مقدمه
آن زمان که قدم در کوره راه تاریخ می نهیم دراین سیرگاه شاهد قله ای به بلندای تداوم زمانیم، بر فراز این قله های رفیع مهر درخشان بوسه زده و از تلالوء نور آن تاری تابناک گشته.
... و نینوا دشتی است به بلندای این قله ها
حماسه سرایان در این مقاله چنین نغمه سر داده اند:
آن زمین کربلا بود و آن زمان عاشورا... آفتاب برمرکب زمین زرین نور سوار و تازیانه به دست گرما بر پشت زمین می نواخت، گرده ی نینوا از ضربت شلاق آفتاب تاول زده بود.
و فرات چون کف از دهان دشت بیرون جهیده و براندام آن جریان یافته... در رگهای این دشت خون سرخ جوشانی جریان داشت که ازخروش آن شیعه حیات ابدی می یافت از شاهرگ نینوا خون حسین می تراوید و در شبکه های آن خون هابیلیان سلاله رسول اکرم جوشش داشت.
و زینب این خون را پیام آور بود...
کربلا بود و حماسه ای به استواری کوهساران، عاشورا بود و پیامی به لطافت نسیم.
کربلا با خود حماسه خون و شهادت داشت کربلا با خود حماسه استقامت داشت.
و عاشورا این استقامت را به لطافت عشق آمیخته بود و آن هم چه عشقی؟ عشقی که از عمق جان 72 مرد به سوی حق زبانه می کشید... و شهادت را بر آنان گوارا می ساخت و اکنون مائیم و کربلا و شمائید و عاشورا.
زینب وار فریاد مظلومیت سردهید و ظالم رارسوا کنید که اگر حسین نمی توان بود... باید زینب وار پیام آور شد.... و خون سرخ حسین را در تداوم عاشورا، پیام آور بود... .
بسم الله الرحمن الرحیم
اینک پس ازمقدمه به ابعاد زندگی معصوم پنجم: امام سوم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می پردازیم:
نام: حسین(ع)
لقب معروف: سیدالشهداء
کنیه: اباعبدالله
پدرو مادر: امام علی(ع) و فاطمه(س)
وقت و محل تولد: سوم شعبان سال 4 هجرت در مدینه
مرقد شریف: کربلا، واقع در کشور عراق
دوران زندگی: در چهار بخش،
1- عصر رسول خدا(ص) (حدود 7 سال)
2- دوران ملازمنت با پدر (حدود 30 سال)
3- ملازمت با برادرش امام حسن(ع) (حدود 10 سال)
4- مدت امامت: 10 سال
امام حسین(ع) در دوران ولادت
آغاز هجرت، هنوز امام حسین(ع) به دنیا نیامده بود. جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد «ای محمد! خداوند تو را به نوزادی از فاطمه (س) مژده می دهد، که به دنیامی آید و امتت بعد از تو او را می کشند.»
پیامبر (ص) از این خبر نگران شد... بار دیگر جبرئیل نازل گردید و همین خبر را داد. باز پیامبر(ص) نگران گشت.
جبرئیل به آسمان صعود کرد و سپس بازگشت و عرض کرد: «ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و مژده می دهد که مقام امامت و ولایت را در ذریه او قرار دادم.»
پیامبر (ص) از نگرانی بیرون آمد و گفت: «راضی شدم.»
پیامبر(ص) همین مطلب را به فاطمه (س) خبر داد. فاطمه نگران شد. وقتی پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: «خداوند مقام امامت را در ذریه او قرار می دهد.» فاطمه (س) شاد شد و گفت: «خشنود شدم»(1)
ولادت امام حسین(ع)
امام حسین(ع) بنا بر پاره ای از روایات در روز پنجم شعبان سال چهارم هجرت، در مدینه دیده به جهان گشود.(2) ولادت آن حضرت را به پیامبر اکرم(ص) خبر دادند. آن حضرت نوزاد را به دست گرفته، در گوش راستش اذان و درگوش چپش اقامه را به زبان آورد و نامش را حسین گذاشت؛ سپس گوسفند (قوچی) را به عنوان عقیقه قربانی نمود.
فاطمه زهرا(س) به دستور رسول خدا(ص) موی سر حسین(ع) را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره به فقیر صدقه داد.(3)
مطابق بعضی از روایات، بعد از نماز ظهر، جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و مژده ولادت حسین(ع) را به پیامبر (ص) خبر دا. پیامبر(ص) فرمود: الله اکبر.
و نیز روایت شده؛ جبرئیل به پیامبر(ص) تبریک و تسلیت گفت، تبریک به خاطر ولادت حسین(ع) و تسلیت به خاطر شهادت جانسوزش.(4)
مقام ارجمند حسن و حسین (ع) در نزد پیامبر(ص)
در مور فضایل امام حسین(ع)، روایت وگفتار بسیاری بیان شده که در این مقاله به چند روایت بسنده می نمایم.
1- روزی پیامبر (ص) دست حسن و حسین(ع) را گرفته و فرمود: «کسی که من، این دو و پدر و مادر این دو را دوست بدارد؛ در قیامت کنار من خواهد بود.»(5)
2- پیامبر (ص) فرمود: «در روز قیامت، عرش خدا به تمام زینتها آراسته می شود. امام حسن(ع) بالای یکی از منبرها و امام حسین(ع) بر بالای منبر دیگر قرار می گیرند. خداوند عرش را با وجود این دو بزرگوار می آراید، همچنانکه دو گوشواره، زن را می آراید.»(6)
3- روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود:
سلام الله علیک یا ابا الریحانتین، اوصیک بریحانتی من الدنیا:
«سلام خدا بر تو ای پدر دو دسته گل خوشبو. تو را در دنیا به این دو دسته گل خوشبوی خودم (حسن و حسین(ع)) سفارش می کنم.»(7)
محبت پیامبر (ص) به یاران امام حسین(ع)
روزی پیامبر (ص) با جمعی از اصحاب عبور می کردند. در مسیر راه دیدند چند کودک با هم بازی می کنند. پیامبر (ص) کنار یکی از آنها نشسته و به او بسیار محبت کرد و بین دو چشم او را بوسیده، سپس از آنجا گذشتند. بعضی از حاضران از پیامبر (ص) پرسیدند: «چرا در میان آن کودکان، به یکی از آنها این همه محبت کردید؟!»
پیامبر (ص) فرمود: «روزی این کودک را دیدم با حسین (ع) بازی می کند و خاک زیر پای حسین(ع) را بر می دارد و به صورتش می مالد، ازاین رو که او پسرم حسین را دوست می دارد، من نیز او را دوست دارم و جبرئیل به من خبر داد که این کودک، از یاران امام حسین(ع) در حادثه کربلا خواهد شد.»(8)
حسین (ع) در عصر خلافت پدرش، علی (ع)
پس از کشته شدن عثمان(9) مسلمانان در مدینه، با حضرت علی(ع) بیعت کردند و آن حضرت زمام امور خلافت را به دست گرفت.(10)
آن حضرت در سراسر این عصر، باحوادث تلخ روبرو شد. از جمله سه جنگ داخلی بزرگ، یعنی؛ جمل، صفین و نهروان، که هر سه در خلافت ایشان رخ داد.
حسین (ع) در تمام این حوادث، سایه به سایه پدرش علی(ع) حرکت می کرد. بازویی پرتوان و یاری مهربان برای پدر بود و درامور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و نظامی در صف اول یاران علی (ع) قرار داشت و شب و روز برای رفع مشکلات گوناگون مردم، در خدمت پدر، تلاش می کرد.
امام حسین(ع) در جنگ جمل، صفین و نهروان از رزمندگان پیشتازو قهرمان سپاه پدرش حضرت علی (ع) بود. او و برادرش حسن(ع) همچون دو بازوی پرتوان برای پدر بودند و چون سربازی جان برکف، ازحریم پدر دفاع می کردند.
امیر مؤمنان علی(ع) مراقب بود که به آنها صدمه ای نرسد و همیشه می فرمود: «برای حفظ نسل رسول خدا(ص)، مراقب آنها باشید»(11)
ابن ابی الحدید دانشمند معروف اهل تسنن می نویسد: در جنگهای بزرگ و همچون جنگ جمل، حسن و حسین(ع) همیشه همراه علی (ع) بودند و در رکابش هماهنگ با هم حمله می کردند...
حسن و حسین(ع) گاهی به پدر عرض می کردند که ما نگران جان تو هستیم، شما حمله نکن، نحن نکفیک، ماتو را کفایت می کنیم و به جای تو به دشمن حمله کرده، آنها را باز می داریم.»(12)
حضرت علی(ع) و پسرش محمد حنفیه را برای حمله های شدید به دشمن تحریک می کرد. شخصی از آن حضرت پرسید چرا محمد حنفیه را آن گونه به میدانهای خطرناک جنگ می فرستی، ولی در مورد حسن و حسین(ع) مراقب حفظ آنها هستی؟!
حضرت علی(ع) در پاسخ فرمود:
لانهما عینای، و محمد یدای، و انا ادفع عن عینی بیدی:
«زیرا حسن و حسین(ع) دو چشم من هستند؛ ولی محمد حنفیه دو دست من. و من به وسیله دستم از چشمم دفاع می نمایم.»(13)
بر همین اساس، علی (ع) در جنگ جمل، پرچم بزرگ خود را به نام عقاب را به پسرش محمد حنفیه داد و در این هنگام به حسن و حسین(ع) خطاب فرمود:
انما دفعت الرایه الی اخیکما و ترکتکما لمکانکما من رسول الله(ص)
«همانا پرچم را به دست برادرتان (محمد حنفیفه) دادم و به شما ندادم، از این رو که شما دارای مقام ارجمندی در نزد رسول خدا(ص) هستید، (مبادا آسیب ببینید).»(14)
مقام و عظمت امام حسین(ع)
حضرت علی (ع) در کوفه حکومت می کرد. یک سال براثر خشکسالی، قحطی شد. مردم به محضر علی (ع) آمده و از او خواستند از درگاه خدا برای آنها طلب باران کند. علی(ع) به حسین (ع) فرمود: «برخیز و از درگاه خدا طلب باران کن».
حسین (ع) برخاست و پس از حمد و ثنا و صلوات بر پیامبر (ص) عرض کرد: «ای خداوندی که عطابخش نیکیها و فروفرستنده برکتها هستی! باران رحمتت را پیاپی بر ما بباران و آب بارانت را به طور فراوان و شدید و پربار بر همه جا بفرست تا بندگان ضعیفت از آن بهره مند شوند و زمینهای مرده، زنده و سرسبز گردند. آمین ای پروردگار جهانیان.»
وقتی که دعای حسین(ع) به پایان رسید، همان دم، باران فراوانی باریدن گرفت؛ به طوری که یکی از بادیه نشینان به محضر علی(ع) آمد و گفت: «دیدم آب باران در میان گودالها و نهرها موج می زد.(15)
نهضت عاشورا
مهمترین حادثه ای که در زندگی سراسر باشکوه امام حسین(ع) رخ داد، جانبازی، فداکاری، ایثار و شهادت او و فرزندان و یارانش در دشت کربلا و در روز عاشورای محرم سال 61 هجری بود، که در تاریخ اسلام از برجستگی و عظمت مخصوصی برخوردار است و همه حوادث دیگر را تحت الشعاع قرار داده و همواره در فراز و نشیب تاریخ، جاوید و پایدار است و روز به روز بر شکوه آن می افزاید.
در بررسی و تجزیه تحلیل نهضت همیشه جاوید حسین بن علی(ع)، در عاشورای خونین کربلا، از قدیم، کتابها نوشته شده و بحثهای دامنه داری به عمل آمده است. من در این مقاله که بنایش براختصار است به طور کوتاه به بررسی چند موضوع زیر می پردازم:
1- تاریخچه آغاز نهضت امام حسین(ع)
2- سه عامل مهم نهضت امام حسین(ع)
3- نگاهی بر نتایج و آثار نهضت امام حسین(ع)
تاریخچه آغاز نهضت امام حسین(ع)
معاویه پسر ابوسفیان در زمان خلافت عثمان، ازاستاندارهای او در شام و نواحی آنجا بود و درآنجا چون یک حاکمی قلدر و خودسر حکومت می کرد و پس از مرگ عثمان که در سال 36 هجری رخ داد، مردم از هر سو به طرف امیرمؤمنان علی(ع) آمدند و با او به عنوان خلافت، بیعت کردند ولی دین به دنیا فروشان در حکومت علی(ع) جنگها برافروختند. نخست «ناکثین» (بیعت شکنان) جنگ جمل را در بصره پدید آوردند، سپس معاویه و طرفدارانش جنگ صفین را که 18 ماه طول کشید به وجود آوردند و سپس خوارج کوردل جنگ نهروان را پیش آوردند. سرانجام علی(ع) پس از چهار سال و نه ماه و چند روز خلافت؛ در 21 رمضان سال 40 هجری به دست یکی از خوارج نهروانی (ابن ملجم ملعون) در محراب عبادت ضربه خود و همان موجب شهادتش گردید.
معاویه با قدرت بیشتری به میدان آمد و با نیرنگهای گوناگون و تهدیدها و تطمیع ها،موجب شد که امام حسن(ع) صلح پیشنهادی معاویه را (که یک آتش بس موقت بود) بپذیرد.
معاویه در حدود چهل سال در شام، و حدود بیست سال در سراسر جهان اسلام خلافت کرد و سرانجام در نیمه رجب سال 60 هجری از دنیا رفت.(16)
معاویه فرزند ابوسفیان و هند جگرخوار، در این مدت جنایات بی شماری انجام داد و به نام اسلام بزرگترین ضربه ها را بر پیکر اسلام وارد آورد.
در صلح نامه ای که با امام حسن(ع) امضا کرده بود، پنج شرط وجود داشت:
1- معاویه طبق قرآن و سنت و روش خلفای شایسته رفتار کند.
2- حسن و حسین(ع) آزاد باشند.
3- مردم به خصوص شیعیان و دوستان علی و آل علی (ع) آزاد باشند و مورد آزار قرار نگیرند.
4- سب و بدگویی به علی (ع) برداشته شود.
5- و معاویه برای خود خلیفه و جانشین تعیین ننماید.
اما وقتی معاویه بر گرده مردم سوار شد، چنین گفت:
شرطت للحسن شروطاً و کلها تحت رجلی:
«به شرایطی که با حسن(ع) تعهد کردم، همه آنها زیرپایم.»(17)
یکی از کارهای زشت او این بود که در زمانش، از مردم برای یزید بیعت گرفت و برای اولین بار بدعت «ولیعهدی» را به داخل اسلام آورد و برای این کار مسافرت به حجاز کرد و مخالفان را سخت تهدید نمود و با انواع نیرنگها، ولیعهدی یزید را در ظاهر تثبیت نمود.
حتی بعضی ها می نویسند: یکی از مخالفان، عایشه بود. معاویه با نقشه شیطانی عجیبی اواخر شب، عایشه را به چاه انداخته او را کشت ولی وانمود کرد که او خودش به چاه افتاده است.(18)
به قول حکیم سنایی شاعر معروف اهل سنن:
عاقبت هم بدست آن یاغی
شد شهید و بکشتش آن طاغی
آنکه با جفت مصطفی زین سان
بد کند مرو را تو مرد مخوان
افرادی مانند امام حسین(ع) شدیداً با پیشنهاد ولایتعهدی یزید مخالفت کردند. و نیز عبدالله بن عمرو عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر جزء مخالفان بودند.
پیام عاشورا از کلام امام حسین(ع)
من می خواهم امر به معروف و نهی از منکرو برسنت جدم و پدرم علی بن ابی طالب قدم بردارم. همانا سنت پیامبر مرده و بدعت زنده شده است، پس اگر گوش به سخنم باشید، راه هدایت را به شما می نمایانم.
نه، به خدا قسم، هرگز دست ذلت و خواری بدستشان نمی دهم و مانند بردگان فرار نمی کنم. یزید مردی شرابخوار و قاتل انسانهای بی گناه و متجاهر به فسق و تباهی است. و شخصی مانند من هرگز با شخصی مانند او بیعت نمی کند.
وای به حال اسلام اگر امت گرفتار فرمانروائی همچون یزید باشد.
بارالها، من کار خیر و معروف را دوست دارم و از بدی و کار و شر بیزارم. از تو می خواهم برای من آن را برگزینی که مورد رضایت تو و رسولت باشد.
اگر دنیا هیچ جا و مکان امنی نباشد، من هرگز با یزید بن معاویه بیعت نمی کنم.
رضای خدا درخشنودی و رضایت ما اهل بیت است. و ما بر بلایش صبر می کنیم و پاداش صابران به نحو کامل به ما می دهد.
به خدا قسم هرگز پستی و ذلت را برای خویشتن نمی پذیرم.
هر که مایل است خونش را در راه ما بریزد و خود را برای دیدار خدا آماده کرده است، پس با ما دراین سفر همراه گردد.
ای اصحابم! مگرنیست جز پلی که شما را از بدبختی و گرفتاری برهاند و به بهشت های گسترده و نعمتهای جاویدان برساند.
ای اصحاب گرامیم! این بهشت است که درهایش بر روی شما گشوده شد و رودهایش به هم پیوسته و میوه هایش رسیده است. پس از دین خدا و دین رسولش حمایت کنید.
من نه از روی تکبر و نه برای خوش گذرانی قیام کردم و من نه مفسدم و نه ستمگر بلکه فقط به خاطر خیرخواهی در امت جدم، قیام کردم.
مااهل بیت محمد(ص) سزاوارتر به ولایت این امر هسیتم از این ادعا کنندگان امری که درخورآنان نیست.
ای مردم! همانا دنیا پیشت کرده و رو به نهایت گذارده و همانا آخرت با خوشی و خرمی فرا رسیده است. آیا نمی بینید که حق کنار گذارده شده و از باطل نهی نمی شود،جا دارد که مؤمن به لقای پروردگارش مشتاق گردد.
مردم بردگان دنیایند و دین جز بازیچه ای بر زبانشان نیست... پس هر گاه با حوادث آزمایش شدند، دینداران بسیار اندک خواهند بود.
من مرگ را (در راه حق) جز سعادت و زندگی در پرتو ظالمان را جز بدبختی نمی بینم.
به خدا قسم، پس از این جز زمان اندکی به اندازه زمان سوار شدن بر اسب نخواهید ماند تا اینکه آسیاب به گردش درآید و شما را در تنگنای محور خویش خرد کند.
مرگ مانند گردنبند در گردن دختران، بنی آدم را فرا گرفته است. و اشتیاق من به دیدار نیاکانم مانند اشتیاق یعقوب به یوسف است (آماده مرگ در راه خدایم).
همانا زنازاده فرزند زنازاده، ما را مخیر کرده است بین دو امر: یا شمشیر بکشیم و یا ذلت را برگزینیم و هیهات که ما ذلت را برای خود برگزینیم.
ای اصحابم! خدای تعالی در این روز (عاشورا) اجازه داده است که من و شماها کشته شویم پس بر شما باد به صبر کردن و با دشمنان کارزار نمودن.
امام نیست جز آن کس که به کتاب خدا حکم کند و به عدالت بپا خیزد و به دین حق متدین باشد و خود را در آنچه مربوط به خدا است نگهداری کند.
گر شما را به جهان دینی و آئینی نیست
لااقل مردم آزاده به دنیا باشید (19)
پیام عاشورا از کلام امام خمینی (ره)
ما هر چه داریم از محرم است.
زنده نگهداشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است.
عاشورا را زنده نگهدارید که با نگهداشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید.
اگر سیدالشهداء(ع) نبود، این نهضت هم پیش نمی رفت. سیدالشهدا(ع) همه جا هست «کل ارض کربلا» همه جا محضر سیدالشهدا (ع) است.
اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند باید این سنت ها راحفظ کنید.
روضه سیدالشهدا، برای حفظ مکتب سیدالشهدا(ع) است، آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا(ع) را نخوانید، اصلاً نمی فهمند مکتب سیدالشهدا(ع) چه بوده و نمی دانند یعنی چه، نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرد، مکتب را.
کربلا کاخ ستمگران را با خون در هم کوبید، و کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فروریخت.
امام حسین (ع) و نماز
در روایت آمده است:
هنگام ظهر فرا رسید (دو سپاه آمده شدند که به امامت امام حسین(ع) نمازجماعت بخوانند). امام حسین(ع) به پسرش امام سجاد و یا حضرت علی اکبر- فرمود: اذان و اقامه بگو. وی اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند. (20)
در ظهر عاشورا، هنگامی که «ابوثمامه صیداوی» وقت نماز را به یاد امام حسین(ع) آورد، امام در حق او بهترین دعا کرد و فرمود: نماز را به یادم آوردی، خدا تو را از نمازگزاران یادآور قرار دهد. (21)
در عصر تاسوعا، حسین(ع) به برادرش عباس فرمود: اگر بتوانی که لشگر دشمن را برگردانی و امروز جنگ نشود، چنین کن تا مگر امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم؛ زیرا او می داند که من نماز وتلاوت قرآن را دوست دارم.(22)
سفارش امام حسین(ع) به نماز شب
امام حسین(ع) هنگام وداع در روز عاشورا به زینب کبری (س) فرمود: ای زینب، خواهرم! در نماز شب مرا فراموش مکن.(23)
نماز روز عاشورا
به سایر یاران با وفای شهید کربلا ، امام حسین(ع)، به خاک و خون غلتیده و به شرف شهادت نایل آمده بودند. «ابوثمامه صیداوی»- یکی از فداکاران و یاوران امام شهید (ع)- متوجه شد که وقت نماز ظهر فرا رسیده است. بی درنگ به حضور امام حسین(ع) شتافت و گفت: «یا اباعبدالله! جانم فدایت باد، می بینم که این دشمنان بی دین، دست به نبردی سخت زده اند، اما به خدا سوگند من نمی گذارم تو کشته شوی، مگر اینکه پیش از تو به خون درغلتم! اینک دوست دارم، که آخرین نماز ظهر را با شما به جای آورم» امام حسین(ع) سر بر آسمان بلند کرد و چون دید هنگام نماز فرا رسیده، فرمود: «ای ابوثمامه! از نماز یاد کردید. خداوند تو را در صف نمازگزاران قرار دهد. سپس فرمود: از این گروه بخواه تا دست از جنگ بردارند، زیرا ما می خواهیم اقامه نماز کنیم.» در این هنگام یکی از سربازان سپاه یزید، با صدای بلند و گستاخانه و بی شرمانه فریاد برآورد: «نماز شما مقبول درگاه خداوند نیست!».
«زهیربن قین» و «سعیدبن عبدالله» که چنین دیدند، پیش روی حضرت ایستادند، تا امام بتواند نماز ظهر را به جا آورد. آن دو بزرگوار وجود خود را سپر تیرها و نیزه ها ساختند و امام حسین (ع) در آن هنگامه ی خون و شمشیر، با تعداد اندکی که از یاران بی نظیرش باقی مانده بود، به اقامه نماز خوف پرداخت.(24)
مناجات امام حسین(ع) در شب عاشورا
در شب عاشورا، یاران فداکار امام حسین(ع) هر کدام با یک زبانی وفاداری خود را اعلام کردند. یکی از یاران، محمدبن بشر حضرمی بود. تازه به او خبر رسیده بود که پسرت در مرز به دست کافران اسیرشده است. محمد گفت: «خودم و پسرم را در راه خدا به حساب می آورم، من دوست ندارم که پسرم در تنگنا باشد و من بعد از او باقی بمانم». امام حسین(ع) سخن او را شنید به او فرمود: «خدا تو را رحمت کند بیعتم را از تو برداشتم تو آزاد هستی برو در مورد آزادسازی پسرت تلاش کن.»
محمد گفت: «درندگان مرا بدرند و زنده بخورند، اگر بخواهم از تو جدا گردم. امام حسین(ع) پنج لباس یمانی که قیمت آنها هزار دینار بود به او داد و فرمود:
اینها را به پسر دیگر خود بده، تا او با به عنوان فدیه آنها را ببرد و به کفار بدهد و برادرش را از اسارت آزاد سازد.
در شب عاشورا حسین و یارانش به راز و نیاز و مناجات با خداوند پرداختند. بعضی در رکوع و بعضی در سجده و بعضی ایستاده و نشسته بودند و زمزمه ای مانند صدای زنبور داشتند، 32 نفر از سپاه دشمن وقتی که این حالت را از آنها دیدند تحت تأثیر قرار گرفته و به آنها پیوستند.(25)
اسرار عاشورا
عبدالله بن فضیل از امام صادق (ع) می پرسد: ای فرزند رسول خدا! چگونه است که روز عاشورا بزرگترین روز مصیبت و حزن و اندوه و گریه است و حتی از روز وفات پیامبرو حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و امام مجتبی(ع) نیز مصیبتش افزونتر است.
فرمود: روز حسین بالاترین مصیبت را بر تمام روزهای سال دارد زیرا پنج تن اهل کسا گرامی ترین انسانها نزد خدا بودند، روزی که پیامبراز دنیا رفت، وجود امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا و حسنین(ع) برای مردم مایه عزا و تسلی خاطر بود، پس روزی که فاطمه (س) از دنیا رفت وجود آن سه بزرگوار برای مردم تسلی بود و روزی که امیرالمؤمنین (ع) از دنیا رفت وجود حسنین مایه تسلی خاطره ها بود و روزی که مجتبی از دنیا رفت، وجود حسین(ع) مایه عزا و تسلیت بود ولی هنگامی که حسین (ع) به شهادت رسید، هیچ یک از اهل کسا باقی نمانده بود که برای مردم مایه تسلی خاطر باشد، لذا از دنیا رفتن حسین(ع)، مانند از دنیا رفتن اهل کسا بود چنانچه وجودش مانند وجود همه شان بود.(26)
فرارسیدن محرم
امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که ماه محرم می رسید، پدرم (سلام الله علیه) هرگز خندان دیده نمی شد، و اندوه بر او متولی می گشت تا ده روز بگذرد پس وقتی روز عاشورا می رسید، آن روز، روز مصیبت و گریه و غم و حزنش بود.(27)
عاشورا، روز غم
امام رضا(ع) فرمود:
هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد؛ خداوند، روز قیامت را برای او روز شادی و سرور قرار می دهد.(28)
اسرار روز عاشورا:
موسی کلیم (ع) در کوه طور درمناجات خود در پیشگاه خداوند متعال عرضه داشت:
خدایا چراامت پیامبر خاتم را بر سایر امم برتری بخشیده ای.
ندا رسید به خاطر ده خصلتی که در آنها وجود دارد.
موسی کلیم (ع) گفت: خدایا آن ده خصلت کدامند تا به بنی اسرائیل تذکر بدهم تا آنها را انجام دهند.
ندا رسید آن ده خصلت عبارتند از:1-نماز2-زکات3-حج 4-جهاد 5-نماز جمعه6-نمازجماعت7- قرآن8-دانش،9-روزه10-عاشورا.
موسی کلیم (ع) عرضه داشت عاشورا چیست؟ خداوند متعال فرمود: عاشورا همان روز گریه کردن و شبیه گریه کنندگان بودن برای نوه محمد(ص) و خواندن مراثی و اقامه ماتم بر مصیبت فرزند مصطفی است. ای موسی کسی نیست که در این روز اشک بریزد و یا در شمار عزاداران باشد مگرآنکه بهشت را برای او منظور می دارم و کسی در این روز مالی را در این راه خرج نمی کند جز آنکه برکتی در مال او مقرر می دارم و در برابر هر درهمی، هفتاد درهم به او خواهم داد و بهشت را جای او گردانم و او را مورد عفو و غفران خویش قرار دهم. به عزت و جلال خودم سوگند که هیچ زنی یا مردی نیست که در روز عاشورا اشکی خالصانه بریزد جز آنکه پاداش صد شهید را به او عطا خواهم کرد.(29)
امام رضا (ع) فرمود:
براستی محرم ماهی است که مردمان عهد جاهلیت جنگ و خونریزی را در آن حرام می شمردند لیکن خونهای ما را در این ماه حلال شمردند، و حرمت ما را می شکستند و فرزندان و زنان را به اسارت کشیدند و آتش در خیمه های ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتیم به یغما بردند و حرمت رسول الله (ص) را در امر ما نگاه نداشتند.(30)
تعطیل کار در عاشورا
امام رضا(ع) فرمودند: کسی که در روز عاشورا دست از کسب و کار بکشد؛ خداوند، حوائج دنیا و آخرت وی را برآورد و کسی که روز عاشورا در ماتم و عزا بر ببرد؛ خداوند متعال روز قیامت را روز شادی و سرور قرار دهد و با دیدار ما، در بهشت، چشم او را روشن گرداند (و افزود) کسی که روز عاشورا روز برکت بنامد و بعنوان عیدی چیزی را به منزل ببرد خدا آن را بر او مبارک نگرداند و در قیامت با یزید و عبیدالله و عمرسعد محشور شود و در اسفل السافلین در جهنم درافتد.(31)
دستورعملی روز عاشورا
امام باقر (ع) فرمودند:
بر مؤمنان لازم است روز عاشورا در ماتم بسر برند و به یکدیگر که رسیدند، بگویند: عظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع و لیهع المهدی من آل محمد.(32)
خداوند همه ما را از دوستداران واقعی آن امام شهید امر به معروف و نهی از منکر در دنیا و آخرت قرار دهد و ما از شفاعت آن امام همام محروم مفرماید.
نویسنده : علی شریعتی
پی نوشت ها :
1- اصول کافی، ج1، ص 464.
2- بنابه مشهور، آن حضرت در سوم شعبان، متولد شد (اعلام الوری، ص213- انوار البهیه، ص139).
3- این امور در روز هفتم ولادتش انجام شد. کشف الغمه، ج2، ص171- ترجمه ارشاد مفید، ج2، ص24.
4- انوار البهیه، ص139-140.
5- مسند امام احمد حنبل، ج1، ص 77- مناقب ابن مغازلی، ص370.
6- امام صدوق، مطابق نقل ناسخ التواریخ امام حسین، ص 31 با توجه به اینکه عرش خدا، مرکز مدیریت همه جهان هستی است، می فهمیم که تعبیر به «دو گوشواره عرش»، بیانگر آن است که حسن و حسین(ع)، در درجه نهایی شکوه خلقت و جمال آفرینش هستند.
7- همان مدرک.
8- بحار؛ ج44، ص 242.
9- اواخر سال 34 هجری.
10- خلافت علی(ع) چهار سال و نه ماه و چند روز طول کشید.
11- اقتباس از نهج البلاغه، خطبه 207.
12- اقتباس از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدی، ج1، ص257.
13- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص244 و ج20، ص334. الائمه الاثنی عشر(هاشم معروف)، ج2، ص17.
14- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج9، ص 111.
15-بحار، ج44، ص187.
16- تتمه المنتهی، ص 25.
17- مدرک قبل، ص 35.
18- کامل بهایی، باب 27، قصل16، ص456.
19- مجله پاسدار اسلام(139).
20- بحارالانوار، ج44، ص 314.
21- مقتل الحسین، مقرم، ص 294.
22- لهوف، ص12.
23- زینب کبری، للنفدی، ص 50.
24- منتهی الامال، ج1، ص 420.
25- بحارالانوار، ج44، ص 394.
26- علل الشرایع، ص 86.
27- علل الشرایع، ص87.
28- بحارالانوار، ج44، ص 384.
29- مجمع البحرین، طرایحی ماده عشر.
30- امالی الصدوق، ص 117.
31- امالی الصدوق، ص 112، حدیث 4.
32- مقتل الحسین، ص 224.