مثل هر چیز خوب دیگری که تمام میشود، این تعطیلات هم در آستانه پایان قرار دارد. جمعه، همینطوریاش هم آدم دلش میگیرد و چه برسد به این جمعه.
جمعه این هفته شبیه سیزده به در و سیویک شهریور یکجاست. پایان یک تعطیلات هیجانانگیز تابستانی، مقارن است با یک جمعه دلگیر. جمعه که میشود ناخودآگاه یاد کارتون فوتبالیستها و مشقهای تمام نشده میافتیم. یاد پیک نوروزی که از روزی که گرفتیمش توی کیفمان مانده بود. یاد لباسهای اتو نشده و غم صبح زود بیدار شدن. جمعه که میشود، آدم میرود به خاطرات.
5 پیشنهاد برای تعطیلات آخر هفته – پنجشنبه فیلم هنری ببینیم
اصلاً جمعه روز نوستالژی است. پس برای حسن ختام این تعطیلات باشکوه و سینمایی، چه چیزی بهتر از خاطره بازی با سینمای دوستداشتنیمان. حالا که سری به جدیدترین فیلمهای روی پرده و شبکه نمایش خانگی زدیم، وقتش است دوباره و چندباره به تماشای شاهکارهایی بنشینیم که برای اولین بار ما را عاشق سینمای ایران کردند.
برای خاطره بازی بعدازظهر جمعه، چند پیشنهاد ناب برایتان داریم.
1- مادر
یکی از آخرین فیلمهای سعدی سینمای ایران، و بیشک یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین آثار حاتمی، «مادر» است. «مادر» از آن دسته از فیلمهاست که همهچیزش سر جایش است. از موسیقی بینظیر ارسلان کامکار، تا بازیگران درجهیک و دیالوگهای ماندگار علی حاتمی.
حاتمی در «مادر» مانند سایر آثارش به بطن فرهنگ ایرانی سفر میکند. او با ترسیم خانهای قدیمی و قصه مادری که برای روزهای آخر همه فرزندانش را دور خود جمع میکند، بیننده را به میان فرهنگی میبرد که در آستانه فراموشی است. خانواده مادر با همه قهر و آشتیهایشان، در حوض هندوانه میاندازند و در حیاط دورهم لپه و برنج پاک میکنند. تکتک کاراکترهای «مادر» نمایندگانی از جامعه هستند. نمایندگانی از فرهنگ ناهمگون ایرانی که بهموقع برای هم جان هم میدهند. از برادر قلدر اما لوطی بگیرید، تا برادر روشنفکر و شاعر مسلک و دلرحم، تا برادر عقبمانده که بهترین دیالوگ فیلم را میگوید:” مادر مرد، ازبسکه جان ندارد.”
«مادر»، فیلمی است که بیننده هیچوقت از تماشایش سیر نمیشود. میتواند میان شعرهای حاتمی غرق شود و بهکل کلهای محمدابراهیم و جلالالدین بخندد، دلش برای غلامرضا و دنیای سادهاش بسوزد و برای استاد مهدی و خجالتش ذوق کند. «مادر» سرشار از احساسات است و مخاطب را یکسره درگیر میکند. درگیر آدمهایی که به تنها داشتهشان از زندگی ساده کودکی، یعنی مادر، چنگ انداختهاند. بهراستی «مادر» تاریخ انقضا ندارد.
2- اجارهنشینها
این روزها سینمای ایران پرشده است از کمدیهای بیسروته، لوس و زرد که حتی خنده هم ندارند. در این آشفته احوال است که ارزش فیلمهایی چون «اجارهنشینها» مشخص میشود. فیلمی که بدون آنکه بیشازاندازه تلاش کند یا از حقههای معمول جنسی استفاده کند، بهراحتی بینندهاش را میخنداند و برایش قصهگویی میکند.
«اجارهنشینها» در روزهایی که آپارتماننشینی تازه در تهران مد شده بود، نگاهی انتقادی به فرهنگ ساکنان پایتخت میاندازد و با نمایش مشکلات ساکنان یک ساختمان در حال فروریختن، جامعهای مینیاتوری را به بیننده نشان میدهد. اما جذابیت اصلی «اجارهنشینها» جنگودعوای تمامنشدنی عباس آقا سوپر گوشت (عزتالله انتظامی) و آقا قندی (اکبر عبدی) است. در کنار آن کارگرانی که به ریاست مش مهدی (فردوس کاویانی) هرروز برای تعمیرات میآیند و بعد از خانه رانده میشوند هم ماجراهای جالبی ایجاد میکنند.
«اجارهنشینها» با سفره کباب عباس آقا سوپر گوشت، سکانس آواز خواندن آقا قندی و ترکیدن لوله آب یا منفجرشدنش، مهربانیهای مادرانه مادر عباس آقا و اختلافات برادری عباس آقا و برادرش مهندس، یک کمدی دراماتیک تمامعیار است.
3- شوکران
زمانی که «شوکران» اکران شد، خبری از فروش اینترنتی بلیت نبود. مردم جلوی سینماها ساعتهای طولانی در صف میایستادند تا این فیلم هنجارشکن افخمی را زودتر ببینند. «شوکران» واقعاً هم هنجارشکن بود. کاراکتر اصلی افخمی، یک زن عصیانگر، درعینحال عاشقپیشه بود. زنی که نه از جنس مشرقیهای جیرانی بود، و نه از جنس زنان سازشگر تلویزیونی. سیما ریاحی(هدیه تهرانی)، یک قربانی بود با شمایلی متفاوت.
افخمی مردی را نشان میدهد که زندگی خانوادگی آرامی دارد اما در پی موقعیت اجتماعی جدیدی که برایش ایجاد میشود، با زن دیگری وارد رابطه میشود. بعد برای حفظ همان موقعیت وزندگی آرام خانوادگیاش، این زن را حذف میکند. «شوکران» از مردان قدرتی میگوید که بهراحتی از موقعیتشان سوءاستفاده میکنند و از زنانی میگوید که در هر جایگاهی باشند بازهم قربانیاند.
«شوکران»، درست مثل یک سم مهلک، به زیرپوست بیننده میخزد و او را با سرنوشت تلخ زنی که شاید سیما ریاحی باشد یا یکی از هزاران سیما ریاحی دیگر، تنها میگذارد.
بازی خوب هدیه تهرانی در «شوکران»، سیما ریاحی را به یکی از ماندگارترین کاراکترهای زن سینمای ایران تبدیل میکند. او بهخوبی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری، و ناامنیهای روانی و درونی او را نشان میدهد.
4- خیلی دور، خیلی نزدیک
رضا میر کریمی فیلمسازی حرفهای است. اما حتی او هم از دوباره آفریدن معجزهای چون «خیلی دور، خیلی نزدیک»، ناتوان بوده است. «خیلی دور، خیلی نزدیک»، با اختلاف بهترین فیلم میر کریمی است. فیلمی که فقط یک شخصیت اصلی دارد. پزشکی که با یک ماشین در جادههای کویری به دنبال پسرش میگردد اما خودش را مییابد.
میر کریمی، به زیبایی، اثری آرام میآفریند که بیننده را همراه میکند و بهشدت روان است. نقطه برجسته و جذاب «خیلی دور، خیلی نزدیک» کاراکترهای فرعی این فیلم هستند. کاراکترهایی که نهتنها در نقاطی بسیار دورتر از آقای دکتر زندگی میکنند، دنیاهایشان هم از او بسیار فاصله دارد.
بهعلاوه، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، با موسیقی محمدرضا علیقلی و تصاویر ناب و بکر حمید خضوعی ابیانه از جادههای کویری کشور، تجربهای فرمی جذابی هم هست.
اگر ترجیح میدهید تعطیلات آخر هفته خود را با هیجان کمتری به پایان ببرید و درعینحال فیلم خوش ساختی را ببینید، «خیلی دور، خیلی نزدیک» بهترین انتخاب است.
5- جدایی نادر از سیمین
مهمترین خبر سینمایی این تعطیلات، معرفی فیلم «در جستجوی فریده» بهعنوان نماینده سینمای ایران برای اسکار بود. در اینجا نمیخواهیم راجع به اینکه این انتخاب درست بوده است یا خیر صحبت کنیم. بلکه میخواهیم به شما پیشنهاد کنیم به این بهانه دوباره به تماشای «جدایی نادر از سیمین» بنشینید. فیلمی که برای اولین بار جایزه اسکار را به سینمای ایران آورد.
«جدایی نادر از سیمین» بعد از «درباره الی» دومین اثر موفق و جهانی اصغر فرهادی بود. فیلمی که بر مبنای تنگناهای اخلاقی مشهور او استوار است. «جدایی نادر از سیمین» با کاراکترهای اصلی و فرعی جذابش و المان غافلگیری فرهادی روایتی نفسگیر دارد. حذف رویداد اصلی بهعنوان یکی از شاخصههای اصلی سینمای فرهادی، در «جدایی نادر از سیمین» بیشترین کارکرد دراماتیک را دارد و بیننده را برای اوج نهایی مشتاق نگه میدارد.
باوجوداینکه «درباره الی» هم اثری موفق بود، اما این «جدایی» بود که سبک فرهادی را تثبیت کرد و نام او را در سینمای ایران و جهان مطرح کرد. از سوی دیگر، بعدازاین فیلم بود که سینمای اخلاقی و واقعگرای اجتماعی به این شدت گسترش یافت.
تمام این فیلمها را میتوانید از طریق سایت نماوا ببینید و خاطره بازی کنید و جمعه خود را به سر کنید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
162