ماهان شبکه ایرانیان

ذلّت و خوارى در استکبار از دعا

نوشته : حضرت استاد حسین انصاریان

 

نوشته : حضرت استاد حسین انصاریان

 «15» وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» «1» «16» فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَةً وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَاراً وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَباً لِمَزِیدِکَ وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

و گفتى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. آنان که از عبادت من- دعا- تکبّر مى کنند، به زودى خوار و ذلیل وارد جهنّم مى شوند. دعا و خواندن خود را عبادت، و ترکش را استکبار نامیدى، و بر ترک دعا به ورود در جهنّم با ذلّت و خوارى تهدید کردى. بندگان واقعى ات، به خاطر نعمتت تو را یاد کردند، و به سبب احسانت به شکرگزاریت برخاستند، و به فرمانت تو را خواندند، و براى گرفتن عطاى افزونت صدقه دادند، نجاتشان از خشمت، و کامیابیشان به خشنودیت در این امور بود.»

 

دعا، ارتباط انسان با خدا را بیشتر کرده و هر موفّقیّت و پیروزیى را که انسان در زندگى به دست مى آورد و یا هر نعمتى که نصیبش مى شود را از طرف خدا دانسته و شناخت و معرفتش نسبت به پروردگار افزون مى شود، که اگر انسان به این درجه از معرفت و شناخت برسد، یعنى هر چیز را که موجب رشد و کمال او شده یا هر نعمت و موفّقیّت را، از بارى تعالى دانسته و به برترین سرمایه زندگى دست پیدا کرده است، و از طرف دیگر اگر انسان خود را بى نیاز دید و در هر توفیقى یا نعمتى که به او رسید، نسبت به پروردگار عالم بى اعتنا بود و تلاش و کوشش خود را باعث این موفقیت دانست، و در برابر پروردگار تکبّر ورزید، این جاست که به انواع و اقسام بدبختى ها و مجادله ها در آیات الهى دچار شده، که خسران دنیا و آخرت را در پى دارد.

 

اقسام تکبّر

 

تکبّر، انواع مختلفى دارد که به اعتبار شخصى تکبّر بر سه قسم تقسیم مى شود:

1- تکبّر در برابر خدا، و آن زشت ترین انواع تکبّر است و فقط از جهالت محض و طغیان نشأت مى گیرد، مانند: تکبّر نمرود؛ زیرا او با خود مى گفت: من پروردگار جهانیان هستم و با پروردگار آسمان پیکار مى کنم، هم چنان که مدّعیان ربوبیّت مانند فرعون و دیگران بر اثر تکبّرشان مى گفتند:

فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى » «2»

و گفت: من پروردگار بزرگ تر شما هستم.

چون امتناع کرد که بنده خدا باشد، از این رو خداى متعال فرمود:

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» «3»

آنان که از عبادت من تکبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآیند.

و نیز فرمود:

لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْدًا لّلَّهِ وَلَا الْمَلئِکَة الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا* فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصلِحتِ فَیُوَفّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدُهُم مّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنکَفُواْ وَاسْتَکْبَرُواْ فَیُعَذّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا» «4»

مسیح از اینکه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و کسانى که از بندگى او امتناع کنند و تکبّر ورزند، به زودى همه آنان را [براى حسابرسى ] به سوى خود گردآورى خواهد کرد.* اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداششان را به طور کامل مى دهد، و از فضل و احسانش بر آنان مى افزاید؛ و اما کسانى که [از ایمان و عمل شایسته ] امتناع کردند و تکبّر ورزیدند، به عذاب دردناکى عذاب مى کند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و یاورى نخواهند یافت.

2- تکبّر کردن بر پیامبر صلى الله علیه و آله یعنى وجود خود را بزرگتر از آن مى داند که در برابر بشرى چون دیگر انسان ها اطاعت کند، چنین تکبّرى، گاه متکبّر را از اندیشیدن باز مى دارد و بر اثر تکبّر در تاریکى جهل مى ماند، سپس از اطاعت پیامبر خوددارى مى کند، به این گمان که خود بر حق است و گاه با این که پیامبر را مى شناسد اطاعت نمى کند، زیرا نفسش، او را بر اطاعت از حق و تواضع در برابر آن همراهى نمى کند، چنان که خداوند متعال از قول کافران نقل مى کند:

أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا» «5»

آیا به دو بشرى که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم.

إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مّثْلُنَا» «6»

شما بشرهایى مانند ما هستید.

وَ لَئِن أَطَعْتُم بَشَرًا مّثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَّخسِرُونَ» «7»

و بى تردید اگر بشرى مانند خود را اطاعت کنید، یقیناً زیانکارید.

3- تکبّر ورزیدن بر بندگان، و آن این است که خود را بزرگ و دیگران را کوچک شمارد و از اطاعت آن ها امتناع ورزد و تکبّر، او را بر برترى خود نسبت به آنها فراخواند، پس آنها را تحقیر کرده و کوچک شمارد و برابر بودن با آنها را براى خود ننگ بداند.

این نوع تکبّر اگر چه از نوع اوّل و دوّم پایین تر است، اما از دو جهت مهم است:

الف- بزرگى و عزّت و عظمت و بلندى مرتبه، جز به خداى توانا نمى سزد. اما بنده ضعیف و ناتوان که بر هیچ توان ندارد، کجا لایق تکبّر ورزیدن است و هرگاه بنده تکبّر ورزد با خداى متعال در صفت کبریایى که محض ذات اوست ستیز کرده که پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله از قول پروردگار عز و جل مى فرماید:

یَقولُ اللَّهُ تَعالى الکبریاءُ رِدائى وَ الْعَظَمَةُ ازارى فَمَنْ نازَعَنى فى واحدٍ مِنْهُما الْقَیْتُهُ فى جَهَنَّمَ. «8»

خداوند عز و جل فرمود: بزرگى، جامه رویین من و کبریایى، جامه درون من است.

پس هر کس در این دو صفت با من بستیزد او را در هم مى شکنم.

یعنى صفت تکبّر ویژه من است و جز من لایق هیچ کس نیست، پس هر که بر بندگان خدا تکبّر ورزد نسبت به من جنایت کرده است.

ب- صفت رذیله تکبّر در هر کسى قوى شود او را به مخالفت با امر خدا فرامى خواند؛ زیرا متکبّر هر گاه حق را از بنده اى از بندگان خدا بشنود از قبول آن سرپیچى کرده و براى انکار آن مهیّا مى شود.

آرى، هر کس به منظور غلبه و مجاب کردن طرف، که به قصد دستیابى به حق بحث کند، با کافران و منافقان در این اخلاق شریک شده است. همچنین این اخلاق او را به ننگ داشتن از قبول موعظه وادار مى کند چنان که خداوند مى فرماید:

وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» «9»

و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختى و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا مى دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهى است.

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید:

بِئسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ تَجَبَّرَ وَ اخْتالَ وَ نَسِىَ الْکَبیرَ الْمُتَعالَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبدٌ عَتا وَ بَغَىَ وَ نَسِىَ الجَبَّارَ الْاعْلى . «10»

بد بنده اى است بنده اى که تکبّر ورزد و خداى بزرگ و بلند مرتبه را فراموش کند، بد بنده اى است که سرکشى و نافرمانى کند و خداى جبار بلند پایه را فراموش کند.

انسان زمانى که دچار کبر و غرور شود و خود را برتر و بزرگ تر ببیند با این صفت زشت بر هدایت خود پشت پا زده و هر لحظه از خدا دور و دورتر مى شود و این غفلت و فراموشى خداوند تا آنجا ادامه مى یابد که دیگر اثرى از ایمان در وجود او باقى نمى ماند و چون این گونه شد، با دست خود آتش جهنّم را براى خود مهیّا نموده است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

لایَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فى قَلْبِهِ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ کِبْرٍ وَ لایَدْخُلُ النَّارَ مَنْ فى قَلْبِهِ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ ایمانٍ. «11»

هرگز داخل بهشت نشود بنده اى که در دلش به اندازه یک دانه خردل از کبر و غرور باشد و داخل آتش نشود بنده اى که به اندازه یک خردل، ایمان داشته باشد.

آرى، شخص متکبّر در واقع در مقابل خدا شرک ورزیده، و خود را در بزرگى خدا شریک مى بیند و به جاى خداوند بر کرسى پادشاهى مى نشیند، و دیگر خود را نیازمند به دعا و درخواستِ از خدا نمى بیند، و حال آن که اگر کمى از خواب غفلت بیدار مى شد و تواضع پیشه مى کرد مى فهمید که دعا، رابطه معنوى میان خالق و مخلوق و رشته پیوند میان عاشق و معشوق مى باشد و وسیله اى براى درآمدن به اندرون قلعه محکم و چنگ زدن به آن دست آویز استوار است که به این غرض نهایى و مقصد اعلى، امکان وصول نیست، مگر آن که به هر اندازه ممکن است به معناى دعاها توجّه یافته و به مقدار توانایى، به سرّ و حقیقت آنها پى برده شود.

و متکبّر چه بدبخت است که با این صفت رذیله خود چنان به سرازیرى سقوط قرار مى گیرد که خداوند مى فرماید:

یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى کُلّ قَلْبِ مُتَکَبّرٍ جَبَّارٍ» «12»

این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویى، مُهر [تیره بختى ] مى نهد.

خداوند بر قلب مغرور مهر مى زند که دیگر امیدى به نجات او نیست و چون در این دنیا خود را بزرگ دید خداوند هم، در آن دنیا او را ذلیل و خوار محشور مى کند.

پیامبر اعظم اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید:

یُحْشَرُ الجَبَّارُونَ وَ الْمُتَکَبِّرُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِى صُورَةِ الذَّرِّ یَطَأَهُمْ النَّاسُ لِهَوانِهِمْ عَلَى اللَّهِ. «13»

متکبّران و گردنکشان خودخواه در روز قیامت به صورت ذرّه اى محشور مى شوند که به خاطر پستیشان در پیشگاه خدا، مردم آنها را لگدکوب مى سازند.

و نیز مى فرماید:

یُحْشَرُ الْمُتَکَبِّرُونَ یَوْمَ القِیامَةِ ذَرَّاً مِثلَ صُوَرِ الرِّجالِ یَعْلُوهُمْ کُلُّ شَى ءٍ مِنَ الصِغارِ ثُمَّ یُساقُونَ الى سِجْنٍ فى جَهَنَّمَ یُقالُ لَهُ: بُولَس، یَعْلُوهُمُ النَّارُ الأَثْبارُ یَسْقُوْنَ مِنْ طینِ الخَبالِ عُصارَةُ اهلِ النَّار. «14»

متکبّران روز قیامت به صورت ناچیزى محشور گردند و به گونه مردانى هستند که هر چیز کوچکى، آنها را از جا مى کند و به زندانى در جهنّم مى افکند که به آن جا «بولس» گویند و آنان را تپه هایى از آتش بالا مى برد، و از گل فاسدى که عصاره اهل دوزخ است بیاشامند.

این است سزاى کسى که خود را بى نیاز از خداوند ببیند و از بارى تعالى درخواست نداشته و در مقابل او تواضع ننماید و نسبت به دعا استکبار ورزد، آن هم دعائى که خداوند از آن به عنوان عبادت مخصوص خود نام مى برد و در فضیلت دعا همین بس که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید:

یَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلانِ کانا یَعْمَلانِ عَمَلًا واحِداً فَیَرى احَدُهُما صاحِبَهُ فَوْقَهُ فَیَقُولُ: یا رَبِّ بِما اعْطَیْتَهُ وَ کانَ عَمَلُنا واحِداً فَیَقُولُ اللَّهُ تَعالى : سَأَلَنى ثُمَّ قالَ: سَلَوُا اللَّهَ وَ أَجْزِلوا فَإنَّهُ لایَتَعاظَمُهُ شَى ءٌ. «15»

دو نفر که هر دو یک گونه عمل انجام داده اند وارد بهشت مى شوند ولى یکى دیگرى را برتر از خود مى بیند و مى گوید: پروردگارا! عمل من و او یکى بود، این مقام برتر او در برابر چیست؟ خداوند مى فرماید: او از من درخواست کرد ولى تو نخواستى. آن گاه حضرت فرمود: از خدا بخواهید و زیاد هم بخواهید، چون در برابر ذات اقدس احدیّت، چیزى بزرگ نیست.

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- غافر (40): 60.

(2)- نازعات (79): 24.

(3)- غافر (40): 60.

(4)- نساء (4): 172- 173.

(5)- مؤمنون (23): 47.

(6)- ابراهیم (14): 10.

(7)- مؤمنون (23): 34.

(8)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ إرشاد القلوب، دیلمى: 1/ 189.

(9)- بقره (2): 206.

(10)- بحار الأنوار: 69/ 201، باب 105، حدیث 31؛ مجموعة ورّام: 1/ 198.

(11)- بحار الأنوار: 8/ 355، باب 27، حدیث 7؛ معانى الأخبار: 241، حدیث 3.

(12)- غافر (40): 35.

(13)- مجموعة ورّام: 1/ 199؛ ثواب الأعمال: 222.

(14)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ ثواب الأعمال: 222.

(15)- بحار الأنوار: 8/ 221، باب 23، حدیث 216؛ وسائل الشیعه: 7/ 24، باب 1، حدیث 8605.

 

 

 

 

مطالب فوق برگرفته شده از 

کتاب:تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد یازدهم  

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی