آیا تحول و دگرگونی در ذات الهی ممکن است؟

حرکت و سکون و استمرار و توقف، تقدم و تأخر با انواع گوناگونی که دارند، محصولی از مشیت قاهرة آن ذات اقدس است که در کارگاه بسیار بزرگ و پهناور هستی به جریان انداخته است

  حرکت و سکون و استمرار و توقف، تقدم و تأخر با انواع گوناگونی که دارند، محصولی از مشیت قاهرة آن ذات اقدس است که در کارگاه بسیار بزرگ و پهناور هستی به جریان انداخته است. دگرگونی واقعیتها از حالاتی به حالات دیگر به هر نوعی و شکلی که تصور شود، حکایت از وابستگی متغیرات و دگرگون شونده‌ها و ناتوانی آنها در برابر عوامل تغییر می‌باشد. حلقه‌های زنجیری کائنات چنان وابسته به غیرند که توقف یک لحظه‌ای یکی از آن حلقه‌ها، می‌تواند همة آنها را مختل و از مجرای قانونی مقررشان خارج کند. به همین جهت است که تاکنون هیچ متفکر آگاهی نتوانسته است احتیاج و وابستگی متغیرات را مورد تردید و انکار قرار بدهد. ممکن است برای یک مغز در حالات عادی این اندیشه خطور کند که جهانی وجود دارد در حال دگرگونی و تغیر از موقعیتی به موقعیتی دیگر و از حالی به حال مخالف، ولی در این اندیشه که قانون وابستگی مانند عنصر اساسی برای تغیر است، اصلا مورد توجه قرار نگیرد و از حقیقت مسئله به آسانی بگذرد و کار علمی و صنعتی و جهان‌بینی خود را کاملا منطقی تلقی کند، ولی این بی‌توجهی و آسان‌گرایی در قلمرو معرفت، به هیچ‌وجه اثری در واقعیت به وجود نمی‌آورد. به هرحال، استغنای مطلق ذات پاک خداوندی از هر موجود و حقیقتی دلیل عدم عروض حالات برای آن ذات پاک می‌باشد. به‌همین‌جهت است که می‌گوئیم برای وجود باری تعالی امتدادی نیست که با توالی حالات یکی پس از دیگری، اول و آخری برای آن حالات قابل تصور باشد. با بیان دیگر هم می‌توان گفت: تصور ورود حالات گوناگون به آن ذات اقدس تصور یک امر محال است، زیرا مسلم است که عروض حالات دوم نمی‌تواند بالنسبه به حالت اول ناقص باشد، زیرا عروض نقص بر ذات اقدس و یا صفات او که در حد اعلای کمال می‌باشد، با وجوب بالذات خداوندی سازگار نمی‌باشد. و اگر حال دوم بالنسبه به حال اول کامل باشد، باز مستلزم نقص در ذات و یا صفات او در حال گذشته خواهد بود که با وجوب بالذات خداوندی منافات دارد. و با نظر به مفاد بعضی از منابع اسلامی و دلایل عقلانی اسناد اول و آخر بودن به ذات خداوندی و صفات او به‌معنای آغاز و انجام یک موجود قابل امتداد، امکان‌پذیر نیست، زیرا خداوند حقیقتی ممتد نیست که آغازش اول و انجامش آخر بوده باشد. و آیه‌ای که در قرآن هر دو کلمة اول و آخر را به خدا نسبت داده است؛
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» الحدید/3 [او است اول و آخر و او است ظاهر و باطن]، قطعاً به معنای آغاز و پایان که در اجسام و جسمانیات و زمان و زمانیات یه کار می‌رود، نیست. چنانکه واحد بودن خدا که در مواردی از آیات قرآنی آمده است، به معنای واحد عدد و معدودی نیست.


منبع : پاسخگو
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان