نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۱/۱۱/۱۳۷۸

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس.

اوصیکم عباد الله بتقوی الله فانه من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب.

در خطبه های اول بحث اخلاق در قرآن را داشتیم که دو سه خطبه اخیرش به جامعیت اخلاق قرآنی و اعتدال فرهنگ و خلق اسلامی رسید که در خطبه امروز جمع بندی دارم از این دو سه خطبه که بین آنها فاصله افتاده و نتیجه آن بحث را که از نظر خودم بسیار مهم است می خواهم برای شما عزیزان مطرح کنم.و یادآوری می کنم که خطبه های امروز با توجه به شرایط جاری کشور و منطقه بسیار می تواند مهم باشد و انتظار دارم که مورد توجه مردم و مسئولان و صاحب رسانه و تریبون ها قرار بگیرد و بطور جد با آن برخورد بکنند، آنهایی که قبول دارند عمل کنند و آنهایی هم که قبول ندارند فضا باز باشد که از من بپرسند.من فکر می کنم که نتایج دو سه خطبه ای که گفتم یکی از مسائل بسیار اساسی مقطع تاریخی ماست.

در یکی از خطبه ها توضیح دادم که اخلاق قرآنی هدف آن سعادت بشریت است و در خطبه دیگری گفتم که این سعادت، سعادت جامع دنیا و آخرت است، و جمع بین معنویت و مادیت است.و در خطبه دیگری توضیح دادم که برای جمع بین دنیا و آخرت روحیه اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط و تندروی و کندروی مهم است.

راه تحصیل این تقوای الهی و این اخلاق و فرهنگ اسلامی از اینجا عبور می کند، و در یکی از بحث های همان خطبه گفتم مجموعه معارف اسلامی از کلام و فقه و ادبیات و اخلاقیات با هم هماهنگ است.یعنی اصول عقاید ما، و احکام فقهی و مقررات اجتماعی ما و اخلاقیات ما و فرهنگ ما، مجموعه اش دنبال سعادت انسان آنهم سعادت جامع دنیا و آخرت و جسم و جان می باشد، که این ادعای بزرگی است و اثبات اینکه مجموعه معارف ما هماهنگ است و اختلافی در آن نیست، کار بسیار مهمی را می طلبد که آن پیرایه در نوشته ها و اسناد ما فراوان است و دخالتهای ناروا در تنظیم این اسناد زیاد شده است.یک کار بسیار تخصصی و پرحوصله ای می برد که آدم بتواند این را اثبات کند، البته علما اثبات کردند در یک خطبه و یک سخنرانی این بحث آخر نمی گنجد، من فقط گفتم که فکر نکنید که اختلافی در مبانی ما، یا اصول و عقاید ما و یا اخلاقیات و فرهنگ ماست.اگر مشکلی می بینید مربوط به ناخالص بودن بعضی از متون است که این را در جای خود اصلاح و تصحیح کردند. حالا می خواهم عرض کنم که ما برای رسیدن به این هدف بر اساس آن خطبه هایی که تا بحال گفتم چه باید بکنیم و چگونه باید حرکت کنیم.من دو نکته را عرض می کنم بعد نقاط اساسی گفته می شود.اگر ما به هر یک از اینها به اندازه نیاز خودش بها ندهیم به هدف درستمان نمی رسیم و در یکی از بحث هایم گفتم در این میان اولویت با آخرت است و جان است و معنویات است بخاطر قلمرو وسیعی که دارند و بخاطر زمان غیرمتناهی و بی پایانی که دارند در مقایسه با منافع مادی و دنیوی که هم زمانش محدود است و هم خودش و موضوعاتش محدودیت دارد.وسعت جان روح و فکر و اندیشه و آخرت و میدان قرب به خداوند حد و پایانی ندارد و لذا ولویت با آنهاست و نکته دوم همینجاست که عرض می کنم حتی با اولویتی که آخرت و معنویت دارد اگر ما بهای لازم را به نیازهای مادی و جسممان و دنیایمان ندهیم به اهداف معنوی و الهی مان آسیب می زنیم و راهمان را مشکل می کنیم.

فکر نکند کسی که افراط در حرکت به سوی خدا و عدم توجه به مادیات و زندگی های طبیعی که خداوند برای جسم ما و دوران حیات زندگی ما در دنیا گذاشته امر مطلوبی است، اینطور نیست این همان خطر افراطی است که اصل سعادت را می تواند از بین ببرد و ما را از دنیا و آخرت دور بکند.بطور اولی توجه بیش از حد به دنیا و مادیات و غفلت از آخرت و معنویت، خیلی بیشتر خطرناک است چون هم دنیا را تباه می کند و هم آخرت و آینده را.

حالا برای اینها یک مرور سندی می کنیم برای اینکه به نتیجه که می رسیم در همین خطبه مستدل باشد.جمله معروفی که می فرماید کسی که از دنیا به عنوان آخرت بگذرد و یا از آخرت به عنوان دنیا بگذرد از ما نیست.

از ما نیست یعنی چه.یعنی اینکه فکر نکند دارد کار اسلامی و خدایی می کند، این دارد سلیقه خود را عمل می کند.این هم در بعد شخصی است و هم در بعد اجتماعی است.آیه قرآن که می فرماید که دو سه نکته مهم دارد اینست که اولا این زمین برای شما رام است و شما می توانید زمین مسخر کنید و با همه صلابت و پیچیدگی ها و اسرارش، دوم به ما دستور می دهد که بر دوش این زمین سوار شوید خوب سوار که هستیم ما که روی دوش زمین زندگی می کنیم آن چیزی که قرآن می گوید اینست که همانطور که سوار یک اسب می شوید و آنرا در اختیار خودتان قرار می دهید همینطور مسلط بر زمین باشید که زمین مثل یک مرکب راهوار باید زیر پای شما در اختیارتان باشد که همین تسخیر طبیعت با همه کارهای عظیمی که علم امروز می کند اینها در این جمله خوابیده که جزو وظایف مسلمانان بوده است.جمله سوم می گوید حالا این اسب را سوار شدید و می توانید توجه داشته باشید که کجا می روید، به طرف خدا می روید.اگر اسب بتازانید و از خدا دور شوید خلاف است و از هدف دور می شوید.پس حرکت تسخیر طبیعت و استفاده از مرکوب طبیعت باید خداوند باشد و انسان را به طرف سعادت و فضای لایتناها و آنجایی که رضایت مطلق بین خدا و بنده و سعادت مطلق است به آن طرف ببرد که این نکات خیلی روشن از این آیه استفاده می شود.

حالا من می خواهم مسائل را به روز کنم یعنی که حرفهایی تا بحال تا اینجا زدم من می خواهم بگویم در جامعه ما، خطر دور شدن از این تعلیمات بنیان ساز قرآن را داریم می بینیم و فکر می کنم که باید علمای ما و دانشمندان و نویسندگان و گویندگان ما یک حرکت منطقی توضیح کاری درستی را آغاز کنند.

دشمنان دنیای اسلام و دنیای سوم و بطور کلی جریان استکباری در مقابل جریان مستضعفان در کشورهای عقب افتاده و بخصوص مسلمانان دو یا سه شعار مشخص و شیوه مشخص انتخاب کرده اند که ما از این معارضی که عرض کردم فاصله بگیریم و آنها راه نجات ما را فهمیده اند که در منابع دینی ماست و تلاششان اینست ما را از این راه جدا کنند.این خیلی به نظر من مهم است که آقایان روی این مساله تکیه کنند.این برای امروز هم نیست از آن وقتی که ما استعمار را می شناسیم و جهان سوم را می شناسیم این اهداف را در آنها می دیدیم و متاسفانه امروز که مدعی هستند دوره استعمار که از بین رفته و دنیا یک دهکده کوچک شده و ارتباطات بشریت را یک خانواده بزرگ کرده، همین افکاری که دویست سیصد سال گذشته با بشریت انجام دادند و با ما به عنوان ایرانی انجام دادند و با دنیای اسلام انجام دادند همینها را دارند با یک لباس مدرن تری و عوام فریبانه تری و به تعبیر دقیق تر جوان فریب تری دارند مطرح می کنند.من سه تا سند برای شما اشاره می کنم و در آن فضا بحثم را ادامه می دهم.که هم می خواهند ما را از معنویت دور کنند و هم می خواهند از دنیای مان دور کنند که ما دنیا نداشته باشیم و هم می خواهند درون ما را به یک جامعه بی اعتماد به نفس و ضعیف النفس و تسلیم تبدیل کنند.این سه هدف مشخص شده ای است که اگر همه اسنادش را بخواهیم جمع کنیم در تاریخ استعمار یک قفسه کتاب می شود ولی من فقط سه نقطه عرض می کنم.

یکی جمله ای است که آقای «سرگوازلی » سفیر انگلستان در ایران در قرن نوزدهم گفته است، این آقا در اینجا سفیر بوده در یک مقطعی با امپراطور روسیه تفاهمی کردند و بعد این آقا کمکم کرد و یک قراردادی به نفع روسیه و به ضرر ایران در اینجا امضا شد.بعد به روسیه سفری کرد و در آنجا امپراطور از وی تشکر کرد و گفت شما به عنوان سفیر ما عمل کردید و ما از شما متشکریم.گزارش مذاکراتش با امپراطور را برای انگلستان می فرستد که فعلا جزو اسناد منتشرشده انگلستان است و همه هم می دانند و در کتابها هم خیلی فراوان است.این کشف من نیست من یک مطلب کشف شده مشخصی را برای شما می خواهم در تحلیلم بگنجانم.یک قسمت از آن نظریه خودش را می گوید و کارهایی را که در مورد ایران می شود را تحلیل می کند که هم روسیه و هم انگلیس دارند ایران را می خورند، می گوید روسها هم بخورند عیبی ندارد، و می گوید نظر من اینست به عنوان کارشناس شما در ایران، بخاطر حفظ منافع ما در هندوستان، آن موقع بیشتر منافع انگلستان در منطقه در هندوستان خلاصه می شد و مرکزش آنجا بوده بخاطر حفظ منافع ما در هندوستان، ایران باید در حالت ضعف، وحشی گری و بربریت باقی بماند.این یک سیاست نوشته شده استعمار انگلیس بوده است.سند دوم سندی است که در پارلمان انگلستان اتفاق افتاد.

یکی از شخصیت های معروف انگلیس در جلسه ویژه پارلمان قرآن را با خودش برده بود و گفت تا این قرآن در بین ایرانیان و دنیای اسلام عزیز باشد، سیاست نفوذ و تسلط ما تحکیم نمی شود، اگر می خواهید سیاست ما پایدار شود باید تلاش کنیم که مردم را از قرآن جدا کنیم. این هم یک سیاست مشخصی است که باز خود انگلیسیها آن قسمت را در اسنادشان منتشر کردند.

و جمله سوم یک مقدار به ما نزدیکتر است و برای حرکت اخیر آمریکائیهاست بعد از انقلاب اسلامی، که یک تحلیل جامعی می کنند به گروهی و یکی از نتیجه گیریهایشان اینست که بعد از انقلاب اسلامی، دنیای اسلام و کشورهای جهان سوم دارند اعتماد به نفس پیدا می کنند و این خطرناک است.ما باید رفتاری کنیم که این کشورها اعتماد به نفس پیدا نکنند و خطرناکتر اینست که غرور پیدا کنند. اگر به اعتماد برسند و غرور ملی در آنها بوجود بیاید به سیلهای بنیان کن تبدیل می شوند.این سه خط مشی و سیاست را من امروز می بینم که متاسفانه در کشور ما و بعد از انقلاب ما درست دارد به دست جمعی از افرادی که یا آگاه هستند و یا ناآگاه، یا مامورند و یا خدمتکار بی اجر، دارد اجرا می شود.

هم دور کردن ما از قرآن، و هم جلوگیری از سازندگی و عمران و آبادی و پیشبرد کشور و استفاده از منابع کشور و هم تخریب روحیه مردم و اعتماد به نفس مردم و ضربه زدن به افتخارات کشور و بخصوص انقلاب.

من خیلی صریح می بینم نمونه هایش را حالا عرض می کنم بعد شما خودتان می توانید قضاوت کنید، کسانی هم که قبول ندارند می توانند در این بحث وارد شوند و میزگرد بگذارند. در مورد دور کردن از اسلام و قرآن، بحث سیاست است که مطرح می کنند جدایی دین از سیاست.

این مساله امروز جدی است، یک وقتی چند نفر آدم منزوی در گوشه و کنار و شکست خورده ها می گفتند، امروز کسانی که زبان و تریبون و قلم و روزنامه دارند، می گویند. صریحا هم می گویند، حالا بعضی هایش در لابلای مقالات طولانی است و همه نمی خوانید، بعضی هایش هم تیتر می شود، یا در سخنرانی هاست و من نمی دانم چه چیزی تعقیب می کند کسی که می خواهد ایران از دین و قرآن و روحانیت جدا شود. من این قسمت را توضیح بیشترش را و تحلیلش را در خطبه دوم خواهم گفت و خطبه دوم امروز من مربوط می شود به انقلاب اسلامی، عوامل پیروزی انقلاب و همینها در آن خواهد بود و لذا در اینجا خیلی تکیه نمی کنم، فقط می گویم که من این خطر را می بینم آنهم برای جوانان ما و برای بچه های ما که در گذشته واقعیتها را لمس نکردند و تاریخ برای آنها هنوز مبهم است.

کاری که می کنند دارند دنیای ما را تخریب می کنند یعنی همان سیاست عزلی که از روسیه به انگلستان گزارش می دهد کاری می کنند که ملت ما از حرکت سازنده نقد منابع و استفاده از نعمتهای خدادادی یعنی اجرای همین دستور «فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه » که بعد از فامشوا فی مناکبها آمده نشان می دهد که سوار بر زمین که شدید برای اینکه از نعمتهای زمین بخورید و چیز دیگری نیست یعنی برای استفاده خوردن، خوردن یکی از این استفاده هاست همه استفاده ها و متاسفانه کسانی هم بنام اسلام و به نام انقلاب که من اسم آنها را افراطیهای خشک مقدس گذاشتم آنها هم همین راه را می روند شاید با حسن نیت به حرکت های سازنده کشور ضربه می زنند و چیزهایی می گویند که آدم واقعا دلش خون می شود از کارهائی که انجام می دهند نتیجه این طرز تبلیغ و این طرز کار این است که جامعه ما فقیر شود و فقیر محتاج، محتاج اسیر شود و وابسته به خارج و نیازهایش را آن طرف مرز باشد یک چنین جامعه ای هیچگاه روی خوش نمی بینند یعنی فقر و جهل و فساد پایگاه مهم تهاجم استکبار به دنیای سوم است اینها دنبال این حرکت می کنند.

ما از بعد خدایی و حرکت معنوی این قدر در رادیو، تلویزیون، تریبونها و روزنامه ها و نماز جمعه ها گفته می شود سند لازم ندارد اما این طرف باید توجه شود.ما موظفیم از لحاظ اسلامی تلاش کنیم جامعه و ملت را غنی کنیم و افرادمان را قوی کنیم محتاج کفار و دشمنان نباشیم، در دفاع، ارزاق و وسایل زندگیمان به خودمان متکی باشیم.

آنچنان دنیا را در مقابل آخرت حقیر می کنند که هر کس به این بخش بپردازد یعنی گناه می کند، البته گفتم اگر حالت افراطی دنیاطلبی باشد گناه بزرگی بوده و همان خطر است ولی آنها این حد را نمی گویند، سه عنوان داریم یکی تلاش کردن برای عمران کل کشور و غنی کردن کل جامعه یعنی ملی این حدی ندارد و هر چه تلاش کنیم عبادت است.

دوم مرحله شخصی است تلاش کردن برای زندگی خودمان و خانواده و عیالمان این هم در حد معتدل عبادت است و تلاش مقدس و مطلوبی است.که حد آن نیز کفاف و عفاف است یعنی آن حد مطلوبش که البته حد فقهی ندارد و اما حد اخلاقی آن کفاف و عفاف بوده یعنی به اندازه نیاز که روایات فراوانی داریم که می گوید، «من بات کادا فی طلب الحلال بات مغفورا له » کسی که خسته کند خودش را برای تهیه مال حلال خداوند او را می بخشد.

این جمله یک تابلو نفیس و زیبائی است برای ما که راهمان را ببینیم این طرف قضیه کسانیکه عوامل فقر را به وجود می آورند چقدر مورد مذمت قرار می گیرند «الفقر سواد الفجر فی الدارین » روسیاهی دنیا و آخرت هم اجتماعی آن و هم فردی اش البته فقرایی هستند که خود را استثنا حفظ می کنند آسان نیست کسیکه شب دست خالی به خانه می رود و بچه هایش منتطر غذا هستند این خودش را حفظ کند کار سختی است اما افرادی هستند که خودشان را حفظ می کنند حضرت علی (ع) می فرماید «الفقر الموت الاکبر» مرگ بزرگ فقر است به تعبیر دیگر علی بن ابیطالب که خودش نمونه زهد همه دنیا است و نمونه ای مانند حضرت علی (ع) در تاریخ وجود ندارد، می فرماید: «لو تمثل لی الفقر لقتلته » اگر فقر را بصورت موجود زنده ای جلو من بیاورند او را می کشم همین علی (ع) که با آن زهد زندگی می کند.

امام صادق(ع)از یکی از دوستان و مریدان خوبشان پرسیدند شما چکاره هستید؟ گفت:صیادم فرمود، تجربه ای در صیادی دارید که برای ما مفید باشد. گفت:بله من یک چیزی فهمیدم وآن برایم جالب است اینکه معمولا آن حیواناتی که در دام من قرار می گیرند بچه دارند و برای بچه هایشان تلاش می کنند دانه پیدا کنند.

حضرت صادق (ع) وقتی این جمله را شنیدند سه بار گفتند: هلک صاحب الاعیال یعنی مرد عیال مندی که نیازمند هم باشد هلاک می شود.

این یک واقعیت مجسم و روشن است، چقدر کشورهایی که امروز بخاطر فقرشان نوکر آمریکا هستند چقدر شخصیت ها بخاطر نیازشان گرفتار این مسائل شدند چقدر ملت ها بخاطر فقرشان و نیازهای زندگی مردمشان نان، دارو، دکتر، بهداری مجبورند خضوع کنند تا یک آب باریکی از خارج بگیرند.

نمی توانند حق خودشان را مطرح کنند در سازمان ملل جرات ندارند رای بدهد و در مجامع بین المللی اظهاراتشان شنیده نمی شود. این معلول فقر است که به این روز می افتد.

«کاد الفقر ان یکون کفرا» فقر آدم را به کفر نزدیک می کند، گفتم معنایش این نیست که هر فقیری اینجوری است خیلی ها خودشان را حفظ می کنند اما طبیعت فقر اجتماعی و فردی این است که آدم را خیلی می رنجاند خیلی اذیت می کند اذا اقبل الفقر الی بلد قوم لدالکفر فزن معک، فقر که بطرف کشور آمد کفر می شود و می گوید ما دو باید با هم باشیم من هم می آیم تا برویم و همین طور است و استدلال نمی خواهد.

تاریخ ملتهای فقیر را نگاه کنید اکثرا در آنها فساد و بی دینی زیاد است کثافت کاری زیاد است و این مرض ایدز که وبای قرن ما است در آفریقا بیداد می کند 3 میلیون و نیم ایدز جدید در مقابل 240 هزار ایدز اروپا و آمریکا برای اینکه فقر است وسیله معاش، حفاظت، دارو، پیشگیری، واکسن، علم و سواد ندارند میکروب هم حرکت می کند و پخش می شود.

این زندگی که ما مردم را نسبت به دنیایشان بدبین کنیم و نگذاریم منابع زمین را نقد بکنند نتیجه اش همین خواهد بود.

«کار» اینقدر که تقدیس شده است هنوز کار در جامعه ما این تقدس خودش را نتوانسته کسب کند البته خیلی ها دلشان می خواهد کار بکند وسیله کار ندارند هر دو این موضوع خطرناک است.

یعنی اینهائی که توجه نمی کنند که عوامل بیکاری جوانان چیست اینها مقصرند و آنهائی که در تبلیغات و اظهاراتش کاری می کنند که وسیله کار را از مردم بگیرند و مردم و مسئولان دستشان را ببندند و نگذارند اینها کار برای جوانان پیدا کنند اینها یک جور کار می کند فرق ندارند.

خیلی معروف است و همه می دانید که پیغمبر می فرمودند صدقه دادن به ارزش وسیله کار دادن نیست اگر می خواهید به کسی کمک کنید همه فکر می کنیم مجانی بدهیم بهتر است، اما پیامبر فرمود اینطور نیست به او وسیله کار بدهید که برود کار کند، قرض بدهید بیاید پس بدهد این فرهنگ امروز در دنیا به شکل دیگری مطرح می شود.

تور ماهی دادن به فقیر بهتر از دادن خود ماهی است شما بروید زحمت بکشید ماهی صید کنید در خانه فقیر بدهید که شب با بچه اش بخورد یک جور خیر در آن هست اما اگر یک تور به او بدهید و بگوئید خودت صید کن بخور این خوب است.

اسلام این را می خواهد و این نیست ما فکر می کنیم امدادهای نقدی خوب است امدادهای نقدی در جاهائی ضروری است که کار نمی توان کرد طرف مریض و جا افتاده و زمین گیر شده است.

به هر حال خیلی فراوان است و حدی برای آن نمی بینیم بنابر این اینهائی که الان یا به عنوان چپ یا به عنوان راست یا به عنوان دیگری مانع نقد شدن منابع کشور و فعال شدن جوانهای ما و ایجاد شغل و اشتغال می شوند درست همان هدف طراحی شده بر ایران است، منتهی، آنها دیگر نیستند خودمان داریم اینکار را می کنیم آنها هم ما را تشویق می کنند این هم نکته دوم بود که متاسفانه ما به این بلا گرفتار شدیم.

نقطه سوم اعتماد به نفس بسیار اهمیت دارد یک انسانی و یک جامعه ای اگر خودش را باور نکند و خودش را ضعیف و نالایق بداند اصلا همت حرکت پیدا نمی کند و من این حرکت غلط سیاسی که امروز پیدا شده را خطرناک می بینم برای اینکه چند تا رای از این مردم و یا از جوانان بی اطلاع بگیرند.

افتخارات گذشته انقلاب را زیر سئوال ببرند خیانت بسیار بسیار بزرگی است این که ما بنویسیم جنگ را این جهاد مقدس هشت ساله را بصورت یک بلائی برای جامعه مطرح کنیم و نقطه ضعفی برای انقلاب حساب بکنیم این چه خدمتی است و به چه کسی خدمت می کنیم بخصوص اگر بالای سرمان تابلوی خط امام هم بگذاریم، به چه کسی خدمت می کنیم امام را زیر سئوال بردن خدمت امروز به جامعه است یا خدمت با انگلیس و آمریکاست.

حقیقتا این جهاد هشت ساله ما در همه تاریخ 2500 ساله ما درخشانترین نقطه افتخارات ملی و اسلامی ما است یک ملتی که تازه انقلاب کرده، ارتش آن در حال تصفیه است و منابع اسلحه آن همه خارجی بوده و پشتیبانی لجستیک ندارد یک جنگی به آنها تحمیل می شود که همه شیاطین عالم آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه پشت سر دشمن ما بودند.جنگهای نفتی خلیج فارس و تبلیغات بزرگ صهیونیستها و امپریالیستها بود.

ما به تنهایی در حال محاصره 8 سال جنگیدیم و آخرش هم دشمن را از آخرین وجب خاکمان بیرون کردیم و در سازمان ملل هم با تدبیر حقانیت خودمان را ثابت کردیم.

این ملت قابل سرزنش است، این درست است که مطبوعات ما بنویسند جواب این کشته ها را چه کسی می دهد، این حرف غیر از همان حرفهائی است که عوامل انگلیس وقتی که نهضت اسلامی به 15 خرداد رسید گفتند جواب خونهای 15 خردادی را امام باید بدهد.جواب این زندانیها را کی می دهد، چقدر باید سخیف باشند آدمهائی که نان انقلاب را می خورند و به نام انقلاب حرف می زنند و بزرگترین افتخارات کشور را زیر سئوال ببرند و محکوم کنند انگلیس هم جرات ندارد این حرفها را بزند.

وقتی که ما در یک روزنامه چند هزار نسخه ای بگوئیم او با یک رادیو چند میلیونی برای ایران و افغانستان همه کشورهای عرب، اسلامی به زبان فارسی و عربی و اردو برای همه می گوید.

این اعتماد به نفس دنیای اسلام متزلزل نمی کند در شرایطی که جنازه های مقدس 450 شهیدی که سالها خانواده هایشان منتظر پیدا شدن اینها بودند روی دست مردم در شهرهایمان در حال تشییع است یک کلمه از این حماسه بزرگ نمی نویسند.

ولی در مقابل یک چیزهایی را بزرگ می کنند که آدم خیال می کند اینها دارند طبل دجال را می زنند این چه وصفی است.یک دفعه همین جوری افتخارات یک دوره، این دوره جنگ هر چند اینها خیلی از این کار را می کنند دوره سازندگی همه اعتراف کردند که ایران قدرت سازندگی دارد این افتخار مال بنده و امثال بنده نیست بلکه مال هزاران مدیر، کارگر و تکنسین و مردم است و مال ملت و انقلاب است.

فهمیدند و قبول کردند، آنها وقتی که انقلاب شد کسانیکه می رفتند فرار می کردند، طلاها و ارزها را می بردند گفتند ما می رویم شما فردا التماس می کنید تا برگردیم چون آخوندها نمی توانند این کشور را بسازند.امیدشان این بود و اصلا طراحی این بود آمریکائیها تحلیل شان این بود و می گفتند اینها در ساختن دچار مشکل می شوند و بعد دستشان دراز می شود ما دوباره با غرور برمی گردیم.

من می بینم این آقایان نادان در جلسات جوانانی که در آن دوره خیلی کوچک بودند و این چیزها را نمی دانند می نشینند یک حرفهایی دروغ می زنند.می گویند می خواستیم سد بسازیم هر سدی ساختیم سوراخ شد واقعا خیانتی از این بیشتر ما در دنیا به عنوان سومین کشور سدساز در همین دوره 8 ساله شناخته شدیم.

در حال حاضر ما نایب رئیس کمیته سدسازی بین المللی هستیم ما 60 سد ساختیم و تحویل دادیم و 70 سد الان توسط دولت در دست ساخت است و حدود 80 سد دیگر در دست مطالعه دولت و به خوبی در حال پیشرفت است.

بی انصافها اینجوری انقلاب، مردم، افتخاراتتان را به چه کسی می فروشید این چه جور برخوردی با اعتماد مردم است تولیدات فلزات ما به گونه ای است که اروپا اکنون شکایت کرده و مدعی است ایران بازار فولاد اروپا را خراب می کند چون ما ارزانتر و بهتر می توانیم ورق عرضه کنیم.اینها اینجا نشستند و می گویند ورق پاره می سازیم.

پتروشیمی ما امروز در کشور مواد اولیه 8 هزار و 200 کارخانه را تامین می کند اینها اینجا نشستند می گویند که آنجا داریم منابع گازمان را هدر می دهیم آدم اگر رای هم می خواهید اگر قصد فریب دارید یک راه دیگری پیدا کنید نروید ملت و انقلاب و کشورتان را اینجوری تحقیر کنید.

این چه نفعی برای کسی دارد این حرف را شما امروز می زنید فردا به شما خیلی بیشتر می زنند در این کشور اگر شما برگردید به 7 یا 8 سال پیش و یا 10 سال پیش همه چیز وارداتی بود، 4 میلیون تن فولاد، 3 میلیون تن سیمان وسائل ساختمانی وارد کنیم هر چه پنیر، کره و هر چه در خانه داشتید وارداتی بود اما امروز در بازار و در فروشگاههای مدرن می بینید همه چیز از خودتان است.

رئیس جمهور که مورد احترام همه اشان هست هم اینها وقتی که یک جمله ایشان گفت که اگر این دستاوردها نبود این دو سال که مشکل نفت داشتیم کشور دچار بحران می شد دیدید چه کردند و چه حرفهائی می زنند، می گویند چرا این حرفها را می زنید.

این چه شیوه برخورد با مسائل و چگونه تنویر افکار و آئینه افکار جامعه است ما باید با انصاف، منطقی، استدلالی و تحلیلی با رقم و با عدد حرفهای منطقی بزنیم.مردم را جاهل و نادان و فریب خورده تلقی نکنیم، بگذاریم آنها تشخیص بدهند حرف خودشان را در رای خواهند زند.

من به نظرم یکی از کارهای بسیار بدی که در حال جریان است جنگ و سازندگی را زیر سئوال بردن است، زیر سئوال بردن افتخارات کشور است و بزرگتر از همه اینها اصل انقلاب را زیر سئوال بردن است که همین حالا می گویم مردمی که آمدند در خیابانها و با فریاد «الله اکبر» مشت گره کرده و اعتصاب ما را از زندان در آوردند همانطوریکه امام گفتند در زندان بسیاری از زندانیان بریده بودند و عفو می نوشتند برای اینکه بیرون بیایند به آنها می گفتند اینجا بمانید تا موهای سرتان مثل دندانهایتان سفید شود و هیچ کس نیست که شما را نجات دهد این تعبیر صریح بازجوها بود حکم محکومیت تمام شده بود ملی کسی می گفتند همین مردم آمدند در خیابانها ما را بیرون آوردند امروز بعضی ها می گویند که اینها فریب روحانیت را خوردند و به میدان آمدند این خیلی بی انصافی است.

به هر حال من آن سه نقطه ای را گفتم که خواسته انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دشمنان ما است; یکی اینکه ما از خدا دور شویم که اینها با تز جدایی دین از سیاست دارند پیگیری می کنند و دیگر اینکه ما بیائیم منابع خودمان را نقد کنیم در توحش و ضعف و بربریت و جاهل بمانیم اینها با همین شیوه های سلب آرامش مردم و افراط و تفریط و وادار کردن مدیران که احتیاط بکنند و بترسند ناامنی برای اینان ایجاد شده و جرات تصمیم گیری، جرات امضا، جرات کار نداشته باشند همه چیز را بخواهند به امضا رئیس جمهور برسانند که فردا اینها را محاکمه نکنند به این صورتها با مغزها و مدیران برخورد کنیم جریان همین می شود که شما هم بنشینید و بگوئید جوانان ما بیکارند.اینجوری نمی شود.

و سوم اینکه کشتن اعتماد به نفس در مردم است که از میکروب وبا، طاعون، ایدز هم بدتر است، مقاومت انسانها را می شکند همانکاری که ایدز با انسانها می کند و این کار اینها است.

امروز بحمد الله دولت یک برنامه خوبی، برنامه سوم را به مجلس داده.

مجلس و شورای نگهبان روی آن کار می کنند وقتی است که همه کار و کمک بکنیم دولت را تقویت بکنیم و بگذاریم من این برنامه را تداوم دو برنامه اول می دانم نقطه ضعفی هم در برنامه نمی بینم.

هدفهای خوبی گذاشته شده و آن هدفها اگر همکاری بکنیم قابل اجراست و اگر امنیت اقتصادی باشد اگر مردم نترسند و بیایند سرمایه گذاری کنند و اگر مدیران نترسند و ابتکار کنند و اگر هماهنگی بین همه باشد این برنامه می تواند بیکاریها و وابستگیها را کم کند می تواند در کشور نشاط و سازندگی بوجود بیاورد ولی شرطش این است که با هم اینجوری نکنیم.

در شرایطی که دارند اینجوری به هم می پرند و همدیگر را بدنام می کنند و علیه همدیگر شعار می دهند، هر کسی هم که پول دارد می گوید ببینم آخرش چه می شود بینم کدامشان بالاخره کار را دست می گیرند همه به حالت انتظار می مانند واقعا این خدمت به هیچ کس نیست نه دولت، نه مجلس، نه راست، نه چپ، نه این جناح، نه آن جناح فقط خدمت به انگلستان و آمریکا و اسرائیل است که می خواهند ما ضعیف و جاهل باشیم خودمان بر خودمان احساس ضعف بکنیم و دیگر قدرت مقاومت در مقابل آنها نداشته باشیم.

و بعد می خواهند ایران را یک نمونه کنند و «لتکونوا شهداء علی الناس » را بر عکس کنند و بگویند ایران قادر نیست الگو باشد.

اتفاقا این آیه در بین آیات قبله آمده و چیز جالبی است، جای این آیه که نمی دانم چرا در آیات قبله است، جز این تفسیر درست است که آیات قبله درست درگیری بوده با یهودیانی که مخالف بودند و مسخره می کردند و این یک جهت است، این حرکتی که قرآن امة الوسط ما را معرفی کرده یک جهت اساسی و بنیانی است و ما باید این جهت را داشته باشیم تا در مقابل این مزاحمانی که امروز صلیبی های آنچنان و این فشارهائی که به ما می آید و نمونه باشیم و لتکونوا شهداء علی الناس و با جهت درست و حرکت درست البته تفسیر ظاهری آن همان جهت قبله است.

پروردگارا به مقدسان و مقربان درگاهت به ما این توفیق را بده که قدر انقلابمان و اماممان و مردممان را بهتر بشناسیم، به ما این توفیق را بده که سربازان خوبی برای امام زمان (عج) باشیم.

خطبه دوم

1/11/1378

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی الرسول و علی علی بن ابیطالب و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و خلف الهاد المهدی، اوصیکم عباد الله بتقوی الله و التباع امره و نهیه.

در خطبه دوم از مناسبت های دیگر می گذریم و بیشتر به مناسبت انقلاب و پیروزی اسلام و امت در بهمن سال 57 می پردازیم که بهار و فصل آن است و کمترین حقی که بر ما دارد این است که یک توضیحی در خطبه های نماز جمعه بدهیم و در آستانه این ماه و ایام مقدس فجر ما شاهد تشییع شکوهمند عزیزان مفقودمان هستیم که جسدهای مقدسشان پیدا شده و امروز در شهرها مردم عطر جهاد و شهادت و خیلی چیزهای دیگر را که مخصوص زمان جنگ بود دوباره به مشامشان می رسانند، باید از آنهائیکه این برنامه را اجرا کردند تشکر کنیم از آنهائیکه جانشان را برای پیدا کردن پلاک ها و استخوانهای این عزیزانی که خانواده هایشان سالهاست منتظر خبر از آنها هستند به خطر می اندازند و باید از کسانیکه کمک کردند و شرکت کردند و نشان دادند که چقدر وفادارند و چقدر برای این قطعه خوب تاریخشان ارزش قائلند تقدیر کنیم و ان شاء الله همیشه ما با یاد شهدا، با یاد مفقودان و جانبازان عزیزمان و آزادگانمان و با احترام به خانواده های گرانقدر اینها آن فرهنگ مهم جبهه را بتوانیم در نسل های بعدی مان حفظ کنیم.

توضیح تاریخ انقلاب به صورت یک تابلو که برای کسانیکه نبوده اند بتواند یک معنای داشته باشد در یک قطعه کوتاه زمانی میسور نیست بنده فقط بر این تاریخ گرانقدر انقلابمان مروری می کنیم و عرض می کنم من به عنوان کسی که با تاریخ ایران خوب آشنا هستم نمی توانم قطعه دیگری را پیدا کنم که تاریخ ایران بتواند مثل این به آن تاریخ بنازد، جایی که مردم به میدان آمدند و یک درخت کهنسال خبیث دو هزار و پانصد ساله ای که به عنوان سلطنت ایران و دولت شاهنشاهی شناخته می شد از زمین کندند و به جای آن حکومت مردمی اسلامی، با آرای مردم در تاریخمان نوشتند و تثبیت کردند، شما به قبل از آن برگردید و ببینید کی بوده، در مشروطه یک حرکت کوچکی بود، متاسفانه ابتر ماند، قبل از آن اصلا این بحث ها نبود، شمشیر بود و نظامی بود و امیر بود و حرکت های نظامی و از این قبیل، در تاریخ ایران دیگر این طور چیزها که شما نمی بینید، قرن هاست که دنیا به طرف دموکراسی و آزادی و رای و انتخاب می رفت و در ایران همین بساط بود که می دانید و متاسفانه بچه های کوچک و جوانان ما این دوره را لمس نکردند که چه شرایط خفقان و استبدادی در زمان پهلوی بود و پسرش محمدرضا بعد از از بین بردن مشروطه، به هر حال من به دوره های دور باز نمی گردم، از شهریور بیست شروع می کنم با حذف استبداد رضاخان که پسرش یک جوان بی تجربه و ضعیفی بود که سر کار آمد یک فضائی به مردم داد که دوباره وارد میدان شوند، بعضی ها به خاطر دیدن مسائل گذشته احتیاط کردند و نیامدند ولی عده ای هم آمدند، کمونیست ها از همه بیشتر آمدند، با فرقه های گوناگون و با پیشتازی حزب توده، ملی گراها آمدند و مذهبی ها دو حرکت داشتند، روحانیت، یک حرکت، حرکت اصیل مبنائی بود که در حوزه قم شروع شد و آیت الله العظمی بروجردی که بسیار برای ما عزیزند مبنایشان را بر این قرار دادند که اول یک مدتی کار کنند تا حوزه ای بوجود بیاید تا طلبه ای درست شود و نیرویی بسازند، چون طلبه ده تا 15 سال باید درس بخواند تا یک انسان صاحب نظر کارشناس اسلامی شود و یک عده هم مردانه وارد مسائل سیاسی شدند که فدائیان اسلام بودند که این روزها سالگرد شهادت رهبران آنها هم هست، و شخص آیت الله کاشانی به عنوان یک مجتهد عالیقدر ولی فاقد رساله که در عراق سابقه جهاد داشتند، ایشان هم وارد شدند، ثمر هم داد و زود به پیروزی نهضت ملی کردن نفت رسیدیم و بعدش دولت دکتر مصدق، اشتباه بدی کردند که عوامل اصلی پیروزی را سرکوب کردند، توده ای ها و ملی گراها با هم ساختند، آیت الله کاشانی را خانه نشین کردند، فدائیان اسلام را سرکوب کردند، مردمیکه به اسم دین از اینها حمایت کرده بودند منصرف شدند و عقب نشستند، همین مردمی که در سی تیر به تهران آمدند و شاه را مجبور کردند که مصدق را باز گرداند در 28 مرداد، همین مردم به نفع شاه و با یک عده دیگری بر علیه مصدق شعار دادند چون رفتار او را با آن کاری که کرد نمی پسندیدند، به هر حال حرکت در ظرف ده دوازده سال حرکتی بود خوب و سازنده و به نتیجه هم رسید ولی بعد بهره برداری شد، دوباره شاه بازگشت و این بار با پشتوانه سنگین و خفقان آور آمریکا و اسرائیل و انگلیس، هفت - هشت سال دمار از روزگار نیروهای متعهد و جاندار و متحرک درآوردند، خفقانی درست کردند با تاسیس ساواک که در گذشته سابقه نداشت.

خیلی فشار آوردند، این بار باز روحانیت به میان آمد منتهی با نتیجه کار آیت الله العظمی بروجردی، هزاران عالم تحصیل کرده آگاه و متنفذ در سراسر کشور که به نام ذبور الحدید امام شناخته شدند، اینها به رهبری امام به میدان آمدند و این بار خوب کار شد چون بنیانی بود حوزه ها، مردم، حسینیه ها، مساجد، دانشگاهها همه پشتیانی کردند.اول در یک تهاجمی که به دولت شاه شد در انجمن های ایالتی و ولایتی او را عقب زدند و مردم احساس پیروزی کردند و اعتماد بنفس پیدا کردند، دولت تسلیم شد و حرکت نهضت روحانیت پیروز شد، آنها رفتند و تدارک دیدند و آمریکا و شاه با هم هماهنگ کردند و چیزی بنام انقلاب سفید شاه و مردم درست کردند شعار بسیار ظاهر الصلاحی البته این کاری بود که در خیلی از کشورها آمریکائیها در جهان سوم برای جلوگیری از پیشرفت کمونیست ها انجام داده بودند، اما آنها فکر می کردند در ایران هم همان نسخه را می شود پیچید، نفهمیدند که در ایران کمونیست نیستند که در میدان هستند، نفهمیدند که در ایران توده ملت همراه روحانیت است، اشتباه اساسی آنها این بود که نسخه ای که برای کشورهای آمریکای لاتین و خاور دور و آفریقا پیچیده بودند برای ایران هم پیچیدند، انقلاب شاه این بار شخص محمدرضا شاه در مقابل شخص امام قرار گرفت، امام پرچم مبارزه را برداشتند و او پرچم ظاهرا مدرن انقلابی که خوب عناوین آن هم می توانست خیلی از کارگران و کشاورزان و زنان و جوانان را فریبت دهد ولی حضور روحانیت در میان مردم بسیار کارساز بود البته آنها در 15 خرداد یک ضربه زدند و خیال کردند که همه چیز تمام شد اما این نیروها در میان مردم پخش شدند و ده 15 سال کار کردند ولی امام در تبعید بودند ولی لشگر و یاران امام همه جا فعال بودند، ده دوازده سال کار متمرکز توزیع کاری که حوزه ها می کردند، حوزه هایی که ارتباط قوی با مردم داشتند، مردم را آگاه کردند، مردم را به صحنه آوردند که البته در این فصل نباید حق دیگران را هم نبینیم در این دوره آنهائی هم بودند که اسلحه بدست گرفتند و با کارهای مسلحانه که خیلی هم مورد تائید امام نبود ولی مخالفتی با آن نمی کردند خوب نمی گذاشتند صدای مبارزه خاموش شود، هم از مسلمانان بودند، هم از کمونیست ها بودند، هم از ملی گراها بودند، نیروهای ملی گراها هم در حد توانشان در صحنه بودند، در خارج کار می کردند، هماهنگی بین همه بود، کم کم مشخص شد اینکه توده مردم را به صحنه می آورد امام است با لشگر روحانی و نیروهای مذهبی، کسانیکه حاضرند به نام اسلام و قرآن به صحنه بیایند و آخرین حرکت های مذبوحانه شاه در سال 56 در هم شکست و حرکت های مردمی در صحنه ظاهر شد و در سال 57 ما شاهد تظاهرات میلیونی بودیم که گاهی از میدان امام حسین تا میدان آزادی و خیابانهای اطراف همه جا مملو از انسان بود، با اینکه در اطرافشان هم برق سر نیزه و گاهی صدای گلوله هم شنیده می شد و مواردی هم در همین اجتماعات جنازه هایی و شهدایی روی دست ها بود و حوادثی مثل 17 شهریور پیش آمد که مردم را قتل عام کردند ولی مردم ماندند و رسیدیم به پیروزی انقلاب، همین تابلوی چند سطری که من ترسیم کردم کافی است که جامعه ما مخصوصا جوانان ما توجه کنند که اگر کاری بنیانی باید در کشور ما که عام ترین ارزش ها و احساسات به طرف قرآن و مذهب، پیغمبر و اهل بیت شود باید چگونه آغاز شود و چگونه کار کنیم، بپذیریم اگر ما می خواستیم با شعارهای مارکسیست یا ملی گرایی و چیزهایی از این قبیل مردم را آنگونه به خیابان بیاوریم نمی شد.این را بپذیریم، حالا هم همینطور است من نمی گویم آن شعارها جاذبه ندارد، جاذبه ای که مردم بیایند برای آن جان بدهند و مردم بیایند و فداکاری کنند و مردم مشکلات را تحمل کنند در تاریخ ثابت شده که ندارد، در ایران فرض کنیم آن جریانها هم حرکت وسیعی بکنند اگر مذهب با آنها هماهنگ نباشد اگر علما با آنها هماهنگ نباشند، اگر روحانیت هماهنگی نشان ندهد آنها پیروز نمی شدند اینجاست که این سئوال بزرگ به صورت یک علامت سئوال جلوی همه ما خودش را نشان می دهد که اینهایی که امروز سعی می کنند سوابق درخشان انقلاب را ندیده بگیرند و سعی می کنند این مشارکت های وسیع مردم را بی ارزش جلوه دهند، و سعی می کنند بگویند مشارکت از امروز شروع شده وسعی می کنند این همه انتخابات و این همه حضور در صحنه، این همه جهاد، این همه راهپیمائی و اعتصاب که از مردم بود و انقلاب را پیروز کرد ندیده بگیرند و بگویند که ما می خواهیم مردم را دعوت کنیم بیایند در صحنه، چه هدفی را تعقیب می کنند، چرا رادیو انگلیس، رادیو آمریکا، رادیو اسرائیل این حرفهای شما را بطور مکرر برای مردم باز و روی آن تحلیل می کند. اینها دوست ما هستند؟ اینها برای ما غصه می خورند؟ اینها نگرانند از چیزی که می خواهند مردم بیایند و حل کنند، اینها دوست مردم ما هستند، چه احتمالی می دهید، تصادفی است، این سئوالات را از خودتان بکنید، اگر این مردم باید پشتیبان انقلاب باشند تجربه خود را انجام داده اند، و ما یکبار تجربه کردیم و فهمیدیم برای چه چیزی می آیند، من نمی گویم سایر بحث ها مطرح نباشد همه مطرح باشد، من نمی گویم تلاش برای گرم تر کردن حضور مردم در صحنه نباشد، باید بشود و قطعا باید شود، بحث سر این است که این انقلاب راشما خواستگاهش را، عوامل پیروزیش را تحلیل کنید، شکست بقیه جریانها را ببینید.

شما می دانید حزب توده در ایران یک روز وسیع ترین شبکه مبارزاتی را داشت، حتی شبکه عظیم افسری آن سراسر ارتش را گرفته بود و شبکه سیاسی و تبلیغی آن تا روستاها بود، من آن موقع هنوز جوان بودم، در روستای خودمان که باید دو سه روز راه می رفتیم تا به شهر برسیم آنجا می دیدم کسانی هستند که تبلیغ می کنند.

من می گویم اینها را برای کارگران جمع بکنیم اینقدر همه جا نفوذ کرده بود.آن یک دفعه اینجوری آب شد.آنکه ماند و شاه را بیرون کرد و دست هزار فامیل خطرناک را از این کشور کند، آنکه مردم را به صحنه آورد، آنکه رفراندومش 99 درصد در این مردم رای داشت، آنکه در هر انتخابات به جریان دینی رای می داد آن اساسی است و آن کسانی هستند که با مذهب، با خدا، با اهل بیت (ع) با قرآن سر و کار دارند. بنابراین من فکر می کنم کافی است.آدم نمی تواند قبول کند همه کسانی که اینکارها را می کنند سو نیت دارند.خیلی از اینها را آدم می شناسد با سابقه هستند و حسن نیت هم دارند بعضی ها اشتباه می کنند.من فکر می کنم بهترین راه این است که همه همکاری کنیم لااقل نیروهای انقلاب از هم جدا نباشند.نیروهای انقلابی که می دانند اگر از هم جدا شدند بیگانگان هر دوی آنها را می خورند.امروز یکی و فردا دیگری را، همدیگر را طرد نکنیم.همه بفکر باشیم کشور را آباد کنیم، انقلاب را بثمر برسانیم.نگذاریم استکبار و آمریکا انقلاب ایران را عبرتی کنند برای مردم دنیا که بگویند سرنوشتشان سرنوشت مردم ایران است.مخلصانه دست از این غوغاسالاری ها برداریم.از طرح و حذف کردن همدیگر دست برداریم مبارزات را منطقی، معتدل و استدلالی کنیم.فریبکاری نکنیم.خیلی چیزها هست که امروز نیاز جامعه ما است.ما قطعا احتیاج داریم مردم به وسعت در این انتخابات شرکت کنند، مجلس با پشتوانه قوی تر مردمی.البته الان هم قوی است، مجلس در گذشته 25 میلیون ریال دهنده داشته باز هم با رای بیشتر، مردم را پشتوانه مجلس کنیم. مجلس را با دولت و دولت را با مجلس و قوه قضائیه و همه ارگانهای نظامی و انتظامی، ما یک مجموعه و یک خانواده هستیم، هر جا عضوی از این خانواده آسیب ببیند ما هم باید رنج ببریم، نباید خوشحال شویم وقتی عضوی آسیب دید جای ما بازتر می شود و برای ما یک فضای جدیدی بوجود می آید.همکاری ما فضاهای بیشتری را خلق می کند و راه پیشرفت را باز می کند.

همین بحثهای من نشان می دهد که فردی آن هم من چیزی نیستم آنکه که ست شما هستید شکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خم می، سلامت شکند اگر سبوئی است بگذارید این توده مردم معقتد به اسلام و قرآن، اینها سالم باشند و اینجا آسیب نبینند و اینها در صحنه باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر