خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی لااله الا هو عالم الغیب و الشهادة وهو الرحمن الرحیم و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل الرسل محمد وآله الطاهرین
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی
شما برادران و خواهران نمازگزار و خود را به رعایت تقوی و رعایت حدود واحکام الهی سفارش و توصیه می کنم چون که تقوی بهترین وسیله ی نجات انسان است از لغزشگاهها و فراز و نشیبها و حول و حراسهای قیامت در مسئله ی تقوی معمولا ما یک حدیث را به عرضتان می رساندیم امروز هم یک حدیث کوتاهی را از زبان حضرت اباعبدالله امام صادق علیه السلام که از رسول خدا نقل می کنند عرض می کنم، عن ابی عبدالله علیه السلام این حدیث در آخر کتاب من لایحضره الفقیه است که وصایای پیغمبر را مرحوم صدوق مفصل نقر کردند یکیش هم این حدیث هست
عن ابی عبدالله علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله: من احب ان یکون اکرم الناس ان یتقی الله
کسی که دوست دارد که گرامیترین مردم باشد محترمترین مردم باشد فالیتق الله پس باید از خدا به پرهیزد تقوی را پیشه کند
که این اشاره ی به همان آیه ی شریفه است که
ان اکرمکم عند الله اتقاکم
و من احب ان یکون اتقی الناس فالیتوکل علی الله تعالی
خوب کسی که می خواهد اکرم الناس باشد فالیتق الله کسی می خواهد در تقوی برتر باشد و بهترین متقی باشد حضرت فرمود فالیتوکل علی الله باید خدای را وکیل خودش بداند به خدا تکیه کند به دوستش به رفیقش به حزبش به گروهش به محیطش به همکارهایش به شرایط به اینه ها تکیه نکند همه جا خدا را در نظر بگیرد و به خدا تکیه بکند و یا خدا را وکیل خودش بداند طبعا اتقی الناس خواهد بود یعنی وقتی جزو خدا به کسی دیگری توجه وعنایت ندارد به هیچ چیز خلافی دست نمی زند ولی اگر انسان از خدا دور شد از خدا فاصله گرفت فکر کرد غیر خدا هم کاری می تواند انجام بدهد بهرحال می رود سراغ دیگران و در آن حال ممکن است که گاهی از مرد تقوی خارج بشود حالا من بحثم شرح و تفصیل حدیث نیست به طور خلاصه عرض می کنم بعد فرمود
و من احب ان یکون اغنی الناس فالیکن بما عند الله عزوجل اوثق منه بما فی یده
کسی که می خواهد بی نیازترین مردم باشد چون فالیتوکل علی الله یعنی فقط خدا را در نظر می گیرد کار به هیچ کس ندارد یعنی از همه خودش را بی نیاز می داند حالا اگر کسی بی نیازترین مردم باشد باید این حالت را در خودش بوجود بیاورد که فالیکن بما عند الله عزوجل اوثق منه بما فی یده آنچه که در اختیار خودش است ریاستش است ثروتش است قدرتش است شهرتش است قلمش است بیانش است زیباییش است فامیلش است دوستانش است بهرحال در دست خودش یک چیزهایی هست آنچه پیش خداست را بیشتر اطمینان می کند و وثوق پیدا بکند اوثق بما عند الله از آن چیزی که به دست خودش است بدن این شهرتها این دوستان این گروهها این رفقا این ثروت این قدرت اینها همه اش گذراست اینها چند روز هست و بعداش هم نیست مثل خود انسان و فرد انسان که چند روز است و بعدش هم نیست این چند روز که هست آزوده می شود مراقبت بکند مواظبت کند از حریف خودش پایش را بیرون نگذارد بهرحال بداند که آنچیزی که دست خداست بیشتر به دردش می خورد تا این که در دست خودش است حالا در این باب روایاتی دیگری هم هست و بحثهای مبسوطتری دیگری هم هست که وقت خودش است که وقتی انسان به خدا متکی شد خدا او را تنها نمی گذارد ولی اگر به غیر خدا متکی شد خدا می گوید خوب برو سراغ همین رفیقت دیگر سراغ همان حزبت همان گروهت همان دوستت همان زبانت همان قلمت همان چیزهایی که به اش خیلی متکی هستید برو سراغ همان دیگر رهایش می کند وقتی خدا انسان را رها کرد دیگر معلوم است که چه کسی سراغش می آید آن روایت می گوید وقتی خدا انسان را رها کرد شیطان می آید سراغش و گاهی خود شیطان هم می گوید خیلی نیازی هم نیست که من سراغت بیایم وقتی خدا رهایت کرد من چرا سرمایه گذاری رویت بکنم خود به خود راه من را انتخاب خواهید کرد بنابراین تقوی و پرهیز از گناه و تخلف از تعدی و تجاوز بهرحال با مراقبت زندگی کردن یک فضیلتی است امتیازی است که انسان در زندگیش باید بیشتر از هر چیزی به اش توجه بکند و بارها هم گفتیم این مسئله را باید از زندگی فردی و شخصی و درون خانه شروع کرد تا زندگی اجتماعی وحکومتی و پست و مقام و دیگر مراحل زندگی البته همه جا هم باید از خدا کمک خواست که خدا به انسان کمک بکند امیدواریم که همه ی ما بتوانیم در دوران زندگیمان از توکل به خدا و اعتماد و وثوق به خدا فاصله نداشته باشیم و خدا هم ما را حفظ کند و نگه دارد تا بتوانیم در راه او حرکت کنیم انشاءالله.
در خطبه ی اول ما بحثی داشتیم درباره ی شکل حکومت اسلامی از دید و نظر قانون اساسی بحث منتهی شد به اصل پنجم که درباره ی مسئله ی ولایت فقیه بحث می کند و می گوید که در زمان غیبت کبری ولایت امر و امامت امت به عهده ی ولی فقیه جامع شرایطی است که اصل را خواندیم یک مقدار هم صحبت شد و عرض کردیم که مسئله ی ولایت فقیه یک مسئله جدید و تازه نیست از اول زمان غیبت تا امروز مورد بحث بوده که به هرحال امام و رهبر و مسئول امت اسلامی وقتی غیبت کرد و نبود تکلیف امت چیه خوب در دوران غیبت صغری به وسیله ی نواب خاص اداره می شد و بعد که دوران غیبت صغری پایان یافت و نوبت غیبت کبری رسید که فلسفه ی غیبت یک بحث جدایی است که در جای خودش بحث شده اداره ی امت به عهده ی فقهای جامع شرایط مذکور در روایات عدیده ای که از زبان همه ائمه ی قبل و هم در توقیعات یعنی نوشته های خود حضرت بقیة الله آمده است برگزار شد و از آن روز به بعد فقها مسئول اداره ی امت شدند البته در حوزه ی این مسئولیت و به اصطلاح ماها زیر و سعه ی دایره ی اختیارات بحثهای فراوانی بوده برخی آنقدر محدود کردند که فقط به امور حسبیه اکتفا کردند یعنی آن جاهایی که در حقیقت تعدد مطلوب هست و چیزهایی خداوند می خواهد به دست هر کس باشد این کار را می خواهد البته بهتر هم هست به دست ولی و حاکم و آن کسی که مسئولیت امت دارد انجام بگیرد اگر نشد عدول اگر نشد فساق اگر نشد ظلمه بالاخره باید این کار انجام بگیرد این یک تفکر هست که برخی معتقدند و دیگران هم فراوان هستند فقهایی که می گویند از امامت یعنی آنچه که به عهده امام هست در زمان غیبت به عهده نائب هست و نائب امام باید کارهای امام را انجام بدهد این نظر دوم هم گاهی مطلق هست یعنی همه چیز را حتی جهاد ابتدایی و حتی نماز جمعه و برخی دو سه تا چیز را استثنا کردند از جمله جهاد ابتدایی هست و از جمله نماز جمعه هست که در جای خودش این بحثها انجام گرفته است و بسیاری فقها هستند حتی جهاد ابتدایی را هم اگر شرایطش فراهم باشد در زمان غیبت کبری برای نائب امام لازم می دانند اگر شرایط فراهم شد و در نماز جمعه هم اختلافی یک مقدار ست بهرحال گفتیم که ما اینجا دنبال اثبات این بحث نیستیم چون این بحث مبسوط در طول تاریخ 1000 ساله بحث شده و بخصوص پس از پیروزی انقلاب در طول این 20 سال کتابهایی زیادی نوشته شده مقالات زیادی شده بحثهای مختلفی انجام گرفته و کسانی اگر واقعا مسئله را از نظر تحقیقی به اش برسند امکانات خیلی فراهم شده است پیش از گذشته فراهم شده یعنی بحثها بازتر و دقیقتر شده که اشاره کردیم از جمله همان کتاب ولایت فقیه شخص امام راحل رضوان الله تعالی علیه که یک دوره درسش را در نجف فرمودند بعدها هم برخی فقهای دیگر در قم و در حوزه های دیگر هم درس گفتند هم بحث کردند هم مقاله نوشتند موضوع مبسوط بحث شده اینجا جای بحثش نیست اما مناسب هست که یکی دوتا شبهه که چون بحث ما از نظر قانون اساسی و شکل حکومت هست برخی شبهاتی که این اواخر در ذهن مردم آوردند و طرح کردند در حدی که مناسب با این تریبون هست مطرح و بحثش می کنیم از جمله این هست خوب فقیه مشخصا که معین نشده است که نائب هست عنوان مشخص شده و طبعا اینجا عنوان کلی که هر روز دارای مصادیق عدیده ای هست چطور می تواند مسئولیت را به عهده می گیرد و دوستان روحانی می دانند قبل از پیروزی انقلاب همین اشکال را خیلی می پرورنداند و می گفتند این انقلاب به پیروزی نخواهد رسید و نمی تواند اداره کند به دلیل این مبنای فقهی و این مبنای فکری که در هر زمانی یک عده فقها وجود دارند که جامع شرایطند و حکومت که نمی شود عده ای انجام می دهند حکومت بهرحال تصمیگیریهای قاطع لازم دارد مدیریت جامعه نیاز به تصمیم دارد و فقها وقتی متعدد شد این تصمیم یکی می گوید جنگ باشد یکی می گوید جنگ نباشد یکی می گوید این کار انجام بگیرد یکی می گوید انجام نگیرد و نمی شود اداره کرد بنابراین این مبنای فقهی مانع است این یک شبهه که بعدها هم خیلی رویش بحث کردند که خوب شما حکومتتان را مردم سالار می دانید رای مردم را قائل هستید در همین قانون اساسی اصلا شما اصل 6 دنبال مسئله ی ارای مردم هست اصل 5 می گوید از ولایت فقیه اصل 6 می گوید از آراء مردم وهمین دوتا اصل کنارهم که قرار می گیرد اصلا باهم یک مقداری مثلا تهافت دارد که باز در جلسه گذشته اجمالا عرض کردم اصل 5 می گوید ولایت امر و امامت امت به عهده ی فقیه جامع الشرایط است اصل 6 می گوید امور جمهوری اسلامی ایران با آراء مردم عمل می شود بعد هم تصریح می کند می گوید مثل انتخابات رئیس جمهور انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات شوراها و موارد دیگر در اصل تصریح می کند بنابراین همین دوتا اصل در قانون اساسی که حالا شما الان دارید شکل حکومت را از نظر قانون اساسی بحث می کنید همین دوتا اصل یک مقداری توضیح لازم دارد اگر امر دست ولی امر است خوب آرا مردم یعنی چی اگر امر دست آرا مردم است و حکومت اسلامی مردم سالار است پس ولی امر عهده دار اداره ی امت هست و امام امت هست یعنی چی این دوتا باهم یک مقدار شکل ظاهریش باهم نمی خواند خوب این یک شبهه است که معمولا در نوشته ها مقالات گفته ها و به خصوص در جاهایی که به نظر ما جای بحثش نیست بحث شده این که می گویم جای بحثش نیست چون بارها اینجا عرض کردم برخی مسائل هست که چون دقیقتر است و حساستر است خوب من خیلی به طور خلاصه عرض می کنم دوتا مطلب را می توانم در این خطبه چون فرصت هم خیلی زیاد نیست به طور خلاصه به عرضتان می رسانم مطلب اول این است که در جلسه ی گذشته گفتیم که پیامبر خدا هم پیامبر بود و هم امام بود و امامتش به اتکای آیات شریفه بود و مسلمانها به امامت پیامبر ایمان آوردند چنانچه به رسالتش ایمان آوردند و آیات امامت غیر از آیات رسالت است
محمد رسول الله
یک آیه است ولی
النبی اولی بالمؤمنین
آیه دیگری است
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول
آیات دیگری است
ماکان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا
آیات دیگری است اینها در ارتباط با امامت پیامبر خداست و او در ارتباط با رسالت پیامبر خداست و پیامبر خدا امام هم بود به جعل الهی و مردم ایمان به امامت پیامبر آوردند و این امامت که جعل از طرف خدا بود ومردم اطاعت کردند از راه ایمان به امام بعد منتقل شده امیرالمؤمنین سلام الله علیه داستان غدیر، حدیث منزله و دهها حدیث که در باب امامت بحث شده بعداش ائمه ی ما یکی پس از دیگری تا امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف اینها اشخاص معینی بودند که این اشخاص معین جعل شدند و نصب شدند و منصوبند از طرف خداوند برای امامت اما در زمان غیبت کبری شخص معینی نصب نشده است گفتند مراجعه کنید وقتی من نیستم تا من نیستم مراجع کنید به فقیهی که این شرایط را دارد خوشبختانه در نظام علمی و فقهی شیعه که باب علم را باز می داند و اجتهاد را مفتوح می داند و همواره حوزه هایش حوزه های واقعا مفید و رشیدی بوده و همیشه مجتهدین متعددی داشتند و فقهای متعددی خوب اینها مصداق این عنوان هستند به کی باید مراجعه کرد قبل از آن که حاکمیت اسلام به دست فقیه مشخصی به طور رسمی قرار بگیرد گفتیم همه اشان حاکمند به اطلاق ادله ولذا در طول غیبت کبری فقهای عظام ما در هر شهرستانی در هر استانی در هر حوزه که زندگی می کردند الان هم همینجور است در هر جا که خارج از قلمرو حکومت اسلامی هست و نفوذی دارند ولایت دارند براساس همین ادله ولذا تصرف می کنند در اموال امام زمان سلام الله علیه در شئون غیب و قصر در جعل قیم و در اوقاف و در چیزهای دیگری که شرعا می توانند دخالت کنند اما بعد از این که یکی معین شد و حکومت به اصطلاح ما مبسوط الید شد فقیهی دیگری فقیه است نه حاکم مجتهد است نه ولی و اجتهاد و ولی باهم فرق می کند یک جلسه هم اینجا مفصلی این مسئله را بررسی کردیم هر ولیی باید مجتهد باشد اما هر مجتهدی ولی نیست شرط ولایت امر و امامت امت مجتهد بودن است و صلاحیت داشتن فتوا اما هر کس صلاحیت داشتن فتوا دارد ولی امر نیست این را مفصل بحث کردیم یک جلسه به اصطلاح اصول موسوعه اینجا تقلی می کنیم و می گذریم بنابراین فقها در زمان بسطیت با زمان قبضیت تفاوت می کند قبل از اعلام حکومت رسمی همه اشان ولایت دارند به اطلاق ادله و تصرف کردند و می کنند و می توانند می کنند اما در زمان بسطیت هر فقیهی ولی نیست هر ولی باید فقیهی باشد این هم مفصل بحث شده است می رسد سراغ تعیین فرد که به هر حال فقها متعدد هستند خوب باید یکیشان انتخاب بشود مثل زمان ما که اسلام حاکم شده مسلمانها مبارزه کردند حکومت طاغوت را ازبین بردند حکومت اسلام را برقرار کردند مبانی اسلام ملاک حکومت است حکومت حکومت اسلامی می خواهد باشد ولیش هم باید ولی اسلامی باشد و بر اساس احکام اسلامی ولی باید فقیه جامع الشرایط باشد فقهای جامع الشرایط هم که متعدد هستند اینجا مسئله ی انتخاب مردم مطرح می شود منتها انتخاب تخصصی است یا انتخاب دو درجه ای می بینید خیلی فرق می کند یک وقتی شما کسی را انتخاب می کنید برای کاری می خواهد در شورای شهر برود نظر بدهد راجع به شهرداری تهران خوب همه ی مردم می گویند فلانی بهتر سرش می شود می تواند او برود شورای شهر و نظر بدهد این مشکلی ندارد اما یک وقتی یک کار تخصصی را می خواهد کسی را انتخاب کنید مثلا در بین پزشکان یک پزشک را می خواهید انتخاب بکنید برای متصدی شدن مثلا جراحی قلب جراحی چشم آیا هر کس مدرک دارد کافی است یا عامه ی مردم می توانند انتخاب کنند یک پزشک متخصص در یک را در یک مسئله ی حساس یا نه می گویید پزشکانی که در این رشته تحصیل کردند از بین خودشان یک متخصص را انتخاب بکنند این می شود انتخاب درجه دو یا دو درجه ای یعنی شما پزشکان را شناسائی می کنید بعدا به پزشکان می گویید یک پزشک برای تصدی این بیمارستان که فقط مال جراحی قلب است به عنوان ریاست و مسئول امور می خواهیم انتخاب بکنیم یا همینطور مهندسان و دیگر تخصصها یک مقدار مثال را بازتر بکنم رئیس مجلس شورای اسلامی، خوب رئیس مجلس شورای اسلامی اداره کردن مجلس شورای اسلامی کار ساده نیست نمایندگان که اینها شاگرد نیستند اینها بچه مدرسه ای که نیستند اینها نماینده ی مردمند حالا در هر حال یکی هم باید رئیس باشد یعنی باید بتواند اداره بکند بتواند بر اساس آیین نامه عمل بکند و اداره کند در مورد اختلاف نظر بتواند تصمیم بگیرد کارهای جانبی را به خوبی بتواند انجام بدهد خوب رئیس مجلس چگونه انتخاب می شود مستقیما مردم انتخاب می کنند که فلان آقا رئیس مجلس شورای اسلامی بشود نه، با دو درجه انتخاب عمل می شود یعنی مردم نمایندگان را انتخاب می کنند نمایندگان رئیس مجلس را انتخاب می کنند نه تنها رئیس مجلس نواب رئیس هم همینجور منشیان هم همینجور هیئت رئیسه هم همینجور با دو درجه انتخاب می شوند یعنی مردم انتخاب کردند ریاست مجلس را یا نیابت ریاست مجلس را اما با یک واسطه این کار به نظرم من در هیئت دولت هم همینجور است به خاطر این که وقتی رئیس جمهور وزرایی را به مجلس پیشنهاد می کند و مجلس رای اعتماد می دهد در حقیقت مردم نمایندگان را انتخاب کردند و نمایندگان هم به کسی را به عنوان وقتی رای اعتماد می دهند یعنی می گویند ایشان می تواند وزیر فلان وزارتخانه باشد پس در حقیقت وزیر این وزارتخانه هم انتخاب شده ی مردم است با درجه ی دو انتخاب کارهای تخصصی مشکلتر است و نیاز به قت بیشتری دارد تاانتخاب کارهای عادی در مسئله ی انتخاب یک فقیه بین فقها عین مسئله همینجور است ولذا قانون اساسی آمده است در اصل 108 خبرگان را معین کرده گفته مردم خبرگان را انتخاب می کنند خبرگان را انتخاب کنند یعنی چه همینجور که می دانید انتخابات خبرگان استانی است دیگر مثلا بر اساس جمعیت در فلان استان که یک میلیون جمعیت دارد مثلا یک نفر دو نفر خبرگان دارد از یک میلیون به بالا دو نفر خبرگان دارد در فلان استان که جمعیتش بیشتر است سه نفر چهار نفر خبرگان دارد یعنی مردم یک مجتهدی را که مجتهدشناس باشد بتواند بشناسد آیا این مجتهد درجه ی عدالتش چقدر است درجه ی تقوایش چقدر است درجه ی تصمیم گیریش چقدر است قدرت مدیریتش چقدر است شناختش نسبت به شئون امت اسلامی چقدر است میحط اجتماعی را چگونه می تواند بفهمد و درک بکند و اداره بکند انتخاب می کنید مردم خبرگان را انتخاب می کنند بعد خبرگان می آیند و ازبین مجتهدین یک نفر انتخاب می کنند پس آن مصداق فقیه جامع الشرایطی که می خواهد ولایت امر را به عهده بگیرد و به عنوان نائب امام زمان عمل بکند انتخاب مردمی دارد دو درجه ای به دلیل تخصص یعنی خبرگان مجتهدشناسند آنها می آیند یکی را انتخاب می کنند اینجا دیگر شما هی به حرفهایی حاشیه ای یا حرفهای گاهی حرفهای گفت ناموزون که چنین نظر بوده است چنان نظر بوده است کی انتخاب کرده خبرگان شما مجتهدین عدول هستند اینها که در مجلس خبرگان جمع می شوند دورهم منتخبین شما هستند که مجتهد شناسند و عادلند اینها آدمهایی نیستند که حزبی کار کنند گروهی کار کنند جناحی کار بکنند نمی دانم دینشان خدای ناکرده به خاطر دنیای این و آن ازدست بدهند اینها می آیند یک فقیهی را انتخاب می کنند بعد هم همین خبرگان همینطوری که می دانید در استدامه و دوام بقای شرایط رهبری مسئول هستند یعنی نه تنها روزی که انتخاب می کنند دوام و ادامه هم به عهده خبرگان است و خود به خود که آیا شرایط انتخاب که از اول بوده است سلامت، قدرت استنباط، قدرت مدیریت، تدبیر، حافظه، تشخیص و دیگر شرایطی که هست آیا وقتی سالها می گذرد باقی است یا باقی نیست این به عهده خبرگان است خبرگان هم جلسه ای دارد هیئتی را دارد مامور کرده این هیئت هست مرتب هم کار می کند مرتب هم جلسه دارد و به دلیل حساسیت وقت و به دلیل تخصصی بودن وقت هم جلساتش مرتب برقرار می شود و مسائلش محرمانه است مثل مذاکرات خود خبرگان که محرمانه است مثل که مجلس شورای اسلامی گاهی یک بحثی را محرمانه جلسه را محرمانه می کند و یک بحثی را محرمانه مطرح می کند و می گوید هر وقت شرایط عوض شد این جلسه بعد مثلا مصبباتش علنی خواهد شد و این حق را قانون اساسی به مجلس داده اینجا هم به همین کیفیت این یک بحث که ولی امر و فقیهی که مسئولیت امامت امت را به عهده می گیرد منافات ندارد با این مطلب که اصل 6 می گوید اداره امور جمهوری اسلامی ایران با آراء مردم است چرا به خاطر این که به وسیله ی مردم با انتخاب دو درجه ای به دلیل تخصص انتخاب می شود ریشه مسئله هم این است که ائمه اشخاصشان معینند و منصوبند ولی در زمان غیبت عنوان منصوب است و عنوان شخص معین ندارد وبرای شخص معین انتخاب لازم دارد و دقت باید کرد در انتخاب، انتخاب چون تخصصی است مثل یک پزشک بین پزشکان و یک مهندس بین مهندسان و یک نماینده بین نمایندگان در مجلس شورای اسلامی مثلا برای ریاست وهگذا یک فقیه بین فقها برای بعهده گرفتن اداره ی امور امت این یک مطلب مطلب دوم که در جلسه گذشه هم اشاره کردم و نیاز به دقت بیشتری دارد خوب حالا مردم خبرگان را انتخاب کردند خبرگان هم کسی را به عنوان ولی امر انتخاب کرد یعنی مردم حق حاکمیت دادند به ولی امر ین نکته اصلی بحث است که فرق مردم سالاری یا دموکراسی در غرب و دیگر کشورها با مردم سالاری در اسلام و شایسته سالاری در اسلام و مردم سالاری دینی در اسلام هرجور تعبیر بکنید همین یک بحث است شک نیست که اگر مردم را حکومت نباشند حکومت کاری نمی تواند انجام بدهد شک نیست که مردم با پیامبر خدا همینطور نیامده بودند حضرت نتوانستد کاری انجام بدهند ولی وقتی انصار و مجاهدین و کسانی که روزهای اول آمدند خدمت حضرت باهم توافق کردند و هجرت شکل گرفت مردم همکاری کردند حکومت شروع شد هرچه که عرض شود بیشتر مردم آمدند حکومت اسلامی بیشتر توانست پیش برود هر کجا مردم رها کردند طرف نتوانست عمل بکند در این مسئله شک نیست حضور مردم دباره ی یک روند و یک قدرت بزرگترین نقش دارد حساسترین نقش را دارد انصار و مهاجرین وقتی باهم توافق کردند و تعهد کردند که ما پشت سر ما هستیم پیامبر توانستند حکومت اسلامی را با آن قدرت جلو ببرند ولی قبلش اختلافات داخلی مخالفین یهود، مخالفین قریش، کفار گرفتاریها بود، بعثت هم بود، ولی حکومت می توانست بکند تاریخ 1000 ساله اسلام هم مسئله را روشن کرده هر کجا که مردم حمایت کردند از امام معصومشان از نائب امامشان از ولی امرشان توانست است عمل بکند هر جا نکرده نتوانست عمل بکند عرض کردم در طول 1000 سال فقهای اسلامی همه ولی امر بودند بعضی جاها مردم حمایت می کنند در یک دایره محدودی آن فقیه در همان دایره محدود عمل می کرد برابر قدرت مثلا کشوری هم می ایستاد در زمان امام راحل ما اینطور شد مردم آمدند حمایت کردند این فقیه بزرگوار این امام راحل را حمایت کردند همه آمدند قدرت خیلی عظیم شد توانست طاغوت را بشکند و خودش حاکم بشود «تکبیر نمازگزاران » خوب دقت کنید من با دو سه جمله دیگر این بحث را تمام بکنم که شاید دیگر فرصت این که مجددا می خواهم مطرح کنم نباشد و اساس بحثم اینجاست مردم وقتی باشند ولی فقیهی که نائب امام زمان است می تواند عمل کند مثل امام راحل مثل مقام معظم رهبری ولی مردم وقتی فاصله بگیرند کنار بروند او نمی تواند عمل کند امام راحل ما در گذشته هم همین امام بود همین فقیه بود یک مدرس بزرگ بود در قم ولی وقتی وارد مبارزه شد و مردم باش همکاری کردند همراهی کردند رسید به این روزی که همه همراهی کردند توانست آن کار بزرگ را انجام بدهد آیا حق حاکمیت را مردم دادند یا امکان بهره گیری از این حق را مردم دادند دنیا می گویند حق حاکمیت را مردم می دهند اسلام می گوید حق حاکمیت را خدا می دهد مردم در اجرا کمک می کنند این ریشه ی بحث است و به همین دلیل اگر مردم حق حاکمیت را بدهند بعضیها می گویند ما مثلا می خواهیم بی حجابی باشد ما می خواهیم مشروب آزاد باشد ما می خواهیم دختر و پسر در خیابان برقصند ما می خواهیم موسیقی همه جورش آزاد باشد ما می خواهیم چنین باشد چنان باشد حکومت اسلامی می گوید شما ولو می خواهید من نمی توانم به شما اجازه بدهم چرا برای این که من براساس اسلام حاکمم من بر اساس موازین خدا حاکمم خدا اجازه نمی دهد هر موسیقی آزاد باشد خدا اجازه نمی دهد بی حجابی باشد خدا اجازه نمی دهد ابتذال باشد خدا اجازه نمی دهد دختر و پسر در خیابان برقصند خدا اجازه نمی دهد خیلی چیزها را بعد هم هرچی زورش رسید جلوش می گیرد وقتی هم زورش نرسید خوب مردم نکردند و سرپیچی شده پیش خدا حتما مردم حتما آن مردم مسئولند مردمی که ولی فقیهشان مطابق این اصل فقهی مسلم مردمی که ولی فقیهشان تنها می گذارند و دنبال فحشا و فساد و انحراف و ابتذار و خروج از سلام بروند در پیشگاه الهی مسئولند و معاقبند چنانچه آن ولی امر همچی فقیهی هست و مسئول حکومت شده است اگر کوتاهی بکند درباره ی بقای اسلام و حمایت از اسلام او هم مسئول است فرق اساسی مردم سالاری در حکومت اسلامی و مردم سالاری در غرب همین است در غرب مردم می آیند یک کسی را حاکم می کنند بعد می گویند ما اصلا آزادی را تا حدی می خواهیم که پسر و پسر باهم ازدواج کنند شما نخواندید در روزنامه ها جراید اخبار برخی کشورها می گویند ما حکومتی به شما دادیم آزادی می خواهیم و آزادی تا این حد می خواهیم که مثلا همجنس سازی بلااشکال باشد باید قانون اصلا بگذارید که بلااشکال باشد و پارلمان را مجبور می کنند به قانونگذاری حق هم دارند برای این حکومت به مردم دادند مردم هم از حکامشان می خواهند در مردم سالاری اسلام اینطور نیست در مردم سالاری اسلام اصل حکومت خدا داده مبانی را هم خدا گذاشته و حاکم هم گفته با این مبانی باید عمل کنید به مردم هم گفته است در این دایره ها حقوق اولیتان بخواهید ولی هم باید حقوق مردم بدهد در چارچوب این مقررات اسلامی نه مجلس حق دارد از چارچوب مقررات اسلامی خارج بشود نه دولت حق دارد از چارچوب مقررات اسلامی خارج بشود نه دستگاه قضائی حق دارد از چارچوب مقررات اسلامی خارج بشود متن قانون اساسی هم هست و متن اسلام هم هست و نه هیچ مسئول دیگری هر مسئولی در هر سمتی که هست در چارچوب موازین اسلامی و مقررات اسلامی حق حاکمیت را خدا به اش داده یا مردم دادند بر اساس اسلام ناچار می بایست عایت بشود که این فرق اصلی قضیه است که اگر اصل پنجم و اصل ششم فکر می کنید باهم اختلاف دارد هیچ اختلاف ندارد اصل 6 می گوید امور جمهوری اسلامی ایران با آراء مردم اداره می شود از راه انتخابات مثال هم می زند انتخابات رئیس جمهور انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات شوراها و چندتا نقطه دارد زیرش هم یکی دوتا جمله هم دارد ولی مردم حق ندارند خلاف اسلام بگویند حق حتی ندارند اگر یادتان باشد امام راحل ما در یکی از بیاناتشان آنموقع فرمودند نمایندگان مجلس حق ندارند قانون غیر اسلامی را وضع بکنند اصلا نمایندگی ندارند برای وضع قانون غیر اسلام چون مسلمانها رای دادند مسلمانها که رای دادند که علی خلاف اسلام قانونی بگذرانند خوب تشخیص این که اسلامی است یا غیر اسلامی است به عهده شورای نگهبان است که آن بحث جدایی دارد در جای خودش باید عرض کنم این اجمال جواب این شبهه ی که بین اصل پنجم و اصل ششم گاهی تشریح می شود و گفته می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه و الصلاة و السلام علی محمد و آله و علی وصیه علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء سیدة نساءالعالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف القائم المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
در این خطبه چندتا امر را خیلی خلاصه به عرضتان می رسانم خیلی هم معطلتان نکنم مسئله اول حادثه ی 7 تیر و انفجار مرکز حزب جمهوری و شهادت اولین رئیس دیوان عالی کشور مرحوم دکتر بهشتی و همراهان که بیشترشان از مسئولیتهای رده ی اول کشور بودند از نمایندگان مجلس و از قضات و از سایر مسئولان، دشمن قاطع بود که با این انفجار در حقیقت حکومت را از پا در می آورد بهرحال موجب می شود نظام اسلامی نتوانست کاری بکند ولی شاید خیلی از شماها و به خصوص نمایندگان محترم یادشان هست که اولین جلسه ی مجلس شورای اسلامی پس از این انفجار حتی با آوردن بعضی از مجروحین این حادثه از بیمارستان و برانکار که در فیلمها علی القاعده وجود دارد مجلس به اکثریت رسید به رسمیت رسید و کار خودش را انجام داد دشمن همیشه این فکر می کرده که با این قبیل اقدامات با زدن اشخاص با حذف فیزیکی با انفجار می تواند نظام اسلامی را از پا دربیاورد نظام اسلامی تکیه گاه اصلیش مردمند اعتقاد مردم است دین مردم است و خداست و با این کارها نمی توانند اساس این نظام را متزلزل کنند خوب در این ایام هم معمولا هم از دستگاه قضائی صحبت می شود و خدمات این دستگاه عظیم کشور وهم از شهدای بزرگ این حادثه تجلیل می شود من هم همین یکی دو جمله که مقام اینها چه نمایندگانشان و چه قضاتشان و چه سایر مسئولان عالی است خداوند متعالی بکند و همه ی شهدایی که در این راه جان پاکشان دادند و به فرزندان و بازماندگان تبریک و تسلیت می گوییم و به دشمنان هم می گوییم این راه تجربه شده است که هیچ نتیجه ای علیه اسلام و انقلاب از این راهها نمی توانید بگیرد چنانچه تکرار کردید حوادث دیگر هم پیش آوردید با انفجارهای دیگر با شهادتهای دیگر با زدن شخصیتها با به شهادت رساندن ائمه جمعه شهدای محراب ما شهدای دیگر دیدید که روز به روز انقلاب و اسلام پایدارتر شد.
مسئله ی دوم انتخابات 18 خرداد هست که خوب من به عنوان یک عضو شورای نگهبان می خواهم عرض کنم که هم از مسئولان اجرایی و هم از مسئولان نظارت وهم از عامه ی مردم که شرکت کردند در این انتخابات تقدیر بشود تشکر بشود انتخابات نسبتا آرام بدون درگیری بدون برخورد البته تخلفهای هم مسئولان دولتی مسئولان اداری و سطوح مختلف از بالای بالا گرفته تا پایین پایین کم و پیش وجود داشته و وجود دارد که خود به خود مرجع رسیدگی اینها بسیارش دستگاه قضائی کشور است که خود به خود همینطور که در اعلامیه شورای نگهبان ارجاع داده شده به مقامات قضایی علی القاعده رسیدگی می کنند ولی در نتیجه مسئله چندان تاثیری نداشته و خود به خود این انتخابات نسبتا آرام برگزار شد البته بعد از این انتخابات تحلیلهای خیلی فراوانی در داخل کشور در خارج از کشور دوستان دشمنان ، له، علیه ، تحلیلهای متعددی کردند روی مثلا واجدین شرایط که مثلا 42 میلیون واجد شرایط داشتیم روی کسانی که شرکت کردند 29 میلیون شرکت کردند مقایسه کردن این مرحله با مرحله ی قبل که چقدر شرکت کردند روی رای اولیها چنین و چنان بوده است روی شرکت نکرده ها چنین و چنان بوده است آنهایی دیگر کسانی که در جریان امور هستند این تحلیلها را دیدند هم تحلیلهای مخالفین موافقین در داخل در خارج و به خصوص من این مطلب را به خاطر این دو جمله دارم می گویم به خصوص گزارشگرهای رادیوهای بیگانه کسانی که رادیوهای بیگانه یا گوش می کنند یا خلاصه گزارشان می خوانند ملاحظه می کنید که این گزارشگاههای رادیوهای بیگانه من هرچی دقت می کنم می بینم فقط با عینک خودشان و در بعضی جاها واقعا 180 درجه خلاف واقع تحلیل می کنند نظر می دهند چنین است چنان است مردم از اسلام برگشتند مردم از دین برگشتند مردم چنینند مردم چنانند چطور شده است فلان شده یک چیزهایی که دنبال همان تقسیم کردن جامعه و دوقشر کردن جامعه و دین را زدودند و چنین و چنان و حتی یک چیزهایی شدید می گوید نه من مسلمانم، مسلمانم جوان هم هستم دلم می خواهم این کار بکنم خیلی خوب ولی حاضر نیست بگوید من مسلمان نیستم حاضر نیست بگوید من یهودیم در این کشور زندگی می کنم حاضر نیست بگوید من مسیحیم در این کشور زندگی می کنم یعنی در درجه ی اول آنهایی که رای دادند مسلمانند درست است که ایرانیند ولی مسلمانند اقلیتهای دیگری که در کشور زندگی می کنند خوب رقمشان معلوم است نسبتشان معلوم است پیش از 95 درصد کشور شاید می شود گفت قریب به اتفاق جمعیت کشور مخصوصا با ازدیاد جمعیت فعلی مسلمانند اقلیتها عده اشان خیلی کمتر است اینها هم در سایه اسلام زندگی می کنند در سایه حکومت اسلام زندگی می کنند مقررات حاکمیت اسلام را قبول دارند پس کسانی که رای دادند در درجه اول مسلمانند معنی این که مسلمانند چیه یعنی اسلام می خواهند یعنی قرآن را می خواهند یعنی پیغمبر خدا را می خواهند یعنی ارزشهای اسلامی را می خواهند صرف این که فرض کنید چهار نفر جوان یا بی تجربه به دلیل جوانیش به دلیل بی تجربه ایش به دلیل شرایطی که فراهم شده می تواند یک چیزی بکند یک کاری بکند نمی شود گفت مردم از دین برگشتند! این همین مردمند که در نماز جمعه ها حاضر می شوند این همین مردمند که در مراسم دینی حاضر می شوند این همان مردمند که در اجتماعات دینی حاضر می شوند هرجا اسلام را دیدند به خطر افتاده حاضر شدند و حاضر می شوند مسلمان بودن این رای دهندگان نمی شود انکار کرد حالا من اقلیتها کار ندارم عرض کردم اقلیتها که رای می دهند رایشان محترم است ایرانی هستند رای دادند بر اساس حاکمیت اسلام تحت حمایت حکومت اسلام هستند پس این تحلیلهایی که مخالفین و موافقین دوست دشمن کردند اینها خیلیهایش باید گفت با عینک شخص خودشان می بینند آقای عزیز اگر شما یک چیزی را مثلا خودت فکر می کنید نگو همه مردم فکر می کنند ممکن است شما به من هم می گویید اگر خودت فکر می کنید که مردم مسلمانند نه مردم مسلمان نیستند شما جرعت می کنید این حرف به من می زنید من که پشت این تریبون با داد آزاد می گویم مردم این کشور مسلمانند اسلام را می خواهند ارزشهای اسلامی را می خواهند شما می توانید بگویید این عینک تو کج است عینک تو را عوض کن می بینید که مردم اسلام را نمی خواهند اینطور است یا مردم اسلام را می خواهند مردم ارزشهای اسلامی را می خواهند مردم از کارهایی که ضد ارزشهای اسلامی را انجام می گیرد ناراحت می شوند حکومت را احترام می کنند مسئولان را احترام می کنند دولت را احترام می کنند والا اگر به اشان گفته می شود کارهای ضد الهی ضد اسلامی ضد ارزشهای دینی که انجام می گیرد شما عکس العمل نشان بدهید دیگر کسی نمی تواند کنترل کند کشور را بنابراین اولین مسئله به نظر من این هست و از اینجا می خواهم نتیجه بگیرم که در درجه اول شخص رئیس جمهور محترم باید بدانند که این کشور اسلامی است و مردم به ارزشهای اسلامی علاقه مندند باید یقین داشته باشند اگر کارهایی برخلاف ارزشهای اسلامی بشود و به حساب ایشان گذاشته شود وایشان نتوانند از حساب خودشان جدا کنند مراجع ناراحتند علما و روحانیون ناراحتند متدینین ناراحتند مسلمانها ناراحتند اکثریت مردم کشور هم مسلمانها هستند این یک محاسبه ی روشن است به صرف این که حاضر شدند رای دادند بعدش هم جشن گرفتند در جشنها من نمی گویم جشن گرفتند حقشان بوده جشن گرفتن خیلی خوب ولی همه ی آنهایی که جشن گرفتن و یا خوشحالی کردند همه مثلا ارزش دینی را زیرپا گذاشتند ما دقیقا اطلاعات لازم را در این زمینه ها گرفتیم آنجاها که توهین کردند آن جاهایی که خلاف عمل کردند جمعیتشان حداکثر از 100 نفر نمی گذاشتند تماشاچیش هم شده است 500 نفر بعد هم ممکن است آن آقا هم می گوید 100 هزار نفر در فلان شهر اسلام را نمی خواهند تازه وقتی جشن گرفتند نمی شود گفت اسلام را نمی خواهند مسلمانها عروسی دخترشان عروسی پسرشان هست در عروسی دختر و پسرشان خلاف شرع می کنند مسلمانها در عروسی دختر و پسرشان خلاف شرع می کنند می شود گفت که این مسلمان که در عروسی دختر و پسرش خلاف شرع کرده این مسلمان نیست! حالا اگر یک جمعیتی در جشن پیروزی انتخابات آمده است یک کار خلاف شرع کرده می شود مسلمان نیست! این تحلیل قطعا تحلیل غلطی است این هم یک مسئله که به طور اجمال خواستم عرض کنم.
مسئله بعد مسئله ی شورای نگهبان است که باز من از همین تحلیلهای گزارشگرها غالبا خیلی باز می کنند و آن رادیو هم فکر می کنند که این گزارشگر استخدامیش هرچی می گوید این همان است که واقعیت است در داخل و خارج کشور است راجع به شورای نگهبان می گویم من اینجا یک بار هم پشت این تریبون عرض کردم امروز هم تکرار می کنم خدا گواه می گیرم روز قیامت هم همین جمله را در پیشگاه عدل الهی خواهم گفت در شورای نگهبان جز قانون جز حق و عدل چیزی دیگری وجود ندارد به هیچ وجه کسی دنبال جناح دنبال گروه دنبال حزب دنبال مصلحت اندیشی دنبال این چیزها نیستند کار مصلحت اندیشی مال مجلس شورای اسلامی است کار مصلحت اندیشی مال مجمع تشخیص مصلحت است قانونی می آید در شورای نگهبان، شورای نگهبان می گوید این خلاف شرع است می گوید خلاف قانون اساسی است مجلس می گوید خیلی خوب خلاف شرع است باشد من می خواهم این خلاف شرع بشود خوب مرجع شورای نگهبان نیست می دهند مجمع تشخیص مصلحت، مجمع تشخیص دعوت می کند شورای نگهبان هم می آید مجلس هم می آید بقیه اعضا هم حاضر می شوند بحث می کنند همین فقیهی که در شورای نگهبان گفته است خلاف شرع است و قابل اجرا و عمل نیست در مجمع تشخیص وقتی بحث می کنند و می گویند مصلح ایجاب می کند که این قانون باشد رای می گیرند همین فقیه رای می دهد می گوید مصلحت است موقتا این خلاف شرع در کشور انجام بگیرد یا خلاف قانون اساسی موقتا در کشور انجام بگیرد اما در شورای نگهبان این حق را ندارند در مجمع تشخیص این حق را دارد شورای نگهبان کار خودش را می کند مثل مجلس شورای اسلامی کار خودش را می کنند چرا ما حاضر نیستیم بگوییم هر کسی کار خودش درست انجام بدهد شما نماینده مجلس هستید قانون هم به ات حق داده طبق قانون بحث کنید مخالف موافق صحبت می کنند رای می گیرند یک رایی را اکثریت می آورند خوب حالا آن نماینده ای که در اقلیت بوده است و مخالف بوده ست حق دارد بگوید این مصوبه به درد نمی خورد چون من مخالف بودم و یا من در مخالفت صحبت کردم! شما مخالف بودید و در مخالفت صحبت کردید ولی رای نیاورد حرفت اکثر نمایندگان برخلاف شما رای دادند رای شما برای خودت محترم است ولی برای اجرا و عمل رای اکثریت محترم است دیگر شما نباید علیه آن نماینده که در اقلیت قرار گرفته است حرف بزنید قانون می گوید رای اکثریت در مجلس محترم است شورای نگهبان هم همینطور است این حرفها چیه که ما مناظره کنیم با شورای نگهبان و ثابت می کنیم که شورای نگهبان اشتباه کرده است درست است اینه! مثل این است که یک دانشگاهی می گوید ما مناظره می کنیم با مجلس و ثابت می کنیم که نماینده در مجلس بیخودی این حرف را زده است یعنی چیه این حرف را تضعیف نهادهای انقلاب و ارگانهای انقلاب که هر کدام کار خودش را در دایره ی مقررات عمل می کند این کار درستی نیست این نتیجه ی صحیح و عقلائی ندارد یکیشان می گوید مناظره می کنم یکیشان می گوید مثلا تعبیری که شورای نگهبان مطابق نظر خودش هرچی دلش می خواهد عمل می کند آن دیگری هم دنبال همان حرف تحلیلگر خارجی می گوید که شورای نگهبان مطابق میل خودش هر قانونی می خواهد وتو می کند مگر شورای نگهبان می تواند وتو بکند مگر شورای نگهبان می تواند از پیش خودش کاری بکند مگر یک نفرند 12 نفرند بحث می کنند مثل شما که در مجلس بحث می کنند بحث هم بحث آزاد و خیلی خوبی است استدلال هم هست منطق هم هست شما منطقتان نمایندگان در مجلس محترم اما نمی توانید منطقت را بگویید من قبول ندارم شورای نگهبان چنین گفته است اگر هم می خواهید بحث کنید در کمسیون که نظر شورای نگهبان می آید در کمسیون بعد نماینده شورای نگهبان می آید کمسیون مجلس شما هم می آید کمسیون مجلس بحث کنید آنجا بحث می کنید معلوم می شود مجلس اشتباه کرده یا شورای نگهبان، هیچکدام اشتباه نکردند هر دو درست می گویند منتهی شما براساس مصلحت می گویید شوری هم بر اساس قانون خودش می گوید شوری براساس قانون می گوید این خلاف شرع است یا خلاف قانون اساسی است شما هم موظفید تصحیح کنید قانون نماینده هستید مصلحت کشور را هم می دانید لازم هم بدانید این کار انجام بگیرد ولی خلاف قانون است وقتی خلاف قانون است مجبورید طبق قانون اصلاح کنید همینجور که الان اطلاع دارید اصلاح می شود من یک آمار کوتاهی گرفتم حالا واقعا وقت نیست پیش از 100 قانون در همین اواخر به شورای نگهبان رسیده و عمل کرده شاید نظر داده رفته مجلس اصلاح شده بسیار اکثر قریب به اتفاقش نظر مثبت و تایید بوده پنج تا ده تا نظر مخالف بود در این پنج تا ده تا هم دو سه تاش رفته کمسیون اصلاح شده برگشته و قبول شده مجلس قبول کرده یکی دوتاش رفته مجمع تشخیص مصلحت این نظام است این نظام را حفظ کنید احترام همدیگر را داشته باشیم رعایت احترام همدیگر را بکنیم این هم یک نکته که به نظرم می رسید لازم بود به عرضتان برسانم.
مسئله شهادت سردار بزرگ مرحوم دکتر چمران خوب قبلا اینجا هم از صحبتهای عارف بزرگوار واین مجاهد بزرگوار و این دانشمند بزرگوار واقعا باتعبیرات اینجوری نمی شود شخصیتی مثل مرحوم دکتر چمران را که چطور مرد بزرگی بوده واقعا عارف بوده مجاهد بوده دانشمند بوده می دانید نماینده مجلس بوده و در آن روز رفته جبهه و جهاد کسانی هم ایشان از نزدیک دیدند درک کردند با خودشان صحبت کرند درجاتشان می دانند کلماتشان که دیدید به خصوص نسبت به مسائل لبنان و فلسطین.
نسبت به فرمان امام هم درباره ی تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی هم توضیحات لازم توسط رئیس محترم داده شد دیگر من اینجا تکرار نمی کنم امیدواریم که این سازمان می تواند به خوبی کارهای خودش را انجام بدهد.
نسبت به مردم مظلوم فلسطین و سکوت دنیا و کارهایی که دارند انجام می دهند و به خیال خودشان می توانند و می خواهند که انتفاظه را بکلی متوقف بکنند حالا چه کسانی دنبال این قضیه هستند وضعیتشان چگونه هست شناخته شده هستند بعضیهایشان و در حقیقت حق مسلمانها را دارند پایمال می کنند ما به طور اجمال می توانیم بگوییم تا وقتی که فلسطینیها به خانه های خودشان برنگشتند مطمئنا این مسئله قابل حل نیست باید فلسطینیهای آواره به خانه ی خودشان برگردند فلسطین مال فلسطینیهاست.
خدایا اسلام و اسلامیان را نصرت بخش.
خدایا دشمنان اسلام را مخذول و منفور بدار. خدایا کسانی که علیه اسلام و انقلاب در این کشور نقشه می ریزند نقشه هایشان به خودشان برگردان.
خدایا کسانی که کمک می کنند به این انقلاب به این نظام به این اسلام به این قرآن همه را مؤید و موفق و منصورشان بدار.
مسئولان عالیمقام این کشور را در حمایت از دین خودت موفق و مؤید و منصورشان بدار.
مقام معظم رهبری را موفق و منصور بدار.
امام زمان ما را در ظهورش تعجیل بفرما.
او را از ما راضی بگردان.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر