ماهان شبکه ایرانیان

مقاله الیزابت اسپایزر در نیویورک تایمز

راهبردی که ترامپ را پیروز کرد: قلدرمآبی مردانه/ برتری مرد مدعی خانواده بر زنان گربه‌دار!

جی دی ونس معاون ترامپ گفته بود:«زنانِ گربه‌دارِ بدون‌فرزند، مانعِ پیشرفت آمریکا می‌شوند.خانواده مهم‌ترین رکن جامعه است. اگر در این شبکۀ سنتی قرار ندارید کمتر به کشورتان متعهدید.» ترامپیست‌ها خود را حامی خانواده و مبلغ نقش فرزندآوری برای زنان معرفی و هریس را به تولدستیزی و خانواده گریزی متهم می‌کردند.

منبع: نیویورک‌تایمز
تاریخ انتشار: 6 نوامبر 2024
نویسنده: الیزابت اسپایرز

➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 
  عصر ایران؛ لیلا احمدی- روز موعود فرا رسید و شانه‌به‌شانه‌بودنِ نامزدها در تخمین نظرسنجی‌ها غلط از آب درآمد. ترامپ حائز 292 رأی الکترال شد و از سد رقیب (با 224 رأی ) گذشت. او که در ایالت‌های کلیدیِ پنیسلوانیا، جورجیا و کارولینای شمالی توانسته بود رقیب دموکرات خود «کامالا هریس» را شکست دهد، با بُردِ ویسکانسین، حد نصابِ آرای الکترال را به دست آورد و اعلام پیروزی کرد.

    ترامپ به‌نحو خارق‌العاه‌ای از هریس پیشی گرفت و توانست با کسب 51 درصد آرا در مقابل 48 درصدِ آراء رقیب، او را شکست دهد و چهل‌و‌هفتمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحده شود تا به‌زعم خود مجد و عظمت را بار دیگر به آمریکا بازگرداند.

   روی‌کارآمدنِ دوبارۀ ترامپ را تهدیدی جدی برای حقوق بشر در آمریکا و سراسر جهان است. سوابق ترامپ در نقض حقوق بشر، جانب‌داری از ایدئولوژی‌های نژادپرستانه، زن‌ستیزانه، افراط‌گرایانه و سیاست‌های ضددموکراتیک بر همگان روشن است. وعده‌های انتخاباتیِ ترامپ دربارۀ دستگیری و اخراج میلیون‌ها مهاجر و انتقام‌جویی از مخالفانِ سیاسی‌ هم به نگرانی‌ها دامن زده است. ترامپ شیفتۀ قدرت است و ابایی از لگدکوب‌کردنِ دیگران ندارد.

      پیروزیِ او، فصل جدیدی در سیاستِ ایالات‌متحده خواهد گشود و با خصایص ماگاییستی که از او سراغ داریم، دستاوردهای دموکراتیک را نقش بر آب خواهد کرد. همه در حیرت‌اند که آمریکای 2024 چگونه اجازۀ راه‌یابیِ مجددِ دیکتاتوری تمام‌عیار را به کاخ سفید داده است؟

ترامپ

    ترامپ این انتخابات را بزرگ‌ترین جنبش سیاسیِ تاریخ آمریکا خوانده و خطاب به هوادارانش گفته است: «ما به پیروزی سیاسیِ شگفت‌آوری رسیده‌ایم که در تاریخ آمریکا نظیر ندارد. برای شما و آیندۀ خانواده‌هایتان خواهم جنگید. آمریکا به ما ماموریتی عظیم و بی‌سابقه داده است.»

به همین بهانه ترجمۀ یادداشتی پساانتخاباتی به قلم شیوای «الیزابت اسپایرز»، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گرِ مهمانِ نیویورک‌تایمز را برگزیده‌ایم که زن‌ستیزی و هژمونیِ مردانۀ ترامپ را نشانه گرفته است. نویسنده سرفرازیِ ترامپ و بُرد ملی‌اش را در چارچوبِ تحلیلی فمینیستی قرار می‌دهد و خاطرنشان می‌کند که: «ترامپ چیزی به مردان پیشکش کرده که در اخلاق دموکراتیک جایی ندارد.»

شایان ذکر است که مقالات ترجمه‌شده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 
   تا انتخابات، راه دراز و پرپیچ‌.‌وخمی پیموده شد و در این بین، هیچ گروهی از رأی‌دهندگان به اندازۀ مردانِ جوانِ سفیدپوست به دونالد ترامپ وفادار نبودند. یکی از نظریات اولیه این بود که توفیق انتخاباتیِ ترامپ با این خصایص جمعیتی، مرهونِ انزوا و مطالبات مردانه است؛ اما این نظر سوء‌برداشتی ساده‌انگارانه از سیاستِ کاریزماتیکِ دونالد ترامپ محسوب می‌شود. او با رأی‌دهندگانِ مرد هماهنگ شد، زیرا شخصیت‌اش معرف نوعی مردانگی است که دموکرات‌ها هرگز نتوانستند آن را بپذیرند و برای بسیاری از آمریکایی‌ها جذابیتی فراتر از چرخۀ انتخاباتی دارد.

   ترامپ ایدۀ واپس‌گرایانه‌ای از مردانگی ارائه کرد که قدرت زنانه را به اغواگری و فرزندآوری گره می‌زند. تصادفی نیست که این مفهوم به‌ویژه برای مردانِ سفیدپوست خوشایند است، چراکه با انواع دیگر حقوق تلاقی می‌کند و به این ایده اشاره دارد که سفیدپوستان، برتر از نژادهای دیگراند و مردان شایستگی بیشتری برای تصدیِ مناصب قدرت دارند؛ درنتیجه هر توفیقی که زنان و اقلیت‌ها به دست می‌آورند، از دید این جماعت، ناعادلانه و بر پایۀ برنامه‌های حمایتی و ضدتبعیض نظیر (DEI) است.

   [م. (DEI) مخففِ تنوع، برابری و مشمولیت است؛ چارچوبی سازمانی و بشردوستانه که برای ترویجِ رفتار منصفانه و مشارکت همۀ مردم در جامعه طراحی شده، به‌ویژه گروه‌هایی که در طول تاریخ کمتر نمایانده شده‌اند یا به‌خاطر هویت و معلولیت در معرض تبعیض بوده‌اند. (منبع: ای‌بی‌سی‌نیوز)]

    کارزار انتخاباتیِ ترامپ با القای مفهومی همراه شد که روانشناسان آن را «مردانگیِ هژمونیک» می‌نامند و بدان معنا است که مردانِِ «زورمند» همواره در سلسله‌مراتبِ قدرت و بر سریرِ سلطه‌اند. آن‌ها به‌ضرورت، جسم و روحی تنومند دارند و هر معیاری از زنانگی را برنمی‌تابند. این چیرگی که نه صرفاً بر زنان، بلکه بر همۀ گروه‌های فرودست حاکم است، از دید خودشان، نشان از نظمی طبیعی دارد و خیرِ همه را شامل می‌شود. پژوهشِ روان‌شناسانۀ «ترزا وسیو» و «ناتانیل شرمرهورن» در سال 2021 نشان می‌دهد که مردانگیِ هژمونیک، معیار پیشگویانۀ درستی در فرجام سیاسیِ ترامپیسم است و این واقعیت را گواه می‌گیرد که مردم در سال‌های 2016 و 2020، به‌رغم تبعیض جنسی یا نژادپرستی، ترامپ را رهبر شایسته‌ای قلمداد می‌کردند، زیرا از مردانگیِ هژمونیک برخوردار بود که ظاهراً در نگاه ملت، فضیلتی بالاتر از سامانِ دولت یا حتی انسجام حزبی دارد.

   سخنان ترامپ در گردهمایی‌های انتخاباتی‌اش، پرحاشیه بود و همین جهان‌بینیِ مردانه و هژمونیک را پیوسته خاطرنشان می‌کرد. بیان او از دید من استراتژیک نیست. او قدرت و منزلت را به‌سببِ فضیلت‌قلمدادکردنِ سلطه، تسلط بر زنان و دشمنی با اقلیت‌ها ارج می‌نهد.

   او همیشه از خود به‌عنوان سرسخت‌ترین، کاربلدترین، زورمندترین و پرتکرارترین پیروز میدان یاد می‌کند و وقتی می‌خواهد به دشمنانش بتازد، آن‌ها را با ویژگی‌هایی هدف قرار می‌دهد که در الگوی مردانگیِ هژمونیک، زنانه محسوب می‌شوند؛ ویژگی‌هایی مثل کم‌هوش (خطاب به رابرت دنیرو)، زنانه‌مسلک (خطاب به تیم والز) و وارفته (خطاب به جو بایدن). اگر حریف زن باشد، ترامپ او را از منظر قابلیت‌های جنسی توصیف می‌کند، زیرا از دید او، ارزش اصلیِ زن همین است. بنابراین تعجبی ندارد که کامالا هریس را فردی کم‌هوش و ناتوان قلمداد کند که جذابیتی ندارد و قادر به فرزندآوری نیست.

   وقتی «تاکر کارلسون» (ترامپیست مشهور و مجری سابق شبکۀ فاکس‌‌نیوز) از جمعیت می‌خواهد تصور کنند که ادعای پیروزی برای خانم هریس چه‌قدر مضحک است؟ به کنایه می‌گوید: «او حتماً 85 میلیون رأی به دست می‌آورد، چون رئیس‌جمهورشدنِ اولین دادستان سابقِ کالیفرنیا که از قضا ساموایی‌مالزیایی است، بسیار تاثیرگذار است. ... کامالا هریس نباید اصلاً شغلی داشته باشد. او هیچ هنری ندارد.»

   جی‌دی‌ونس هم به این ایده اشاره کرده که «خانواده باید شالودۀ دولت باشد، چون مهم‌ترین رکن جامعه است؛ پس اگر در این شبکۀ سنتی جای نگرفته‌اید، کمتر به کشورتان متعهدید.»

او به این نکته اشاره می‌کند که «زنانِ گربه‌دارِ بدون‌فرزند، مانعِ پیشرفت آمریکا می‌شوند.» مقولاتی مثل سعادت، جاودانگی، بقا و فرزندآوری هم از همین منظر تبیین می‌شوند. ازاین‌رو، ناتالیسمی که در اندیشۀ ونس مطرح می‌شود، حائز اهمیت است.

جی دی ونس و همسرش اوشا ونس

جی دس ونس

[م. ناتالیسم، پروناتالیسم یا «تولدگرایی»، اعتقاد به تولیدمثلِ انسان به‌مثابۀ والاترین هدف است که بارداری و والدشدگی را به دلایل اجتماعی و برای تضمین تداوم بشریت، ترویج می‌کند و در تقابل با «تولدستیزی» قرار دارد. ناتالیسم در سیاست‌گذاری عمومی، معمولاً با انگیزه‌های مالی و اجتماعی (مثل مشوق‌های مالیاتی) برای فرزندآوری همراه است. تفسیرهای افراطی از ناتالیسم که در ترامپیسم هم مطرح است، به مخالفت با سقط‌جنین و پیشگیری از بارداری می‌‌انجامد.]

   «راست نئوپدرسالار»، یعنی همان گروهی که ونس با آن همسو است، کارکرد اصلی دولت را تقویتِ اخلاق سنتی و تشکیل خانواده می‌داند. آن‌ها صراحتاً با اشتغال زنان مخالفت نمی‌کنند، اما بر ساختار سنتیِ خانواده تأکید دارند. صاحبان این نگرش از سیطره و محبوبیتِ فرهنگ چپ‌گرایانه به ستوه آمده‌‌اند. آن‌ها از اینکه نمی‌توانند در ملاء‌عام، عبارات جنسیت‌زده به‌کار ببرند، خشمگین‌اند. ناراحت‌اند که آزار جنسی به مقولۀ شناخته‌شده‌ای بدل شده و محدودیت‌های آن اجرا می‌شود. خوششان نمی‌آید که از دست‌درازی و تعرض در محل کار جلوگیری شود. زن را زیردست می‌دانند و توقع ندارند روزی در شمایلِ هماورد انتخاباتی ظاهر شود.

    دونالد ترامپ این نوع تعصب‌ورزیِ آشکار را برای جمهوری‌خواهان عادی کرده و تا انتخابات آینده هم وضع به همین منوال خواهد بود. زنانی که از نظر حرفه‌ای موفق‌اند و نمی‌خواهند بچه‌دار شوند، برای مردانی که به آرمان‌های هژمونیک پایبندی دارند، برای مردانی که با توانمندی زنان احساس بی‌جا‌و‌مکانی می‌کنند و برای سلسله‌مراتبی که مردان را قادر می‌سازد موقعیت و قدرت خود را توجیه کنند، تهدید به شمار می‌روند.

برای مردانی که در زمانۀ رشدِ روزافزون زنان، احساس آوارگی می‌کنند، متهم‌کردنِ زنان و اقلیت‌ها به بهره‌مندی از مزایای ناعادلانه، تقاضای پس‌دادنِ دستاوردهای اجتماعی و احیای فرودستی، می‌تواند دلچسب باشد و این همان طعمه‌ای است که ترامپیسم  به هوادارانش پیشکش کرده است.

  انتخابات ریاست‌جمهوری مقوله‌ای بسیط و فریبنده است و نمی‌توان صرفاً به یک جنبه از آن پرداخت؛ اما گاهی‌اوقات یک مقوله پررنگ‌تر می‌شود. انتخابات 2016 بر «مهاجرت» متمرکز بود و این سؤال را مطرح می‌کرد که «چه‌کسی آمریکایی محسوب می‌شود؟» انتخابات 2020 در باب ظهور پدیده‌ای به‌نام «دونالد ترامپ» بود و این پرسش را به ذهن متبادر می‌کرد که «آمریکا چه گذشته‌ای از سر گذرانده و چه آینده‌ای خواهد داشت؟» در انتخابات 2024 هم «جنسیت» برجسته است. به‌طورمعمول، وقتی مردم می‌گویند انتخابات حول مبحثِ جنسیت و خانواده می‌چرخد، بر این باورند که به زنان در تعریف سنتی و مردان سیاسیِ سهیم در قدرت می‌پردازد. این درحالی است که تعاریف موجود در باب مردانگی و زنانگی و نقش‌های اجتماعی‌شان در جهان کنونی، نسبی و مورد منازعه است. 

   در چنین سازوکاری، توزیع قدرت و ثروت به نفع مردان سفیدپوست است شاید هیچ‌کس مثل دونالد ترامپ نتواند این امتیازِ به‌ناحق‌کسب‌شده را تجسم کند، اما چارچوب ایدئولوژیکی که او در آن می‌اندیشد، اجازۀ تصدیق واقعیت را نمی‌دهد. ذینفعان اصرار دارند که جهان خود را به ساختار قدرت ارتجاعی پیوند دهند. کافی است القاب جنسیتی، پادکست‌های موهن، حمله به حقوق باروری و تأکید بر فرزندآوری را در کنار هم قرار دهید تا دنیایی خلق شود که در آن از زنان می‌خواهند از مشاغل حرفه‌ای کناره‌گیری کنند و به خانه بازگردند. 

   برخی از منتقدان، خانم هریس را به خاطر عدم‌انطباق با دیدگاه واپس‌گرایانه و مردانگیِ هژمونیک نکوهش می‌کنند و بر این باورند که او می‌توانست با طرح خدمت سربازی به عنوان درمانی برای از خودبیگانگیِ مردانه یا اجتناب از انتقادهای منطقی پیرامون جنسیت‌گرایی، آرای بیشتری به دست آورد؛ غافل از آن که راهکارهایی از این دست، مردانگیِ هژمونیک را تقویت می‌کند و با چشم‌اندازی از آمریکا که در آن نیازها و منافع زنان و اقلیت‌ها هم‌سنگِ منافع و نیازهای مردان سفیدپوست است، همخوانی ندارد. وظیفۀ زنان نیست که مردان را به اخلاقیات، توانایی‌ها و قابلیت‌هایشان رهنمون کنند، اما باید توجه کرد که دیدگاه مرد‌محور و خشونتی که ترامپ به آن متوسل می‌شود، به مردان هم آسیب می‌رساند. ترامپیسم حاملِ عقاید پوپولیستی، ساده‌انگارانه و پرکششی است که سرانجام خیل هوادارانِ مردسالارش را مأیوس خواهد کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان