ماهان شبکه ایرانیان

شخصیتهای مرجئه

بر اساس نوشته های شرح حال نویسان، حسن فرزند محمد بن حنفیه نخستین کسی است که درباره ارجاء سخن گفته و مطلب نوشته است. شهرستانی می گوید: او بر آن بود که صاحب گناه کبیره تکفیر نمی شود، زیرا طاعات و معاصی از اصل ایمان نیست، ولی عمل را مؤخر از ایمان نمی دانست . (۱)

حسن بن محمد بن حنفیه بنیانگذار ارجاء:

بر اساس نوشته های شرح حال نویسان، حسن فرزند محمد بن حنفیه نخستین کسی است که درباره ارجاء سخن گفته و مطلب نوشته است. شهرستانی می گوید: او بر آن بود که صاحب گناه کبیره تکفیر نمی شود، زیرا طاعات و معاصی از اصل ایمان نیست، ولی عمل را مؤخر از ایمان نمی دانست . (1)

ابن حجر می نویسد: به گفته حسن: در مورد کسانی که در فتنه (جنگ صفین) وارد شدند نباید ابراز عقیده کرد. اما در مورد ارجاء مربوط به ایمان سخنی نگفته. این حرف کمی با حرف شهرستانی منافات دارد. (2)

بنابر این اولین اندیشه ارجاء تنها به معنای عدم شهادت بر مخطی یا مصیب بودن کسانی است که در فتنه افتاده اند. اصطلاح ابن سعد درباره «مرجئه الاولی» نیز مؤید همین معناست . (3) حسن اولین کسی است که در ارجاء تألیفی از خود به یادگار گذاشته است. در مورد تأثیر آثار او، نکته مهمی که وجود دارد، اینست که غیلان دمشقی مذهب ارجاء را از حسن بن محمد بن حنفیه گرفته است. (4)

طبق این شواهد اولین اصل مرجئه عدم قضاوت در مورد افرادی است که در فتنه گرفتار آمده اند .

دومین سند رسمی ارجاء شعر ثابت بن قطنه

بایعت ربی بیعا ان وفیت به

جاورت قتلی کراما جاوروا احدا

یا هند فاسمعی ان مسیرتنا

ان نعبد الله لم نشرک به احدا

نرجی الامور اذا کانت مشبهة

و نصدق القول فیمن جار او عندا

المسلمون علی الاسلام کلهم

و المشرکون اشتوا دینهم قددا

و لا اری ان ذنبا بالغ احدا

من الناس شرکا اذا ما وحدوا الصمد

من یتق الله فی الدنیا فان له

اجر التقی اذا وفی الحساب غدا

و ما قضی الله من امر فلیس له

رد و ما یقض من شی ء یکن رشدا

کل الخوارج مخط فی مقالته

و لو تعبد فیما قال و اجتهدا

در این شعر به صراحت عمل از ایمان جدا نشده، همچنین در مورد عدم زیادت و نقصان ایمان مطلبی وجود ندارد، بلکه فقط بر این مسأله تأکید شده است که مسلمان بعد از مسلمان شدن و با ادعای اسلام، لفظ شرک بر او اطلاق نمی شود، همچنین، گناه یک مسلمان را داخل حوزه شرک نمی کند. روشن است که این مطلب می توانسته نگرش کلامی جدایی عمل از تعریف ایمان را به وجود آورد، طبق این شعر مرجئه در برابر ستمکاران موضع گیری می کنند. بر اساس این شعر، باید این نظر را پذیرفت که مرجئه نخستین در مسلمان دانستن همه مسلمانان اصرار می ورزیده اند برخلاف خوارج. این نگرش نه علم را توجیه می کند و نه از ارزش عمل می کاهد.

تا اینجا مرجئه دو مطلب را پذیرفته اند:

الف) همه طرفهای درگیر مسلمان هستند.

ب) قضاوت در مورد آنها به خدا و روز قیامت واگذار می شود.

ابو حنیفه تئوری پرداز ارجاء:

از جمله مباحث جنجال بر انگیز درباره مرجئه، بحث ارتباط ابو حنیفه با این فرقه است، زمانی اتهام مرجئی بودن برای ابو حنیفه از مهمترین اتهامات او و استادان و شاگردان وی بوده است، اما بعدها کوشش فراوانی صورت گرفته تا در این باره از وی دفاع شود، البته این دفاع، بدین معنی نیست که ارجاء او چیز دیگری بوده و با ارجاء دیگران فرق می کرده، چرا که بسیاری دیگر، اعتقادشان در مورد ارجاء شبیه معتقد او بوده و مورد مدح قرار گرفته اند .

شایسته است ابتدا در مورد حماد بن ابی سلیمان (م 120) مهمترین استاد ابو حنیفه سخنی بیان کنیم. این حماد از محدثان کوفی و مرجی مذهب بوده است. گفته اند که ریاست مرجئه را داشته و اولین کسی بوده که در کوفه ندای ارجاء داده است. (5)

ابو حنیفه از برجسته ترین شاگردان او بوده است، پس از درگذشت او اهل حدیث به دلیل مرجئی بودنش، بر وی طعنه زدند، شاگردان حماد ابتدا فرزندش را جانشین او کردند اما از عهده کارها برنیامد، سپس ابو حنیفه پذیرفت و پس از آن بود که مقبولیت عام یافت. (6) از دیگر استادان ابو حنیفه محارب بن دثار است که به نوشته ابن سعد از مرجئه الاولی بوده است. (7)

یکی دیگر از شاگردان حماد نیز که از سران مرجئه به شمار می آید موسی بن ابی کثیر است که از متکلمان مرجئه بوده است.

بنابر این محفل درس حماد بن ابی سلیمان مرجئی پرور بوده است. نقلهای فراوانی در مورد مرجئی بودن ابو حنیفه در دست است البته در مقابل این نقلها عده ای هم مرجئی بودن او را انکار کرده اند، شهرستانی یکی از آنهاست که اتهام مرجئی بودن ابو حنیفه را دروغ می داند اما در میانه سخنش اشاره کرده که ابو حنیفه تعریف ایمان را به گونه ای آورده که مرجئه قائل بوده اند. (8)

در این باره نمی توان تردید کرد که ابو حنیفه ارزش عمل را در تئوری کم نمی کرده است، نظریه جدایی ایمان و عمل، اصولا فلسفه وجودیش، دفاع از کسانی بود که مؤمن بودند و گرفتار فتنه شده بودند. این نظریه برای اثبات ایمان هر دو گروه که عمل متفاوت داشتند، ایجاد شده بود، هر چند بعدها به اباحی گری منجر شد، اما رؤوس مرجئه خود از عباد و فقها بودند و در عمل وفادار به شرع و هیچگاه اباحی گری را تأیید نکرده اند.

ابو حنیفه، تئوریسین نظریه جدایی ایمان و عمل:

ابو حنیفه می گوید: عمل جز ایمان است و ایمان جز عمل، بسیاری از اوقات مؤمن اعمالی را انجام نمی دهد مثل زن حایض که تکلیف نماز و روزه ندارد، اما نمی توان گفت ایمان هم در آن دوره از وی مرتفع شده است. در فقه اکبر می گوید: ایمان همان اقرار و تصدیق است، ایمان اهل آسمان و زمین از آنجهت که ایمان بدان دارند زیادت و نقصان برنمی دارد گرچه از جهت یقین و تصدیق زیادت و نقصان در آن وجود دارد. همه مؤمنان در معرفت، یقین، توکل، محبت، رضا، خوف، رجاء و ایمان مساوی با یکدیگرند. (9)

رساله العالم و المتعلم آینه ارجاء

این رساله در ردیف تألیفات ابو حنیفه شمرده شده است، در این رساله ابو حنیفه عقاید خود را پیرامون ایمان و محدوده آن بخوبی بیان کرده است. با توجه به مطالب این رساله می توان عقاید ابو حنیفه را چنین خلاصه کرد.

1 ایمان جدای از عمل است و شدت و ضعف ندارد.

2 ارجاء به معنی توقف در مقابل امور مبهم و مشتبه است و قضاوت نکردن در مورد دو دسته ای که مقاتله می کنند.

3 دو گروه مقاتل هر دو بر صواب نیستند، یا هر دو بر خطا یا یکی بر خطاست.

4 انبیاء و بعضی که شهادت به بهشتی بودن آنها داده شده به بهشت می روند، کافران به جهنم، در مورد دیگران باید توقف کرد.

5 مؤمن با انجام گناه حتی کبیره از دایره ایمان خارج نمی شود.

غلو در ارجاء و سیر انحطاط آن

ابن خرم طایفه ای را به عنوان غلاة المرجئیة نام می برد و می گوید آنان بر دو دسته اند : دسته ای که ایمان را همان قول و کلام دانسته اند و حتی اگر شخص در قلب خود کفر بورزد او را مؤمن می دانند (محمد بن کرام سجستانی) طایفه دوم ایمان را یک اعتقاد قلبی می دانند، حتی اگر شخص کفر بورزد یا بت بپرستد یا در ظاهر بر مرام یهود و نصرانیت باشد، باز همچنان مؤمن است. (10) جهم بن صفوان)

همه کسانی که خواسته اند مرجئه را بکوبند، همین نحو اتهامها را بر آن وارد کرده اند .

ارجاء مقول به تشکیک است و در آن مراتب گوناگونی وجود دارد. مراتب بالای آن همان ارجاء غالی است.

بنا به اظهار برخی صاحب نظران ارجاء به تدریج رو به اباحه گری گذاشت، (11) حتی اگر این امر درست باشد مسلما سران اولیه ارجاء خواهان آن نبوده اند. در دوره مأمون ارجاء با اباحی گری تا حدود زیادی مرادف گشته بود، نهایت مرجئه در اهل سنت و جماعت محو شدند.

مرجئه و سیاست:

ظاهر امر آن است که گریز مرجئه از بحثهای مذهبیسیاسی درباره علی و عثمان برای جدا کردن مسیر خود از سیاست بوده است. اما همان گونه که واقعیات تاریخی بیان می کند، گریز آنان از بحث فوق به علت سودمند ندانستن آن بوده است و آنان مشارکتی فعال در سیاست و فعالیت بر ضد بنی امیه داشته اند.

شرکت مرجئه در قیام عبدالرحمن بن اشعث بر ضد امویان، حمایت از شورش یزید بن مهلب درگیری شدید غیلان دمشقی با امویان و نهایتا قتل او به دست هشام، نمونه هایی از حرکتهای سیاسی مرجئه بر علیه امویان است.

مرجیان خراسان نیز در قیامهای علیه بنی امیه شرکت کرده اند. در دوره بنی عباس برخی بر ضد حکومت و برخی در کنار هارون و وزیر وی بوده اند.

پی نوشتها:

1) الملل و النحل، ج 1، ص 128

2) تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 2، ص 321

3) طبقات الکبری، ابن سعد، ج 6، ص 307

4) المنیه و الامل فی شرح الملل و النحل، ص 137

5) الضعفاء الکبیر، ج 1، ص 307

6) عقود الجمان فی مناقب الامام الاعظم النعمان، ص 128

7) طبقات الکبری، ابن سعد، ج 6، ص 307

8) الملل و النحل، شهرستانی، ج 1، ص 127، 126

9) شرح الفقه الاکبر، ص 57 63

10) الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج 4، ص 204

11) الامام ابو حنیفه، ص 175

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان