تحریریه زندگی آنلاین : با توجه به شیوع قابل ملاحظه آرتروز در ایران و جهان، در این شماره از مجله دنیای سلامت آن چه باید همگان در مورد آرتروز بخصوص آرتروز زانو بدانند را از زبان پروفسور فریدون دواچی، فوقتخصص روماتولوژی خواهید خواند.
استاد فریدون دواچی متولد فروردین 1318 در تهران است. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان فردوسی تهران و دوره متوسطه را در دبیرستان البرز گذراند و در سال 1336 از این دبیرستان فارغالتحصیل شد. پس از آن وارد دوره پزشکی شد و این دوره را در دانشکده پزشکی پاریس، گذراند. وی پس از اتمام این دوره در سال 1344 موفق به اخذ دیپلم دکترا از دانشکده پزشکی پاریس و در ادامه، سال 1347 موفق به کسب تخصص روماتولوژی از دانشگاه پاریس شد. استاد فریدون دواچی در سال 1348 به سمت استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب و در سال 1355 موفق به اخذ درجه دانشیاری از دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. وی همچنین در سال 1365 به عنوان استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول فعالیت شد. وی همچنین برای سالهای متمادی به عنوان رییس مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول فعالیت بود. سرکار خانم دکتر شیدا شمس که از صاحب نامترین زنان متخصص پوست کشور محسوب میشوند همسر ایشاناند.
بیشتر بخوانید:
آشنایی این دو بزرگوار از ایران بود ولی در نهایت در دهه 60 میلادی در پاریس ازدواج کردند و حاصل این پیوند فرزندی به نام مهندس سام دواچی متولد 1353 است که اکنون نیز در فرانسه ساکن است. از جمله علایق پژوهشی استاد فریدون دواچی کار و تحقیق در خصوص بیماری بهجت، بیماری آرتریت روماتوئید، استئوپوروز (پوکی استخوان) و اپیدمیولوژی روماتولوژی است. ازجمله برخی سوابق و خدمات دانشگاهی استاد میتوان به راهاندازی درمانگاههای تخصصی و فوقتخصصی بیمارستان امامخمینی و درمانگاه روماتولوژی در سال 1349، راهاندازی کلینیکهای فوقتخصصی بیمارستان دکتر شریعتی و درمانگاه روماتولوژی آن در سال 1353، راهاندازی آزمایشگاه تحقیقاتی روماتولوژی در سال 1355، راهاندازی واحد تحقیقاتی بیماری بهجت در سال 1355، راهاندازی واحد تحقیقاتی بیماریهای کولاژنوز در سال 1357 و راهاندازی مرکز تحقیقات روماتولوژی در سال 1360 اشاره کرد.
فعالیتهای بینالمللی
عضو هیئت مدیره جامعه روماتولوژی قاره آسیا و اقیانوسیه (APLAR)
رئیس کمیته تحقیقاتی بیماری بهجت جامعه روماتولوژی قاره آسیا و اقیانوسیه
عضو گروه بینالمللی تحقیقاتی بیماری بهجت
عضو هیئت مؤسس جامعه جهانی بیماری بهجت
عضو شورای جامعه جهانی بیماری بهجت
عضو رســمی کالج روماتولوژی آمریکا (ACR)
عضو هیئت رئیسه انجمن بینالمللی بیماری بهجت از سال 2000
- ریاست کمیته بهجت جامعه روماتولوژی آسیا و اقیانوسیه APLAR))
پروفسور دواچی از اولین کسانی است که توانست روماتولوژی را در همه جنبهها در کشور پرورش دهد. در بعد درمانی اولین درمانگاه را در دانشگاه ساخت، آموزش روماتولوژی را پایهریزی کرد و از سطح پزشکان عمومی تا فوقتخصص را سروسامان داد. در پژوهش هم از برجستهترین محققان دانشگاه علوم پزشکی تهران است و نخستین مرکز تحقیقاتی در دانشگاه را تأسیس کرده است. در یک جمله، روماتولوژی ایران را به نام دکتر دواچی و با بیماری بهجت میشناسند.
وی در بخشی از بیوگرافی خود میگوید
در سال 1318 در تهران متولد شدم. دوره دبستان را در مدرسه فردوسی و دبیرستان را هم در البرز گذراندم. سپس برای تحصیلات پزشکی به فرانسه و شهر پاریس رفتم و پزشکی و روماتولوژی را آنجا خواندم و در دیماه 1347 به تهران برگشتم. البرز نزدیکترین مدرسه به خانه ما بود. پدرم سالها رییس دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران بود و مادرم کارمند بود و من تک فرزند خانواده بودم. همیشه متوسط رو به پایین بودم. خیلی اهل درس خواندن نبودم و جزو باهوشهای کلاس هم نبودم. من بچه کاملاً معمولی بودم، فقط علاقه خاصی به رمان داشتم و خیلی زود شروع کردم به رمان خواندن. بعدها که رمان خوان حرفهای شدم رمانهای علمی تخیلی را حرفهای دنبال میکردم و میخواندم.
فکر کنم اولین که خواندم رمان دیون بود که بعدها اسپیلبرگ فیلمی از روی آن ساخت. رمانهای فضایی را خیلی دوست داشتم. تا بیست سال گذشته خیلی حرفهای رمان میخواندم ولی بعدها آن قدر مشغله کاریام زیاد شد که کمتر فرصت میکنم.
بیشتر فیلم میبینم تقریباً هر شب یک فیلم میبینم. من اول دوست داشتم علومهستهای بخوانم خیلی علاقه داشتم. حتی یکجا در دانشگاه کالیفرنیا برایم پیدا کردند و نمیدانم دقیقه آخر چه شد که تصمیم گرفتم به فرانسه بروم و پزشکی بخوانم. یادم نیست که دلیل انتخابم چه بود ولی رفتم درسم را خواندم و بعد تخصص روماتولوژی را انتخاب کردم. در آن زمان در فرانسه امکان نداشت یک بچه 17 ساله بتواند مستقل باشد. یک زندگی معمولی داشتیم پدرم حقوق استاد دانشگاهی داشت و مادرم حقوق کارمندی.
بیشتر بخوانید:
هیچ وقت با سختی زندگی نکردم و یک زندگی معمولی داشتیم. یک خانه کوچک اجارهای و یک زندگی ساده.
من آرامش را از حرفهام و شغلم به دست میآورم. اگر دنبال پول بودم دانشگاه نمیآمدم. مطب خصوصی و بیمارستان خصوصی دهها برابر پول بیشتری برایم داشت.
پدرم در فرانسه تحصیلکرده بود و در نتیجه من هم به پاریس رفتم و از همه مهمتر این که آن زمان قدرت پزشکی فرانسه ده برابر قویتر از آمریکا بود. ولی جدا از این مسئله، در آن زمان متقاضیان برای تحصیل به اروپا میرفتند و بیشتر فرانسه را انتخاب میکردند به همین دلیل اکثر اصطلاحات به زبان فرانسه بود. کمکم اصطلاحات انگلیسی رایج شد چون افرادی که برای تحصیل به خارج میرفتند بیشتر ممالک انگلیسیزبان را انتخاب میکردند.
جدا از پدر و مادرم که در زندگیام بسیار تاثیرگذار بودند؛ اساتیدم شخصیت مرا ساختند که مهمترین و تاثیرگذارترین آنها پروفسور بلوک میشل بود.
نمیدانم چرا پروفسور بلوک میشل من را دوست داشت؛ واقعاً این را هیچ وقت نفهمیدم. حتی در ژورنال کلابهایی که ماهی یکبار تشکیل میداد من را هم دعوت میکرد. جالب است ژورنال کلاب در خانه خودش بود و در کنار آن مهمانی و ضیافت شام برپا بود و تنها دانشجوی پزشکی که دعوت میشد، من بودم.
اتفاقاً معاونانش از این قضیه راضی نبودند. شاید چون در آن کشور غریب بودم این همه به من محبت داشت. همه اینها را او در من ساخت. البته همکاران و معاونانش که در کارهای تحقیقاتی مشارکت داشتند نیز در پیشرفتم تاثیرگذار بودند. آنچه ایشان به من یاد داد، مطالعه زیاد بود. در آن زمان فقط مجلات پزشکی وجود داشت. او مقالههای این مجلات را به منشیاش میداد که در نوارهای ضبط صوت پرکند. در مسیر خانهاش تا مریضخانه و برعکس حدود نیم ساعت تا سه ربع رانندگی میکرد و در این فاصله نوارها را در ماشینش گوش میداد که حتی 5 دقیقه از وقتش هم تلف نشود. وقتی در دفترش یا در خانهاش بود خود مجله را میخواند. بنابراین اولین چیزی که به من یاد داد این بود که خواندن بسیار مهم است.
نکته دیگری که تأثیر زیادی در من داشت این که زمانی که ایشان هنوز بازنشسته نشده بود، خانهاش دریکی از اعیاننشینترین محلههای پاریس بود. خانه بسیار بزرگی که ژورنال کلابها در آن برگزار میشد، ولی وقتی بازنشسته شد در یک محله کارمندنشین متوسط پاریس خانهای اجاره کرد که من تازه فهمیدم آن خانه مال خودش نبوده است. او در تمام طول عمرش پول جمع نکرده بود و هیچ پساندازی نداشت. درنتیجه با حقوق بازنشستگیاش فقط و فقط میتوانست به یک آپارتمان کوچک برود
*امروزه معتقدند که اگر لایه سطحی غضروف سالم باشد هر کار سنگینی را میپذیرد و آسیبی نمیبیند؛ ولی اگر یک ترک یا شکاف در لایه سطحی غضروف به وجود آید این زنگ خطر سلامت آن است و شروع آرتروز محسوب شده و نمیتوان کاری انجام داد و در نهایت مفصل فرسوده میشود
که من هم در آن آپارتمان برای دیدنش میرفتم. این را به من یاد داد که اگر وارد این حرفه میشوم فقط به دنبال علم باشم و برای علم کارکنم و نه برای پول. در حقیقت این نکته در آینده من تأثیر بسزایی داشت.
پدرم همیشه میگفت افراد عادی اجازه دارند محل زندگی خود را تعیین کنند و به جایی که دوست دارند، مهاجرت کنند. ولی کسانی که تحصیلات بالاتری دارند و به خصوص کسانی که با پول مملکت به خارج رفتند وظیفهشان این است که برگردند و به کشورشان خدمت کنند. به همین دلیل و به خواسته مرحوم پدرم به ایران برگشتم.
بیشتر بخوانید:
در همان سال 1347 به استخدام دانشگاه درآمدم. اولین روزی که به بیمارستان پهلوی که امروز نامش بیمارستان امام است رفتم؛ فکر میکنم 15 یا 16 اسفند بود. خودم را معرفی کردم و راهنمایی را در اختیارم گذاشتند که مرا به بخشی که باید کار کنم ببرد. در راه یکی از اساتید بزرگ بیمارستان ما را دید و راهنما، من را به ایشان معرفی کرد. ایشان پرسید: چه خواندهای؟ گفتم روماتولوژی خواندهام، گفت: روماتولوژی مگر تخصصی است؟ کلاً دو نوع روماتیسم داریم یکی روماتیسم حاد و دیگری روماتیسم مزمن که برای روماتیسم حاد کورتون میدهند و برای روماتیسم مزمن هم آسپرین تجویز میکنند. این دیگر تخصص لازم ندارد. به این ترتیب کارم را در دانشگاه تهران شروع کردم.
وقتی وارد بخش شدم، رئیس بخش بسیار بامحبت با من رفتار کرد. دکتر پیرنیا، رئیس بخش داخلی بود. به من گفت: یک بیمار در اختیارت میگذارم آن را ببین و بعد به ما معرفی کن. این اولین تجربهام بود که به صورت رسمی در ایران بیمار میدیدم. یک ساعتی با بیمار بودم و بعد آن را معرفی کردم که دچار سندرم رایتر بود. پس از آن، به من اجازه دادند بیمار داخلی که مرتبط با رشتهام بود را در بخش بستری کنم. ولی تعداد آنان نباید بیشتر از 2 یا 3 بیمار بود. به این ترتیب کارم ازآنجا آغاز شد.
آن زمان اصلاً روماتولوژی را در ایران نمیشناختند و بیماران روماتولوژی را یا جراحان مفصل و استخوان، یا جراحان مغز و اعصاب و یا پزشکان داخلی معاینه و درمان میکردند. از سال بعد که قرار شد به دانشجویان پزشکی تدریس کنم کمکم روماتولوژی راه افتاد. اول هفتهای دو روز به درمانگاه داخلی میرفتم. بعد از گذشت دو سه سال برای اولین بار درمانگاه روماتولوژی تأسیس شد که من در آنجا فقط بیماران روماتولوژی را میدیدم. فکر کنم سال 1351 بود.
با سختی بسیار زیاد روماتولوژی شناخته شد. یکی از راهکارهایی که به شناخت روماتولوژی بسیار کمک کرد کنفرانسهای چهارشنبه صبح بیمارستان امام بود. این کنفرانس عمومی برگزار میشد و در آن همه پزشکان حاضر بودند و بیماران مختلف را معرفی میکردند. من هم شانس این را داشتم که در آن کنفرانس دو سه بیمار را معرفی کنم که این باعث شد کمکم این رشته شناخته شود. با این وجود خیلی طول کشید تا پزشکانی که این رشته را نمیشناختند با آن آشنا شوند این در حالی بود که دانشجویان پزشکی بسیار زودتر به شناخت این رشته دست پیدا کردند چون از همان پایه به آنها تدریس میشد و میدیدند که این رشته بسیار وسیع است.
بیشتر بخوانید:
این نکته حائزاهمیت است که در حال حاضر طبق آمارهای مختلف از هر 9 انسانی که به هر دلیلی به پزشک مراجعه میکند از سرماخوردگی گرفته تا آپاندیست، کمردرد و عمل زیبایی بینی و... یک نفر به خاطر روماتولوژی مراجعه میکند. به این ترتیب در مجموعه بیماریها یکی از شایعترین آنها روماتولوژی است.
لطفاً در ابتدا بفرمایید شیوع آرتروز در کشورمان چه آماری دارد؟
آرتروز معضل بزرگ جامعه است. نه تنها در ایران بلکه این معضل همه نقاط دنیاست. طبق مطالعات کوهورت شیوع آرتروز در ایران (مقاله منتشر شده درسال 2015) در افراد 15 سال به بالا حدود 17 درصد کل افراد جامعه درگیر انواع و درجاتی از این بیماری هستند. آرتروز زانو حدود 2/15 درصد، آرتروز دست 9/2 درصد، لگن خاصره 32/0 درصد است. چون در ایران اغلب افراد دچار آرتروز زانو هستند بیشتر صحبت امروز من در خصوص آرتروز زانو است.
تأثیر سن در ابتلا به آرتروز زانو چه میزانی است؟
در مطالعه کوهورت سال 2008 که در تهران انجام شده است در رده سنی 41 تا 50 آرتروز زانو در 21 درصد افراد مشاهده شده است. در رده سنی 51 تا 60 حدود 39 درصد، 61 تا 70 میزان 51 درصد، و 70 سال به بالا 66 درصد افراد جامعه مبتلا به آرتروز هستند. این یعنی دو سوم افراد بالای هفتاد سال به آرتروز مبتلا هستند.
*فعالیت معقول داشته باشد. فعالیت معقول فعالیتی است که درد به وجود نیاورد. پیادهروی و کار ایستاده مضر است. پله بالا و پایین رفتن نیز مضر است ولی تا چه حد مجاز است؟ تا حدی که درد مفصلی ایجاد نشود. بیمار از نشستن مستمر و غذا خوردن روی زمین پرهیز کند
آرتروز چیست؟
آرتروز فرسودگی غضروف است. در این حالت غضروف زخمی و کنده شده و از حالت صیقلی خارج شده است.
غضروف از چه ساختاری تشکیل شده است؟
سلولهای تشکیل دهنده غضروف، کندروسیت نام دارد که سلولی خاص و به اصطلاح پست میتوتیک سل نام دارد. این سلول قادر به تقسیم و تکثیر نیست و محکوم به پیر شدن و مرگ است.
روزی که مرگ این سلول فرا برسد دیگر هیچ سلولی جایگزین آن نخواهد شد. این سلول کندروسیت ماتریکس میسازد که تمام استحکام غضروف را باعث میشود.
ماتریکس از مقدار زیادی فیبرهای کلاژن تشکیل شده است. این فیبرها در مادهای به نام پروتئوگلیکان خوابیدهاند.
غضروف از چند لایه تشکیل شده است. لایه سطحی بسیار نازک است و سلولهای آن به طور افقی تا سطح غضروف روی یکدیگر قرار گرفتهاند. سلولهای لایه عمقی غضروف نیز به طور عمودی روی هم قرار دارند و در زیر این لایه غضروف کلسیفیه قرار دارد.
چرا غضروف فرسوده میشود؟
حتی فلز نیز پس از مدتی فرسوده میشود. سایش و فرسایش عامل اصلی از بین رفتن هر سطح در حال تماس است و غضروف نیز از این قانون مستثنی نیست.
امروزه معتقدند که اگر لایه سطحی غضروف سالم باشد هر کار سنگینی را میپذیرد و آسیبی نمیبیند؛ ولی اگر یک ترک یا شکاف در لایه سطحی غضروف به وجود آید این زنگ خطر سلامت آن است و شروع آرتروز محسوب شده و نمیتوان کاری انجام داد و در نهایت مفصل فرسوده میشود.
علل اصلی آرتروز چیست؟
علل متعددی در بروز آرتروز دخیل است ولی مهمترین آن اختلال در هومئوستازی یا در اصطلاح متابولیسم طبیعی است. متابولیسم طبیعی شاملترمیم غضروف کهنه است. وظیفه این فرایند به عهده سلولهای کندروسیت است که ماتریکس فرسوده را تخریب کرده و به جای آن ماتریکس جدید از نوع مرغوب میسازد. تمام این فعالیت برای حفظ استحکام غضروف است. تا زمانی که متابولیسم طبیعی باشد هیچ اتفاقی نمیافتد و لایه سطحی سالم میماند مگر این که بر اثر یک ضربه یا پیچ خوردن بشکند و آسیب ببیند یا این که سلولهای کوندروسیت غضروف پیر شوند. وقتی این سلولها پیر میشوند به لحاظ این که جایگزینی ندارند از بین میروند و فرسوده میشوند.
وظیفه لایه سطحی غضروف چیست؟
سطح حرکتی باید لغزنده و نرم باشد. فشارهای وارد بر سطح مفصل باید تقسیم شود و تجدید سلولی باید برای سالم نگه داشتن لایه سطحی انجام گیرد. حال این سؤال مطرح است که کندوئوسیت که قادر به تکثیر نیست ولی در لایه سطحی این موضوع مغایر است به گفتههای قبلی. پاسخ این است که سلولهای بنیادی مزانشیمی که از مغز استخوان میآیند صرفاً قادر به ساخت سلولهای کوندرئوسیت برای بازسازی و جوانسازی لایه سطحی و حیاتی غضروف مفصل هستند. اینها فقط در لایه سطحیاند و به لایههای عمقی نمیتوانند بروند.
ر هم خوردن متابولیسم طبیعی چرا موجب آرتروز میشود؟
چون فنوتیپ و ساختار کندروسیت در اثر برهم ریختن متابولیسم تغییر پیدا میکند موجب از بین رفتن بیش از حد ماتریکس شده و از آنجایی که ساختن این بافت کند یا دچار اختلال میشود و جایگزینی ندارد، دچار کمبود و تحلیل شده و در نهایت متاسفانه ماتریکسی با کیفیت نامرغوب میسازد.
بیشتر بخوانید:
چاقی نیز باعث آرتروز میشود. چاقی یکی از معضلات قرن جدید است. آسبدن در مجله نیچر Nature) ) سال 2011 در مقالهای گفته است که چاقی به علت ازدیاد بافت چربی است. بافت چربی آدیپوکاینهای مختلف ازجمله مادهای موسوم به لپتین ترشح میکند. لپتین سلولهای کندرئوسیت را تحرک میکند و این سلولها متالوپروتئینازهای زیادی ترشح کرده (به خصوص متالوپروتئیناز 9 و 13) که باعث تخریب ماتریکس غضروف شده و آن را حل میکند و در نتیجه آرتروز به وجود میآید. فرایند تأثیر چاقی بر بروز آرتروز در ژورنال پزشکی روماتولوژی اروپا نیز سال 2015 در مقالهای اشاره شده است.
بر اساس بررسیها اگر عدد شاخص توده بدنی (بیامآی) یک فرد 30 تا 35 باشد، احتمال آرتروز در آن فرد چهار برابر افزایش مییابد. چنان چه این رقم شاخص توده بدنی از عدد 35 تجاوز کند آرتروز تا چهارده برابر افزایش مییابد؛ این یک فاجعه است. بیامآی رابطه وزن به قد است. قد به متر را ضربدر همین عدد کرده و وزن را تقسیم به آن میکنند.
به عنوان مثال یک فرد با قد 170 سانتی متر با وزن 70 کیلوگرم در نظر بگیرید. قد به متر این فرد میشود 7/1 که این عدد را در خودش ضرب میکنیم و حاصل آن را تقسیم بر وزن میکنیم. اگر این شاخص از عدد 20 کمتر باشد لاغری و بیماری محسوب میشود. شاخص بین 20 تا 25 طبیعی، 25 تا 30 اضافه وزن و بیش از 30 چاقی خواهد بود.
مقاله امسال 2019 چاپ شده در مجله آرتریت و روماتیسم بررسی روی 1653 نفر در سن 50 سال به بالا که بر اساس عکس رادیوگرافی سالم بودند را بررسی کردند و بعد از پنج سال دیدند افرادی که چاق هستند و دچار کمبود عضله شدهاند، خطر گسترش و پیشرفت آرتروز در
آنها بیشتر از افرادی است که وزن متعادل و توده عضلانی مناسب دارند.
*کم کردن بیش از پنج درصد وزن با رژیم غذایی یا با رژیم و ورزش، سرعت تخریب غضروف را کم میکند. نکته مهم این است که کسانی که با ورزش وزن خود را کم کنند، نه تنها سرعت تخریب غضروف کم نمیشود حتی بدتر هم میشود
آیا روند پیشرفت آرتروز با کاهش وزن کم میشود؟
پیگیری شش ساله در 760 نفر که توده بدنی بالای 25 یعنی اضافه وزن داشتند، ولی چاق محسوب نمیشدند، حاکی از آن است که کم کردن بیش از پنج درصد وزن با رژیم غذایی یا با رژیم و ورزش، سرعت تخریب غضروف را کم میکند. نکته مهم این است که کسانی که با ورزش وزن خود را کم کنند، نه تنها سرعت تخریب غضروف کم نمیشود حتی بدتر هم میشود. (مقاله سال 2019).
آرتروز چطور پیشرفت میکند؟
لایه سطحی در هم میشکند، تورم لایه میانی و شکاف عمقی غضروف به وجود میآید و باعث تغییر ساختار و فنوتیپ کندروسیت میشود. ازدیاد تخریب ماتریکس و کمتر ساخته شدن ماتریکس با کیفیت را شاهد خواهیم بود. تکههای غضروف جدا شده و داخل مفصل میافتد التهاب بافت سینوویال ایجاد میشود که در پی این رخداد سلولهای سالم کوندروسیت نیز دستخوش آسیب میشوند. این چرخه معیوب به صورت سیکل معیوب ادامه یافته و التهاب مفصلی بیشتر شده و آسیب غضروف بیشتر شده تا این که تخریب کامل غضروف به وجود آید.
علت تخریب غضروف چیست؟
افزایش و کهولت سن علت مهمی است. از چهل سالگی به بالا و بسته به این که چگونه باشیم آرتروز شروع میشود. اگر لایه سطحی مفصل در اثر عوامل مختلف آسیب و ضربه دچار شکستگی شود، روند بیماری سریعتر خواهد شد. بیماریهای التهابی مفصل، انواع روماتیسمها، عفونتهای مفصلی، بیماریهای متابولیک و اختلالات ژنتیک میتواند موجب آرتروز زود هنگام و یا با تأخیر شوند.
علامتهای مهم آرتروز چیست؟
شاهعلامت بروز آرتروز درد است. این درد بر اثر فعالیت ایستاده و پیادهروی بیشتر احتمال دارد. اگر با مفصلی که آرتروز دارد کار سنگین بکنیم دچار درد میشود. جالب این که این درد با استراحت از بین میرود و مجدد با ادامه فعالیت و پیادهروی بازمیگردد.
گاهی اوقات قسمت داخلی زانو درد میکند. بعضی بیماران حالت خشکی بعد از استراحت دارند (ژلینگ پین) این بدان معناست که پس از درد زانو و استراحت وقتی فرد بلند میشود و قصد راه رفتن دارد در چند قدم اول فرد با درد مواجه میشود و بعد از چندین قدم راه رفتن بهبود مییابد.
این باور غلط که استراحت و کم تحرکی موجب افزایش درد میشود پس بهتر است بیشتر فعالیت بدنی انجام دهم، موجب گسترش بیماری و تخریب روز افزون مفصل شده و مفصل از بین میرود. به جز این درد مزمن گاهی درد حاد و یکباره نیز به وجود میآید.
در معاینه افراد با آرتروز پیشرفته زانو (علامت رنده) یا احساس کردن رنده در زانوی بیمار بیشتر حس شده و دامنه حرکتی محدودیت متوسط تا زیاد پیدا کرده است و زانو در اکثر قریب به اتفاق موارد لق شده است. این لقی بسته به مرحله بیماری متفاوت است. در موارد حمله حاد آرتروز تورم زیاد که مربوط به افزایش مایع مفصلی میباشد به وجود میآید.
تشخیص این بیماری با معاینه توسط متخصص قابل انجام است و نیازی به اقدامات پاراکلینیکی ندارد مگر این که بیمار در مرحله حمله حاد مراجعه کرده باشد. در مواردی که پزشک لازم بداند آزمایش خون و عکس رادیوگرافی زانو توصیه میکند.
تاکید میکنم که امآرآی در آرتروز زانو کاربردی ندارد و تقاضا میکنم بیمار را به انجام این روش تصویربرداری توصیه نکنید. در این بیماری امآرآی برای کارهای تحقیقاتی و محاسبه دقیق کاربرد دارد. در افراد چاق اگر پنج کیلو از وزن کم شود ریسک ابتلا به آرتروز نصف خواهد شد (بررسی سال 1992 فلسون). اگر وزن فرد مناسب است هر چه سن بالاتر برود باید فعالیت ایستاده و پیادهروی را کمتر کنند. چون تحمل و توانایی غضروف با افزایش سن کمتر میشود. در افراد چاق اگر وزن را ده درصد کاهش دهیم و به مدت چهار سال این کاهش وزن را حفظ کرده و ورزش مناسب نیز انجام دهد مقداری از پیشرفت آرتروز کاسته خواهد شد.
یک مطالعه روی 791 هزار زن حاکی است، اگر افراد وزن طبیعی داشته باشند احتمال نیاز به پروتز مفصل مصنوعی زانو برای آنان ده درصد است؛ اگر شاخص توده بدنی آنان بیش از 35 باشد یعنی چاق محسوب شوند احتمال نیاز به پروتز و تعویض مفصل زانو در این افراد چهل درصد خواهد بود.
*شاهعلامت بروز آرتروز درد است. این درد بر اثر فعالیت ایستاده و پیادهروی بیشتر احتمال دارد. اگر با مفصلی که آرتروز دارد کار سنگین بکنیم دچار درد میشود. جالب این که این درد با استراحت از بین میرود و مجدد با ادامه فعالیت و پیادهروی بازمیگردد
درمان در آرتروز بر چه پایهای استوار است؟
آرتروز در موارد غیر از حملات التهابی درمان خاصی ندارد و صرفاً میتوان آن را کنترل کرد تا شاید بهبودی مختصری ظاهر شود. اما توصیههای بهداشتی الزامی است و بدون انجام این توصیهها باید به بیمار از روز اول بیماری بگوییم که درمان هیچ فایدهای نخواهد داشت.
مهمترین توصیه به بیماران مبتلا به آرتروز چیست؟
اولین توصیه بهداشتی این است که داروی مسکن و ضددرد مصرف نشود. چون داروی مسکن درد را پنهان میکند. درد قادر است حداکثر مجاز فعالیت را به بیمار نشان دهد.
بیمار مبتلا به آرتروز به خوبی متوجه میشود چه زمانی و با چه میزان فعالیت مجاز به حرکت است در چنین شرایطی با احساس درد از انجام فعالیت غیرمجاز و مخرب مفصل جلوگیری خواهد کرد. با رعایت این توصیه سرعت پیشرفت آرتروز فوقالعاده خفیف خواهد بود.
نکته دیگر این است که فعالیت معقول داشته باشد. فعالیت معقول فعالیتی است که درد به وجود نیاورد. پیادهروی و کار ایستاده مضر است. پله بالا و پایین رفتن نیز مضر است ولی تا چه حد مجاز است؟ تا حدی که درد مفصلی ایجاد نشود. بیمار از نشستن مستمر و غذا خوردن روی زمین پرهیز کند، چون هنگام نشستن و برخاستن از زمین فشارها به مفاصل
چندین و چند برابر میشود. اگر یک آدم 60 کیلویی روی یک زانو بایستد روی هر زانو 60 کیلو وزن وارد میشود که روی سطح غضروف مفصل زانو چیزی حدود 15 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع وزن وارد میشود ولی وقتی این فرد راه میرود (راه رفتن معمولی) فشار روی زانو سیصد کیلوگرم بر سانتیمتر مربع میشود (به خاطر اهرم زانو).
درمانهای جانبی، دارو درمانی و جراحی تا چه حد مؤثر است؟
باید وزن را کم کرد. تنها راه مطمئن کاهش وزن پرهیز از نشاسته است. یعنی از خوشمزهترین غذاهای جهان باید پرهیز کرد... از نان، برنج، سیبزمینی، ماکارونی، شیرینیجات. خیلی دشوار است و باید همیشه این پرهیز را نگه دارد.
برای درمان آرتروز شعبده بازی و جادو وجود ندارد و باید نکات و دستورالعملهای علمی را اجرا کرد. انرژی درمانی، بادکش، زالو، حجامت، کایروپراکتیک، مواد غذایی خاصیت دار از دیدگاه عامه... اثری ندارد.
*یک مطالعه روی 791 هزار زن حاکی است، اگر افراد وزن طبیعی داشته باشند احتمال نیاز به پروتز مفصل مصنوعی زانو برای آنان ده درصد است؛ اگر شاخص توده بدنی آنان بیش از 35 باشد یعنی چاق محسوب شوند احتمال نیاز به پروتز و تعویض مفصل زانو در این افراد چهل درصد خواهد بود
درمانهای موضعی مانند لجن درمانی، روغن مالی، اشعه... اثری ندارد. (مقاله ادزار، سال 2006 مجله نیچر Nature).
نکته مهم درمانهای دارویی بدون رعایت دستورات بهداشتی اثری ندارد. ما در دنیای پزشکی چیزی به نام غضروفساز نداریم و حداکثر اثری که میتواند داشته باشد این است که سرعت تخریب غضروف را کم کند. مصرف روزانه 1500 میلیگرم گلوکوزامین سولفات توصیه میشود. کندورئیتین سولفات 1200 میلیگرم نیز برای آرتروز به خصوص دست و انگشتان توصیه میشود. داروی پیاسکلیدین که عصاره آووکادو است نیز تجویز میشود.
درمان با پیآرپی نیز نتیجهای در بر نداشته و توصیه میشود از انجام (پیآرپی) در مفصل برای درمان آرتروز خودداری شود. پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی (مقاله سال 2011) درد را کم میکند و عملکرد مفصلی را بهبود میبخشد.
در موارد حمله حاد استراحت ضروری است. منع ایستادن، کارکردن، بالا و پایین رفتن از پله توصیه میشود. بیمار نباید زانوی ملتهب را خم کند. زانو صاف باشد و فشار به آن زانو وارد نشود.
همچنین تقویت عضله چهارسر زانو با ورزشهای خاص در مواردی که بیمار دچار التهاب مفصل نیست توصیه میشود. مدرسه زانو نیز به آموزش نکات علمی و اصولی به بیماران با رعایت شرایط شغلی و زندگی طی چهار جلسه آموزشی برگزار میشود.
دوچرخهسواری در سطح صاف نیز توصیه میشود. در تهران در خیابانهای شرق و غرب که مسطح است میتوان دوچرخهسواری کرد. بهتر است از دوچرخه ثابت استفاده کند. روزی پنج دقیقه در روانترین حالت پدال باید رکاب زد و اگر درد نداشت هفتهای یک دقیقه میتوان به این مدت افزود. وقتی به پانزده دقیقه رسید هر هفته باید کمی ترمز دوچرخه را سفت کرد که مقدار نیرو برای تقویت زانو به وجود آید. فعالیت بدنی و فعالیت روزمره برای جلوگیری از کاهش حجم عضله ضروری است. چون ضعف عضلات میزان خطر ابتلا به آرتروز را افزایش میدهد.
جراحی تعویض مفصل با تشریح و در نظر گرفتن موانع و مشکلات انجام شود. مفصل زانو تعویض شده تا 90 درجه قادر به خم شدن است و به ندرت تا 120 درجه خم میشود. نشستن روی زمین با زانوی تعویض شده بسیار مشکل و نشستن در صندلی عقب خودروهای کوچک غیر ممکن خواهد شد. بالا رفتن از پلههای بلند مشکل است.
عمر متوسط پروتز زانو اگر از نوع درجه یک باشد پانزده سال خواهد بود. انجام این جراحی در افرادی که در حالت استراحت و یا کمترین میزان فعالیت درد شدید دارند توصیه شده است.
در پایان مجدد نسبت به رعایت نکات مهم و بهداشتی در مراقبت از مفاصل تاکید میکنیم.