اگر از علاقمندان به حوزه تکنولوژی هستید حتما تایید می کنید که در عرصه رویارویی سیستم عامل های موبایلی، فعلا تنها دو رقیب جدی وجود دارند: اندروید و iOS. البته بعضا گزینه سومی هم هست که برخی تلفن های همراه از آن بهره بگیرند، اما در اغلب موارد، آن گزینه ها آنچنان که باید همانند دو رقیب اصلی شان ارزش تامل و بررسی را ندارند.
در نظر داشته باشید که اوضاع همیشه هم اینطور نبوده است. از آن زمان که تلفن های همراه وارد زندگی مان شدند، پلتفرم های موبایلی نیز آمده اند و رفته اند و علیرغم شکست و از میدان به در شدن برخی، هر روز چالشگران تازه ای قدم به عرصه وجود می گذاشتند.
در ادامه این مطلب بر آن شده ایم تا فهرستی کوتاه را از قابل توجه ترین پلتفرم های موبایلی شکست خورده تا به امروز از نظر بگذرانیم تا علیرغم ناکامی شان برای بقا، تقدیری هرچند کوچک را از آنها به عمل آوریم.
WebOS
پالم را به خاطر می آورید؟ این برند که پیشتر توسط اچ پی خریداری و کمی بعد، مجددا از پیکره این شرکت جدا شد، در دوران خود یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان PDA به شمار می رفت.
سیستم عامل WebOS هم که همزمان با اسمارت فون Palm Pre عرضه گردید، به نقطه عطفی در تاریخ موبایل بدل شد و با ارائه نوعی راهکار فراگیر مالتی تسکینگ که پالم تحت عنوان «کارت های فعالیت» از آن یاد می کرد، یک رابط کاربری مالتی تاچ را در اختیار کاربران قرار داد.
در WebOS اپلیکیشن ها مستقیما با استفاده از تکنولوژی های تحت وب طراحی شده بودند (همانطور که از روی نامش می توان حدس زد) و اگرچه خود سیستم عامل نتوانست سهم قابل توجهی از بازار را بدست آورد، اما علاقمندان به فناوری عموما آن را می پسندیدند و همین حالا هم میراث آن در قالب بسیاری امکانات سیستم عامل های گوناگون به چشم می خورد.
تاریخچه
سال 2007 میلادی بود و آیفون تازه از راه رسیده بود؛ دستگاهی که نتوانست خیلی ها را متقاعد نماید اما در نهایت ثابت کرد که یک موبایل انقلابی است. ورود آیفون به بازار زنگ خطر را برای مدیران پالم به صدا درآورد و راهکار این شرکت در واکنش به عرضه اش، استخدام جان رابینستین یکی از بازنشستگان اپل بود که تا حدودی در پروژه تولید آیپاد اولیه نقش ایفا کرده بود.
رابینستین در پالم مسئولیت توسعه موبایل های آتی این شرکت را بر عهده گرفت و دو سال بعد، موبایل Pre به همراه WebOS در CES 2009 معرفی گردید و در آنجا عنوان اولین اسمارت فون غیر اپلی بهره مند از نمایشگر مالتی تاچ را به خود اختصاص داد.
در آوریل سال 2010 میلادی و بدنبال فروش نه چندان موفق Pre، Pre Plus و Pixi شرکت اچ پی اعلام کرد که پالم را خریداری می کند. در ادامه پالم دو موبایل دیگر را تولید کرد تا اینکه نام آن به کلی از محصولات تولیدی اش حذف گردید و در عوض جای خود را به لوگوی اچ پی داد.
یک یا دو موبایل نیز با این استراتژی تولید و روانه بازار شدند تا اینکه واحد موبایل این شرکت به کلی منحل شد و توقف فعالیت آن، همزمان پایانی بود برای WebOS به عنوان یک سیستم عامل موبایلی.
امکانات
یکی از جالب ترین ویژگی های WebOS استفاده گسترده آن از ژست های حرکتی بود تا جایی که در دستگاه های بهره مند از آن، محدوده ویژه ای برای کار از طریق ژست های حرکتی درست در زیر نمایشگر تعبیه شده بود.
همانطور که گفته شد، مالتی تسکینگ مبتنی بر کارت که هم اکنون از جمله کارکردهای رایج در رایانش موبایلی محسوب می شود نخستین بار در WebOS معرفی شد. سرچ فراگیر هم که نتایج را همزمان از چندین اپلیکیشن ارائه می کرد از همان روز نخست برای این سیستم عامل درنظر گرفته شده بود.
اما یکی از قابلیت هایی که مانورهای تبلیغاتی زیادی روی آن داده شد Synergy نام داشت که در اصل پاسخ WebOS به آدرس بوک یا دفترچه تماس بود و دیتای مدنظر کاربر را به صورت همزمان از منابع متعدد شامل شبکه های اجتماعی و ایمیل ایمپورت و سپس درون کلاود ذخیره سازی می کرد.
از دیگر امکانات جالب این سیستم عامل شبیه ساز PalmOS موسوم به کلاسیک بود که سازگاری اش را با اپلیکیشن های قدیمی تر فراهم میکرد.
مشکل کجا بود؟
علیرغم نقاط قوتی که به آنها اشاره شد، اوضاع آنطور که تصور می شد برای WebOS و شرکت مادر آن بر وفق مراد نبود. اول از همه اینکه موبایل Pre درست بعد از آن معرفی شد که شرکت سازنده اش بدترین عملکرد مالی اش را به نمایش گذاشته بود و ارزش هر سهم آن به کمتر از 1.42 دلار بابت هر سهم رسید.
البته اضافه کنیم که بعد از معرفی Pre رقم یاد شده کمی بالاتر رفت اما دست آخر آنقدری نبود که اوضاع را برایش دگرگون کند و در نتیجه اچ پی برای خریدش وارد عمل شد.
فروش موبایل های پالم بر خلاف پیش بینی های صورت گرفته بالا نبود
اما اچ پی هم از خرید پالم ضرر کرد و فروش موبایل های آن طبق پیش بینی ها نبود که البته علت این مساله هم کاملا روشن است: اپلیکیشن ها یا بهتر بگوییم نبود اپلیکیشن ها. حتما تایید می کنید که صرفا ارائه یک موبایل خوش ساخت و متفاوت نمی تواند دلیلی بر موفقیت آن باشد و نرم افزارهای طراحی شده برای آن عاملی کلیدی در بهروزی اش به حساب می آیند.
در هر حال کیت توسعه نرم افزاری Mojo که برای ساخت اپلیکیشن های موبایل مورد نیاز بود یک ماه بعد از Pre منتشر شد که این خبر اصلا برای تلفن های همراه آن دوران و خصوصا محصولی که تنها ده یا دوازده اپلیکیشن برایش طراحی شده خوب نبود.
استراتژی های ناموفق بازاریابی که از سوی اسپرینت اتخاذ شده بود و همچنین عدم تمایل پالم برای حضور در بازارهای خارجی در نهایت شکست این برند را به دنبال داشت. در ماه های بعد، اندروید به محبوبیتی باور نکردنی دست پیدا کرد و این اطمینان را به مدیران پالم داد که عرضه هر موبایل دیگری با WebOS محکوم به شکست خواهد بود.
میراث
اندک زمانی بعد از اعلام توقف فعالیت WebOS، شرکت اچ پی توافقی را برای احیای آن سیستم عامل با ال جی به امضا رساند و حالا پلتفرمی که روی برخی از تلویزیون های هوشمند این شرکت می بینید و البته نرم افزار مورد استفاده در LG Watch Urbane بقایای همان WebOS است.
علاوه بر این، پلتفرم مذکور جانشینی هم به نام LuneOS دارد که توسط جامعه توسعه دهندگان به صورت مستمر بهبود داده می شود هرچند که به صورت گسترده مورد استفاده قرار نمی گیرد. البته بسیاری خصوصیات و امکانات این سیستم عامل هنوز هم به حیات خود ادامه می دهند که از آن جمله می توان به مالتی تسکینگ مبتنی بر کارت اشاره کرد، هرچند که برخی از قابلیت های پیشرفته آن نظیر گروهبندی کارت ها دیگر وجود ندارند.
MeeGo
میگو در اصل حاصل همکاری نوکیا و اینتل است که روی یک یا دو تلفن هوشمند هم مورد استفاده قرار گرفت. اینترفیس این سیستم عامل نیز روی ژست های حرکتی و سادگی تمرکز داشت و در اصل قرار بود، ابزاری باشد برای درخشش دوباره نوکیا در عصر تازه اسمارت فون ها. نوکیا N9 نیز تنها اسمارت فون تجاری بهره مند از این سیستم عامل بود که تقریبا در بدو ورودش به بازار از گردونه رقابت حذف شد زیرا توافق مایکروسافت و شرکت سازنده اش که چندماه قبل از عرضه اش علنی شد تاثیر مثبتی روی آن نگذاشت.
تاریخچه
برای بازگو کردن تاریخچه این سیستم عامل بهتر است اندکی به عقب بازگردیم. در ابتدا اینتل نوعی سیستم عامل متن باز به نام Moblin را ارائه کرد (کوتاه شده عبارت Mobile linuxs) که در اصل برای نمایش قابلیت های پردازنده های سری اتم آن طراحی گردید و در چند نوت بوک هم به خدمت گرفته شد.
همزمان نوکیا نیز توزیع مختص به خود را از لینوکس ارائه کرد که Maemo نام داشت و در ابتدا نیز روی PDAهای تولیدی آن به خدمت گرفته شد.
چندی بعد و در جریان MWC 2010 دو شرکت مذکور اعلام کردند که این دو را با هم ادغام نموده و آنها را در قالب یک سیستم عامل واحد به نام MeeGo عرضه می نمایند. قرار بود که از MeeGo علاوه بر اسمارت فون ها در تلویزیون ها، تبلت ها و نوت بوک ها نیز استفاده گردد اما از آن زمان تا حالا تنها دو اسمارت فون بهره مند از آن به نام های N950 و N9 به بازار عرضه شدند که به لحاظ تکنیکی نسخه ای از Maemo را در خود داشتند اما تجربه کاربری MeeGo را به کاربر عرضه می کردند.
نکته دیگر آنکه هر دوی این دستگاه به صورت محدود وارد بازار شدند؛ برای مثال N950 موبایلی ویژه توسعه دهندگان بود که تنها حدود 5 هزار عدد از آن تولید شد در حالی که N9 نیز به خاطر برنامه های کاری نوکیا با مایکروسافت هیچگاه وارد خاک آمریکا نشد و دست آخر اینتل نیز پروژه مربوط به آن را نیمه تمام رها کرد.
امکانات
همانطور که گفته شد قرار نبود میگو صرفا در تلفن های همراه مورد استفاده قرار بگیرد و به همین خاطر تجربیات کاربری گوناگونی را ارائه می کرد که هرکدام برای دستگاهی طراحی شده بودند.
تجربه کاربری MeeGo که Harmattan خوانده می شد دربرگیرنده یک رابط کاربری اصلی با سه لایه بود و در وهله نخست نیز از طریق ژست های حرکتی کنترل میگردید. میگو به شکل خوبی هم با شبکه های اجتماعی یکپارچه سازی شده بود و یکی از سه لایه آن به محتوای اینترنتی گردآوری شده از اپلیکیشن های گوناگون اختصاص یافته بود.
با سوایپ در لبه صفحه نمایشگر می شد اعمالی شامل کوچک کردن یا بستن اپلیکیشن ها، سوییچ کردن میان صفحات و بسیاری موارد دیگر را انجام داد. طراحی بصری تجربه کاربری میگو نیز با Symbian Anna همخوانی داشت که بعدها در محصولات دیگر نوکیا مورد استفاده قرار گرفت.
مشکل کجا بود؟
اول از همه اینکه نسخه کامل این سیستم عامل تنها برای یک تبلت آلمانی به نام WeTab ارائه شد که آن نیز رابط کاربری سفارشی سازی شده مختص به خود را داشت. علت هم این است که نوکیا گرچه یکی از خالقان میگو به شمار می رفت اما موبایل های N9 و N950 را همراه با Maemo 6 عرضه کرد که در واقع کار روی آنها را پیش از توافق خود با اینتل آغاز کرده بود.
موبایل N9 چهارماه بعد از توافق مایکروسافت و نوکیا وارد بازار شد و Stephen Elop مدیرعامل شرکت فنلاندی آن را اولین و آخرین دستگاه بهره مند از میگو توصیف نمود که وارد بازار می گردد. وی که پیشتر از مدیران مایکروسافت بود، اصلی ترین عامل در زوال این سیستم عامل محسوب می شد و در یادداشتی داخلی از میگو تحت عنوان «پلتفرم در حال سوختن» یاد کرد.
میراث
Mer که در اصل نسخه متن بازی از Maemo بود، با انتشار میگو تمرکز خود را روی آن قرار داد و بعد از آنکه اینتل و نوکیا پروژه مشترکشان را کنار گذاشتند به جایگزینی برای آن بدل شد. در ادامه Mer به عنوان پایه و مبنای اصلی دو سیستم عامل دیگر مورد استفاده قرار گرفت که مشهورترینشان Sailfish بود و در چند تلفن همراه و تبلت ارزان قیمت به خدمت گرفته شد.
سیستم عامل دیگر تایزن بود که در راستای تلاش های صورت گرفته برای بقای میگو ارائه شد اما در واقعیت، برای توسعه آن بیشتر از پلتفرم اختصاصی سامسونگ به نام بادا الهام گرفته. با این حال، تایزن نیز درست مانند بادا عمدتا در اسمارت فون های اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد هرچند که اخیرا تلویزیون ها و پوشیدنی های شرکت مذکور نیز از آن بهره می گیرند.
ویندوز فون
ویندوز فون از آن دست سیستم عامل هایی بود که از ابتدا راه را اشتباه رفت. مجموعه ای از تصمیمات نادرست و مدیریت نامناسب عوامل پشت صحنه توسعه این پلتفرم در نهایت باعث شدند که یکی از اغواکننده ترین سیستم عامل های یک دهه اخیر به کلافی سردرگم با آینده ای مبهم بدل شود.
البته هنوز هم که هنوز است این پلتفرم به حیاتش ادامه می دهد اما تقریبا هیچکس از آن استفاده نمی کند.
تاریخچه
جالب ترین مشخصه ویندوز فون را به حق میتوان طراحی بصری زیبای آن دانست که در زمان عرضه اش نمونه آن یافت نمی شد. زبان طراحی ویندوز فون که بعدها به مترو شهرت یافت شاید اندکی از خود این پلتفرم قدیمی تر باشد و نخستین بار در مدیاپلیرهای پرتابل سری Zune مایکروسافت مشاهده گردید.
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود اینکه در ویندوز فون از هسته ویندوز CE استفاده گردید که در ادامه البته مشکلاتی را برای دستگاه های بهره مند به وجود آورد و برای مثال نسخه بعدی آن به نام ویندوز فون 8 با دستگاه های قبلی سازگاری نداشت.
گفتنی است در ابتدا، موبایل های قابل توجهی برای ویندوز فون وجود نداشت تا اینکه همکاری نوکیا و مایکروسافت آغاز شد و به تولید چندین اسمارت فون پیشرفته منجر گردید. در نهایت علیرغم تلاش های گسترده ای که برای بازاریابی این سیستم عامل صورت گرفت (به خصوص در آنسوی آب ها) مشتریان به خرید دستگاه های بهره مند راضی نمی شدند تا اینکه مایکروسافت تصمیم گرفت کسب و کار دستگاه های تجاری نوکیا را خریداری نماید که آن تصمیم نیز عاقبت نتیجه مطلوبی را برایش به دنبال نداشت.
امروز ویندوز فون دیگر وجود ندارد و جای خود را به ویندوز 10 موبایل داده است که در واقع نسخه ثانویه از این سیستم عامل به شمار می رود و پشتیبانی اندکی به لحاظ تنوع اپلیکیشن از آن به عمل می آید.
ویژگی ها
گرچه ویندوز فون هیچگاه یک سیستم عامل کامل نبود اما ظاهری منحصربفرد داشت. در واقع مایکروسافت در عصر رابط های کاربری مملو از اطلاعات و پر زرق و برق تصمیم گرفته بود که با ارائه پلتفرمی ساده، خود را از دیگران متمایز نماید.
از سویی در نخستین روزهای عرضه این OS، شرکت مورد بحث از ایده ای تحت عنوان «هاب» برای آن سخن به میان آورد که هدفش گردآوری محتواهای مشابه به هم در یک موقعیت واحد با دسترسی آسان بود. مشخصه دیگر کاشی های زنده یا همان لایو تایل ها بودند که ترکیبی از کارکردهای ویجت ها و میانبر اپلیکیشن ها را با خود به ارمغان می آوردند.
کیبورد داخلی طراحی شده برای ویندوز فون هم یکی از برترین ها بود و سریع ترین تجربه تایپ روی نمایشگرهای تاچ را برای کاربران خود فراهم می نمود. در نسخه های بعدی این سیستم عامل همچنین کورتانا از راه رسید که همان دستیار دیجیتالی مایکروسافت است اما در کل قابلیت های اندکی به مرور زمان به این پلتفرم اضافه گردید و اساسا به همین خاطر بود که ویندوز فون یارای رقابت با دیگر بزرگان این عرصه را نداشت.
مشکل کجا بود؟
کافیست این سوال را از هرکسی که با این سیستم عامل کار کرده بپرسید تا در جواب بگوید: نبود اپلیکیشن. البته این امر کاملا صحت دارد اما نمی توان آن را علت اصلی شکست پلتفرم مذکور دانست.
در واقعیت این تصمیمات عجیب وغریب مایکروسافت در خصوص پلتفرم مذکور بود که کار را به جای باریک کشاند. اول اینکه نخستین نسخه این پلتفرم به نام ویندوز فون 7 براساس یک هسته قدیمی (ویندوز CE) طراحی گردید (هسته سیستم عامل در واقع مهم ترین بخش از کدهای آن است که کلیه عملیات های قابل انجام توسط آن را کنترل می کند).
در ادامه مایکروسافت که به شدت به خاطر موفقیت های اندروید و iOS احساس خطر می کرد فرایند توسعه ویندوز فون را سرعت بخشید و در این حین بسیاری از قابلیت های کلیدی از جمله سازگاری عقبگرد با ویندوز موبایل را نادیده گرفت.
از دیگر کارکردهای غایب در این پلتفرم می توان به امکان کپی و پیست، مرکز اعلان ها، مالتی تسکینگ، VoIP، رینگ تون های سفارشی و مواردی از این دست اشاره نمود. کلیه این موارد در ادامه به پلتفرم مذکور اضافه شدند اما آمدنشان مصادف گردید با حذف قابلیت ها و امکانات دیگری چون: هاب ها (زمانی اصلی ترین مشخصه بارز ویندوز فون). البته اینها تنها بخشی از ایرادات وارده به ویندوز فون هستند و این فهرست فراتر از موارد ذکر شده است.
میراث
اصلی ترین خصوصیت بارز ویندوز فون را می توان طراحی بصری آن دانست که ترکیبی از رنگ های تند، اشکال و تایپوگرافی ساده را یکجا داشت و این زبان طراحی در ادامه به ویندوز 8 دسکتاپی و در نهایت ویندوز 10 نیز انتقال داده شد.
نکته دیگر پلتفرم های رقیب ویندوز فون هستند که اغلب شان از آن زمان تا کنون اینترفیس های ساده تر و تخت تری پیدا کرده اند، هرچند نمی توان تشخیص داد که آیا این تغییرات در پاسخ به زبان طراحی مترو بوده یا خیر.
کورتانا هم که در ویندوز فون 8.1 ارائه گردید، حالا روی اغلب پلتفرم های عمده و مهم مایکروسافت وجود دارد و شرکت توسعه دهنده اش حتی در نظر دارد آن را در اختیار توسعه دهندگان شخص ثالث نیز قرار دهد. در مورد خود سیستم عامل هم باید بگوییم که طبق شایعات قبلی، قرار است دستگاه های تازه ای همراه با آن وارد بازار شوند اما با در نظر داشتن شکست های قبلی تصور نمی شود که چنین اتفاقی عملیاتی شود.
BlackBerry 10
بلک بری که زمانی محبوب ترین برند در میان تولیدکنندگان موبایل های سازمانی محسوب می شد، به تدریج آنقدر از جایگاه خود تنزل یافت که به کلی از بازار سخت افزارهای مصرفی حذف شد و به اعطای مجوز استفاده از نامش اکتفا نمود.
تا پیش از این اتفاق اما بلک بری استراتژی های مختلفی را برای نجات خود مورد استفاده قرار داد که به سخره گرفتن اندروید به خاطر امنیت پایینش یکی از آنهاست. به باور بسیاری، شکست بلک بری 10 نه به خاطر کمبودهای خود آن که ناشی از عدم هوشیاری شرکت مادر بود که از مدت ها قبل بخش کثیری از مشتریانش را از دست داده بود.
مدت ها قبل از آنکه نامی از بلک بری 10 به میان بیاید، سیستم عامل بلک بری وجود داشت که تاریخ تولدش باز می گردد به زمان عرضه اولین موبایل این شرکت به نام 850. در طول این سالیان نیز، سیستم عامل مذکور مرتبا توسعه یافت و بهبود پیدا کرد اما همچنان اصلی ترین اولویت توسعه دهندگانش تسهیل ارسال ایمیل به صورت وایرلس بود.
تا سال 2012 میلادی، وقتی آخرین نسخه از این سیستم عامل یعنی ورژن 7.1 ارائه شد، کاملا برهمگان محرز گردید که تا چه اندازه مهجور و قدیمی است. بنابراین، اوایل سال 2013 میلادی، این شرکت بلک بری 10 را همراه با دو موبایل جدید معرفی کرد تا این دیدگاه را تغییر دهد اما باز هم نتوانست مشتریانش را قانع کند و در نتیجه تنها ده موبایل با بهره گیری از آن روانه بازار شدند.
در نهایت حتی امکان اجرای اپ های اندرویدی و افزوده شدن پشتیبانی اپ استور آمازون به این سیستم عامل نیز نتوانست جایگاه بلک بری 10 را بهبود بدهد تا اینکه در سال 2015 به کارش پایان داد.
ویژگی ها
با یک بررسی ساده روی این پلتفرم به شباهت های میان آن و WebOS پی خواهید برد، چراکه هر دویشان بیشترین بهره را از ژست های حرکتی می برند و هر دو راهکار تازه ای را برای مالتی تسکینگ ارائه نمودند.
البته بلک بری 10 که در این سال های پایانی عرضه شد به مراتب از نسخه اولیه اش پیشرفته تر بود و امکانات جالبی نظیر هاب برایش در نظر گرفته شده بودند که کلیه پیام ها، تماس ها و اعلان ها در قالب فهرستی واحد نمایش می داد.
اما چون این سیستم عامل برای استفاده در تنظیمات سازمانی طراحی شده بود، بلک بری قابلیتی به نام بالانس را هم به آن اضافه کرده بود که دیتا و اپلیکیشن های کاری و شخصی را از هم جدا می کرد.
مشکل کجا بود؟
بلک بری 10 قطعا دیرتر از زمانی که باید منتشر شد و در کنار این موضوع، باید به نبود اپلیکیشن های مناسب هم اشاره کرد که کاربران معمولی را از روی آوردن به آن منع می کرد. انحصار این سیستم عامل برای موبایل های تولیدی بلک بری هم مشکل دیگری است که پایانش را سرعت بخشید.
میراث
این پلتفرم تا الان به صورت نیمه مستمر به روز رسانی شده است اما بیشتر تنها پچ های امنیتی را دریافت کرده تا امکانات و قابلیت های تازه. شرکت بلک بری همچنین رسما توسعه بلک بری 10 را متوقف نمود و سه موبایل مختلف (که مورد چهارمش هم در راه است) را با بهره گیری از اندروید به بازار عرضه نمود.
این شرکت بعد از شکست های پی در پی خود، حق امتیاز استفاده از نامش را به کمپانی TCL واگذار کرد که احتمالا همین روند سابق را ادامه خواهد داد و تمایلی به استفاده از بلک بری 10 ندارد.
Firefox OS
این پلتفرم تحت وب در اصل برای موبایل ها و تبلت های اقتصادی عرضه شده به کشورهای در حال توسعه توسعه یافت و اساسا شاید به همین خاطر باشد که کمتر نامش را شنیده اید.
تاریخچه
این پلتفرم که در سال 2011 میلادی تحت عنوان Boot to Gecko معرفی شد (Gecko نام موتور وب فایرفاکس بود) به عنوان راهی برای از میان بردن اختلاف اپ های تحت وب و نمونه های لوکال شان در اختیار کاربران قرار داده شد.
در ادامه نام Boot to Gecko به Firefox OS تغییر یافت و بسیاری از شرکت های تولید کننده برای عرضه موبایل های سازگار با آن اعلام آمادگی کردند که از آن جمله می توان به ZTE، آلکاتل، هوآوی و ال جی اشاره کرد. در آن زمان پیش بینی می شد که سهم بازار جهانی این سیستم عامل به رقم یک درصد برسد اما این اتفاق نیافتاد و موزیلا در فوریه 2017 از تمرکز خود روی دستگاه ها وتلویزیون های هوشمند خبر داد و هشت ماه بعد نیز این پروژه را منحل اعلام کرد.
ویژگی ها
عمده تفاوت فایرفاکس یا سیستم عامل های مرسوم این بود که تمامی اپ های آن صرفا با استفاده از تکنولوژی های تحت وب نظیر HTML، CSS و Javascript اجرا می شدند که ضمن از میان بردن دشواری های مهاجرت به یک پلتفرم تازه، کارکردهای تازه ای را نیز پیش روی تمامی توسعه دهندگان قرار می داد.
جدای از این مساله، فایرفاکس از نظر طراحی و کارکرد دنباله رو استانداردهای پذیرفته شده صنعت بود هرچند که اختلافاتی هم با آنها داشت؛ برای نمونه بخش کاملی از صفحه هوم آن به جستجوی اپلیکیشن ها اختصاص یافته بود.
مشکل کجا بود؟
موزیلا بازار کشورهای در حال توسعه را هدف خود قرار داده بود و نمی دانست که مردم در هر نقطه ای از دنیا از قابلیت های بیشتر استقبال می کنند. لذا همانطور که تایید میکنید، رقبای فایرفاکس از جمله اندروید، اکوسیستم وسیع تری برای اپلیکیشن های خود داشتند و امکاناتی را هم به صورت اختیاری ارائه می کردند که موزیلا از آن بی بهره بود.
مساله دیگر باگ های بیشمار این سیستم عامل بود و این نکته که موبایل های بهره مند از آن به شدت ابتدایی و فاقد امکانات بودند (حتی در مقایسه با دیگر تلفن های همراه اقتصادی).
میراث
پروژه سیستم عامل فایرفاکس رسما به کارش خاتمه داده، با این همه دو تلاش مجزا برای احیای آن صورت گرفته: نخست پاناسونیک که از آن در اسمارت تی وی های خود استفاده می کند و دیگری شرکتی به نام Acadine Technologies (توسط توسعه دهندگان سابق موزیلا تاسیس شد) که سیستم عامل H5OS را بر پایه آن توسعه داد.
این تیم در نظر داشتند که با تولیدکنندگان اسمارت فون وارد همکاری شوند و محصولات مختلف را با بهره گیری از H5OS عرضه نمایند، اما کمی بعد به خاطر عدم جذب سرمایه گذار، شمار زیادی از کارکنان آن تعدیل شدند و کار روی پروژه نیز متوقف شد.