امروز، این جریان به تدریج به سمت رادیکالیسم توسعه محور تمایل پیدا کرده است. در این راستا میتوان به داعش اشاره کرد که یک گروه سلفی-تکفیری ستیزه جو و افراطی است، زیرا ضمن داشتن دیدگاه های تکفیری و مخالفت با هر غیرخودی، دست به سلاح برده و جنبه ستیزه جویانه آن پررنگ تر شده است. این موضوع در دیدگاه ها و ساختار تشکیلاتی آن نیز مشهود است (عباسی، 1393: 98- 99).

2-5. وابستگی ایدئولوژیک، سیاسی و مالی به وهابیت حاکم بر عربستان سعودی

درباره ارتباط گفتمان سلفی-تکفیری با وهابیت، به عنوان یک مذهب و نیز استراتژی این گروه ها باید گفت، ایده تأسیس امارت اسلامی، عقیده ای کاملا وهابی است که برای اولین بار، به وسیله محمدبن عبدالوهاب، پایه گذار مکتب وهابیت، مطرح شد. وی همواره تلاش داشت تا به هر طریق ممکن، مقدمات تأسیس امارت یا خلافت اسلامی را فراهم کند. در حال حاضر، چنین اندیشه هایی در گروه القاعده و پس از آن در گروه های تروریستی- تکفیری فعال در عراق و سوریه، از جمله داعش، ملاحظه میشود. در جریان سلفی-تکفیری، «ابن تیمیه» حلقه ارتباطی بین «ابن حنبل» و «محمدبن عبدالوهاب» شمرده میشود. این افراد، سه رکن اصلی جریان سلفیگری را در طول تاریخ تشکیل میدهند و هریک از آن ها به نحوی بر افراط گرایی و تندروی در مذهب تأکید دارند. وهابیت تلاش میکند تا سلفیگری را به شکل افراط گرایانه آن احیا کند. بر همین اساس، آموزه های وهابیت تمام تلاش خود را به ایجاد رعب و وحشت دینی و مذهبی معطوف کرده است. «ابن تیمیه»، چنان در استفاده از اصل تکفیر دیگران زیاده روی و افراط نشان داده بود که حتی گفته میشد، تمام امت اسلام را تکفیر کرده است .

چنین موضوعی درخصوص وهابیت نیز مشاهده میشود، به گونه ای که «تکفیر» مهم ترین رکن ادبیات دینی و اعتقادی وهابیت را تشکیل میدهد (ابراهیم، 1393).

این در حالی است که برخی اندیشمندان معتقدند، وهابیت شاخه ای از سلفیون افراطی است و عده ای دیگر بر این باورند که میان سلفیه و وهابیت تفاوت ماهوی وجود ندارد. این دسته از مسلمانان افراطی در عربستان، وهابی خوانده میشوند؛ ولی زمانی که افکار خود را به خارج از مرزها صادر میکنند، خود را سلفی مینامند. رابطه منطقی بین وهابیت و سلفیه نیز عام و خاص مطلق است. وهابیت از زمان شکل گیری حکومت آل سعود در عربستان، مذهب درباری این کشور بوده است. امروزه نیز گروه های تندرو، از قبیل القاعده و سلفیهای تکفیری از میان آنها ظهور کرده و باعث انشعاب در مکتب وهابیت شده اند. وهابیون تکفیری نیز به عنوان یکی از گروه های وهابی، با ترور، بمب گذاری و قتل عام اهداف خود را دنبال میکنند (هرسیج و تویسرکانی، 1392: 27- 35). همچنین حاکمان سعودی برای پیشبرد اهداف خود، راهبرد دشمنی در داخل و اتحاد در خارج را در تعامل با القاعده (و سایر گروه های تکفیری) در پیش گرفته اند (دهقانی، 1394).

برخلاف تلاش شاهزاده های عربستان برای جلوگیری از انتساب و ارتباط آنان به داعش ، باید گفت داعش همانند القاعده، محصول ایدئولوژی وهابیت عربستان است. ایدئولوژی پشتیبان سازمان های مختلف جهادی تروریستی، در سراسر جهان ویرانی به بار آورده است. در این زمینه باید گفت که دکترین ایالات متحده در طول جنگ سرد، و پس از آن طرح های ترویج فرقه گرایی آن در عراق به همراه ایدئولوژی وهابی عربستان سعودی، به تولد این هیولای جهادی منجر شده است (ابوخلیل ، 2014).

2-6. سازش با صهیونیسم و هم پیمانی با آمریکا

یکی از مهم ترین اهداف ایجاد نیروهای سلفی-تکفیری، مقابله با محور مقاومت و تأمین امنیت اسرائیل است. در جریان جنگ غزه در سال 2014، هم زمانی این جنگ با آتش افروزی جریانات سلفی تکفیری بار دیگر ثابت کرد که این گروه ها، وابسته به نظام سلطه بوده و در ضدیت با منافع صهیونیسم قدمی برنمیدارند. آنها نه تنها حاضر نشدند از مردم مسلمان و مظلوم و مقاومت آنان در غزه حمایت کنند، بلکه عناصر داعش در مصاحبه با الاخبار تصریح کردند که «آزادی فلسطین اهمیتی ندارد. اولویت داعش ، نخست آزادی بغداد؛ سپس دمشق و پس از آن تمامی بلاد شام است» (سراج، 1393).

در تأیید هم سویی منافع گروه های سلفی تکفیری، از جمله داعش، با صهیونیسم، میتوان به خبر منتشر شده در سایت اینترنتی وترنز تودی[11] اشاره کرد. در این سایت آمده است : با توجه به اطلاعات منتسب به «ادوارد اسنودن»[12]، نام واقعی ابوبکر البغدادی، رهبر گروه داعش، «سیمون الیوت»[13] است. وی در یک خانواده یهودی به دنیا آمده و عامل موساد (سازمان اطلاعاتی اسرائیل) است. الیوت به وسیله موساد استخدام شده و آموزش های لازم در دوره های جاسوسی و جنگ روانی علیه جوامع عرب و اسلامی را پشت سر گذاشته است. رهبر گروه داعش با سازمان های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل برای ایجاد سازمانی همکاری داشته است که واجد توانایی جذب افراط گرایان تروریست از سرتاسر دنیا باشد. در این بین، طرح موساد، شامل جذب افراد نظامی و غیرنظامی از کشورهایی است که تهدیدی علیه (امنیت) اسرائیل محسوب میشوند و هدف آن، ایجاد هرج ومرج و ویرانی درکشورهای همسایه این رژیم و تسهیل در روند ایجاد اسرائیل بزرگ در خاورمیانه است (وترانستودی، 2014).

بررسی اسناد و مصاحبه های خبری نیز، گویای اهداف پنهان تشکیل گروه های سلفی تکفیری، از جمله داعش، در خاورمیانه به وسیله هم پیمانان آمریکا با هدف مقابله با حزب الله لبنان است . «وسلی کلارک»[14]، ژنرال بازنشسته ارتش امریکا که از سال 1997 تا 2000 فرماندهی نیروهای ناتو در اروپا را به عهده داشت ، در مصاحبه خود با شبکه سی. ان . ان گفته است :

«داعش از طریق کمک های مالی دوستان و هم پیمانان ما ایجاد شد». وی در ادامه اظهار کرده است، داعش، تنها گروهی است که با حزب الله خواهد جنگید، زیرا اعضای این گروه تروریستی، «افراطی» بوده و همانند «هیولای فرانکنشتاین»[15] هستند. این گروه تکفیری، بخشی از استراتژی نابود کردن حزب الله به وسیله ارتش افراط گرایان محسوب میشود. در این راستا، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا با هدف بیثبات کردن دولت سوریه، تروریست های داعش را نخستین بار در سال 2012 در اردن تعلیم داد (بینام ، 1393).

تجزیه و تحلیل

با بررسی دقیق هویت ها و مبانی بیناذهنی قوام دهنده به هویت و امنیت هویتی دو گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان و گفتمان سلفی-تکفیری، با توجه به برداشت های متفاوت آن ها از اسلام و هویت و منافع برخاسته از آن، به خوبی میتوان مهم ترین نقاط تعارض و تقابل این دو گفتمان را به این صورت تبیین کرد:

 خاستگاه و ماهیت: حزب الله، مولود مقاومت علیه اشغال گری اسرائیل و هم پیمانان غربی آن است و با تأثیرپذیری از اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی رشد کرده، ولی گفتمان سلفی-تکفیری در مقابله با حزب الله ایجاد شده و با کمک سرویس های اطلاعاتی غربی و وهابیون حاکم در عربستان، نمو کرده است.

 جهاد و شهادت طلبی: در بحث محتوایی دو گفتمان، به ویژه در مسئله جهاد و شهادت ، باید گفت در حالیکه حزب الله ، جهاد اکبر و مبارزه با نفس را پیش زمینه جهاد اصغر و نبرد نظامی دانسته و جهاد اصغر را صرفا تدافعی میداند، گفتمان سلفی-تکفیری با برداشت عوامانه از مفهوم جهاد، از آن استفاده ابزاری کرده و قواعد و اصول اسلامی را در نظر نمیگیرد. سلفیها میکوشند با استفاده از حربه تکفیر و تروریسم به اهداف خود دست یابند.

 نگرش به صهیونیسم و استکبار: برخلاف رویکرد انقلابی، ضدصهیونیستی و ضداستکباری جنبش حزب الله، برداشت سطحی و متحجرانه از دین اسلام در گفتمان سلفی-تکفیری، به گفتمانی منجر شده است که در نهایت خواهان حفظ وضع موجود و تأمین منافع استکبار و صهیونیسم گردد.

حامیان منطقه ای: در حالی که حامی گفتمان حزب الله، محور مقاومت برگرفته از انقلاب اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران است، حامی گفتمان سلفی-تکفیری، حاکمان آل سعود و وهابیت حاکم بر عربستان سعودی، آمریکا، اسرائیل و سایر هم پیمانان منطقه ای و فرامنطقه ای آنان هستند.

نتیجه گیری

 این تحقیق، به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی بود که علت تقابل گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان با پادگفتمان سلفی تکفیری چیست؟

بررسی تطبیقی دو گفتمان حزب الله و گفتمان سلفی-تکفیری با استفاده از نظریه سازه انگاری، نشان دهنده این است که تفاوت و تعارض هویت های دو گفتمان و نیز هنجارها و منابع بیناذهنی تشکیل دهنده و قوام بخشنده آنها، یعنی مواردی از قبیل نوع ایدئولوژی اسلام سیاسی- شیعی انقلابی، درمقابل وهابیت سلفی تکفیری، نوع نگرش به مفاهیمی، چون جهاد، شهادت ، شهادت طلبی، امت اسلامی، مذاهب اسلامی، تروریسم، عقل و همچنین تفاوت در خاستگاه پیدایش، ماهیت، اهداف و حامیان منطقه ای این دو گفتمان، درنهایت، منجر به تقابل گفتمان حزب الله با هویت اسلامی - شیعی انقلابی و گفتمان سلفی- تکفیری با هویت سلفی و وهابیت تکفیری شده است. گفتمان انقلابی شیعی، عضو محور مقاومت و متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است و جریان سلفی در بطن محور سازش جای گرفته و تأمین کننده منافع و امنیت ملی رژیم اسرائیل، آمریکا و هم پیمانان منطقه ای و فرامنطقه ای آنان است. گفتمان سلفی تکفیری، برخلاف گفتمان حزب الله، اسرائیل و آمریکا را دشمن واقعی خود نمیداند و دشمن اصلی را شیعیان و دولت های حاضر در محور مقاومت، یعنی جمهوری اسلامی ایران، سوریه و عراق میپندارد. این امر، به جای قرار گرفتن این گفتمان در درون محور غربی - عبری - عربی علیه حزب الله، نظام سوریه ، عراق ، شیعیان یمن و در سطح بالاتر جمهوری اسلامی ایران منجر شده است. این مسئله را میتوان نشان دهنده تأیید فرضیه مقاله، مبنی بر تقابل هویت گفتمان سلفی- تکفیری و گفتمان مقاومت اسلامی حزب الله لبنان دانست.

با توجه به این که، گفتمان اسلامی- شیعی متعلق به حزب الله، عضو محور مقاومت و متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است و در مقابل، گفتمان سلفی-تکفیری، وابسته به وهابیت و دست نشانده عربستان سعودی بوده و عضو محور سازش است، نتیجه عادی این شرایط، تقابل این دو گفتمان در سوریه و حتی عراق و یمن خواهد بود.

در پایان یادآور میشود، برای جلوگیری از رشد و توسعه گفتمان های سلفی-تکفیری و فرقه گرایی در جهان اسلام، توجه به این امور راه گشاست:

 شناخت صحیح و عمیق اصول دین اسلام با استفاده از قرآن، سنت و سیره پیامبر و امه اطهار و تفسیر صحیح مفاهیم اسلامی از قبیل جهاد و هجرت به وسیله علمای اسلامی؛ 

استفاده صحیح از عقل ، مطابق با سنت و سیره پیامبر و امه برای تفسیر دین و توجه به عنصر اجتهاد؛

 تأکید بر اصول مشترک مذاهب اسلامی و پررنگ نکردن نقاط اختلاف؛

 مبارزه با افراط گرایی به وسیله علمای مسلمان و جلوگیری از تعلیم آموزه های وهابی در مدارس اسلامی؛

 تأکید بر آزادی قدس و فلسطین و مبارزه با اسرائیل، به عنوان آرمان وحدت بخش اسلامی؛  افزایش امکان گفت وگو بین مذاهب دین اسلام همراه با تسامح و تساهل اسلامی؛  افزایش روابط و تعاملات فرهنگی بین کشورهای اسلامی، مذاهب و سایر ادیان توحیدی.

منابع

 ابراهیم، فؤاد (1393)، «داعش و القاعده دو شاخه درخت وهابیت در عربستان»، خبرگزاری فارس ، قابل

دسترسی در سایت اینترنتی: farsnews.com//http:

 اسداللهی، مسعود (1379)، از مقاومت تا پیروزی، تهران : مؤسسه اندیشه سازان نور.

 اسداللهی، مسعود (1382)، جنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال ، تهران : پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 بهجت، جودت (1389)، اسرائیل و خلیج فارس (گذشته و آینده)، ترجمه علیرضا قربان پور، تهران : انتشارات دانشگاه امام صادق.

 بینام (1393)، «ژنرال امریکایی: داعش برای مقابله با حزب الله ایجاد شد»، قابل دسترسی در سایت اینترنتی:

http: //www. presstv.ir/DetailFa

 جمالی، جواد (1390)، «مدل تئوریک تحلیل افراط گرایی (بار کاربست نظریه سازه انگاری)»، فصلنامه آفاق امنیت، سال چهارم ، شماره 12.

 جوان، مصطفی، علی خسروشیری (1388)، «ایران پس از انقلاب اسلامی و حزب الله لبنان: تأثیرات و پیامدها»، فصلنامه مطالعات بسیج، سال 12، شماره 42.

 حاجی یوسفی امیرمحمد و عارف نژاد ابوالقاسم ، 1390، «نشانه شناسی عملیات انتحاری در منازعات گفتمانی عراق و چالش های امنیتی آن برای جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه پژوهش نامه علوم سیاسی، سال نهم،

شماره 3. ﴿١١١﴾

 حاجی یوسفی، امیرمحمد (1382)، «سیاست خارجی ایران در قبال اسرائیل از دید نظریه های روابط بین الملل»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال دهم ، شماره 1.

 حجار، صامی (1390)، گسترش حزب الله، در حزب الله لبنان؛ سیاست، قدرت و اقتدار. ترجمه : سیدحسین موسوی و عسگر قهرمان پور؛ تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 حجازی، حامد (1385)، یک لبنان مقاومت یک اسرائیل ادعا، قم: انتشارات بقیه العتره.

 حقیقت، صادق و حسین جدی (1392)، «تشیع، بنیادگرایی و اسلام سیاسی». ترجمه عباس منوچهری؛

فصلنامه اسلام سیاسی، شماره 1، قابل دسترسی در سایت اینترنتی: www.s-haghighat. ir /articles//http:

 حقیقت، صادق و سیدمحمدعلی حسینیزاده (1387)، گفتمان، در: رهیافت و روش در علوم سیاسی، تهران: انتشارات سمت .

 حقیقت ، صادق (1384)، «گفتمان و مطالعات اسلامی و ایرانی»، فصلنامه پژوهش و حوزه ، سال ششم ، شماره 21و 22.

 خراسانی، رضا (1387)، «جایگاه و نقش قدرت فرهنگی در سیاست خارجی و تأثیر آن بر روند تحولات جهانی»، فصلنامه علوم سیاسی، سال یازدهم، شماره 41.

 دبیری مهر، امیر. 1392، مؤلفه های فرهنگی گفتمان مقاومت اسلامی در خاورمیانه، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هتر و ارتباطات و پژوهشکده باقرالعلوم.

 دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال؛ نسیبه شهبازی، و احمد فریدونی (1391)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال فلسطین از منظر سازه انگاری»، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، سال ششم، شماره 18.

 دهقانی، رضا (1393)، «عربستان و القاعده؛ دشمنی در داخل و اتحاد در بیرون از مرزها»، خبرگزاری فارس ،

قابل دسترس در سایت اینترنتی: farsnews.com//http:

 ستوده، علی اصغر و جعفر خزایی (1393)، «آسیب شناسی رشد جریان های تکفیری در خاورمیانه»، فصلنامه

حبل المتین ، سال سوم، شماره 9، قابل دسترسی در سایت اینترنتی: hablolmatin.dmsonnat.ir//http:

 سراج، رضا (1393)، «کارآمدی گفتمان مقاومت اسلامی در نبرد رمضان»، قابل دسترسی در سایت اینترنتی:

http://www.borhan.ir

 سیدنژاد، سیدباقر (1389)، «سلفیگری در عراق و تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال سیزدهم، شماره 1، شماره مسلسل 47.

 شیروانی، میثم (1389)، قدرت نرم حزب الله، پیامدهای سیاسی و امنیتی جنگ 33 روزه، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.

 عطایی، فرهاد و نسیم سادات واسعیزاده (1392)، «از روابط فرهنگی تا نظریه فرهنگی روابط بین الملل: مروری بر نقش فرهنگ در روابط بین الملل»، فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی، شماره 15.

 عباس زاده فتح آبادی، مهدی (1388)، «بنیادگرایی اسلامی و خشونت (با نگاهی بر القاعده)»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 4.

 عباسی، محمد (1393)، «سنخ شناسی داعش»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام ، سال پانزدهم ، شماره

.2

 غفاری هشجین، زاهد و قدسی علیزاده سیلاب (1393)، «مؤلفه های فرهنگ سیاسی جریان سلفی تکفیری

﴿١١٢﴾ (مطالعه موردی: داعش)»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال سوم، شماره 11،

 قاسم، نعیم (1383)، حزب الله لبنان؛ خط مشی، گذشته و آینده آن، تهران: انتشارات اطلاعات.

 قاسمی، علیپاشا (1390)، «بررسی عوامل مؤثر بر تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی»، فصلنامه مطالعات فلسطین، دوره جدید، شماره 12.

 کوبالکووا، وندولکا، 1392، «سیاست خارجی، سیاست بین الملل و سازه انگاری»، در: همان مؤلف. سیاست خارجی در جهان برساخته، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 کوورت، پاول (1392)، به سوی نظریه ای سازه انگارانه از سیاست خارجی، در سیاست خارجی در جهان بر ساخته. ترجمه: وندولکا کوبالکووا؛ تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 گلشنی علیرضا و محسن باقری (1391)، «جایگاه حزب الله لبنان در استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، سال چهارم، شماره 11.

 متقی، ابراهیم و علی آزرمی، «گفتمان سیاست خارجی دهه چهارم انقلاب اسلامی (تعامل گرای ضدنظام هژمونیک) از منظر تئوری سازه انگاری»؛ فصلنامه پژوهش نامه انقلاب اسلامی، سال سوم، شماره 12.

 مشیرزاده، حمیرا (1383)، «گفت وگوی تمدن ها از منظر سازه انگاری»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 63.

 مشیرزاده، حمیرا (1389)، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران: انتشارات سمت.

 هرسیج، حسین و مجتبی تویسرکانی (1392)، چالش های وهابیت؛ ایران، جهان اسلام و غرب، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

 هزران، یوسی (1390)، شیعیان در لبنان: از حاشیه تا مرکز، در حزب الله لبنان سیاست ، قدرت و اقتدار؛ ترجمه: سیدحسین موسوی و عسگر قهرمان پور، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 یاقوتی، محمدمهدی (1390)، «تحلیل سیاست خارجی و هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»،

فصلنامه سیاست خارجی، سال بیست و پنجم، شماره 1.

 یزدان فام ، محمود (1393)، «گزارش نشست علمی چگونگی شکل گیری داعش و محیط راهبردی منطقه»،

سایت انجمن علوم سیاسی ایران، قابل دسترسی در آدرس : www. ipsa.ir//http:

- AbuKhalil, As’ad. “ISIS and al-Qaeda: Similarities and diferences,” 2014-09-02, http://eng- lish.al-akhbar.com/node/21352

- Alagha, Joseph. Lebanon: Hezbollah , a progressive Islamic party? 17 May 2007

- http://religion.info/english/interviews/article_317. shtml #.VZQHTBtVgoI

- Simon Elliot, aka Al-Baghdadi, son of Jewish parents, Mossad agent, August 4, 2014. http://www. veteranstoday. com /2014/08/04/french-report-isil-leader-mossad

پی نوشت

[1] David Howarth

[2] discourse

[3] Laclau

[4] Moufe

[5] Other

[6] Constructivism

[7] Identity

[8] Jennifer Mitzen

[9] Raymond A.Hinnebusch

[10] Alexander Wendt

[11] Veterans Today

[12] Edward Snowden

[13] Simon Elliot

[14] Wesley Clark

[15] Frankenstein

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان