تصویر زرین‌کوب در شهر؛ نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب؟/ خاطره تلخ هویت که هوئیت بود!

بیش از هر تصویر دیگری دکتر عبدالحسین زرین‌کوب جلب توجه می‌کند

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر ساکن تهران باشید در هفته نخست مهرماه در سطح شهر دیده‌اید که سازمان زیباسازی شهرداری تهران با قرار دادن تصاویر شماری از مشاهیر بر روی جلد کتاب‌های درسی هم خواسته حال‌و‌هوای متفاوتی به شهر دهد و هم «مهر» را با مهر به معنی مهربانی معنی کند.

   مهر یکی از محبوب‌ترین واژگان زبان پارسی است. نخست به این سبب که به معنی خورشید است و می‌دانیم که خورشید در فرهنگ باستانی ایران چه جایگاه درخوری داشته و ایرانیان پیش از گرویدن به آیین زرتشت پیرو میتراییسم یا آیین مهر بودند.  دلیل دیگر همان دوست داشتن و محبت و نیز نخستین ماه فصل پاییز یا خزان که مورد علاقه شاعران بوده است. در کلاسیک ها منوچهری دامغانی با مسمط مشهور:

 خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است...

 از میان نوسرایان هم مهدی اخوان ثالث:

  باغ بی‌برگی
  خنده‌اش خونی است اشک‌آمیز
  جاودان بر اسب یال‌افشان زردش می‌چمد در آن
  پادشاه فصل‌ها ، پاییز

   در گاه‌شماری باستانی روز تلاقی با نام ماه را جشن می‌گرفتند و «مهرگان» چنان جشنی بوده که در زبان عربی به معنی مطلق جشن به کار می‌رود: مهرجان.

   پس تا اینجا همین که شهرداری ایدیولوژیک و انقلابی سراغ مفهوم ملی و شحصیت‌های فرهنگی رفته جای قدردانی دارد و باید دید از مهرگان هم یاد می‌کنند یا نه.

   تصاویر انتخاب شده از این قرار است: محسن قرائتی، مرتضی آوینی، مجید شهریاری، مجید سمیعی، عبدالحسین زرین کوب، پروین اعتصامی و احتمالا چند نفر دیگر که نویسنده این سطور ندیده یا جایی نخوانده است.

 جدای جنبه قدردانی که در بالا آمد چند نکته را می‌توان به بهانه این ابتکار یادآور شد:

  1. در این مجموعه جای خالی مریم میرزاخانی به شدت احساس می‌شود و طبیعی است که بهترین گزینه بود روی جلد کتاب ریاضی. هم برگزیده المپیاد دانش‌آموزی بود و هم به استادی معتبرترین دانشگاه‌ها در آمریکا رسید و مهم‌تر از همه به دریافت مدال فیلدز در ریاضیات نایل آمد که برای توضیح اعتبار آن ار توصیف «نوبل ریاضی» استفاده می‌شود هر چند می‌دانیم نوبل در ریاضیات جایزه نمی‌دهد.

 مشخص نیست به خاطر پوشش مو از نام و تصویر او گذشته اند یا چون مهاجرت کرده بود؟ همفکران مدیریت کنونی شهرداری البته پیش از این در همایش زنان تاثیرگذار هم نام و تصویر او را نادیده انگاشتند.

 2. انتخاب پرفسور مجید سمیعی برای جلد کتاب زیست‌شناسی بیش از آن که به دلایل علمی منتسب شود با انگیزه‌های سیاسی هم تصور شد. چرا که از سال 96 که مرحوم هاشمی شاهرودی هم زمان با اعتراضات دی ماه در کلینیک او در هانوفر آلمان بستری شد در سیبل حملات رسانه‌ای قرار گرفته و متهم به دریافت امکانات شده است هر چند توضیح داده شده زمین مورد نظر در تهران به قضد احداث یک خیریه بوده است.

 3. بیش از هر تصویر دیگری دکتر عبدالحسین زرین‌کوب جلب توجه می‌کند. نه به این خاطر که شایسته نبوده که کیست که بتواند بر جایگاه علمی و ادبی و فرهنگی او خدشه و تردید وارد کند؟ برخی دکتر زرین‌کوب را برجسته ترین شخصیت فرهنگ و ادبیات ایران در تاریخ معاصر می‌دانند و بعضی این عنوان را به دکتر احسان یارشاطر اختصاص می‌دهند (به خاطر دایره المعارف ایرانیکا) و دکتر زرین‌کوب را در مرتبه بعد می‌نشانند.

   جلب توجه به این خاطر که اواخر سال 1374 تلویزیون به قصد تخریب چهره‌های فرهنگی دست به تولید و پخش برنامه موهن «هویت» زد که به قدری چندش آور و پلشت بود که هیچ کس حاضر نیست مسوولیت آن را بر عهده گیرد.

  احمد پورنجاتی معاون وقت سیمای صدا وسیما به همین خاطر کناره گرفت و به دندان‌پزشکی خود بازگشت و مهدی خزعلی که کتاب آن را منتشر کرد بعدها از آن اعلام برائت کرد و دکتر علی لاریجانی به خاطر مورد خاص دکتر زرین‌کوب در جریان فعالیت های انتخاباتی سال 1384 رسما عذرخواهی کرد و احتمالا انتخاب همسرشان خانم دکتر قمر آریان به عنوان چهره ماندگار برای جبران آن کار بوده است.

  خود استاد البته گفت: این هویت نبود، «هوئیت» بود. [‌هو کردن اهل فرهنگ و ادب]. حالا تصویر عبدالحسین زرین‌کوب در جای جای شهر نصب شده ربع قرن بعد از آن که غم‌گنانه از آن همه بی مهری و قدرناشناسی چشم از جهان بست.

 4. راستی اگر روی جلد کتاب‌های درسی باید تصاویر دانشمندان و ادیبان قرار گیرد چرا روی جلد کتاب ریاضی ششم دبستان تصویر ساحل دریاست؟ با جغرافیا اشتباه گرفته‌اند یا غرض این است که محصل سنگ‌های ساحل را بشمارد؟!

 5. آن قدر یک موسسه کمک آموزشی از تصویر دکتر محمود حسابی استفاده کرد که احتمالا سازمان زیباسازی احساس کرد اگر آن را هم بیاورند تبلیغ «گاج» محسوب خواهد شد. ابتکار این موسسه البته جالب بود و به مرحوم حسابی هم بسنده نکرد و اینشتین هم بود. هر چند دکتر رضا منصوری اول بار در گفت‌و‌گو با عصر ایران به نقد افسانه‌پردازی‌های فرزند دکتر حسابی پرداخت و داستان‌های ارتباط ایشان با اینشتین و مثلا حضور پای سفره هفت سین را نادرست خواند و گفت دکتر حسابی بنیان‌گذار آزمایشگاه‌های فیزیک دانشگاه‌ها بوده. نه فراتر از آن نه فروتر و خدمات گسترده علمی و آموزشی داشته اما پاره ای از آنچه درباره او گفته شده ساختگی است.


6. قصد ندارم این یادداشت سیاسی باشد. به همین خاطر در استقبال از حرکتی که انجام شده سراغ چند اثر خاطره‌ساز در نسل های پیاپی در کتاب های درسی می‌رویم و کاش تصویر آنان هم اضافه می‌شد یا در سال‌های بعد در نظر گرفته شوند و البته نمی‌دانم این گنجینه های فرهنگی را از کتاب‌های درسی حذف کرده‌اند یا همچنان مانده است. اگر نیست زهی بی‌سلیقگی و خیال خام که اگر قرار بود با القائات پیاپی و بمباردمان صدا وسیما بچه‌ها مطابق  سلیقه رسمی پرورش پیداکنند این همه فاصله فکری را شاهد نبودیم و اگر هست خدا را شکر که سر سوزن ذوقی باقی است!

عباس یمینی شریف: من یار مهربانم/ دانا و خوش زبانم...

حبیب یغمایی: زاغکی قالب پنیری دید/ به دهن برگرفت و زود پرید...

ابوالقاسم حالت: ای مادر عزیز که جانم فدای تو/ مهربانی و لطق و صفای تو

ملک الشعرای بهار: برو کار می کن مگو چیست کار/ که سرمایه جاودانی است کار

گلچین گیلانی (دکتر مجد میر فخرایی): با زباران با ترانه/ با گهرهای فراوان می خورد بر بام خانه

جعفر ابراهیمی (شاهد): خوشا به حالت ای روستایی/ چه شاد و خرم چه باصفایی

 

 

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان