مقدمه
مذهب تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی تقریباً همزمان با ظهور اسلام ایجاد شد. (مظفر 1368، 34) ادعای اصلی پیروان این مذهب حقانیت جانشینی حضرت علی علی بعد از حضرت محمد ولایة علی بن ابیطالب حصنی بود که به باور پیروان تشیع، پیامبر در واقعه ی غدیر خم در سال آخر حیات خود این موضوع را علناً اعلام کرده بود. همچنین یکی از عناصر کلیدی در ادامه ی حیات تشیع وجود عالمان دینی بوده که وظیفه ی انتقال و گسترش آموزه های ائمه ی شیعه را به پیروان بر عهده داشته اند. نقش عالمان دینی و تأثیرگذاری آنان بر جامعه در طی دوره بالیده شدن مذهب رو به تزاید بوده است. (مطهری بی تا، 58 - 59) در این زمینه دوره ی صفوی اهمیت بسزایی دارد و به دلیل همکاری خاصی که میان علمای شیعه و شاهان صفوی ایجاد گردید، نقش علما در اداره ی جامعه پررنگ تر شد. (نقیب زاده 1382، 47) یکی از مهم ترین عواملی که می توان در بررسی نقش و جایگاه روحانیان در جامعه به آن توجه کرد، مفهوم اندیشه سیاسی شیعه است. به واقع سیاست، با توجه به محتوای آموزه های اسلامی و به طور خاص شیعی هیچ گاه در مذهب شیعه مغفول نبوده است. (حکیمی بی تا، 55 - 56) به طور خاص ظهور امام خمینی به عنوان مرجع دینی نقطه ی عطفی در اندیشه ی سیاسی شیعه محسوب می شود که دوره های پیشین را به دوره ای یک سره نوین متصل می کند. (الگار 1360، 36) امام خمینی در اندیشه ی سیاسی خود تقابل شدید و مبارزه با رژیم حاکم را در دستور کار قرار داد که پیش از آن سابقه نداشت. بنابراین اندیشه ی سیاسی امام خمینی پس از دوره های تاریخی الف: شورش ها و قیام های پراکنده، (فلاحی 1393، 21 - 30) ب: همکاری با سلطان عادل، ج: اختلاف نظر و نهضت- های مقطعی (نظیر تنباکو) و د: مشروطه خواهی، دوره ی جدیدی را پدید آورد که در آن مبارزه -ی منسجم و گسترده علیه رژیم حاکم در جهت حذف کامل سلطنت، درونمایه ی اصلی آن بود. (نقیب زاده 1382، 46 - 47)
از سوی دیگر یکی از عناصر دائمی و مهم مذهب شیعه توجه به عنصر فداکاری و شهادت از منظر قیام امام حسین علی است که تقریباً همزمان با حیات خود ائمه و از طریق برگزاری مجالس عزاداری مورد توجه پیروان این مذهب قرار گرفت. (خمینی 1385، 3؛ مظفر 1368، 86؛ تقی زاده داوری 1386، 40 - 48) بارزترین و هدفمند ترین اثر اندیشه ی سیاسی شیعه در برگزاری مراسم عزاداری را می- توان در دوره ی نهضت امام خمینی یافت. وی به روش های سنتی عزاداری که عمدتاً غیرسیاسی و صرفاً عاطفی - احساسی بود، اعتراض داشت و با اصرار خواستار تغییر اساسی در کیفیت برگزاری مراسم عزاداری بود.
موضوع پژوهش حاضر بررسی تأثیر اندیشه ی سیاسی امام خمینی در دوره ی مبارزه با رژیم پهلوی بر درونمایه و صورت بندی مراسم عزاداری عاشورا در محرم سال 42 است، و پرسش اصلی آن چگونگی تغییرات در عزاداری آن سال است. برای این منظور ابتدا اندیشه ی سیاسی امام خمینی در دوره ی مورد نظر تبیین شده و سپس به بررسی چگونگی تأثیر نظرات وی بر مراسم عزاداری پرداخته شده است. روش تحقیق مطالعه تاریخی - تطبیقی تفسیرگراست که مبتنی بر «رهیافت های کیفی» و «مطالعه عمیق و همه جانبه ی تعداد محدودی از موارد» است. (ایمان 1393، 140 - 141) نمونه ها به صورت غیرتصادفی و هوشمند و در جهت یافتن پاسخ به پرسش اصلی پژوهش انتخاب شده اند. در استفاده از منابع نیز، اکثر قریب به اتفاق استنادات در این پژوهش از منابع دست اول (شامل خاطرات حاضران و مشاهدات مأموران ساواک حاضر در صحنه) است و در چند نمونه ی معدود از منابع دست دوم، شامل کتاب های تاریخ نگاری پژوهشگران تاریخ معاصر، نیز بهره گرفته شده است.
چارچوب نظری
مقدمه ای بر اندیشه ی سیاسی شیعه
برداشت علمای شیعه از آموزه های پیشوایان تشیّع این بوده که هر حاکمی در زمان غیبت غاصب است و به علت آنکه حق حاکمیّت امام غایب را غصب کرده همکاری با او حرام محسوب می شده است. این برداشت بدون آنکه در حقّانیت آن تعارضی میان تفکّرات مختلف علما وجود داشته باشد مرسوم و مقبول بود. (عنایت 1372، 55) با تأسیس صفویه دورانی مهم و البته جدید در تاریخ سیاسی ایران آغاز می شود که می توان آن را «دوران مشروعیت و تقرب به حاکم عادل» نامید. (احمدی و جاسم نژاد، 1394، 46) در شروع دوره ی قاجار نیز می توان چنین دیدگاهی را یافت. یعنی علمای مطرح شیعه در بدو سلطنت قاجار تصور می کردند امکان برقراری رابطه ای مشابه روابط حسنه ی دوره ی صفوی موجود است. (خالقی نژاد، 1390، 142) این همکاری در طول سلسله ی قاجار به دلایل مختلف کم- رنگ شد. (آبراهامیان 1377، 52) در مقطع انقلاب مشروطه، هر چند فکر تحدید حاکمیت و ایجاد مشروطه تا حد زیادی با حمایت روحانیون دینی پدیدار گشت ولی در نهایت فعالان روحانی در نهضت مشروطه به دلیل انحرافات پدید آمده در آن، از مشارکت در انقلاب پشیمان شدند. (الگار 1396، 314) پس از فوت آیت الله بروجردی و با مطرح شدن نام امام خمینی در واقع دور جدید از اندیشه ی سیاسی شیعه که در آن به همکاری با رژیم رأس کار خاتمه داده می شد و تقابل به منظور حذف سلطنت در دستور کار قرار می گرفت، آغاز شد. بنابراین مشاهده می شود که اولاً می توان پدیده ای تحت عنوان اندیشه ی سیاسی شیعه را در مشی علمای دینی شناسایی کرد و ثانیاً این پدیده هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی سیر تطور چشمگیری از بدو پیدایش تا به امروز داشته است.
اندیشه ی سیاسی امام خمینی
نقش امام خمینی در شکل دادن به اندیشه ی سیاسی شیعه بسیار مهم است. وی در واقع از سنین جوانی به مسائل سیاسی علاقمند بوده است. یکی از اولین کنش های سیاسی او نگارش کتاب «کشف الاسرار» است که در پاسخ به شبهه افکنی های دوره ی بعد از اخراج رضاشاه از کشور نگاشته شده است. (جعفریان 1389، 52 - 54؛ الگار 1360، 63 - 64) بنا به نظر برخی پژوهشگران امام خمینی در این کتاب از تشکیل حکومت اسلامی بحث کرده است و نقدی بسیار جدی به عملکرد رضاشاه وارد کرده است. (آبراهامیان 1377، 522) از بررسی کلیت نظرات وی در طول سال های منتهی به 1342 چنین برمی آید که امام خمینی با اساس وجود خاندان پهلوی در رأس اداره کشور به شدت مخالف بوده ولی به دلیل حفظ جایگاه مرجعیت اعلام علنی مخالفت خود و مقابله با رژیم حاکم را تا زمان فوت آیت الله بروجردی مخفی نگاه داشته است. (جعفریان 1389، 253)
شروع مقابله ی علنی امام خمینی با رژیم پهلوی به سال 1341 بازمی گردد که در 16 مهر آن سال «لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی» به تصویب دولت علم رسید که متضمن «حذف اسلام از شرایط نمایندگی مجلس، سوگند به کتاب های آسمانی و تساوی کامل حقوق زن و مرد و شرکت زنان در انتخابات» بود. این لایحه با مقاومت علمای قم در آذر همان سال لغو شد (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378، 17 - 19) ولی متعاقب آن شاه اعلام کرد که قصد دارد برای «انقلاب سفید» که عمده ی آن مربوط به اصلاح اراضی می شد، رفراندوم برگزار کند که مجدداً با مخالفت جدی علما و به طور خاص امام خمینی روبرو شد. مأموران ساواک دوم و سوم فروردین سال 42 به مدرسه ی فیضیه حمله کردند و ضمن کشتار و ضرب وشتم طلاب، شروع برخورد سهمگین حاکمیت با طبقه ی روحانی را به وضوح نشان دادند. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378، 21 - 24) متعاقب این واقعه امام خمینی حداکثر استفاده ی ممکن از حمله به فیضیه را انجام می دهد و با اصرار، محرم پیش رو را (خرداد 42) تبدیل به صحنه ی افشای اعمال و مقاصد رژیم از حمله به نهاد روحانیت و دین می کند.
مقدمه ای بر عزاداری شیعیان
همان طور که در بالا آمد، عزاداری بر شهادت امام حسین علی بلافاصله بعد از واقعه ی عاشورا آغاز شد. اما در ایران به طور خاص پس از روی کار آمدن پادشاهان صفوی و بیشتر به دلایل سیاسی به برگزاری مراسم عزاداری اهمیت داده شد. در دوره ی قاجار نیز به دلیل علاقه ی شاهان قاجاری به مراسم عزاداری و این موضوع که آنها بنا به دلایل گوناگون دوست داشتند خود را افرادی مذهبی نشان دهند، مراسم عزاداری مورد تشویق قرار می گرفت. شکل هایی نظیر تعزیه و دسته روی و روضه خوانی و وعظ در دوره ی قاجار هر کدام به شکل مجزا و در مواردی تلفیقی شناخته شده بودند. (منظورالاجداد 1380، 168) در دوره ی پهلوی در واقع در قراردادی نانوشته مردم و روحانیت و حتی حاکمیت پذیرفته بودند که سلطنت پهلوی علاقه ای به بسط اعتقادات شیعی و از جمله عزاداری محرم ندارد و حتی مخالفت و معاندت نیز دارد و این موضوع سبب شد که پتانسیل بسیار قدرتمند و ابزاری که قرن ها در نوعی کشمکش میان روحانیت و مردم و حاکمیت نقش آفرینی می کرد، صرفاً در اختیار مردم و بخشی از روحانیت مرتبط با بدنه ی مذهبی اجتماع قرار گیرد. به بیان دیگر، بی اعتنایی حاکمان وقت به اثرگذاری مراسم عزاداری موجب شد که نتوانند از آن استفاده کنند و از همین نقطه نیز آسیب پذیر شدند.
یافته های پژوهش
امام خمینی برداشتی کاملاً متفاوت از مراسم عزاداری داشت و اصل برگزاری مراسم مختلف به خصوص روضه خوانی و دسته روی را سیاسی و در جهت مبارزه با ظلم و ستم می دانست. (خمینی 1385، 7 - 8) این موضوعی بود که هر چند در برهه های مختلف تاریخ سیاسی شیعه مورد اشاره و تأکید قرار گرفته بود (الگار 1360، 22 - 23) و نزدیک ترین آن به لحاظ زمانی نیز مراسم عزاداری سیاسی در دوره ی مشروطه بود (غفاری و مرشدی زاده و خدادادی 1391، 68)، ولی هرگز به شکلی هدفمند و نظام مند مورد آزمایش قرار نگرفته بود و این در واقع نخستین بار بود که مرجعیت شیعه به عنوان راهنما و مرشد چگونگی برگزاری مراسم عزاداری را از حیث درونمایه و صورت بندی تعیین می کرد. مطابق نظر برخی پژوهش گران عزاداری تا پیش از این دوره بیشتر صرفاً «مصیبت و عزا و خالی از هرگونه حماسه و پیام» بوده است. (حکیمی بی تا، 263 - 265)
شروع جدی بهره گیری از مراسم عزاداری در تقابلات سیاسی میان بدنه ی مذهبی متشکل از مرجعیت مبارز و مردم متدین در خرداد سال 1342 همزمان با دهه ی اول ماه محرم بود که در فروردین همان سال واقعه کشتار و ضرب و جرح طلبه های مدرسه ی فیضیه صورت گرفته بود. در این زمان امام خمینی رسماً از طریق سه مجرا تلاش کرد که مبارزه ی سیاسی را که آغاز کرده بود به مراسم عزاداری وارد نماید. مجرای اول جمع آوری و متشکل کردن هیئت های عزاداری در تهران بود که منجر به تشکیل جمعیت هیئت های مؤتلفه اسلامی شد. (فلاحی 1393، 76 - 77) در واقع امام خمینی بعد از واقعه ی فیضیه خود از سران چند هیئت مذهبی و مبارز تهران دعوت کرد که به قم بیایند و در آنجا از آنها خواست که خط مشی عزاداری های محرم پیش رو (سال 42) را به افشای رژیم سوق دهند. (فقیه حقانی 1384، 184) این مجرا با توجه به اراده ای که نزد مؤسسان هیئت های مؤتلفه وجود داشت، بسیار مؤثر بود و در طول دهه ی اول محرم سال 1342 بخش قابل توجهی از مظاهر عزاداری سیاسی در تهران را راهبری کرد. مجرای دومی که امام خمینی انتخاب کرد، توجه به خطبا و وعاظی بود که به لحاظ سیاسی و مبارزاتی با وی همراه بودند. مهم ترین این اشخاص محمدتقی فلسفی واعظ مشهور ایران بود که محبوبیتی فراوان در نزد مردم داشت و حتی رژیم هم برای او احترام قائل بود. فلسفی که در سال 41 نامه ای از امام خمینی دریافت کرده بود و در همان زمان نیز همراهی با وی را پذیرفته بود (مظاهری 1387، 163)، این بار نیز قبول کرد به رژیم و به خصوص دولت علم انتقاد کند و فضای عزاداری را از حالت منفعل و غیرسیاسی به سیاسی تغییر دهد. دیگر وعاظی که در طول دهه ی اول محرم این سال سخنرانی سیاسی ایراد کردند، عمدتاً از شاگردان و یاران امام خمینی بودند که در سال های بعد هم جزء روحانیان مبارز علیه رژیم قرار گرفتند. خاطره ای که شهید محلاتی از امام خمینی نقل می کند، گویای نوع نگاه امام خمینی به کارکرد عزاداری در دوره مبارزه است:
محرم در پیش بود امام مرا خواستند و فرمودند: بروید وعاظ تهران و سران هیئت ها را جمع کنید تا در محرم امسال بتوانیم حداکثر بهره برداری را بکنیم. دستورالعملی هم در این زمینه به من دادند. اعلامیه ای هم دادند که در ماه محرم در دسته جات و سینه زنی ها جنایات شاه و جریان فیضیه [برای مردم] تشریح شود و ما حداکثر بهره برداری را از این جریان بکنیم.
(نقیب زاده 1382، 154)
اما مجرای سوم که به نوعی دو مجرای پیشین مقدمه ای بر آن محسوب می شوند، عملکرد خود امام خمینی در طول این دهه است. او هر شب به هیئت های مختلف در قم می رفت و زمینه را برای اتفاقی مهم در روز عاشورا فراهم می آورد. (فلاحی 1393، 103 - 104) از برخی اسناد چنین برمی آید که امام خمینی به اطرافیان خود توصیه کرده بود روزهای ابتدایی دهه ی محرم را ملایم شروع کنند و صحبت ها و اعتراضات تند را برای چند روز آخر و به خصوص روز عاشورا بگذارند. (فلاحی 1393، 85) در روز عاشورا امام خمینی در مدرسه ی فیضیه سخنرانی بسیار تندی علیه شاه انجام داد و ضمن مقایسه ی او با یزید، خواستار اصلاح وضع شد. (مظاهری 1387، 175) سخنرانی امام به شدت تند بود و موجب شد که شاه به تحریک علم با دستگیری وی موافقت کند و این موضوع مقدمه ی پیروزی مبارزه ی امام خمینی علیه رژیم پهلوی را فراهم آورد. باید به این مهم توجه داشت که دلیل اصلی توفیق امام خمینی در راه اندازی مبارزه از طریق مجاری ذکر شده، اهمیت جایگاه او به عنوان مرجع تقلید شیعیان است. به این وسیله سیاستی که امام خمینی در طول سال های 1320 (اخراج رضاشاه از ایران) تا 1340 (فوت آیت الله بروجردی) در راستای تقویت جایگاه مرجعیت شیعه به کار بسته بود، مستقیماً در اجرای موفقیت آمیز مبارزات او مؤثر واقع شد. دلیل دیگر این توفیق نیز اهمیت خاص مراسم عزاداری در فرهنگ شیعی بود که حاکمیت وقت از آن کاملاً غافل بود.
بدین ترتیب با هدایت امام خمینی و از سه مجرای یاد شده درونمایه ی و صورت بندی عزاداری در سال 1342 دگرگون شد. در ادامه تغییرات درونمایه و صورت بندی عزاداری در محرم آن سال مورد بررسی قرار می گیرد:
درونمایه
هر چند در طول سالیان دراز، عزاداری بیشتر صبغه ی احساسی - عاطفی یافته بود ولی روح جمعی شیعه نسبت به این واقعیت که امام حسین علی بر سر امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با حکومت فاسد بنی امیه قیام کرده و به شهادت رسیده بود، عمیقاً آگاهی داشت و همان طور که پیشتر نیز مورد اشاره قرار گرفت در برهه های زمانی مختلف این درونمایه ی حماسی و سلحشورانه و ظلم ستیز در مراسم عزاداری مورد اشاره قرار می گرفت و حتی انگیزه بخش مبارزان سیاسی نیز بود. امام خمینی رهبری جریانی را بر عهده گرفت که روح جمعی آن معتقد بود، به دلیل آنکه ظلم و ستم و اسلام ستیزی رژیم پهلوی کاملاً مشابه فساد دربار اموی است، لذا باید مشی شیعیان نیز مشابه مشی امام حسین علی باشد. به این ترتیب یکی از مهم ترین و ماناترین استعاره های مبارزه ی انقلابی امام خمینی در سال 42، یعنی استعاره «شاه، یزید زمان» شکل گرفت. در ادامه به برخی از نمونه های «صریح» این استعاره در سخنرانی ها، اعلامیه ها و نوحه خوانی های سال 1342 اشاره می شود. البته پیشتر تأکید بر این نکته ضرورت دارد که این نمونه های صریح خود گویای روح حاکم بر جریان مبارز آن دوره است و نشان از این دارد که این استعاره در نظام فکری آنها کاملاً جاافتاده و منطقی می- نموده است.
نمونه 1:
امام خمینی پیش از شروع ایام محرم در اعلامیه ای چنین نوشت:
حضرات مبلغین عظام، هیئات محترم و سران دسته های عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه ی دینی خود را در این ایام، در اجتماعات مسلمین ادا کنند. از سید مظلومان فداکاری در راه شریعت را فراگیرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند. لا تهنوا و تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین. آقایان بدانند که خطر امروز برای اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست. .. در نوحه های سینه زنی از مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت یادآور شوید. (فلاحی 1393، 78 - 79)
همان گونه که دیده می شود در این اعلامیه امام خمینی، رژیم حاکم را با حکومت بنی امیه که امام حسین علی برای مبارزه با آن به شهادت رسید مقایسه کرده است.
نمونه 2:
سخنرانی امام خمینی در عصر روز عاشورا در مدرسه ی فیضیه ی قم مهم ترین واقعه محرم سال 1342 محسوب می شود که منجر به دستگیری وی شد. امام خمینی در بخشی از سخنرانی چنین می گوید:
... اگر بنی امیه و دستگاه یزید تنها با حسین سر جنگ داشتند که آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زن های بی پناه و اطفال بی گناه مرتکب شدند؟. .. بر نظرم می گذرد که آنها با اساس سروکار داشتند.
بنی هاشم را نمی خواستند. .. همین فکر امروز در سرزمین ایران به نظر می رسد. با بچه های 16 - 17 ساله های ما چه کار داشتند؟. .. لکن این فکر پیش می آید که این ها با اساس مخالف اند. با بچه ها مخالف نیستند؛ این ها نمی خواهند که اساس موجود باشد. این ها نمی خواهند در این مملکت قرآن باشد. (مظاهری 1387، 175 - 176)
مجدداً مشاهده می شود که امام خمینی این همانی میان سیاست دستگاه یزید و پهلوی ایجاد کرده است و استعاره ی یزید زمان را برای مخاطب خود تقویت می کند.
نمونه 3:
سخنرانی امام خمینی در جمع بازاریان تهران در تاریخ نهم خرداد سال 1342 مصادف با ششم محرم:
ما افتخار می کنیم که مانند سید الشهدا روز عاشورا کشته شویم، و بچه های ما را اسیر و اموالمان را غارت نمایند. در عوض اسم ما تا ابد باقی خواهد ماند. اولاً کار این ها با یزید هیچ فرقی نمی کند؛ ثانیاً اگر بخواهند چنین عملی را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بکوبند و مردم را به قتل برسانند، ما نیز از هم اکنون مانند حسین اعلام می کنیم: هر که با ماست به طرف ما بیاید و هر کس که با ما نیست به سمت لشکر یزید برود. یکی از کسانی که باید در راه حضرت سیدالشهدا آغشته به خون خود شود، خمینی است. حال که چنین است، باید روز عاشورا را در قم، کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم، و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از اینکه در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم. (خمینی 1378، 240)
این بریده از سخنرانی امام خمینی شاید گویاترین و کامل ترین نمونه از استعاره ی مدنظر این پژوهش در خصوص تداعی این همانی میان رژیم پهلوی و دستگاه بنی امیه باشد.
نمونه 4:
بخشی از سخنرانی محمدتقی فلسفی در خصوص واقعه ی فیضیه:
این واقعه ثابت می کند که اخبار وقایع کربلا و صدماتی که بر اهل بیت رسول اکرم ولایة علی بن ابیطالب حصنی و جوانان و زن و بچه های آنها وارد ساختند، کاملاً درست است، و آنچه در فیضیه گذشت، شاهدی بر این مدعا و نمونه ی فاجعه ای است که واقعیت داشته است. (فلاحی 1393، 69)
در این نمونه نیز استعاره ی یزید زمان به صورت مستتر مشاهده می شود.
نمونه 5:
گزارشی است از ساواک که به تحلیل سخنرانی های محمدتقی فلسفی در روزهای انتهایی دهه ی اول محرم سال 1342 پرداخته است:
دو سخنرانی شیخ محمدتقی فلسفی در مسجد ترک ها در روزهای یک شنبه و دوشنبه هفته ی جاری با انتشار اعلامیه خمینی - عکس های متعدد و فراوان او در پایتخت و شعارهای کنایه -داری که بر علیه شاه «به نام یزید» و «دستگاه یزیدی» و «مریدان یزید» می داد عکس العمل بسیار بدی در بین توده ی مردم داشت.... در روز 11 و 12 محرم حداقل یکصدهزار نفر نطق فلسفی را گوش داده اند. اگر موعظه ی ملاها در مساجدِ ختم باشد، خطرش کمتر از موعظه بر بالای منابر در ایام سوگواری است. زیرا در آنجا طرف کلام وعاظ طبقات دوم و اول است ولی در روی منابر سوگواری طرف مردم «عوام» و هیجان افکار آنها کنترلش مشکل است. .. (سلیمی 1386، 237)
مشاهده می شود که اعضای ساواک نیز کاملاً به پررنگ بودن استعاره ی یزید زمان در مبارزات سال 42 پی برده اند و اثر آن را در میان مردم مهم ارزیابی می کنند.
نمونه 6:
یکی از شعارهایی که دسته های عزاداری که هیئت های مؤتلفه در روز عاشورا هماهنگ کرده بودند این بود:
تا کی داری تو شور و شر، یابن مرجانه / کاخت کنیم زیر و زبر یابن مرجانه (فلاحی 1393، 98)
آن گونه که در اسناد ذکر شده شعار بالا در مسیر بازگشت دسته های عزادار از دانشگاه تهران به سمت بازار و در اطراف کاخ مرمر گفته شده و تشبیهی میان سران رژیم (به احتمال زیاد: شاه) و عبیدالله ابن زیاد در آن وجود دارد.
نمونه 7:
در یکی از منابع تاریخ نگاری انقلاب اسلامی آمده است:
«سید عبدالکریم هاشمی نژاد در سخنرانی خود در 8 خرداد [سال 42] در مسجد مروی. . ضمن محکوم کردن فاجعه ی مدرسه ی فیضیه و تعلل دستگاه قضایی در شناسایی مسببین این حادثه، سرنوشت دستگاه یزید را برای حکومت پهلوی پیش بینی کرد.» (سلیمی 1386، 67)
همانگونه که مشاهده می شود در این نمونه یکی از شاگردان و یاران امام خمینی صراحتاً رژیم حاکم را با دستگاه بنی امیه مقایسه کرده است.
به جز این هفت نمونه که ذکر شد موارد پرشمار دیگر در محرم سال 1342 و سال های بعد از آن وجود دارد که نشان از اهمیت و اساسی بودن استعاره و مقایسه میان وضعیت آن دوره با دوره ای که امام حسین علی علیه یزید قیام کرد را نشان می دهد.
صورت بندی
قسمت بسیار مهم پژوهش حاضر که فقدان آن به شدت در ادبیات موضوع حس می شود و کمتر کسی به سراغ آن رفته چگونگی ایجاد تغییرات در صورت بندی و فرم عزاداری است. ذکر این توضیح ضروری است که ادبیات پژوهش در حوزه ی صورت بندی عزاداری، بیشتر نگاهی تک ساحتی به فرم اجرای آیین داشته و از این منظر پس زمینه های فکری و بن مایه های اعتقادی آن را نادیده می انگاشته است. به این معنا نگاهی که پژوهش گران به آیین هایی چون روضه خوانی و یا تعزیه و یا سایر مظاهر عزاداری داشته اند، نگاهی عرفی یا اسطوره ای بوده است. در حالی که به منظور احراز نگاهی جامع تر نسبت به منظومه ی آیین های سوگوارانه، نباید از تأثیر و تأثرات پس زمینه های مذکور در صورت بندی این گونه مراسم و آیین ها غافل بود. حال این پرسش پدید می آید که با توجه به تغییر درونمایه ای مورد اشاره در بالا، آیا تغییری در صورت بندی مراسم محرم سال 42 قابل مشاهده است؟ پاسخ به این پرسش به صورت کوتاه مثبت است و در ادامه نمونه هایی از این تغییرات مورد اشاره قرار می گیرد:
تبدیل دسته به تظاهرات
بدون تردید مهم ترین و برجسته ترین واقعه ی عاشورای 42 در تهران، دسته ی عزاداری بزرگ از میدان شاه سابق به سمت دانشگاه تهران بوده است که بیشترین بازتاب را در اسناد ساواک داشته و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در خاطرات یکی از فعالان سیاسی آن دوره آمده است:
در همان اوان، هیئت های مؤتلفه ی اسلامی طرحی را برای روز عاشورا تهیه کرد که بر اساس آن، قرار شد در روز عاشورا راهپیمایی سازمان یافته و منظمی به راه بیندازیم. راه پیمایی از مدرسه ی علمیه در کنار مسجد حاج ابوالفتح واقع در میدان شاه، میدان قیام فعلی شروع می شد و در جلوی دانشگاه تهران پایان می یافت. قرار بود راهپیمایان پلاکاردهایی را حمل کنند که روی هر کدام عکسی از امام الصاق شده باشد و فقط به شعارهایی پاسخ دهند که از طرف مسئولان مربوط به جمعیت هیئت های مؤتلفه اعلام می شد. همچنین مقرر شد قرآن هایی را با خود برداریم و از روی آنها آیاتی تلاوت کنیم که اگر نیروهای امنیتی به صفوف راهپیمایان حمله کردند، بگوییم رژیم به قرآن حمله کرده است. (توکلی بینا 1383، 62)
این دسته ی عزاداری که اولین حرکت آشکار هیئت های مؤتلفه ی اسلامی بود، مظهر ایجاد بسیاری تغییرات در صورت بندی عزاداری سال 42 بود. مهم ترین تغییر، تبدیل مفهوم دسته ی عزاداری به تظاهرات است. البته واضح است که خود برگزارکنندگان لااقل در زمان برگزاری قائل به چنین تفکیکی نبوده اند ولی از مشاهدات مأموران ساواک و اسناد این سازمان چنین برمی آید که شکل برگزاری یک سره با دسته روی سنتی متفاوت بوده است. به طوری که در اسناد ساواک از آن تحت عنوان «دمونستراسیون» یا تظاهرات یاد شده است:
... مجموع کسانیکه در این دمو [ن] ستراسیون نیمه مذهبی شرکت دارند از 8 هزار نفر بیشتر و اکثراً بازاریها - دانشجویان و طلاب مصدقی - تودئی و نهضت آزادی می باشند. ..
(قیام 15 خرداد ج 2 1378، 378)
توضیحی که شهید مهدی عراقی در سخنرانی خود در سال 1357 در خصوص کیفیت برگزاری این دسته ی عزاداری می دهد تا حدی دلیل این که این دسته به کرات در اسناد ساواک تحت عنوان «دمونستراسیون» یاد شده را مشخص می کند:
[سئوال یکی از حضار:] این راهپیمایی گروه به سبک همان سینه زنی بود؟
حاج مهدی عراقی: پلاکارد بود، به حضورتان عرض کنم فرض کن ده متر به ده متر همین دمی که من گفتم، می گفتند، بعد فاصله اش یک نفر قرآن می خواند، دومرتبه بعد دسته بعدی شروع می کردند به دم دادن. (عراقی 1370، 181)
با توجه به این نکته به اهمیت فرم و صورت بندی دسته عزاداری روز عاشورا می توان پی برد. دسته ای که به گواهی اسناد ساواک جزء «دمونستراسیون» شمرده می شود و به آن عبارت «نیمه مذهبی» اطلاق می شود ولی در عین حال هم برگزار کنندگان و هم مأموران رژیم قائلند که گونه ای عزاداری است. گفته مرحوم عراقی هم همین موضوع را تأیید می کند. در واقع می- توان دسته ی عزاداری روز عاشورا را واریاسیونی از عزاداری سنتی دانست که گرچه ارتباطش را با ریشه ی اصلی خود به هیچ عنوان از دست نمی دهد، در عین حال هم به لحاظ درونمایه و هم صورت بندی نوین و هنجارگریز است. البته به غیر از مسیر طولانی که به دانشگاه تهران ختم می شد عناصر دیگری نیز باعث می شد که این دسته روی، یک دسته روی معمولی نباشد و بیشتر شبیه تظاهرات باشد که به برخی از آنها در ادامه اشاره خواهد شد.
تبدیل نوحه به شعار
اشعارِ نوحه ها همواره یکی از ارکان مراسم عزاداری بوده اند. در محرم سال 42 یکی از مسائلی که بسیار مورد توجه معترضان به رژیم حاکم قرار داشت، تأکید بر تغییر در اشعار عزاداری بود به نحوی که از منظری دیگر در زمان اجرا، نوحه محسوب نشده و به نوعی شعار یا رجزخوانی تبدیل می شده اند. اعضای هیئت های مؤتلفه در خاطرات خود تأکید دارند که برای تحقق تغییرات مدنظر خود با فعالان هیئات مهم تهران رایزنی کرده اند:
... یک مشت مداحهای سرشناس هم که خود ماها می شناختیم راه افتادیم دیگر. مثل حاج عباس زری باف، حاج ناظم، این چیزها که به حساب معروف هستند توی مداحها که مداحهای دیگر هم تقریباً دنباله رو این ها هستند. .. خلاصه یکی یکی راه افتادیم رفتیم خانه هایشان و صحبت کردیم. از همه شان قول گرفتیم که شعرهایی که می سازند، نوحه هایی که می گویند، همه اش در رابطه با مدرسه فیضیه باشد امسال. (عراقی 1370، 174 - 175)
در میان نوحه هایی که در محرم سال 42، اجرا شده دو نوع کلی قابل شناسایی است.
الف: نوحه ها و یا شعارهایی که به صورت مستقیم به مضامین روز اشاره داشته اند:
نمونه 1:
بعد از وقایع فیضیه و در محرم 1342 از سوی امام و مراجع دستور آمد که می بایستی نوحه- هایی با مضامین انقلابی در هیآت خوانده شود. این همان سالی بود که امام فرمودند من سینه ام را برای اصابت سرنیزه ها آماده کرده ام. مرحوم خوشدل تهرانی شعری سرود که هیئت بنی فاطمه در بازار خواند و مردم حاضر در بازار کفاش ها همصدا با مشت های گره کرده، در حالی که نیم متر به هوا می پریدند، این شعار را جواب می دادند. مردم هم همه ی هیئت ها را ول کرده بودند آمده بودند جزء بنی فاطمه.
بنی فاطمه هم به این صورت بود که شده بود دانشگاه این بچه های بی سواد، بچه های دیپلمه، لیسانسیه. هر کس هر جا نمی توانست چیزی بگوید می آمدند توی هیئت بنی فاطمه و دق دلی خود را خالی می کردند. شعر خوشدل این بود:
عباس مه لقا عباس مه لقا / سقای کربلا
شد دو دستش جدا / واویلا، واویلا
فرمود والله ان قطعتموا یمینی / شد موسم یاری مولانا الخمینی
ای اهل عالم، الله اکبر
روز بعد، روز دهم به یادبود شهدای فیضیه. .. مردم چنین گفتند روز عاشورا:
چون طرف شد یزید با قرآن مجید / خون شاه شهید، ریخت در کربلا، واویلا، واویلا
بنیادشان بر باد ده در این قیام، یا صاحب الامر
البته هر کدامش ده دوازده تاست، این شاه فردش است. (فقیه حقانی 1384، 145 - 146)
نمونه بالا خاطرات آقای محمدعلی اسلامی است که خود از مداحان هیئت بنی فاطمه (از هیئت- های مهم تهران) در سال 42 بوده و نشان از ایجاد تغییرات در سرایش و اجرای نوحه ها دارد.
نمونه 2:
... هیئت ما روز عاشورا [سال 42] بیرون آمد. وقتی از پاچنار بیرون آمدیم، سرتاسر بازار کفاش ها، خیاط ها و بزازها مملو از جمعیت بود و یکی از شعارهایی که سر می دادیم، یک مصرعش این بود:
شد موسم یاری مولانا الخمینی
این شعارها را جوانی به نام قاسم امینی سروده بود که به رحمت ایزدی پیوست. او سروده بود و برادر بنده هم می خواند. عده ای به ایشان اعتراض می کردند که این شعارها تند است، نخوان! ممکن است مزاحم تو شوند، یا اینکه هیئت را تعطیل کنند و اعضای جلسه را بگیرند. ایشان هم از آن خانه می خواستیم بیرون بیاییم، این شعارها را سرنداد، وقتی به بازار رسیدیم، در پاچنار، جلوی نانوایی سنگکی، بالای چهارپایه رفت و این شعارها را سر داد. (باقری 1375، 77)
نمونه بالا از خاطرات آقای سیداسماعیل زریباف از گردانندگان هیئت بنی فاطمه در دوره ی مورد نظر است.
نمونه 3:
رسم ما این بود که هر روز به نام یک شهید کربلا، دسته را بیرون می بردیم. روز نهم محرم که رسید، با توسل به حضرت اباالفضل علی و با رجز «والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی» سه دسته را بیرون آوردیم. اما دسته ی چهارم شعار جدیدی می دادند که بازار را می- لرزاند. آن شعار این بود:
قم دشت کربلاست / هر روزش عاشوراست / فیضیه قتلگاست
خون جگر علما / واویلا واویلا / شد موسم یاری مولانا الخمینی (دو بار)
این شعار سرتاسر بازار را گرفت بود. شاید ابتدای این دسته از بازار «دوخته فروش ها» شروع می شد، اما انتهای آن از بازار پاچنار بیرون نیامده بود. وقتی همه ی بازارهای تهران را گشتم، دیدم تمام آنان همین شعار و نوحه را تکرار می کنند. (باقری 1375، 84)
نمونه بالا از خاطرات آقای سید عباس زریباف از مداحان هیئت بنی فاطمه است.
نمونه 4:
هم اکنون دسته ای در قسمت شمالی بازار کفاش ها در حرکت هستند و نوحه زیر را می خوانند قم گشته کربلا - هر روزش عاشورا است - فیضیه قتلگاه است - خون جگر علماء - شد م [و] سم یاری مولایم خمینی - یا صاحب الاعصر (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2 1378، 358)
نمونه ی بالا عین متن گزارش داخلی ساواک تهران مورخ 12 / 3 / 42 است.
لازم است ذکر شود که نمونه های اسناد و خاطرات حاوی نوحه خوانی و شعارهای با مضامین سیاسی روز بسیار زیاد است و ذکر کلیه ی آن ها در حوصله ی این متن پژوهشی نیست.
ب: نوحه های حماسی بدون اشاره مستقیم به مسائل روز
بخش اعظم نوحه خوانی ها اشاره ی مستقیمی به مسائل سیاسی روز نداشته اند ولی به دلیل مضامین حماسی و مبارزه ای خود و احتمالاً طرز اجرا حساسیت برانگیز می نموده اند.
نمونه 1:
... مثلاً دسته ای که از قنات آباد حرکت کرد و حاج اکبر ناظم نوحه خوان آن بود، در بازار، دم کوبنده ای را شروع کرد که خیلی هیجان به وجود آورد و آن این بود: «اگر شود ز قتل من استوار، احکام دین و شرع پروردگار، یا سیوف خذینی، بهر امر دینی» سینه -زن ها این را تکرار می کردند و هیچ عاملی نمی توانست آن را محدود یا کوچک کند. (باقری 1375، 46)
نمونه ی فوق خاطرات آقای رضا حدادعادل از فعالان مذهبی آن دوره و حاضر در مراسم عزاداری تهران است.
نمونه 2:
برگشتیم توی خیابان ولی عصر بسم الله الرحمن الرحیم فعلی (پهلوی سابق) جلوی کاخ مرمر که آن زمان محل اقامت شاه بود رسیدیم یک مرتبه جمعیت برگشتند طرف کاخ و همه ی دست ها را به طرف کاخ تکان می دادند که می گفتند:
«گفت عزیز فاطمه، الا یزید بی حیا، زیر ستم نمی روم» خلاصه مشخص هم بود که خطاب به شاه است. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382، 126)
نمونه بالا مربوط به خاطرات آقای محسن رفیق دوست از فعالان سیاسی و مذهبی دوره ی مورد نظر است. که ضمن ذکر خاطره ی خود اشاره ای به دلالت فرامتنی نوحه ی مذکور نیز داشته است.
ذکر این نکته بسیار اهمیت دارد که در خصوص نوع دوم نوحه خوانی ها به جز مضامین حماسی و مبارزه ای و همین طور نوع اجرای نوحه ها، همجواری با شعارهای سیاسی نیز موجب می شد که اشعارِ به ظاهر غیرسیاسی نیز بار سیاسی بیابند. به هر روی و به عنوان جمع بندی این بخش، باید اظهار کرد که در عزاداری های سیاسی و مبارزه ای سال 42، تغییر سرایش و اجرای نوحه ها به نحوی که عملاً تبدیل به شعار شوند، بارز بود و از نقاط تمایز با عزاداری سنتی محسوب می شد.
تبدیل پرچم و علامت به پلاکارد
حمل پرچم ها و علامت ها یکی از مشخصه های جدی دسته های عزاداری و هیئت ها است و تغییر یا هرگونه نشان دار کردن این علامات می توانست دلالت های مهمی در سطح جامعه و برای حاکمیت داشته باشد. در همین زمینه سندی از ساواک مورخ 31 / 2 / 42 اهمیت موضوع را بهتر نشان می دهد:
یکی از افراد موثق که با ساواک همکاری دارد اظهار می داشت سیدمحمد کاشانی پسر مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی منزل خود واقع در پامنار. .. را پاتوق سردسته ها و سردمداران که در ماه محرم دسته راه می اندازند، نموده، علاوه بر فعالیت به نفع روحانیون در صددند در ماه محرم آینده از دسته جاتی که دارای علامت می باشند استفاده نموده اقدامی بعمل آورند که بر خلاف سال های گذشته دسته جات غیرصنفی (مثل دسته پامنار و طیب - ناصر جگرکی - حسین رمضان یخی و غیره) با علامت وارد بازار شده و با صفوف دسته جات موافق دولت زد و خورد نموده، تولید جنجال و عدم امنیت و صحنه سازی به منظور آنکه وانمود کنند دولت مانع انجام مراسم عزاداری و مذهبی است گردند. .. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2 1378، 254)
همانگونه که در متن سند نیز مشاهده می شود، نشان دار شدن دسته های موافق و مخالف «دولت» از طریق «علامت» معنادار می شود. در محرم سال 42 یکی از مسائلی که به شدت قابل مشاهده بوده و به طور خاص در اسناد ساواک مورد اشاره قرار گرفته، حمل پلاکارد در دسته های عزاداری به ویژه دسته ی عزاداری معروف به مسجد حاج ابوالفتح است. در ادامه نمونه هایی از اشاره به این پلاکاردها در خاطرات و اسناد ذکر می شود:
نمونه 1:
... ضمناً پلاکتی باین شعار در دست دارند: اجرای [منویات] علمای قم خواسته ملّت است. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2 1378، 372)
نمونه بالا عین متن گزارش داخلی ساواک در روز عاشورا است و حمل پلاکارد در دسته ی عزاداری عاشورا مورد تأکید قرار گرفته است.
نمونه 2:
... شعارهای پارچه ای جهان بنور آیت الله خمینی زنده شده است. زیر بار ننگ نروید. اگر دین ندارید در دنیا آزاد باشید. خواسته های مراجع خواسته های مردم است. عقیده و زندگی مبارزه در راه دین است. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2 1378، 375)
در این سند نیز که متن گزارش داخلی ساواک است، متن پارچه نوشته ها یا به اصطلاح خود ساواک «شعارهای پارچه -ای» درج شده است.
نمونه 3:
مقارن ساعت 09:45 در حالی که چند شعار پارچه ای بمضامین زیر با خود حمل می-نموده اند بطرف قسمت شمالی خیابان ری و سه راه امین حضور بحرکت در آمده اند.
«جهان بنور آیت الله خمینی روشن شده است». «زندگی عقیده و مبارزه است» «زیر بار ننگ نروید». «از مرگ و شهید شدن نمی هراسیم». «خواسته های مراجع تقلید خواسته های مردم است». ... .. و آنگاه در حالی که عده آن ها به 4 هزار نفر می رسیده بسوی میدان بیست و هشت مرداد و خیابان اسلامبول به راه افتاده و در همین هنگام عکس بزرگی از آیت الله خمینی را در پیشاپیش خود بحرکت درآورده. .. مقارن ساعت 1100 پلاکتی به مضمون دست عمال پلید اسرائیل از کشور اسلام ما کوتاه بمیان تظاهر کنندگان آورده شده. .. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2، 393)
نمونه بالا که عین متن گزارش داخلی ساواک مورخ 13 / 3 / 42 است، نیز با جزئیات بیشتری از پلاکاردها و همچنین حمل تصویر امام خمینی در دسته همراه است.
نمونه 4:
... به میدان قیام که رسیدم با جمع کثیری که شاید به نظرم صدهزار نفر می آمد رو به رو شدم که با شور و هیجان پلاکاردهایی در دست گرفته و در حرکت هستند. پلاکاردها خلاف بیرقهای هیئت ها – که تنها شعارهای معمولی مذهبی روی آن ها نوشته می شد – پر از عبارات انقلابی، سیاسی و جملاتی از امام حسین علی بود. .. (باقری 1378، 130)
در نمونه ی بالا، از خاطرات غلامعلی حداد عادل، نیز مشخص است که حمل پلاکارد تا آن زمان در دسته ی عزاداری مرسوم نبوده و موضوعی جدید است.
نمونه 5:
نزدیکی های ساعت 5/8 – 9 بود که جمعیت حرکت کرد. پلاکاردهای مختلفی بود علیه امپریالیست آمریکا، علیه صهیونیست، علیه اسرائیل بود، به نفع مسلمین بود، علیه رفراندوم بود، به طور کلی این مسائلی بود که روی پلاکاردها نوشته شده بود. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382، 121 – 122)
نمونه ی بالا عین سخنرانی شهید مهدی عراقی و نقل خاطرات وی از دسته ی بزرگ روز عاشورای تهران است که وی از پلاکاردها به عنوان یکی از شاخصه های دسته ی مذکور نام برده است.
به غیر از نمونه های بالا موارد پرشمار دیگری نیز از اسناد و خاطرات، اهمیت موضوع تبدیل بیرق- ها و علامت ها به پلاکاردها را تأیید می کند. اما موضوعی که در این بخش ذکر آن اهمیت دارد، همجوار کردن علامت ها و بیرق های سنتی به عکس امام خمینی است (چسباندن عکس امام بر روی بیرق ها و علامت ها) که آن هم بازتاب بسیاری در خاطرات و اسناد دارد و مهم- ترین آن در خصوص دسته ی بزرگ طیب حاج رضایی صورت گرفته است. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382، 121) خاطرات رضا حداد عادل از فعالان مذهبی آن دوره نشان می دهد که شخص نخست وزیر با یک واسطه از طیب خواسته بوده این کار را انجام ندهد ولی طیب به این درخواست اعتنایی نکرده است. (باقری 1375، 43 – 44) همچنین در یکی از مبسوط -ترین و جامع ترین گزارش های داخلی ساواک در خصوص عزاداری دهه ی اول محرم سال 42 در تهران، در خصوص نصب عکس های امام خمینی به روی پرچم ها و کتل ها، مطلبی ذکر شده است. (نک: عین متن سند در انتهای مقاله)
تبدیل خطابه به سخنرانی
رسم متعارف مجالس عزاداری که از سالیان بسیار دور به دوره ی پهلوی دوم رسیده بود، برگزاری مجلس وعظ و خطابه بود که واعظ مطابق انتظار از رنج هایی که به خاندان اهل بیت رسیده و به خصوص مصیبت عاشورا سخن می گفت و ضمن گریاندن حضار، ثواب زیاد اخروی و اثرات دنیوی حضور در چنین مراسمی را به آن ها بشارت می داد. طبعاً انتظار حاکمیت نیز از مجالس وعظ چنین بود. اما در دهه ی اول محرم سال 42 که اوضاع سیاسی به واسطه ی حمله ی رژیم به مدرسه ی فیضیه ملتهب بود، مجالس وعظ و خطابه به سخنرانی های سیاسی تبدیل شد که در ادامه با آوردن چند سند، موضوع مورد بررسی قرار گرفته است:
نمونه 1:
... جلوی درب ورودی دانشگاه سه نفر سخنرانی کردند نفر اول با کراوات و راجع به روز عاشورا و مبارزه حضرت حسین بر علیه ظلم و زور و مردم را دعوت به همکاری بر علیه دستگاه نمود (سن حدود 25 الی 30) نفر دوم (33 الی 40 سال داشت و در بازار فرش فروشی دارد) درباره مبارزات آقای خمینی نفر سوم دوباره به خداوند متوسل شده و برای مردم دعا نمود و آنها را به مبارزه علیه دستگاه دعوت نمود. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج9 1378، 45)
نمونه ی بالا عین متن گزارش داخلی ساواک است که در خصوص سخنرانان انتهای دسته ی بزرگ تهران، مقابل دانشگاه تهران است. همانگونه که مشخص است، سخنرانان اولاً، مطابق مرسوم روحانی نیستند و ثانیاً مضمون صحبت ها نیز هر چند به عزاداری امام حسین علی مربوط است، کاملاً سیاسی است.
نمونه 2:
با نزدیک شدن ماه محرم شایع شده که روحانیون و علما تصمیم گرفته اند با استفاده از ایام محرم که روحیه مسلمانان حساس است عکس العمل هایی علیه دولت به وجود آورند. شایع است که روحانیون با مکاتباتی با روحانیون نجف تصمیم گرفته اند که در منابر روضه خوانی حداکثر استفاده را نموده و تا آنجا که ممکن است جریان قم را توضیح دهند. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج 2 1378، 194)
در نمونه ی بالا که عین متن گزارش داخلی ساواک مورخ 15 / 2 / 42 است، تحلیل این سازمان از قصد نهاد روحانیت مبنی بر تغییر کارکرد «منبر» دیده می شود.
نمونه 3:
... آقایان خمینی و شریعت مداری به طلابی که ایام مذکور به خارج می روند دستور داده اند که در منابر ترس نداشته باشید و بگویید دولت و شاه بی دین هستند و قرآن را می خواهند از بین ببرند همه مردم حتی ارتشی ها مستعد قیام هستند از زندان نترسید به مردم بگویید منتظر دستور علما باشند که دیگر تقیه نکنند و بر علیه دولت که قصد دارد فحشا را ترویج کند و بهایی ها را تقویت کند قیام کنند. هر چقدر بیشتر شما را آزار کنند، مظلومیت شما بیشتر جلوه خواهد کرد. وضع مدرسه ی فیضیه را بگویید و جریان را با شهادت حضرت سید الشهداء و صحرای کربلا تطبیق نمایید. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج 2 1378، 218)
در نمونه ی بالا که عین متن نامه رئیس ساواک قم به رئیس ساواک تهران است و در تاریخ 27 / 2 / 42 نوشته شده، مجدداً تحلیل تغییر کارکرد مجلس وعظ به مجلس سخنرانی سیاسی قابل مشاهده است.
علاوه بر این سه نمونه، باید به دو مورد بسیار مهم، توجه مجددی صورت گیرد. دو نمونه ای که در واقع هر دو جزء مهم ترین وقایع دهه ی اول محرم 42 و جزء مهم ترین وقایع قرن اخیر تاریخ ایران محسوب می شوند. اولی سخنرانی شب عاشورای محمدتقی فلسفی در مسجد شیخ عبدالحسین بازار تهران است که فلسفی در این سخنرانی ضمن استیضاح ده ماده ای نخست وزیر از مردم خواست که در انتهای هر بند با سه بار گفتن عبارت «صحیح است» گفته های او را تأیید کنند. (فلاحی 1393، 90) واضح است که چنین تغییری تا چه میزان سخنرانی او را از رویه ی مرسوم وعظ و خطابه (حتی خطابه های خود او) دور می کرد و دلالت های جدید ایجاد می نمود. نمونه ی دیگر که شاید مهم ترین اتفاق سیاسی چند قرن اخیر ایران باشد، سخنرانی امام خمینی در مدرسه ی فیضیه و در عصر روز عاشورا است. این سخنرانی به جز مضامین متهورانه اش که شاید برای نخستین بار بعد از ماجرای کودتای 32 شخص اول مملکت را مورد شماتت قرار می داد از جهتی دیگر نیز تحول و تغییری معنادار در روال های متعارف وعظ و خطابه محسوب می شد: مطابق مرسوم مراجع تقلید، خود مراسم عزاداری برگزار می کردند و رده های پایین تر علمی به عنوان واعظ بالای منبر رفته و به ایراد خطابه می پرداخته اند. در حالی که در این مورد به خصوص خود امام خمینی که آیت الله بود و از مراجع تقلید محسوب می شد، بالای منبر رفته و در چارچوب مجلس عزاداری به ایراد سخنرانی سیاسی پرداخته است. چنین تغییری نیز نشان از دگرگون شدن چارچوب های مرسوم در صورت بندی مجلس وعظ و خطابه در محرم سال 42 دارد.
در خاتمه ی این بخش، قسمت هایی از گزارش داخلی ساواک مورخ 14 / 3 / 42 که تا حدی جامعِ بسیاری از دگرگونی هایی است که در پژوهش حاضر به آن ها اشاره شد، ذکر می شود:
گزارش اطلاعات داخلی ساواک
تاریخ: 14 / 3 / 42
موضوع: عزاداری
اطلاعات واصله از منابع مختلف حاکیست وضع عزاداری در سال جاری در ایران بسیار بی -سابقه و در دستجات و مجالس روضه خوانی تعداد زیادی جمعیت شرکت می کرد که شاید در ده سال اخیر بی سابقه بود بخصوص در روزهای 9 و 10 محرم شب و روز دسته جات با جمعیت خیلی زیاد در حرکت بودند و اغلب مجالس عمومی و بزرگ مسجد ترکها – مسجد حاج ابوالفتح – مسجد فخریه – منزل بهبهانی – حسینیه حاج سید آقا جواهری خیابان سیروس و مجالس دیگر بدولت و هیئت حاکمه حمله میشد و عکس خمینی و اعلامیه های او که خطاب به وعاظ صادر کرده بود و همچنین اعلامیه آیت الله میلانی و سایر علماء تبعه او زیاد میان مردم منتشر شد. .. و در دسته جات روزهای 9 و 10 و شبهای تاسوعا و عاشورا بروی تمام پرچم ها و کتل ها عکسهای خمینی نصب بود و طبق تحقیق در حدود یکصد و پنجاه هزار نفر در دسته جات البته در تمام تهران شرکت می کردند و نوحه هائی سروده بودند که پشتیبانی از خمینی بود. دسته طیب حاج رضائی که شب عاشورا حرکت می کردند و در حدود پنج هزار نفر جمعیت در آن شرکت داشت و شعارهائی بنفع خمینی میدا [د] ند دسته ای که در حدود ده هزار نفر شرکت کننده داشت از مسجد حاج ابوالفتح – و میدان شاه حرکت کرده و تا جلوی دانشگاه رفت و مراجعت کرد و شعار و نوحه آن ها همه بنفع خمینی بود. ... شعارها عموماً علیه هیئت حاکمه باین مضمون که خداوند ریشه مخالفین مذهب را بکند و نیز بنفع خمینی بود و در حقیقت شعار خمینی – عکس خمینی – نام خمینی سمبل و شعار اصلی مخالفین بود و نباید نادیده گرفت که بخصوص دسته ای که از مسجد حاج ابوالفتح حرکت و طبق تحقیقی بعمل آمد کارگردانی آنرا اعضاء نهضت آزادی جبهه ملی و عمال آیت الله بهبهانی و سایر روحانیون مشترکاً بر عهده داشته مراسم عزاداری آنها از سینه زنی تبدیل به نوحه خوانی وضع مملکت و دموستراسیون شد. .. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ج2 1378، 389 – 391)
نتیجه گیری
ایجاد تغییرات در مناسک مذهبی و آیینی مردم امری بسیار طبیعی است. اما غالباً این تغییرات بطیء و خودجوش است. این شرایط در خصوص مراسم مذهبی عزاداری محرم نیز مصداق دارد و مردمی که گرایش به برگزاری چنین مراسمی دارند، کمتر به نهادهای بیرونی اجازه ایجاد دگرگونی در کیفیت برگزاری مراسم عزاداری را می دهند. اما در محرم سال 42، وضعیت سیاسی کشور به گونه ای شد که فرصتی خاص در اختیار نهاد روحانیت و به طور خاص امام خمینی به عنوان یکی از مراجع تقلید قرار گرفت. امام خمینی در این فرصت توانست مطابق با برداشت خود از اندیشه ی سیاسی تشیع، تغییرات اساسی در درونمایه و صورت بندی مجالس عزاداری ایجاد نماید.
در زمینه ی درونمایه وی با بهره گیری از ابزارهایی که در اختیار داشت، توانست استعاره ی «شاه یزید زمان است» را به مهم ترین موضوع سخنرانی ها، دسته روی ها، سینه ها زنی و سایر گونه های عزاداری تبدیل کند. در این استعاره ظلم و فساد و اسلام ستیزی پهلوی دوم با ظلم و فساد و اسلام ستیزی حاکمان صدر اسلام و به طور خاص یزیدبن معاویه، یکسان انگاری شده و طبعاً طبقه ی مبارز و روحانیت نیز با امامان شیعه و به طور خاص امام حسین علی یکسان انگاری می شدند.
در زمینه ی صورت بندی نیز، با هدف تبیین محکم تر درونمایه ی مورد نظر تغییراتی بدین شرح در فرم عزاداری صورت گرفت:
تغییر دسته به تظاهرات
تغییر نوحه به شعار
تغییر پرچم و علامت به پلاکارد
تغییر خطابه به سخنرانی
ذکر این نکته در پژوهش حاضر بسیار کلیدی است که زمانی که اصطلاح «تغییر» عنوان می شود، به هیچ روی بدان معنا نیست که دسته ی عزاداری هویت خود را از دست داده باشد و به تظاهرات تبدیل شده باشد یا دیگر نوحه وجود نداشته باشد و شعار جای آن را گرفته باشد بلکه تغییر در این مورد، نوعی دگرگونی فرمی بدون از میان رفتن فرم اصلی است. بنابراین در بررسی عزاداری های سیاسی محرم سال 42، کماکان «عزاداری» است که مورد تحقیق قرار می گیرد و اهمیت پژوهش حاضر نیز دقیقاً از همین نقطه نشأت می گیرد. به بیان دیگر، یکی از ضعف های ادبیات پژوهش تاریخی در دوره ی مورد نظر، داشتن نگاه صرفاً سیاسی به مراسم محرم سال 42 و سال های دیگر منتهی به انقلاب سال 1357 است که مانع از پرداختن به بعد صورت بندی مراسم مذکور می شود.
به صورت خلاصه می توان نتیجه گرفت که نوع نگاه خاص امام خمینی و برخی دیگر از روحانیون به اندیشه ی سیاسی شیعه، منجر به ایجاد تغییرات درونمایه ای و صورت بندی در عزاداری محرم در سال 42 شد.
منابع
- احمدی کرچ، سیدعباس، و مسعود جاسم نژاد. 1394. از نجف تا قم : ژئوپلیتیک اندیشه ی سیاسی شیعه . تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- الگار، حامد. 1360. انقلاب اسلامی در ایران. تهران: قلم.
- الگار، حامد. 1396. دین و دولت در ایران: نقش علما در دوره قاجار. ترجمه ابوالقاسم سری. تهران: توس.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی1382.. انقلاب اسلامی به روایت خاطره. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- ایمان، محمدتقی. 1393. روش شناسی تحقیقات کیفی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- آبراهامیان، یرواند. 1377. ایران بین دو انقلاب. ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نی.
- باقری، علی. 1375. خاطرات 15 خردادج3. تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
- ---—. 1378. خاطرات 15 خرداد. ج 7. تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
- تقی زاده داوری، محمود. 1386. سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ عزاداری شیعه. قم: مؤسسه شیعه شناسی.
- توکلی بینا، ابوالفضل. 1383. خاطرات ابوالفضل توکلی بینا. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- جعفریان، رسول. 1389. جریان ها و سازمان های مذهبی - سیاسی ایران (از روی کارآمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1320 - 1357. تهران: خانه کتاب.
- حکیمی، محمدرضا. بی تا. تفسیر آفتاب. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- خالقی نژاد، امیرحسین. 1390. نقش سیاسی علمای شیعه در عصر قاجار. قم: مؤسسه بوستان کتاب.
- خمینی، روح الله. 1378. صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- ---. 1385. قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- سلیمی، حشمت الله. 1386. مبارزات روحانیون و وعاظ به روایت اسناد. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
عراقی، مهدی. 1370. ناگفته ها. تهران: رسا.
- عنایت، حمید. 1372. اندیشه سیاسی در اسلام معاصر. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی. تهران: خوارزمی.
- غفاری هشجین، زاهد، علی مرشدی زاد، و هانیه خدادادی. 1391. «نقش هیئت های مذهبی شهر تهران در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی». دانش سیاسی 16 (2): 63- 82
- فقیه حقانی، موسی1384.. «بررسی سیر تطور عزاداری از دوره ی پهلوی تا انقلاب اسلامی؛ مصاحبه با جناب آقای محمد علی اسلامی». تاریخ معاصر ایران 33: 129- 160.
- ---. 1384. «محرم و انقلاب اسلامی در محاحبه با حاج سید اصغر رخ صفت.» فصلنامه تاریخ معاصر ایران 36: 175- 193.
- فلاحی، اکبر. 1393. محرم و انقلاب اسلامی ایران. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات1378.. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک. ج2. تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- ---1378. . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک. ج9. تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- مطهری، مرتضی. بی تا. نهضت های اسلامی در صدساله اخیر. تهران: صدرا.
- مظاهری، محسن حسام. 1387. رسانه شیعه: جامعه شناسی آئین های سوگواری و هئیت های مذهبی در ایران با تاکید بر دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل.
- مظفر، سیدمحمدحسین. 1368. تاریخ شیعه. با ترجمه محمدباقر حجتی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- منظورالاجداد، سیدمحمدحسین. 1380. «بزرگداشت حماسه حسینی در تهران عصر ناصری.» تاریخ اسلام 16 (5): 167- 182.
- نقیب زاده، احمد، و وحید امانی زوارم. 1382. نقش روحانیت شیعه در انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.