از آنجا که 100بنگاه بزرگ جهان در «نشست کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد» تعهد دادند به سمت کربن صفر حرکت کنند، بحث نحوه گذار از این وضعیت بسیار جدی است. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی به سرعت گذار جهان از وضعیت کنونی به وضعیت بهینه با دیده تردید مینگرند. کمبود منابع و زنجیرهای که برای رسیدن به وضعیت تولید سبز و کربن صفر به صنایع کمک کند، مهمترین چالش امروز اقتصاد جهان است. خطر کمبود برخی منابع نظیر لیتیوم برای حرکت به سمت حملونقل پاک و خودروهای سبز بسیار جدی است. این گزارش توصیه میکند که جهت سرمایهگذاری باید به سمت این مواد و منابع باشد؛ وگرنه بسیاری از بنگاههایی که از وضعیت آتی خود اطمینان خاطر ندارند، با کاهش تابآوری در وضعیتهای غیرمنتظره روبهرو خواهند شد یا در چرخه جهانی اقتصاد از دایره رقابت کنار خواهند رفت. این خطر که در زنجیره تامین صنایع در قالب کمبود موادی همچون لیتیوم برای باتریهای بردبلند خودرو نهفته است، تنها یکی از مشکلات پیشروی صنایع برای رسیدن به وضعیت کربن صفر است. در واقع، داشتن تضمین برای برخورداری از مواد و قطعات موردنیاز تولید چالش بزرگ پیشروی صنایع جهان است، اما مساله دیگری که اهمیت راهبردی دارد، تولید در مقیاس بزرگتر و وسیعتر است که انرژی و منابع را با بهرهوری بالاتر مصرف میکند. در عین حال، چالش دیگری که باید به آن توجه شود، نوآوری است که در سطح صنایع باید اشاعه شود تا بنگاهها را به سمت جایگزینهای خوب برای مواد غیرقابل استفاده و کربندار سوق دهد. در ایران صنایع فولاد، پتروشیمی و سیمان به عنوان صنایع صادراتمحور، بزرگمقیاس و عمده باید این چارچوب را مدنظر داشته باشند و از مشارکت با سایر بازیگران جهانی برای گذار به صنعت بدون کربن کمک بگیرند. با اینکه گزارش اتاق تهران اشارهای به اقتصاد ایران نکرده، اما هشدارهای بسیاری از سوی فعالان و تحلیلگران صنعتی وجود دارد که بخش فولاد ایران باید خود را به سمت تولید فولاد کمکربن، سبک و با مقاومت زیاد هدایت کند. در صنعت پتروشیمی یا سیمان هم باید کشور روی تولید مواد فاقد کربن و قابل بازیافت یا محصولات با نرخ مصرف انرژی کمتر سوق یابد تا امکان جذب در زنجیره جهانی را داشته باشد.
جدا از آنچه قرار است در سطوح کشورها رخ دهد، در سطح جهانی 10ابزار برای گذار به صنعت بدون کربن تدارک دیده شده است. گزارش اتاق تهران تاکید دارد، از سال گذشته، تعهدات پایداری به یکی از جریانهای اصلی جهان تبدیل شده است. صدها بنگاه به صورت عمومی در مورد انتشار خالص صفر آلودگی موضعگیری کردهاند و برخی از مدیران بزرگترین داراییهای جهان از بنگاهها میخواهند که با هدف اقتصادی آلودگی خالص صفر همسو شوند. در عین حال، انتظار میرود اجلاس سران COP26 (نشست آبوهوایی سازمان ملل متحد موسوم به کوپ 26) برقراری تعهدات پایداری بیشتری را از سوی بخش عمومی آغاز کند که بدون تردید پیامدهایی هم برای کسبوکارها خواهد داشت.
از آنجا که بنگاهها برای انجام تعهدات پایداری خود در حال رقابت هستند، بهسرعت متوجه خواهند شد که منابع، زیرساختها و ظرفیتهای موردنیاز، بهراحتی در دسترس همه نخواهد بود. پیشبینی میشود طی سالهای آینده، تقاضا برای نهادههای راهحلهای پایدار از عرضه سبقت بگیرد و نگرانی در مورد کمبود منابع تشدید شود.
توصیه گزارش این است که رهبران جهانی برای اطمینان از دسترسی به منابع موردنیاز بهسرعت اقدام کنند. بنگاههایی که میتوانند راههای جدیدی برای رفع مساله کمبود منابع کمیاب موردنیاز شناسایی کنند، قادر به مهار ریسک، ایجاد تابآوری و کسب منافع اقتصادی خواهند بود. در این گزارش به محرکهای کمیابی منابع، دلایل ایجاد آن و راهکارهای رفع آن پرداخته شده است.
در راستای همین وضعیت، 10عامل پویا که بنگاهها میتوانند آنها را برای ارزیابی تاثیر کمبودهای بالقوه در منابع، زیرساختها و قابلیتهای پایدار بر کسبوکارها تجزیه و تحلیل کرده و از آنها برای نوآوری مدل کسبوکار پایدار حمایت کنند، به شرح زیر هستند:
بنگاه اقتصادی اولا باید به تعیین دقیق ماهیت کمبود خود بپردازد و آن را بشناسد. دومین مورد به کمّی کردن شکاف بین عرضه و تقاضا در سناریوهای گوناگون تیمهای تحقیقاتی در هر کسبوکار مربوط است. تعیین زمان پدیدار شدن کمبود و مدت ماندگاری آن موضوع دیگری است که برای یک بنگاه اهمیت راهبردی دارد. این موضوع به نظر از همه موارد اهمیت بیشتری دارد. مورد چهارم به ارزیابی میزان انتفاع اقتصادی و نوسانات قیمت آن نهاده یا منبع کمیاب برای بنگاه مربوط است که خود را در صورتهای مالی و در جریان تولید نشان میدهد. مورد پنجم، درک ساختار بازار و اکوسیستم است که باید برای بنگاه از اهمیت برخوردار باشد. ششمین مورد به تعیین قابلیت جایگزینی برای منابع کمیاب مرتبط است و در نقشه یا چشمانداز یک بنگاه صنعتی اهمیتی راهبردی دارد. هفتمین مورد با ردیابی جریان سرمایه برای کاهش کمبودها ارتباط دارد. بخش دیگر از کاری که بنگاه صنعتی در وضعیت کنونی باید به آن توجه کند، بررسی تحولات جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و فرهنگی است که در وضعیت رو به تحول و در حال انتقال جهانی وضعیتی خاص را به صنایع و رشته فعالیتها تحمیل میکند. در عین حال در نهمین مورد، گزارش توصیه کرده که بنگاه به پیشبینی اثرات چارچوبهای نظارتی توجه کرده و مشوقهای سیاستی را برای امکان یافتن توانایی خروج از بحران به دولتها پیشنهاد کند یا از آنها بخواهد. ارزیابی خطرات ناشی از منفعل ماندن بنگاه بر کسبوکاری که در آن فعالیت صورت میگیرد، دیگر موردی است که در گزارش توصیه شده است نسبت به فهم آن و بررسی ابعاد مختلف آن در درون بنگاه توجه شود.
اهمیت شبکه بازیگران برای بنگاه
گزارش اتاق تهران در بخش مهم دیگری از تشریح وضعیت آینده، روی دو چارچوب مختلف و مهم در این دوره انتقالی بحث میکند. بر این مبنا و با ارزیابی هر بخش، رهبران میتوانند مشکلسازترین کمبودها را که با کسبوکار یا مشتریانشان مرتبط است شناسایی کنند. این شبکه دو جزء کلی دارد: نخست، بازیگران سیستم و دوم، پویاییهای سیستم.
در قالب پویاییهای سیستم، بنگاه با مجموعه پیچیدهای از پویاییهای وابسته به هم که تعیین میکند کمبود قابلتوجه منابع کجا پدیدار میشود و چه ریسک یا فرصتهایی را تولید میکند، روبهروست. در قالب بازیگران سیستم هم مهم است بدانیم که بسیاری از عواملی که باعث کمبود قابلتوجه میشوند، از سوی کنشها و واکنشهای بازیگران گوناگون سیستم هدایت میشوند؛ بنابراین فهم درست از شبکه بازیگران حاضر در آن حوزه صنعتی-اقتصادی نیز برای بنگاه حیاتی است.
بازیگران سیستم، سازمانها یا گروههایی هستند که اقدامات و استراتژیهای آنها بر میزان دسترسی به منابع پایدار تاثیر میگذارد و شامل سرمایهگذاران، بازیگران صنعت، تامینکنندگان، شرکتکنندگان در زنجیره ارزش، مردم، مشتریان و تنظیمکنندهها میشوند. پویایی سیستم زمانی وارد عمل میشود که بازیگران مستقل، تصمیمات یکجانبه یا چندجانبه میگیرند و تصمیم آنها بر کل سیستم تاثیر میگذارد. به عنوان مثال، اگر تنظیمکنندهها با تنظیم مقررات و سیاستها به کمبودهای نوظهور پاسخ دهند، این امر ممکن است جریان سرمایه را به سمت کمبود منابع خاص افزایش دهد یا قابلیت ماندگاری منابع جایگزین یا فرآیندهای تولید را تقویت کند؛ در نتیجه با تغییر شرایط اقتصادی، میتوان کمبودها را نیز تغییر داد. تنظیمکنندهها اگر بر این باور باشند که خطر کمبود آنقدر زیاد است که نباید رفع مساله صرفا به نیروهای بازار سپرده شود، احتمالا مداخله خواهند کرد. به عنوان مثال، برخی از دولتها برخی از کالاها مانند لیتیوم را به عنوان کالایی ضروری برای امنیت ملی و گذار سبز شناسایی کردهاند.
انتقال یا گذار (transition) بهترین عنوانی است که در شرایط کنونی در بنگاههایی که با چالش ورود به عصر تولید بدون کربن و صنعت پاک با آن روبهرو هستند، قابلیت اشاره و نامگذاری دارد. در وضعیت گذار به عصر تولید بدون کربن، کمبود منابع یا نبود بازیگرانی که بتوانند راههای تازهای برای اقدامات همیشگی و پرکربن پیشنهاد کنند دشواری ایجاد میکند. گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران با اشاره به این وضعیت، تاکید دارد بنگاهها با هشت اقدام میتوانند به سمتی حرکت کنند که تولید صنعتی آنها پایدار و تابآور، اما کمکربن و سبز شود. نخستین مورد به استخراج ارزش مربوط است که در گزارش به صورت «کسب ارزش از طریق انتفاع قیمتی یا ایجاد کسبوکار جدید برای رفع نیاز» تعریف شده است. دومین مورد تقویت نوآوری است؛ چرا که بنگاه با ایجاد نوآوری در موارد جایگزین در جهت رفع کمبودها و تنگناها گام برمیدارد. سومین مورد و شاید مهمترین مورد به «تصاحب مبادی» مربوط است که بهشدت اطمینان بنگاه نسبت به آینده و تضمین برخورداری از مواد و منابع را بالا میبرد. پیدا کردن تامینکنندگان یا سرمایهگذاری در بنگاههایی که منابع جایگزین را توسعه میدهند در این زمینه راهگشاست. تضمین عرضه بخش دیگری از راهبردی است که باید بنگاههای درگیر در دوره انتقال با تکیه بر آن بر مشکلات فائق آیند. انتخاب و تماس با تامینکنندگان برای کاهش کمبود و ایجاد زنجیره تامین منعطفتر به معنی اطمینان خاطر یافتن از مسیرهای متنوع تامین قطعه و مواد در این زمینه راهگشاست. رویآوردن به دامان اقدامات جمعی، دیگر موردی است که باید بنگاهها از آن استقبال کنند. توصیه گزارش اتاق تهران این است که باید در ائتلافهای صنعتی و بینبخشی برای رفع محدودیتهای عرضه مشارکت فعال داشت. آربیتراژ گزینهها به معنی چینش مهره در بخشهای مختلف و متنوع کردن انتخابها و بازی با آنها موضوع ششم مدنظر گزارش اتاق تهران است. گزارش تاکید دارد ایجاد ارزش از پویاییهای گوناگون عرضه و ارزشگذاری در کلیه مناطق جغرافیایی در این قالب باید مورد توجه باشد. تحریک پویایی بازار به معنی سرمایهگذاری در فناوریهای نوپا و بنگاههای جدیدی که به رفع کمبودها میپردازند مورد بعدی است که نباید بنگاهها از آن غافل شوند. در نهایت اینکه گسترش بازار به معنی افزایش دامنه مصرف آن کالا یا خدمات باید در دستور کار قرار گیرد. در این زمینه حمایت از سیاستهای عمومی که نوآوری در فناوری را ممکن میکند، عرضه را گسترش میدهد یا بهرهبرداری از جایگزینها را فراهم میکند، باید در برنامه بنگاهها باشد. این پیشنهادهای هشتگانه در قالب یک پرتفولیو یا سبد توصیهها تلاش دارد مسیر بهتر و متعادلتری را برای گذار بنگاهها و صنایع به عصری که تعهدات بسیار بیشتری از منظر محیطزیست و پایداری به کسبوکارها تحمیل میکند، ایجاد کند.