به گزارش مشرق، اصلا چه اهمیتی دارد که مردم در مواقع بحران، منابع متفاوتی برای دریافت اخبار داشته باشند؟ موثق، غیرموثق یا دستاول یا دستچندم؛ همه اینها تا وقتی که باعث ایجاد رفتارهای مختلفی در مخاطب نشود، واقعا هیچ اهمیتی ندارد؛ اما مگر میشود؟ مگر ممکن است که منابع مختلف خبری، با انگیزهها و منافع متفاوت و گاهی متعارض، یک رفتار مشترک را در مخاطب خود ایجاد کنند؟ آن هم درست در مواقع بحران که لازم است همه یک خط را دنبال کنند تا بحران مدیریت شود و در فرایند این مدیریت اختلالی پیش نیاید.
حالا ایسپا، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در آخرین نظرسنجی خود از نمونه آماری مدنظرش پرسیده است: «شما آموزشهای مربوط به مقابله با ویروس کرونا را بیشتر از چه طریقی پیگیری میکنید؟» در این نظرسنجی که با مشارکت «ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران» به صورت تلفنی، با جامعه آماری شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر تهران و با حجم نمونه 1028 در تاریخ 17 تا 20 فروردین 1399 اجرا شده، نتایج جالبی به دست آمده که قابل تامل و تحلیل است.
یافتههای این نظرسنجی نشان داده است 63.4 درصد از افراد «صداوسیما» را به عنوان مهمترین منبع خود برای پیگیری آموزشهای مربوط به بیماری کرونا معرفی کردهاند. «سایتهای خبری» با 7.8 درصد، «تلگرام» با 7.2 درصد، «اینستاگرام» با 7.2 درصد، «دوستان و آشنایان» با 4.2 درصد، «شبکههای ماهوارهای» با 3.9 درصد و «واتسآپ» با 2.8 درصد در اولویتهای بعدی قرار گرفتهاند.
مابقی هم البته به این سوال پاسخ ندادند. اتکای بیش از 60 درصدی مردم به صداوسیما برای دریافت اخبار و راهنماییهای مربوط به کرونا نشان میدهد که علیالقاعده رسانه ملی باید توانسته باشد در بیش از 60 درصد مردم، رفتارهای مشترک و مشابهی را در برابر کرونا تولید کند. این البته فقط یک جنبه از معنایی است که این عدد در خود دارد.
سویه دیگر ماجرا به وضعیت اعتماد عمومی به رسانه ملی بازمیگردد. اگر بیش از 60 درصد مردم تهران برای دریافت اخبار و مطالب مربوط به کرونا به صداوسیما تکیه داشته باشند، صداوسیما از ضریب نفوذ قابل توجه و نسبتا قابل قبولی در موقعیت بحران نسبت به سایر رسانههای رقیب برخوردار بوده که نشان میدهد رسانه ملی قادر است با الگو قرار دادن این موفقیت، از این فرصت برای تداوم ارتباط موثر خود با مخاطب بهره ببرد.
خطر مصرف زیاد جامعه پیشران کشور از شبکههای مجازی
اینکه بسیاری از مردم این روزها بیش از هر کاری، دستهایشان به گوشیهای موبایل است و هر کاری را از طریق آن پیگیری میکنند، واقعیت غیرقابل انکاری است؛ البته وضعیت بههمریخته مدیریت شبکههای ارتباطی و اجتماعی، ماجرای فیلترینگ و بقیه حواشی هم در این گستردگی و ناشناخته بودن وضعیت استفاده مردم از این شبکهها هم بیتاثیر نبوده بلکه بیشترین تاثیر را داشته است. مهمترین ویژگی مطالب این شبکهها هم همین است که مستند و درست بودن، فقط علت پربازدید شدن یک مطلب نیست بلکه دلایل احمقانه دیگری میتواند جایگزین این ویژگی شود.
حالا ایسپا از شهروندان شرکتکننده در این نظرسنجی پرسیده است: «شما تا چه حد مطالبی را که در شبکههای اجتماعی مجازی در خصوص کرونا منتشر میشوند، پیگیری میکنید؟» نمونه بیش از 1563نفری شرکتکننده در نظرسنجی ایسپا که در فاصله در تاریخ 24 تا 27 فروردین 1399 به صورت تلفنی و در سطح ملی انجام شده است، نکات مهمی هم درباره مصرف مردم از فضای مجازی و توزیع جنسیتی و سنی این مصرف میگوید. یافتههای این نظرسنجی نشان میدهد 29.5 درصد از شهروندان به میزان زیاد، 13.1 درصد تا حدودی و 24.2 درصد به میزان کم مطالبی که در شبکههای ارتباطی و اجتماعی مجازی مانند تلگرام، واتسآپ، اینستاگرام، سروش و... در خصوص کرونا منتشر میشود را پیگیری میکنند. همچنین 33.1 درصد از شهروندان بیان کردهاند اصلاً مطالب را پیگیری نمیکنند.
