بررسی اجمالی این رسم عاشورایی در شهرستان طبس (گلشن)
گوستاو لوبون : توده ها فقط به توسط تصاویر فکر می کنند و به کمک تصاویر تحت تأثیر قرار می گیرند .فقط تصاویر ایشان را میرمانند و یا وسوسه می کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند. به همین دلیل است که نمایش هایی تئاتری که تصویر را در واضح ترین شکل آن ارائه می دهند، در توده ها همیشه تاثیر عظیمی بر جای می گذارند.
- مراسمی مشابه نخل گردانی که در پاکستان برگزار می گردد..
چکیده
ایران ، جامعه ای سنتی است که در آن تاریخ با بسیاری از باورها و اعتقادها در آمیخته و رویدادهای تاریخی به شکل روایت های اسطوره ای بروز می کند .مسلمانان ایران هر ساله با نمایش و حمل تابوت های تمثیلی شهیدان در مراسم عزاداری ماه محرم می خواهند خاطرات رنج و مصایب شخصیت های مذهبی را بازسازی کنند . شیعیان ایران ، در نمایش های آیینی و دسته های عزاداری خود در ماه محرم ، صندوق هایی را به شکل ضریح یا نخل و مانند آن آراسته می کنند و به نام تابوت شهدا در گذرگاه ها و محله ها می گردانند و این آیینی است که نسل به نسل حفظ شده است . ساختن تابوت های تمثیلی شهدا پیشنیه ای بسیار دور دارد. عمومیت این مراسم و شهرت نخل در سراسر ایران از سایر رسوم و نشانه ها بیشتر است و با توجه به مشاهدات و مطالعات می توان گفت که در اغلب نقاط ایران مردم یا نخل دارند و یا آن را می شناسند . حتی وسعت حضور و اجرای این آیین، مرزهای ایران را درنوردیده و به وسعت جهان و فرهنگ مسلمانان شیعه برگزار می شود . مردم هر ناحیه نخلی در تکیه ها و حسینیه ها دارند که در عاشورا آن را می بندند و همراه اسباب دیگر عزاداری در دسته های سوگوار حرکت می دهند .با اجرای این مراسم ، مردم وقایع قدسی روزگاران گذشته را در زندگی روزانه شان احیا می کنند . گویی می خواهند به حضور دوباره آن واقعه درزمان حال تحقق ببخشند .در کشور خودمان اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز به طور عمده در شهرها و آبادیهای اطراف کویر مرکز ایران به چشم می خورد یعنی از جنوب خراسان گرفته تا سمنان، دامغان، خمین، نواحی قم، کاشان، ابیانه، خور ویابانک، زواره، اردستان، نایین و طبس و ... و در بین این مناطق، بیشترین، گسترده ترین و شاخص ترین نخلها در استان یزد، متمرکزهستند.در این مقاله ضمن بررسی سیر تاریخی و فلسفه نخل گردانی ، به طور اجمالی آیین نخل گردانی در شهرستان طبس مورد پژوهش قرار گرفته است.برای این تحقیق حتی الامکان سعی شده است گزارشی تصویری نیز ارائه گردد.
کلید واژه ها: نخل گردانی ، نماد ، عاشورا ، تابوت واره
مقدمه:
محرم جلوه ای از استقامت اهل بیت (ع) است در برابر ظلمی که اسلام را در پشت پرده ای سیاه پنهان کرده بود و اکنون بعد از سالها مردم این دیار شیعه با تکرار سنت ها تلاش می کنند یاد آن شهدای راستین را جاودانه گردانند . صورتهای تمثیلی و رمزی رفتارهای مذهبی و کاربرد اشیای نمادین درمناسک و مراسم مذهبی دارای معانی ویژه ای است که درک آنها و ارزشیابی آنها با معیارهای بیرون از حوزه تفکرات دینی بیگانه با عقاید مردم تا حدودی دشوار می نماید. آیین های نخل گردانی و تابوت گردانی در دسته های عزادار در ایام سوگواری از این دست عزاداری های سمبولیک است .گرداندن تابوت شهادت و نخل گردانی در دسته های عزا به منزله لشکریان رزمنده شهیدان اند که حضور قدرت الهی را در جمع عزاداران و پیروزی سپاه حق بر باطل و حیات جاودانه شهیدان را متجلی می کند.این آیین در حالی که به اقتدار و شکوه قدسی شهیدان اشاره دارد ، حدیث قدرت خداوند و مقام والای شهید را متجلی می کند. ساختن تابوت های تمثیلی شهدا پیشنیه ای بسیار دور دارد . طبق روایات تاریخی ، مردم سرزمین ماوراء النهر تا نخستین دوره های اسلامی ، هر ساله در مراسم یادمان سال مرگ سیاوش ، قهرمان اسطوره ای ایران ه خون پاکش به ناحق بر زمین ریخت تابوت او را می ساختند و در شهر می گرداندند .بسیاری از سیاحانی که به ایران سفر کرده اند هم جسته و گریخته از این رسم در سفرنامه هایشان یاد کرده اند . مثلاً پیترو دلاواله -که یک جهانگرد ایتالیایی است - در دوره شاه عباس اول به ایران سفر می کند و شاهد حرکت دسته های نخل گردان بوده است . در زمان صفویه و چه پس از آن ، در عصر زندیان و قاجار نیز جهانگردان زیادی به ایران سفر کردند و ضمن دیدن شهرهای مختلف ایران ، مطالبی هم در باره سنتهای مذهبی مردم و نخل گردانی نوشته اند. پیشینیه رسم نخل گردانی در مراسم عزاداری به دوره های پیش از صفویه می رسد. بسیاری از نویسندگان هم رسم نخل بندی و نخل گردانی را از بدعت های صفویان در ایران دانسته اند . اصولاً نخل به مفهوم درخت خرماست و در اصطلاح عامیانه به هر درخت و درختچه ای تزیینی هم نخل گویند .اما در مراسم عزاداری اصطلاح نخل به تابوت واره ای می گویند که آن را بر دوش می کشند .این وسیله اتاقکی چوبی و حجیم و به شکل مکعب مستطیل است که از چوب بستی و با یک کف بندی تشکیل شده است . الواری که در کف به کار می رود ، معمولاً یک متر بالاتر از پایه های ستون ها قرار گ فته اند . دو سر هر یک از تیرها حدود یک متر از 4 طرف کف دیواره نخل بیرون آمده و در واقع ، دستگیره نخل را تشکیل می دهد . شکل ظاهری برخی نخلها جناغی شکل سروی و برخی به صورت یک جناغ قوسی شکل است.البته نخل ، شباهتی به درخت خرما ندارد و تا به حال هم نخلی که به شکل درخت خرما ساخته شده باشد ، دیده نشده است . معمولاً نخل را در نخستین دهه ماه محرم و اکثر اوقات دو یا سه روز پیش از تاسوعا می بندند . آراستن نخل و بستن آن یک تا چند روز طول می کشد و این زمان بستگی به کوچک و بزرگ بودن نخل و مقدار لوازم و اشیا تزیینی و بویژه نوع آذین بندی آن دارد. جالب است با اصطلاح « بابای نخل » هم آشنا شویم. بابای نخل معمولاً فردی است که برای آذین بندی نخل و بستن آن بسیارآزموده و با مهارت است و همان کسی است که در آخر مراسم ، تمام زیورآلات و تزیینات نخل را در صندوقچه یا بقچه ای نزد خود تا سال آینده نگاهداری می کند . در بسیاری از روستاها کار نخل آرایی و نگهداری و مراقبت از اشیای تزیینی نخل ، به یک خانواده معین اختصاص دارد .از قدیم الایام در آیین نخل داری و نخل گردانی ، نوعی تقسیم کار و نقش و وظیفه و حقوق اجتماعی برای خاندان قدیمی محله های شه و یا ده برقرار بوده است . مردم هم بر طبق سنتهای پدران و نیاکان خود ، وظایف مربوط به نخل بندی و نخل گردانی در هر محل را مختص خانواده های مشخصی می دانستند . از مقام و منزلت بابای نخل هم که برایتان گفته شد . روز عاشورا نخل سیاه پوش آذین بسته را بلند می کنند ، با آداب خاصی می گردانند و همراه با دسته های سینه زن و زنجیرزن به گذرگاه های محله می برند . گاهی هم ب زیارتگاه یا امامزاده محله یا به محل مجلس عزاداری و روضه خوانی یا به درخانه های روحانی بزرگ یا شهر یا ده حمل می کنند. بعضی نخلها بسیار بزرگ و سنگین هستند که دهها مرد تنومند و قوی هیکل هم ممکن است بسختی آن را بر شانه های خود حمل کنند .هر دسته ، راهنمایی دارد که در گذرگاه های ویژه به حاملان نخل فرمان ایست می دهد تا نوحه خوانی و استراحت کرده و احتمالاً نخل کش را هم تعویض نمایند . حتماً دیده اید که برای بلند کردن نخل ، مردان جوان و تنومند به زیر نخل می روند و دستگیره های چهار جانب آن را می گیرند و« یا حسین »گویان آن را بلند می کنند و دستگیره ها را روی بالشتک های پارچه ای که بر سر شانه های خود قرار داده اند، می گذارند . تعداد نخل کشان هم بستگی به بزرگی و سنگین نخل دارد . غروب عاشورا و پس از آیین شام غریبان ، نخل را به جایگاه خود در حسینیه یا میدان بر می گردانند .بابای نخل اشیا و زیورهای نفیس و گرانبهای نخل را باز می کند و در صندوقی قرار داده و به خانه خود می برد و تا محرم سال بعد ، از آنها مراقبت می کند . می دانید کدام حوزه فرهنگی و جغرافیایی ایران از نظر آیین نخل گردانی اهمیت بیشتری دارد؟ در حوزه کویر با همه شهرها و آبادی هایش مراسم نخل گردانی با شور و شوق خاصی برگزار می شود . هر کدام از شهرهای کویری مراسم نخل گردانی را به زیبایی و شکوه خاصی اجرا می کنند . یزدی ها در قدیم دو نخل بسیار بزرگ داشتند که یکی از آنها را در میدان میرچخماق و نخل دیگر را در میدان مجاهدین نگهداری می کردند . هر سال در روز پنجم ماه محرم ، آذین بندی نخل را آغاز و این کار ر ا در شب عاشورا به پایان می بردند . مردم هم روز عاشورا دسته دسته برای تماشای نخل و هم گرداندن آن به این دو میدان می رفتند . نخل کشان یک سردسته داشتند که به هنگام بلند کردن نخل ، خبردار می گفت ، جوانان نخل را برداشته و بر دوش خود قرار داده و آن را حرکت می دادند. آداب عزاداری محرم از جم پدیده های فرهنگی است که با حفظ عناصر اصول خلاقیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی جوامع مختلف آراسته شده و اگر چه دارای مضامین واحدی است اما به تبع حوزه های فرهنگی با نمودهای مختلفی دیده می شود . یکی از مراسمهای عزاداری که با وسعت زیادی در نقاط مختلف ایران و با تأثیر از شرایط فرهنگی و اقلیمی خاص آن مناطق، به اجرا درمی آید، مراسم "نخل برداری " یا "نخل گردانی" است که با مفهوم تشییع پیکر مقدس سید الشهدا (ع) در روز عاشورا برپا می شود.
به نظر می رسد عمومیت این مراسم و شهرت نخل در سراسر ایران از سایر رسوم و نشانه ها بیشتر است و با توجه به شاهدات و مطالعات می توان گفت که در اغلب نقاط ایران مردم یا نخل دارند و یا آن را می شناسند . از سال 1313 تا 1320 شمسی که رضاخان مخالفت خود را با این مراسم آشکار کرد ، مردم ایران به صورت پنهانی و در خانه ها مراسم سوگواری را انجام
می دادند و تحت هیچ شرایطی از این فعالیت عظیم مذهبی دست برنداشتند.
بنابراین، فلسفه پیدایی چنین صورتهای مثالی و شبیه ها و تابوت واره ها در رفتارهای آیینی عبادی مردم هر جامعه را باید در فرهنگ دینی همان جامعه و درنظام اعتقادی مردم آن درگذشته های دور و در تاریخ اسطوره ای و فرهنگهای درآمیخته آن مردم جست وجو کرد . ازطرفی دیگر مراسم و مناسک محرم بویژه عاشورا و تاسوعا و ده روزه اول محرم علاوه بر اینکه
جنبه مذهبی برای مردم این سرزمین داشته باشد، ریشه در باورهای اسطوره ای و آرمانی آنهادارد و حتی بسیاری از افرادی که چندان پایبند به آداب و سنن مذهبی نیستند، برای این ایام ومراسم و رسومات آن ارزش فراوانی قائلند و بدان پایبندند . سوال اصلی این است که این رسم ورسومات از کجا و کی درمیان شیعیان جهان و البته ایران رواج و رونق یافته؟ این علم و بیرق و
علامتها نماد و نشانه چیست؟ ریشه در کدام باور و حادثه تاریخی مان دارند؟ و چگونه با گذشت ایام دستخوش تغییر و تحولات شده اند و تا به شکل امروزی درآمده اند؟ برای یافتن پاسخ سوالات فوق باید پیش از هر بحث و عنوان موضوعی به سابقه و سلیقه و پیشینه تاریخی واسطوره ای این رسم و رسومات پرداخت.
نخل گردانی در سایر کشورهای جهان
مراسم نخل گردانی به شیوه های خاص خود در میان مسلمانان دیگر کشورها هم رایج است .
مثلاً در کشور عراق ، شهر نجف این مراسم هر ساله در 21 رمضان ، روز سالگرد شهادت حضرت علی (ع) برگزار می شود.مسلمانان اندونزی و ویژه آنهایی که در جزیره سوماترا ساکن هستند ،در روز دهم ماه محرم یک تابوت تمثیلی از امام حسین (ع) می سازند و آن را در سراسر شهرمی گردانند . آنها براساس سنتهای قدیمی مربوط به عزاداری ، مراسم عزاداری امام حسین (ع) رابا شور و شوق برگزار می کنند.
حتی مسیحیان نیز این مراسم را به شکلهای گوناگون برگزار می کرده اند . آنها هم ساله و ازدیرباز ، در روز یکشنبه نخل ، یعنی یکشنبه پیش از عید فصح مراسم نخل گردانی داشته اند . این مراسم به یاد ورود پیروزمندانه حضرت مسیح و جمعی از پیروانش به بیت المقدس برپا می شده است. البته در این روزگار ، بین مسیحیان سوریه آیین زیتون گردانی مرسوم است . یک درخت بزرگ زیتون به کلیسا می برند ، باآداب خاصی ترکش می کنند . بعد هر کس پسر بچه خود را روی درخت متبرک می نشاند و او را با فریاد شادی دور کلیسا می گردانند . مردم برای تبرک وشگون شاخه هایی از این درختان را می کنند و به خانه می برند .در هر صورت ، نخل گردانی درمیان شیعیان آیینی است مقدس و بسیار کهن که مخصوص ماه محرم و بویژه دهه عاشوراست.مردم هر ناحیه نخلی در تکیه ها و حسینیه ها دارند که در عاشورا آن را می بندند و همراه اسباب دیگر عزاداری در دسته های سوگوار حرکت می دهند .با اجرای این مراسم ، مردم وقایع قدسی روزگاران گذشته را در زندگی روزانه شان احیا می کنند . گویی می خواهند به حضوردوباره آن واقعه درزمان حال تحقق ببخشند.
حتی وسعت حضور و اجرای این آیین، مرزهای ایران را درنوردیده و به وسعت جهان و فرهنگ مسلمانان شیعه برگزار می شود . به عنوان نمونه در کشورهایی همچون جزایر کارائیب، پاکستان و در هندوستان به شکل "تعزیره" ; نموده اند.
«تعزیره »تا حدودی شبیه نخل کشور ماست که آن را به زیباترین شکل تزئین می کنند و در شهرها می گردانند و مردم به دنبال آن به عزاداری می پردازند و در نهایت در ظهر عاشورا این تعزیرها را به دریا و رودخانه می اندازند و اعتقاد دارند زمانی که آنها بر اثر برخورد با آب متلاشی می شوند، روح امام حسین (ع) به آسمان صعود می کند. در کشور خودمان اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز به طور عمده در شهرها و آبادیهای اطراف کویر مرکز ایران به چشم می خورد یعنی از جنوب خراسان گرفته تا سمنان، دامغان، خمین، نواحی قم، کاشان، ابیانه، خور و بیابانک، زواره، اردستان، نایین و ... و دربین این مناطق، بیشترین، گسترده ترین و شاخص ترین نخلها در استان یزد، متمرکز هستند به گونه ای که می توان گفت، هیچ آبادی نیست که یک یا چند نخل امام حسین (ع) در آن یافت نشود.
مراسم نخل برداری از ویژگی های منحصر به فرد مراسم محرم و عزاداری در یزد محسوب می شود که با همکاری و همیاری گوناگون اهالی در تمام مراحل مراسم، از کمک مالی و تهیه چوب و دیگر وسایل آن گرفته تا کمک در تزئین و علمَ کردن آن و حمل آن در روز عاشورا و ... برگزار می شود و جالب اینکه در برخی موارد، زرتشتیان یزد نیز در ساختن نخلها، همیاری و همکاری دارند زیرا آنها نسبت به حضرت سیدالشهدا (ع) احترام و ارادت خاصی قائل هستند. در گذشته مراسم آذین بندی و آماده کردن نخلها برای ایام عزاداری ماه محرم با یک فراخوان، بسیج همگانی اهل محل و یا آبادی صورت می گرفت. رسم سنتی بر این شکل بود که وقتی می خواستند نخلها را برای انجام مراسم محرم و عاشورای حسینی آماده کنند، چند روز پیش از فرارسیدن محرم، آیین هایی برای گردآوری کمکهای گوناگون از مردم انجام می شد و مردم نیز از یک تکه ریسمان گرفته تا پارچه های الوان، چراغ ها، آیینه ها، خنجرها، دشنه ها، پیاله زنگوله ها، سپرها و دیگر زیورآلات را برای آذین بندی هرچه باشکوه تر نخل به میدانهای محل تحویل می دادند . حتی در برخی موارد درختانی به این منظور وقف می شدند تا در زمان کهنسالی درخت از چوب آن برای مر مت نخل استفاده شود!
محسن خرمشاهی ، یکی از کارشناسان فرهنگی و پژوهشگر ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه دراین زمینه معتقد است : نخل یک سازه چوبی است که قسمت جلو و عقب آن از قطعات کوچک چوب به شکل نخلی بزرگ و شبکه شبکه ساخته شده و وسط آن با چوب اسکلت بندی شده است و برای پایه های آن، چهار قطعه چوب به صورت عمودی در چهار طرف و برای بلند کردن آن چند قطعه چوب به صورت افقی تعبیه شده است به طوری که برای بستن آن، تعدادی از خدام حسینیه از صبح هشتم محرم دست به کار می شوند و آنها بر روی پارچه مشکی و در جلو و عقب آن، خنجر، آیینه های بزرگ و نیز یک سازه چوبی به شکل سرو در جلو و عقب نصب می کنند و این کار تا ظهر روز نهم محرم (تاسوعا) ادامه می یابد.وی می افزاید: مردم و عزاداران هر کدام از عناصر به کار برده شده در نخل را نمادی از یک حادثه و متعلق به شخص خاصی در حادثه کربلا می دانند.
ایشان معتقد است : چوب نخل به عنوان جنازه سیدالشهدا، سیاهپوش کردن به عنوان پارچه سیاه روی جنازه، شمشیر و نیزه ها به علامت تیر و نیزه های وارد شده بر بدن امام حسین (ع)، سرو نخل به عنوان قد و قامت علی اکبر (ع)، آیینه به عنوان نور وجود مبارک امام حسین (ع)، علمهایی که بر نخل بسته می شود به عنوان علمدار امام حسین (ع)، پارچه های زینتی که بر نخل می بندند به عنوان حجله حضرت قاسم (ع)، زنگهایی که در قدیم بر آن می بستند به عنوان زنگ کاروان امام حسین (ع)، عزادارانی که نخل را بر می دارند به عنوان تشییع کنندگان و برای مردم شناخته شده است.
هر چند امروز نخلهایی با این وسعت تزئین کمتر دیده می شود و تنها به سیاه پوش کردن وتزئینات ساده بسنده می شود اما بازهم نخل بندی و نخل گردانی، آیینی باشکوه است که با عظمت خاصی برگزار می شود و از جمله آیین هایی است که کمتر به فراموشی سپرده شده و ازهمه مهمتر اینکه کمتر دچار تحریف شده است.
نخلها پس از آذین بندی بسیار سنگین تر از آنچه هستند می شوند و وزن برخی نخلها نظیرنخل میدان امیرچخماق یزد که از جمله نخلهای بزرگ استان یزد به شمار می رود یا نخل تفت به چندین تن می رسد و برای نخل گردانی نیاز به حضور و همکاری شاید صد مرد قوی هیکل است.
بزرگترین نخل استان یزد هم اکنون در شهرستان تفت قرار دارد و هر سال در روز عاشوراجمعیتی میلیونی دراین مراسم شرکت می کنند و صدها نفر مردم این نماد عظیم را بر دوش می کشند و گرد میدان نخل به حرکت در می آورند.
علاوه بر ارداتمندان استان یزد به مراسم عزاداری امام حسین (ع) بسیاری از توریستهای کشورهای خارجی و حتی مردم سایر نقاط کشورمان برنامه سفر خود را به نحوی تنظیم می کنند که در روز عاشورا در استان یزد باشند زیرا مراسم نخل گردانی را یکی از پرشور ترین مراسم عزاداری امام حسین (ع) می دانند.
البته این مراسم در شهرستانهایی نظیر تفت، طبس ، مهریز و یزد بسیار ویژه با شکوه خاصی نسبت به سایر شهرستان ها برگزار می شود و جمعیت بسیاری حتی از مرکز استان برای تماشای این مراسم به تفت و مهریز می روند.
این فرهنگ و باور مردم استان یزد همچنین مراسم ویژه عزاداری به عنوان یکی از فرهنگهای ملی در فهرست آثار معنوی سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است .نخل برداری در اکثر نقاط استان یزد بعد از نماز ظهر عاشورا و در واقع در عصر عاشورا انجام می شود زیرا نخل برداری به نوعی مراسم نمادین تشییع پیکر مبارک امام حسین (ع) است و بعد از زمان شهادت ایشان صورت می گیرد.
ازآنجا که در واقعه کربلا پیکرامام حسین (ع) تشییع نشد و دشمنان اسلام و قرآن، پیکرمبارک این امام بزرگوار را با بی حرمتی در شهرهای مختلف گرداندند، امروز مردم استان یزد به جبران آن روزها مراسم نمادین تشییع پیکر امام حسین (ع) را برگزار می کنند و این مراسم باشکوه و اهمیت خاصی برگزار می شود و از دیرباز برای مردم این استان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
نخل، چوب بستی بزرگ شبیه برگ است که قبل از آغاز ایام محرم توسط بزرگان هرمنطقه آذین بندی و سیاه پوش می شود و در روز عاشورا در میان سیل جمعیت به حرکت در می آید و پس از گردش در گرداگرد میدان نخل، دوباره آرام آرام به محل خود باز می گردد.این مراسم امروز در شهرهای تفت، مهریز، یزد و سایر شهرستان های استان یزد برگزار می شود و برای برگزاری این مراسم به طور معمول هزاران نفر از نقاط مختلف استان حتی خارج از استان حضور دارند .قربانی گوسفند، دود کردن اسفند، سینه زنی، نوحه خوانی، زنجیز زنی و ... از آیین های جنبی این مراسم بزرگ و سنتی است .بزرگترین نخل کشور هم اکنون در شهرستان مهریز قرار دارد و پس از آن مهم ترین مراسم نخل برداری در شهرهای تفت، یزد و ... انجام می شود.نخل ها در طول مدت سال در مقابل حسینیه ها یا میادین شهر نگهداری می شوند و در این مراسم نیزپس از گردش و انجام آیین ویژه دوباره به محل خود باز می گردند و تا پایان ایام محرم و صفر به شکل سیاه پوش در این محل قرار دارند.
علی بلوکباشی گردآورنده و محقق سالیان سال فرهنگ و سنن ایران در کتاب پرمحتوا وجذابش-نخل گردانی - نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان - ساختن شبیه شهیدان وتابوتهای تمثیلی شهیدان و آیین حمل آنها را در دسته های عزا در فرهنگ ایران بسیار دور ودراز می داند و معتقد است پیشینه این مراسم و مناسک به دورترین ایام دوران اساطیری وتاریخی میهن مان بازمی گردد . نمونه برجسته و معتبر آن آیین سوگواری سالانه مرگ سیاوش وحمل و گرداندن تابوت است . بنابرروایتهای تاریخی، مردم فرارود (ماوراء النهر ) تا نخستین سده های اسلامی، هر ساله درمراسم یادمان سال مرگ سیاوش، قهرمان اسطوره ای ایران که خون پاکش به ناحق بر زمین ریخت، شبیه او را می ساختند و در معماری یا محملی می گذاشتند و برسرزنان و سینه کوبان و نوحه خوانان در شهر می گرداندند. رسم -تابوت گردانی درمیان شیعیان احتمالاً همزمان با تشکیل نخستین تجمع های شیعی در مجالس سوگ شهیدان دین و راه افتادن دسته های زایر مرقد امیرمومنان حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) رواج یافت . مطابق مدارکی که به دست آمده -شعاری یا ساز و برگی مخصوص در میان شیعیان، از اوایل سده پنجم هجری،
وجود داشته است که از آن در مراسم سوگواری خود استفاده می کردند . -ابن جوزی در -المنتظم در شرح وقایع سال 425 ق می نویسد : شیعیان محله کرخ بغداد، به هنگام رفتن به زیارت مزار امیرمومنان و سیدالشهدا و دستگاههای آرایه بندی و طلاکاری شده ای به نام -منجنیق با خود حمل می کردند.
«منجنیق »نخستین و قدیم ترین تابوت واره مذهبی شیعیان مظهری از تابوت یا صندوق گور (ضریح) حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) بوده است . البته ابن جوزی معتقد است حمل این صندوق توسط شیعیان تقلیدی از آیین جوانان سنی اصفهان درحمل دستگاهی شبیه آن به وقت رفتن به زیارت قبر -مصعب بن زبیر یاد کرده است . البته منجنیق شیعیان کرخ بغداد ظاهراً چیزی شبیه نخل امروزی شیعیان ایران بوده است که آن را با انواع سلاح و اشیا و اسباب روشنایی، مانند شمشیر و سپر و خود و آینه و چراغ و پرو ... می آرایند و به همراه دسته های عزاداری روزعاشورا در محله ها می گردانند . می گویند نخستین محمل آراسته به حریر و سنگهای گرانبها را -شجره الدار کنیز -ملک صالح و مادر -ملک خلیل فرمانروای مصر در 648 ق با خود به خانه کعبه برد . از آن پس نیز هر ساله فرستادن محمل با هدیه و خلعت ازمصر به کعبه و حجره پیغمبررایج شد . -ابن بطوطه در سفرنامه اش به مراسم محمل گردانی در مصر اشاره می کند و می نویسد: -مصریان هر سال درروزی از ماه رجب مراسم و محمل گردانی ترتیب می دادند . دراین روز قضات چهارگانه به اتفاق وکیل بیت المال و محتسب و بزرگان فقها و امنای دولت وصاحب منصبان سواره به سوی باب القلعه که خانه الملک الناصر [پادشاه مصر از 693 تا 740 ق] است، می روند و در این جا محمل را که روی اشتری قرار دارد بیرون می آورند . امیرالحاجی که برای آن سال تعیین می شود در پیشاپیش محمل روانه می شود و گروه سقایان سوار براشتران خویش به دنبال آن و همه مردم از زن و مرد گرد می آیند و محمل را بدین سان درکوچه های قاهره و مصر می گردانند و شترداران حدی کنان و آواز خوانان از پیش و دیگران از
پس حرکت می کنند.
شباهت تقریبی میان منجنیق شیعیان کرخ و نخل امروزی را -هانری رنه والمانی باستان شناس و سیاحتگر فرانسوی ، با وضعی از نخل نیشابوریان در چندصدسال بعد تأیید می کند . -والمانی که در نخستین دهه قرن بیستم از ایران دیدن می کرد، با مشاهده نخل اهل نیشابور که در میدان عمومی شهر نیشابور قرار داشت، آن را -یک نوع منجنیق و -مانند وسایل ژیمناستیک وصف می کند و می نویسد : -منجنیق شعار مقدسی است که در روز عاشورا آن را با پارچه های ابریشمی زینت داده و با تشریفات زیادی در محلات می گردانند . -این منجنیق نقاشی شده و ازنوارهای نازکی پوشیده شده بود و در میان آن وسایل روشنایی از قبیل لاله و غیره دیده می شد .و در ادامه می آورد که -نوعی از نخل که در روز عاشورا در کوچه و بازار می گردانند که ظاهراً این جمله آخرش از دیدار او از نیشابور نبوده است . نخستین گزارشهای جسته، گریخته که از سیاحتگران خارجی مربوط به عصر صفوی است . -پیترو ولاواله جهانگرد ایتالیایی که دوبار شاهد حرکت دسته های عزا در دوره شاه عباس اول در اصفهان بوده در شرح مراسم عزاداری در سوگ شهادت حضرت علی (ع) در 21 رمضان 1026 به حمل تابوت اشاره کرده و می نویسد :
- دسته های عزاداری در پی شماری بیرق و علم، تابوت هایی پوشیده به مخمل سیاه را بر دوش می کشیدند و روی تابوت ها مجموعه ای از سلاح های مختلف تعرضی و تدافعی و پرهای رنگین قرارداده بودند و دورتادور آنها عده زیادی راه می رفتند و نوحه می خواندند و عده دیگر بوق و کرنا و سنج می زدند و فریادهای عجیب برمی آوردند و جست وخیز می کردند . همین نویسنده در وصف مراسم عزاداری عاشورا سال 1027 ق یک سال بعد می نویسد: دورادور آنها را با مخمل سیاه پوشانده بودند و روی هر تابوت یک عمامه سبز و یک شمشیر گذاشته و سلاح هایی از اطراف آن آویخته بودند . این اشیا را روی طبق هایی چند بر سر عده ای گذاشته بودند و به آهنگ سنج و نای جست وخیز می کردند و دور خود چرخ می زدند.
سند دیگری در دست است از -اولئاریوس منشی هیات نمایندگی امپراتور آلمان در ایران که مراسم عزاداری مردم اردبیل را در روز قتل امیرمومنان درسال 1047 و سلطنت -شاه صفی صفوی چنین توصیف می کند : ابتدا خطیبی شرحی از مقتل نامه برای حاضران خواند و پس ازآن -سه تابوت که با پارچه های سیاه رنگ پوشیده شده بودند دایره وار دور گرداندند . که احتمالاً این تابوت ها را -مظهر تابوت های حضرت علی (ع) و دو فرزند ایشان دانسته است . اوسپس از نخلی می گوید که -برآن چهار قبضه شمشیر فرو کرده بودند که به سبب فراوانی اشیای زینتی دیدن آنها دشوار می نمود . در ادامه می آورد : -چند نفر دیگر بر سر خود جعبه ای حمل می کردند . این جعبه را با دسته ای از [پر ] پرندگان، نوارهای رنگین، گل و سایر چیزها آرایش کرده و درون آن گویا قرآنی گشوده قرارداده بودند . افرادی که جعبه را بر سر داشتند همراه نوای موسیقی محزون سنج، نی لبک و طبل نظامی می پریدند و می جهیدند . -چند گروه ازجوانان با در دست داشتن چوبدستی های بلند در دایره های جداگانه ای به اطراف می پریدند و درحالی که شانه های یکدیگر را گرفته بودند یکی از آنها می خواند -حیدر، حیدر، حسن، حسین و دیگران با او این کلمات را دم می گرفتند . با این مراسم جمعیت دوباره به شهرمی رفتند.
از دیگر جهانگردانی که اتفاقاً در روز عاشورای 1078 ق در میدان نقش جهان اصفهان حضور داشته تاورنیه است که می نویسد :-دوازده دسته از دوازده محله اصفهان با علم وکتل وعماری و ساز وبرگ های مخصوص عزاداری به میدان نقش جهان آمدند . هر دسته -یک عماری داشت که هشت تا ده نفر آن را حمل می کردند . چوب عماری به انواع گل و بوته نقاشی شده در هر عماری تابوتی گذارده، روی آن رابا پارچه زری پوشانده بودند؟ در جلوی هر دسته یک یدک (کتل: اسب جنیب) را می کشیدند، کتل ها را با زین و یراق آراسته و به آنها تیر و کمان و شمشیر و خنجر آویخته بودند . در یک صد گامی جایگاه شاه یدک کشان اسب ها را به تاخت وامی داشتند و دسته با عماری دنبال آنها می دویدند . درواقع این اسبها مظهر همان اسبانی بودند که شهیدان بر آنها سوار شده بودند و به جنگ می رفتند.
اسناد و مدارکی که از دوران زندیه و قاجاریه در دست است به دلیل نزدیکی آنها به سده های معاصر متقن تر و پرشمارند . در این دوره سیاحان بی شماری به ایران سفر کرده وازشهرهای آن دیدن کرده اند . ویلیام فرانکلین خاورشناس وافسرارتش انگلیس، که در اواخر دوره زندیه از کلکته به ایران آمده بود ، از آیین سوگواری مردم درماه محرم درشیراز گزارشی چنین می دهد -در روز عاشورا تابوت های شهدا را که با خون آغشته بود، می آوردند . روی تابوت ها، شمشیرها وعمامه های شهیدان را که باپرهای -حواصیل تزیین شده بود، گذاشته بودند. که پس از اتمام مراسم، این تابوت ها را با تشریفاتی خاص به خاک می سپردند . رسم به خاک سپردن تابوت تمثیلی شهیدان یا درآب افکندن آنها درمیان شیعیان هند و هندیان معمول بوده و هنوز هم معمول است . البته -علی بلوکباشی درکتابش درصفحه 100 اشاره می کند که این تنها سیاحی است که چنین رسمی را درایران دیده است که احتمالاً آن را تحت تأثیر فرهنگ هندوی نوشته است . جیمز موریه درسفرهایش به ایران دوبار مراسم عزاداری عاشورا را دیده و از آن ذکر کرده است . او که در زمان فتحعلی شاه برای نخستین بار به ایران آمده است درشرح مراسمی که دیده است پس از ذکر و وصف چگونگی مراسم عاشورا به یک محمل شبیه تابوت یا ضریح مزین به گوهر و سنگهای گرانبها اشاره می کند و (به احتمال زیاد تمثیلی ازضریح امام حسین (ع) بوده است ) می نویسد - هشت تن مرد این ضریح را که اطرافش با شالهای کشمیری پوشیده شده بود روی شانه هایشان در دسته های عزای روز عاشورا حمل می کردند . بر نوک سرضریح دستاری قرار داشت که مظهر عمامه پیغمبر و احتمالاً عمامه امام حسین (ع) بود . ازدیگر سیاحان این دوره، هاینریش بروگش آلمانی است که در زمان ناصرالدین شاه از مراسم عزاداری که -درمیان باغ کاخ ونزدیک اتاقی که شاه برای تماشای تعزیه درآن می نشست می نویسد : -مهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند ومراسم را تماشا می کردند . درآغاز مردان قوی هیکلی علامات و علم هایی را به میدان می آوردند . بعدازاین هشت نفر وارد میدان شدند که یک چارچوبی را بر دوش حمل می کردند و روی این چارچوب چیزی شبیه قبر درست کرده بودند وبه ما توضیح که سمبل قبر پیغمبر اکرم اسلام است . روی قبر چندین طاق شال کشمیر کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز روی آن دریک شمعدانی می سوخت . در دوطرف
این قبر نیز دو نفر دیگر با علم و کتل حرکت می کردند.
انواع شکلهای ظاهری تابوت واره ها(نخل)
علی بلوکباشی دکترای انسان شناسی اجتماعی است که در کتاب « نخل گردانی »به بررسی تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران زمین پرداخته است وی انواع شکلهای ظاهری تابوت واره ها درمکان های گوناگون را با هم مقایسه می کند، و به معرفی انواع تابوت واره ها می پردازد که شامل:
1_تعزیه: واژه تعزیه که دارای مفاهیم متعددی است عموماً در ایران درباره نوحه خوانی ونمایش از واقعه های تاریخی _مذهبی در شهادت امام حسین "ع" است به کار می رود اگر چه مثلاً در میان شیعیان عراق تعزیه به صندوق تمثیلی از تابوت شهیدان به ویژه امام حسین گفته می شود و در این بخش نویسنده اشاراتی به انواع تعزیه در مکان های جغرافیایی _ فرهنگی متفاوت دارد و این مطلب که نظام های باوری مردم در هر فرهنگی بر ساختمان و شکل تعزیه تأثیرگذار بوده است .
2_تابوت : که در میان مسلمانان اندونزی رواج دارد بنا بر سنت قدیم عزاداری شهیدان کربلا،تابوت تمثیلی امام حسین را می سازند.
3_حجله : که نوعی تابوت تمثیلی شهید است که آن را به شکلهای گوناگون می سازند . در تهران وقم و برخی شهرهای هند واج داشته و عموماً آن را در دهه محرم و مرگ کسانی که شهید یا جوانمرگ شده اند به کار برده و درون آن را با لاله و شمع و چراغهای افروخته می آرایند.
4_شیدونه که تابوت واره ای چوبی و به شکل مکعب مستطیل است از نشان های عزاداری مردم خوزستان و دزفول و شوشتر است که عموماً آن را از چوب با چهار دیواره به نام طاق ساخته ورویه دیوارها و ستون های آن را رنگ آمیزی و نقاشی می کنند.
5_دغدغه که تابوت واره ای شبیه به تخت روان است و در دسته های عزاداری قم رواج دارد که البته شکل و ظاهر آن در کتاب نشان داده نشده است .
6_ شش گوشه که ضریحی چوبی شش ضلع و شبیه ضریح شش گوشه مرقد امام حسین است وبیشتر در کاشان رواج دارد که البته شکل آن هم در کتاب نشان داده نشده است.
بررسی اجمالی مراسم نخل گردانی در شهرستان طبس
بررسی ، تجزیه و تحلیل هر رسم و آیینی در هر منطقه ، بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی وجغرافیایی، بافت اجتماعی و فرهنگی و پیشینه تاریخی آن منطقه خاص غیر ممکن یا حداقل دشوار می نماید . شهرستان باستانی – و برای انقلاب اسلامی ما غرورآفرین و خاطره انگیز – طبس نیز ازاین قاعده مستثنی نیست .لذا هرچند کمی دچار تطویل می شویم ، ناگزیریم برای درک وفهم رسم مذهبی نخل گردانی، با ویژگی هایی که پیشتر ذکر آن رفت در این شهر آشنا شویم.
تاریخ و فرهنگ و موقعیت جغرافیایی شهرستان طبس
شهر طَبس، مرکز شهرستان طبس ، شهری کویری است در شمال شرقی استان یزد است که بردسکن و شاهرود از شمال، فردوس و بیرجند از شرق، استان کرمان از جنوب، و شهرستانهای نایین، اردکان و بافق از غرب و جنوب غربی آنرا احاطه کرده اند . این شهر پیشتر جزئی از استان خراسان بود.
این شهر در مدار 33 درجه و 35 دقیقه شمالی و نصف النهار 56 درجه و 55 دقیقه شرقی، درمنطقه ای با آب و هوای بیابانی واقع شده است. ارتفاع شهر طبس از سطح دریا حدود 690 متراست. در شرق شهر طبس رشته کوه بلندی به نام رشته کوه شتری قرار گرفته که ضلع شرقی چاله بزرگ طبس را تشکیل می دهد. معادن غنی ذغال سنگ این شهرستان حاکی از وجود جنگل های انبوه و دریاچه های بزرگ در گذشته های دور در این منطقه می باشد . این معادن، طبس را درردیف یکی از غنی ترین مناطق کشور به لحاظ ثروت ملی قرار داده است. علی رغم اینکه طبس در حال حاضر جزء استان یزد است اما فرهنگ مردم منطبق بر فرهنگ خراسان است . مردم آن به گویش خراسانی سخن می گویند و هنوز از لحاظ ریشه خود را خراسانی می دانند.
هنوز آثاری از اولین اقوام ساکن طبس و در واقع اجداد طبسی ها دامدار و در غارهای مجاور باقی است. در دوره هخامنشیان و قبل از آن طبس مرزبان نشین تابع ایالت شاه نشین پارت (خراسان بزرگ) بوده است. در دوره اشکانیان طبس پادگان نظامی مهم مرزهای غربی آنان محسوب می شد و گاهی دست بدست می شده است. در زمان سلوکیان طبس از نفوذ فرهنگی ویورش نظامی آنها بدور ماند و در عین حال به پادگان بزرگ نظامی ایزد خواست (یزد ) باج (مالیات) می داد و در دوره ساسانیان طبس همانند دوره هخامنشیان بود. یزدگرد سوم آخرین امپراطور ساسانی در گریز به سمت مرو چند ماه در طبس اردو زد .
در تمام طول این مدت طبس به عنوان پل ارتباطی شرق شمال شرق با غرب بوده، یعنی راه مهم و سوق الجیشی پارت و هگمتانه و شوش و بین النهرین به پاسارگاد از طبس می گذشته وراهدارها در رباط ها و چاپارخانه های بسیاری در مسیر آن احداث شده بود که بقایای برخی موجوداست. در سالهای 29 هجری قمری سپاه اعراب مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن بدیل
خزاعی از شمال غرب طبس وارد و قلعه چارده (جوخواه امروز) را متصرف شدند و آماده نبرد با سپاه طبس می شدند. مردم طبس صلح خواستند و با 60000 درهم خراج سالیانه صلح گردید .
این فتح موجب مسرت فراوان عمر بن خطاب، خلیفه دوم شد و دولت ارشد طبس را بعنوان «مطلع الفجر و دروازه خراسان »نامیدند. در زمان خلافت امیرالمؤمنین مردم طبس به اسلام گرویدند و آن حضرت خراج را به آنان بخشید. در زمان حکومت امویان و مروانیان وضع به همین منوال سپری شد در حالیکه مالیاتهای سختی از مردم گرفته می شده است . زیرا کویر سوزان و صعب العبور مرکزی یک مانع طبیعی و سخت برای عبور دادن لشکر و تجهیزات محسوب می شد. طبس از حمله مغول آسیبی ندید و پذیرای مهاجرین بسیار بوده است.
در زمان سلجوقیان، اسماعیلیان بر طبس استیلا یافته و قلاع محکمی در کوههای طبس ساختند. طبس در این زمان پایتخت اسماعیلیان قهستان بوده است و نیز مرکز آموزش فدائیان مطلق که مستقیماً از قلعه الموت دستور می گرفتند .
سیاحانی چند مثل ناصر خسرو قبادیانی ( 445 ه .ق.) در آن دوره از طبس بازدید و اززیبایی طبس و حکومت گیلک بن محمد به عظمت یاد کرده و از وجود امنیت بسیار و رعایت دقیق احکام شرع سخن به میان آوردند . ناصر خسرو در سفر نامه خود درباره طبس قرن پنجم هجری چنین بیان نموده است
«طبس شهری انبوه (پر جمعیت) است اگر چه به روستا نماید و آب اندک باشد و زراعت کمتر کنند، خرماستانها باشد و بساتین (بوستانها) و چون از آنجا سوی شمال روند نیشابور به چهل فرسنگ باشد . و در آن وقت امیر آن شهر (ابوالحسن ) گیلکی بن محمد بود و به شمشیر گرفته بود . و عظیم آسوده بودند مردم آنجا، چنانکه به شب در سرایها نبستندی و ستور (چهار پایان ) در کویها باشد، با آنکه شهر را دیوار نباشد و هیچ زن را زهره
(جرأت) نباشد که با مرد بیگانه سخن گوید و اگر گفتی هر دو را بکشتندی و همچنین دزد وخونی (قاتل) نبود از پاس عدل او.»
در کتاب خداوند الموت (بازگو کننده سرگذشت فرقه اسماعیلیه)، طبس در عهد حکومت سلجوقیان (قرن ششم هجری )، شهری آباد و بزرگ توصیف شده است . یکی از قلاع مستحکم و استرتژیک اسماعیلیه نیز در نزدیکی این شهر قرار داشته، که هنوز هم آثار آن در ارتفاعات روستای ملوند وجود دارد . نامه ای تاریخی نیز از حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام )، در دست است که خطاب به حاکم طبس نگاشته و در آن سفارشهایی در مورد برادرشان حضرت حسین ابن الکاظم فرموده اند. این نامه حاکی از وجود یک حکومت ظاهراً مقتدر در طبس باستان است.
طبس از قدیم الایام مهد علوم مختلف بویژه علوم اسلامی بوده است . به طوری که نویسنده کتاب خداوند الموت نگاشته است:«مدرسین طبس، اگر از استادان مدرسه نظامیه برتر نباشند، از آنها کم تر نیستند در کشور ایران، یگانه شهری که در آن فرس قدیم تدریس می شود، شهر طبس است.»فرس قدیم زبانی است که از قبل از اسلام در ایران رواج داشته است).
با استیلای تیموریان طبس تابع حراست بوده و سپس با ضعف آن نظام ازبکهای مهاجم چندین بار به طبس یورش آورده و دختران و پسران بسیاری را به قتل رساندند . زیرا در برابربرده شدن و انتقال آنها به بین النهرین مقاومت می نمودند. در اوایل دوره صفویه مردم طبس سنتی و متعصب بودند و بسختی با شاه اسماعیل صفوی جنگیدند. بالاخره سلطان شیردم خان از وی امان خواست و از فرماندهان عالی رتبه وی گردید و بعد به صفت بابرخان حاکم هنددرآمد. طبس در دوره صفویه مستقیماً تحت نظارت اصفهان بر بلوک بزرگی از شرق کشورحکومت نمود و همواره گروهی قزلباش برای رفع حمله ازبکان و امنیت طریق الرضا (ع) (راه تجاری نظامی اصفهان -یزد مشهد) در طبس مستقر بودند .
محمد افغان با حمایت مالی و تسلیماتی کمپانی هند شرقی (انگلستان) شهرهای شرقی ایران از جمله طبس را گرفت و سپس به کرمان و اصفهان رفت. طبس بعداً توسط نادرشاه از وجود مهاجمین افغانی پاکسازی و نامبرده حاکم جدیدی از اعراب شیبانی را در طبس به حکومت گمارد که 7 نسل متوالی تا دوره پهلوی بر طبس حاکم بودند و حاکم نشین طبس از آن دوره تا سال 1380 هجری شمسی تابع خراسان به مرکزیت مشهد مقدس بوده است . قلمرو حکومتی طبس شامل: گناباد ، فردوس ، بشرویه ، بجستان ، دستگردان ، رباط پشت بادام و قسمتی از شمال کرمان بوده است. از میان امرای شیبانی طبس امیرحسن خان در عمران و آبادی طبس بسیارکوشید. تالار آیینه نشان، عمارات باشکوه و منبت کاری، استخرهای آب باشکوه با نوارهای چرخان و طلاکوب یا سیمکوب، باغها و کوشکهای باصفا، خیابان بندی طبس و کانال کشی انهار،هرس درختان بر اساس طرحهای هندی، احداث آب انبارها، احداث حمامهای بزرگ و تمیز ومساجد و تکایا و... از اقدامات وی و دولت یا اعقاب اوست .در دوره معاصر شکوه و عظمت طبس به فراموشی گذاشته شد . گناباد، بجستان، تون(فردوس) و بشرویه به تدریج از آن جدا شدند، از قلمرو آن کاسته شد، و « حکومت » به «فرمانداری »تنزل یافت .
در سال 1355 طبس به عنوان یک شهر باستانی شناخته شده و تغییر و تخریب آثار قدیمی آن ممنوع شد. دو سال بعد، زلزله مخرب 25 شهریور 1357 طبس را بکلی ویران نمود و حدود 10000 تن قربانی گرفت. .این زلزله با گسل زمینلرزه ای حدود هشتادکیلومتری و عمق حدود ده کیلومتر همراه بود . گسل زمینلرزه ای از فاصله حدود ده کیلومتری شهر طبس گلشن عبور می کرد.
گلشن" را به خاطر باغ گلشن به طبس می گفتند و هنوز می گویند. واقعاً در منطقه بیابانی مرکزی ایران وجود واحه زیبایی مثل شهر طبس همچون نگینی درخشان بود. شهر طبس شهری بود با بناهای تاریخی فراوان و میراث فرهنگی مختلف که در آن زلزله کاملاً ازبین رفت.
وضعیت اجتماعی:
شهرستان طبس مشتمل بر سه بخش مرکزی، دیهوک و دستگردان می باشد . بخش مرکزی به چهار دهستان، و بخشهای دیهوک و دستگردان، هر کدام به دو دهستان تقسیم می شوند . طبس، بزرگترین شهرستان ایران، و مساحت آن 55344,5 کیلومتر مربع است و تراکم جمعیت در این منطقه بسیار کم (تقریباً برابر 1/2 نفر در هر کیلومتر مربع) می باشد، که کمترین تراکم جمعیت درمنطقه است، و فاصله بین دورترین روستاهای منتهی الیه شمالی و جنوبی شهرستان بیش از 400کیلومتر می باشد.جمعیت شهرستان (براساس سر شماری سال 82)65701 نفر می باشد، که از این تعداد 29899 نفر(حدود45/5 %) در شهر طبس و35802 نفر(حدود 54/5 %) در سایرنقاط سکونت دارند.
طبس بواقع یکی از زیباترین شهرهای ایران است که چون گلی در شوره زار قرار دارد،زیبا، گرم و مملو از درختان نخل سربهوا کشیده همراه با درختان پرتقال و نارنج با جویهای پر ازآب و باغها و کوچه های پر پیچ وخم که انتهایی ندارد و انتهایی یکی از ابتدای دیگریست.
تاریخ واقعی شهر طبس را می بایست حتی از قبل از اسلام جستجو کرد و از روی آثار باستانی که از دوران زرتشتیان قبل از اسلام بجای مانده ، می توان حکم بر قبل از اسلام بودنش نمود،ولی متأسفانه بعلت عدم وجود مدارک و اسناد اکفی و معتبر و قطعی، اطلاعات زیادی مربوط به قبل از اسلام آن وجود ندارد .در کتاب البلدان آمده است که دردروان ساسانی دودیه در اطراف طبس وجود داشته است که احتمالاً دودیه خسرو آباد و « دیهشک »که در 7 تا 10 کیلومتری طبس قرار دارند می باشد، که گوی در نزدیکی آتشگاهائی قرار داشته است و نام قریه « آتشکانون » از این آثار استنباط می شود.
ازآثار مسکونی قبل از اسلام می توان منطقه کوهستانی شرقی طبس در دره «سردر »که دارای درختان جنگلی می باشد و همچنین آثاری در دره « قریه آتشکانون » را یاد نمود خوشبختانه بعلت وجود اسناد و مدارک کافی و جامع و بخصوص وجود سفرنامه های سیاحان و نوشته های محققان و کتب جغرافیا که در دوران اسلامی در دست است، اطلاعات ارزشمند و ذیقیمتی را در مورد طبس در اختیار می گذارد.
حادثه عظیم صحرای طبس
حادثه صحرای طبس یک حادثه به یادماندنی است که در روز 5 اردیبهشت سال 1359 درمنطقه ای از صحرای طبس اتفاق افتاد که در این حادثه که نمودی از قدرت بی همتای خداوندبرای شکست دشمنان ایران و اسلام بود، نظامیان آمریکا با تجهیزات آن ، با قدرت خداوند نابودشدند. و این در حالی است که کارتر - رئیس جمهور وقت آمریکا - در اتاق فرماندهی مشغول هدایت عملیات بوده و لحظات زیادی تا انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده بوده است و هرلحظه به مردم امریکا پیام می داد که هرچه سریعتر گروگان های آمریکایی را نجات خواهد داد .
طبق ارزیابی که طراحان این عملیات کرده بودند احتمال پیروزی این طرح بیش از 90 درصدبه با بالا پیش بینی شده بود.
در 4 اردیبهشت 1359 8فروند هلیکوپتر به همراه شش فروند هواپیمای C-130 ،از ناو هواپیمابر نیمیتز(NIMITZ)پرواز کرده و از عمان وارد حریم هوایی ایران شدند . نیروهای دلتا درمنطقه ای درکنار نمکزار اطراف گرمسار ودرکوهپایه های جنوبی کوههای البرز، درمنطقه معادن متروک نمک – واقع درشمال غربی گرمسار وجنوب شرقی تهران – پنهان شدند ، نام عملیات پنجه عقاب بود . قبل از حرکت به تهران دستگاه هیدرولیک یکی ازبالگردها از کارافتاد ،بالگرد دیگری در اثر توفان شن وعدم دیدکافی به هنگام جابجایی با یکی ازهواپیماها برخوردکرده وهردو وسیلقه آتش گرفت ودرنتیجه آن هشت تن ازنظامیان درشعله های آتش سوختند.
نیروهای امریکایی با شکست عملیات به صحرای مصر بازگشتند و بالگردها و تجهیزات خود را که در اثر طوفان شن از کار افتاده بود در صحرای طبس بر جای گذاشتند .کاخ سفید اعلام کردکه در بالگرد های باقی مانده اسناد و مدارک محرمانه باقی مانده است ،از این رو بنی صدرعامل آمریکا که رئیس جمهور وقت ایران بود برای انهدام آن اسناد دستور داد تا نیروی هوایی آن بالگرد ها را بمباران کنند .در نتیجه این خیانت کلیه اسناد محرمانه موجود در هواپیماها سوخت و محمد منتظرقائم فرمانده سپاه استان یزد که از انقلابیون دوران مبارزات علیه طاغوت بود به شهادت رسید. آنچه در طبس گذشت با تمام زوایای آن، مصداقی دیگر بر سوره فیل بود.
مراسم نخل برداری در طبس
حال که با تاریخ ، فرهنگ و خصوصیات ژئوپولتیک این خطه زرخیز و سبز کشور آشنا شدیم می توانیم آئین نخل برداری در این شهر را با دیدی روشن تر مورد مداقه و جستار قرار دهیم .مردم شهرستان طبس ارادت خاص به ائمه اطهار و بویژه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دارند وهمه ساله مراسم عزاداری آن حضرت را با جلال و شکوه خاص، از چند روز قبل از محرم، شروع و تا دوازدهم محرم ادامه می دهند. اوج مراسم عزاداری امام حسین (ع) در ظهر روز دهم محرم می باشد که مردم طبس و روستاهای اطراف با ابراز پرشورترین و پاک ترین احساسات خود، در ماتم سرور و سالار شهیدان و هفتاد و دو تن یاران باوفایشان، بر سر و سینه می زنند.مردم عزادار که از روزها قبل، با پوشیدن لباس سیاه به استقبال عزای سومین امام خود می روند، در روز عاشورا با تزیین تابوت واره ای مشهور به نخل، و بر دوش گرفتن و حمل آن،یاد شهدای کربلا را زنده نگه می دارنددر شهر طبس دو نخل، یکی در حسینیه میارزه (وابسته به سادات میارزه طبس) و دیگری در هیات فاطمی در پایین محله، تزیین و بعد از نماز ظهر عاشورابه ترتیب در شهر گردانده می شود. علاوه بر مردم و دستجات سینه زن و زنجیر زن، دو گروه عمده نیز نخلها را همراهی می کنند. گروه اول سادات هستند که اسب سیاهی را (به عنوان نماد ذوالجناح) در میان گرفته پیشاپیش عزاداران حرکت می کنند و گروه دوم کفن پوشانی که همراه با اسب سفید خود پشت سر سادات در حرکت هستند.سایر عزاداران که نخل را بر دوش می کشند، متعاقب این دو گروه و بر سر و سینه زنان در عزای امام سوم شیعیان جهان نوحه سرایی می کنند.
مراسم (نخل برداری ) که از قدیم الایام در طبس مرسوم بوده است جذابیت خاصی داردنخل به عنوان تابوت سومین امام یعنی امام حسین (ع) شناخته می شودنخل،چوب بستی عظیم به شکل برگ درخت است که شباهتی به برگ خرما ندارد . نخل با پارچه سیاه سر تا پا سیاه پوش می شود و با تزئینات خاصی مانندآئینه ها، میوه ها، پولکها، منگله ها، دستمال های ابریشمی رنگی وبرگ گیاهی محلی به نام « مورد » بر دو طرف بدنه نخل بسته می شود . در روز عاشورا نخل توسط مردم عزادار مانند کشتی به حرکت درمی آید و یک دور گرد میدان مرکزی شهر می چرخانند و آنگاه آرام آرام به درون آشیانه ی نخل باز می گرداند. همراه با چنین مراسمی، روضه خوانی، سینه زنی و عزاداری انجام می شود ضمناً در ظهر عاشورا در طبس دو نخل حرکت داده می شود یکی مربوط به هیآت پایین محله ویکی هم مربوط به محله ته شهر.
عکسی فوق العاده زیبا، قدیمی و گویا از آیین نخل برداری در طبس که توسط جهانگرد سوئدی - سوین هدین - در سال 1906 .م ( 1284 ه.ش)گرفته شده است ، قدمت و اصالت این رسم عاشورایی را در شهرستان طبس نشان می دهد .این همان نخل اصلی است که هم اکنون در شهرگردانده می شود .
برای بررسی دقیق و جامع پیشینه آغاز نخل برداری و فلسفه آن در طبس ، متاسفانه منابع وادبیات مکتوب خاصی مثل عکس زیبای فوق یا سفرنامه ای که مراسم عاشورا را در طبس تحلیل کرده باشد و مورخی که به این موضوع به صورت ویژه پرداخته باشد، وجود ندارد.لذا ناگزیریم به ادبیات و تاریخ شفاهی که به صورت سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است استناد کنیم .ما نیز در این مقاله علاوه بر سایر اسلوب های تحقیقی از این نوع روش پژوهش بسیار استفاده کرده ایم.
مردم طبس معتقدند علاوه بر دلایلی که در بخش های پیشین برای وجه تسمیه نخل ذکر گردید دلیل دیگری هم وجود دارد .به اعتقاد قدیمی های طبس در راه انتقال سر مبارک اباعبدا.. الحسین(ع) به شام ، قتله ی حضرتش در عراق ، راس مبارک – که در لفافه یا بقچه ای پیچیده شده بود - را در منزلی از درخت خرما – که عرب به آن نخل می گوید – آویزان می کنند. هر سال در موسم عاشورا از برگ های درخت مذکور خون جاری می شده است .مردم منطقه برگ ها و شاخه های درخت را به نیت تبرک و تیمن برداشته و مشغول عزاداری براین نماد و عزاداری مربوط به آن مانده است.
در تشریح وضعیت تاریخی طبس گفته شد که خوانین طبس که منطقه بزرگی را تحت حکومت خود داشته اند قدرت اول و بلامنازع این سامان بوده اند .این نفوذ و حکمرانی درآیین ها و مراسم مذهبی نیز جاری و ساری بوده است .به نحوی که بدون اذن و فرمان خان حاکم مردم حق برداشتن نخل را نداشته اند .ظاهراً پیشینه حرکت دادن نخل را به دوران حکومت گیلک بن محمد (ابوالحسن) – ملقب به سردار – منتسب می کنند .در واقع شاید وی بوده که دستور نخل گردانی را صادر کرده باشد . همانطور که ذکر شد مردم طبس از قدیم به داشتن گرایش های مذهبی و پایبندی به اصول آن مشهورند .به خاطر همین بافت مذهبی ، روحانیون ازحرمت و جایگاه خاصی برخوردار بوده اند ؛ به طوری که علما و روحانیون شهر می بایست اجازه حرکت نخل را می داده اند چنانچه امروزه نیز چنین است و با اجازه اهل علم و امام جمعه شهرمراسم نخل برداری با شکوه شروع می شود.
نخل اصلی طبس از حسینیه منسوب به سادات شهر (میارزه) حرکت داده می شود و نخل دوم از هیات پایین محله (هیات فاطمی ) ، و در جلو نخل علما و روحانیون و سادات و بزرگان شهر،کفن پوش و سینه زنان حرکت می کنند.
در جلو نخل کاروان شتری -که گاهی تا 15-20 نفر شتر می شده اند - به نشانه و سمبل - کاروان اسیر حرم امام حسین (ع) با نوای هماهنگ و شورانگیز طبل ها و زنگ شترها به حرکت درمی آیند .اسبی آذین بسته ، پرخون و بی سوار که نماد «ذوالجناح »اسب سیدالشهدا (ع) است نیز در پیشاپیش نخل در حرکت است .در قدیم به این اسب به لهجه محلی «پرَخسْو »شاید منظور پراز خون بوده است - می گفته اند .اسب دیگری که در حرکت است متعلق به سادات است.مردم در اطراف این اسب ها اشعار نغز محتشم را زمزمه می کنند.
متأسفانه در قدیم -تا 3 یا 4 سال قبل از زلزله مهیب طبس - بین هیات های مذهبی شهر که در پشت نخل به هم می رسیده اند درگیری ها و نزاع هایی رخ می داده است که امروزه دیگراین مسئله به هیچ عنوان مشاهده نمی شود.
یکی از اعمال مرسوم و رایج در زیر نخل طبس « قمه زنی »بوده است که به وفور مردم مبادرت به انجام این کار می کرده اند .حتی هیات «قمه زنان »هنوز در شهر مشهورند .ولی هم اکنون این رسم نیز تقریباً در هنگام نخل برداری منسوخ شده است و قمه زنان به علت منع قانونی و حرمت شرعی ، در خفا و دور از چشم عموم ممکن است قمه بزنند.
نواها و نوحه هایی که در نخل گردانی طبس زمزمه می شود.
نوحه ها و نواهای پرشور ، سوزناک، کوبنده و پرمعنایی در زمان حرکت نخل در میدان اصلی شهر توسط مردم سینه زن، زنجیر زن و کفن پوش سرداده می شود .هر نوا در موضع خاص وتوسط افراد خاصی گفته می شود .به قدری این نوحه های پر معنا با چنان نوای حزن انگیز وهماهنگی توسط جمعیت عزادار سروده می شود که شور و گریه و انقلاب قلبی تمامی جمعیت تماشاگر که به تعداد بسیار زیاد در میدان اصلی شهر و در پشت بامها نظاره گرند را فرا می گیرد .
به عنوان نمونه به بعضی از آن ها اشاره می گردد:
1-شیعه تو آب می خوری ، تشنه حسین به کربلا!
حسین شهید کربلا ما سر نخواهیم ای خدا !
آب فرات گریه کن تا به مثال خون شوی
شیعه تو آب می خوری ، تشنه حسین به کربلا!
2-شیون وشین است واویلا !
قتل حسین است واویلا !
3-زینبا ، سرت سلامت که دگر حسین نداری
به میان خون فتاده ، تو مگر خبر نداری؟
چه کنم چه چاره سازم که دگر حسین نداری
زینبا ، سرت سلامت که دگر حسین نداری
4- ای ذوالجناح با وفا کو حسین من، نور عین من
آخر چه شد مهر و وفا کو حسین من ، نور عین من.
5-ای ذوالجناح ، محرم آل عبا چه شد
با ما بگو که تشنه لب کربلا چه شد
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است.
6- اگر ناتوانی بگو یا علی یا علی
اگر خسته جانی بگو یا علی یا علی
7-مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین
8- بی برادری، زینب
بی تاج سری، زینب
9- همه شیعیان حیدر
بزنید تیغ بر سر
سر ما فدای آن سر
که برید شمر کافر
نوحه شماره ( 1) و شماره ( 2) توسط زنجیرزنان ، در زیر نخل و اطراف آن گفته می شود که هر بیننده را منقلب می کند .نوای شماره ( 3) هنگامی گفته می شود که در ظهر عاشورا نخل را دور میدان اصلی شهر گردانده و در حال بازگرداندن به جایگاه اصلی آن هستند ؛و بدین صورت پیام آور کربلا را خطاب قرار می دهند .نوحه ی شماره ( 4) و ( 5) در اطراف اسبی پرخون(که نماد ذوالجناح است ) با آهنگ های مختلف با حرارت ویژه ای زمزمه می گردد .شعار شماره ( 6) بیشتر توسط افرادی داده می شود که در زیر نخل مسئولیت حمل آن را به عهده دارند و شال خاصی را به دور شانه و کمر بسته اند؛ البته جمعیت زنجیرزن نیز با این نوا همنوا می شوند .نواهای کوبنده ( 7) و ( 8) نیز توسط جمعیت سینه زن و سایر عزادارانی که نخل را همراهی می کنند گفته می شود.
در قدیم ، مردم طبس از کفن هایی که در ظهر عاشورا در زمان نخل گردانی می پوشیده اند برای تبرک لباس می دوخته اند .قمه زنان نیز پس از قمه زدن به حمام می رفته و خود را شستشومی داده اند .افراد حامل نخل -که شال خاصی داشته اند – و قمه زنان و بزرگان پس از پایان مراسم برای صرف نهار به هیات میارزه( جایگاه اصلی نخل) دعوت بوده اند.
مردم طبس در صبح و ظهر عاشورا مقید به انجام کارها و عاداتی هستند تا حرمت و خاص بودن این روز حفظ گردد .به عنوان مثال اکثراً از پوشیدن کفش اجتناب کرده و پا برهنه درمراسم شرکت می کنند ، بر پیشانی و گونه ها گل می مالند ، حتی الامکان از نوشیدن آب اجتناب می کنند ، زنها از آرایش خودداری کرده و زینت های خود را استفاده نمی کنند و روحانیون عمامه از سر برمی دارند یا تحت الحنک می کنند.
سخن پایانی (نتیجه گیری وپیشنهاد)
هم اکنون در عصر جهانی سازی ، ارتباطات و فن آوریهای نو با هجمه گسترده و طراحی شده قدرتهای بزرگ و سلطه جو به مظاهر دینی و مذهبی و فرهنگ های بومی و ملی مواجه هستیم.در این راستا آن ها با بسیج کلیه امکانات و ظرفیت ها مثل شبکه جهانی اینترنت ، کانال های ماهواره ای ، تهاجم فرهنگی – و حتی به تازگی نظامی – درصدد معنویت زدایی،تبلیغ فرهنگ و تمدن غربی ، ایجاد نظامهای سیاسی سکولار و لائیک و نیز ساخت فرقه ها ی متعدد شیطانی و منحرف در کشور های مسلمان هستند.
هدف اصلی این قدرت های جهانخوار ایجاد بستر لازم برای جذب جوانان کشورهای مسلمان به هر شکل ممکن بسوی فرهنگ و تمدن توخالی ، دنیا طلب ، پوچ و البته پرزرق و برق وفریبنده غرب است تا از این رهگذر زیرساختهای ایجاد استعمار نو خود را بنیان نهند .صرف مبالغ کلان مالی ، حمایت از شبکه های تروریست و افراطی به ظاهر مسلمان ، لشکرکشی های متعدد ، مبارزه با تفکر ظهور منجی آخرالزمان ، حمایت از نویسندگان و نخبگان دگراندیش و سکولار کشورهای مسلمان ، ساخت و انتشار فیلم های پر طمطراق و مستهجن هالیوودی در راستای منافع خود ، استفاده از سرمایه داران صهیونیست و برخورد با جنبش های ملی اصیل جهادی و استکبار ستیز در کشورهای مسلمان و... گواه این مطلب است.
غرب ، یکی از موانع اصلی خود در راه نیل به هدف خطرناک فوق را فرهنگ و پیام عاشورا و قیام امام حسین (ع) می داند .چه ، حسین (ع) الگوی عزتمندی ، کفرستیزی ، شرافت ،پایمردی در راه هدف و دنیا گریزی است .آنها ظهور و نمود عملی این تفکر عاشورایی را درانقلاب عظیم اسلامی ایران در بهمن 57 ، مقاومت شیعی و سر سختانه حزب ا .. لبنان و ... دیده ومبارزه با این تفکر را نیز در صدر برنامه های خود قرار داده اند.
برگزاری مراسم عاشورا و زنده نگه داشتن یاد و پیام قیام سیدالشهدا (ع) یکی از راههای خنثی سازی توطئه ها و برنامه های دنیای استعمارگر است .در این راستا هر نوع نماد ، رسم ، آیین و برنامه ای را که بتواند مصداق کامل « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باشد »باید ارج نهاد.آیین پر رمز و راز و پر شور و آمیخته با هنرونماد نخل گردانی در زمره همین برنامه هاست.البته نباید از نظر دور داشت که دشمن همیشه در صدد نفوذ در برگزاری همین آیین ها از راه ایجاد بدعت ها و انحرافات است .ضمن تبلیغ و نشر این آیینهای اصیل می بایست مراقب رخنه کردن بدعت ها و انحرافات در برگزاری مراسم عاشورایی نیز بود.
در پایان پیشنهاد می شود که از طریق منابر و رسانه های دیداری ، شنیداری و نوشتاری متعهد و با استفاده از علمای اهل فن و حوزه های علمیه و دانشگاهها ، آسیب های موجود درحوزه برگزاری مراسم و آیین های عاشورا تذکر داده شده و تشریح گردد .نخل گردانی ، جزء مراسمی است که همواره می تواند یاد و خاطره حسین (ع) و یارانش را در مسیر پر پیچ و خم تاریخ زنده و جاوید نگه دارد و سد محکمی در برابر تمهیدات و توطئه ها و سم پاشیهای دشمنی باشد که از این جاودانگی و تاثیر عظیم تاریخی همیشه در هراس است.
والسلام - رضا زنجانی طبسی
نویسنده:رضا زنجانی طبسی*
پی نوشت ها :
*کارشناس ارشد روان شناسی عمومی –دانشگاه تهران
فهرست منابع
امینی . محمود ؛«جغرافیای تاریخی شهرستان طبس »؛ انتشارات نیکوروش یزد- 1385 .
بلوکباشی. علی ؛«نخل گردانی : نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان »؛ تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی- 1380 .
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا ).www.irna.ir (
• خبرگزاری فارس
www.farsnews.com
• خبرگزاری مهر www.mehrnews.com
• aliakbarzadeh49.blogfa.com
• faryadetaft.blogfa.com
• موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان«www.tebyan.net»
• www.hawza.com
• www.tabasnews.com