ماهان شبکه ایرانیان

مفهوم، مبانی و شاخص های دولت مقاومت

اصل دوم قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را نظامی مبتنی بر توحید دانسته و حاکمیت را در این نظام مختص به خداوند متعال تلقی کرده است

مقدمه

اصل دوم قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را نظامی مبتنی بر توحید دانسته و حاکمیت را در این نظام مختص به خداوند متعال تلقی کرده است. در نتیجه، توحید باید خود را در تمام ابعاد، اهداف و ساختارها و نظامات آن خود را نشان دهد. در صورت وقوع چنین امری، موضوع تقابل این نظام با ساختارهای بین المللی که بر مبانی متعارضی استوارند و اهداف متفاوتی را پی می گیرند مطرح می شود. در این صورت، چه باید کرد؟ چگونه می توان با حفظ هویت توحیدی در این ساختارهای بین المللی هضم نشد؟ آیا نظام بین المللی با چنین نظامی کنار خواهد آمد؟

امام خامنه ای، با توجه به چنین شرایطی و با عنایت به آموزه های قرآنی، موضوع دولت مقاومت را مطرح ساخت. برای اینکه بدانیم چرا باید چنین دولتی تشکیل شود و اینکه این دولت از چه ماهیت و شاخص هایی بر خوردار است، مقاله زیر در سه عنوان مفهوم دولت مقاومت، مبانی دولت مقاومت و شاخص های آن به رشتۀ تحریر درآمده است.

1- مفهوم دولت مقاومت

دولت مقاومت از دو واژۀ دولت و مقاومت تشکیل شده است:

1-1- دولت

این واژه گاه در مفهوم کشور به کار می رود (شاو، 1374: 133) و به پدیده ای اطلاق می شود که متشکل از سه عنصر حکومت، جمعیت و سرزمین است (همان: 134). گاه دولت به معنای حکومت یعنی دستگاه دارای حاکمیت در کشور است. شهید مرتضی مطهری حکومت را مظهر قدرت جامعه در برابر هجوم خارجی و مظهر عدالت و امنیت داخلی و مظهر قانون برای داخل و مظهر تصمیم های اجتماعی در روابط خارجی تعریف می کند. (مطهری، 1378: 151) و گاهی دولت را بر قوۀ مجریه اطلاق می کنند. (عظیمی شوشتری، 1392: 17)

در این مقاله، منظور از دولت حکومت یا همان مجموعۀ قوا و نیروهایی است که مجاز به اعمال حاکمیت اند و علاوه بر رهبری، شامل قوای سه گانه و نیروهای مسلح می شود.

1-2- مقاومت

این واژه، در لغت، به معنای ایستادگی، برابری، مقابلی، پافشاری، استقامت، پایداری است. (دهخدا، ذیل مقاومت ) مفهوم اصطلاحی نیز از مفهوم لغوی آن فاصله نگرفته است و همین معنا را در حوزه های مختلف به کار برده اند. می توانیم دو ویژگی اساسی برای مقاومت بیان کنیم:

أ. حتماً باید کنشی به وقوع بپیوندد تا مقاومت به منصۀ ظهور رسد. (شفیعی، 1393: 175) از این ویژگی ممکن است این گونه برداشت شود که بنابراین، مقاومت ماهیتی انفعالی دارد، اما باید دانست که الزاماً به مفهوم انفعال نیست، بلکه می تواند رفتاری فعالانه و لو کلامی، شناختی یا فیزیکی باشد. (Einwoher & Hollander, 2004: 538) بنابراین، مقاومت ممکن است به دلیل وجود شرایط خاص یا اقدامات اولیه باشد، اما راهبردها و تاکتیک های آن می تواند فعالانه باشد و ابتکار عمل در اختیار مقاومت کننده باشد.

ب. مقاومت به سبب وجود دست کمی از تضاد با وضع موجود است؛ این تضاد در قالب مخالفت، نفی، تغییر اجتماعی، تناقض، مقابله، به چالش کشیدن یا تخریب و اختلال بیان می شود. (شفیعی، 1393: 176)

ج. مقاومت، سیاستی مستمرّ است، نه مقطعی. (مطلق شقور، 2009: 20-21)

1-3- دولت مقاومت

با توجه به آنچه که گفته شد، می توانیم دولت مقاومت را چنین تعریف کنیم: «حکومت یا ساختار سیاسی ای که با توجه به وجود تضادها و نفی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی موجود و اعتقاد به لزوم مقابله با آنها، ساختارها و برنامه ریزی ها و راهبردهای خود را به گونه ای طراحی می کند که در مقابل تهاجم ها و فشارها و کنش های کشورها و جریان ها که خواستار حفظ وضع موجود هستند پایداری کند و فعالانه اهداف خویش را پیش برد. » بنابراین، تعریف دولت مقاومت دارای عناصر زیر است:

 

رسم توضیحی 1: عناصر تعریف دولت مقاومت

2- مبانی دولت مقاومت

سخن از مبانی دولت مقاومت، در واقع، در برابر این پرسش رخ می نمایاند که «چرا باید جمهوری اسلامی دولت مقاومت باشد؟»

پاسخ به این پرسش را از چند زاویه می توان ارائه کرد.

2-1- مبانی قرآنی دولت مقاومت

جمهوری اسلامی نظامی بر پایۀ قرآن است. (اصل چهارم قانون اساسی) و قرآن امر به مقاومت کرده است: «فاستَقِمْ کما أُمِرتَ وَمَن تابَ معَکَ وَلا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تعمَلونَ بصیرٌ (هود: 112)؛ بنابراین، همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن و همچنین، کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند. و طغیان نکنید که خداوند آنچه را انجام می دهید می بیند.» استقامت در هر امری به معنای ثابت قدم بودن در حفظ آن و در ادای حق آن به طور تمام و کامل است. امر در این آیه به اظهار پایداری در عبودیت و قیام به حق آن است و منظور از نهی بعدی نهی از مخالفت آن امر است و مخالفت آن امر همان استکبار از خضوع برای خدا و خارج شدن از زی عبودیت است. (طباطبایی [علامه]، 1374، ج11: 64)

راهبردهای خود را به گونه ای طراحی می کند که در مقابل تهاجمات و فشارها و کنش های کشورها و جریان هایی که خواستار حفظ وضع موجودند، پایداری کند و فعالانه اهداف خویش را پیش ببرد.

چون دولت جمهوری اسلامی نظامی مبتنی بر توحید و حاکمیت الهی است، با نظام های موجود تضاد و تعارضی آشکار دارد. از طرفی، با توجه به مبانی قرآنی و روایی که توحید و استقامت را ملازم یکدیگر دانسته است، این دولت راهی به جز مقاومت و پایداری در برابر نظام سلطه ندارد. برای این منظور، باید دولت مقاومت تشکیل داد تا در برابر تمام برنامه ریزی ها و فشارهای بیرونی و درونی مقاومت کرده، به راه خود ادامه دهد. این دولت دارای حداقل شاخص هایی است که آن را از سایر دول متمایز می کند و او را قادر خواهد ساخت تا ضمن حفظ هویت خود، در مسیر استقرار حاکمیت الهی حرکت کند.

پس، استقامت نورزیدن در عبودیت خدا نیز از مصادیق طغیان است. اما دولت مقاومت دو شرط اساسی را باید در خود محقق کند:

شرط اول. ایمان راسخ و عمیق: هنگامی مقاومت امکان شکل گیری دارد که کسانی که باید مقاومت کنند دارای ایمانی قوی و دل هایی محکم و مطمئن به نصرت الهی داشته باشند، مانند آنچه که در شعب ابی طالب رخ داد. این موضوع در آیۀ 72 سورۀ انفال و آیۀ 20 سورۀ توبه مورد تأکید قرار گرفته است. درنتیجه:

اولاً، انسان های ضعیف و ترسو نمی توانند تصدی امور را در این دولت ها بر عهده گیرند؛

ثانیاً، سست ایمانان و کسانی که به هر دلیل (یا دنیاگرایی، یا ضعف بنیۀ ایمانی و یا انحراف در مبانی) در مسیر خود پایدار نیستند یا اعتقادی به پایداری ندارند، در این دولت جایی ندارند؛ قرآن تصریح می کند: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ. . . . » (فصلت: 30)، یعنی آنان که به بندگی الله یقین دارند و شجاعت اعلام آن را دارند و بر این ایمان پایدار ماندند، موفقیت وعده داده شده را دریافت خواهند کرد.

شرط دوم. به کارگیری همۀ استعداد و توان مادی: برای رسیدن به مقصود باید تمام امکانات و موجودی مادی خود را به کار گیرد. برای مقاومت و در راه آن باید از مال و جان خود بگذرد. (ر. ک. انفال: 60)

از نظر قرآن، سنت الهی این است که اگر این شرایط رعایت شود و مقاومت و ایستادگی با تمام وجود صورت گیرد، پیروزی قطعی است و این وعده ای است که داده است: «. . . تَتَنزَلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئکةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحَزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنةِ الَّتی کنتُمْ توعَدُون (فصلت: 30)؛ . . . فرشتگان بر آنها نازل می شوند و به آنها می گویند نترسید و غمگین نباشید و بشارت باد شما را به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است. »

افزون بر اینکه در این آیه بر سنت لایتغیر الهی مبنی بر پیروزی کسانی که استقامت می ورزند تأکید شده است نوعی تقارن و همجواری بین توحید و مقاومت را نیز بیان می دارد.

به عبارت دیگر، از نظر قرآن، فرد زمانی می تواند خود را موحد بداند که اهل مقاومت باشد و با اعتماد به نصرت الهی بر ایمان خود پایدار باشد.

2-2- مبانی روایی دولت مقاومت

امام علی(ع) می فرماید:

قلتُ: یا رسولَ اللّه، أوصِنی. قالَ: قُلْ «رَبِّی اللّه » ثُمَّ استَقِمْ. قلتُ: رَبّی اللّهُ و ما توفِیقی إلاّ باللّهِ، علَیهِ تَوکلتُ و إلَیهِ اُنیبُ. . . . (ابن شهرآشوب، 1379، 2: 355 )

عرضه داشتم: «ای رسول خدا! مرا سفارشی فرما. » فرمود: «بگو: پروردگار من خداست، و آنگاه [بر این گفته] ایستادگی کن. » من گفتم: «پروردگار من خداست و توفیق جز از خدا نخواهم و به او توکل می کنم و به سوی او بازمی گردم.

از این روایت دو نکته به دست می آید:

 همان گونه که در آیات قرآن نیز بیان شد، در اینجا نیز پیامبرˆ توحید را ملازم با استقامت بیان فرموده است.

 امام علی(ع) رمز استقامت را توکل بر خدا و بازگشت به او بیان داشته است. در واقع، توکل بر خدا نشانۀ توحید حقیقی بوده، بیانگر این است که توکل کننده بر این اعتقاد است که «لا مؤثّرَ فی الوجود إلا الله » و هیچ کس و هیچ چیز دیگر را بر امور جهان حاکم نیست. پس، نمی‎توان ادعای توحید کرد و شعار استقامت داد ولی معتقد به حل مشکلات با تکیه بر سایر قدرت ها شد.

2-3- مبانی قانونی دولت مقاومت

همان گونه که گفته شد، توحید و استقامت از نظر قرآن و روایات با هم ملازمه دارند. این امر اختصاص به افراد ندارد، بلکه ساختارها و نظامات مبتنی بر توحید را نیز دربرمی گیرد. بر این اساس، اگر نظامی سیاسی زیربنای خود را توحید و حاکمیت الهی اعلام کرد، استقامت بر مبانی توحیدی خود را نیز باید به عنوان یک الزام بیان نماید. نظام جمهوری اسلامی یک نظام توحیدی است. بر این اساس، اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح می کند:

جمهوری اسلامی ایران نظامی است برپایۀ ایمان به خدای یکتا (لا اله الا الله ) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.

چون این نظام بر مبنای توحید استوار است، باید هر نوع سلطه پذیری و تسلط غیرخدا را نفی کند. (بندج، اصل دوم ) و سیاست خارجی خود را بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همۀ مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر قرار دهد. (اصل یکصد و پنجاه و دوم). پس، مقاومت جزء لاینفک این نظام سیاسی است، به گونه ای که ماهیت و هویت این دولت و وجه ممیزۀ آن با سایر دول خواهد بود.

3- دولت مقاومت و ساختار بین المللی

همان گونه که گفته شد، مقاومتْ زمانی موضوعیت پیدا می کند که بین مقاومت کننده و شرایطی که در آن قرار دارد نوعی تضاد و تعارض و مقابله و نفی وجود داشته باشد، تا مقاومت کننده برای حفظ خود در مقابل آن به پایداری نیاز داشته باشد. به همین دلیل، گفتیم که یکی از عناصر تعریف دولت مقاومت «وجود تضادها و نفی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی موجود» است.

حال سؤال این است که چگونه می توان هم انقلابی ماند و هم در کنار ساختارهای موجود بین المللی و نظامات آن به سر برد؟ آیا جمهوری اسلامی نمی تواند بدون مخالفت با وضع موجود و به صورت برد  برد به حیات خود ادامه دهد؟

باید دانست که اولاً، نظامات مبتنی بر قرآن با تمامی ساختارهای موجود در تضادی آشکار است. قرآن به دنبال برقراری نظمی نوین بر پایۀ حاکمیت الله است. در این نظام، حاکمیت (در تکوین و در تشریع) حق انحصاری الله است: «فاللهُ هوَ الولیُّ» (شوری: 9)، و فرمان جز برای خدا نیست: «إِنِ الْحُکمُ إِلاَّ لِلَّهِ» (یوسف: 40) و «فَالْحُکمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکبِیرِ» (مؤمن: 12 )

بر همین مضمون است:

وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فیهِ من شَیءٍ فحُکمُهُ إِلَی اللَّه ذَلِکم اللَّهُ رَبِّی عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ إِلَیهِ أُنیبُ. (شورا: 10)

و دربارۀ هر چیزی اختلاف پیدا کردید داوری اش به خدا [ارجاع می گردد]. چنین خدایی پروردگار من است؛ بر او توکل کردم و به سوی او بازمی گردم.

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید:

. . . کسی که خدای را به تنهایی ولی خود می گیرد، هم در ناحیۀ تکوین و هم در ناحیۀ تشریع، امر تدبیر خود را مستند به او می داند و در هر دو ناحیه، او را مرجع خود می شمارد: در ناحیۀ تکوین از تمامی اسباب ظاهری منقطع گشته، به هیچ سببی رکون و اعتماد نمی کند، چون خدا را یگانه سببی می داند که شکست ناپذیر است و سببیت هر سببی از او است. و این همان توکل است. و در ناحیۀ تشریع هم، در هر واقعه ای که در طول زندگی با آن روبه رو می شود، به حکم خدا رجوع می کند. و این همان انابه است. (طباطبایی [علامه]، 1374، ج 18: 32)

با این بیان محرز است: چنین نظامی که حق حاکمیت تنها از آن خداست هرگز قابل جمع با نظامات الحادی مبتنی بر تفکرات مادی نیست، چراکه در نظامات موجود، حاکمیت در بهترین شرایط از آنِ مردم است، چنان که اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به صراحت بیان می دارد: «حاکمیت ناشی از حقوق ملت است و هیچ فردی از افراد و هیچ طبقه ا ی از طبقات مردم نمی توانند فرمانروایی کنند مگر به نمایندگی از طرف مردم. »

با نگاه ایدئالیستی به نظامات حاکم بر روابط بین المللی باید گفت: با تفاوتی که مبانی حاکمیت دو نظام با هم دارند، اهداف و آرمان های آنها نیز متفاوت می شود و، در نتیجه، ساختارها، ارزش ها و الگوهای آنها نیز با هم تفاوت دارند. لذا، جمع بین این دو ساختار  که هر کدام رسالت خویشتن را در سعادت بشریت از منظر خود می داند  عملاً غیرممکن می شود.[1] پس، یا باید از حاکمیت الهی دست کشید یا از انسان محوری الحادی روی برگرداند.

 

رسم توضیحی1: رابطۀ گریز دولت مقاومت با ساختار بین المللی

اما در یک نگاه رئالیستی و واقع گرایانه، ساختارهای موجود مبتنی بر نظام سلسله مراتبی و اقتدارگرایانه است که در آن، سیاست بین الملل بر رقابت دولت ها بر سر منافع ملی خود استوار است. (Rourke, 2010: 16) قدرت های بزرگ منافع ملی خود را بر حفظ برتری و اقتدار خود استوار کرده اند و سازمان های بین المللی را براساس آن تشکیل و اداره می کنند.[2] در چنین ساختاری، کشورها یا باید با نظام سلطه باشند یا علیه آن.[3] حال، چگونه نظام جمهوری اسلامی  که در آن، براساس اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداوند متعال است  می تواند بدون تغییر هویت خود و هضم در هاضمۀ ساختار بین المللی و با کمترین تنش و درگیری به حیات خود ادامه دهد. حتی اگر جمهوری اسلامی هیچ اقدام فیزیکی علیه نظام سلطه صورت ندهد، عملکرد نزدیک به چهار دهۀ این نظام بین المللی نشان داده است که حاضر به پذیرش آن با وضعیت فعلی نیست.

 

رسم توضیحی2- رابطۀ تقابل دولت مقاومت با نظام سلطه

4- شاخص های دولت مقاومت

امام خامنه ای در سخنرانی خود در دانشگاه امام حسین(ع) شاخص های این دولت را به شرح زیر معین کردند:

«دولت مقاومت» یعنی چه؟ یعنی تسلیم زورگویی نشدن، تسلیم زیاده طلبی نشدن، در موضع اقتدار ایستادن. دولت مقاومت در موضع اقتدار قرار می گیرد. ببینید، دولت مقاومت نه اهل تجاوز است، نه اهل سلطه طلبی و دست اندازی به ملّت ها و کشورها است، نه اهل فرورفتن در لاک دفاعی و موضع انفعال است؛ هیچ کدام از اینها نیست. بعضی خیال می کنند اگر ما بخواهیم خودمان را از تهمت سلطه طلبی و اقتدارطلبی بین المللی و منطقه ای برکنار کنیم، باید برویم در لاک دفاعی؛ این جوری نیست. در لاک دفاعی نمی رویم، در موضع انفعال قرار نمی گیریم، بلکه ما در موضع «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم» قرار می گیریم. در موضعی قرار می گیریم که در این آیۀ شریفه از آن تعبیر شده است به «تُرهِبونَ به عدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ «تُرهِبونَ بِهِ» یعنی چه؟ «تُرهِبونَ بِهِ» همان چیزی است که در ادبیّات سیاسی امروز به آن «قدرت بازدارندگی» می گویند. جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار می گیرد که دارای قدرت بازدارندگی است، دارای اقتدار بازدارنده است؛ می خواهند این اقتدار نباشد. (20/2/1396)

از این بیانات و همچنین با رجوع به آیات و روایات و قانون اساسی، می توان ویژگی های زیر را برای دولت مقاومت استخراج کرد:

1- مبانی توحیدی و اختصاص حاکمیت و تشریع به خداوند متعال

2- نفی سلطه گری و سلطه طلبی

3- فعال بودن به جای منفعل بودن

4- قرار گرفتن در موضع اقتدار

5- داشتن استحکام و قدرت درونی و پی ریزی ساختارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی براساس اصل مقاومت در عین پیشرفت

6- بر خوردار از آمادگی دفاعی و قدرت بازدارندگی

7- ایمان راسخ و عمیق دولتمردان به حاکمیت مطلق خداوند و درستیِ راه خود

8- توکل بر خدا و مؤثر ندانستن هیچ قدرتی جز قدرت او و اعتماد به نصرت الهی

9- اعتقاد به لزوم مقابله با وضع موجود

10- صرف تمام امکانات و نیروی خود را در راه مقاومت

11- هضم نشدن در هاضمۀ نظام بین المللی.

نتیجه گیری

دولت مقاومت به مفهوم دولتی است که با توجه به وجود تضادها و با اعتقاد به لزوم مقابله با آنها، به نفی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی موجود می پردازد و ساختارها و برنامه ریزی ها و راهبردهای خود را به گونه ای طراحی می کند که در مقابل تهاجمات و فشارها و کنش های کشورها و جریان هایی که خواستار حفظ وضع موجودند، پایداری کند و فعالانه اهداف خویش را پیش ببرد.

چون دولت جمهوری اسلامی ایران نظامی مبتنی بر توحید و حاکمیت الهی است، با نظام های موجود تضاد و تعارضی اشکار دارد. از طرفی، با توجه به مبانی قرآنی و روایی که توحید و استقامت را ملازم یکدیگر دانسته استف این دولت راهی به جز مقاومت و پایداری در برابر نظام سلطه ندارد. برای این منظور، باید دولت مقاومت تشکیل داد تا در برابر تمام برنامه ریزی ها و فشارهای بیرونی و درونی مقاومت کرده، به راه خود ادامه دهد.

این دولت دارای حداقل شاخص هایی است که آن را از سایر دول متمایز می کند و او را قادر خواهد ساخت تا ضمن حفظ هویت خود، در مسیر استقرار حاکمیت الهی حرکت کند.

کتابنامه

ابن شهرآشوب مازندرانی، محمدبن علی(1379). مناقب آل أبی طالب‰، قم، علامه.

شاو، ملکم (1374). حقوق بین الملل، تهران، مؤسسۀ اطلاعات.

شفیعی، سمیه سادات (1393). سیری در رویکردهای نظری متاخر به مقاومت، فصلنامه علوم اجتماعی، بهار1393، شماره 64-

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1374). تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفترانتشارات اسلامی.

عظیمی شوشتری، عباسعلی (1392). دولت در عصر غیبت، قم، زمزم هدایت.

مطلق، شقور و رفقه نبیل (2009م). أثر حزب الله فی تطویر فکر المقاومة و أسالیبها فی المنطقة العربیة، فلسطین، نابلس، جامعة النجاح الوطنی، رسالة الماجستیر.

مطهری، مرتضی (1378). پیرامون جمهوری اسلامی، قم، صدرا.

Hollander, Jocelyn A & Einwohner, Rachel. (2004), Conceptualizing Resistance, Sociological Forum, Vol. 19, No. 4-

Rourke, John (2010), International Politics On The World Stage, New York: McGraw Hill. p. 16

الوقت (1395). «حق عضویت؛ اهرم آمریکا برای استفادۀ ابزاری از سازمان ملل»، قابل دسترسی در /alwaght.com/fa/News/91622 / http:

دهخدا، علی اکبر، لغتنامۀ دهخدا، قابل دسترسی در سایت واژه یاب به آدرس

 https://www.vajehyab.com/dehkhoda.

پی نوشت

[1] به همین دلیل، «برنامۀ توسعۀ سازمان ملل متحد » (United Nation Development Program) در گزارشات سالیانۀ خود کشورها را براساس شاخص هایی که بر مبنای نگرش های اومانیستی ارائه نموده ارزیابی می کند و کشورهایی را که از این شاخص ها فاصله دارند به جهان معرفی می کند. (ر. ک. http: //www. undp. org)، و کمیسیون حقوق بشر در حوزۀ شاخص هایی که آنها را شاخص های حقوق بشری می دانند با کشورهایی که آنها را ناقض این شاخص ها می دانند مقابله می کنند. پس، تمامی تلاش خود را برای اینکه کشورها در چهارچوب مدل ها و الگوهایی که آنها می خواهند قرار گیرند به کار می برند و کشورهای مخالف را در انزوای کامل قرار می دهند.

[2] برای مثال، نظام تصمیم گیری در سازمان ملل متحد، به عنوان بزرگ ترین و فراگیرترین سازمان بین المللی، به گونه ای طراحی شده است که هرگز قادر نیست خارج از چهارچوب ارادۀ قدرت های بزرگ تصمیم گیری کند، زیرا، از یک سو، قدرت ها در آن دارای حق وتو هستند و هر اقدامی علیه منافع ملی خود را وتو خواهند کرد و، از سوی دیگر، با توجه به نفوذی که دارند و تاریخ هفتادو چند سالۀ این سازمان هم نشان داده که چنین است، همیشه منویات خود را در آن به کرسی خواهند نشاند و اعضای غیردائم شورای امنیت هم عملاً از آنها تبعیت می کنند و امکان حضور کشورهای مستقل در این شورا هرگز به وجود نمی آید، کما اینکه ایران تنها یک بار  آن هم قبل از انقلاب  موفق شده به عضویت غیردائم سازمان درآید. علاوه بر این، میزان حق عضویت قدرت های بزرگ، به ویژه ایالات متحده آمریکا، به گونه ای است که عملاً سازمان بدون کمک های این کشور و برخی دیگر از کشورها قادر به ادامۀ زندگی نخواهد بود. آمریکا به تنهایی 22% بودجۀ سازمان را پرداخت می کند. (سایت الوقت، 1395)

[3] اشاره به جمله معروف جرج دبلیو بوش که گفت کشور ها یا با آمریکا هستند یا علیه آن.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان