
این جمله چقدر برایتان آشناست؟ «رازهای ارتباط برقرار کردن با نوجوانان». پسر نوجوانان در حمام در حال دوش گرفتن است و گویا خیال دارد تا ابد در آنجا بماند، در حالی که شما عجله دارید و باید سریع دوش بگیرید و خود را به یک مهمانی برسانید. با خودتان فکر میکنید که عجب پسر بیملاحظهای تربیت کردهاید. او بسیار بیاحترامی میکند. از خیر دوش گرفتن میگذرید و میکوشید متقاعدش کنید هر چه زودتر آماده شود تا به مدرسه برسانیدش و خودتان نیز به آن مهمانی و یا جلسه مهم بروید. هر چه فریاد میزنید «زودباش، دیر شد» او اعتنائی به شما نمیکند. دست آخر، به سر شما داد میزند که «دست از سرم بردار، چرا نمیفهمی من امروز مدرسه نمیروم». شما دیر به جایی که باید میرفتید، میرسید و او نیز سر ساعت به مدرسه نمیرسد. با خودتان میگویید: «خدایا! چرا پسرم به هیچ یک از حرفهای من گوش نمیکند؟ چرا همیشه با من سر جنگ دارد؟» شما و فرزند نوجوانتان از دو دنیای کاملا متفاوت هستید. دو دیدگاه جداگانه دارید، و فاصلهای بزرگ بین شماست که رابطه برقرار کردن با او را برایتان دشوار میکند. هر چه بیشتر او را هُل بدهید، بیشتر از خود دفاع میکند و پافشاری و سماجت بیشتری از خود نشان میدهد. نوجوانان هم قابلیت انفجار را دارند و هم قابلیت خاموش شدن و با خود میاندیشند: «پدر و مادر من به هیچ وجه مرا درک نمیکنند و اصلا نمیخواهند خودشان را با وضعیت من سازگار کنند». رابطه درست و منطقی داشتن با نوجوانان در این مرحله سنی کار سختی است؛ اما، آگاهی داشتن از روشهای درست و موثر رسیدن به این هدف، کمک بسیاری به شما خواهد کرد:
چه کنیم که نوجوانمان شنونده حرفهای ما باشد؟
بکوشید از همان ابتدا، یعنی از دوران کودکی، با او رابطه خوبی داشته باشید. وقتی که بزرگتر شد، او را بیشتر درک کنید. اگر با شما حرف میزند، به تمام حرفهایش گوش کنید؛ حتی اگر با تمام حرفهایش موافق نیستید و یا اگر بخشی از حرفهایش را نمیفهمید؛ ولی، باز هم به او گوش کنید. برای مثال دختر نوجوان شما تکالیف مربوط به مدرسهاش را انجام نمیدهد و مرتب در حال چَت کردن با دوستانش است. با این کار به شدت شما را عصبانی میکند چرا که نگران هستید نتواند در امتحاناتش موفق شود، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید. در چنین موقعیتی چیزی که ذهن شما را مشغول میکند، عدم موفقیت او در کلاس درس و امتحانات و عدم ورودش به دانشگاه در آینده است، در حالی که او درباره چیزهای کاملا متفاوتی با دوستانش حرف میزند و این بار نشان میدهد که شما به دو دنیای متفاوت تعلق دارید. در چنین مواقعی به جای آنکه به او نِق بزنید که چرا درسهایش را نمیخواند. بنشینید و با او حرف بزنید. از اتفاقاتی که در مدرسه برایش پیش آماده، از دعوایی که با یکی از دوستانش داشته و به او بفهمانید که کاملا درکش میکنید؛ اما، با این حال او را متوجه سازید که انجام تکالیف مدرسه و درس خواندن، در واقع شغل اوست و مسئولیت او در برابر آنها این است که از تواناییهایش به بهترین شکل استفاده کند. وقتی که به او میگویید: «من میفهمم، اما ....» در واقع، چیزهایی که میخواهید به او بگویید را بیارزش میکنید چرا که پس از کلمه «فهمیدن» از «اما» استفاده کردهاید. حرفهای خود را با من میفهمم و درک میکنم، شروع کنید و بکوشید خودتان را به جای او بگذارید؛ ولی، از همان ابتدا به او نگویید که چه چیزهایی را باید تغییر دهد. این روش باعث میشود که گوشهای فرزند نوجوانتان به شنیدن حرفهای شما باز شود و دیگر این احساس به آنها دست نمیدهد که در برابر شما از خودشان دفاع کنند چرا که واقعا به شما و حرفهایتان گوش میدهند.
احساسات خود را درگیر نکنید
گاهی عواطف بزرگترین دشمنان ما میشوند. به خاطر داشته باشید که هر چه او میگوید و هر کاری که انجام میدهد، به شما باز نمیگردد. شاید رفتار و افکار او را دوست نداشته باشید؛ اما، بکوشید احساسات و عواطف خود را درگیر آنها نکنید، حتی اگر رفتارهایش به شدت روی شما اثر میگذارد. انجام اینکار بیشک برای شما آسان نخواهد بود؛ اما، اگر این هنر را داشته باشید، میتوانید راحتتر به هدفتان برسید. هنگامی که درست به این مسئله فکر میکنید، در مییابید که دلیلی وجود ندارد، عصبانی شوید و با فرزندتان دعوا کنید. شاید انتخاب نادرستی داشته باشد؛ اما، این حقیقت را بپذیرید که او هنوز به اندازه کافی مهارت ندارد تا انتخاب بهتری داشته باشد و وظیفه شما این است که به او کمک کنید تا بهتر انتخاب کند و به مهارتهای بهتری برسد. هنگامی که به وظایف خود در مقام یک پدر یا مادر پی میبرید، دیگر کمتر احساسات و عواطف و خشم خود را درگیر این مسائل میکنید. هنگامی که احساس ناامیدی میکنید، به یاد بیاورید که نباید موضوع را شخصی نکنید و باید به چشم یک مسئله ساده به مشکلات نگاه کنید و بدانید که این مسائل در این مرحله زمانی بسیار عادی است.
کم و به موقع سئوال کنید
از فرزندتان نظراتش را بپرسید و کاری کنید که او باور کند شما قبولش دارید و بیدلیل گاه و بیگاه با او بحث و جدل نمیکنید. هنگامی که به او نشان میدهید به تواناییهایش ایمان دارید و او فضای کافی برای نشان دادن خودش را دارد، در واقع، اعتماد به نفس درست و مناسب را در او پرورش میدهید. انبوه پرسشهایی که از او میپرسید، باعث میشود که حالت تدافعی به خود بگیرد. چرا نمیتوانی سر وقت از خواب بیدار شوی؟ چِت شده؟ چرا لباسهایت را پرت کردهای؟ چرا به جای انجام تکالیف مدرسه، تلویزیون تماشا میکنی؟ با دوستت درباره چه چیزی حرف میزدی؟ و .... و به جای این پرسشهای تحریککننده از او بپرسید: عزیزم نظرت درباره اینکه صبحها سر وقت از خواب بیدار شوی چیست؟ بگذارید فرزندتان بداند که خودش باید راهحلی برای مشکلاتش پیدا کند. داخل وسایل خصوصیاش سرک نکشید و به او فرصت بدهید تا با نتایج طبیعی رفتارهایش روبهرو شود. هدف شما این است که به کودکتان کمک کنید تا برای خودش و به خاطر خودش فکر کند و به این ترتیب، احساس کند روی دنیای خودش کنترل بیشتری دارد.
بکوشید روی پاهای خودتان بایستید
نیازمندبه همکاری، تصدیق کردن و رفتارهای خوب نوجوانتان نباشید. اگر چیزی را نیاز داشته باشید و به دست نیاورید، بکوشید با کوشش و کنترل بیشتر آنرا به دست آورید. هنگامی که نوجوانتان نیازمندی شما را میبیند، بیاعتناتر میشود. حقیقیت این است که شما برای سرپا بودن نیاز به هیچکس ندارید. شما باید به خودتان اعتبار دهید و مشکلات خود را حل کنید و اگر کودکتان اشتباهی کرد، باید خودش آنرا حل کند. مشکل شما این است که نمیدانید چگونه باید با او رفتار کنید و این مسئله کاملا مربوط به شماست نه او. از خودتان بپرسید: چگونه باید رفتار کنم؟ هنگامی که فرزندتان سر شما داد میزند، به جای آنکه او را متوقف کنید، فقط او را به حال خودش رها کنید و از اتاق بیرون بروید. بگذارید بفهمد که شما وقتی حاضرید با او حرف بزنید و به حرفهایش گوش بدهید که ادب و نزاکت را درباره شما به جا میآورد. به این ترتیب، میکوشد از بیاعتنائی و مخالفت کردن دست بردارد، زیرا دیگر کسی در اطرافش نیست که با او لجبازی و بیادبی کند.
تا زمانی که هر دوی شما آرام نشدهاید، کاری نکنید
هنگامی که عصبانی، ناراحت و غضبناک هستید، بکوشید با او برخورد نکنید. این مسئله درباره او نیز صادق است. بهتر است چیزی نگویید و چند دقیقه صبر کنید تا عصبانیتتان فروکش کند و او نیز آرام شود بعد بنشینید و با هم حرف بزنید. هیچگاه نمیتوان در عصبانیت، مشکلات و مسائل جدی را حل کرد. این را بدانید که هر چه کمتر در رابطهتان درگیری ایجاد کنید و کمتر به او گیر بدهید، وضعیت آرامتری حاکم خواهد شد.