نشریه «هیل» وابسته به کنگره آمریکا در مطلبی به قلم «جاناتان سویت» افسر اطلاعاتی سابق ارتش آمریکا مینویسد: بیش از 20 روز از آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ گذشته و یک موضوع بهوضوح مشخص شده است، او در حال استفاده از تاکتیک «مه جنگ» برای پنهان کردن نیات واقعی خود در سیاست داخلی و خارجی است.
براساس دکترین ارتش آمریکا، مفهوم «مه جنگ» که کارل «فون کلاوزویتس»، استراتژیست نظامی آلمانی، مطرح کرده است، به واقعیتی غیرقابل اجتناب در میدان نبرد مدرن اشاره دارد. ترامپ این مفهوم را بهصورت استعاری در دیپلماسی خود بهکار گرفته تا جایگاه آمریکا را در سطح بینالمللی بازتعریف کند.
به گزارش ایرنا، مه جنگ زمانی شکل میگیرد که اصطکاک، شانس و عدم قطعیت با یکدیگر ترکیب شوند. در چنین شرایطی، فرماندهان نظامی در ارزیابی موقعیت، ایجاد فرصتهای جدید و کاهش آسیبپذیریها دچار مشکل خواهند شد. در سیاست ترامپ، اصطکاک از طریق ایجاد آشفتگی دیپلماتیک و بهکارگیری لفاظیهای جنجالی شکل میگیرد.
برای درک بهتر سیاست خارجی او، باید از میان این ابهام عبور کرد و اهداف نهایی وی را در اروپا، خاورمیانه و منطقه ایندو-پاسیفیک رمزگشایی کرد. ابهامات سیاست خارجی ترامپ بهسرعت در حال گسترش است، این رویکرد شامل ادعاهای مکرر او مبنی بر الحاق کانادا بهعنوان ایالت پنجاهویکم، تهدید پاناما بهدلیل حضور چین در تأسیسات بندری اطراف کانال پاناما و اصرار بر خرید گرینلند از دانمارک میشود.
او همچنین در رویکرد «چماق و هویج» خود در قبال روسیه، از یکسو بهدنبال توافق با ولادیمیر پوتین است و از سوی دیگر، در قبال حماس، سیاستی سختگیرانهتر اتخاذ کرده و تهدید کرده که اگر این گروه تمام (اسرا) باقیمانده را تا ظهر روز شنبه آزاد نکند، «جهنم به پا خواهد شد».
لایه دیگری از مه جنگ ترامپ، نگاه او به جهان ابتدا از منظر اقتصادی و سپس از دیدگاه نظامی است. او مکزیک و کانادا را برای مقابله با مهاجرت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر تهدید به اعمال تعرفههای تجاری کرد که در نهایت باعث عقبنشینی رهبران این کشورها شد.
او همچنین اوکراین را تحت فشار قرار داده تا هزینههای دفاعی خود را بدون حمایت مستقیم آمریکا تأمین کند. در همین راستا، وزیر خزانهداری آمریکا، «اسکات بسنت»، برای مذاکره درباره قرارداد 500 میلیارد دلاری استخراج مواد معدنی کمیاب به کییف اعزام شده است.
ترامپ، با وجود اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، هنوز اقدامی نظامی علیه برنامه هستهای این کشور انجام نداده است. آیا این نیز بخشی از مه جنگ اوست؟ ترامپ اخیراً با ارسال بمبهای 2000 پوندی به اسرائیل موافقت کرده که پیشتر توسط بایدن متوقف شده بود.
سیاستهای ترامپ تفاوتی آشکار با رویکرد جو بایدن در مواجهه با بحرانهای جهانی دارد. در حالی که بایدن عمدتاً به تحولات جهانی واکنش نشان میداد و تحت تأثیر اقدامات پوتین و رئیسجمهور چین قرار داشت، ترامپ تلاش دارد که دستورکار جهانی را خود تنظیم کند. اروپا هنوز در تلاش است تا خود را با این سیاستهای جدید آمریکا هماهنگ کند، رهبری واشنگتن بازگشته اما بهقیمت تغییر رویکردهای سنتی.
کاخ سفید میخواهد از نقش «برادر بزرگ» برای اروپا فاصله بگیرد و سیاست «کلانتر بیمیل» را که ریچارد هاس آن را توصیف کرده، در پیش بگیرد. ترامپ از متحدان و شرکای منطقهای میخواهد که مسئولیت بیشتری در تأمین هزینههای امنیتی برعهده بگیرند. او پیش از ورود مجدد به کاخ سفید به کشورهای عضو ناتو هشدار داده بود که باید پنج درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کنند. این مطالبه طی روزهای آینده چندین بار تکرار خواهد شد.
«پیت هگست»، وزیر دفاع جدید آمریکا در نشست وزرای دفاع ناتو در بروکسل به همتایان خود اعلام کرد که بازگشت اوکراین به مرزهای پیش از سال 2014 غیر واقع بینانه است. او همچنین تأکید کرد که ترامپ با پیوستن اوکراین به ناتو مخالف است. وزیر دفاع آمریکا همچنین هشدار داد که واشنگتن دیگر اروپا را اولویت اصلی خود نمیداند و هیچ نیرویی به اوکراین اعزام نخواهد کرد و حتی نیروهای حافظ صلح این کشور نیز تحت ماده 5 ناتو حمایت نخواهند شد.
این موضعگیریها احتمالاً در کنفرانس امنیتی مونیخ از سوی «جیدی ونس» معاون رئیسجمهور، نیز تکرار خواهد شد. همچنین «کیت کلگ» ژنرال بازنشسته احتمالاً این رویکرد را در میان رهبران اروپایی تبیین خواهد کرد و طرح پیشنهادی ترامپ برای پایان جنگ اوکراین را ارائه خواهد داد.
اما تضمینهای امنیتی، برای آوردن اوکراین پای میز مذاکره حیاتی هستند، پس از شکست تفاهمنامه بوداپست و توافقات مینسک یک و دو که در نهایت منجر به حمله پوتین به اوکراین در سالهای 2014 و 2022 شد، ولودیمیر زلنسکی احتمالاً هیچ توافقی را بدون تضمین امنیتی محکم از سوی آمریکا یا ناتو نخواهد پذیرفت.
زلنسکی در گفتوگو با روزنامه گاردین اعلام کرده که «تضمین امنیتی بدون آمریکا، تضمین واقعی نیست». اگر ترامپ سیاست خود را تغییر دهد، این مسئله باعث خوشحالی پوتین خواهد شد، زیرا در عمل، او در میز مذاکره به پیروزی دست خواهد یافت که نتوانسته آن را در میدان نبرد بهدست آورد.
اما این تغییر سیاست برای ترامپ نیز میتواند تبعات منفی داشته باشد، او ممکن است در مه جنگ که خود ایجاد کرده، گرفتار شود. بااینحال، نشانههایی از وقوع این اتفاق در روزهای اخیر مشاهده شده است. ترامپ در شبکه اجتماعی خود اعلام کرد که با پوتین گفتوگو کرده و توافق کردهاند که مذاکرات صلح را آغاز کنند.
بهنظر میرسد که در این روند، «استیو ویتکوف» جایگزین کلگ بهعنوان فرستاده ارشد ترامپ شده است. سیاستهای ترامپ در خاورمیانه نیز همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. بسیاری از اظهارات او درباره غزه، ازجمله سخنانی که در حضور ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، در کاخ سفید بیان شد، احتمالاً با هدف افزایش فشار بر کشورهای عربی برای مشارکت در حل بحران آوارگان فلسطینی و قطع حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم از حماس صورت گرفته است.
در این میان، ترامپ در قبال چین سکوت اختیار کرده، هرچند که تعرفه 10 درصدی بر کالاهای چینی اعمال کرده است و پکن نیز در اقدامی متقابل، تعرفههایی را علیه کالاهای آمریکایی وضع کرده است. هفته گذشته، ترامپ با «شینزو ایشیبا»، نخستوزیر ژاپن، در کاخ سفید دیدار کرد.
او ضمن تأکید بر تعهد آمریکا به محافظت از توکیو تحت مفاد ماده 5 توافق امنیتی آمریکا-ژاپن، درباره مسائلی همچون جزایر «سنکاکو» نیز گفتوگو کرد. بااینحال، او در قبال چین اظهارات جدیدی مطرح نکرد و هیچ ابتکار نظامی تازهای اعلام نشد.
نکته شگفتانگیز دیگر این است که ترامپ، با وجود اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، هنوز اقدامی نظامی علیه برنامه هستهای این کشور انجام نداده است. آیا این نیز بخشی از مه جنگ اوست؟ ترامپ اخیراً با ارسال بمبهای 2000 پوندی به اسرائیل موافقت کرده که پیشتر توسط بایدن متوقف شده بود.
گزارشهایی نیز منتشر شده مبنی بر اینکه آمریکا ممکن است بمب 11 تنی معروف به «مادر همه بمبها» را نیز در اختیار اسرائیل قرار دهد که قابلیت تخریب تأسیسات زیرزمینی هستهای ایران را دارد. در نهایت، مه جنگ هم میتواند نیتها را پنهان کند و هم موجب گمراهی شود. تنها گذر زمان نشان خواهد داد که آیا استراتژی ترامپ به اهداف امنیتی آمریکا کمک خواهد کرد یا این کشور را در بحرانهای جدیدتری فرو خواهد برد.