«دروغ های کوچک بزرگ» Big Little Lies در ابتدا قرار بود یک مینی سریال کوچک و جمع و جور باشد که در هشت قسمت داستان خود را روایت می کند و به پایان میرسد. اما استقبال زیاد از سریال چه از جانب تماشاگران اچ بی او و چه در محافل رسمی سینمایی باعث شد تا ساختش ادامه پیدا کند.
دیوید ا. کلی مجری طرح اصلی سریال و ژان مارک ولی کارگردان فصل اول البته آنقدر باهوش بودند تا سریال را طوری به پایان برسانند که در عین خاتمه یافتن، جای ادامه پیدا کردن هم داشته باشد.
همچنین بخوانید:
فصل دوم دروغهای کوچک بزرگ Big Little Lies ارزش انتظار را دارد
بعد از کسب جوایز مهم در مراسم گلدن گلوب سال گذشته، ادامه یافتن «دروغ های کوچک بزرگ» قطعی شد و خبر آمد که مریل استریپ هم به فصل دوم مجموعه اضافه شده است. خب چه خبری از این بهتر!
سریالی که مهمترین ویژگیاش در مقایسه با سریالهای روز، شکل و بار زنانگی آن بود، حالا با حضور مریل استریپ زنانهتر هم میشد. دیوید ا.کلی باز هم مانند فصل قبل یک کارگردان را برای ساخت کل سریال انتخاب کرد که هرچند سبک کاریش با مارک ولی متفاوت بود، اما میتوانست ادامهدهنده همان مسیر پیشین باشد.
ما به هنر فکر میکنیم
![دروغ های کوچک بزرگ فصل اول](/Upload/Public/Content/Images/1398/06/08/2041260423e.jpeg)
نکته مهمی که هم در فصل اول و هم در این فصل شایان اشاره است، توجه عوامل سازنده سریال به بار هنری اثر در کنار حفظ جذابیتهای مین استریم و هالیوودی آن است.
فصل اول «دروغ های کوچک بزرگ»، هرچند در ظاهر یک سریال تجاری بهنظر میرسید اما در همان قسمتهای اول نشان داد که یک اثر «عامهپسند» به آن معنا که در سینمای کلاسیک میشناسیم، است. یعنی میتواند برای تماشاگر خود یک قصه درست و درمان تعریف کند و او را به واسطه عواطفش، با قصه و قهرمانها همراه کند. یعنی میتواند برای تماشاگر داستان بگوید و اساس سرگرمیاش را هم بر همین میگذارد.
در کنار این، هرچه سریال جلوتر رفت، نشان داد که از منظر انتقادی و زیباشناسی هم حرف جدی برای گفتن دارد. به این معنی که از فرمول های عمومی و ترندشده سریالهای روز (که عموما شبیه به هم ساخته میشوند و از یکسری اسلوب مشخص برای تعریف قصههای خود استفاده میکنند که پیشتر کارش را پیش تماشاگر پس داده)، استفاده نمیکند. «دروغ های کوچک بزرگ» سعی داشت اسلوب فرمی و بیانی خاص خود را پیاده کند، تا از دل یک قصه عامهپسند و سرگرم کننده به یک اثر هنری پر از احساس و عصیان گر بدل شود.
این اولین نکتهای است که در مواجهه با مینی سریال اولیه «دروغ های کوچک بزرگ» مهم بهنظر میرسد: فراتر رفتن از مزرهای قراردادی هالیوود در جذب تماشگر، برای رسیدن به یک اثر متفاوت و چالشبرانگیز.
درهمتنیدگی بدون مرز تدوین و روایت
![نیکول کیدمن ریس ویترسپون](/Upload/Public/Content/Images/1398/06/08/2041260501x.jpeg)
نقش کارگردان، ژان مارک ولی در شکل گرفتن این اسلوب هنری، بسیار مهم بهنظر میرسد. او در تجربههای سینمایی پیشین خود مانند «حیات وحش» و «باشگاه هواداران دالاس» نشان داده بود که میتواند نوآوریهای فرمی را در تناسب با داستانها در هر فیلم طراحی کند. تجربیات پیشین او همچنین متضمن این نکته بود که تدوین در آثار او همیشه نقش مهمی بر عهده دارد. شکل خاص تدوین در فیلمها در تناسب با روایت هر فیلم در نهایت تبدیل به عنصر پیشرو ویژه هر فیلم میشوند و خب در «دروغ های کوچک بزرگ» هم همین اتفاق اینبار با شدت بیشتر تکرار میشود.
«دروغ های کوچک بزرگ» را از این منظر میتوان نمونهایترین تجربه کارنامه ژان مارک ولی در سرو کله زدن با تدوین یا روایت دانست، که در نهایت منجر به خلق شکلی بدیع و تاملبرانگیز از روایت یا تدوین میشوند. (در بسیاری از موارد مرز بین این دو درهم شکسته میشود و آنقدر در تار پود هم فرو میروند که تشخیص اینکه تدوین متاثر از روایت است یا برعکس مشکل میشود.)
در ذهن کارگردان سیر روایت و فرم تدوینی انگار در هم آمیخته میشود و به کیفیت بیانی جدیدی میرسد که هرچند خط زمانی را میشکند و جابهجا میکند اما زنجیره بههم پیوسته عاطفی فیلم را برهم نمیزند. مهارت داستانگویی و شخصیتپردازی دقیقا اینجاست که فخرفروشی میکند و خودش را به تماشاگر حرفهای و خوره فیلم نشان میدهد.
زنانی از گوشت و خون و با پوست شیر
![دروغ های کوچک بزرگ فصل دوم](/Upload/Public/Content/Images/1398/06/08/2041260564v.jpeg)
در کنار این شکل خاص روایی و تدوینی، آن چه در مضمون «دروغ های کوچک بزرگ» تازه و غیر منتظره بهنظر میرسد، چگونگی زن آزادخواهانه بودنش است.
این سریال باوجودیکه شدیدا زنانه است و قهرمانهایش چند زن/مادر مدرن هستند که در ایالت کوچک اما مرفهی در آمریکا زندگی میکنند و هرکدام دغدغههای مربوط به زندگی عاطفی و زناشویی خود را دارند، اما نمیخواهد شعارهای فمنیستی گنده تر از دهانش بدهد. به عبارت دقیقتر«دروغ های کوچک بزرگ» وارد بازی آثار فمنیستی که سعی دارند با نگاهی سطحی نگرانه، از زنان «مردانی مونث» بسازند و با نمایش عادات و خصایص مردانه در زنان و قهرمان سازی از آنان «زنانگی» را پاس بدارند و زن را ستایش کنند، نمیشود.
این همان نکتهایست که باعث میشود «دروغ های کوچک بزرگ» با وجودیکه روایتی پیچیده و درهم دارد، اما بهراحتی بتواند احساسات تماشاگر را با خود درگیر کند؛ این سریال زنانی واقعی میسازد که با همه برتریها و نقطه ضعفهایشان سعی میکنند زندگیخود را از منجلاب بیرون بکشند و این کار را شبیه به زنان واقعی انجام میدهند نه آن تصویر مردانه و تبلیغاتی که هالیوود و هنرهای وابسته غربی از جنبشهای فمنیستی و زن آزادخواهانه، همواره در فیلمها ساختهاند و میسازند. اینست که برای تماشاگر قابل درکتر میشوند و راحت تر به آنها خو میگیرد و باهاشان، در حین تماشای سریال زندگی میکند.
ظلمات درون
در فصل دوم «دروغ های کوچک بزرگ» هم آن چه کماکان وجه برتری مییابد و سریال را فراتر از یک سریال معمولی میبرد همین فاز زنانه و مادرانه ضد روزش است که با آن نمودی از فمنیسم که در اکثر فیلمها و سریالهای هالیوودی یافت میشود، تفاوتهای اساسی دارد. زنان در اینجا هرچند ضعیف و شکنندهاند، هرچقدر هم که در ظاهر خود را روبهراه و قوی نشان دهند، اما با اخلاقیات و منطق/احساس زنانه سعی در پشت سرگذاشتن فاجعه و سر و سامان دادن به زندگی خود دارند.
درست شبیه به شروع فصل اول سال تحصیلی آغاز شده و مادرها و بچهها حالا یک سال زندگیکردهتر به مدرسه آمدهاند. بچهها بزرگتر شدهاند و در مسائل بزرگترها سرک میکشند و مادرها اتفاق هولناکی را در مهمانی پارسال پشت سر گذاشتهاند که هرکدام را به نوعی از درون شکنجه میکند.
بر خلاف فصل اول که درباره بچهها و مادرانشان بود و داستان اصلا یک سرش به بچهها مربوط میشد و قهرمانان سریال «دروغ های کوچک بزرگ» باید در جایگاه مادر به مبارزه با هیولاهای زندگی شخصیشان برمیخواستند، در فصل دوم قصه، قصه خود آنان است؛ در جایگاه زنی که هستند.
![مریل استریپ نیکول کیدمن](/Upload/Public/Content/Images/1398/06/08/2041260767w.jpeg)
حتی سلست هم که برای فرزندانش میجنگد، نه به عنوان یک مادر، که زنی که سقوط کرده و خاکستر شده و حالا پس از آن تجربیات دهشتبار باید دوباره خودش را پیدا کند و بتواند اعتماد بهنفس، استقلالی و امنیتی را که مدتها از او سلب شده بود، بازیابد. حتی مبارزه او هم پیش از اینکه برای فرزندانش باشد، برای بازیافتن شخص خویش است.
از سوی دیگر مدلاین در زندگی شخصی خود با همسرش گند بالا آورده و در موقعیت شکننده یک بازنده قرار دارد و بیتوجهیهای همسرش هم مدام از درون ویرانترش میکنند. او دارد تقاص پس میدهد و در لوای همین تقاص پس دادن است که باید عشقش را بازیابد.
جین که در فصل اول «دروغ های کوچک بزرگ» بیش از همه درگیر پسرش و مبارزه با کابوس تجاوز بود، حالا آرام تر از فصل پیش باید سعی کند روابط شخصیاش با مردان را از سر گیرد و به زبان راحتتر بتواند مردی را دوست داشته باشد و پذیرای عشق و محبتش شود. او با بزرگترین ترس و تاریکترین گوشه ذهن خود کلنجار میرود تا سرانجام به آرامش و تعادل برسد.
رناتا که همهچیزش، هرآنچه که همه این سالها ساخته تا مادر و همسر خوبی باشد را ناگهان از دست داده؛ همه اموال، کار و اعتبار و مهمتر از همه خانوادهاش را. این فصل، فصل فروپاشی اوست. و البته بانی هم که در جهنم بهسر میبرد و آن آرامش و صلحطلبی که فصل اول در او و شکل زیستش میدیدیم، همه جای خود را به تنشهای عصبی، کشکمشهای درونی و نزاع با محیط اطراف و آسیب زدن به خود، داده است. مهمانی سال قبل او را بیش از همه تحت تاثیر قرار داده و شیرازه زندگیش را تماما از هم پاشانده.
![نیکول کیدمن ریس ویترسپون](/Upload/Public/Content/Images/1398/06/08/2041260829g.jpeg)
با تغییر کارگردان در فصل دوم، هرچند درونمایههای زنانه تغییر نکردهاند و تنها از شکل مادرانگی جای خود را به زنانگی دادهاند، اما در نبود مارک ولی دیگر خبری از آن شکل روایی و فرمی فصل اول نیست و فصل دوم مختصات فرمال ویژه و جداگانه خود را دارد.
باوجود اینکه فرم روایی فصل اول بازرترین نکته «دروغ های کوچک بزرگ» بود، در فصل دوم با فرمی جدید و متفاوت و دوار مواجهیم. گذشته، چه گذشته شخصیتها و چه گذشتهای که در فصل اول اتفاق افتاده، بیش از آنکه در لوای فلاشبکهای کوتاه و کولیشوفی به تصویر دربیایند، شکلی کابوسگونه پیدا میکنند و آغاز هرقسمت با کابوس هرکدام از شخصیتهای اصلی در شب مهمانی، روی این سویه کابوسگونه گذشته نقطه تاکید میگذارد.
شبیه به عموم قسمت دو هایی که پیامد موفقیت سری اول ساخته میشوند، فصل دوم «دروغ های کوچک بزرگ» هم نمیتواند انتظارات بهوجود آمده از فصل اول را مرتفع کند و به کیفیت هنری و نوآورانه فصل اول نمیرسد. اما کماکان در میان خیل عظیم سریالهایی که ساخته میشوند، خصوصا فمنیستیهایشان، راه خودش را میرود و به اسلوب خودش باور دارد، نه فرمولهای از پیش تعیینشده و این یعنی با همین پیشفرض، از باقی تولیدات هم سطح و هم قیمت خود در کمپانی اچ بی او سه هیچ جلو است!
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
890