محمد رسولاف کارگردان فیلم لرد از موارد عجیب سینمای ایران است. از زمانی که اولین فیلمش را ساخت، تبدیل شد به چهرهای متفاوت. رسولاف در بیستویکسالگی اولین فیلم بلند خود را ساخت. «گاگومان»، که یک مستند داستانی بود، سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول از جشنواره بینالمللی فیلم فجر و تندیس بهترین فیلم مستند از ششمین جشن خانهی سینما را برای محمد رسولاف به ارمغان آورد. از همان فیلم اول هم رسولاف نشان داد دغدغه اجتماعی دارد و سینمایش مخصوص به خودش است.
همچنین بخوانید:
نقد فیلم روسی – هفت دست آفتابه لگن برای هیچ
رسولاف که از اعضای آکادمی اسکار است، تاکنون چهار جایزه جشنواره کن را برده است. فیلمسازی است که هیچکدام از آثارش در ایران پروانه نمایش نگرفتهاند. وقتی رسولاف لرد را ساخت، خیلیها امیدوار بودند فیلم به جشنواره فجر راه یابد. لرد به جشنواره فجر نرسید، اما با راهیابی به کن که با انتقاد تند رسانههایی چون کیهان همراه بود)، جایزه بهترین فیلم از بخش نگاهی نو را به رسولاف رساند. بااینحال، این فیلم هیچگاه در ایران به اکران درنیامد.
به اکران درنیامدن لرد به معنی دیده نشدن آن نیست. لرد چندی پیش از یکی از شبکههای ماهوارهای پخش شد و حالا نسخهای باکیفیت از آن در اینترنت هم در دسترس است. به همین بهانه بد نیست نگاهی بیندازیم به این ساخته جنجالی رسولاف.
لرد مانند دیگر آثار رسولاف، درامی اجتماعی است که با زبانی تند به انتقاد میپردازد. رسولاف، همیشه در آثارش به فرهنگ قدرت، رویکردی انتقادی داشته و شرایط «شبان-رمگی» حاکم را بررسی کرده است. موضوعی که از ابتدا هم او را در مقابل جریان روز سینما قرار داد.
لرد هم از این قاعده مستثنا نیست. لرد قصه مردی به نام رضا( رضا اخلاقی راد) است که در شهرستانی در شمال کشور به پرورش ماهی مشغول است. شرکتی بزرگ و پرنفوذ خواهان زمین رضا است، اما رضا قصد فروش ندارد. این شرکت توسط نماینده خود، عباس، در کار رضا سنگاندازی میکند و سعی دارد او را وادار به فروش کند. بستن مسیر آب، مسموم کردن آب ماهیها و ایجاد دعوای ساختگی و محکوم کردن رضا فقط گوشهای از اقدامات این شرکت است.
رضا که وامی هم از بانک گرفته است، سعی دارد تا با شیوهای شرافتمندانه و اخلاق مدار، مشکلاتش را حل کند. اما شرایط روزبهروز بدتر میشود. مشکلات کاری رضا، بهزودی زندگی شخصیاش را هم تحت تأثیر قرار میدهد و درنهایت رضا مجبور به واکنش میشود.
خط اصلی روایت لرد بیاندازه یادآور «تنگسیر» امیر نادری است. وقتی همه اقدامات رضا با دربسته روبرو میشود، وقتی عباس از قدرت و نفوذ شرکت برای تحتفشار گذاشتن رضا استفاده میکند، بیننده ناخودآگاه یاد زائر محمد (بهروز وثوقی) در «تنگسیر» میافتد.
مهم نیست که رضا به چه کسی رجوع میکند، عباس و شرکت همیشه از او نفوذ بیشتری دارند و بهراحتی همه را میخرند. انگار که رضا و همسرش در مقابل یک شهر، یا یک ارتش مجهز ایستادهاند. اینجاست که صدای زائر محمد ( بهروز وثوقی) در گوش بیننده طنین میاندازد:” آخه این چه شهریه؟ حاکمش دزده، وکیلش دزده، سیدش دزده، پس مو حقمو از کی بگیرم؟”
اما لرد و «تنگسیر» تفاوتهای اساسی دارند. تفاوتهایی که هم از بطن اثر میآید و هم به جهانبینی دو فیلمساز بازمیگردد. لرد نگاهی فردی و شخصی را هم چاشنی انتقادات اجتماعیاش میکند. در دنیای لرد این فقط قدرت برتر و بزرگتر نیست که به فساد کشیده شده است. لرد جهانی وسیعتر از «تنگسیر» را به نمایش درمیآورد که در آنهمه، حتی آدمهای معمولی جامعه هم در فساد پوسیدهاند.
وقتی رضا برای تسویه بدهی معوقه وامش میرود، کارمند بانک از او درخواست رشوه میکند تا موعد پرداختش را عقب بیندازد. بعد هم در توضیح میگوید که این رشوه فقط برای خودش نیست، برای رئیس شعبه، معاون شعبه و رئیس حوزه و دیگران هم است. وقتی رضا برای فروش ماشینش میرود، دلال سعی میکند ماشینش را به قیمتی ارزانتر بخرد تا خودش همسودی کند. لرد جامعهای را به تصویر میکشد که آدمهایش، زنجیرهای از ناکارآمدی، بیرحمی و فساد ایجاد کردهاند. زنجیرهای که انگار راه فراری از آن نیست.
تفاوت دیگر لرد و «تنگسیر» به بازتاب شخصیت اول برمیگردد. در «تنگسیر» ما با یک قهرمان کامل سروکار داریم. زائر محمد حقش را میگیرد وزندگی جدیدی را شروع میکند. اما لرد دقیقاً برعکس «تنگسیر» عمل میکند. رسولاف، آگاهانه قهرمان سازی را زیر سؤال میبرد. رضا که در ابتدا سعی میکرد از زنجیره فساد دور بماند و برمدار اخلاق باقی بماند، برخلاف زائر محمد، حقش را نمیگیرد، انتقام میگیرد. لرد نهتنها قهرمان سازی نمیکند، که قهرمانش را خرد میکند و او را به سطح آدم بدهای قصه میرساند.
در دنیای لرد که عجیب به دنیای ما شبیه است، جایی برای قهرمانها نیست. در این دنیا، آدمها یا ظالم هستند یا مظلوم. انتخاب فقط بین این دو گزینه است. رضا گرچه همیشه سعی کرده انتخاب درست را بکند، اما بهواسطه مناسبات قدرت، در گروه مظلومین قرارگرفته است. وقتی در شرایطی قرار میگیرد که چارهای برایش باقی نمانده، بیاخلاقی را انتخاب نمیکند، ظالم شدن را انتخاب میکند.
رسولاف، بهخوبی فضای حاکم بر قصهاش را نشان میدهد. شخصیتهایش را بهدرستی پرورش میدهد و مناسبات میان کاراکترها را دقیق و موجز معرفی میکند. رضا را با سازشناپذیری و عباس را با قلدریاش نشان میدهد و با نشانهگذاریهای درست بیننده را وارد این جهان داستانی میکند. او بهاندازه به رضا و همسرش نقش میدهد. وقتی رضا به زندان میافتد این همسر اوست که اداره امور را به دست میگیرد و بیننده از دنیای رضا به دنیای او وارد میشود. آنسوی ماجرا، زنان در دنیای عباس نقشی ندارند. وقتی همسر رضا، حدیث (سودابه بیضایی) سعی میکند با موقعیتی که در مدرسه دارد، دختر عباس را تحتفشار قرار دهد، عباس بهراحتی مانع آمدن دخترش به مدرسه میشود.
با همه اینها، رسولاف در لرد گاهی به حاشیه میرود. انگار میخواهد از تمام فرصتی که فیلم در اختیارش قرار میدهد، استفاده کند و همه دغدغههایش را به تصویر درآورد. گاهی از اقلیتها میگوید، گاهی از دانشجویان اخراجی و گاهی از معلمان و با همه اینها از خط اصلی روایتش منحرف میشود.
این نقب زدنها فقط به انسجام اثر لطمه میزند. وقتی با رضا به تهران میآییم، لرد کاملاً اسیر یک درام شهری متوسط میشود و بهشدت از ریتم میافتد. از این شاخه به آن شاخه پریدنهای لرد نهتنها کار دست فیلمساز میدهد که بار دراماتیک اثر را هم میکاهد.
درنهایت، نگاه رسولاف، جسورانه و تند است. او تا تاریکترین لحظات زندگی رضا را به تصویر میکشد. بیننده را به عمق تنهایی او میبرد. وقتی رضا در حوضچه آب گرم، با بطری شرابی که بهدقت به عملآورده در فکر است، بیننده تنها نظارهگر است. رضا در این سکانسها دیالوگی ندارد، اما شرایط روحی او، در همان سکوت کاملاً به بیننده منتقل میشود. درنهایت هم فیلم با یکی از همین سکانسها پایان مییابد. جایی که رضا بهاندازه عباس سقوط کرده است، تمام شمایل قهرمانیاش شکسته و در حوضچه آب گرم، برای انسانیت ازدسترفتهاش اشک میریزد. رضا مانند شرابی که درست میکند، تهنشین میشود و به اعماق میرود.
در این سکانس بیننده در کنار رضا، عمق درد او را حس میکند. دردناکتر اینکه او هم مانند رضا میداند که راه دیگری برای بقا نیست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
3,561