به قلم : دکتر شقایق درویشی ؛ روانشناس
تحریریه زندگی آنلاین : تمیزی وپاکیزگی یکی از چیزهایی است که تقریبا همه انسان ها از آن لذت برده و آن را دوست دارند. اما این میل به پاکیزگی، گاهی در لبه پرتگاهی از اختلال و اجبار قرار دارد. شستن و تمیز کردن بیش از حد و اجباری، شناخته شده ترین و پر تکرارترین علامت OCD یا اختلال وسواس فکری-عملی است. افراد مبتلا به این نوع OCD را می توان به عنوان افرادی توصیف کرد که دائما درگیر اقدامات اجباری ضد آلودگی و تمیزکنندگی هستند. اما این بدان معنا نیست که همه افرادی که به تمیزی وشستشو اهمیت می دهند، دچار نوعی اختلال وسواس هستند. برای اینکه بدانید چه زمانی شستشو تبدیل به اختلال وسواس می شود و در مقابل آن چه باید کرد؟ تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
بیشتربخوانید:
وسواس شستشو فکری-عملی
پیش از هر چیز باید به تعریف روشن اختلال وسواس بپردازیم تا بتوانیم تا تمایز آن با حالت های عادی را تشخیص دهیم. به طور کلی اختلال وسواس فکری اجباری یا OCD ، دارای دو بخش اصلی وسواس و اجبار است. وسواس ها مجموعه افکار، تصاویر، اصرار، نگرانی ها یا شک های ناخواسته ای هستند که به طور مکرر در ذهن فرد ظاهر می شوند. آن ها می توانند فرد را بسیار مضطرب کنند (اگرچه برخی افراد آن را به جای اضطراب به عنوان “ناراحتی روانی” توصیف می کنند). اجبارها نیز فعالیت های تکراری هستند که افراد برای کاهش اضطراب ناشی از وسواس انجام می دهند. این اجبار می تواند چیزی مانند چک کردن مکرر درب قفل شده، تکرار یک عبارت خاص در سر یا بررسی احساس بدن شما باشد. در این میان شناخته شده ترین و پر تکرارترین علامت OCD، شستشوی اجباری و بیش از حد است. افراد مبتلا به این نوع OCD را می توان به عنوان افرادی توصیف کرد که دائما درگیر اقدامات اجباری ضد آلودگی و تمیزکنندگی هستند. افرادی که به طور اجباری و وسواس گونه اقدام به شستشو و تمیز کردن می کنند را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
کسانی که برای جلوگیری از آسیب دیدن یا سرایت آسیب به دیگران از طریق آلودگی، این کار را انجام می دهند.
کسانی که پس از آلوده شدن با چیزی، احساس ناراحتی و نگرانی می کنند.
گروه اول اغلب نگران ابتلا به بیماری ناشی از آلودگی هستند که در برخی موارد ممکن است مسئولیت انتشار آلودگی به دیگران را در بر داشته باشد. از این رو، شستشو نیز در تلاش برای جلوگیری از این خطر، انجام می شود. افراد گروه دوم تمایل دارند وسواس های قابل شناسایی کمتری داشته باشند و صرفا برای تسکین ناراحتی مرتبط با احساس کثیف بودن، درگیر اجبارهای پاکسازی می شوند. افراد مبتلا به این نوع OCD معمولا واکنش های انزجار بسیار شدیدی دارند.
آنچه در وسواس شستشو مهم است این است که برای فردی که از آن رنج می برد، سطح تمیزی هرگز کافی نیست. حتی وقتی چیزی را ساعت ها و روزها تمیز کرده باشند، نمی توانند از نتیجه راضی باشند. این امر آن ها را به یک دایره باطل تمیز کردن مداوم هدایت می کند.
بیشتربخوانید:
علائم و نشانه های وسواس شستشو
گفتیم که همه انواع توجه به پاکیزگی و شستشو را نمی توان در دسته وسواس ها قرار داد. اما برای آنکه بدانیم آیا آنچه انجام می دهیم، شستشوی وسواس گونه است، باید به علائم و نشانه های وسواس توجه کنیم. در اینجا نگاهی کوتاه به علائم اختلال وسواس شستشو می اندازیم:
ترس از آلودگی(جرموفوبیا):
برخی از افراد ترس شدیدی از آلوده شدن به میکروب ها، مایعات یا مواد دیگر دارند (حتی درباره آلاینده های انتزاعی مانند بدی یا بدشانسی نیز ممکن است این احساس وجود داشته باشد). آن ها حتی ممکن است از اینکه دیگران را آلوده کنند، بترسند. وسواس در مورد آلودگی می تواند به اجبار پاکسازی منجر شود. این افراد، ممکن است بر این باور باشند که با تمیز کردن اشیا یا فضاها به ترتیب خاص یا با فرکانس خاصی، می توانند از آلودگی یا عفونت جلوگیری کنند و خود و دیگران را نجات دهند.
تقارن و نظم در وسواس شستشو:
مبتلایان به وسواس شستشو، علاوه بر این که به ترس از آلودگی دچار هستند، برای فرآیند شستشو نیز مراحل و نظم ویژه ای قائلند و آن را با ترتیب مشخصی انجام می دهند. این ترتیب گاهی به قدری اهمیت دارد، که در صورت عدم انجام یکی از مراحل، کل فرآیند باید از نو آغاز شود. مراحل عموما هر روز یا در هر بار استفاده از موضوع شستشو مانند حمام، تکرار می شوند.
افکار و تشریفات ذهنی غیر قابل قبول:
برخی از افراد مکرراً افکار مزاحم در مورد چیزهایی را تجربه می کنند که حس اخلاقی و خوبی آنها را نقض می کند. افرادی که ترس از آلودگی دارند، اغلب برای از بین بردن کثیفی و میکروب ها یا فقط برای اینکه احساس تمیزی کنند، شستشوی بیش از حد را انجام می دهند. این کار عموما شامل شستن بیش از حد یا مکرر دست ها یا سطوح می شود. شستن دست ها ممکن است به روشی تشریفاتی انجام شود، جایی که فرد هر انگشت را به صورت جداگانه و گاهی حتی زیر هر ناخن را تمیز می کند. برای افراد مبتلا به این نوع OCD غیر معمول نیست که دست های قرمز و ترک خورده داشته باشند و حتی ممکن است دچار خونریزی شوند. پس از تمیز شدن دست ها، فرد با احتیاط شیر را با وسیله دیگری مانند حوله یا دستمال می بندد تا از آلودگی مجدد دست ها جلوگیری شود. این افراد ممکن است در فاصله زمانی بین رفتن به سینک، از ضدعفونیکننده های دست نیز استفاده کنند. افرادی که ترس از آلودگی دارند ممکن است به دوش گرفتن بیش از حد یا تشریفاتی، مسواک زدن، نظافت یا توالت کردن بپردازند. علاوه بر شستشو، آن ها ممکن است از اقدامات دیگری برای جلوگیری از تماس با آلاینده ها استفاده کنند، مانند پوشیدن دستکش یا استفاده از دستمال برای باز کردن درها.
مبتلایان به وسواس شستشو، ممکن است زمان زیادی را صرف تمیز کردن وسایل خانه یا سایر اشیاء بی جان کنند. برای مثال، فردی که مبتلا به این نوع OCD است، ممکن است کفش ها، کارت های اعتباری، تلفن همراه یا چیزهایی که ممکن است با آن ها تماس داشته باشد را نیز بشوید! زیرا ممکن است این اقلام کثیف یا آلوده در نظر گرفته شوند.آن ها، اغلب برای جلوگیری از کثیف شدن تلاش زیادی می کنند. ممکن است حتی با فشار دادن پاشنه یک کفش با کفش دیگر از لمس کردن کفش خود اجتناب کنند. برخی از آن ها، به دلیل نگرانی در مورد آلاینده های احتمالی از رفتن به مکان های خاص اجتناب می کنند.
بیشتربخوانید:
سایر علائم اختلال شستشو
تعویض مکرر لباس ها در روز
اجتناب از مکان ها یا افرادی که ممکن است آلوده شده باشند
جلوگیری از ورود دیگران به فضاهای امن خود (فضاهایی که تمیز شده اند)
4 مرحله وسواس شستشو
وسواس:
وسواس، فکر یا احساسی غیرارادی و مزاحم است که با ترس از آلوده شدن یا کثیف بودن یک سطح یا شیء خاص، میل به تمیز کردن را تحریک می کند.
اضطراب:
فکر وسواسی، به ایجاد اضطرابی غیرقابل تحمل در فرد منجر می شود.
رفتار اجباری:
برای تسکین اضطراب، فرد به تشریفات پاکسازی اجباری خود متوسل می شود. او ممکن است فعالیت خود را به یک منطقه محدود کند (برخی از مبتلایان به OCD روی شستن دست ها و دوش گرفتن یا ضد عفونی کردن دستگیره ها و کلیدهای چراغ تمرکز می کنند) یا می تواند به کل زندگی آن ها تسری یابد.
بیشتربخوانید:
تسکین موقت:
نظافت باعث رهایی از ترس های وسواسی می شود. با این حال، تسکین فقط موقتی است. به زودی، افکار وسواسی آلودگی برمی گردند و این چرخه بارها در یک روز تکرار می شود.
علت ها و دلایل وسواس شستشو
به طور تقریبی می توان گفت حدود 2 درصد از جمعیت عمومی مبتلا به OCD هستند. این اختلال در سنین پایین تر در مردان ظاهر می شود. با این حال، در میانسالی، زنان بیشتر از مردان علائم OCD را نشان می دهند. اگرچه دلایل آن هنوز به طور دقیق و قطعی مشخص نشده است، با این حال، می توان زمینه هایی تکرار شونده در میان مبتلایان را به شرح زیر دانست:
ژنتیک در ابتلا وسواس شستشو:
محققان به بررسی تأثیر ژنتیک بر ابتلا به OCD انجام داده اند و بر این اسا می توان اذعان کرد که اگر والدین یا خواهر یا برادر فرد مبتلا به OCD باشند، احتمال ابتلای فرد نیز به این اختلال بیشتر خواهد بود. برخی از مطالعات در منابع معتبر نیز دریافته اند که ابعاد علائم مربوط به وسواس تمیز کردن و شستشو در OCD به احتمال زیاد در خانواده ها وجود دارد.
ساختار مغز افراد مبتلا به اختلال شستشو:
محققان در حال یافتن تفاوت هایی در ساختار مغز افراد مبتلا به OCD، همراه با تفاوت هایی در نحوه عملکرد مغز آن ها هستند. به عنوان مثال، یک مطالعه در سال 2017 نشان داد که در افراد مبتلا به OCD، اتصال و فعالیت بیشتری در بخش هایی از مغز که با شکل گیری عادت و در بخش هایی که احساسات (به ویژه ترس) را پردازش می کنند، وجود دارد. اسکن های مغزی همچنین تفاوت هایی را در گیرنده های استروژن و میزان ماده سفید و خاکستری در مغز افراد با علائم وسواس شستشو نشان می دهد.
محیط در ابتلا به وسواس شستشو:
محققان رفتاری مدت ها است می دانند که استرس و محیط با خطر بالاتر ابتلا به OCD مرتبط است. به عنوان مثال، مطالعه سال 2015 که شامل 22084 دوقلو سوئدی بود، نشان می دهد که دو نوع آسیب در دوران کودکی احتمالا منجر به علائم OCD می شوند: سوء استفاده و اختلال در خانواده.
وسواس شستشو، اغلب در دوران نوزادی یا نوجوانی ایجاد می شود و ناشی از افزایش اضطراب درونی است. مبتلایان اغلب از کمبود محبت و یا علاقه والدین خود رنج می برند که باعث ناامنی شدید آن ها شده است.
گاهی اوقات کودک در محیطی بزرگ می شود که مرزهای شخصی نادیده گرفته می شود. برای مثال هنگام که والدین کودک را موظف می کنند که در اتاقش را همیشه باز نگه دارد. این باعث می شود هویت کودک کم رنگ شود و به نوبه خود باعث استرس بالایی در آن ها شود.
در برخی موارد وسواس شستشو ناشی از طلاق زوجین است. برای مثال زمانی که کودک در یک مدرسه شبانه روزی یا با دیگر اعضای خانواده زندگی می کند، زیرا والدین نمی توانند یا نمی خواهند کودک را بزرگ کنند. کودک این را به عنوان انکار وجود خود تجربه می کند که باعث می شود با اعتماد به نفس پایین و اضطراب زیادی بزرگ شود.
در موارد دیگر، ممکن است کودک در محیطی بسیار سخت گیر، مستبد، اخلاقی، و تنبیه کننده رشد کرده باشد. شرایط سراسر ترس و سلطه که منجر به فروپاشی سیستم عصبی مرکزی می شود. این فروپاشی می تواند ناشی از این واقعیت باشد که کودک نتوانسته است به روش طبیعی و خود به خود بزرگ شود و خود را از بزرگسالان متمایز کند.
وسواس پاکسازی همچنین می تواند به دلیل تجربه بیش از حد احساسات ممنوعه باشد. افرادی که از آن رنج می برند اغلب نسبت به چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده و در واقع کاملا بی گناه بوده اند، مانند کاوش های جنسی با کودکان دیگر، گذراندن وقت بیشتر با عزیزانشان و غیره) بسیار احساس گناه می کنند. به عنوان بزرگسال، وقتی نمی خواهند همیشه با فرزندان خود باشند یا زمانی که می خواهند بدون خانواده فعالیت هایی انجام دهند، احساس گناه می کنند.
گاهی اوقات نظافت می تواند تنها چیزی باشد که فرد احساس می کند تا حدودی روی آن کنترل دارد. از آنجایی که تاثیر مثبت آنی دارد، می تواند (حداقل به طور موقت)، تا زمانی که همه چیز دوباره کثیف شود، به افزایش عزت نفس آن ها کمک کند. آن ها ممکن است احساس کنند که توسط افراد محیط خود کم ارزش شده اند، با این حال، این ارتباط زیادی با این واقعیت دارد که آن ها در واقع از نحوه زندگی خود راضی نیستند. در این حالت نظافت دائما نقش ممانعت از خروج فرد از خانه و مبارزه برای آرزوها و رویاهای خود را دارد که می تواند ترسناک تر باشد.
یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در بروز وسواس شستشو این است که آن ها، به دلیل انتظارات یا ذهنیت محیطشان نتوانسته اند خود را مطابق با طبیعت خود توسعه دهند. این می تواند باعث شود که فرد عصاره ای از خودش شود و رویاها و آرزوهای خود را دنبال نکند. این عامل مهمی است که باید در درمان وسواس مورد توجه قرار گیرد.
درمان وسواس شستشو
انواع مختلف OCD از جمله وسواس شستشو، به خوبی مورد بررسی قرار گرفته و پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان درمان های مختلفی پیدا کرده اند که می تواند علائم مبتلایان را کاهش داده و عملکرد روزانه آن ها را بهبود بخشد. در ادامه به مهم ترین این شیوه های درمانی اشاره می کنیم:
درمان شناختی رفتاری (CBT):
درمان شناختی رفتاری یا CBT یکی از درمان های موثر برای بسیاری از افراد مبتلا به OCD و انواع وسواس است.فرد در یک جلسه CBT، با درمانگر ملاقات می کند و تا درمانگر با شناسایی الگوهای فکری که دیدگاه او را نسبت به واقعیت مخدوش می کند و باعث استرس می شود، به کاهش اضطراب او کمک کند. سپس درمانگر می تواند کمک کند تا فرد یاد بگیرد که این افکار را به روش های مطلوبی تغییر دهد. مطالعات متعددی نشان داده اند که CBT می تواند ارتباطات را در سراسر مغز، به خصوص در مناطقی که با توانایی فرد در کنترل تفکر و تعادل احساسات سروکار دارد، تقویت کند. برای رزرو نوبت با یک روانشناس خوب و و درمانگران میتوانید با ما در تماس باشید.
روش درمانی ERP در بهبود وسواس شستشو:
ERP نوع دیگری از درمان است که در بهبود OCD موثر است. در ERP، فرد و درمانگر با هم تلاش می کنند تا محرک های بیرونی و درونی را که باعث استرس فرد می شوند و او را به رفتار اجباری وادار می کنند، شناسایی کنند. فرد همچنین افکار وسواسی و رفتارهای اجباری خود را برای درمانگر خود شرح می دهد و توضیح می دهد که اگر رفتار مناسبی را انجام ندهد، چه اتفاقی می افتد. سپس درمانگر به او کمک می کند تا به تدریج با موقعیت های استرس زا، هم در تخیل و هم در زندگی واقعی، روبرو شود.
دارو برای درمان اختلال شستشو:
روانپزشکان ممکن است برای کاهش علائم OCD داروهای ضد افسردگی تجویز کنند. برخی از رایج ترین داروهایی که برای وسواس تجویز می شوند عبارتند از:
آنافرانیل
فلووکسامین
پاکسیل
پروزاک
زولافت
باید توجه داشت که مصرف این داروها تنها با تجویز روانپزشک که دز آن را به طور دقیق مشخص کرده است، امکان پذیر خواهد بود و مصرف بدون تجویز آن ها، می تواند دارای عوارض شدید و نتایج عکس باشد. همچنین فرد مصرف کننده، نباید داروی خود را به طور ناگهانی قطع کند، این امر در برخی موارد می تواند موجب موارد زیر گردد:
عود مجدد علائم
تغییرات جدی در خلق و خو
افزایش خطر افکار خودکشی
تحریک عمیق مغز
روش DBS: در صورتی که روش های درمانی محافظه کارانه، برای درمان فرد، کارساز نباشد، ممکن است پزشک تحریک عمیق مغزی یا DBS را توصیه کند. در طول DBS، پزشکان الکترودهایی را در نواحی مورد نظر مغز کاشت می کنند. الکترودها پالس های الکتریکی تولید می کنند که می تواند به تغییر افکار و رفتار فرد کمک کند.
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال برای درمان وسواس شستشو:
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال یا TMS روش دیگری است که اگر سایر درمان ها به فرد کمک نکند، مورد استفاده قرار می گیرد. در طول TMS، پزشک یک سیم پیچ الکترومغناطیسی را روی سر فرد قرار می دهد و میدان های مغناطیسی در تلاش برای کاهش علائم OCD با سلول های عصبی در مغز تعامل دارند.