ماهان شبکه ایرانیان

سخنان محقق، آموزگار، خرمشاهی و فانی در بزرگداشت نوش‌آفرین انصاری

شب دکتر نوش آفرین انصاری با سخنرانی چهره‌هایی مانند مهدی محقق، ژاله آموزگار، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی و فریبا افکاری، در کانون زبان فارسی برگزار شد.

سخنان محقق، آموزگار، خرمشاهی و فانی در بزرگداشت نوش‌آفرین انصاری

به گزارش خبرنگار مهر، دویست و نود و چهارمین شب از مجموعه شب‌های مجله بخارا با همراهی گنجینه پژوهشی ایرج افشار، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کتابفروشی آینده، شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودک و نوجوان، فرهنگنامه کودک و نوجوان و شورای کتاب کودک، به شب «نوش آفرین انصاری» اختصاص یافته بود که در این شب مهدی محقق، ژاله آموزگار، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی و فریبا افکاری به سخنرانی پرداختند.

در ابتدا علی دهباشی مدیرمسئول و سردبیر مجله بخارا و مجری این برنامه‌ها، خلاصه‌ای از زندگینامه نوش آفرین انصاری را با تکیه بر کتاب «کتاب، کتابداری و کتاب پژوهی در نوشته‌های نوش آفرین انصاری» به کوشش علی بوذری، بیان کرد و بعد از آن، مهدی محقق پژوهگشر در حوزه تاریخ و ادبیات و همسر نوش آفرین انصاری، با یادآوری خاطراتی، زندگی مشترک پنجاه و چهار ساله خود را با وی، روایت کرد.

محقق گفت: پنجاه و چهار سال زندگی مشترک با نوش آفرین انصاری همگی توأم با رضایت، خوشی، پیشرفت علم و دانش و فرهنگ بوده است. در جایی هم نوشته ام که ما از دو خانواده کاملاً متفاوت بودیم؛ نسبت خاندان انصاری به مرحوم میرزا مسعود اشلقی گرمرودی (نخستین وزیر امور خارجه ایران) می‌رسد که با ضیاء السلطنه دختر فتحعلی شاه که خطی خوش داشته و قرآن‌هایی به خط او موجود است، ازدواج کرده است. اما من از یک خانواده روحانی بودم.

وی افزود: تحصیلات آغازین من تحصیلات حوزوی بوده است که دو دوره دکتری الهیات و فلسفه را خواندم و خانم انصاری اصلاً در ایران درس نخوانده بودند و یا در ژنو بوده یا انگلستان و از زمانی که ما ازدواج کردیم، در کانادا بوده است. اما یک رشته پیوند دهنده این دو فرهنگ متفاوت خانوادگی بوده است که زندگی ما را همراه با خوشبختی پایدار ساخته و آن علاقه به فرهنگ ایرانی و اسلامی و ادبیات فارسی بوده که هیچ زمان از خانواده ما جدا نشده است. کتاب‌ها و مقالات مختلف مورد بحث و گفتگو بود.

دکتر محقق ادامه داد: در یکی از روزهای پاییزی مرحوم پدرم حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی همراه با مرحوم برادرم حاج شیخ عباسعلی محقق و آقای دکتر احمد مهدوی دامغانی که نسبت شان به جدّ اعلای من می‌پیوندد، و تنی چند از خانواده رسماً به منزل مرحوم مسعود انصاری رفتیم و در این جلسه به هیچ وجه مسائل مادیات در میان نیامد و بنا به قول معروف که «با کریمان کارها دشوار نیست» با سهولت، عقد رسمی ما در هشتم آذرماه 1342 صورت گرفت و در دفتر رسمی ثبت ازدواج ثبت شد. ما با هم توافق کردیم که هر دو به صورت تساوی از حق طلاق برخوردار باشیم.

وی گفت: یک سال بعد در سال 44 بنا به دعوتی که از دانشگاه مک گیل کانادا از من شده بود، عازم آن دیار شدیم. همسرم می‌گفت که من از اقامت در روسیه و انگلستان و هلند و هند خسته شده بودم و فکر می‌کردم که اکنون که به خانه یک فرهنگی وارد شده‌ام، استقرار و آرامشی خواهم یافت و نمی‌دانستم که: «کردم از باران حذر در ناودان آویختم!» حال باید با کودکی یازده ماهه برای یک مدتی دراز در امریکای شمالی در دیار غربت به سر برم.

این پژوهشگر افزود: خانمم با برخی از خانم‌های ایرانی آشنا شده بود و از آن‌ها پرسیده بود که در کنار وظایف خود به عنوان یک بانو در خانه چه می‌کنید؟ پاسخ داده بودند که به موسیقی گوش می‌دهیم و برای مادرانمان گریه می‌کنیم. گفته بود این نمی‌شود که زن ایرانی با آن فرهنگ غنی اینگونه رشد کند. با اینکه گرفتاری‌ها و بچه کوچک، تحصیلات خود را ادامه داد. استادان رشته کتابداری دانشگاه مک گیل کانادا با یک مصاحبه کوتاه با همسرم به علم دوستی و شخصیت بارز و معلومات او پی بردند و دریافتند که او می‌تواند یک کتابدار برجسته در فن کتابداری باشد. بنابراین وارد فوق لیسانس کتابداری شد و با گرفتن شش درس از دوره فوق لیسانس مؤسسه مطالعات اسلامی جبران نداشتن لیسانس خود را بکند.

محقق گفت: این کاملا مطابق دلخواه همسرم بود، زیرا او با علاقه وافری که به اسلام شناسی داشت، در درس‌های پروفسور چارلز آدامز، مقدمه ای بر اسلام شناسی و اسلام در شبه قاره هند و پاکستان پروفسور هرمان لندلت، تصوف اسلامی و شرح گلشن راز، پروفسور نیازی برکز و ... شرکت کرد و برای هر یک مقاله ای نوشت. بعدها هم کارهای داوطلبانه و تأسیس کتابخانه در شهرها و روستاها و بچه‌های خاص کرد. و میراث خانوادگی خود را صرف ساخت مدارس در جنوب تهران کرد. این کیفیت زندگی ما بوده است.

وی تاکید کرد: در این پنجاه و چهار سال هیچگاه صدای من یا صدای ایشان در برابر یکدیگر بلند نشده است و با خوشی و خوشبختی زندگی کرده ایم و در کنار عباس و هستی، دو فرزند دیگر هم به خانواده ما اضافه شده است که یکی محمود محقق است که با سن کمی که دارد، از فاضلان است و زبان عربی را به خوبی می‌داند و فرزند دیگرمان نرگس در سال اول دانشکده حقوق رشته روانشناسی می‌خواند. خانواده ما یک خانواده گرم و پر ثمر و پرنشاط است و این از تفضلات خداوند متعال بوده است که زندگی ما را یک زندگی خوبی ساخته است که علم و عشق توأم با هم بوده است.

محقق در پایان سخنانش با اشاره به حضور اجتماعی و تأثیرگذار بانوان در طول تاریخ و تفکیک فعالیت‌های اجتماعی و خانوادگی یادآور شد: باید روش زندگی خانم انصاری برای دختران جوان الگو قرار بگیرد که به دنبال فرهنگ بروند و از ظواهر زندگی که امروز بیشتر مد شده بپرهیزند. این مملکت مکانی بوده که همیشه زنان برتری بر مردان داشتند. ابوریحان بیرونی کتاب مهم خودش در زمینه نجوم  با عنوان «التفهیم» را به خواهش خانمی با نام ریحانه، دختر حسین خوارزمی نوشته است. یا زرین گیس دختر قابوس بن وشمگیر از ابوعلی سینا درخواست می‌کند که واسط تحلیل مقاله‌ای صد در صد جغرافیای پزشکی بنویسد. گذشته از این مهم ترین کتابی که در اقتصاد نوشته شده، کتاب «الاموال» نوشته ابوعبید قاسم بن سلام است که تمام مسائل زراعت و پول و اقتصاد را مطرح می‌کند. وی در آخر این مجموعه می‌نویسد که این کتاب قرائت شده شهده دختر احمد دینوری و او تصدیق کرده است که آنچه در این کتاب آمده است سندیت علمی داشته است.  احمد بن رشد اندلسی اظهار تأسف می‌کند  و می‌گوید که زن‌های ما صلاحیت فرمانراویی و ...  را دارند و باعث تأسف است که زن‌ها را در خانه می‌گذاریم که همچون نبات برویند.

در ادامه این نشست، عکس‌هایی از آلبوم زندگی نوش آفرین انصاری ورق خورد که تدوین این بخش را مریم اسلوبی به عهده داشت. سپس ژاله آموزگار استاد دانشگاه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با یادی از رفتار نیک نوش آفرین انصاری گفت: من همیشه خانم نوش آفرین انصاری را با عبارتی توصیف کرده ام که برایشان بیگانه نیست. ایشان حتما به یاد دارند که هر زمان با لبخند شیرین می‌دیدمشان گفته ام که شما خُلقا و خَلقا از زیبایی برخوردار هستید. چون چهره زیبا و دوست داشتنی و خندان مهربان ایشان برای همه ما آشنا است. این نعمت خدادای را معمولا خُلق‌های درون انسان زیباتر می‌کند.

وی افزود: چیزی که از لحاظ اخلاقی در نوش آفرین انصاری از دیرباز تشخیص داده ام، احترام و حق شناسی او نسبت به استادان بزرگ کتاب داری در مجالس بزرگداشت این بزرگان است. دیده ام که او چگونه عزیزانی چون دانش پژوه، ایرج افشار، جهانداری، انوار و دیگران را با احترام یاد کرده است و من چون آدم حق شناسی هستم همیشه با تحسین به این خلوص نیست خانم انصاری نگریسته ام و همچنین حس احترامش را نسبت به همه همکاران پیشکسوتش نیز ملاحظه کردم و دیدم او چگونه به عنوان مثال متواضعانه از بزرگیِ خانم توران میرهادی یاد می‌کند و خدمات او را در همین راهی که او طی می‌کند، بزرگ و بزرگتر جلوه می‌دهد. من در گفتارهای او هرگز آن مَنَم‌هایی که بیشتر ما ایرانی‌ها بدان دچاریم نشانی نیافتم. میدان دادن و برکشیدن نسل بعد از خود و ارزش قائل شدن برای تازه رسیدگان و آیندگانی که سکان هدایت فرهنگی ایرانی را باید به دست آن‌ها سپرد یکی دیگر از ویژگی‌های خانم انصاری است که باید به زبان آید و دنبال شود.

در ادامه بهاء الدین خرمشاهی قرآن پژوه در سخنانی با اشاره به خاطراتی از دوران دانشجویی خود نزد  نوش آفرین انصاری گفت: این بنده افتخار دارم که در دهه 1340 در دانشگاه تهران نزد استاد والامقام استاد دکتر مهدی محقق، علم و ادب آموخته، و یک دهه بعد در اوایل دهه 50 نزد همسر فرزانه‌شان خانم نوش آفرین انصاری از بنیانگذاران کتابداری نوین در ایران، همین توفیق و بختیاری را داشته ام، و اگر خداوند بنده را از این سعادت برخوردار نمی‌کرد، مسیر زندگی فرهنگی ام به کلی مسیر دیگری می‌شد.

در قسمتی دیگر از این مجلس، بخش‌هایی از سخنرانی نوش آفرین انصاری در شب پوری سلطانی به نمایش گذاشته شد. دیگر سخنران این برنامه، استاد کامران فانی بود که با یادی از خاطره اولین دیدار خود با نوش آفرین انصاری گفت: خانم انصاری که در رشته کتابداری تحصیل کرده است، چهره ای دیگر از این رشته را نشان داده است. وی هیچگاه بر روی جنبه‌های فنی تکیه نکرد. بلکه تکیه بر این داشته که مخاطبان ما در کتابخانه چه کسانی هستند و سه گروه را در نظر داشته است که شامل: روستایی، کودک و انسان‌های عامه شهر بودند.

کامران فانی در ادامه سخنانش تصریح کرد: دومین حوزه خانم انصاری حضور ایشان در شورای کتاب کودک بود که مخاطبانش کودکان معصومی هستند که باید در درجه اول به آن‌ها برسیم. این در واقع در شورای کتاب کودک انجام شد. ولی در این قسمت هم زودتر وارد این حوزه شد و بلافاصله بعد از بازنشستگی یکسره خود را وقف شورای کتاب کودک کرد و در اینجا بود که کنار چهره سوم مهم عالم کتاب و کتابداری خانم میرهادی خوش درخشید. خانم میرهادی در اواخر عمرش معتقد بود که کاری که آغاز کرده است، جانشینی برایش هست که دنبال رو آن‌ها باشد و بار آن را به عهده بگیرد. بخصوص در مورد فرهنگنامه کودکان و نوجوانان که من به‌جرئت می‌گویم که این طرح بزرگ مدیون او خواهد بود.

در واپسین لحظات این نشست دکتر فریبا افکاری به خوانش بخش‌هایی از فعالیت نوش آفرین انصاری در بخش نسخه شناسی پرداخت و سپس لیدا شجاعی پژوهشگر نسخ خطی به نمایندگی از دانشجویان نوش آفرین انصاری در وصف استاد خود سخنانی گفت و در واپسین لحظات این نشست، دکتر نوش آفرین انصاری برای دوست داران خود سخنرانی کرد.

وی به بخش‌های مختلف فعالیت‌های خود رد طول این سال‌ها پرداخت و گفت: خانم آموزگار نکته ای را در مورد صحبت‌هایی که همیشه با هم داریم، نگفتند؛ اینکه می‌گویند نوشین ما از چه نسلی هستیم و چگونه اینطوری شدیم! و یک نسل خاص بانوانی که در دانشگاه تلاش کردند و تأثیرگذار بودند. از همه حامیانی که نامشان زیر این پوستر است و به ویژه اینکه دوست داشتم آقای دکتر محقق داماد را ببینم و لطفشان همیشه با من بوده است.

انصاری افزود: دوستان پرسیدند که چرا در این مجلس کسی از شورا صحبت نکرد. چرا که جای خانم  میرهادی امشب خالی است. و هنوز سخت هست که کسی از شورا از من بگوید. از آقای ایرج افشار و پوری خانم عزیزم یاد کردند و جای همگی امشب خالی است. من واقعا نقش کمی در این ماجرا دارم. فکر می‌کنم هم نشینی من با بسیاری از افراد این شکل را به من داده است. خانواده خودم صد در صد و خانواده مشترک من با استاد و فرزندان من و خانواده دکتر محقق که در آن زمان با یک پدیده ای کاملا متفاوت از شکل و شمایل یک زن روبرو بودند و از همان ابتدا لطفشان شامل حال من بود و شاید واقعا مسلمانی حقیقی  را می‌شود در این خانواده‌های سنتی و اصیل جستجو کرد.

این پژوهشگر ادامه داد: وقتی من وارد گروه کتابداری شدم آن زمان ما چهار نفر بودیم: توران میرهادی و جناب آقای حرّی، ثریا قزل ایاغ که شروع به کار کردیم. هیچ امری در  این گروه نبود که ما با هم مشورت نکنیم. از صحبت با هم لذت می‌بردیم و از هر یک قدمی که برای آموزش کتابداری و رشد آموزش آن برمی داشتیم، شاد بودیم و شاید اینجاست که بحث مشورت و صحبت کردن با هم مغتنم بود و یادتان باشد که من از تمام این افراد کم سوادتر بودم. من از یک زندگی متلاطم دوازده مدرسه عوض کرده چهار زبانه و... به این مکان رسیدم و این افراد بر من قوام می‌بخشیدند.

وی افزود: انجمن کتابداران در سال 43 متولد شد و در سال 47 شکل جدید پیدا می‌کند. ولی از آن زمان من عضو انجمن بودم. کتابداران تصمیم گرفتیم که خارج از شغل کتابداری دور هم جمع شویم و یک برنامه آزادی را بررسی کنیم که شاهد شکل گیری بحث جامعه مدنی و قدرت گرفتن آن باشیم. از سال 57 عضو هیئت مدیره هستم و در آنجا هم الگوی مدیریت مشارکتی دنبال شد. هیئت مدیره‌های بسیار جدی و دلسوز خانم میرهادی و آقای مافی و ... بودند و شورا کم کم به حدی بزرگ شد که ما امروزه بیش از 1200 عضو داریم و دیگر هیچ جایی نمی‌توانیم سالگردهایمان را جشن بگیریم.

انصاری سپس گفت: حال فرهنگنامه که متولد سال 1358 است یک تجربه استثنائی است و که من هم نقش کمی در آن داشتم. خانم میرهادی به من لطف داشتند. ایشان می‌گفتند که فرهنگنامه را باید کتابداران پرورش دهند. واقعا حرفشان درست بود. در واقع آن‌هایی که کتابدار هستند، می‌دانند که فرهنگ نامه چه گوهر گرانبهایی است پرواز خانم میرهادی این پیام را به همه ما داد که «اثر» چقدر مهم است.

وی سخنانش را چنین ادامه داد: سومین هم نشین‌هایی که با من بودند «خانه کتابدار» بود. تأسیس آن در سال 83 و یک پایگاه تجربی بود. و آن بحث کتابداری اجتماعی که آقای فانی اشاره کردند. بحث اینکه کتاب و خواندن و عشق ورزیدن به کتاب را باید به درون جامعه برد و ترویج کرد و نمی‌توان آن را به جامعه تحمیل کرد. باید آن را شناخت و بر اساس نیازها کتاب را در بهترین کیفیت در اختیار جامعه قرار داد.

انصاری گفت: یک اتفاق خیلی خاصی در شورا افتاد، گسترش اندیشه شورا در ایران بود. یعنی ما صاحب فرزندان متعدد و مؤسسات متنوع شدیم که آغاز کارشان در شورا بود و بعدها مستقل شدند و این ما را تقویت کرد. یکی از قدیمی‌ترین آنها مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا بود که هجدهمین همایش ملی اش را برگزار کرد. حدود پانصد نفر از سراسر ایران به این جلسه آمدند و این پوشش‌ها بسیار اهمیت دارد و یکی از جوانترین فرزندانمان موزه عروسک‌های ملل است که امیدوارم به زودی افتتاح شود. این موزه در ساختمانی قدیمی واقع در دروازه دولت تهران است که در دست مرمت قرار دارد. باید از آقای مسجد جامعی یاد بکنم و محبتشان به شورا که در دوران وزارتشان می‌پرسیدم که چرا از فرهنگنامه حمایت نمی‌کنید؟ و ایشان می‌خندیدند و می‌گفتند که من صبر می‌کنم تا فرهنگنامه بزرگ شود و حالا وقتش نیست! به هر حال این شوخی بین ما بوده است. اما در امر موزه کمک بسیاری کردند.

به گفته وی، یک بخشی از فعالیت این موزه به بچه‌های کار اختصاص خواهد داشت. این بچه‌ها به خاطر شرایط سخت زندگی از هرگونه آموزشی محروم هستند و باید ما یادمان باشد که سواد و دانستن و پیشرفت لزوما به مدرسه رفتن و اخذ مدارک آکادمیک نیست و باید به ایران این مسئله را تبریک گفت که ازنخستین کشورهایی است که چنین برنامه ای را اجرا می‌کند.

نوش آفرین انصاری با توضیح فعالیت‌ها و مخارج سازمان‌های مردم نهاد از جمله شورای کتاب کودک و نوجوان گفت: می گویند که چرا سازمان مردم نهاد همیشه مطالبه دارد؟ این در نفس سازمان مردم نهاد است. داوطلبانی که از مال و جان و عمرشان برای جامعه مایه می‌گذارند و مشکلات را می‌بیند، حقش است که مشکلات را فریاد بزنند. در مورد خانواده شورا فکر می‌کنم که بیشترین آرزوی من این هست که کمک به یکدیگر را جدی بگیریم و با هم اهداف مشترکمان را در جهت اعتلای فرهنگی حیات کودکان و نوجوانان و خانواده‌ها پیش ببریم.

وی افزود: دومین نکته‌ای که آرزومندم این است که برنامه‌های حامیان شورا و فرهنگنامه را حمایت کنیم و تنها نظر ندهیم بلکه خود اقدام به همکاری نماییم. برنامه ریزی برای یک کنسرت و ... و حمایت از این برنامه‌ها مهم است و ما وظایف دیگری داریم. ما هیچ کمکی از مراکز دولتی نداریم و سال‌هاست در این کشور روز به روز بزرگتر می‌شویم و فعالیت‌هایمان گسترده تر. پس باید همه کمک کنند. سال 1395 به نوعی سال طلایی برای فرهنگنامه بود. اولا ارشاد بخشی از آن را تهیه کرد و آنچه اتفاق افتاد تهیه فرهنگنامه برای کتابخانه‌های کانون پرورش فکری بود و این یعنی هشتصد و پنجاه کتابخانه در سراسر ایران و هزاران کودک ایرانی و لمس فرهنگ؛ فرهنگنامه‌ای که عشق خانم میرهادی و تمام دوستانی بود که کار می‌کنند و در تک تک واژه‌هایش عشق وجود دارد. و یک کتاب پر از انرژی مثبت است. کلمه‌ها از فرهنگ نامه بیرون می‌پرند و انسان را در آغوش می‌گیرند و یک تجربه خوب بحث گرفتن مجوز بود که آقای اقبال زاده زحمت بسیاری کشیدند و سپاس آقای آموزگار که کمک کردند. ما یک ناشر تک محصولی هستیم. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان حالا به این جسارت رسیده است که می‌گوید من در دو جا غرفه می‌خواهم. غرفه کودک و بزرگسال. گرفتن مجوز برای این هدف، کار سختی بود اما با تلاش دوستان امسال برای اولین بار موفق شدیم در قسمت بزرگسال فرهنگنامه را عرضه کنیم و نتیجه مطلوبی در بخش معرفی داشتیم.

انصاری گفت: امیدورام در سال، 96 ما شاهد تداوم آرزوی خانم میرهادی باشیم. نکته آخر این است که به شدت با بحران مکان روبرو هستیم. هر کدام از شما اگر نزد ما تشریف بیاورید، خواهید دید که در چه انگشتانه ای عمل می‌کنیم. کمک کنید که شورا پایدار بماند و فرهنگنامه منتشر شود و کمک کنید که همه به این باور جمعی برسیم که باید برای فرزندانمان افق‌های باز فرهنگی بسازیم و هیچ یک از این‌ها میسر نمی‌شود مگر اینکه به آزادی فکر کنیم. ایرانی آزاد و سربلند و موفق در همه امور.

در بخش پایانی این نشست لوح تقدیری از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، با امضای حسن بلخاری رئیس هیئت مدیره این انجمن و شاهنامه دکتر توفیق سبحانی توسط خود وی و همینطور یک تابلو فرش دستباف تبریز اهدایی از خاندان زنده یاد دکتر اسماعیل رفیعیان به دکتر نوش آفرین انصاری اهدا شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان