امام خمینی و احیای تفکر فقر ستیزی و عدالتخواهی اسلامی ۱

 این مقاله عهده دار تبیین نقطه نظرات امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در زمینه فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی است

مقدمه

 این مقاله عهده دار تبیین نقطه نظرات امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در زمینه فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی است. نویسنده ضمن بررسی همه جانبه بیانات، پیامها و سیره عملی امام خمینی در خصوص فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی، مطالب مورد نظر را در یک مقدمه و سه فصل تنظیم نموده و در مقدمه تلاش می کند این نکته را به اثبات برساند که از نظر امام خمینی، عدالتخواهی، اندیشه ناب اسلامی است.

تأکید بر روی این موضوع که عدالتخواهی روح حکومت اسلامی است که جامعه را به محیطی مساعد برای رشد معنوی انشان تبذیل می کند و او را برای رسیدن به مقصد نهایی خلقت یاری می نماید، نکته این است که نویسنده مقاله با تبیین آن، مبحث فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی را با احیای تفکر دینی مرتبط می نماید و ضمن ارج نهادن به تلاش هایی که به دلایل مختلف نتوانسته اند به اندازۀ امام خمینی در این زمینه موفق باشند و بدین ترتیب، بی تردید امام خمینی را باید بزرگترین احیاگر تفکر دینی در زمینۀ فقر ستیزی و مطرح ساختن روح عدالتخواهی اسلامی بعد از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین - سلام الله علیهم اجمعین - دانست. این توفیق امام خمینی مرهون بینش عمیق و مبنایی ایشان در همه زمینه ها از جمله مسئله فقرزدایی و عدالتخواهی اسلامی است؛ بینشی که موجب شدایشان به اقدامات مفید اما ناکافی قانع نشوند و با تاسیس نظام جمهوری اسلامی به صورت ریشه ای و اصولی با این موضوع برخورد کنند.

فصل اول مقاله به «برخورد مبنایی امام خمینی با فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی» اختصاص دارد و نویسنده پس از آنکه یادآور می شود برخورد ریشه ای و مبتنی بر تفکر دینی با همه مسائل از خصوصیات بارز امام خمینی است، همین واقعیت را در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رهبری این مرد الهی مؤثر می داند و با استناد به این جمله امام که فرمودند «محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست»، نگاه مبنایی ایشان به مسئله فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی را مطرح می کند.

در فصل دوم مقاله، اندیشۀ فقر ستیزی و عدالتخواهی امام خمینی با استناد به فرازهایی از سخنان و پیامهای ایشان در دوران نهضت اسلامی - قبل و بعد از پیروزی بررسی شده و تشکیل جبهۀ قدرتمند اسلامی - انسانی (فراتر از جهان اسلام) برای تأمین سروری پابرهنگان در جهان که از پیشنهادهای مهم امام در این مبحث می باشد مورد توجه قرار گرفته است.

سومین و آخرین فصل این مقاله، به راههای عملی فقرستیزی و عدالتخواهی از نظر امام خمینی و سیرۀ عملی ایشان در این زمینه ها اختصاص دارد. در مبحث فقرستیزی، پاسخ این سؤال مهم که آیا مقصود این است که کاری کنیم که تا محرومین و فقرا به اغنیا و مرفهین تبدیل شوند یا هدف دیگری مورد نظر است؟ نیز از رهنمودهای امام خمینی استخراج و ارائه می شود. در پایان این مقاله، پس از بررسی موانع فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی از نظر امام خمینی و هشدارهایی که ایشان در این زمینه می دهند به سیره عملی آن حضرت در فقرستیزی اشاره می شود و با توجه دادن به این نکته که روح بلند و خداجوی امام ایجاب می کرد هرگز از خود سخن نگویند و همواره دیگران را به عنوان اسوه و الگوی عملی معرفی نمایند، پیشنهاد می شود برای ثبت سیرۀ عملی آن حضرت نیز اقدامات موثری صورت گیرد. مقاله، با یادآوری خدمات ارزنده امام خمینی در زمینۀ احیای اصطلاحات اسلامی و خودی مربوط به فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی و اشارات دیگری به این انطباق پایان می یابد.

عدالتخواهی؛ اندیشۀ ناب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا مُنافَسَة فی سلطان و لا التماس شئٍ من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلاک، فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطّلة من حدودک (1)

عدالتخواهی، روح حکومت اسلامی است. این روح پرنشاط و شاداب است که می تواند محیط جامعۀ برخوردار از نعمت حکومت اسلامی را به محیطی مساعد برای رشد معنوی انسان تبدیل کند و او را تا مرحلۀ باریافتن به مقام عبودیت و قرب الهی – که مقصد نهایی خلقت انسان است (2) یاری نماید.

مفهوم عدالت اسلامی براساس آنچه در کلام بلند مظهر عدالت، مولای متقیان حضرت علی - علیه السلام - در خطبه 131 نهج البلاغه آمده است، امنیت همه جانبه مظلومین را به عنوان محور اصلی در دامنه گستردۀ خود دارد (قیأمن المظلومون من عبادک) منهای توجه به نقطه نظرات اسلام در زمینۀ فقرستیزی قابل تصور نیست. هر چند عدالت را نمی توان و نباید در فقرستیزی و سایر جنبه های اقتصادی محدود کرد. ولی تردیدی نیست که عدالت اقتصادی سهم عمده ای در برقراری عدالت اجتماعی دارد و نقش مهمی در مقابله با ظلم ایفا می کند.

استقرار عدالت اجتماعی که بخش عمدۀ آن به عدالت اقتصادی، مربوط می شود. زمینه را برای احیای معارف دینی و اجرای احکام و حدود الهی فراهم می نماید. برپایی حدود الهی در کلام امیرالمؤمنین – علیه السلام - (تقام المعطله من حدودک) بعد از تأمین امنیت مظلومان قرار گرفته و در واقع اشاره ای است به همین ترتّب طبیعی و حلقۀ رابط میان مبحث عدالتخواهی اسلام و مبحث احیای تفکر دینی نیز همین نکته دقیق است؛ البته با عنایت به این نکته دقیقتر که عدالت اقتصادی مورد نظر اسلام همانطور که در همین خطبه حضرت علی - علیه السلام - گوشزد شده، در سایه معالم دین شکل می گیرد (لنرد المعالم من دینک) و چنین عدالتی است که می تواند زمینه را برای احیای معارف دینی فراهم نماید.

مصلحان، متفکران و مجاهدان بزرگ اسلامی در قرون گذشته، هر چند همواره حمایت از محرومان و مستضعفان و تلاش برای رفع فقر و استضعاف و استقرار عدالت اجتماعی را در دستور کار خود داشتند، لکن اکثر آنها مجال تلاش عملی برای تحقق این هدف را نیافتند. در عین حال، تا آنجا که اطلاعات موجود نشان می دهد، هیچیک از این پیشکسوتان اصلاحات اجتماعی نتوانستند به میزانی که تفکر فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی از برکت نهضت حضرت امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - احیا شد، در این زمینه مؤثر باشند. به همین جهت، بی تردید باید امام خمینی را بزرگترین احیاگر تفکر دینی در زمینۀ فقر ستیزی و مطرح ساختن روح عدالتخواهی اسلامی بعد از پیامبر گرامی اسلام و ائمۀ معصومین - سلام الله علیهم اجمعین - دانست.

رمز موفقیت امام خمینی در احیای تفکر فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی، برخورد اصولی ایشان با این مسئله بود. قانع نشدن به اقدامات مفید اما موقت در زمینۀ حمایت از محرومان و فقرا و اصلاحات تاثیر گذار اما ناکافی در جهت برقراری عدالت اجتماعی و اصرار بر تشکیل حکومت اسلامی، امتیاز چشمگیری بود که امام خمینی را موفق به احیای تفکر دینی فقرستیزی و عدالتخواهی اسلامی در عصر حاضر نمود. هر چند هدف اصلی امام خمینی از تشکیل حکومت اسلامی، انجام وظیفۀ دینی قیام برای خدا و فراهم ساختن زمینه تعالی و تکامل معنوی انسانها بود، ولی در مسیر رسیدن به این هدف جامع، اهداف دیگری نیز وجود دارند که اهرم کارآمدی چون حکومت اسلامی، وسیلۀ بسیار خوبی برای دستیابی به آنهاست.

چگونگی بهره برداری از موقعیت ممتاز حاکمیت اسلام در ایران نیز از نکات بسیار مهمی است که در بررسی این موضوع باید مورد توجه باشد. امام خمینی، همانطور که در دوران قبل از انقلاب اسلامی، در گفتار و رفتار، یاور محرومان بودند، در دوران رهبری انقلاب، بعد از پیروزی و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی نیز تلاش برای فقرستیزی و برقراری عدالت اجتماعی را در بیان و عمل ادامه دادند به طوری که بیشترین تکیۀ ایشان در سخنرانیها و پیامها و دستوراتی که صادر کرده اند بر توجه به پابرهنه ها و گودنشینها و زاغه نشینان و حل مشکلات آنان بوده است. مهمتر آنکه اصولاً رهبری امام خمینی، چه در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، با تکیه بر توده های محروم موجب شد محرومان و مستضعفان در کانون توجه ملتها قرار گیرند و مسئله فقرستیزی به عنوان مقدمه ای برای تحقق عدالت اجتماعی به صورت جدی در سطح جهانی مطرح شود.

بررسی پیامها و سخنرانیها، توصیه ها و مخصوصاً وصیت نامۀ سیاسی - الهی حضرت امام خمینی نشان می دهد که ‎ ایشان با مسئله فقر ستیزی و عدالتخواهی به صورت مبنایی برخورد کردند و علاوه بر روشن کردن این نکته که حمایت همه جانبه از محرومان و مستضعفان و تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی جزئی از اعتقادات اسلامی است، (3) برای ریشه کن کردن فقر و تأمین عدالت، راههای عملی روشنی ارائه دادند.

زندگی سادۀ امام تا پایان عمر و اجتناب دائمی ایشان از حشر و نشر با مترفین و اصرار بر برتری و شرافت کوخ نشینان بر کاخ نشینان، تأثیر بسیاری زیادی در احیای بعد فقرستیزی اسلام در قرن حاضر داشت. این توجه عمیق به محرومین همراه با آن زندگی ساده و بی آلایش، به همۀ مردم ثابت کرد که امام خمینی پناه پابرهنگان، حامی محرومان و فریاد فروخفتۀ مستضعفان جهان است که در عصر ما با ارادۀ الهی همچون پتکی بر سر مستکبران و جهانخواران فرود آمده و راه را برای تجلی نابترین اندیشه دینی، یعنی عدالت اجتماعی باز کرده است.

 عشق پاک و بی شائبۀ مردم ایران و بسیاری از مردم جهان به این عبد صالح خدا که مقدسترین عشق مردمی در عصر حاضر است، از همین واقعیت ناشی شد و به میثاق ناگفته و نانوشته اما واقعی همۀ محرومان و مستضعفان جهان برای جهاد فکری و نهضت و خیزش تا رسیدن به عدالت اجتماعی فراگیر و جهانشمول تبدیل شد.

فصل اول - برخورد مبنایی امام خمینی با فقر ستیزی و عدالتخواهی اسلامی

محرومیت زدایی؛ عقیدۀ اسلام

برخورد ریشه ای و مبتنی بر تفکر دینی با همه مسائل، از خصوصیات بارز امام خمینی است. همین نوع برخورد با واقعیتهای موجود در صحنۀ مبارزات، سهم قابل ملاحظه ای در به ثمر رسیدن نهضت اسلامی به رهبری این مردم الهی داشت. براساس همین نگرش است که امام خمینی در پیام مهمی که در تابستان سال 1366 به زائران بیت الله الحرام فرستادند خطاب به مسلمانان جهان فرمودند: محرومیت زدایی عقیده و راه رسم زندگی ماست. (4)

این عقیده اسلامی آنچنان در باور امام خمینی ریشه دارد که آن را اولین و مهمترین خصوصیت انقلاب اسلامی می دانند و در مصاحبه ای در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی و به هنگام اقامت در فرانسه با مجلۀ "فردای آفریقا" می فرمایند:"اولین و مهمترین خصیصۀ این نهضت این است که اسلامی است و با شعارها و اهداف اسلامی که مبین خواسته های مستضعفین امت است، همراه می باشد. "(5)

 آنچه در این جمله آمده، نمونه ای از نگاه مبنایی و عمیق امام خمینی به این مسئله است. تبیین این عقیده در قالب الفاظ و عبارات رسا، عمیق و منطبق بر واقعیت های ملموس روز و تجربه های انکارناپذیر تاریخی، از امتیازات بارز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.  نمونه ای از این واقعیتها که در چارچوب مبارزه علیه جهانخوارن بیان شده این است که می فرمایند: "تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. (6) نمونه دیگر که به تجربه های انکارناپذیر تاریخی مربوط می شود، نقش فقرا در انقلابها و نهضتهای رهایی بخش در طول تاریخ است. امام خمینی در این زمینه می فرمایند: "فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. " (7)همین نکته را ایشان دربارۀ انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید قرار می دهند و تصریح می کنند: "با پشتیبانی مردم، خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید. "(8)

تضاد مبارزه و سرمایه

محور دیگر تفکر مبنایی امام خمینی در برخورد با مسئله فقرزدایی، تضادی است که میان مبارزه و رفاه و سرمایه وجود دارد. ایشان معتقدند: "بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا و آخرت جویی، دو مقوله ای است که با هم جمع نمی شوند. (9)ریشه این تضاد از نظر امام، به تفاوتی مربوط می شود که میان ماهیت این دومقوله وجود دارد و همانطور که در این جمله مورد اشاره قرار گرفته، مبارزه دارای ماهیت آخرت جویی است، ولی رفاه و سرمایه ماهیتی دنیایی دارد. و با عنایت به همین واقعیت است که هشدار می دهند:

"آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند، و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند، آب در هاون می کوبند. " (10)

 بدین ترتیب، نکتۀ محوری در این مقوله این است که راه مبارزان به خاطر نگاهی که به آخرت دارند از راه سرمایه داران به دلیل دلبستگی و پیوندی که با دنیا دارند، جداست. به همین دلیل، مبارزان و مجاهدان فی سبیل الله و کسانی که در یک نظام اسلامی عهده دار مسئولیت می شوند هرگز نباید به ثروت و امکانات و یا نیروی افراد مرفه و سرمایه دار دل ببندند و به آنها روی آورند و ارزش و اعتباری برای آنها قائل شوند؛ که این کار به منزلۀ پشت کردن به محرومین است، و مبارزه را از مسیر واقعی منحرف می کند. هشدار امام در این زمینه بسیار صریح و تکان دهنده است: "خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشری برخوردار بشوند. معاذالله که با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین ـ علیهم السلام - سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد". (11) باساس همین نگاه مبنایی است که امام خمینی، جنگ همیشگی حق و باطل را جنگ فقر و غنا و جنگ استضعاف و استکبار می دانند (12)، و بر روی این نکته پافشاری می کنند که در طول تاریخ همواره صف انبیا از صف سرمایه دارها جدا بوده و انبیا همیشه در کنار توده های محروم قرار داشتند ‎ (13)‎. پیامبر گرامی اسلام و اصحاب آن حضرت هم از قشر محروم جامعه بودند و جنگ آنها با مخالفین زمان خود نیز جنگ میان فقیر و غنی بود: "اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند. اسلام از طبقه بالا پیدا نشده است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود... اصحاب او از همین مردم پایین بودند؛ از این طبقه سوم بودند؛ آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم (ص) بودند. "(14)

 اصراری که امام خمینی برای متوجه کردن اذهان به استمرار جنگ فقر و غنا دارند، برای این است که این واقعیت را به مردم زمان خود و نسلهای آینده گوشزد کنند که تضاد میان مبارزه و سرمایه هرگز پایان نمی پذیرد و صف مبارزان و مجاهدان برای همیشه از صف مرفهان بی درد و سرمایه داران جدا است. درست در همین جاست که از یک طرف توده های محروم تکلیف خود را می فهمند و به این نتیجه می رسند که:

"مستضعفان اگرچه با عده ای قلیل علیه مستکبران، اگر چه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم مأمورند، چونان سرور شهیدان قیام کنند. " ( ر.ک: صحیفه امام؛ جلد 9، صفحه 445 - 446)  و از طرف دیگر مسئولین جامعه اسلامی با وظیفۀ خطیر خود در فراهم ساختن زمینه برای استمرار این مبارزه آشنا می شوند: "باید مصلحت زجرکشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مجروح و مفقود داده ها، و در یک کلام مصلحت پابرهنه ها و گودنشینها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند. " ‎(15)‎

حکومت اسلامی؛ مجرای عدالت اجتماعی

نگاه مبنایی امام خمینی به "حکومت" قبل از هر چیز مبتنی بر نگاه ایشان به انسان است. ارزش و اعتبار انسان در این نگاه به مقام و منصب (16) و ثروت و قدرت نیست ‎ (17)‎، بلکه توجه انسان به مبدأ و معاد (18) و منطبق کردن همه اعمال خود با آنچه مقتضای ایمان به معاد است، معیار و میزان سنجش ارزش وجودی انسانهاست. در این نظام ارزشی، به طور طبیعی بزرگی انسان به حجم زیاد امکانات و مقدورات دنیایی او نیست، بلکه توجه او به آخرت و جایگاهی که برای خود در جهان ابدیت فراهم می کند، معیار سنجش بزرگی یا کوچکی اوست. (19)

این، یک درک متعالی از نظام ارزشی است، و برای افرادی که بتوانند به این مرحله از درک برسند و روح خود را تا این مرحله بالا بکشند، بسیاری از مقولات معنوی که بزرگانی از بندگان صالح خدا چون امام خمینی - رضوان الله تعالی علیه - با آنها مأنوس بودند و مردم را نیز به آنها سفارش می کردند، کاملاً قابل فهم و عمل می شود. از جملۀ این مقولات، افتخار کردن به ساده زیستی و بهره گیری از آن برای به پرواز درآمدن تا اوج اقتدار معنوی و تحقیرکردن تشریفات و اصحاب تشریفات و غلبه برهمۀ قدرت های مادی و پر زرق و برق جهان مادی است.

در زمستان سال 1359 - یعنی در زمانی که ارکان نظام جمهوری اسلامی در حال شکل گرفتن بود و کارگزاران نظام بشدت نیازمند رهنمودهای بنیانگذار این حکومت الهی بودند - امام خمینی در جمع گروهی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران، طی بیانات مبسوطی ضمن مطرود دانستن این طرز فکر که با داشتن ساختمانهای بزرگ و مجلل و زندگی تشریفاتی می توانیم خود را همطراز دیگران قلمداد کنیم و در چشم جهانیان بزرگ جلوه نماییم (20) و با ابراز نگرانی از دلبستگی بعضی سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج به تشریفات و ساختمانها و دستگاههای عریض و طویل (21)، به آنها توجه می دهند که سفرای این نظام الهی موظفند اخلاق و آداب اسلامی را در سایر کشورها ترویج کنند و به جای آنکه مرعوب زرق و برقهای دیگران شوند، با ساده زیستی و بی اعتنایی به ظواهر، بناها و بنیادهای ظلم و طاغوتی را تحقیر کنند. (22)

تلاش گسترده ای که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برای استقرار نظام ارزشی مبتنی بر جهان بینی اسلامی در دوران ده سالۀ حیات پربرکت خود پس از استقرار این نظام به عمل آوردند، نشان از دغدغۀ شدیدی دارد که در وجود این عبد صالح خدا موج می زد. به روشنی پیداست که رهبر بزرگ انقلاب اسلامی، ریشه دواندن ارزشها در تار و پود نظام جمهوری اسلامی را شرط اصلی بقای این نظام الهی می دانستند و به همین جهت در اکثر سخنرانیها و پیامهای خود ضرورت پایبندی به ارزشها و لازم بودن با معنویت را به مردم و مسئولین نظام گوشزد می کردند و براین نکته تأکید می نمودند که مبنای اسلامی بودن، عمل است (23) و بدون پایبندی عملی به اصول و مبانی هرگز موفق به ادامۀ راه نخواهیم شد. این همه تلاش و کوشش برای این بود که مردم و مسئولین به مسئلۀ تهذیب نفس توجه کنند و به این واقعیت برسند که بدون تهذیب نفس امکان ندارد کسی بتواند به بندگان خدا خدمت کند. به همین جهت، ایشان تصریح می کنند که حکومت الهی در پی کمک به انسان برای رسیدن به تهذیب نفس و راه یافتن به کمال است، (24) و در عین حال، وسیله ایست برای اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه. امام خمینی در مبحث ولایت، تصریح می کنند که:  " ائمه و فقهای عادل موظف اند از نظام وتشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانۀ اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند. (25).

عدول از عدالت اجتماعی؛ خیانت به اسلام

با همین نگاه مبنایی است که فلسفۀ ارسال رُسل و زمامداری انبیا و ائمه، صلوات الله علیهم اجمعین - مشخص می شود. هرچند مقصد نهایی پیامبران و ائمه، رساندن انسان به کمال نهایی است، لکن این مقصود، از طریق برقراری عدالت اجتماعی حاصل می شود و بستر عدالت اجتماعی نیز تشکیل حکومت مبتنی بر اسلام است. حکومت اسلامی، زمینه را برای برقراری عدالت اجتماعی فراهم می کند و در چنین فضایی است که انسان می تواند به امور غیر مادی توجه نماید و خود را به کمال معنوی برساند.

 بنابراین، بسیار طبیعی است که امام خمینی در بیانات خود ارسال رسل را برای اقامۀ عدل و برقراری عدالت فردی و اجتماعی بدانند. (26) مقصود این است که برقراری عدالت اجتماعی، از اهداف مقدماتی است که زمینه را برای هدف نهایی فراهم می سازد. از نظر امام خمینی، زمامداری ائمه - علیهم السلام - نیز برای اقامۀ عدل بود (27) ایشان حتی انگیزۀ قیام امام حسین - علیه السلام - را اقامۀ عدل می دانند و می فرمایند:  "سید الشهدا - سلام الله علیه - از همان روز اول که قیام کردند... انگیزه شان اقامۀ عدل بود. " (28) با چنین جایگاه مهمی که عدالت اجتماعی در بینش امام خمینی دارد و با توجه به نگاه مبنایی عمیقی که به این مسئله دارند، طبیعی ترین نتیجه ای که می توان از بررسی دیدگاه ایشان نسبت به عدالت اجتماعی گرفت این است که تفکر عدالتخواهی اسلامی در عصر حاضر توسط امام خمینی زنده شده است. عمق این احیاگری تا آنجاست که در نگاه ایشان، نفی عدالت اجتماعی به منزلۀ خیانت به اسلام است. ایشان در پیامی که در محکومیت کشتار زائران خانه خدا در مکه توسط آل سعود و همچنین به مناسبت قبول قطعنامه شورای امنیت در خصوص توقف جنگ تحمیلی در تیرماه سال 1367 صادر کردند فرمودند: "آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند، حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم. (29)

فصل دوم - امام خمینی و اندیشۀ فقر ستیزی و عدالتخواهی

ترسیم چهرۀ مثبت از محرومان

امام خمینی از ابتدای نهضت اسلامی، تلاش وسیعی برای معرفی چهرۀ واقعی محرومین و زدودن غبار غربت و مظلومیت از آنان به عمل آوردند و این تلاش را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران نظام جمهوری اسلامی نیز ادامه دادند. به روشنی قابل درک است که هدف امام از این تلاش بی وقفه، تثبیت دو نکته بود: اول آنکه محرومین برخلاف تبلیغات سرمایه داران و مترفین و طواغیت، انسانهای شرافتمندی هستند که از اعتماد به نفس و آرامش روحی (30) کامل برخوردارند، و در سایۀ بی اعتنایی به زخارف دنیا خدمات بزرگی به بشریت ارائه داده اند. (31) دوم آنکه همین واقعیت را به خود محرومین یادآور شوند و اعتقاد آنها را به راهی که انتخاب کرده اند تقویت نمایند.

اصرار امام خمینی بر تثبیت این دو نکته، نشان می دهد که ایشان برای آزاد کردن محرومین از یوغ حقارت تحمیلی - که زاییدۀ رفتارهای حقارت آمیز و گفتارهای توأم با اهانت نسبت به قشر مستضعف در طول قرون است - اهمیت زیادی قایل بودند، و چون القائات مسموم مستکبرین و صاحبان زر و زور را در این تحقیر و توهین تاریخی مؤثر می دانستند، معتقد بودند اولین قدم برای مقابله با این ظلم بزرگ، ترسیم چهرۀ مثبت از محرومین می باشد که همان چهرۀ واقعی آنهاست. با همین هدف، ایشان در سخنرانیها و پیامهای خود نکات زیادی را مطرح می کردند که خوب است به مهمترین آنها اشاره ای داشته باشیم:

- دانشمندان بزرگ که خدمات شایسته ای به علم و تهذیب جامعۀ بشری ‎ کرده اند، از میان محرومان برخاسته اند. (32) - انبیاء از قشر محروم بودند. (33) - تمام ادیان از میان مستضعفان برخاسته اند. (34) - مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند. (35) - انقلاب اسلامی، رهین طبقۀ محروم است. (36) - یک موی سر گودنشین ها و کوخ نشینها بر همه کاخ ها و کاخ نشینها شرف و برتری دارد (37) عبادتی بالاتر از خدمت به محرومان وجود ندارد. (38) - حکومتی که متکی بر محرومان و مستضعفان باشد، از قدرتها نمی ترسد. (39) - محرومین، چون به مادیات توجه ندارند، نگران آینده زندگی خود نیستند و در مقابل قدرتها می ایستند و از هیچ تهدیدی نمی ترسند (40) یک روز کارگرها به یک عمر سرمایه دارها ارزش دارد. (41) - فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب ها هستند. (42) - ایستادگی در برابر شرق و غرب، مرهون محرومین است. (43) - همۀ مقامات جمهوری اسلامی، مرهون فداکاری قشر ضعیف هستند. (44) - پیروزی انقلاب، تأسیس حکومت اسلامی، سازماندهی کشور و خنثی کردن توطئه های دشمنان، مرهون ملت محروم است. (45) - پایین شهری ها ولینعمت ما هستند، آنها ما را از زندانها بیرون آورده اند و به قدرت رسانده اند و اگر تا آخر عمر به آنها خدمت کنیم، نمی توانیم از عهدۀ آنها بربیاییم. (46) - پاسدارها و بسیجیها بر تمام کاخ نشینها شرافت دارند. (47) - در کنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده است. (48) - خدمت به گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه افتخار است. (49)

اینها فقط بخشی ازنکاتی هستند که با هدف مطرح شدن برتری محرومین و مستضعفین از سرمایه داران و قدرتمندان و احقاق حقوق مادی و معنوی آنها از زبان و قلم امام خمینی جاری شده است. این مطالب علاوه بر این، نشان دهندۀ اوج اعتماد بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به فقرا و محرومین است، چنانچه تصریح می کنند:  ‎"تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. " ‎(50)‎

این مطلبی است که امام خمینی اصرار دارند آن را به گوش همه برسانند، تا آنجا که در بیان اسلامی بودن نهضت، تکیه اصلی را روی این نکته می گذارند که این نهضت همراه با شعارهای اسلامی مبین خواسته های مستضعفین است. (51) مهمتر آنکه ایشان برای بیان عدم برتری سرمایه داران بر فقرا و محرومان و مستضعفان، موضوعیت قائل هستند، و علاوه بر آنکه خودشان بارها این مطالب را گوشزد می کنند و کوخ نشینها را سرمایه های مملکت می دانند، (52) به مسئولین نظام و همۀ سخنوران و صاحبان قلم نیز تأکید می کنند که به این موضوع اهمیت بدهند و آن را همواره بیان و مطرح کنند:

بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتری از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شدۀ پابرهنگان را فراهم می کند. " ‎(53)

اوج این تکریم و تعظیم نسبت به فقرا و محرومان و مستضعفان را می توان در این جمله بسیار زیبا و عمیق امام مستضعفان ملاحظه کرد که می فرمایند: " امروز، جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است، و من دست و بازوی همۀ عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم. (54)

ترسیم چهرۀ منفی از سرمایه داران و مستکبران

از آنجا که بیان مظلمومیت محرومین بدون تشریح ظلمی که توسط سرمایه داران و قدرتمندان در طول تاریخ به آنها شده میسر نیست، امام خمینی به موازات ترسیم چهرۀ مثبت محرومان و مستضعفان، تلاش وسیعی نیز به منظور ترسیم چهرۀ منفی سرمایه داران و مستکبران به عمل آوردند. اساسیترین نکته در معرفی چهرۀ واقعی سرمایه داران این است که پردۀ تزویر طرفداری از اسلام را از چهرۀ سرمایه داران و مستکبرین کنار می زنند و اسلام مورد نظر آنها را با اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و اسلام فرصت طلبان، همسان می دانند و این نوع اسلام دروغین را با عنوان "اسلام آمریکایی" یعنی اسلامی که مورد قبول بزرگترین دشمن مسلمانان است و از آن به عنوان اهرمی برای مبارزه با اسلام واقعی استفاده می کند، که اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه وآله وسلم - می باشد، (55) به جهانیان معرفی می نماید.

ترسیم چهرۀ سرمایه داران و مستکبران

امام خمینی، خصوصیات دیگری نیز به منظور ترسیم چهرۀ سرمایه داران و مستکبران ارائه می کنند که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

- کاخ نشین ها دارای اخلاق فاسد هستند و آن را به جامعه منتقل می کنند. ‎)56)‎ - سرمایه دارها و مرفهین، مانع پیشرفت های علمی مردم می شوند. ‎(57)‎ - حکومتها در طول تاریخ در اختیار سرمایه دارها بودند و به همین دلیل همیشه دچار انحراف بودند. ‎(58)‎ - سرمایه دارها به خاطر افزایش و حفظ ثروت خودشان، منافع ملت را به جهانخواران بر سر مصالح می فروشند و به قدرتهای ظالم کمک می کنند. ‎(59)‎ روزی که مستضعفین خون می دادند تا انقلاب به ثمر برسد و تهاجم دشمن دفع شود، مستکبرین و مرفهین یا در خانه های خود بودند یا فرار کردند و یا در خارج بودند. ‎(60)‎ - کاخ نشینها لایق مقایسه با کوخ نشینها نیستند و یک موی سر گودنشینها بر همۀ کاخ نشینها ترجیح دارد. ‎(61)‎ - سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه نمی شوند. ‎(62)‎ - جهانخواران و سرمایه داران و وابستگان آنها توقع دارند در برابر همۀ ظلمهایی که به اسلام و امت اسلامی می نمایند، مسلمانان سکوت کنند. ‎(63)‎ - دلهای کاخ نشینها و مرفهان لبریز از تزلزل است. ‎(64)‎ - توجه به کاخ و زرق و برق دنیا، موجب تباهی دولت و ملت و روحانیت است. ‎(65)‎ - قرآن پیغمبر را وادار کرد دائماً با سرمایه دارها در جنگ باشد. ‎(66)‎ - اساس سلطۀ بیگانگان بر کشورها، افراد مرفه و سرمایه داران بزرگ بودند. ‎(67)‎ - سرمایه دارها و مرفهین در برابر قدرتهای بزرگتر از خودشان خاضع اند ودر مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر هستند. (68)‎

در جمع بندی آنچه از زبان و قلم مبارک حضرت امام خمینی در معرفی چهرۀ فاسد و مفسد سرمایه داران زالو صفت و صاحبان زر و زور جاری شده است، به این نتیجه می رسیم که همۀ صدمات و لطماتی که به ملتها در طول تاریخ وارد شده و همۀ آسیبهایی که متوجه جوامع انسانی شده بر اثر تسلط همین قشر بر حکومتها بوده است. این مطلب دربارۀ آنچه از رهگذر سلطه سرمایه داران و کاخ نشینان بر این کشور آمده اینگونه بیان شده است:

"در طول تاریخ، حمایت حکومت ها از قلدرها بوده است. شما هر حکومتی را که در این دو هزار و پانصد سال دوران ظلمت در نظر بگیرید، هر حکومتی هر چه عادل بوده، هر چه جنت مکان بوده در نظر بگیرید...پیدا نمی کنید یک حکومتی که برای مستضعفان باشد، برای این کوچه و بازاریها باشد، برای همین پابرهنه ها باشد، هرچه بودند برای ملک دارها بودند و برای قدرت دارها بودند و برای سرمایه دارها بودند. " ‎(69)‎

اسلام، حامی محرومان و دشمن سرمایه داران

معرفی صحیح اسلام در عصر حاضر، هنر بزرگ امام خمینی بود. واقعیت این است که در طول قرون، بزرگترین ظلمها به ادیان الهی از جمله دین اسلام شده و صاحبان مال و قدرت با هدف سودجویی و پرکردن جیبهای خود، تا توانستند دین خدا را متهم به مسالمت با سرمایه داران و زورمندان کردند. زدودن این پیرایه ها از اسلام و نشان دادن چهرۀ درخشان این دین پاک الهی، کار بزرگی بود که در پرتو انقلاب اسلامی صورت گرفت و برای همیشه پاسخ مناسبی به همۀ اتهامات داده شد. امام خمینی، پیامبر گرامی اسلام را دشمن سلاطین و ثروتمندان و حامی فقرا و مستمندان می دانند و می فرمایند:

‎‎"پیامبر اسلام با سلاطین در افتادند و وقتی که به مدینه تشریف آوردند نیز با همین فقرا بودند نه با ثروتمندان... و این فقرا را بر ضد اغنبایی که مال مردم را می خوردند و ظلم می کردند، شورانیدند " (70)

جدال با سرمایه داران، مختص اسلام نیست، بلکه همۀ نظامهای الهی در طول تاریخ به حمایت از مستضعفان برخاستند و با مستکبران جنگیدند و آنچه امروز در سطح جهانی دیده می شود، نمونه ای از همین جریان تاریخی است:

"امروز امثال سازمانهای حقوق بشر برای کشیدن جهان به نفع ابرقدرتهای ستم پیشه است و نظامهای الهی و در رأس آنها اسلامی به استضعاف است که به نفع مستضعفان علیه مستکبران در طول تاریخ در ستیز بوده اند و به استعمار و استثمار "نه" گفتند. " (71)

اسلام، آنطور که امام خمینی آن را معرفی می کنند، نه تنها از هرگونه اتهام همراهی با ستمگران و چپاولگران مبراست، بلکه از همان ابتدا کمک به مستمندان به منظور مقابله با زورگویان را در برنامه خود داشت:

"اسلام از اول برای همین امر قیام کرده است که به این مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند و این ستمگران را به جای خودشان بنشاند. " (72)

در مرحله ای بالاتر، بنیانگذار جمهوری اسلامی ضمن اینکه ظلم غنی بر فقیر و استثمار را در حکومت اسلامی ممنوع اعلام می کنند، (73) ریشه کن کردن زیاده خواهان و چپاولگران را از اهداف اسلام می دانند و می فرمایند:

"خداوند را سپاس می کنم که اراده فرمود منت بر مستضعفین بگذارد علیه مستکبرین، و زمین را از لوث مستکبرین پاک کند و مستضعفین را به حکومت برساند، و اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در زمین نباشد. " ‎(74)‎

با تکیه برهمین نگاه روشن اسلامی به مسئله فقرستیزی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، اقشار تحصیلکرده حوزه و دانشگاه را به بهره گیری از زبان، قلم، هنر و موقعیت خود در جهت تشریح ظلمی که سرمایه داران به تودۀ محروم کرده اند دعوت می کنند و به آنها نسبت به هرگونه کوتاهی در زمینۀ انجام این وظیفه و پشت کردن به محرومین و روی آوردن به دنیاداران و دنیاخواهان شدیداً هشدار می دهند.

هنر، از دیدگاه امام خمینی آن است که در خدمت محرومان و در ستیز دایم با سرمایه داران و تجمل گرایان و منحرفین باشد. چه زیباست رهنمود کوتاه اما عمیقی که این هنرشناس بزرگ و امام هنرمندان در تبیین نظر اسلام دربارۀ هنر ارائه کرده اند:

"تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمدی –صلی الله علیه و آله و سلم - اسلام ائمۀ هدی - علیهم السلام – اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکنندۀ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد. هنر در مدرسۀ عشق، نشان دهندۀ نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی، ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جایگاه واقعی خود، تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در رأُس آنان آمریکا و شوروی را بیاموزد. " (75)

روحانیت به عنوان قشری که افزون بر هزار سال پناهگاه محرومان بود، (76) بیش از سایر اقشار مورد خطاب امام خمینی قرار دارد و برای حفظ افتخار حامی محرومان بودن و پرهیز از پشت کردن به فقرا و مستمندان و پابرهنگان، توصیه و هشدار ‎دریافت می کند. رهبر بزرگ انقلاب اسلامی حمایت از محرومان را از افتخارات و برکات روحانیت و انقلاب و کشور می دانند و می فرمایند:

" این از افتخارات و برکات کشور ما و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته اند و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده اند. " (77)

امام خمینی ضمن آنکه دامن روحانیون اسلام را از تهمتهای ناروایی چون زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین رفتن مبرا می دانند، (78) خدمات فقهای بزرگوار اسلام را کوثر زلال معرفتی می دانند که مستضعفان همیشه از آن سیراب شده اند: (79) "روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. " (80) توصیه به پرهیز از کوتاهی در حمایت از محرومان و لزوم فداکاری و مایه گذاشتن از آبروی خود درا ین راه، از نکات برجسته رهنمودهای مهم امام خمینی به روحانیون است:

 "روحانیون متعهد کشور ما باید خودشان را برای فداکاریهای بیشتر آماده کنند و در مواقع لزوم و ضرورت، از آبرو و اعتبار خود برای حفظ آبروی اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده کنند. " (81)

 علاوه بر این، هشدار می دهند:

"آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنه هاست، چرا که هرکسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. " (82)

طرح مبحث دفاع از محرومان و مستضعفان در سطح جهانی

وسعت و عمق اندیشۀ امام خمینی در همه زمینه ها از جمله در زمینۀ دفاع از محرومان و مستضعفان و فقرستیزی و برقراری عدالت اجتماعی، به طور طبیعی ایجاب می کند، ایشان این مسئله را بسیار فراتر از داخل مرزهای ایران و حتی فراتر از جهان اسلام مطرح کنند. نگاه امام به این موضوع، نگاهی ریشه ای مربوط به همه انسانهاست و در یک کشور و به یک ملت و یا پیروان یک دین خلاصه نمی شود. این بینشی است که رهبر عظیم الشان نهضت اسلامی در خصوص اصل مبارزه با استکبار دارند و معتقدند راهی که انتخاب کرده اند، "آن روز به کمال می رسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند. " ‎(83)‎

همین بینش، کلیۀ جوانب مبارزه را در بر می گیرد، و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در این زمینه تا آنجا پیش می روند که تشکیل جبهه قدرتمند اسلامی - انسانی (وسیعتر از جهان اسلام) برای سروری پابرهنگان جهان (84) را توصیه می کنند، و ضمن معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان پناهگاه همیشگی مسلمانان آزادۀ جهان، (85) آمادگی این نظام اسلامی را برای تامین نیازهای سربازان اسلام اعلام می نمایند و در مرحله ای بالاتر تصریح می فرمایند:

" من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور می دهم که در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالا بردن آموزشهای عقیدتی و نظامی و توسعۀ تخصصهای لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند و این کشور را برای دفاع از ارزشهای اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان در آمادگی کامل نگهدارند و مبادا توجه به ‎ برنامه های دیگر موجب غفلت از این امر حیاتی گردد. "(86)

در خصوص جهان اسلام، امام خمینی طرح تاسیس یک دولت اسلامی با جمهوریهای مستقل و آزاد توسط مستضعفان جهان را توصیه می کنند، (87) و پیروی عملی از سیاست فقرزدایی توسط نظام اسلامی را موجب قطع امید جهانخواران و گرایش ملتها به انقلاب اسلامی می دانند:

"بدون شک جهانخواران به همان میزانی که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانۀ ملت واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از محرومان در هراس اند و مسلم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر می شود. " ‎(88)‎

پی نوشت ها

‎‎1. مولای متقیان حضرت علی - علیه السلام: نهج البلاغه - خطبه 131

 2. قرآن کریم: سوره الذریات آیه 56 «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ای لیقربون.

 3. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 371.

 4. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 371.

 5. ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 172-173.

 6. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86-87.

 7. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86-87.

 8. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 426-427.

 9. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86-87.

 10. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص86-87.

 11. ر.ک: صحیفه امام، ج 20 ص340-342.

 12. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 84-86.

 13. ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 215-.216

 14. ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 312-313.

 15. ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص332-334.

 16. ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 250-252.

 17. ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص339-340.

 18. ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 317-318.

 19. ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص252-253.

 20. ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 483-484.

 21. ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص483-484.

 22 ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 486-487.

 23. ر.ک: صحیفه امام، ج 13 ص 487-489.

 24. ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 448.

 -25. ولایت فقیه، صفحه 55.

 26. ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 6-7.

 27. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 1-2.

 28. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 2-4.

 29.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 99-100.

 30.ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 263-264.

 31.ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 250-252.

 32.ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص250-252.

 33.ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 215-216.

 34.ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 327-328.

 35.ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 327-328.

 36.ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 261-262.

 37. ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 342-343.

 38.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 342-343.

 39.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 443-450.

 40.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 443-450.

 41.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 232-233.

 42.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، 86-87.

 43.ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 425-426.

 44.ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 366-367.

 45.ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 279-280.

 46.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 23-25.

 47.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 159-161.

 48.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 340-342.

 49.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 342-343.

 50.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86-87.

 51.ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 172-173.

 52.ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 404.

 53.ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 473-474.

 54.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 84-86.

 55.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 10-11.

 56.ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 374-377.

 57.ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 374-377.

 58.ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 195-198.

 59.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 19-23.

 60.ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 327-328.

 61.ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 261-262.

 62.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 86-87.

 63.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 89-90.

 64.ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 263-264.

 65.ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 376-377.

 66.ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 213-214.

 67.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 19-20.

 68.ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 442-443.

 69.ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 195-198.

 70.ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 18-20.

 71.ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 239-240.

 72.ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 443-444.

 73.ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 460-462.

 74.ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 117-118.

 75.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 145-146.

 76.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 340-342.

 77.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 340-342.

 78.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 274-277.

 79.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص274-277.

 80.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص274-277.

 81.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 96-100.

 82.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 96-100.

 83.ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 416.

 84.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 90-92.

 85.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 90-92.

 86.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 356-359.

 87.ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 448-449.

 88.ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 340-342.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان