به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری، از همراهان نهضت امام خمینی(س) در خاطرات خود از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی روایت کرده است که در ایام دهه مبارک فجر به مرور بخشی از این خاطرات را منتشر می کنیم. این خاطره مربوط به زیارت و حضور امام در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه است.
در کتاب خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری؛ جلد اول، ص 186-187 ، ناطق نوری می گوید:
در همان شب های سوم و چهارم ورود امام، مرحوم عراقی آمد و به من گفت: “امام فرمودند که من چند روزی است که در تهرانم اما به زیارت حضرت عبدالعظیم(س) نرفته ام. باید به زیارت بروم، لذا باید طرح مخفی بریزیم آقا را به زیارت ببریم و برگردانیم.” برای تشریف فرمایی امام سه تا ماشین آماده شد. حضرت امام و حاج احمد آقا و آقای عراقی و بنده با ماشین به طرف حرم حضرت عبدالعظیم(س) رفتیم؛ البته به متولیان حرم در شهر ری اطلاع داده بودیم که آخر شب حرم را باز کنند؛ بنابراین خیلی راحت رفتیم. حضرت امام داخل حرم رفتند و ضریح را بوسیدند.
بعد ضلع شمال غربی حرم، گوشه ای ایستادند و نماز خواندند. خیلی خلوت بود. فقط چند تا خادم حرم بودند. در فرصت زیارت و نماز امام، خدمه حرم تشریف فرمایی امام را به بیرون لو دادند و به همین جهت حرم شلوغ شد. باز ماجرای شبیه 12 بهمن پیش آمد.
بنده کفشم را جا گذاشتم. دیدم اگر به دنبال کفشم بخواهم بگردم، آقا از دست می رود، لذا یک کفشی که نمی دانستم مال کیست و اینکه آیا صاحبش راضی است یا نه، پوشیدم و امام را حفاظت کردیم تا توی ماشین آوردیم. قبل از اینکه بقیه مردم شهر ری خبردار شوند ما به تهران رسیدیم سپس آن کفش ها را برگرداندم و گفتم: ببینند مال چه کسی است.