فیلم غلامرضا تختی یک فیلم ژانر بیوگرافی و زندگینامه است، ژانری که در سینمای ایران و یکی از ژانرهای مقهور محسوب میشود. این مشکل همیشگی سینمای انسان بوده که به سراغ شخصیتهای برجسته و بزرگ تاریخ خود که تعدادشان کم هم نیست نمیرود و داستان زندگیشان دست نخورده و تعریف نشده باقی مانده، دلیل این موضوع شاید هم در عدم قبول توسط بیننده ایرانی باشد.
این سنت غلط حالا با فیلم غلامرضا تختی به دست بهرام توکلی شکسته شده و شاهد ساخت فیلم غلامرضا تختی که درباره شاید محبوبترین ورزشکار تاریخ ایران است هستیم. ورزشکاری که نقاط تاریک ذهن مردم درباره مرگ غلامرضا تختی تا به امروز روشن نشده باقی مانده است و حدس و شایدها درباره نحوه مرگ او کماکان بیجواب و گیج کننده مانده است.
فیلم غلامرضا تختی میتوانست مانند فیلمهای نمادین یک قهرمان که مشابههای بسیاری در سینمای خارج از کشور مثل راکی یا آندیسپیوتد یا شجاع دل با یک تفاوت خوب که قهرمان اصلی داستان یک شخصیت قهرمانانه ملی و واقعی است. غلامرضا تختی برای بسیاری از جوانان نسل امروزی و حتی بعضی از پدران و مادران ما، شخصیتی مبهم و پنهان دارد. بهرام توکلی نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی بعد از نشان دادن داستانی از هیاهوی جنگ و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از زاویهای دیگر، این بار سراغ اسطورهای ورزشی و ملی رفته و تختی برای شروع این کار تصمیم هوشمندانهای بود.
سال 1376 فیلمی با نام جهان پهلوان تختی درباره زندگی غلامرضا تختی، این کشتیگیر افسانهای ساخته شده بود؛ فیلمی که علیرغم حضور بازیگران مطرح دوره خود مثل فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی نتوانست انتظاری که از فیلمی راجع به اسطوره کشورمان میرفت را برآورده کند و مشکلات زیادی در بخش داستان و روایت این موضوع داشت خود به داشت. فیلم سینمایی غلامرضا تختی ساخته بهرام توکلی فرسنگها با فیلم جهان پهلوان تختی سال 1376 هم از لحاظ داستانی هم از لحاظ ساختاری فاصله بسیاری دارد که گرچه بینقص نیست اما بنا به دلایل بسیار فیلم مهمی در تاریخ سینمای کشور محسوب میشود.
فیلم با یک فلش بک از دوران عرش تختی به دوران طفولیت او در کوچه پس کوچههای خانیآباد در فقر و فرش آغاز میشود. فلش بکی که بیننده را به طرز عجیبی در این تفاوت غرق میکند. بیننده به همراه غلامرضا تختی داخل فیلم رشد میکند و همراه با او از فرش به عرش میرسد. دوران طفولیت او خیلی سریع در زمان فیلم محو میشود و پس از رسیدن به دوران نوجوانی و استارت زندگی غلامرضا تختی در کشتی به پایان میرسد.
تصمیم توکلی برای سیاهوسفید از آب درآوردن فیلم سینمایی غلامرضا تختی، تصمیم درستی بود و حسی که این سبک به فیلم میدهد، یک مرحله جدید از باورپذیری قدیمی بودن لوکیشنهای فیلم است. انتقادی هم به این لوکیشن ها است برای کسانی که با این منطقه سالهاست آشناییات دارند ولی برای تماشاچیان عادی این صحنهها لذتبخش و قابلقبول و باورند.
طراحی صحنه و لباس فیلم غلامرضا تختی بسیار عالی است و با توجه به بودجه بالای فیلم دست بهرام توکلی و تیمش باز بوده تا بتواند لوکیشنهای عظیمی را بسازد و به بهترین شکل تنظیم و تزئینش کند. توکلی بدون ترس و با جسارت بالایی دوربین را بارها به عقب میبرد و لوکیشنهای خود، طراحی صحنه دقیق و جز بهجز خود را به رخ میکشد و به بیننده و منتقد نشان میدهد که برای طراحی و ساخت این صحنهها برای فیلم سینمایی غلامرضا تختی زحمت زیادی کشیده شده است.
بهرام توکلی طبق معمول روتین کاریاش، مسؤولیت فیلمنامهنویسی فیلم غلامرضا تختی را نیز به عهده گرفته، تختی را آمیختهای از یک جوانمرد و افسانه میآفریند و داستان را طوری نوشته که هم شایعات و افسانههای گفته شده درباره غلامرضا تختی در شخصیت اصلی داستان دیده شود و هم واقعیتهایی که درباره او گفته میشد حال مرز واقعیت و شایعات کجاست و کدام شایعه است و واقعیت فیلم غلامرضا تختی تعداد زیادی از این موضوعات را در بر گرفته است.
حضور شخصیتهای نمادین سیاسی آن زمان کشور همچون دکتر محمد مصدق و آیتالله سید محمود طالقانی در فیلم غلامرضا تختی، هرچند کوتاه و پرداخت به وجهه سیاسی او و بیننده را سرحال و ذوق میآورد. تختی عاشق دکتر مصدق بود و از کودتای 28 مرداد نفرت داشت. همین موضوع هم باعث شد که مشکلات عدیدهای را با دربار شاه و سازمان ساواک داشته باشد.
متاسفانه بازیگرانی که برای ایفای نقش غلامرضا تختی انتخابشدهاند، فقط بر اساس شباهت ظاهری انتخابشدهاند و یک رکن اصلی قربانی این شباهت شده آن هم قدرت و توانایی این بازیگران است. احتمالاً به همین دلیل هم هست که غلامرضا تختی در تمام سنین کمتر دیالوگ میگوید تا افراد به اصطلاح بازیگری که نقش او را بازی میکنند گرفتار چالشهای بازیگری نشوند و فاصله زیادشان از بازیگران مکمل خوب فیلم علنی نگردد تا غلامرضا تختی دورتر و دورتر از بیننده نشود.
محسن تختی بازیگر دوران بزرگسالی غلامرضا تختی که اسمش تنها یک تشابه اسمی اتفاقی است بهجز زمانی که سکوت میکند و به گوشهای خیره میشود، نمیتواند شخصیت او را برای بیننده زنده نگه دارد. حتی دیالوگهای او نیز با صدای دیگری و با صدای دوبلور به بیننده ارائه میشود!
بهرام توکلی باید به این نکته آگاه میبود که شباهت ظاهری یک فرد با نقش اصلی در دنیای واقعی به تنهایی نمیتواند ارتباط بیننده و باورپذیری کارکتر اصلی داستان را قوت ببخشد.
با همه این تفاسیر دیدن فیلم تختی بهعنوان نمادینترین ورزشکار تاریخ ایران خالی از لطف نخواهد بود و جزء فیلمهایی است که همه افراد باید دیده باشند فیلمی که با بودجه 7 میلیاردیاش از لحاظ ساختاری فیلم بسیار خوبی است و بهترین فیلم بهرام توکلی است.
فیلم غلامرضا تختی بهزودی به شبکه پخش نمایش خانگی هم خواهد رسید و در نماوا هم قابل دیدن خواهد بود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
108