ماهان شبکه ایرانیان

انتقادات تند یک چهره اصولگرا از جامعتین /نقش پایداری‌ها در انحراف دولت احمدی‌نژاد

حسن بیادی در گفتگویی با روزنامه شرق به انتقاد از جبهه مردمی نیروهای انقلاب پرداخت.

بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

احمدی‌نژاد خود را وامدار هیچ جریانی نمی‌دانست که نیاز باشد آن جریان با او کنار بیاید.
بله، آقای احمدی‌نژاد خود را متعلق به جریان راست نمی‌دانست چون افرادی که آن روز کنار وی بودند، فقط به‌دلیل گرفتن پست و سمت در دولت وی را همراهی می‌کردند. آنها امروز هم مقابل او قرار گرفته‌اند. آنان قبل از انتخابات و شکل‌گیری آبادگران، مخالف ما و احمدی‌نژاد بودند اما زمانی که پیروز شد، پست گرفتند و وقتی برخی از آنان یا سهمیه‌های آنان در دولت را کنار گذاشت، دوگانگی ایجاد کردند و به مخالف وی تبدیل شدند.
منظور شما دقیقا کدام بخش جریان اصولگراست؟
یک نمونه آن همین جبهه پایداری. تا زمانی که او امکانات داشت، در کنارش بودند و به محض اینکه فهمیدند دیگر اقبالی ندارد، جریانی به راه انداختند. سایر اصولگرایان هم همین‌طور. فراموش کرده بودند ابتدای روی‌کار‌آمدن احمدی‌نژاد، پشت در اتاقش در پاستور صف کشیده بودند و مدح او را می‌گفتند. آنها خودشان باعث انحراف در دولت شدند و امروز هم به مردم پاسخ نمی‌دهند.
 به جبهه نیروهای انقلاب برگردیم. به نظر شما این ترکیب نامأنوس نیست؟ آیا استفاده از چهره‌هایی که به نظر نمی‌رسد سابقه کار منسجم با یکدیگر را داشته باشند، در هیئت مؤسس، باعث پایین‌آمدن درصد موفقیت آنها نخواهد شد؟
اتفاقا چهره‌هایی مطرح هستند که باید جوابگوی ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌های دوران هشت‌ساله خود باشند. اسم نمی‌برم اما همان‌طور که گفتم به غیر از آقای خسروی‌وفا و آقای چمران بقیه باید پاسخ‌گوی عملکرد خود باشند. برخی از اینها وزیر دولت احمدی‌نژاد بوده‌اند یا چند دوره نماینده مجلس. باید به مردم بگویند چرا عملکرد آنها ضعیف بود.
 به‌نظر شما باید صرفا به عنوان یک ایده انتخاباتی به آن نگریست یا اهداف بلندتری در سر دارند؟
آنها می‌گویند هدفشان ریاست‌جمهوری نیست. البته ما از نیت‌خوانی در دین و آیین خود منع شده‌ایم. ممکن است هدف را خیر اعلام کنند اما پشت پرده این ظاهر خیر، ممکن است خیر وجود نداشته باشد.
 چرا جناح راست حاضر نیست از نامزدی دکتر روحانی حمایت کند و برخی طیف‌های آن دست به چنین اقداماتی می‌زنند؟ چه اشکالی پیش می‌آید اگر یک‌ بار از یک عضو تشکیلاتی رسمی خود که اتفاقا میانه‌رو بوده و ترکیب متعادلی هم در کابینه حاکم کرده، حمایت شود؟
طبق قانون و عرف جامعه سیاسی نمی‌توان بر کسی این موضوع را تحمیل کرد یا سؤال کرد. چون هر گروهی می‌خواهد قدرت خود را داشته باشد. نمی‌توان از آنها خواست از نامزد مقابل خود حمایت کنند.
 اما دکتر روحانی نفر مقابل جناح راست نیست. او سال‌ها عضو اصلی‌ترین تشکیلات آنها بوده اما براساس شیوه و تفکر خود، میانه‌رو بوده است.
حتما نتوانسته خواسته‌های آنان را برآورده کند.
 فکر می‌کنید در انتخابات آتی، این جبهه با چه ترکیبی در دو انتخابات فهرست بدهد؟
من نگرانی‌های دیگری دراین‌باره دارم. به نظرم اسمی که برای خود انتخاب کرده‌اند، به‌گونه‌ای است که با تفکرات فعلی و پتانسیل تکراری خود نمی‌توانند حتی از آن اسم صیانت کنند. فقط اسم انقلاب مانده که این هم خراب شود. اگر این اسم هم خراب شود، مانده‌ام دفعه بعد با چه اسمی می‌خواهند وارد فضای سیاسی شوند!
 با مجموعه‌هایی مانند پایداری یا مؤتلفه چه می‌کنند؟
نمی‌توان درباره آنها نظر داد چون چرخش زیاد داشته‌اند. یکی از دلایل نابسامانی در جامعه سیاسی ما عدم کارکرد احزاب است. ممکن است در مقطعی یک‌سری تشکل‌ها از سر ناچاری دور هم جمع شوند مثل جبهه ایستادگی که در مقطعی تشکیل شد. اما یک‌سری گروه‌ها خطرناک هستند چون به ثروت و قدرت وصل هستند و وقتی گرد هم می‌آیند، بیشتر یک باند را تداعی می‌کنند. یا از فلان تشکیلات سیاسی خواسته می‌شود در این باند جدید جذب شود چون برای خود دارای هویت مستقل نیستند. چون احزاب فراگیر و اثرگذار نداریم، قانون آن را هم نداریم و مجلس ما و ریاست‌جمهوری ما پارلمانی نیست، تشکیلات باندی- موسمی خود را مطرح می‌کنند.
 چرا محمدرضا باهنر به سرعت اعلام کرد به جبهه جدید می‌پیوندد؟
آقای باهنر بپیوندد یا نپیوندد، شرایط فرقی نخواهد کرد. آقای باهنر هم متصل به همان بخش‌هایی است که در بالا به آن اشاره کردم. به احتمال زیاد قبلا اینها تصمیمات خود را گرفته‌اند و نوعی نمایش و بازی سیاسی به راه انداخته‌اند.
 شما در مقطعی از ریاست افراد غیرروحانی بر مجلس انتقاد کردید. آن زمان ابوترابی را گزینه مناسبی می‌دانستید. آیا عبور از جامعتین، آسیب این جریان سیاسی نیست و قبلا چوب آن را نخورده‌اند؟


البته من اخیرا درباره جامعتین، گفت‌وگویی داشته‌ام. آنان چهره‌هایی باسابقه هستند. اما خود جامعتین مقصر وضعیت فعلی هستند. باندهای متصل به قدرت و ثروت، در مقطعی برای جامعتین هم تصمیم گرفتند. شما خروجی فهرست‌های انتخاباتی چند انتخابات اخیر جناح راست را ببینید. قرار بود جامعتین براساس نام و سابقه خود، مرجعی برای کل جامعه باشد نه اینکه تحت‌تأثیر یک گروه خاص عمل کنند و جناح مقابل را دشمن بدانند. وقتی این دو تشکل با سابقه در حد یک جبهه خود را تنزل می‌دهند معلوم است نقش آن پررنگ نیست. با وجود اینکه صاحب فتوا و اجتهاد هستند، پیشتاز در مبارزه انقلابی بودند خودشان شأن خود را رعایت نمی‌کنند. در این صورت چه انتظاری از مردم دارند؟ بعضا دیده شده کسانی از سوی این مجموعه‌ها حمایت شده‌اند که با مردم خوب تا نمی‌کنند و در ازای عملکرد خود، پاسخ‌گو نیستند. آنها مردم را به حساب نمی‌آوردند و در عصر ارتباطات و آگاهی، مگر ممکن است مردم متوجه این مسائل نباشند؟ 

2929

2929

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان