دانش طلبی در سایه معنویت، از همان دوران شیرخوارگی با جانش عجین شد و تا آخر با او بود. او پویش علمی و عمل صالح را از پدری عالم و عامل، مادری پاکدامن و فضیلت پرور، در کلاس تربیت خانوادگی آموخت و بی آن که پایش بلغزد، گام در طریق صلاح و فلاح گذاشت و به دنبال دانش و کردار نیک رفت و راهی به حریم مردان خدا یافت. عشق و گرایش قلبی آن شهید به ستارگان درخشان آسمان ولایت و خاندان پیامبر تنها علاقه ای معمولی نبود بلکه این ارتباط قلبی وسیله جذب و جلب معنویات و بهره گرفتن از خورشید معرفت و معنویت آن بزرگواران شد. همچنین این عطوفت معنوی، آن شهید را به جهت گیری در مقابل مسائل عصر خویش وا داشت و ضمن تلاش های فکری و تبلیغی با الهام از سیره اهل بیت به ستیز با ظلم برخاست و در این راه یک لحظه آرام ننشست. آن مجتهد ژرف اندیش بر این باور بود که زیارت بارگاه اهل بیت و سوگواری برای این خاندان، دل ها را احیا می کند و درس فداکاری و قیام به انسان ها می آموزد.
شهید مفتح مبارزه با عفریت جهل را مهمترین وسیله برای مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی می دانست. او عقیده داشت برای ایجاد تحول در اندیشه های مردم، لازم است آنان را از دره نادانی به قله آگاهی رسانید. وی بعثت پیامبر اسلام(ص) را نهضتی عملی- فکری می دانست که بر پیکر مرده اجتماع آن عصر روحی تازه دمید و این تحول ریشه دار علمی، تمامی مسائل اخلاقی و اجتماعی را بر پایه تعقل و مبانی علمی قرار داد. به عقیده آن شهید روشن بین، هر مسلمان وظیفه شناس و علاقه مند باید در دو جبهه مبارزه کند؛ در یک جبهه با دشمنان اسلام و در جبهه دیگر با خرافات و خرافه پرستان به ستیز در آید. شهید مفتح با آن که یکی از برجسته ترین اساتید حوزه و دانشگاه بود و در این دو پایگاه حساس و نیز در دبیرستان های قم به تدریس مشغول بود، به منظور آگاهی دادن به توده مردم و بیدار کردن و به حرکت درآوردن آنان، تلاش های وسیعی داشت و برنامه های تبلیغی خود را رها نمی کرد و مخصوصاً در ایام ماه مبارک رمضان، محرم و صفر در نقاط مختلف کشور این فعالیت دو چندان می شد.
زندگی سراسر اندیشه و شور و معنویت مرحوم مفتح همواره با هدف اصلاح امت اسلامی توأم بود و برای رسیدن به کمال معنوی، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. زمانی که در حوزه و دانشگاه به تدریس می پرداخت، طلاب و فضلا و دانشجویان را به نحوی شایسته تربیت می نمود؛ بدین معنا که ایشان در برنامه های درسی، بحث های اخلاقی و اجتماعی را بر مبنای روشنگری جامعه شناختی اطراف خود پیش می برد و حاضران را علاوه بر فراگیری متون درسی، به تهذیب نفس و مبارزه با شیطان درون و همچنین به شناخت جامعه خود و خلأهای موجود و پر کردن این خلأها تشویق و ترغیب می نمود.
شهید مفتح در آن هنگام در مواجهه با عموم طبقات جامعه، با رأفت و رحمت اسلامی و منطبق بر حدود اسلامی در بالا بردن رشد معنوی جامعه و بر آوردن نیازها و احتیاجات آن ها در حد امکان و توان خویش از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد و با مدیریتی قابل تقدیر در شکل دهی مبارزات مردمی و سازمان د هی و برنامه ریزی در کنار استاد شهید مرتضی مطهری و شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و تنی چند از روحانیون متعهد و مکتبی با الهام از فرامین حضرت امام توانست در هدایت مبارزات اسلامی نقش به سزایی داشته باشد. آیت الله شهید دکتر مفتح معتقد بود که حوزه علمیه، این میراث پر بهای انبیا و اولیا چراغ روشنگری است که از دیرباز فرا راه عاشقان علم و طالبان تهذیب و تربیت و بزرگان علم و تقوا و جویندگان معارف الهی پرتوافشانی کرده و در طول تاریخ علمای بزرگ و محققان عالی مقام و محدثان و مفسران و فلاسفه و اندیشمندان برجسته که از این مرکز برخاسته اند، هر یک مشعل دار علم و اندیشه های اسلامی بوده و همیشه در میان مردم و با مردم زندگی کرده اند. آن ها در دو قلمرو فردی و اجتماعی، فرهنگ و سیاست، علم و اندیشه، حماسه و مبارزه، سلوک و عرفان پیشگام جامعه بوده اند و در برابر سپاه جهل و ظلم ایستاده اند و از حریم حریت صیانت کرده اند.
