الف قلمرو مطبوعات و رسانه های جمعی
1 مربیگری
این سینما آموزنده باشد، این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات، اگر کسی بگوید که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند، اینها باید بچه های ما را رشد سیاسی بدهند و اینها را وارد میدان عمل سیاسی بکنند. (1)
اگر تیراژ روزنامه ای دویست هزار باشد پانصد هزار نفر آن را مطالعه می کنند و اگر انحراف باشد پانصد هزار نفر را منحرف می کند و این مسؤولیت کوچکی نیست.این غیر از معصیتی است که در خانه است آن هم معصیت است اما نه به بزرگی این، هر چه تیراژ شما بیشتر باشد.باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید.آنها که می گویند تیراژ بیشتر، توجه مردم بیشتر است پس هر چه می خواهیم می نویسیم اشتباه می کنند.آنها مسؤولیت بیشتر دارند.همانطوری که مردمی که در کوچه و محلات و کارخانه و صحرا مشغول فعالیتند، مردم سالمی هستند، نویسنده ها باید فکر کنند که این جمعیت این محیط را به وجود آورده و ما در پناه این جمعیت های میلیونی، منشور درست کرده ایم.در زمان سابق شما یک سطر نمی توانستید بیرون بدهید و این که حالا نشریه منتشر می کنید از برکت این مردم است، پس شما و همه ما مرهون این جمعیت هستیم، آنها هم اسلام را می خواهند...نشریه بسیار خوب است و در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور می شود. (2)
باید مطبوعات در خدمت کشور باشند، نه بر ضد انقلاب کشور.
مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند این ها خائن هستند.مطبوعات باید منعکس کننده آمال و آرزوی ملت باشند، مسائلی که ملت می خواهند، آن ها را منعکس بکنند، البته آزادند که یک مطلب دیگری هم که کسی می گوید منعکس کنند لکن در توطئه آزاد نیستند.ما از بعضی مطبوعات توطئه می فهمیم برای این که می بینیم که مسائلی که به ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسیر و طول می نویسند، مسائلی که وفق انقلاب است یا نمی نویسند یا با اشاره رد می شوند .این طور مطبوعات مورد قبول ملت نیست و مردم نمی خرند یک همچو روزنامه هایی را و اگر گفته بشود بهشان که این روزنامه این طور است، مردم خودشان نمی خرند.
مردم آزادند در این که نخرند چنین روزنامه ای را، وقتی روزنامه خریده نشد روزنامه بسته می شود، همانطوری که بعضی روزنامه ها وقتی مردم نخریدند خودش بسته می شود.شما از این به بعد توجه به این معنا داشته باشید که به روی همین مسیر ملت رفتار کنید، همانطوری که ملت دارد می رود رفتار کنید نه این که به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت مشی بکنید .
آن هایی که، بعضی از این کسانی که جزء هیأت تحریریه اند و می دانید که این ها اصلاح نمی شوند و این ها نمی توانند اصلاح بشوند، این ها عمال غیر هستند، این ها می خواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند، آن ها را باید کنار بگذاریم و نویسنده زیاد است، نویسنده دیگری وارد کار بشود.در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت. (3)
2 خدمت به کشور
مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله ها، همه این ها برای خدمت به یک کشور است، این ها باید در خدمت باشند، نه این که هر کس پا شود و یک مجله ای درست کند و هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد.عکس های مهیج، عکس های مهوع در آن بیندازد که مشتری هایش زیاد بشود آنوقت اسمش مطبوعات است و عرض می کنم صاحب قلم است و آزادی هم می خواهد! ! باید دید تو چه می کنی، چه خدمتی داری به این مملکت می کنی، با قلمت داری چه می کنی؟ با قلمت بچه های ما را داری به باد فنا می دهی یا تربیت می کنی؟ (4)
مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد.مجله باید وقتی کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای این که مقابله با دیگران بکند.اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش.اگر مجله، این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. (5)
نویسنده های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده است در مقابل شرق و غرب و نمی خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آن ها بدهند که می توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید.اگر این نویسنده ها این گوینده ها به جای این که به هم اشکالتراشی بکنند به جای این که به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند، اطمینان در ملت ایجاد کنند، استقلال روحی در ملت ایجاد کنند، اگر این خدمت را این رسانه های گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم. (6)
3 احترام به مقررات اسلام و ضوابط مطبوعاتی
مطبوعات در عین حال که یک مؤسسه محترم و بسیار مؤثرند لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند.
آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، بر خلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند بنویسد، همچو آزادی صحیح نیست.قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه بر ضد انقلاب بکند.بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد آن هم مطالبی که به او داده می شود، از همه اشخاص بنویسد بدون توطئه .وقتی ما دیدیم که در یک روزنامه ای از یک اشخاصی مطالب نوشته می شود که این ها عمال از اجانب هستند و می خواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشانند، از آن طرف مقالاتی و مطالبی که راجع به مسائل نهضت است، راجع به مسائل اسلام است، یا تحریف می شود یا نوشته نمی شود، اینطور مطبوعات را ما نمی توانیم برایش احترام قائل بشویم.برای مطبوعاتی ما احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه. (7)
4 انتقاد سازنده
..راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است؛ یعنی انتقاد سالم است، این مفید است، یک وقت انتقام است، نه انتقاد این نباید باشد، این با موازین جور درنمی آید.
انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست.اما اگر کسی خلاف کرده است، باید او را نصیحت کرد، پرده دری نباشد، ولی انتقاد خوب است، باید در این امور خیلی ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزی باشد برای استفاده عموم و این که مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود. (8)
هر چه می خواهند انتقاد کنند، انتقاد غیر توطئه است، لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد، انتقاد از اموری است که سازنده است.مباحثه علمی همانطوری که علوم اسلامی بی مباحثه نمی رسد به مقصد، امور سیاسی هم بی مباحثه نمی رسد به مقصد، مباحثه می خواهد، اشکال می خواهد، رد و بدل می خواهد این را هیچکس جلویش را نمی گیرد، لکن یک وقت لحن، لحن انتقاد نیست، لحن، لحن تضعیف جمهوری اسلامی است و لو اینکه دیکته کردند به او دادند نفهمد که این طوری است لحن، این لحن است؛ ما با این لحن مخالفیم.این لحن، آزاد نیست.
توطئه آزاد نیست، انتقاد آزاد است، بنویسند، بگویند، انتقاد کنند اما توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری اسلامی را تضعیف کنند ارگانهای این جمهوری را آن است که دست در کار است و ماورای او دست هایی است که گرداننده هستند. (9)
ب سوء استفاده مطبوعات از آزادی
1 غرض ورزی
توئی که حالا قلم به دست گرفته ای و برای همه می نویسی، از همه ارگان ها انتقاد می کنی، آزادی، ولی آیا شما در سه سال پیش از این می توانستی قلم را دست بگیری و یک کلمه راجع به یکی از این ارگان ها صحبت کنی؟ قلمت را می شکستند و پدرت را درمی آوردند.
شما قدر آزادی را نمی دانید.الآن آزادی پیش بعضی از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان می خواهد باید بنویسند و هر چه دلشان می خواهد باید بگویند. (10)
..شما جرأت می کردید در حکومت سابق یک همچو کلمه ای، یا یک همچو مقاله ای بنویسید؟ فرق ما بین حالا و آنجا این است که شمائی که قلم هایتان خداوند آن قلم ها را بشکند آن طور آزاد است که به همه چیزها و مقدسات اسلام می نویسید و پخش می کنید و جلوی شما گرفته نمی شود، با اینکه باید گرفته شود، فرق حالا و سابق این است که در سابق شما تسلیم بودید؛ اگر هم در دلتان چیزی بود در زبانتان نمی شد اظهار کنید.و امروز در زبان و قلم و قدم کارهایی می کنید و جلوه می دهید این جمهوری اسلامی را به این که این از زمان سابق بدتر است. (11)
..انتقاد غیر از غرض ورزی است.یک وقتی قلمی می خواهد مسأله ای را که کوچک است بزرگ کند، چند مقابل کند، تیتر بزرگ بنویسد و هرچه دلش می خواهد بنویسد که می بینیم گاهی تیترهایی مناسب با خود مطلب نیست بلکه تیتر را از جای دیگر پیدا کرده اند و زیرش چیز دیگری نوشته اند که البته این غرض ورزی است. (12)
2 خیانت
در بعضی مطبوعات می بینیم که این ها از آزادی سوء استفاده می کنند به گمان این که یا به خیال این که آزادی است می خواهند از مردم آزادی را سلب کنند.این مردم با این زحمتی که در این سالهای طولانی کشیده اند و با این خون هائی که در این دو سال اخیر داده اند می خواهند آزاد باشند، بعضی مطبوعات می خواهند این ها را ازشان سلب آزادی بکنند، به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت عمل بکنند.دست اشخاصی که می خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند، می خواهند چپاولگری کنند، بعضی مطبوعات دست آن ها را دارند باز می کنند و این معنی آزادی نیست این معنی خیانت است.
این که داده می شود به ملت آزادی است، نه خیانت، آزادی قلم است، نه خیانت قلم، آزادی بیان است، نه بیان خائنانه. (13)
روزنامه ای که بر خلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بی اذن هم منتشر می شده، جلویش گرفته می شود یک دفعه می بینیم در روزنامه همان طایفه از روشنفکران شروع می کنند به اعتراض که خیر؛ خوب قلم آزاد است، اما هر قلمی؟! بیان آزاد است اما هر بیان؟! یک بیان است که مملکت را به دامن ابرقدرتها می اندازند، آیا این بیان آزاد است؟! این را ما می گوییم آزادی که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمی است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارند، یک روزنامه ای که با بودجه آنها اداره می شود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! (14)
(15)
3 پخش شایعات
من ارباب جراید و رسانه ها و گویندگان را نصیحت می کنم که دست از این شایعه افکنی ها بردارند و مسائل بیهوده و مطالب دروغ را برای زیاد شدن تیراژ پخش نکنند که اگر احساس توطئه و فساد شود، ملت با آن ها به طوری دیگر عمل می کنند.از آزادی سوء استفاده نکنید و مسیر ملت را رها ننمائید و از بزرگ نشان دادن وقایع کوچک بپرهیزید که صلاح ملک و ملت در آن است. (16)
4 حرکت در مسیر دشمنان
آن ها در خارج نشسته اند و به ما می خندند که ما احزاب را وادار کردیم که به جان هم بیفتند.
هرکس برای دیگری حرف می زند.شما روزنامه ها را که می خوانید می بینید که در روزنامه زیاد این به چشمتان می خورد که این به او بد می گوید، این به او بد می گوید.حالا که قلم آزاد شد باید اینطور باشد که هر کس به دیگری هر چه دلش بخواهد بگوید و هر کس به دیگری کاری بکند که این مملکت از نظم بیرون برود، از نظام بیرون برود، این معنای آزادی است؟ آن آزادی که در ممالکی که ما را می خواهند بخورند هست، اینطوری است؟ اگر اینطور بود، انسجام را پیدا نمی کردند، این ترقیات را پیدا نمی کردند.
آن ها با اسم آزادی که در این مغز این جوان ها می اندازند، با اسم آزادی می خواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادی را از شما سلب بکنند، آن ها دارند می فهمند چه می کنند.به اسم این که انقلاب کردید آزادید دیگر، آزادند دیگر، تو به او بد بگو، او به او بد بگوید، او قلم بردارد و به ضد تو بگوید، تو قلم بردار به ضد او بگو، آن ها می دانند دارند چه می کنند، می خواهند آزادی شما را با آزادی سلب کنند، آزادی ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادی حقیقی را از شما بگیرند و یک روزی همه ما باز گرفتار یک همچو مسائلی بشویم یا بدتر از آن.
باید دانشمندها، روحانیین، خطبا، سران لشگر، سران ژاندارمری مردم را آگاه کنند، جوان ها را آگاه کنند که دارند گول می خورند، دارید به یک راهی می روید که راه دشمنتان است گولتان زدند. (17)
..این روزنامه ها نمی فهمند یا فهمیده عمل می کنند، چرا باید این روزنامه ها دامن بزنند به اینطور اختلافات، اختلافی که اشخاصی چیز می کنند طرح ریزی اش را می کنند که اگر این اشخاص پیش ببرند، نه تو روزنامه نگار را و نه رئیس روزنامه را نخواهند گذاشت، تمامتان را از بین خواهند برد، آقا نقشه است، شما را به بازی گرفته اند، روزنامه ها را به بازی گرفته اند، جبهه ها را به بازی گرفته اند، نقشه است که شماها را از هم جدا کنند، دولت را از ملت، ملت را از دولت، رئیس جمهور را از مردم، مردم را از او. (18)
5 توطئه، تحریک و تضعیف
ما در طول پیروزی انقلاب گوشزد کردیم که آزادی مطبوعات مورد نظر ماست لیکن از خیانت و توطئه به طور جدی و بدون اغماض جلوگیری می شود.مطبوعاتی که توطئه گر و مخالف مسیر ملت نباشند، پس از تحقیق آزاد خواهند بود.دادستان های دادگاه ها موظفند که بار دیگر رسیدگی به مطبوعات و حال نویسندگان آن ها را بر عهده گیرند و هر یک از مطبوعات را که توطئه گر و مخالف مصالح ملت و کشور ندانستند، اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح ملت و کشور جدا جلوگیری کنند...مطبوعات موظفند از تیترهایی که موجب تحریک و یا تضعیف مردم می شود و یا مخالف واقع است خودداری کنند و خود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند و نیز از درج مقالاتی که مضر به انقلاب و موجب تفرقه می شود خودداری کنند که این خود توطئه محسوب می شود. (19)
اقشار ملت ما باید همه دست به هم بدهند و این مملکت را نجات بدهند نه اینکه حالا بنشینند هر چه می خواهند به دولت حمله بکنند هر چه می خواهند به ملت حمله بکنند، هرچه می خواهند به مجلس خبرگان حمله بکنند هر چه بخواهند به کمیته ها و هرچه بخواهند به پاسدارها و سپاه پاسداران و هر چه بخواهند به اینها حمله بکنند و تضعیف بکنند، امروز تضعیف ملت و پاسدار و این قشری که الان مشغول خدمت هستند.
خیانت به این مملکت است.باید ما دست برداریم از این افکاری که داشتیم و داریم که ما هر چه دلمان می خواهد بنویسیم «چون خوب می نویسیم فکر این نباشیم که چه چیز می نویسم» گاهی نویسنده ها این طوری هستند، نویسنده اند، خوب چیز می نویسند لکن چیز خوب نمی نویسند .یک مسأله مضربه مملکت را خیلی قشنگ و آب و تاب دار و طوری که پسند مثلا بعضی جوان ها باشد می نویسند لکن محتوایش مضربه مملکت. (20)
حالا هم یک قلم های فاسد باز می گویند چرا جلوی فلان مجله، نمی دانند اینها، خوب آن مجله، روزنامه کذا*تمام چیزش از اسرائیل بوده است، اینها می خواهند که توقع این را دارند که اسرائیل هم در اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت، باید آزاد کرد قلم را، قلم آزاد! ؛ قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد، قلمی آزاد است، روزنامه ای آزاد است که نخواهد این ملت را به تباهی بکشند، این قلم ها همان سرنیزه سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند اینها.البته ملت تحمل نمی کند که جوان هایشان داده، حالا چهارنفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلم آزاد نیست، چه آزاد نیست.کدام قلم ها آزاد نیست؟ قلم های فاسد آزاد نباید باشد.الان هم فاسدهاشان خیلی هایشان آزادند منجمله همین قلم هایی که می گویند چرا آزاد نمی گذارید.اینها هم توطئه گر هستند. (21)
ج نصیحت به مطبوعات و نویسندگان
... من یک هشداری می دهم به روزنامه نویس ها، به رادیو و تلویزیون، به جمعیت هایی که هر کدام حالا پیدا شده اند، به همه جمعیت ها این یک هشداری است به این که هم جمعیت ها اگر بخواهند خیانت نکنند به ملت، اگر بخواهند خدمت کنند به کشور، مطالعه کنند ببینند مسیر این ملت چه بود...برای اسلام بود، اینها اسلام می خواستند، فقط مسأله این نبود که ما آزادی می خواهیم، آزادی منهای اسلام نمی خواهند
(*) روزنامه آیندگان.
ملت ایران. (22)
من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران می خواهم که بیایید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید ولی توطئه نکنید.من بارها گفته ام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند ولی متأسفانه و با کمال تعجب تعدادی از آنها را در مسیری دیدم که با کمال بی انصافی مقاسد شوم راست و یا چپ را در ایران پیاده می کردند.و هنوز هم می کنند.
مطبوعات در هر کشوری نقش اساسی را در ایجاد جوی سالم و یا ناسالم دارند، امید است که در خدمت خدا و مردم درآیند. (23)
آقایان توجه کنید به گفته های خودتان، توجه کنید به نوشته های خودتان، توجه کنید که شما را اسلام از قید و بند آزاد کرد، توجه کنید که شما را اسلام از خارج بلاد به داخل کشاند توجه کنید که اسلام شما را از زاویه ها بیرون کشید، از کنج خانه ها بیرون کشید، توجه کنید که اسلام قلم شما را آزاد کرد، توجه کنید که اسلام بیان شما را آزاد کرد، حالا بر ضد اسلام و مسلمین؟! مسلمین می توانند تحمل کنند که اسلام و خون مسلمین شما را آزاد کرد و حالا بر ضد اسلام قیام می کنید؟ این کفران نعمت است.خداوند این نعمت را به شما داد.شکرانه این نعمت این است که تبعیت کنید از اسلام، توبه کنید از این حرف هایی که می زنید. (24)
وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکال تراشان و صاحب عقدگان آن است که به جای آن که وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلامی صرف کنید و هر چه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید و با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنی خود را که بسیار می شود خود انسان ها از آن بی خبرند، بررسی کنید.ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده می گیرید و با ملتی که می خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری می خواهد آن را حفظ کند؛ به جنگ اعصاب برخاسته اید؛ و به اختلاف انگیزی و توطئه های خائنانه دامن می زنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز می کنید؟ آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ (25)
پی نوشت ها:
(1) صحیفه نور، ج 8، ص 182، در جمع دانشجویان دانشکده بابل، 30/4/ .58
(2) صحیفه نور، ج 14، ص 249، در جمع هیأت تحریریه و کارکنان نشریه عروة الوثقی، 11/3/ .60
(3) صحیفه نور، ج 6، ص 192 193 در جمع کارکنان روزنامه کیهان، 26/2/ .58
(4) همان، ج 8، ص 23، در جمع مسؤولان و کارکنان مجله خواندنیها، 14/4/ .58
(5) صحیفه نور، ج 8، ص 24، در جمع مسؤولان و کارکنان مجله خواندنیها، 14/4/ .58
(6) همان، ج 14، ص 4 و 5، در جمع اقشار و گروههای مختلف مردم، 29/10/ .59
(7) صحیفه نور، ج 6، 192، در جمع کارکنان روزنامه کیهان، 26/2/ .58
(8) همان، ج 19، ص 216، در جمع مسؤولان روزنامه های کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، 10/6/ .64
(9) صحیفه نور، ج 17، ص 267 و 268، در جمع مسؤولان لشکری و کشوری، 7/3/ .62
(10) صحیفه نور، ج 13، ص 252، در جمع هیأت تحریریه مجله سروش، 15/10/ .59
(11) همان، ج 14، ص 219، در جمع روحانیون آذربایجان شرقی و غربی، 21/2/ .60
(12) همان، ج 13، ص 252، در جمع هیأت تحریریه مجله سروش، 15/10/ .59
(13) صحیفه نور، ج 6، ص 192، در جمع کارکنان روزنامه کیهان، 26/2/ .58
(14) همان، ج 12، ص 90، دیدار با سردبیر روزنامه اطلاعات، 26/2/ .59
(15) صحیفه نور، ج 8، ص 221، پیام در آستانه انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، 8/5/ .58
(16) صحیفه نور، ج 11، ص 150، در جمع پرسنل نیروی هوایی و پرسنل ژاندارمری، 9/10/ .58
(17) همان، ج 13، ص 172، در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری، 25/8/ .59
(18) صحیفه نور، ج 8، ص 284 285، پیام در رابطه با مسأله کردستان، 6/6/ .58
(19) همان، ج 10، ص 65 و 66، در جمع مسؤولان جهاد سازندگی قم، 6/8/ .58
(20) صحیفه نور، ج 10، ص 51، در جمع پاسداران شهرستان بابل، 3/8/ .58
(21) صحیفه نور، ج 7، ص 20، در جمع کارکنان روزنامه کیهان، 8/3/ .58
(22) همان، ج 12، ص 23، پیام نوروزی، 1/1/ .59
(23) همان، ج 7، ص 56، بیانات به مناسبت سالگرد 15 خرداد، 15/3/ .58
(24) صحیفه نور، ج 21، ص 199، وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی قدس سره.