آمار تفکیکشده این نظرسنجی نشان میدهد که مردان با یک اختلاف قابل توجه 5درصدی از زنان در استفاده زیاد از شبکهها جلوتر هستند. 32درصد از مردان و 27درصد از زنان خیلی زیاد از این شبکهها برای دریافت اخبار کرونا استفاده میکنند.
همچنین این نظرسنجی به طور قطعی نشان میدهد که مصرف جوانان با سن 18 تا 29 سال از گروههای سنی دیگر بالاتر است. آنها با آمار بیش از 38درصدی از کاربران 30 تا 49سال با آمار 31درصدی و کاربران بالای 50سال با آمار حدود 18درصدی در استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی و ارتباطی برای دریافت اخبار کرونا، جلوتر هستند.
همچنین کاربران دارای تحصیلات بالای کاردانی و کارشناسی، بیش از 35درصد، زیاد از این شبکهها استفاده میکنند؛ بنابراین مردانِ جوانِ دارای تحصیلات دانشگاهی بالاتر از کارشناسی که علیالقاعده جامعه پیشران کشور در شغل و خانواده محسوب میشوند، مصرف زیادی در شبکههای اجتماعی در رابطه با کرونا دارند. آیا آنها بر اساس این استفاده تصمیم میگیرند و اقدام میکنند؟ این موضوع میتواند محل تامل و درنگ برای جامعهشناسان، مدیران و برنامهریزان کشور باشد.
کرونا، محرک موفق تغییر مصرف فرهنگی در مردم
جالبترین و شاید نویدبخشترین قسمت داستان کرونا، تغییر مصرف فرهنگی مردم است؛ اتفاقی که شاید حتی بدون رجوع به نظرسنجی هم برای بسیاری از افراد کشور با توجه به تغییر رفتار خودآگانهشان، مشهود و روشن باشد. آیا ما در شرایط خانهنشینی ناگزیر، کتابخوانتر و به یک معنا فرهنگیتر شدهایم؟ آیا اثرات این تغییر مصرف فرهنگی در آینده پایدار خواهد بود؟
ایسپا برای بررسی این موضوع از شرکتکنندگان در نظرسنجی پرسیده است: «در ایام تعطیلات عید و تعطیلات دیگر به خاطر شیوع کرونا، در منزل بیشتر مشغول انجام چه کارهایی بودید؟» در این سوال پاسخگو امکان انتخاب سه گزینه را داشته است. همچنین این نظرسنجی به صورت تلفنی و با جامعه آماری افراد بزرگسال (بالای 18 سال) در سطح ملی انجام شده و حجم نمونه 1563 در تاریخ 24 تا 27 فروردین 1399 به صورت خویشفرمایی به این سوال پاسخ دادهاند.
طبق یافتههای نظرسنجی، 63.8 درصد از مردم در دوران تعطیلات، بیشتر به «تماشای تلویزیون» پرداختهاند. «انجام کارهای منزل» با 43.2 درصد، «حضور در فضای مجازی» با 25.3 و «مطالعه کتاب» با 25 درصد در ردههای بعدی قرار دارند؛ اما این اعداد حرفهای جالبتری از بالا آمدن رتبه کتابخوانی در میان مردم هم دارد. جالب اینکه «گفتوگوی خانوادگی» هم با آمار نزدیک به 22درصدی در میان فعالیتهای پرطرفدار این ایام بوده است؛ البته برخلاف چیزی که ممکن است به نظر برسد، تماشای فیلم از طریق شبکه نمایش خانگی و ویاودیها، با آمار 20درصدی فقط در مرتبه ششم فعالیتهای پرطرفدار ایرانیها در ایام تعطیلات کرونایی قرار گرفته است.
اگرچه هنوز نظرسنجی دیگری که نشان دهد رشد هر یک از این شاخصها به نسبت قبل چقدر بوده به طور گسترده در کشور انجام یا دستکم نتایج آن خبری نشده است اما چندان غیر قابل حدس نیست که در وضعیت عادی، مطالعه کتاب نمیتوانست در رتبه چهارم فعالیتهای پرطرفدار در ایام تعطیلات بوده باشد.
باوجود برخی نارضایتیها، تماشای تلویزیون، باز هم در صدر فعالیتهای جذاب و پرمخاطب تعطیلات بوده است که نشان از اهمیت و حساسیت رسانه ملی دارد. این آمار در تایید نتیجه حاصل از نظرسنجی اول نیز هست و رقم بالای 60 درصدی در هر دو نظرسنجی را میتوان نشانه مرجعیت صداوسیما، چه در کسب اخبار و آموزشهای مربوط به کرونا و چه در پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی دانست. آیا تنها محرک این تغییرات، تعطیلات زیاد ناشی از بحران کرونا بوده یا معانی فرهنگی دیگری هم دارد؟ آیا این تغییرات رفتارهای پایداری را در ایرانیها حتی پس از عبور از بحران ایجاد خواهد کرد؟ اینها سوالاتی است که در آینده پاسخ روشنتری خواهند گرفت.
*صبح نو