دست غارتگرِ شوروی در ایران

مقاومت ایرانی‌ها برای استالین پذیرفتنی نبود و خشم او را برانگیخت. این خشم هم در کنفرانس یالتا (کریمه) و هم در نشست پوتسدام (آلمان) به وضوح دیده می‌شد و همان زمان بسیاری می‌گفتند که استالین احتمالا به راحتی و بدون ایجاد دردسر، خاک ایران را ترک نمی‌کند.

مرتضی میرحسینی؛ استالین و نظامی که او در راس آن قرار داشت در جنگ دوم جهانی شکست می‌خوردند اگر متفقین، آن‌هم از طریق کشور ما به کمک‌شان نمی‌رفتند. اما بعد که ورق جنگ برگشت و شوروی به جمع فاتحان راه یافت، دست‌درازی به سرزمین‌های اطراف را شروع کرد.

توسعه‌طلبی‌های این حکومت در اروپای شرقی به کنار، شر آنان دامن کشور ما را هم گرفت و بحران آذربایجان را رقم زد. به ویژه بعد از آنکه مجلس شورای ملی ما با دادن امتیاز نفت شمال به شوروی مخالفت کرد. مجلس ایران به پیشگامی محمد مصدق تصویب کرده بود هیچ معاهده‌ای رسمیت پیدا نمی‌کند و قانونی نمی‌شود مگر اینکه اکثریت نمایندگان آن را تایید کرده باشند.

مقاومت ایرانی‌ها برای استالین پذیرفتنی نبود و خشم او را برانگیخت. این خشم هم در کنفرانس یالتا (کریمه) و هم در نشست پوتسدام (آلمان) به وضوح دیده می‌شد و همان زمان بسیاری می‌گفتند که استالین احتمالا به راحتی و بدون ایجاد دردسر، خاک ایران را ترک نمی‌کند و ماجرای حضور سربازان اشغالگر شوروی بعد از پایان جنگ تمام نمی‌شود.
 
نیز می‌گفتند که شوروی در مناطق اشغال‌شده‌اش از گروه‌های تجزیه‌طلب پشتیبانی می‌کند و به برخی از سران این گروه‌ها وعده همکاری بیشتر داده است.
 
این گفته‌ها درست بود و شوروی واقعا طرحی شوم برای جدا کردن بخشی از خاک ایران آماده کرده بود. اجرای این پروژه را به جعفر باقروف که آن زمان دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان شوروی بود سپردند و جولای 1945 در چنین روزی به او دستور دادند قدم‌های اولیه را برای سازمان‌دادن به جدایی‌طلبان آذربایجان و سایر استان‌های شمالی ایران بردارد. تا زمینه تشکیل دولتی خودمختار در آذربایجان - ابتدا به عنوان زیرمجموعه دولت مرکزی ایران و بعد جدا و مستقل از آن - مهیا شود. نوشته‌اند یک میلیون روبل (قابل تبدیل به ارز‌های دیگر) نیز به او دادند تا بخشی از آن را در انتخابات مجلس برای پیروزی نامزد‌های طرفدار شوروی هزینه کند و بخش دیگر آن را هم در مسلح کردن گروه‌های شبه‌نظامی به کار ببندد.

اینجا ضرورتی برای بازخوانی بحران آذربایجان و فرجام آن وجود ندارد، اما نباید این واقعیت را ناگفته گذاشت که این ماجرا در شکل‌دهی به نگاه عموم ایرانیان به شوروی تاثیر زیادی گذاشت و به نوشته رهام الوندی در کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه»: «امتناع استالین از خارج کردن نیرو‌های ارتش سرخ از آذربایجان ایران در سال 1946 به ظهور جنگ سرد جهانی و شروع رابطه جنگ سرد بین ایران و امریکا انجامید.
 
بحران آذربایجان تجربه تکوین سیاسی برای همه نسل‌های ایرانیان، از جمله شخص محمدرضاشاه بود که هرگز فراموش نخواهد کرد چگونه شوروی‌ها سعی کردند آذربایجان را از مام وطن جدا سازند. در نتیجه این بحران بود که نخبگان سیاسی و نظامی ایران عصر پهلوی، نسبت به اتحاد شوروی کاملا بی‌اعتماد شدند، چون به نظر می‌رسید شوروی‌ها نیز مانند تزار‌های رومانف امیال امپریالیستی خود را دنبال می‌کنند.
 
این بحران اهمیت استراتژیک ایران را به عنوان بخشی از کشور‌های حلقه شمالی برای امریکا روشن ساخت. حلقه شمالی از ترکیه در غرب آغاز و به پاکستان در شرق ختم می‌شد و اتحاد شوروی را از خلیج فارس و اقیانوس هند جدا می‌کرد. دفاع از تمامیت ارضی ایران، در راستای مهار کمونیسم شوروی، برای راهبردپردازان امریکایی امری حیاتی به شمار می‌آمد.»
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان