سرویس سیاست مشرق- ماجرای کارزار عملیات روانی سنگین و بیسابقه ضدانقلاب خارج از کشور، لشکر سایبری وابسته به سعودی و اسراییل، معاندان داخلی و سلبریتیهای سادهاندیش و حتی برخی چهرههای «انقلابی» علیه حکم اعدام سه تن از اشرار مسلح، به داغترین ماجرای دو سه روز اخیر تبدیل شده است.
متاسفانه، در این میان ضعف آشکار بخش روابط عمومی و اطلاعرسانی قوهقضاییه نیز ناخواسته نفت بر آتش این کارزار خطرناک (که هدف غایی آن منفعل و بیعمل کردن تشکیلات امنیتی و قوه قضاییه در برابر اخلالگران امنیت است) ریخته است.
اما یک پای اصلی این کارزار، جریان سلطنتطلب و وابستگان به رضا پهلوی، به ویژه جریان «فرشگرد» است که پیوندهایی هم با عناصر ضدایرانی کاخ سفید برقرار کرده است و توئیت فارسی ترامپ در این زمینه را شاید بتوان محصول همین پیوندها دانست.
اما وابستگان و هواداران سیستم منسوخ و عقبمانده سلطنت، در حالی روی موج هشتگ «اعدام نکنید»، سواری می کنند که گویی، آنها هواداران خاندان «نلسون ماندلا» یا «مهاتما گاندی» هستند.
هنوز در مقیاس تاریخ، دیر سالی از جنایات و ستمگریها رژیم سفاک پهلوی نگذشته است که بتوان با سفیدسازی عنصر پوچ و انگلصفتی چون رضا پهلوی، روی آن جنایات ماله کشید و اکنون هشتگ «اعدام نکنید» برای اوباش و اراذل مسلح و ضدامنیتی پراند. بگذریم از این که ادبیات و نحوه تعامل گروهک فرشگرد(که به حق باید آنان را تروریست توئیتری نامید) با هر شخص یا گروهی که اندکی با آنان زاویه داشته باشد، چیز در ابعاد رفتار داعش است.
اما برای این که نسلهای جدید و جوانان اندکی با ماهیت واقعی حامیان هشتگ «اعدام نکنید»، آشنا شوند، تنها یک واقعه تاریخی را که به دست تشکیلات امنیتی رژیم شاه صورت گرفته ذکر می کنیم.
در روز 30 فروردین 1354 بیژن جزنی، بنیانگذار حرکت چریکی مارکسیستی که بعدا نام «چریکهای فدایی خلق» گرفت، به همراه 8 نفر دیگر از فعالان سیاسی چپگرا در تپههای اطراف زندان اوین تیرباران شدند. روزنامهها فردای آن روز خبر کشته شدن جزنی و یارانش را با تیتر «9 زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند» پوشش دادند اما حقیقت ماجرا تا زمان وقوع انقلاب در بهمن 1357 مسکوت ماند.
زمانی که به دنبال دستگیری و محاکمهٔ اعضای ساواک حقیقت ماجرا را معلوم کرد. این ماجرا، با آمریت شخص محمدرضا پهلوی و با کارگردانی پرویز ثابتی(رییس اداره امنیت داخلی ساواک) و توسط بازجویان معروف ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری صورت گرفت.
یکی از مهم ترین روایت ها که بر دستور مستقیم شاه و نظارت شخص ثابتی در این جنایت صحه می گذارد، شرح «بهمن نادری پور»(معروف به تهرانی)، از شکنجهگران معروف ساواک، در دادگاه انقلاب در سال 58 است. تهرانی در دادگاه در شرح ان واقعه گفت:
"زندانیان را از زندان تحویل گرفتند. ما هم در قهوهخانه نزدیک زندان اوین به انتظار ایستادیم. پس از تحویل آمدند و از طریق جادهای که از داخل قریه اوین میگذشت به بالای ارتفاعات بازداشتگاه اوین رفتیم. در آنجا زندانیان را - درحالی که دستها و چشمهایشان بسته بود - از مینیبوس پیاده کردند و همه را در یک ردیف روی زمین نشاندند. پس از اینکه روی زمین نشستند، «عطارپور» (بازجوی ساواک) یک قدم جلوتر آمد و شروع به سخنرانی کرد. گفت: همانطور که دوستان و رفقای شما همکاران و رفقای ما را در دادگاههای خودشان به مرگ محکوم کردند و آنها را کشتند، ما هم تصمیم گرفتیم شما را که رهبران فکری آنها هستید و با آنها از داخل زندان ارتباط دارید، مورد تهاجم قرار بدهیم و شما را اعدام کنیم و از بین ببریم. این حرف مورد اعتراض بیژن جزنی و چند نفر دیگر واقع شد. ولی نمیدانم عطارپور نفر اولی بود یا سرهنگ وزیری (رییس وقت زندان «اوین») که با یک مسلسل که آورده بود، رگبار را به روی آنها خالی کرد."
عکاسی به نام «آزاده اخلاقی» که برخی رویدادهای تاریخی معاصر، در پیوند با جریانهای چریکی را بازسازی صحنهای و عکاسی کرده است که عکس زیر «بازآفرینی» اعدام این ده تن توسط سران ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری توسط اوست:
.