ماهان شبکه ایرانیان

۱۰ تا از بهترین سریال‌های تلویزیونی آنتولوژی تمام دوران‌ها

در اولین عصر طلایی تلویزیون، که در بازه زمانی دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به طول انجامید، بینندگان با سریال‌های تلویزیونی هفتگی فوق‌العاده‌ای روبه‌رو می‌شدند که سطح داستان‌سرایی و انتظارات تولید را در همه زمینه‌ها بالا برده بودند

در اولین عصر طلایی تلویزیون، که در بازه زمانی دهه‌های 1950 و 1960 به طول انجامید، بینندگان با سریال‌های تلویزیونی هفتگی فوق‌العاده‌ای روبه‌رو می‌شدند که سطح داستان‌سرایی و انتظارات تولید را در همه زمینه‌ها بالا برده بودند. با انبوهی از سریال‌ها که توجه و رقابت عمومی را در برمی‌گرفتند. (برای اولین بار در آن زمان) با پخش فیلم در سطح خلاق و انتقادی، تلویزیون خود را به قله‌های جدید رساند و انتظارات بینندگان را برای یک سرگرمی مفرح هفتگی به کلی دگرگون کرد.
با بالا رفتن کیفیت تولیدات تلویزیونی، سریال‌های آنتولوژی پدیدار شدند: آن‌ها در واقع نمایش‌هایی بودند که حول یک ژانر یا تم مشخص می‌چرخیدند، اما بر طبق آن، اپیزود هر هفته به طور کامل یک طرح داستانی، صحنه‌پردازی و کاراکترهای متفاوت را به نمایش می‌گذاشت. با این سریال‌های آنتولوژی غیراقتباسی، نمایش‌های تلویزیونی از دوباره ساختن خودشان هفته به هفته هراسی نداشتند و بنابراین آن‌ها اغلب تعدادی از هیجان‌انگیزترین (امروزه باید بگوییم خاطره‌انگیزترین) برنامه‌های تمام دوران‌ها را فراهم می‌آوردند.

همچنین بخوانید:
10 مستند با محوریت شهرها و زندگی شهرنشینی

از آنجایی که تلویزیون‌ها در طول دهه‌ها دچار تغییر شده‌اند، با ورود سریال‌های جنایی- پلیسی و تلویزیون‌های واقع‌نما، سریال‌های آنتولوژی برای مدتی ناپدید شدند: یعنی تا زمانی که ما در حال حاضر قرار گرفته‌ایم؛ عصر طلایی جدید تلویزیون. این عصر طلایی جدید، سریال‌های آنتولوژی جدیدی با خود به همراه داشته است. این بار سریال‌های معتادکننده نتفلیکس پوشش مدرن و رسمی پیدا کرده‌اند و می‌توانید تمام قسمت‌های آن‌ها را پشت‌سرهم دنبال کنید. آنتولوژی‌های مدرن به جای اینکه سریال‌های هفتگی با اپیزودهای غیرمرتبط باشند، فرمول خود را تغییر داده‌اند و پیش از رها کردن همه چیز و شروعی دوباره، برای یک فصل کامل، داستان‌هایی با پایان بسته را روایت می‌کنند.
هردو نوع آنتولوژی مزایایی دارند و هر دو آن‌ها، تازه‌ترین، جسورانه‌ترین، خلاقانه‌ترین و اغلب اوقات هیجان‌انگیزترین قصه‌گویی‌های پراکنده را در تمام ادوار به ارمغان آورده‌اند. با این ذهنیت، ما تصمیم گرفتیم به 10 تا از بهترین سریال‌های تلویزیونی آنتولوژی تمام دوران‌ها نگاهی بیندازیم.

10 – آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند Alfred Hitchcock Presents

آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند آنتولوژی

برنامه‌های تلویزیونی اولیه آزمایشی بود و آن‌ها اغلب فرمول‌هایشان در سراسر اجرا تغییر می‌دادند تا چیزی را بیابند که به موثرترین و قدرتمندترین شکل ممکن عمل کند. «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» هم از این قاعده مستثنی نبود. دائماً پخش آن شروع و بعد متوقف می‌شد؛ این سریال بین سال‌های 1955 تا 1965 از CBS پخش می‌شد و پس از آن به NBC منتقل شد.
جدا از آزمایش‌هایی که در فرمت کار شکل گرفت، «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» به طور کلی یکی از بهترین مجموعه‌های نوشته‌شده در تمام زمان‌ها محسوب می‌شود و در سراسر 360 اپیزودی که از آن پخش گردیده، تعداد زیادی اپیزود کلاسیک و صحنه‌های نمادین تولید کرده است که آن‌ها هم‌اکنون نیز در فرهنگ عامه رایج هستند. سریال تا جای ممکن با بازیگران سرشناس مملو گشته است که شامل استیو مک‌کوئین و والتر ماتائو می‌شود و کارگردانانی نظیر رابرت آلتمن، ویلیام فریدکین و صد البته خود آلفرد هیچکاک. «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» نمایش هفتگی نبوغ بود که در یک سریال مملو از داستان‌ها و رازهای جذاب و پرتعلیق بسته‌بندی شده بود.
«آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» محدود به الزامات ژانر علمی- تخیلی که سریال‌های پیشین مثل The Outer Limits دارا بودند، ‌نیست. این سریال آنتولوژی با اپیزودهای کلاسیکی که از داستان‌های گوناگون رولد دال اقتباس شده بودند نظیر «بره به کشتار» Lamb to the Slaughter و «مردی از جنوب» Man from the South (هر دو برنده جایزه امی ساعات پربیننده)، به عنوان چیزی غیرقابل‌پیش‌بینی استحکام بخشید. در هر اپیزود هیچکاک، در سکانس عنوان، از تصویر نیم‌رخ سیاهش بیرون می‌آمد و برای بینندگان عصر خوب و خوشی را آرزو می‌کرد و داستانی را که قرار بود به تماشا بنشینند، معرفی می‌نمود. «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» یک رویداد تلویزیونی بود آن هم درست در زمانی که تماشا کردن تلویزیون در نوع خود یک رویداد محسوب می‌شد.

9 – جرم آمریکایی American Crime

جرم آمریکایی آنتولوژی

زمانی که بحث سریال‌های آنتولوژی جدید به میان می‌آید، مجموعه‌ای که به سرعت به ذهن افراد خطور می‌کند، به طور قطع «کارآگاه حقیقی» True Detective است گرچه در حقیقت می‌بایست «جرم آمریکایی» باشد. گرچه هر دو سریال بر تحقیقاتی که در جهت پی بردن به یک قتل وحشیانه است، متمرکز شده‌اند؛ «جرم آمریکایی» بیشتر دغدغه‌مند آسیب‌های عاطفی و جامعه‌شناسی است که جنایت با خود به همراه دارد. با وجود اینکه فصل اول هردو سریال «جرم آمریکایی» و «کارآگاه حقیقی» شاهکارهایی مدرن و امروزی هستند، «جرم آمریکایی» چیزهایی دارد (منصفانه یا غیرمنصفانه براساس زمان پخش) که «کارآگاه حقیقی» ندارد؛ یک رکورد بی‌نظیر.
اجراهای چشم‌گیری که به زیبایی با فیلم‌برداری سرد و لحن مصمم مملو گشته است و برای سریال‌های ساعات پربیننده ABC بسیار شایسته تحسین است. در فصل دوم این سریال بازیگران همه در نقش‌های جدید و داستان‌های جدید ظاهر شده‌اند. «جرم آمریکایی» به «کارآگاه حقیقی» نشان داد که چگونه می‌بایست فصل دوم را به درستی اجرا کرد و چگونه می‌توان یک آنتولوژی را به خوبی انتقال داد.

8 – داستان ترسناک آمریکایی American Horror Story

داستان ترسناک آمریکایی

زمانی که برای نخستین بار «داستان ترسناک آمریکایی» پخش شد، بینندگان یک فصل سراسر تماشایی را نظاره کردند بدون اینکه بدانند آنچه که آن‌ها به تماشا نشسته‌اند، قرار نیست بعد از اتمام فصل اول ادامه پیدا کند. بنابراین زمانی که گرد و غبار فصل نهایی فرونشست و اوضاع آرام‌تر شد، بینندگان به این موضوع پی بردند که همه این‌ها (به جز برخی از بازیگران) قرار است سال آینده از پنجره به بیرون پرتاب شوند و قابل درک است که مردم از این طعمه و دگرگونی ناراحت شوند.
با این وجود، «داستان ترسناک آمریکایی» با قدرت به کار خود ادامه می‌دهد و به طرق مختلف مسئول تجدید حیات تازه سریال‌های آنتولوژی تلویزیون‌های ما محسوب می‌شود. هرچند ممکن است بازگشت فصل‌های سریال را به نوعی تضعیف آن بدانید، اما تنها چیزی که مردم درباره «داستان ترسناک آمریکایی» نمی‌توانند بگویند این است که جالب نیست.
فصل‌های سریال مملو از جنب‌وجوش، عیاشی، جادوگران، قطع و بریدن، چپاول‌های شیطان‌گونه، پوشش‌های دهه 1950 دیوید بویی و سایر رویدادهای پرسروصداست. آن چنان‌که اغلب «داستان ترسناک آمریکایی» را عجیب‌ترین و تجربی‌ترین سریال تلویزیونی می‌دانند. هر فصل در یک ژانر فرعی ترسناک و یک لوکیشن متفاوت صحنه‌پردازی می‌شود و اغلب ستاره‌های درجه یک گوناگونی را به نمایش می‌گذارد. مخلوقات وحشت‌آور رایان مورفی و برد فالچوک که سال به سال آن‌ها را دوباره به وجود می‌آورند هیچ‌گاه از تب‌وتاب و انرژی نمی‌افتند. «داستان ترسناک آمریکایی» احتمالاً تا ابد ادامه خواهد یافت و ما نیز نمی‌خواهیم از آن روی برگردانیم چراکه هنوز هم ادامه دارد.

7 – آیا از تاریکی هراس دارید؟ Are You Afraid of the Dark

آیا از تاریکی هراس دارید؟

«آیا از تاریکی هراس دارید؟» به چندین سریال کلاسیک این لیست مدیون است و به همان اندازه سریال‌های مدرن این لیست هم وام‌دار «آیا از تاریکی هراس دارید؟» هستند. این نمایش تلویزیونی کودکانه کانادایی متعلق به دهه 90 میلادی است و از جهات بسیاری پیشروتر از «داستان ترسناک آمریکایی» در نظر گرفته می‌شود. گروهی از نوجوانانی که به “انجمن نیمه‌شب” معروفند، در مسیری سرخوشانه با تمرکز بر روی داستان‌های ترسناک به دور خرمن آتش جمع می‌شدند. از آنجا که همه می‌دانند نیمه شب، بدترین زمان شب است؛ تنها کاری که آن‌ها می‌توانند انجام دهند، نشستن در اطراف آتش است.
«آیا از تاریکی هراس دارید؟» پر از اپیزودهای شگفت‌آور تاریک است و به نوعی می‌توان گفت همان «مورمور» Goosebumps است که در آن یک موجود گرگ‌نما به جای عنکبوت قرار گرفته است. «آیا از تاریکی هراس دارید؟» نسلی از کودکان وحشت‌زده را تا صبح بیدار نگه ‌داشته است. این سریال با هر اپیزود از اتمسفر ترسناک فلج‌کننده و تمثیل‌هایی مبهم به لحاظ اخلاقی، خودش را به عنوان یک نمونه اولیه از مجموعه تلویزیونی ویژه کودکان استحکام می‌بخشد. ناگفته نماند که سکانس‌های ابتدایی به شدت حرفه‌ای و ترسناک هستند که هنوز هم بعد از دو دهه حس وحشت و هیجان را منتقل می‌کنند.
اگرچه طرفداران سریال به تماشای داستان‌های جدیدی می‌نشستند که هفته به هفته به تدریج جزئیات آن‌ها آشکار می‌شدند اما چیزی که احتمالاً نمی‌دانستند این بوده که آن‌ها شاهد آغاز (یا گاهی مواقع اوج) فعالیت حرفه‌ای تعداد زیادی از بازیگران شناخته‌شده بوده‌اند؛ گنجینه‌های کانادایی مثل الیشا کاتبرت، جی باروشل و امانوئل چریکی و همچنین بازیگرانی نظیر گیلبرت گوتفرید، ویل فریدل و ملیسا جون هارت.

6 – آینه سیاه Black Mirror

آینه‌ی سیاه سریال ترسناک آتولوژی

احتمالاً تنها سریال آنتولوژی مدرن که در هر اپیزود خاطرات بد گذشته را به فراموشی می‌سپارد و مسیری بهتری را در پیش می‌گیرد، «آینه سیاه» باشد. این سریال بریتانیایی یک پیوست فوق‌العاده به بهترین سریال‌های آنتولوژی است و وحشت را با نوع جدیدی از ژانر تکنولوژی- تریلر و کابوس‌گونه جایگزین می‌کند. در حالی که تولید و اجراها در هر اپیزود خیلی باارزش‌تر از یک فیلم سینمایی بلند است، بهترین قسمت «آینه سیاه» (تا به اینجا البته) نویسندگی آن است که توسط خالق سریال، چارلی بروکر (و البته افراد دیگری مثل همسرش کانی الحق و جسی آرمسترانگ به او کمک کردند) انجام شده است.
پخش «آینه سیاه» از فصل سوم در شبکه نتفلیکس ادامه پیدا کرد. این سریال در بسیاری از جنبه‌ها، نمایش اصیل زمان ما است و بر سناریوهای وحشت‌آور عجیب و غریب تمرکز ندارد یا خودش را در گذشته بزک نمی‌کند. بلکه آینده‌ای ترسناک و باورپذیر را نشان می‌دهد که در آن متاسفانه جامعه غرق در تکنولوژی ما به یک آشفتگی و نا‌به‌سامانی قابل تشخیص تنزل پیدا کرده است. «آینه سیاه» الهام‌بخش در جاه‌طلبی‌ها و همه دست‌آوردهای خاص خود (با اپیزودهایی که به تعداد قابل قبولی کم هستند) قرار گرفته و در عصر طلایی تلویزیون در مسیر مناسبی به روح زمانه خود وارد شده است.

5 – فارگو Fargo

فارگو آنتولوژی

«فارگو» محصول شبکه اف‌ایکس است. فصل سوم این سریال در سال 2017 به پایان رسید و فصل چهارم آن احتمالاً در سال 2020 پخش گردد. با این وجود ما معتقدیم فصل اول سریال برای مسلم کردن موقعیت آن در این لیست ما، کافی بوده است. این سریال به طور کامل از منبع اصلی خود، یعنی فیلم برادران کوئن، منحرف شده است. (در حالی که هنوز هم به آن افتخار می‌کند) این سریال “جنایی واقعی” نوآ هاولی در زمان انتشار اولیه همه رقیبان را مقتدرانه شکست داد. «فارگو» در یک دنیای اصیل صحنه‌پردازی شده و با نشان دادن یک لحن روان و وحشیانه ثابت می‌کند که بیشتر از هر نمایش تلویزیونی دیگری رضایت‌بخش است. تعدادی از بهترین استعدادهای درجه یک در این سریال دور هم جمع شده‌اند و اپیزود به اپیزود بهتر از قبل می‌شود و در پایان هرفصل به اوج خودش می‌رسد.
تا به اینجا سه فصل از این سریال پخش شده است که هر یک از آن‌ها مجموعه بازیگران، طرح نمایشی و دوره زمانی مربوط به خود را دارند و با اقبال مخاطبان و منتقدین روبرو شده‌اند. بهترین چیز درباره «فارگو» این است که طبیعت آن مثل یک صندوق سرمایه‌گذاری است که در حال حاضر سهامی از آن خرید و فروش نمی‌شود و به عنوان یک “سریال حادثه‌ای” تبلیغ شده است. واقعاً به نظر می‌رسد هر فصلی که از این جواهر به دست می‌آوریم با ارزش است و نباید آن را بدیهی تلقی کنیم. تهیه‌کننده، وارن لیتل‌فیلد در گذشته اظهار داشته ‌است که تصور نمی‌کند سریال بعد از فصل سوم ادامه داشته باشد، بنابراین بینندگان بهتر می‌دانند که چه چیزی می‌توانند به دست آورند و بنشینند و از هر قطره کوچکی از «فارگو» که در این دنیا چکه می‌کند، لذت ببرند. چون هیچ چیز دیگری نمی‌تواند تا مدت‌های طولانی حتی به نبوغ آن نزدیک شود، می‌دانید که؟

4 – لونی تونز Looney Tunes

 لونی تونز

در واقع در نظر گرفتن «لونی تونز» به عنوان یک سریال آنتولوژی کمی تقلب به حساب می‌آید چراکه معروف‌ترین کاراکترهای آن دائماً سروکله‌شان در نمایش‌های مختلف در طول تاریخ شگفت‌انگیز 85 ساله این کارتون پیدا شده است. «لونی تونز» از زمان شروع اولین فیلم‌های کوتاه در سال 1930، با یک نمایش هفتگی تا به امروز ادامه داشته است؛ و همه این‌ها بر همه ما تأثیر گذاشته است.
همه کاراکترهای محبوب ما در این مجموعه می‌درخشند که شامل باگز بانی، توئیتی برد، پورکی پیگ و دانلد داک می‌شود. شکی نیست که «لونی تونز» یک تشکیلات فرهنگی است؛ حتی بیشتر از «سیمپسون‌ها» The Simpsons. هر اپیزود شامل چندین چرخش کوتاه می‌شود. جنبه آنتولوژی «لونی تونز» زمانی دیده می‌شود که به این شکل در نظر بگیرید که هیچ‌گونه خط ارتباطی بین هر دو اپیزود وجود ندارد و در اصل حول هریک از کاراکترهایش به تنهایی می‌گردد ولی سایر نمایش‌های آنتولوژی حول بازی گروهی بازیگران چرخش می‌کند. در حالی که این نمایش به یک فرمول ثابت تبدیل می‌شود، هر حلقه می‌تواند به عنوان یک خلبان برای مجموعه خودش عمل کند. هر اپیزود به نحو مطلوبی از خود و واقعیت جداست و هر کاراکتر (که همچنان به اندازه 85 سال پیش خود معروف هستند) هنوز هم به همان اندازه قادر است که بینندگان را در هر سنی به لبخند زدن وادار کند.

3 – اساتید وحشت Masters of Horror

اساتید وحشت

«اساتید وحشت» شبکه شوتایم با اولین نمایش خود در سال 2005 برای نخستین بار به جهانی که در یک دوزخ عجیب و غریب قرار گرفته وارد شد و در لیست سریال‌های آنتولوژی پرطرفدار قرار گرفت. پخش آن خیلی جلوتر از محو شدن تولیدات پرطرفدار عصر طلایی اول بود و پیش از آن زمان بود که سریال آنتولوژی پرطرفدار بعدی، «داستان ترسناک آمریکایی»، به سرعت ترقی پیدا کند و ترفیع بگیرد. با این وجود، خودستایی کردن یک گروه باورنکردنی از نویسندگان و کارگردانان، به اصطلاح “اساتید” دو فصل به طول انجامید که در واقع با نبوغ و جنون قبل از لغو آن برابر بودند.
با افراد مستعدی نظیر جان لندیس، مکس لندیس، توبی هوپر و میک گریس در پشت دوربین، «اساتید وحشت» یک فیلم جدید یک‌ساعته را در هر اپیزود به نمایش می‌گذاشت و بنابراین در حال حاضر 26 فیلم سینمایی هم‌اکنون در دسترس است، بالاخص برای کسانی که هیچ‌گاه این شانس را نداشتند که یک سریال را در زمانی در حال پخش روی آنتن تلویزیون است، تماشا کنند. برخی اپیزودهای این سریال غیراقتباسی هستند و تعدادی از آن‌ها از داستان‌های کوتاهی از نویسندگانی نظیر اچ پی لاوکرفت و ادگار آلن پو اقتباس شده بودند. هر اپیزود از «اساتید وحشت» نوآور و به طور لایتناهی آشناست و اغلب بر استعاره‌های ژانر وحشت تکیه می‌کند در حالی که مسیرهای تازه‌ای در آن به چشم می‌خورد.

2 – اسکینز Skins

اسکینز  آنتولوژی

سریال «اسکینز» محصول کشور بریتانیا است و در واقع تنها سریال غیرژانری و غیرجنایی این لیست محسوب می‌شود و تنها سریال آنتولوژی در تاریخ است که یک مفهوم اولیه بسیار ساده را تبدیل به تعدادی از بهترین سریال‌های تلویزیونی قرن بیست‌ویکم کرده است. با تمرکز بر زندگی گروهی از نوجوانان انگلیسی، هر دو فصل از «اسکینز» کاراکترهایش را به مانند یک مرده در چاله می‌انداخت و همه چیز را از ابتدا بازسازی می‌کرد. گاهی مواقع این کار به طور فزاینده‌ای باعث جالب‌تر شدن نمایش می‌شود (مثل نخستین مورد تعویض کاراکترها) و در گاهی موارد دیگر نیز منجر به شکست فاجعه‌باری می‌شود (مثل دومین مورد تعویض کاراکترها) بنابراین میراث این سریال، چهار فصل مبهوت‌کننده، دو فصل تقریباً غیرتماشایی و یک فصل نهایی فوق‌العاده است که تعدادی از محبوب‌ترین کاراکترهای سریال را دوباره برمی‌گرداند. این واقعیت اما همچنان باقی می‌ماند که هر چند ما می‌توانستیم تا ابد وقت خود را صرف تماشای این کاراکترها (از فصل‌های خوب) کنیم، اما این‌گونه پیش نمی‌رود و ‌این همان چیزی است که وقت ما را با کاراکترهای «اسکینز» بسیار ویژه کرده است.
این سریال به هیچ وجه از گفتن داستان‌های جنجالی درباره موضوعاتی نظیر رابطه جنسی، مواد مخدر، کفرگویی یا برهنگی خجالت نکشید. «اسکینز» با سهم عادلانه خود از انتقادها روبرو شد؛ انتقادهایی که در نهایت زیر سایه تعریف و تمجیدها قرار گرفت. «اسکینز» یک درام غنی به لحاظ عاطفی و پر از کاراکترهای کاملاً درک‌شده است و نشان می‌دهد نمایش کم‌یابی محسوب می‌شود که در همه چیز برتری دارد؛ با در نظر گرفتن نگارش درخشان آن (میانگین سنی اتاق نویسندگان سریال 21 سال است) تا کارگردانی، موسیقی و فیلم‌برداری همه و همه بهتر از سایرین است. اما در واقع چیزی که «اسکینز» را از بقیه و حتی بهترین نمایش‌های نوجوانانه متمایز می‌کند، بازیگری آن است. پر از ستاره‌هایی که ناگهان فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کردند و در واقع «اسکینز» پله‌ای در این مسیر شغلی برای آن‌ها بود که این ستاره‌های خود را به برخی از هیجان‌انگیزترین بازیگران امروز تبدیل کند. این بازیگران شامل نیکلاس هولت، دو پتل، کایا اسکودلاریو، جک اوکانل و البته بازیگران سریال «بازی تاج‌وتخت» Game of Thrones، هانا موری و جو دمپسی می‌شود.

1 – منطقه نیمه‌روشن The Twilight Zone

منطقه نیمه‌روشن آنتولوژی

و اینجاست، بهترین سریال تلویزیونی آنتولوژی تمام ادوار تاریخ، جام مقدسی که همه سریال‌های آنتولوژی آرزو دارند آن را داشته باشند؛ یک درجه بسیار والا در تاریخ تلویزیون. «منطقه نیمه‌روشن» در تغییر الگو موثر واقع گشت و مردمی را که مشغول تمسخر تلویزیون به عنوان یک کالای نامرغوبِ وقت‌تلف‌کن نسبت به فیلم‌های سینمایی بودند، نهایتاً وادار کرد آن را یک هنر جدی در نظر بگیرند که می‌تواند شاهکارهای قابل توجهی را در برداشته باشد.
راد سرلینگ مجری و راوی این مجموعه، با وسواس بیش از حد آن را خلق نمود و مردم را به جهان آن هدایت کرد. «منطقه نیمه‌روشن» کمتر از سایر سریال‌های آنتولوژی یک تلاش توده‌ای بوده است و بیشتر به خود راد سرلینگ تعلق دارد،‌ چراکه او (به همراه چارلز بُمانت و ریچارد متیسون) مسئول نگارش 127 اپیزود از 156 اپیزود نمایش بوده است. مملو از اپیزودهای کلاسیک که بیشتر از هر سریال دیگری، حق دارد خودش را کلاسیک صدا کند. در کنار نمادین‌ترین تصاویر و موسیقی در تاریخ تلویزیون، «منطقه نیمه‌روشن» از مفاهیم و تصاویر علمی- تخیلی، فانتزی،‌ تعلیق و آینده‌نگری بهره می‌برد و هر اپیزود را در سرش، با پیچ و تاب‌های خسته‌کننده ذهنش چرخانده است.
در کل «منطقه نیمه‌روشن» دقیقاً همان چیزی است که تلویزیون باید آرزویش را داشته باشد. اسکوپ فیلم اغلب اوقات نفس‌گیر است. جاه طلبی‌های آن در طبقه خود قرار می‌گیرد و نوآوری آن کاملاً با داستان‌های جداازهم تعریف می‌شود که فرمول برنده خود را از اپیزودی به اپیزود دیگر تغییر می‌دهد؛ با تفسیر اجتماعی بلندپروازانه و تمثیل‌های اخلاقی که از زمان خود دور بوده‌اند. «منطقه نیمه‌روشن» تقریباً منبع الهام همه موارد این لیست است و منجر به تغییر وضع موجود برای کلیه سریال‌های تلویزیونی که از آن پیروی کرده‌اند، شده است؛ چه آنتولوژی چه غیرآنتولوژی.
این مطلب برگرفته از نوشته Jake Black در سایت screenrant.com است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی