سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**رئیس جمهور بعدی باید راه اصلاحات را برود؛ راه نجات کشور، مذاکره با آمریکاست
«مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه 88 و از حامیان دولت روحانی در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اغلب نیروهای سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که کشور راهی جز اصلاحات ندارد، بنابراین نگاه و استراتژی اصلاحی مقبولیت عام یافته است. به این معنا که در سیاســت خارجی باید از تقابل دست برداریم و به سمت تعامل برویم و استراتژی کشور را توسعه اقتصادی قرار دهیم و نه مثلا ماجراجویی و بلندپروازی سیاسی...پیام ما به مسئولان ذیربط این است که... اگر اصلاحات فوری و ساختاری انجام ندهید، کشور به سمت هرج و مرج و یا خدای نکرده به طرف جنگ کشیده میشود».
تاجزاده در ادامه گفت:رئیس جمهور بعدی باید راه اصلاحات را برود...اقتصاد کشور گشایش نخواهد یافت مگر آنکه تحریمها لغو شود. اگر افسار را به تندروها بدهند، در آن صورت باید به خدا پناه برد... برای بهبود اقتصاد کشور و مهار گرانی و تورم و بیکاری باید تحریمها را لغو کند. برای تحقق این هدف باید با آمریکا باوجود اختلافات 40 ساله مذاکره و تنشزدایی کند. بهنظر من رئیسجمهور بعدی اصلاحطلب باشد یا اصولگرا و رئیس جمهور آمریکا ترامپ بماند یا بایدن بیاید، راه منطقی این است که وارد مذاکره شویم».
این محکوم فتنه 88 در ادامه تاکید کرد: «بهنظر من روحانی میبایست جلوی تحریمها را میگرفت. روزی که ترامپ بر سر کار آمد، امکان مذاکره با او درباره سوریه بود».
تاجزاده پیش از این گفته بود: «چه ما رئیسجمهور بشویم و چه نشویم تا تحریم هست در کنارش احتمالا گرانی هست و تا رکود است بیکاری هست. تحریم باید برداشته شود و باید برای لغو تحریمها راهی پیدا کرد اگر اجازه بدهند ما این کار را میکنیم و اگر مانع شدند دیر یا زود همان کاری را انجام خواهند داد که ما میگفتیم. آنها باید اصلاحات را بپذیرند ولو چهرههای شاخص اصلاحطلبان را نپذیرفته باشند».
تاجزاده به گونه ای سخن می گوید که گویا اکنون آقایان رئیسی یا قالیباف رئیس جمهور ایران هستند! گویا آقای تاجزاده فراموش کرده که اکنون 7 سال است که آقای روحانی رئیس جمهور ایران است.
رئیس جمهور فعلی همان شخصی است که «محمد خاتمی» 2 مرتبه در سال 92 و سال 96 با «تَکرار می کنم»، مردم را تشویق کرد که به او رأی دهند. رئیس جمهور فعلی همان شخصی است که «محمدرضا خاتمی» در دفاع از او گفت، «ما اصلاح طلبان، تضمینِ این دولت هستیم».
اکنون هفت سال است که «دولتِ اصلاح طلبان» در ایران روی کار است. رئیس جمهور فعلی بیش از 7 سال است که در حال طی مسیری است که تاجزاده و همقطاران وی توصیه کرده بودند.
مسیری که روحانی به توصیه تاجزاده و همفکران وی طی کرد در نهایت قیمت دلار را از 3 هزارتومان به حدود 28 هزارتومان افزایش داد. نسخه تاجزاده و دوستان وی موجب شد تا قیمت سکه از یک میلیون تومان به 13 میلیون تومان افزایش یابد.
دولتِ اصلاح طلبان با نسخه تاجزاده و همقطاران وی موجب شدند تا قیمت پراید از حدود 20 میلیون تومان به بیش از 110 میلیون تومان افزایش یابد.
در دولتِ اصلاح طلبان با آمریکا مذاکره شد. این مذاکره به توافقی به نام برجام منتهی شد. دولتِ اصلاح طلبان در قلب راکتور هسته ای بتن ریخت و چرخ سانتریفیوژها را از کار انداخت. اما در ادامه چرخ کارخانه ها و واحدهای تولیدی نیز از کار افتاد.
وضع موجود نتیجه مذاکره و اعتماد به آمریکا و ماحصل عمل به توصیه های تاجزاده و همفکران وی است.
**گلابی: ما الان در «جنگ تحمیلی دوم» هستیم
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «جنگ تحمیلی دوم!» به قلم «جعفر گلابی» فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: «سخنان اخیر رییسجمهور مبنی بر اینکه "امروز باید همه باور کنیم که در جنگ اقتصادی هستیم و جنگ شوخیبردار نیست"...در این سخنان اتفاقا مبالغهای وجود ندارد و یک اعلام رسمی است که دارای زمینههاست و نتیجهها و عوارض متعدد خواهد داشت. از فحوای سخنان رییسجمهور اینطور استنباط میشود که دوباره بدون اینکه ما آغازگر باشیم، دشمن یک جنگ دیگر را بر ما تحمیل کرده است!».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «مسلما در جنگ اقتصادی بمب و موشک و هواپیماهای جنگنده در کار نیست و صدای انفجارها به گوش مردم نمیرسد و کشتهها و زخمیهای آنی حاصل نمیشود ولی در چنین جنگی دشمن عمق خانهها و کوچهها و شهرها و روستاها و کارخانهها و مزارع را هدف قرار میدهد و بدون اینکه از مواد منفجره استفاده کند، کارکرد معمول آنها را متوقف یا کند میسازد، سرعت و عمق فقر را شتابان افزایش میدهد و آمار بیکاری را تا حد انفجار بالا میبرد و ناهنجاریهای اجتماعی که از پس توسعه فلاکت به وجود میآید گاهی از یک جنگ نظامی تلفات بیشتری به مردم وارد میکند».
این روزنامه حامی دولت در ادامه تاکید کرد: « در جنگ اقتصادی که هم اینک امریکا بر ما تحمیل کرده است ما ضربه میخوریم ولی نمیتوانیم به او ضربهای بزنیم، تحریمش کنیم و از معامله بازش داریم و بر بیکارانش بیفزاییم و تورمش را بالا ببریم. اگر صورت مساله همینگونه باشد که در بالا تصویر شده است ما نباید میگذاشتیم امریکا یک جنگ اقتصادی را بر ما تحمیل کند و هر آن، آن را توسعه دهد...ادامه نرمش قهرمانانه و هوشمندانه میتوانست از ترامپ زمان بگیرد و حداقل تیغ تحریمها را کندتر کند».
«علی ربیعی» سخنگوی فعلی دولت و وزیر کار سابق در دولت روحانی که به علت عملکرد ضعیف و غیرقابل قبول در مجلس دهم استیضاح شد، در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «دفاع دیروز، دفاع امروز» نوشت: «هفته دفاع مقدس...بهانهای شد تا به مسأله دفاع جامعه امروز در مقابل یکی از خشنترین جنگهای تاریخ معاصر بپردازم. مشکل اصلی ما این است که هیچیک از نخبگان سیاسی در سطوح مختلف بر این باور نیستند که در شرایط دفاعی به سر میبریم، به مراتب پیچیدهتر، سختتر، تلختر و سهمگینتر از دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران. آنها باور ندارند امروز ترامپ خشنتر و وحشیانهتر از صدام، جان و سلامت و معیشت و زندگی ایرانیان را در معرض خطر قرار داده است. اگر صدام میخواست خوزستان و خرمشهر و حتی به تعبیر خودش حداقل اروند را از ما بگیرد، امروز ترامپ قطعه قطعه و کوچک کردن ایران، شکست روح و هویت ملی جامعه ایران را هدف قرار داده است. آن روزها، رژیم صدام، قرارداد الجزایر را جلوی دوربینها پاره کرد و امروز با همان تفکر، رژیم ترامپ این کار را با برجام انجام داد».
ربیعی در ادامه نوشت: «مقاومت یعنی جهش تولید؛ مقاومت همان چیزی بود که در شورای امنیت اتفاق افتاد یعنی تنهایی امریکا. اما متأسفانه امروز در داخل برخی به دلایل سیاسی و منافع کوتاهمدت حتی بسیاری از به کار بردن کلمه تحریم نیز گریزانند. گویی تحریم قرار است اسم رمز یک جناح یا علیه جناحی دیگر باشد. این موضوع مایه نگرانی بسیاری از دلسوزان انقلاب و ایران امروز است. من میبینم چگونه برخی به خاطر تحلیلهای غلط فکر میکنند سخن گفتن از جنگ اقتصادی ترامپ به معنای تأیید دولت است. اینان غافلند که غفلت از همین بیان دوره جنگی بودن و ضرورتهای دفاع در دوره فعلی، ما را به سمتی خواهد برد که توجیه دفاع برای مردم را مشکلتر میکند و این چیزی است که بدخواهان ما و ترامپ (اگر در مسند قدرت باقی بماند) میخواهند».
هیچکس منکر خوی استکباری و سلطه گری آمریکا نیست. دولت تروریست و جنایتکار آمریکا ایران را مورد هجمه اقتصادی قرار داده است. اما آیا وضع فعلی صرفا به دلیل رفتار آمریکاست!؟ آیا نحوه مدیریت اوضاع توسط دولت، در ایجاد وضع فعلی سهیم نیست!؟
وقتی دولت روحانی در اقدامی غیرکارشناسی و بدون توجه به توصیه های دقیق و دلسوزانه صاحبنظران، سیاستگذاری دلار 4200 تومانی را اجرا کرد، این اقدام موجب ازدسترفتن 25 تا 30 میلیارد دلار و حدود 70 تا 80 تن طلا شد.
زنگنه بدون توجه به توصیه های دقیق و فنی کارشناسان، کارت سوخت را حذف کرد. این اقدام غیرکارشناسی حدود 150 هزارمیلیاردتومان به کشور خسارت زد.
آخوندی در اقدامی خسارت بار تولید مسکن برای اقشار ضعیف و متوسط را متوقف کرد و نسبت به اخذ مالیات از خانه های خالی و برخورد با سوداگران دچار قصور و تقصیرهای فراوان شد. این اقدام موجب شد تا قیمت مسکن و همچنین اجاره بهای مسکن حدود 6 برابر گران شود.
دولت نظارت بر بازار خودرو را رها کرد و آشفتگی این بازار موجب شد تا قیمت خودرو به طرز سرسام آوری افزایش یابد. در دولت آقای روحانی فساد صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داد که رقم آن بیش از 15 هزار میلیاردتومان برآورد شده است.
موارد مذکور و موارد متعدد دیگر همگی نتیجه سوءمدیریت است اما متاسفانه برخی دولتمردان و رسانه های حامی دولت با کلیدواژه هایی همچون «جنگ تحمیلی دوم»! سعی دارند تا بر این امر بدیهی سرپوش بگذارند.
واقعیت این است که دولت آقای روحانی در جنگ اقتصادی با آمریکا، به هیچ عنوان آرایش جنگی به خود نگرفته است.
** جریان اصلاحات دچار بحران مقبولیت شده است
«محمدعلی وکیلی» نماینده لیست امید در مجلس دهم و کاندیدای ناکام انتخابات مجلس یازدهم در یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت: «اصلاحطلبان با انحلال نهادهای تصمیم گیر خود و عدم اقبال به هرگونه سازمانیافتگی، راه را بر انشقاق و تشتتِ بیمهار باز کردند. جریان اصلاحطلب اکنون در غیبتِ نهادها و با بحران مقبولیتِ نمادهایش، گرفتار بحران رهبری شده است...اصلاحطلبان به بی تصمیمی مبتلا شده است. چندین وقت است که این جریان دچار بحران شده اما تصمیم سرنوشت ساز و استراتژیک از آن برنمیخیزد».
وکیلی در ادامه نوشت: «اصلاحات امروز دچار چهار بحران جدی است. بحران موقعیت، بحران توجیه، بحران ایده حکمرانی و بحران مزیت، گریبان اصلاح طلبی را گرفته است».
چندی پیش روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «تنفس مصنوعی به اصلاح طلبان» نوشته بود: «در عالم پزشکی، به امید نجات بیمار به او تنفس مصنوعی میدهند. دلم نمیآید مقایسه کنم؛ اما وضعیت اصلاحطلبان شباهت به بیماری پیدا کرده که عدهای برای نجاتش به او تنفس مصنوعی میدهند تا برای انتخابات سال آینده زنده نگهش دارند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه تاکید کرده بود: «در تهرانی که محمدرضا عارف در انتخابات 94 یکونیم میلیون رأی آورده بود، اصلاحطلبان در اسفند 98 نتوانستند حتی صد هزار رأی بیاورند».
همچنین در هفته های گذشته، «صادق زیباکلام» در مطلبی نوشته بود: «مدتهاست هرگاه که درباره اصلاحطلبان مینویسم، به جز انگشت گذاردن بر ضعفها، متاسفانه مطلب دیگری ندارم. از آن بدتر اینکه، نوشتن درباره جریان اصلاحات بسان رانندگی در جاده یک طرفه شده که از آن طرف حرکتی نیست. جادهای که آخر آن هم به نظر میرسد بنبست است».
زیباکلام در ادامه تاکید کرد: «اصلاحطلبان حتی در حد و اندازه ظاهری هم نتوانستهاند تغییر و تحولی در ادبیات و گفتمان سیاسیشان ایجاد کنند. نه در تغییر چهرهها و نه در فرآیند نوسازی گفتمان سیاسی، آنان نتوانستهاند دستکم به اندازه اصولگرایان خودی نشان دهند...ضرورت پوستاندازی اصلاحطلبان نه یک مانور تبلیغاتی است و نه یک ژست سیاسی بلکه تنها شانس بقای سیاسیشان است. آنان در قبال عملکرد «فراکسیون امید» در مجلس دهم سکوت کردند. در قبال عملکرد دولت دوم آقای روحانی با وجود نقششان در ترغیب مردم به شرکت در انتخابات اردیبهشت 96 همچنان به سکوتشان ادامه دادند».
فعالین اصلاح طلب بارها اذعان کرده اند که این طیف دچار ریزش شدید پایگاه اجتماعی شده است. تنها در یک نمونه، در انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی که قالیباف در تهران یک میلیون و سیصد هزار رای آورد، سرلیست اصلاح طلبان-مجید انصاری- علیرغم تبلیغات سنگین و گسترده، فقط 70 هزار رای کسب کرد.