زادگاه و تحصیلات
محمد مفتح، در 28 خرداد 1307 هجری شمسی در خانواده ای روحانی و در فضایی معنوی و نورانی در شهر همدان چشم به جهان گشود و در دامان خانواده ای علاقه مند و شیفته اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پرورش یافت. پدرش از واعظان همدان بود و در مدح و مراثی رسول اکرم و اهل بیت شعر می سرود و در حوزه علمیه همدان، ادبیات عرب تدریس می کرد.[1] مفتح که در زمان کودکی در دامان پدر پرورش یافته و احکام نورانی اسلام را از پدر عملاً آموخته بود در این دوران به فراگیری علوم اسلامی تمایل یافت و با حضور در مجلس درس پدر، ادبیات را نزد والد خواند و مقدمات کمال در محفل گرم پدر در وی بارور گردید. وی در هفت سالگی وارد دبستان و پس از این دوره به دلیل اشتیاق فراوان به دروس حوزوی، در مدرسه علمیه همدان مشغول تحصیل شد. در این دوران بود که احساس می کرد به دریایی زلال برای سیراب کردن روح تشنة خود دست یافته است؛ لذا با جدیت هر چه تمام تر در مدّت کوتاهی مراحل مقدماتی دروس دینی را به پایان رسانید و در سن 16 سالگی با اخلاق و پشتکار تمام در سال 1322 ش. برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد.
یادآور می شود او مقدمات دروس دینی- علم عربی، فقه و بخشی از منطق- را نزد پدر ملاعلی همدانی[2]، سید محمد جلالی و شیخ محمدعلی همدانی تلمذ کرد.[3] مفتح در جوار قدسی حضرت معصومه(س)، در حجره ای محقر و نمناک در مدرسه دارالشفاء همچون دیگر جویندگان دانش دین اقامت گزید و با جدیت و تلاش وافر در محضر اساتید و فحول و بزرگان دین به کسب معارف مشغول شد. ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش پرجوش و وجود اساتید برجسته سبب گردید تا مفتح به صورت شگفت انگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل، مکاسب و کفایه را طی سال های 1324-1322 ش. فرا گیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قرار گیرد. وی دروس خارج و اصول را در عالی ترین سطح در محضر آیات عظام بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی و مرعشی نجفی آموخت. رسائل را نزد آیت الله مجاهد تبریزی و مکاسب و کفایه را نزد سید محمد محقق داماد به اتمام رسانید. همچنین عرفان، فلسفه، حکمت را از محضر امام راحل، علامه طباطبایی و ابوالحسن رفیعی کسب فیض کرد و آیت الله سید محمد حجت نیز پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد.
کسب معارف تا سطوح عالی
وی پس از درک محضر اساتید حوزه و کسب معارف اسلامی در سطح عالی، در فقه نیز چنان تبحر یافت که عنوان اجتهاد را احراز نمود و بعد از اندک مدتی خود به تدریس کتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و در ردیف یکی از فضلای حوزه علمیه قم قرار گرفت. از آن جا که او یک طلبه جدی و سخت کوش و یک محقق موفق بود هیچ گاه حدی برای اندوخته های علمی خود قائل نمی شد؛ بنابراین تصمیم گرفت تحصیلات کلاسیک دانشگاهی را ادامه دهد. مفتح رشته معقول را در دانشکده الهیات در سال 1341 آغاز کرد و در سال 1344 رساله دکتری خود در باره موضوع «حکمت الهی و نهج البلاغه» را به پایان برد. رساله تحقیقاتی دکترای وی با درجه بسیار خوب با راهنمایی استاد مرحوم محمد مشکوة مورد تصویب شورای دانشکده قرار گرفت.[4]
روح بزرگ و کمال جوی و شوق شگرف و استعداد عالی وی که می کوشید هرچه بیشتر به مطالب علمی پی ببرد باعث شده بود تا در راه کسب اندوخته افزون تر در حوزه علمیه و دانشگاه به بالاترین و عالی ترین درجه علمی دست یابد.
تشکیل مراکز علمی- فرهنگی
پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، همزمان با تدریس در حوزه علمیه، تدریس در دبیرستان های قم را آغاز کرد. در همین سال ها با همیاری شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمدحسین بهشتی، کانون اسلامی دانش آموزان را در قم تشکیل داد. شهید مظلوم آیت الله بهشتی در این باره می گوید: «آشنایی من با مرحوم آقای دکتر مفتح به 1325 یعنی 34 سال پیش مربوط می شود. اولین سالی که برای ادامه تحصیل به قم رفتیم (1324) یعنی 35 سال قبل، به مناسبت های مشترک شدیدی که پیدا کرده بودیم انس و آشنایی مان بیشتر شد. با همکاری ایشان کانون اسلامی دانش آموزان در قم به وجود آمد که اولین مجمع اسلامی زنده بود که در آن طلبه و دانشجو و معلم و دانش آموز و گروه های مختلف در کنار هم جمع می شدند و جلوه ای بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه ما بر محور اسلام عزیز و بینش زنده و سازنده اسلام.»[5]
در این اثنا، مفتح بر اساس رسالت خطیری که بر دوش داشت به وعظ و ارشاد و تبلیغ در نقاط کشور به ویژه در ایام محرم، صفر و رمضان پرداخت و با مطالب و سخنانی فصیح و شیوا در عین حال محکم و ژرف، آگاهی های دینی و مذهبی مردم را ارتقا داد و به موازات این برنامه ها، معلمی در دبیرستان دین و دانش قم[6] را پذیرفت و شروع به روشن نمودن اذهان دانش آموزان نسبت به اوضاع زمان و مسائل سیاسی اجتماعی کرد و در تشکل آن ها برای افزودن بر معلومات و آگاهی دینی شان و آغاز فعالیت علیه رژیم منحوس پهلوی بر اساس باورهای دینی و اعتقادات مکتب تشیع جهدی وافر به کار برد. وی که می کوشید طلاب علوم دینی را با روشنگری و بیداری به جرگه مبارزه با رژیم طاغوتی بکشاند این کار را با تلاش های مستمر علمی تداوم می بخشید. از این رو، مجمع علمی اسلام شناسی را در سال های 1338 و 1339 با جمعی از نخبگان حوزه بنیان نهاد.[7]
با شروع نهضت امام خمینی از آغاز دهه 1340، شهید دکتر مفتح همچون دیگر شخصیت های برجسته و شاگردان امام خمینی در صحنه سیاست حضوری فعال یافت و در سال های 42-1340 از سوی حضرت امام(ره) مأموریت یافت تا جهت آگاهی مردم به خوزستان سفر کند. وی با حضور در شهرهای آبادان، اهواز، خرمشهر، با سخنرانی های گرم و پر حرارت و خطابه های رسا و شورانگیز در کمترین زمان ممکن وضعیت عمومی این شهرها را دگرگون نمود، تا آن جا که ساواک ورود وی به این استان را ممنوع اعلام کرد. فعالیت های خستگی ناپذیر این استاد محبوب کماکان پابرجا بود تا دیگر حضور وی در مدارس را تاب نیاوردند و به سال 1347 از آموزش و پرورش اخراج و به جنوب کشور تبعید گردید. پس از سپری شدن یک سال - انقضای تبعید- به وی اجازه بازگشت به قم را ندادند و ناگزیر به اقامت در تهران شد. حضور دکتر مفتح در تهران، نقطه عطف و نقطه آغازین دیگری در زندگی وی به شمار می آید. آمدن وی به پایتخت، باعث گردید از یک طرف با شخصت های علمی و اندیشمندان اسلامی و از طرف دیگر با دانشجویان، ارتباط نزدیک تری پیدا نماید و آمال و اندیشه هایش را در کنار همفکران خود محقق سازد. در همین سال به دعوت دانشکده الهیات در این دانشکده مشغول تدریس گردید و همزمان به دعوت «انجمن اسلامی دانشگاه تهران» به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گمارد. تدریس آیت الله مفتح در جمع دانشجویان و سخنرانی های وی در کانون های دانشجویی آتش نهضت اسلامی را شعله ور ساخت.
مساجد الجواد، جاوید و قبا؛ پایگاه فعالیت های فکری و مبارزاتی
آیت الله مفتح پس از مسجد دانشگاه، به پیشنهاد برخی از بزرگان، در مسجد الجواد(ع) تهران حضور یافت و این مسجد را مرکز فعالیت های علمی و مبارزاتی خود قرار داد. وی مباحث اسلامی را با طرحی نوین و شکلی جدید مطرح نمود که مورد استقبال جوانان قرار گرفت.[8] پس از بسته شدن مسجد الجواد در سال 1352 از سوی ساواک، بلافاصله مفتح فعالیت های گسترده ای را در مسجد جاوید آغاز کرد و آن را به پایگاه دیگری علیه رژیم منحوس پهلوی مبدل ساخت. ساواک در روز سوم آذرماه 1353 پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای- مقام معظم رهبری- به مسجد هجوم آوردند و حضرت آیت الله خامنه ای و آیت الله مفتح را دستگیر و به زندان افکندند و مسجد را نیز تعطیل کردند.[9]
مفتح پس از آزادی از زندان در سال 1354، امامت جماعت مسجد قبا[10] را عهده دار شد. از آن رو که آیت الله مفتح همواره در تلاش و تکاپو بود و هرجا که حضور می یافت، همه را تحت تأثیر قرار می داد، این بار نیز این مسجد را پایگاهی دیگر برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی قرار داد و فعالیت های علمی و فرهنگی و مبارزاتی تداوم یافت و به این سان مسجد قبا یکی از بزرگترین مراکز انقلابی تهران شناخته شد و نقش فراوانی در اوج گیری انقلاب اسلامی مردم ایران ایفا کرد. آیت الله مفتح در این مسجد به صورت علنی و همگانی به رهبری حضرت امام خمینی در نظام اسلامی و حرکت انقلاب اسلامی تأکید می ورزید و این مسجد به عنوان یک پایگاه فکری با استقبال عمومی مواجه شد. مردم برای استماع سخنرانی های گویندگان آن، چنان شور و شوق نشان می دادند که خیابان های اطراف مسجد پر از جمعیت می شد. با توجه به اقبال مردم، مفتح همگان را از حرکت اسلامی و مبانی حرکت و انقلاب اسلامی بیشتر آگاه می کرد. از اولین شب ماه رمضان 1357 سیل جمعیت به سوی مسجد قبا سرازیر می شد. آیت الله مفتح در این یک ماه مسجد را مقر فعالیت انقلابیون نموده بود و توانست تا شب عید فطر پذیرای جمعیت چند ده هزار نفری باشد.
نماز عید فطر و جرقه انقلاب
پس از نماز عید فطر سال 57 - روز دوشنبه 13/ 6/ 57- که به امامت آیت الله مفتح برگزار شد بیش از پنجاه هزار تن از مردم مسلمان و مؤمن تهران علی رغم محاصره نظامی با فریاد پرشور «الله اکبر» از قیطریه راه پیمایی بزرگی را آغاز نمودند که شکوه آن شگفتی ناظران را برانگیخت. پس از این رخداد تاریخی، سه روز دیگر(16/ 6/ 57) راه پیمایی میلیونی دیگری از همان مکان قبل آغاز شد و جمعیت با فریاد «نصر من الله و فتح قریب» به راه افتادند. ارتش در این روز جهت متفرق کردن جمعیت بی شمار، از گاز اشک آور استفاده کرد و آیت الله مفتح مورد حمله قرار گرفت و مجروح شد. با تشویق او راه پیمایی تا میدان آزادی ادامه یافت. روز دیگر، 17 شهریور، روز تقابل خون و شمشیر بود و در اولین ساعات حکومت نظامی آیت الله مفتح را دستگیر و زندانی کردند که بیش از دو ماه نپایید تا با اوج گیری انقلاب همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد گشت. فعالیت های گسترده ایشان در این زمینه، همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 ادامه داشت و پس از آن، باوجود مسئولیت های سنگین از عضویت شورای انقلاب تا سرپرستی کمیته و ریاست دانشکده و... دیگر فعالیت های حجیم که بر دوش وی نهادند از اقامه نماز در مسجد قبا غفلت نورزید و سنگر مسجد را همچنان حفظ نمود.
مجاهدت های مفتح از زبان شهید مظلوم آیت الله بهشتی
درباره نقش آیت الله مفتح در مبارزات قبل از انقلاب از زبان شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی می خوانیم: «مرحوم دکتر مفتح یک طالب علم جدی و سخت کوش و یک مدرس موفق بودند و از سال 1341 که مبارزات اجتماعی و اسلامی امت قهرمان ما به رهبری امام و شرکت فعال و سازنده روحانیت اوج گرفت و نقطه عطفی پیدا کرد ایشان در مبارزات شرکت داشتند. در خوزستان، در شهرهای مختلف و در جاهای دیگر... سخنرانی های مهیجی داشتند. نقش ایشان در مسجد قبا و چگونگی فعالیت های ایشان در راه پیمایی قیطریه در 1357 بسیار چشمگیر است. مسجد قبا مسجدی بود تازه ساز. مرحوم دکتر مفتح قبلاً در مسجد تازه ساز دیگر به نام مسجد جاوید اقامه جماعت می کردند و آن جا جلسات مفید مؤثری را برپا می کردند که این ها به دنبال تعطیلی حسینیه ارشاد برای مشتاقان فرصت مناسبی را به وجود می آورد که دور هم جمع بشوند و به سخنرانی های سازنده اسلامی گوش بدهند.
چند وقتی که شهید مفتح در مسجد جاوید سخنرانی می کردند دستگاه ساواک رژیم، جلوی ایشان را گرفت و دستگیرشان کرد. ایشان، مدتی از اقامه جماعت محروم بودند تا مسجد قبا ساخته شد. قرار بود یک امام جماعت فعال و پرجوش در آن جا برای اقامه نماز مشغول بشود و برادرمان مرحوم شهید دکتر مفتح برای این کار انتخاب شدند. انصافاً ایشان در آن جا فعالیت گسترده پرجوش و خروشی را به وجود آوردند؛ به خصوص در ایام ماه مبارک رمضان 1356 که جلسات پر شکوهی برگزار می شد، ایشان پیرامون مسائل مبارزاتی، سخنرانی های مختلف می کردند. در آن شب ها مسجد قبا و خیابان های اطراف آن، جلوه گسترده مبارزان اسلام بود. در زمان رژیم در روز عید فطر آن سال(1357) قرار شد نماز عید فطر پرشکوهی در زمین های قیطریه برگزار بشود و در پایان آن نماز بود که به پیشگامی و پیشتازی برادر مبارزمان آقای هادی غفاری یک راه پیمایی بدون مقدمه آغاز شد و آن راه پیمایی، مقدمه راه پیمایی های پرشکوه میلیونی گردید.
به دعوت روحانیت مبارز در 16 شهریور راه پیمایی از چند نقطه آغاز شد، از جمله از زمین های قیطریه که به عهده شهید دکتر مفتح بود. ایشان پیشاپیش جمعیت می آمدند که مقابل خیابان دولت، مأموران به راه پیمایان حمله کردند و در همان تهاجم مأموران رژیم، مرحوم دکتر مفتح به زمین افتادند و زخمی شدند و بردندشان در یک منزل، ولی به هر حال راه پیمایی ادامه یافت و با شکوه هرچه تمام تر ادامه پیدا کرد. طبیعی است که در راه پیمایی های دیگر و برنامه های دیگر ایشان فعالانه شرکت داشتند. خوب ایشان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت تهران[11] بودند و در آن شورا شرکت می کردند و بسیار هم فعال بودند.[12] او که در عرصه های اجتماعی و سیاسی همان طور که در این مقال بدان اشاره شد، به عنوان یک مطلع و یک مبارز تمام رخ می نمایاند، هنگامی که قلم در دست گرفته و در تبیین مسائل اسلامی و مبانی معرفت شناختی دینی به تألیف و تحقیق می پردازد نظرات بدیع و دقیقی ارائه می نماید که در نوع خود کم نظیر است.
آثار مکتوب
آیت الله دکتر محمد مفتح، آثار گران سنگی را از خود به یادگار گذاشت که هر کدام در نوع خود حکایت از ژرفای اندیشه و دقت وی در تجزیه و تحلیل مبانی علوم اسلامی دارد که به اختصار اشاره می کنیم:
دکتر مفتح در زمان تحصیل و تدریس خود، حاشیه ای بر کتاب اسفار نوشت که حکایت از تسلط وی بر مبانی و مضامین اساسی حکمت اسلامی دارد. این کتاب فلسفی پس از سی سال انتظار تحت عنوان «الحاشیه علی الأسفار الأربعة» از سوی انتشارات بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در یک جلد و به زبان عربی- حدود یک سوم از اثر اصلی- به چاپ رسیده است. مجلدات اول و دوم تفسیر مجمع البیان به قلم استاد مفتح با همکاری حضرت آیت الله حسین نوری ترجمه شده است ولی جلد سوم را خود به تنهایی به فارسی برگردانده است. سایر مجلدات این تفسیر را دیگر دانشمندان حوزه، ترجمه نموده اند.
«روش اندیشه» نام کتاب دیگری است که آیت الله مفتح آن را به سال 1336 ش. در علم منطق نوشته است که به عنوان متن درسی در حوزه و دانشگاه مورد استفاده قرار می گیرد. علامه طباطبایی بر این کتاب مقدمه ای نوشته که کار مؤلف را ستوده است. مرحوم آیت الله علامه طباطبایی درمقدمه کتاب می نویسد: «کتابی که از نظر خوانندگان محترم می گذرد، اگرچه توفیق مطالعه کامل تمام آن را نیافته ام و تنها از تماشای بخش های پراکنده و کمی از آن بهره مند گردیده ام، ولی همان اندازه نه تنها به بنده، بلکه به هر صاحب نظری که با کنجکاوی و گوهرشناسی مقداری از لابلای مطالب و فصولش را تأمل کند، حق خواهد داد که قضاوت نماید مؤلف محقق او گذشته از دقت نظر و اصالت فکر و وفای بیان و سهولت لفظ به طرز بدیعی دست زده و تالیفی کرده که در عین اختصار هم کتابی است مستقل و هم فایده شرح توضیحی کتاب منظومه حکیم متأله مرحوم سبزواری را می دهد و نتیجه ترجمه واصل هر دو را می بخشد». در حقیقت روش اندیشه، شرح منظومه منطق و رساله ای در تاریخ منطق است.
کتاب «حکمت الهی در نهج البلاغه» درواقع پایان نامه دکتری شهید آیت الله مفتح از دانشگاه تهران است که در شهریورماه 1336 ش. این رساله را با داوری مرحوم حسینعلی راشد تربتی و مرحوم سید کمال الدین نوربخش و شهید استاد مرتضی مطهری با درجه بسیار خوب گذرانید که به عنوان تحقیق عمیق و دقیق مورد استفاده محققان، اندیشمندان و تمام علاقه مندان به این مباحث است. کتاب «آیات اصول اعتقادی قرآن» شامل چند بخش است که بخش اول پژوهش های استاد مفتح در خصوص مباحث اعتقادی شیعه با تکیه بر آیات قرآن را در بر می گیرد. استاد در دفاع از امام می نویسد: «ما هدایت و زعامت را بر روی هم در مورد امام، خلافت می نامیم. پیامبر هر دوی این مقام ها را داشت و امام هم باید همین گونه باشد. پس چون منصب امام همان منصب پیامبر معصوم(ص) است، امام نیز باید معصوم باشد و نیز ویژگی های دیگری از قبیل تقوا، علم، زهد، ورع و آگاهی که در نبی هست در امام نیز باید باشد.»
از مطالب دیگر این رساله نمونه هایی از مقالات و سخنرانی های اوست. «نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم» نوشتاری است که در مجموع هشت مقاله را در بر می گیرد. این مجموعه مقالات در سال چهارم مجله مکتب اسلامی به تدریج انتشار یافته است. همچنین دکتر مفتح مقالاتی در زمینه های معارف اسلامی و معرفی مذهب حقه تشیع به رشته تحریر درآورده که در مجلات مکتب اسلام، مکتب تشیع و معارف جعفری درج گردیده است. از دیگر کوشش های فکری دکتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نویسندگان جوان حوزه است که از مجمع علمی اسلام شناسی- که خود مسئولیت آن را به عهده داشت- شروع شد و تا چند سال استمرار یافت. این مجمع در فرصت بسیار کوتاه توانست کتبی به جامعه اسلامی عرضه نماید که می توان از آثار زیر نام برد:
اسلام پیشرو نهضت ها، ضعف مسلمین، دنیا در خطر سقوط، شیعه و زمامداران خودسر، دعا؛ عامل پیشرفت یا رکود، جهان بینی و جهان داری علی(ع)، ره آوردهای استعمار، همسران رسول خدا(ص)، زیارت، خرافه یا حقیقت، نظام کار و کارگر در اسلام، اسلام بر سر دوراهی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا، ابراهیم بت شکن یا قهرمان توحید، مصاحبه ای در باره خرافه و نیرنگ. آیت الله مفتح بر تمامی کتب فوق، مقدمه ای جامع نگاشته و در هر کدام به ابهام، اشکال و... جامعه پاسخ می داد و به روشنگری و ارائه طریق در روش اسلام شناسی مبادرت می ورزید.
پرواز به سوی بهشت
آیت الله مفتح در روز 27 آذر سال 1358 طی یک حمله ناجوانمردانه گروه منحرف فرقان- مارقین انقلاب- در دانشکده الهیات هدف گلوله قرار گرفت و پیکر مطهرش در خاک و خون غلتید و همزمان با اذان ظهر روح ملکوتی وی به لقاءالله پیوست. خفاش صفتان نابکار چراغ وجود او را خیلی زود خاموش کردند و جامعه را از بهره بردن از اندیشه قوی و روح پر معنویت وی محروم ساختند، همان طور که عارف کامل، مقتدای شیفتگان معنویت و فضیلت، حضرت امام قدس الله نفسه الزکیه درباره وی فرمودند: «امید بود که از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است، از شهادت امثال ایشان بهره ها برداریم.»[13] تلاش های مؤثر این شهید در عرصه حوزه و دانشگاه و نقشی را که به دستور امام خمینی(ره) برای برقراری پیوند میان این دو قشر مؤثر جامعه ایفا نمود، خشم ضد انقلاب را برانگیخت و باعث شد فقدان منطق و ماهیت پلید آمریکایی خود را با شلیک گلوله و ترور این متفکر انقلابی نشان دهند. به همین دلیل است که روز شهادت آیت الله مفتح را «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامیده اند.
پی نوشت ها
[1] حجت الاسلام حاج شیخ محمود مفتح، معروف به «میرزا محمود» پدر شهید دکتر مفتح از اساتید و فضلای حوزة علمیه همدان به شمار می رفت. وی که در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود و از خرمن علوم اهل بیت (علیهم السلام) حظی وافر داشت، قسمتی از عمر گرانمایة خود را صرف تعلیم و تعلم علوم دینی و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نموده بود. او برای ترویج معارف نورانی قرآن کریم، طریق خطابه و وعظ را انتخاب نموده و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد. در اکثر جلسات و هیئت های مذهبی حضور یافته و علوم و معارف اسلامی را تدریس می کرد و منابر وی بیشتر به بیان و شرح روایات معصومین علیهم السلام اختصاص می یافت. علاوه بر این وی در شهر همدان به زهد و تقوی اشتهار داشت. شیخ محمود که علاقه و ارادت خاصی به خاندان نبوت و ولایت داشت و عاشق و شیفته خاندان نور بود، اشعار بسیاری به زبان های فارسی و عربی در رثای اهل بیت سروده است که نزد خاندان ایشان باقی است.
[2] آیت الله العظمی آخوند ملا علی همدانی - رضوان الله علیه- یکی از شخصیت هایی است که جرعه هایی از چشمه اندیشه را در کام شهید مفتح ریخت و در تکوین اندیشه های آن شهید، نقش بارزی داشت. بدون شک مجاهدت های فکری و کوشش های فرهنگی این فرزانه عالی قدر در حرکت های فرهنگی و تبلیغی دکتر مفتح بسیار مؤثر بود. این نامدار عرصه فقاهت علاوه بر دانش اصول و فقه، در حکمت، فلسفه، تاریخ ادبیات و تفسیر تبحر داشت و به دلیل ویژگی های اخلاقی در مدت کوتاهی محبوب عام و خاص گردید.
[3] الوندی، عزت الله، خوابی به رنگ فراموشی، تهران، شرکت انتشارات مهر، 1388، ص 8.
[4] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت الله دکتر محمد مفتح، کتاب بیست وششم، ص 16.
[5] روزنامه جمهوری اسلامی، 25 آذر 1360، مصاحبه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی در مورد شهید آیت الله دکتر مفتح.
[6] این مدرسه اولین دبیرستان اسلامی قم شمرده می شد که شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی مؤسس آن بود و خود ریاست آن را به عهده داشت. این دبیرستان در سال 1335 برای تربیت نسل جوان در قم تأسیس شد که پایگاه مهمی برای تلقیق دین و سیاست بود و نیز مرکزی برای انس دین و دانش، تا از این رهگذر نسل جوان با معارف دینی آشنا شده و طلاب حوزه با مسائل روز ارتباط یابند و وحدت میان روحانیت و اقشار فرهنگی تحقق یابد.
[7] این مجمع در مدت کوتاهی توانست با تألیف و نشر 13 عنوان کتاب که بر اکثر آنان شهید مفتح به قلم خودش مقدمه نوشته است، معارف اسلامی را به زبان نو و متناسب با نیازهای نسل معاصر بیان نماید. وجود جلسات این مجمع باعث گردید علاوه بر انتشار کتب فوق، نویسندگان زیادی در همین جلسات تربیت شوند که بتوانند تا حدودی پاسخگوی نسل جوان آن روزگار باشند. ساواک که به تأثیر عمیق و وسیع این مجمع در جامعه پی برده بود، سریعاً آن را تعطیل کرد.
[8] آیت الله مفتح با همکاری استاد شهید مطهری، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، شهید دکتر محمدجواد باهنر و دیگر دوستان، کلاس های متعددی در این مسجد منعقد نمود.
[9] یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 28.
[10] این مسجد بنا به پیشنهاد دکتر علی شریعتی، قبا نامیده شد. اولین مسجدی که حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد رسول خدا(ص) بعد از هجرت تمدن سازشان دستور ساختن آن را صادر فرمودند مسجد قبا بود که نقش عظیم و شگرف در پیشبرد اسلام ایفا کرد(زندگی و مبارزات شهید مفتح، رحیم نیکبخت میرکوهی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 106).
[11] این جامعه به همت بزرگانی چون حضرات آیات شهید آیت الله مفتح، شهید آیت الله بهشتی، شهید حجت الاسلام والمسلمین دکتر باهنر، حضرت آیت الله مهدوی کنی، آیت الله امامی کاشانی، آیت الله شهید مطهری، شهید شیخ فضل الله محلاتی، شهید مهدی شاه آبادی تأسیس شد و از معدود تشکیلاتی است که در سال های انقلاب، ضمن تماس مستقیم با امام خمینی (ره)، رهبری و برنامه ریزی مبارزات را در تهران به عهده داشت. به خصوص در راه پیمایی های تاسوعا، عاشورا و اربعین و تعطیل بازار... با هماهنگی مساجد و مجامع... و شهید آیت الله دکتر مفتح از بنیان گذاران این جامعه بودند. ایشان به اتفاق علامه شهید مطهری اساس نامه ای را برای تشکل بیشتر این نهاد اسلامی به دور از سیاست های غیر انقلابی و جریانات سازشکارانه ملی گرایانه تهیه کردند. فعالیت وسیع و منظم شهید مفتح در تأسیس و ادامه فعالیت این جامعه که روح بلند، مبارز و تشکل گرای آن شهید را نشان می دهد مؤثرترین عنصر در شکل گیری و راهبری جریانات انقلابی و به حرکت در آوردن مردم مسلمان در نهضت امام خمینی بود.
[12] روزنامه جمهوری اسلامی، پیشین.
[13] از پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت استاد شهید دکتر محمد مفتح در تاریخ 27/ 9/ 58.