به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمود میرلوحی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، در گفت و گویی با روزنامه هم میهن به بیان نکاتی درباره جلسه جبهه اصلاحات با پزشکیان پس از پیروزی در انتخابات، اختلاف نظرها در میان اصلاح طلبان و ... پرداخته است که در ادامه آن را می خوانید؛
احزابی که رئیسجمهور را در جریان انتخابات حمایت کردهاند، چگونه میتوانند کاری کنند که دولت در مسیر وعدههایی که به مردم داده بماند و در همان مسیر حرکت کند؟
چیزی که در ایران وجود دارد با آن تجربهای که در جهان دیدهایم متفاوت است. چیزی که در جهان میبینیم بر این اساس است که احزاب در دنیا مسئولیت مشخص دارند و این مسئولیت عبارت از این است که اقدام به تربیت کادر میکنند، برنامه مینویسند، در انتخابات شرکت میکنند و برنامههایشان را به جامعه ارائه میکنند و در انتخابات جامعه آن حزب را انتخاب میکند.
پس از آن دولت و مجلس معمولاً در اختیار حزب برنده قرار میگیرد. ولی در کشور ما وضعیت احزاب این سروسامان را ندارد، چنانچه در قانون فقط گفته شده است که احزاب میتوانند تشکیل شده و اقدام به فعالیت کنند اما ملاحظه میکنید که مسئولیتی به آنها در حوزه انتخابات و مدیریت کشور داده نشده است. چیزی که الان وجود دارد این است که دو جبهه اصلی اصلاحطلبی و اصولگرایی در ایران داریم که زمان انتخابات فعال میشوند اما بعد از انتخابات چون سیستم حزبی در ایران وجود ندارد، دولت هم در نتیجه پاسخگوی حزب نخواهد بود و متقابلاً حزب هم پاسخگوی مردم نیست؛ در حالی که در دنیا اینطور نیست و دولت و مجلس خودش را برآمده از آن حزب میداند و بر همین اساس باید پاسخگو باشند.
چنانچه میبینیم در طول مدتی که دولت و یا مجلس برآمده از آن حزب مشغول به کار است، مرتباً در ارتباط و رفتآمد با حزب بوده و در این رفت و آمدهاست که برنامهها و راهبردها مورد تایید حزب قرار میگیرد و یا حتی تغییر میکند ولی در ایران متاسفانه احزاب دخیل نیستند و آن نقش را ندارند.
مسعود پزشکیان پس از تایید صلاحیت به صراحت اعلام کرد که فردی حزبی نیست اما به رغم این موضوع، او مورد حمایت اکثر احزاب اصلاحطلب و از جمله حزب اتحاد ملت قرار گرفت. این احزاب چطور میتوانند رئیسجمهوری که گفته حزبی نیست را پاسخگو کنند؟
جبهه اصلاحات بعد از پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات با ایشان جلسه داشته و تا جایی که من اطلاع دارم قرار است این جلسهها ادامه هم داشته باشد. الان هم کمیتهها مشغول بررسی این موضوع هستند که چطور میتوان دولت را کمک و پیشتیبانی کرد و در عین حال بر فعالیتهای دولت نظارت داشت که بتوانند پاسخگوی افرادی باشند که با دعوت این احزاب و مخصوصاً جبهه اصلاحات پای صندوق رای آمدند و به آقای پزشکیان رای دادند.
با تجربهای که در دولتهای یازدهم و دوازدهم پیش آمد و بهرغم اینکه رای آوردن آقای روحانی با حمایت اصلاحطلبان بود اما ارتباط با رئیسجمهور و دولتش ادامه پیدا نکرد، سعی شده این ارتباط در دوره ریاستجمهوری آقای پزشکیان حفظ شود. باید تلاش کرد تا چارچوب معینی برای حمایت و مطالبهگری داشت که براساس همان به مردم گزارش دهند. در دنیا احزاب، کارشناسان و نیروهای برجسته را در اختیار دارند و کارگروه کارشناسی تشکیل میدهند. اینجا هم باید احزاب و جبهه اصلاحات همان کار را انجام دهند و به صورت مرتب فعالیتهای دولت را مورد رصد قرار دهند، راهکار داده و نقد کنند.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که پس از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور و آغاز معرفی افراد تازهوارد به دولت، فضایی از انتقاد به انتخابها در بین خود اصلاحطلبان دیده میشود؛ بهگونهای که حتی شاید بتوان آن را سرآغازی برای شکافی گسترده دانست. برای جلوگیری از ایجاد شکاف در بین جریان اصلاحات و عدم تکرار تجربههای تلخ گذشته، چه باید کرد؟
پس از تجربههایی که در شورای سیاستگذاری اصلاحات آغاز شد تا امروز که به جبهه اصلاحات رسیده است، به نظر میآید این موفقیت بهدستآمده که جریان اصلاحات شامل احزاب و گروههای اصلاحطلب در زیر یک سقف جمع شوند. این مجموعه با آقای خاتمی هم ارتباط خوب و مستمری دارند.
ما امروز تجربههای متعددی را در انتخاباتهای 88، 92، 94، 96 و از جمله این دوره بهدست آوردهایم و این نشان میدهد وقتی دوستان همفکری میکنند و خرد جمعی شکل میگیرد و تصمیمات جمعی اتخاذ میشود، میتوانند مؤثر باشند و تصمیم دقیق بگیرند. الان هم باید تلاش بر این باشد که سرمایههای اجتماعی حفظ شوند و البته برای افزایش این سرمایهها تلاش کرد. در همین ارتباط است که میبینیم طی چند وقت اخیر حتی دیدارها و جلسههایی خارج از اصلاحات هم برگزار شده است.
چه دورنمایی را در ادامه راه برای مجموعه اصلاحات میبینید؟ آیا ما شاهد ادامه این اتحاد خواهیم بود؟
ما در سه سال گذشته شاهد بودیم که اختلافنظرها وجود داشت اما این اختلافها منجر به این نشد که شکافی عمیق در بین احزاب اصلاحطلب ایجاد شود. ما دو تجربه را در همین سالهای اخیر بهدست آوردهایم که قابل توجه است. در سال 1400 جبهه اصلاحات اعلام کرد که نامزدی ندارد اما احزاب را آزاد گذاشت تا به صورت آزاد و بدون تابلوی جبهه اصلاحات اگر قصد دارند از نامزدی حمایت کنند، وارد روند انتخابات شده و فعالیت کنند و به همین علت بود که دیدیم برخی از احزاب عضو جبهه اصلاحات به صورت مستقل وارد عمل شده و در انتخابات دوره سیزدهم ریاستجمهوری از آقای همتی حمایت کردند.
در سال 1402 و برای انتخابات مجلس هم نظرات موافق و مخالف وجود داشت اما جبهه نظرش این بود که شرایط رقابتی نیست و لیست نداد. اینجا هم برخی احزاب رفتند و به صورت مجزا فعالیت کردند؛ مشکلی هم پیش نیامد و اتحادی که در جبهه وجود دارد حفظ شد. در انتخابات اخیر ریاستجمهوری هم اینطور بود که نظرات مخالف شرکت در انتخابات در مجموعه احزاب اصلاحطلب در مقایسه با انتخاباتهای سال 1400 و 1402 کمتر بود و بر همین اساس هم جبهه اصلاحات و هم احزاب اصلاحطلب وارد کار شده و از آقای پزشکیان حمایت کردند.
به نظرم تجربه شیوههای مختلف بهدست آمده و به اندازه کافی از تاریخ درس گرفتهایم که اصل دموکراسی است؛ اقلیت باید به نظر اکثریت احترام بگذارد و همراهی کند و اینطور نیست که چون اتفاقی مورد نظر یک اقلیت نبوده، شاهد انشعاب در بین اصلاحطلبان باشیم. عقلانیت تشکلهای اصلاحطلب به مرحلهای رسیده که بتواند برای اختلافنظرها راهحل پیدا کند و به مسیر ادامه دهند. نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که کشور به نقطه بحرانی رسیده و روند توسعه کشور دچار اختلال شده است. الان مهمترین کار و فعالیت ما و همه احزاب باید کمک به این موضوع باشد که شرایط توسعه همهجانبه کشور را فراهم کنیم.
27215