با استناد به تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوره قبل از اسلام و همچنین در میان مسلمانان چهره ای محبوب بوده است، اما در زمان خود ایشان و اندکی پس از آن حضرت، حوادثی از طرف مسلمانان روی داده است که حرمت پیامبر اکرم و محبوبیت ایشان حفظ نشده است! در این عصر پر هیاهو عملکرد ما نسبت به پیامبر اکرم چیست؟
با استناد به تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوره قبل از اسلام و همچنین در میان مسلمانان چهره ای محبوب بوده است، اما در زمان خود ایشان و اندکی پس از آن حضرت، حوادثی از طرف مسلمانان روی داده است که حرمت پیامبر اکرم و محبوبیت ایشان حفظ نشده است! در این عصر پر هیاهو عملکرد ما نسبت به پیامبر اکرم چیست؟
واضح است که تنها کسانی مسلمان می شدند که پیامبریِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را قبول می کردند. وقتی احوالات اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را مطالعه می کنیم نیز به میزان دلدادگی آنها نسبت به آن حضرت پی می بریم اما در عین حال در زمان خود ایشان و اندکی پس از آن حضرت، حوادثی روی داده است که با این محبوبیت همخوانی ندارد. در اینجا می خواهیم به شخصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله از حیث محبوبیت توجه بیشتری کنیم.
همیشه در قلبها
رسول خدا صلی الله علیه و آله تا قبل از آنکه نبوت خود را علنی اعلام کند، همان "محمد امین" بود. مردی که مردم شهر نه تنها از او هیچ بدی ندیده بودند، بلکه او را در امانتداری و صداقت، فردی ممتاز از دیگران به حساب می آوردند. بنابراین آن حضرت حتی قبل از پیامبری نیز فردی محبوب بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان همه کسانی هم که مسلمان می شدند جایگاه ویژه ای داشت زیرا فقط کسانی مسلمان می شدند که به نبوت ایشان ایمان می آوردند. بنابراین آن حضرت در نظر مسلمانان پاکترین و راست کردارترین و محبوبترین فرد بود.
محبوبیتی روشنتر از خورشید
آنچه از احوال مردم در دوران رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته شده است نشاندهنده محبوبیت ایشان است. باقیمانده آب و غذای پیامبر صلی الله علیه و آله برای مردم مهم بود و آن را برای تبرک بر می داشتند.(١) قطرات آبی را که در هنگام وضو از دست آن حضرت می ریخت نیز مورد عنایت مردم بود و خواستار آن بودند.(٢) داستان آن مرد که چوبدستی پیامبر صلی الله علیه و آله به بدنش برخورد کرد و به بهانه قصاص می خواست از بدن آن حضرت بوسه ای به تبرک بگیرد(٣) نیز نمونه دیگری بر محبوبیت آن حضرت است.
چه شد که این همه ارادت و محبت در مواقع بحرانی رنگ می باخت؟ چه شد که پرمغزترین شعارها یعنی "اشهد انّ محمّداً رسول الله" و "من یطع الرسول فقد اطاع الله" در میدان سخن برافراشته و در سختی گاه های میدان عمل از یاد می رفت؟
اما محبوبیت پیامبر صلی الله علیه و آله روشنتر از آن است که در لابلای کتب مختلف به دنبال آن باشیم. قرآن بهترین شاهد بر آن است که دوستی و شفقت و نرمخویی و خوش خلقی عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله را می ستاید. بدون شک چنین شخصی محبوب مردم خواهد بود. تواضع در مقابل مردم و نیز گرفتن مشورت از مردم نیز باعث محبوبیت هر زمامداری می شود که این دو نیز جزو خلقیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود.
رفتارهای سوال برانگیز مردم با پیامبر محبوب خود
با این حال، رفتار مردم با پیامبر صلی الله علیه و آله روی دیگری نیز دارد که بازگویی آن باعث تلخکامی می شود. با اینکه مسلمانان سختی های فراوانی را برای باقی ماندن در دین انجام دادند و متحمل شکنجه ها و آوارگی ها و مشکلات اقتصادی شدند و سرانجام مجبور به مهاجرت به مکه شدند، در طول سالیان بعد رفتارهای سوال برانگیزانه ای نیز از خود نشان دادند. برخی از آنان تا پای جان در راه محبت و اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله قدم بر می داشتند اما اشتباهات و کجروی ها و انحرافات برخی از آنان نیز قابل چشم پوشی نیست.
قرآن به ما خبر می دهد که مومنین همگی در مقام عمل، از رسول خدا صلی الله علیه و آله اطاعت نمی کردند و اعتراضها و مخالفتها و کشمکشهایی نه فقط از جانب منافقان بلکه حتی از میان مومنان برای آن حضرت پیش می آمد. (4)
وقایع محکم تاریخی نیز نشانگر آن است که در آخرین روزهای عمر پیامبر صلی الله علیه و آله از دستور آن حضرت سرپیچی کردند و با دستور ایشان مبنی بر پیوستن به سپاه اسامه (فرزند زید) مخالفت کردند.(5)
در روزهای آخر عمر که پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر بیماری بودند، رسول خدا صلی الله علیه و آله قلم و دواتی خواستند که برایشان چیزی بنویسند که هرگز بعد آن حضرت به گمراهی نیفتند، اما عده ای از همین صحابه با شلوغکاری و جار و جنجال مانع از این کار شدند و حتی با زبان خود به ایشان جسارت کردند.(6)
ماجرای دردناک فدک، بدرفتاری با امام علی و حضرت فاطمه علیهماالسلام دو نمونه دیگر از کارهای زشتی است که عده ای از همان مسلمانان انجام دادند و سایرین با سکوت و اعتراض نکردن خود در آن سهیم هستند. سالها بعد نیز نوه پیامبر صلی الله علیه و آله، حسین علیه السلام و خاندانش با قساوت کشته و زنان و کودکانشان اسیر گردیدند. این در حالی است که خود پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به خاندان خود بسیار سفارش کرده بود و آیات فراوانی در شأن آنان نازل شده بود.
گریه کردند اما اعتراض نه
نکته قابل توجه اینجاست که عموم مسلمانان با سکوت خود و اعتراض نکردن نسبت به گروه هایی که
با اینکه مسلمانان سختی های فراوانی را برای باقی ماندن در دین انجام دادند و متحمل شکنجه ها و آوارگی ها و مشکلات اقتصادی شدند و سرانجام مجبور به مهاجرت به مکه شدند، در طول سالیان بعد رفتارهای سوال برانگیزانه ای نیز از خود نشان دادند. برخی از آنان تا پای جان در راه محبت و اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله قدم بر می داشتند اما اشتباهات و کجروی ها و انحرافات برخی از آنان نیز قابل چشم پوشی نیست.
چنین می کردند در حقیقت در آن کارها شریک بودند. حتی ممکن بود قلباً هم از آزارهایی که وارد می شود ناراحت باشند اما کمتر کسی پیش می آمد که در مواقع حساس اقدام عملی و یا لااقل زبانی انجام دهد. مثلا در جریان اعتراض فاطمه زهراء علیهاالسلام و خطبه فدک، برخی از مسلمانان در مسجد گریه می کردند.(7) آنها مسلمان بودند و منزلت فاطمه زهراء علیهاالسلام و حقانیت او و شوهرش را خوب می شناختند اما به گریه بسنده کردند.
از دیگران عیب نگیریم، درس بگیریم
برای ما سزاوار نیست که به دنبال عیب از مسلمانان بگردیم. آنچه برای ما راهگشاست تفکر در این باره است که چه شد برخی از همان کسانی که آب وضوی پیامبر صلی الله علیه و آله را می ربودند در مقام عمل و در شرایط سخت او را رها کردند. چه شد که این همه ارادت و محبت در مواقع بحرانی رنگ می باخت؟ چه شد که پرمغزترین شعارها یعنی "اشهد انّ محمّداً رسول الله" و "مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ" (8) در میدان سخن برافراشته و در سختی گاه های میدان عمل از یاد می رفت؟
عاقلانه آن است که بجای تخطئه آنان، در طرز فکر و رفتار خودمان بیندیشیم. افتخارات خود را بررسی کنیم. نکند به ظاهر پیامبر صلی الله علیه و آله و نگه داشتن تمثالهای فرضی خاندانش و بردن نام آنان دل خوش کرده ایم. نکند به موقع عمل واپس نهیم. آیا این موضوع برای اینکه ما را هر روز دغدغه مند کند، موضوع کم اهمیتی است؟
پی نوشت:
1) سیره ابن هشام، ج 2، ص 144 / فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج 1، ص 281 282
2) صحیح بخاری، ج1، ص31، کتاب الوضوء، باب التماس الوضوء اذا کانت الصلاة.
3) مناقب آل ابى طالب، ج ی١ ی، ص ١64
4) انفال: 6
5) الملل و النحل، ج1، ص23 / شرح نهج البلاغة ابن الحدید، ج6، ص52 / به نقل ار کتاب "سقیفه" ابوبکر جوهری که مسندا از عبدالله بن عبد الرحمن روایت می کند و غیر این ها از کتاب های معتبر اهل سنت.
6) صحیح بخاری ج1 ص194 . حدیث دیگر: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - قَالَ لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه و آله و سلم ٓ و َفِى الْبَیْتِ رِجَالٌ فیهم عمر بن الخطاب، قَالَ النَّبِىُّ - صلى الله علیه و اله و سلم - « هَلُمَّ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ » . فَقَالَ عمر إِنَّ النبی - صلى الله علیه و اله و سلم - قَدْ غَلَبَ علیهُ الْوَجَعُ وَ عِنْدَکُمُ الْقُرْآنُ ، حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ . فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَیْتِ فَاخْتَصَمُوا ، مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ قَرِّبُوا یَکْتُبُ لَکُمْ النبی صلی الله علیه و اله و سلم کِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ . وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ما قال عمر، فَلَمَّا أَکْثَرُوا اللَّغْوَ وَ الاِخْتِلاَفَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه و اله و سلم- «قُومُوا». قال عبید الله فکان ابن عباس یقول إن الرزیة کل الرزیة ما حال بین رسول الله صلى الله علیه و اله و سلم و بین أن یکتب لهم ذلک الکتاب من اختلافهم و لغطهم بخاری (مصحح: البغا) ج5 ص2146 / الطبقات الکبرى، ج 2، ص187 / تاریخ الطبری، بیروت، موسسه الاعلمی، ج2، ص437 / الارشاد، ج1، ص184 / اعلام الوری، ص136
7) ر ک: خطبه فدکیه / خطبه فدک، آیت الله مجتبی تهرانی، فصل 1، بخش 1
8) نساء 4- آیه 80
روح الله رستگارصفت
منبع : tebyan