ماهان شبکه ایرانیان

ماهی ها عاشق می شوند &#۸۲۱۱; بخورید و بیاشامید و عاشق شوید

«ماهی ها عاشق می شوند» The Fish Fall in Love اولین فیلم علی رفیعی بود که در بیست سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. «ماهی ها عاشق می شوند» از همان اولین اکرانش، بیش از آنکه با پیچشی دراماتیک توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند، باحال و هوای خوبش، به اثری جذاب و درخور توجه تبدیل شد.

«ماهی ها عاشق می شوند» The Fish Fall in Love اولین فیلم علی رفیعی بود که در بیست سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. «ماهی ها عاشق می شوند» از همان اولین اکرانش، بیش از آنکه با پیچشی دراماتیک توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند، باحال و هوای خوبش، به اثری جذاب و درخور توجه تبدیل شد.

همچنین بخوانید:
از خاک صحنه تا وسوسه پرده – کارگردانهایی که از تئاتر به سینما آمدند

رفیعی، کارگردانی است که از تئاتر به سینما آمده است، اما در اولین تجربه فیلم‌سازی‌اش نشان می‌دهد که چه در سبک و چه در فرم، ویژگی‌های شخصی خودش را دارد. همین ویژگی‌های هم هست که «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» را در زمان خود به فیلمی متفاوت تبدیل کرد. هنوز که هنوز است، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» با همین ویژگی‌ها اثری دیدنی و جذاب به شمار می‌رود.

قصه‌ای کلیشه‌ای اما جذاب

عزیز (رضا کیانیان)، در سال‌های جوانی عاشق آتیه (رویا نونهالی) بوده است. اما در بحبوحه انقلاب دستگیر می‌شود و پدرش به همه می‌گوید او از ایران رفته است. آتیه به‌اجبار پدر با یک ماهیگیر محلی ازدواج می‌کند و عزیز هم بعد از آزادی از ایران می‌رود. حالا بعد از بیست سال عزیز به شهر زادگاهش بازگشته است تا سروسامانی به مایملک پدری بدهد.

ماهی ها عاشق می شوند

آتیه بعد از فوت همسرش، با دختر و دو زن دیگر در خانه پدری عزیز رستورانی محلی را می‌چرخاند و با بازگشت عزیز، با ترس از دست دادن همه‌چیز روبرو می‌شود. اما این ترس در مقابل روبرو شدن با مردی که هنوز دوستش دارد، هیچ است.
«ماهی ها عاشق می شوند» قصه‌ای است از کلیشه‌ها. کلیشه پسر پولدار، دختر فقیر، کلیشه هجران و وصال و قصه سوءتفاهم‌های عاشقانه. اما آنچه این فیلم را از حیث قصه‌گویی متمایز می‌کند، نگاه رفیعی به همین کلیشه‌هاست. رفیعی، در تعریف این کلیشه‌ها به کلیشه نمی‌افتد. او به‌جای آنکه قصه دستگیری و هجران عزیز را تعریف کند، باشخصیت رضا (مهدی پاکدل) که عاشق توکا (گلشیفته فراهانی) دختر آتیه است، به گذشته نقب میزند. او به‌جای تعریف کردن، رویدادها را دوباره می‌آفریند، اما این بار به قهرمانانش فرصت می‌دهد که مسیر حوادث را عوض کنند.
«ماهی ها عاشق می شوند» از حیث روایت، موجز و گویا است. حوصله بیننده را با قصه‌های پرسوزوگداز عاشقانه سر نمی‌برد و به‌جایش عشقی پرشور پیش روی بیننده قرار می‌دهد.

ماهی‌ها عاشق می‌شوند سینما تئاتر

عشقی که به‌جای آنکه در دیالوگ‌ها جاری باشد، در کنش‌ها، دربازی‌ها و در تصاویر جاری است. استفاده خلاقانه و قصه‌گو از تصاویر هم بارزترین نقطه قوت «ماهی ها عاشق می شوند» است.

میزانسن سینمایی و رهایی از فضای تئاتری

رفیعی به‌عنوان کارگردانی که از تئاتر می‌آید، در «ماهی ها عاشق می شوند» به بهترین شکل، موفق می‌شود، به برداشتی شخصی از سینما برسد. او میزانسن تئاتری را کنار میگذارد و در اولین فیلمش یکسره سینما پدید می‌آورد. رفیعی نه‌تنها به واگویه های تئاتری نمی‌افتد، که آنچه توان روایتی تئاتر است را به تصاویر می‌آمیزد و «ماهی ها عاشق می شوند» را پدید می‌آورد.
رفیعی با دانش زیبایی‌شناسی که دارد، تصاویری به بیننده عرضه می‌کند که شبیهش را هیچ کجا ندیده است. عنصر رنگ هم به‌عنوان امضای شخصی رفیعی، «ماهی ها عاشق می شوند» را کامل می‌کند. رفیعی همان‌قدر که در نمایش‌هایش از رنگ استفاده می‌کند، در فیلمش هم بارنگ آمیزی کاراکترها و فضای دراماتیک، قصه‌گویی می‌کند.

رنگ برای شخصیت‌پردازی و فضاسازی

رضا کیانیان مهد پاکدل

رنگ فضای داستانی و کاراکترها را به یک اندازه پرداخت می‌کند. وقتی عزیز باروحی سرخورده و پر از تردید، راهی شهری است که سال‌ها از آن دور بوده است، همه‌چیز در غباری خاکستری پنهان‌شده است. این رنگ‌های سرد و گرفته، عزیز را تا رسیدن به رستوران آتیه هم همراهی می‌کند. زمانی که از یک پیکان قرمزرنگ پیاده می‌شود و بعد فوران رنگ‌ها شروع می‌شود. رستوران آتیه پر از رنگ است. رنگی که از شخصیت‌ها و فضای رستوران می‌آید و به آن‌ها بازمی‌گردد تا معنایشان بدهد. رنگی که از زندگی و جریان دائم آن می‌آید.
این رنگ‌ها اما در تداخل باهم و فضای فیلم نیستند. رنگ در «ماهی ها عاشق می شوند» علاوه بر فضاسازی در کل اثر، هر کاراکتر را نیز به‌تنهایی معنا می‌بخشد. رنگ در پرداخت شخصیت توکا، بارنگی که گلی یا حتی آتیه را می‌سازد متفاوت است. این رنگ‌آمیزی هنرمندانه شخصیت‌ها، آن‌ها را در بطن فضا قرار می‌دهد و ویژگی دراماتیکی که رفیعی به دنبال آن بوده است را پدید می‌آورد.
در کنار این‌ها، استفاده از نور است. نور در کنار رنگ به کار می‌آید و رفیعی نشان می‌دهد که چگونه نورپردازی با رنگ‌آمیزی فرق دارد و چگونه با استفاده از هرکدام می‌توان، قصه‌ای را بعد بخشید و در فضای داستانی آن قصه‌گویی کرد.

رویا نونهالی ماهی ها عاشق می شوند

همان‌طور که وقتی عزیز تازه به شهر واردشده است، به دیدن دوستی می‌رود که کافه‌ای کنار دریا دارد، رنگ‌ها همان رنگ‌های خنثی است، اما دریا، با بی‌کرانگی‌اش در پس‌زمینه کادر و نوری که برکنش میان عزیز و دوستش می‌تابد، نشان از امیدی دارد که در زندگی عزیز کم‌کم تزریق می‌شود.

بازی‌های متفاوت و باورپذیر

زن در فیلم رفیعی، موقعیت ویژه‌ای دارد. او با انتخاب کاراکترهایش از میان تیپ‌های شخصیتی مختلف، نگاهی منحصربه‌فرد زن و جایگاه او در قصه دارد. زنانی که در موقعیتی یکسان قرارگرفته‌اند، برای بقا می‌جنگند امانگاهشان به زندگی باهم زمین تا آسمان فرق می‌کند.
کاراکترهای زن «ماهی ها عاشق می شوند» به لطف بازی بازیگرانشان این‌چنین جذاب و دوست‌داشتنی ظاهر می‌شوند. گلشیفته فراهانی، زندگی و امید در توکا را با بازی بیرونی و پر از نشانه‌گذاری‌اش نشان می‌دهد. مریم سعادت بالباس‌های تیره و ابروهای درهم، تلخی و جدی بودن کاراکترش را در مقابل مائده طهماسبی با آن بزک و لباس‌های رنگارنگش نشان می‌دهد.
رویا نونهالی، در اجرای آتیه با چالشی جدی روبرو نیست. نقش چنین زنانی را بارها بازی کرده است. بااین‌حال، نگاه همراه با امیدش، نگرانی از آینده و مادرانگی را به‌خوبی در بازی‌اش جاری می‌کند.

ماهی ها عاشق می شوند

بهترین بازیگر «ماهی ها عاشق می شوند» رضا کیانیان است. نقش او در ظاهر نقش ساده‌ای است. مردی عاشق‌پیشه با امیدهای بربادرفته. اما کاراکتر عزیز، چند بعد شخصیتی مهم دارد. در ابتدا او یک ارباب‌زاده است. از سوی دیگر، او یک بچه ارباب عاصی بوده است. کسی که برخلاف راه و رسم خانوادگی‌اش، به فعالیت‌های سیاسی روی آورده است و دلباخته دختر رعیت شده است. منش و وقار چنین کاراکتری هم به‌خوبی در بازی کیانیان شکل‌گرفته است.
اما چالش اصلی کیانیان، در بازی، انتقال حس عاشقانه است. او با حسرتی در نگاه در مقابل آتیه ظاهر می‌شود که برخلاف بازی‌های همیشگی‌اش از یک بازی درونی سرچشمه می‌گیرد. چنین بازی درونی است که عزیز خجالتی و کم‌حرف را وقتی‌که در بیمارستان کمی به آتیه نزدیک می‌شود وادار می‌کند رها و آزاد با صدای بلند بخندد و بیننده همه این‌ها را باور کند.
درنهایت، «ماهی ها عاشق می شوند» گرچه ازلحاظ زیبایی‌شناسی دستاوردی بکر است، اما روایت دچار سکته می‌شود. حرف نزدن کاراکترها باهم و ایجاد سوءتفاهم‌هایی که کنش‌هایی غیر دراماتیک می‌آفرینند، هیچ توجیهی ندارد. اما «ماهی ها عاشق می شوند» آن‌قدر خوش و آب و رنگ است و آن‌قدر از لحاظ بصری بیننده‌اش را سیراب می‌کند که بتوان این تعلیل در پیشبرد درام را قلم گرفت و میان رنگ‌های ناب و کاراکترهای دوست‌داشتنی، با عشقی آتشین همراه شد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان