در سوره روم بیان شده است: از نشانه هاى خدا این است که همسرانى از جنس خودتان آفرید تا در کنار آن ها آرامش یابید. این سکون و آرامش از چندین منظر قابل بررسى است:
اوّلا آرامش به گونه کلى و مطلق بیان شده است، یعنى این نوع سکون و آرامش براى هر یکى از مردان و زنانى که به ازدواج روى مى آورند و با جنس مخالف تشکیل خانواده دهند، وجود دارد، چه ازدواج مسلمان باشد یا غیر مسلمان و بنابر این دلیلى وجود ندارد که آیه را براى مسلمانان یا کسانى که به طریق اسلامى ازدواج کرده اند، تخصیص دهیم.
دوم: مسئله سکون و آرامش با آن چه در برخى دیگر از آیات الهى به نام آرامش قلب و اطمینان بیان شده (که با ذکر و یاد خداوند حاصل مى شود) متفاوت است.
هر یک از زن و مرد با نقصى و نیازى که به طرف مقابل دارند تنها در صورتى به سکون مى رسند که ازدواج محقق شود. در غیر این صورت هیچ گاه نقص و نیاز بر طرف نخواهد شد، نیز فشارى که از ناحیه نیاز جسمی و روحى احساس مى کنند، بر طرف نشده و آن ها را دچار تشویش و اضطراب مى کند، تنها در صورت به هم پیوستن زوجین و بر طرف نمودن نیاز جسمى و روانى همدیگر است که به آرامش دست مى یابند، خواه مؤمن باشند یا کافر.
اما از نگاه دیگر تنها با یاد خداوند است که انسان به آرامش برتر و اطمینان قلب دست مى یابد. بر این اساس ازدواج بر مبناى دینى و اسلامى معنایى دیگرى مى یابد. در این نگاه ازدواج صرفاً ارضاى غریزه جنسى نیست، انسان مى تواند در این جا از نیاز خود به جنس مقابل، متوجه نیازمندى خویش شده و از دام خود خواهی و خودپرستى نجات یابد و در قدم بالاتر متوجه موجود بى نیاز مطلق شود، یعنى کسى که انسان را موجود نیازمند قرار داد تا مغرور به خویشتن نشود، انسانى که نیازمند به موجودى مانند خود است و تنها در وصال و رسیدن به او مى تواند، به سکون و آرامش دست یابد، چگونه به موجود بى نیاز مطلق که همه چیز از او است، نیازمند نباشد؟! در این منظر که ذکر و یاد خدا را به همراه دارد، به آرامش برترین یعنى اطمینان قلب دست مى یابد. سکون و آرامش در ازدواج از نگاهى دیگر نیز قابل بررسى است.
از آن جا که نیاز جنسى یکى از قوى ترین نیازهاى انسان است، مى توان با ازدواج موفق این غریزه سرکش را مهار و کنترل کرد، اگر انسان ازدواج نکند، دچار تشویش خاطر مى شود، در نتیجه تعادل رفتارى خود را از دست خواهد داد، نتیجه عدم تعادل، اضطراب و نبود آرامش است یکى از مهم ترین عوامل ناآرامى در جوان، نداشتن همسر است. وجود همسر سازگار مهم ترین عامل آرامش بخش است، البته براى کاهش و فرو نشاندن شهوات راه هایى وجود دارد، از جمله روزه گرفتن و پرهیز از غذاهاى مقوى و شهوت انگیز، ولى این راه ها موقتى است و انسان را به آرمش کامل نمى رسانند هم چنین تنها ارضاى شهوت به انسان آرامش نمى بخشد، بلکه همسر نوعى دوست و همدم است، پس آرامش بخشى او چند برابر و دو سویه است.
راز دیگر آرام بخشى ازدواج در این است که موجب تقویت جنبه هاى روحى و روانى است، بهبود وضع روحى و روانى به آرامش فرد منجر مى شود. آرامش بخشى همسر در روان شناسى و تجربه به اثبات رسیده است، ساپنیگتون مى گوید: افراد متأهل از لحاظ روانى و جسمانى نسبت به افراد مجرد کارکرد بهترى دارند، احتمالاً به خاطر حمایت دوجانبه اى که در ازدواج به چشم مى خورد. محیط گرم و روح افزاى خانواده، امنیت خاطر افراد را بیشتر مى کند و تکیه گاه مطمئنى براى ایجاد آرامش خواهد بود. نکته دیگر آن است که ازدواج موفق، ایجاد دوستى و رابطه عمیق عاطفى بین زن و شوهر است. هر انسانى در طول زندگى خود به همدم و همراز و محرم اسرار نیازمند است، محرمى که بتواند نزدیک فرد بوده و در طول زندگى همراهى اش کند و هنگام اضطراب و گرفتارى ها آرامش بخش او باشد. این مهم فقط از ناحیه همسرى مهربان و دلسوز تامین مى شود، اگر چه دوستان نیز مى توانند چنین اثرى را داشته باشند، اما همسر فداکار نزدیک ترین فرد به انسان است. نمونه چنین ایثارگرى ها را فقط میان زن و شوهر مى توان دید. همچنین مردان به طور مستقیم در جامعه با ناملایمات کارى و مشاغل سخت روبرو هستند، از این جهت مى طلبد هنگام بازگشت به خانه با کانون گرم و عاطفه مندى روبرو شوند که بیش از هر چیزى آرامش بخش باشد، نیاز به امنیت خاطر، احتیاج به معاشرت، نیاز به درد دل، به تشویق و تمجید نیز مقبولیت و جلب توجه، نیاز به محبت، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، (افراط و تفریط) زیان هاى فراوانى را در زندگى فردى و اجتماعى پدید مى آورند، محبت کردن و محبت دیدن، تعادل روانى زن و مرد را فراهم مى سازد.
نکته آخر: ازدواج منشأ حفظ و نگه دارى شخص از انحرافات و بزهکارى هایى است که مى تواند در دوران عزبگى به سراغ او آید. زندگى در حال تجرد با خطرات ناخواسته اى همراه مى شود. کشیده شدن به سمت انحرافات اخلاقى، نتیجه مجرد زیستن است، زیرا مجرد چون آرامش نخواهد داشت هیچ گونه مسئولیتى را نسبت به خود و دیگران احساس نخواهد کرد، همین مسئله موجب مى شود فعالیت و انرژى خود را در مسائل انحرافى صرف کند، به همین دلیل است که پیامبر گرامى (ص) فرمود: «عزب ها (افراد مجرد) برادران شیاطین هستند».
نقش آرامش بخشى ازدواج که در یک کلمه »لتسکنوا«(سوره روم آیه 21) آورده شده است، در عمل دیده مى شود، متأهلان کمتر به ناسازگارى هاى اجتماعى و بیمارى هاى روانى، از جمله خودکشى و انحرافات جنسى دچارند، در صورتى که بین مجردان فراوان تر است.