سرویس ورزش مشرق - تیم ملی والیبال ایران همانگونه که از سوی کارشناسان و اصحاب رسانه پیش بینی می شد برخلاف وعده و هدف فدراسیون والیبال و شخص داورزنی از رسیدن به مدال المپیک بازماند اما با این تفاوت که کمتر کسی فکر می کرد این نرسیدن به مدال با صعود نکردن از گروه عجین شود و معترف باشیم که از طلا گشتن پشیمان گشته ایم!
شاگردان آلکنو برخلاف اکثر رقابت ها شروعی خوب داشتند و با برد مقابل لهستان مدعی که به عنوان صدرنشین هم صعود کرد و تیم ونزوئلا خودشان را در حد مدعی صعود نشان دادند، اما با شکست عجیب و سنگین مقابل تیم نه چندان مدعی و متوسط کانادا، تَرَک هایی در باور علاقه مندان برای صعود ایجاد کردند. با شکست مقابل ایتالیا و باخت نزدیک به ژاپن در دیداری حیاتی آمال و آرزوهای همه والیبال دوستان به باد رفت و تیم مدعی کسب مدال المپیک از صعود به جمع 8 تیم پایانی بازماند.
والیبال ایران سالهاست با مشکلات مدیریتی و حاشیه ای و البته فنی مواجه است اما خواسته مدیران بالادستی و فدراسیون نشینان ندیدن این واقعیت هاست و عوض کردن سرمربیان مطرح خارجی را علاج کار دیده اند و منتقدان را مغرض دانسته اند، غافل از اینکه آینه چون نقش تو بنمود راست خودشکن آیینه شکستن خطاست ...
هیچ کس منکر موفقیت و رشد والیبال ایران در دهه اخیر نیست و همین که همگان متفق القول سطح ایران را بالاتر از آسیا دانسته و این تیم را در سطح جهانی می دانند و حضور در رده های بالای رنکینگ جهانی هم موید این مطلب است. اما همین خودبرتر بینی باعث شد در پشتوانه سازی و بالا بردن سطح کیفی و فنی ضعیف عمل کرده و در باد غرور موفقیت های سالهای گذشته بخوابیم و رسیدن رقبای پایین تر به خودمان و جا ماندن از رقبای بزرگ را نبینیم.
بدون شک مقصر اصلی ناکامی های اخیر و علی الخصوص المپیک توکیو را باید شخص رئیس فدراسیون والیبال دانست که از زمان معاونت وزارت ورزش تا بازگشت مجدد به کرسی ریاست فدراسیون با تصمیمات غلط و رفتار دوگانه باعث مشکلاتی شد؛ از حواشی زمان ریاست ضیایی گرفته تا حواشی قرارداد و رفتن کولاکوویچ و تاخیر در انتخاب سرمربی تیم ملی و در این اواخر هم حواشی دعوت فرهاد قائمی به تیم ملی!
داورزنی در یکی از برنامه های تلویزیونی چند ماه قبل از انتخاب آلکنو اعلام کرد گزینه ایرانی برای نیمکت تیم ملی هم در نظر داریم اما گذشت زمان و عدم شفافیت در تصمیمات کمیته فنی این قضیه را به باد فراموشی سپرد و هدایت ملی پوشان کشورمان را به آلکنوی سرشناس سپردند که کمتر کسی منکر سطح فنی بالای اوست، اما فقط برای المپیک و با این ادعای رئیس که مدال المپیک می خواهیم! هر چند خود آلکنو قول مدال دادن را اشتباه خوانده و میدان المپیک را یک آوردگاه سخت می دانست. اما زمان کم و عدم شناخت کافی آلکنو و حضور افراد غیرفنی در تیم نه تنها ما را به مدال و سکوی المپیک نرساند بلکه از صعود از گروه خود هم بازماندیم و این یعنی فاجعه!
در لیگ ملتها و زمانی که تیم ملی روی نوار باخت حرکت میکرد زنگ خطر برای والیبال ایران زده شد و کم کم واهی بودن ادعای کسب مدال نمایان شد. در آن زمان اینطور عنوان شد که تیم ملی برای انجام بازیهای تدارکاتی در لیگ ملتها حاضر شده و هدفش نتیجهگرایی نیست و تیم ملی واقعی را باید در المپیک دید؛ اما در المپیک هم این شکستها تکرار شد و تیم ملی والیبال از 5 بازی خود در مرحله گروهی المپیک، 3 شکست را متحمل شد و تنها به 2 برد دست پیدا کرد که البته یکی از این بردها آنقدر قابل پیشبینی بود که میشد حتی با تیم جوانان هم تیم ونزوئلا را شکست داد.
حذف از المپیک توکیو قطعا تبعات زیادی برای والیبال ایران دارد و حداقل انتظار این است که تصمیمات جدی در خصوص تیم ملی گرفته شود. این تیم نیازمند یک دگردیسی بزرگ است. دیگر نمیتوان به صرف حضور بازیکنانی همچون سعید معروف، محمد موسوی و امیر غفور تصور کنیم که جزو تیمهای برتر دنیا هستیم. حالا کار به جایی رسیده که در آسیا هم حرف اول را نمیزنیم و پس از سالها این جایگاه را به ژاپن واگذار کردیم و در دیدارهای اخیر تن و بدنمان مقابل این رقیب آسیایی می لرزد و نتیجه هم فقط و فقط باخت بوده است!
کمترین انتظار از داورزنی و همه کسانی که عنوان میکردند حال والیبال ایران خوب است پاسخگویی درباره این ناکامی است. رئیس فدراسیون والیبال با بستن قراردادی گرانقیمت با آلکنو تلاش کرد همه مشکلات والیبال ایران را یک شبه حل کند؛ اما مگر میشود با حضور افراد غیرفنی در فدراسیون والیبال به موفقیت رسید؟ آیا با بهروز عطایی یا هر مربی خوب ایرانی دیگر ما شانس صعود از گروه را نداشتیم؟
جالب اینجاست حالا که ناکامی مطلق سهم بلندقامتان ایران شده و علاقه مندان یک سرخوردگی را احساس می کنند داورزنی اینگونه این شکست را توجیه کرده است: تلاش فدراسیون این بوده که تیم ملی جزو چهار تیم برتر المپیک باشد و روی سکوی المپیک برود. درست است که در این رقابتها نتوانستیم به اهدافمان برسیم و از این بابت از مردم شریف ایران عذرخواهی میکنیم. همه بچهها تمام تلاش خود را کردند اما نشد. انتظار مردم این بود که والیبال به جمع چهار تیم برتر برسد اما این موضوع تحقق پیدا نکرد. به خاطر وعدهایی که داده بودیم و عملی نشد باز هم عذرخواهی میکنیم. دنیا به آخر نرسیده و زندگی در جریان است.
بله آقای داورزنی دنیا به پایان نرسیده اما صبر منتقدان و دلسوزان و علاقه مندان از این همه بی توجهی و فرصت سوزی شما و همکارانتان به انتها رسیده و اگر قرار است به این روند و توجه نکردن به ظرفیت جامعه غنی والیبال اهمیت ندهید به نظر به جای وعده برای آینده جای خود را به فردی دیگر بدهید!
جالب تر و البته عجیب تر از اظهارات داورزنی، دفاع رئیس کمیته ملی المپیک از نتایج تیم و مدیریت فدراسیون است؛ سید رضا صالحی امیری پس از شکست تیم ملی والیبال کشورمان مقابل ژاپن و حذف از رقابتهای المپیک توکیو، اظهار داشت: احساس غیرت را در داورزنی و همکارانش دیدم. آنها با شهامت ایستادند و مقاومت کردند و دیدم که چگونه تیم قدرتمند لهستان را شکست دادند. مقابل ژاپن هم بازی بسیار نزدیکی بود و باید بپذیریم که ظرفیت والیبال ایران در مسیر رشد و توسعه قرار دارد. والیبال ما امروز در آسیا بازی نمیکند و یکی از مدعیان در جهان است. این والیبال اگر حمایت شود و مدیریت با ثباتی داشته باشد شک نکنید که در پاریس روی سکو خواهد رفت و حرف اول را خواهد زد.
امیدواریم داورزنی بپذیرد که با یک عذرخواهی صوری و وعده برای جبران ناکامی نمی شود به مسیر موفقیت بازگشت؛ وی باید بپذیرد مسیری که در دو سال اخیر طی کرده با اشتباهات زیادی همراه بوده و باید بازنگری جدی در تمام ارکان فدراسیون داشته باشد.
والیبال ایران میتواند بار دیگر به روزهای اوج خود بازگردد؛ به شرط اینکه ناکامی بزرگ در المپیک توکیو فراموش نشود. در این المپیک یا بهتر بگوئیم از لیگ ملت های والیبال آلکنو چند مهره جوان و آینده دار را بازی داد تا برای سالهای بعد تجربه خوبی کسب کنند؛ صابر کاظمی و میثم صالحی و علیرضا مجرد و جواد کریمی با بازی مقابل بزرگان والیبال دنیا حالا می توانند در کنار غفور و عبادی پور و ... مهره های قابل اتکایی برای تیم ملی در آوردگاه های آینده باشند و رفتن موسوی و معروف و قائمی خللی در کسب موفقیت به وجود نیاورد.