چون «صحیفه نور» را بگشاییم در نخستین برگهای آن پیامی آسمانی و آیه ای قرآنی تلالؤ دارد، که چشم بینندگان را به خود می کشد: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی وفرادی » (1) .
بی گمان بسیاری از خوانندگان این آیه را ضمن سخنرانیهای امام خمینی قدس سره مکرر از زبان مبارکش شنیده اند، و از تکیه و تاکیدی که بر «قیام لله » داشتند آگاهند. اما آنچه بنده می خواهم بیان کنم توجه دادن به اندیشه و عقیده آن بزرگمرد است که مفهوم آیه و فرمان آن را از دوران جوانی در نظر گرفته و در دل پرورانده و خود را آماده قیام برای خدا و اصلاح امت اسلامی می کرده، و از صمیم قلب نیوشنده پیام الهی و عمل کننده به فرمان قرآن بوده است، و در این اقدام پیرو اباعبدالله الحسین علیه السلام می باشد.
شاید بعضی ندانند که آیه شریفه عنوان نوشتاری است که به دستخط امام راحل در دفتر یادبود کتابخانه وزیری یزد در یازده جمادی الاولی 1363 قمری با امضای «سید روح الله خمینی » تحریر شده، و حقیر چند سال قبل آن را زیارت کرد.
در این نامه تاریخی به جای آنچه رسم است در چنین مواردی نوشته شود، مثلا اهمیت کتاب و کتابخانه یا قدردانی از خدمات مؤسس آن: «حجت الاسلام وزیری یزدی » آن عالم مجاهد دلسوز به بیان موضوعی بس اساسی و مهم که کیان مسلمین بدان وابسته است پرداخته، یعنی قیام برای خدا و نجات مسلمانان از حکومت طاغوتیان و سلطه غربیان.
این دستخط که اینک حدود53 سال قمری از آن می گذرد، قدیمترین سند و استوارترین مدرک براساس عقیده و نظریه امام خمینی قدس سره است و روشنگر وظیفه ای شرعی که برای روحانیان قائل بوده، و خود - پیش از همه - بدان وظیفه عمل کرده است، و ما پس از نیم قرن می توانیم صدق گفتار و عظمت کردارش را شاهد باشیم یعنی: قیام برای خدا و استقرار حکومت جمهوری اسلامی.
اینک باید رشته سخن را به بیان توانای آن مصلح کبیر بدهیم و سرآغاز نامه را نقل کنیم: «قال الله تعالی قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی وفرادی. خدای تعالی در این کلام شریف از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظه هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده، و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است ». (2) سپس نمونه هایی از قیام برای خدا که توسط انبیای بزرگی چون حضرت ابراهیم و موسی و خاتم النبیین - صلوات الله علیهم - انجام گرفته نام می برند، که موجب پیروزیشان بر طاغوتیان و بت پرستان شده، و قومشان را از کفر و فساد و زبونی نجات داده. بعد متذکر می شوند: «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده، و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده...» (3) ایشان به همین ترتیب سایر گرفتاریهای امت مسلمان و مفاسدی را که در حکومت پهلوی مردم بدان مبتلا بودند برمی شمرند، و همه را نتیجه قیام برای منافع شخصی و خودخواهی و سکوت در برابر مظالم می دانند، و این چنین، بزرگان را به آیه مذکور توجه داده به قیام لله دعوت می کنند:
«هان! ای روحانیین اسلامی، ای علمای ربانی، ای دانشمندان دیندار، ای گویندگان آیین دوست، ای دینداران خداخواه، ای خداخواهان حق پرست... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید، و ترک نفعهای شخصی کرده تا به همه سعادتهای دو جهان نایل شوید... امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند، و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟...» (4) سوز دل و سخنان آتشین آن عالم مجاهد همچنان ادامه دارد، و اندک روحانیان برجا مانده پس از عزل رضاخان را مخاطب قرار داده از فکر جمعی نداشتن و تفرقه، یا سکوت در برابر حکام جائر و هتک نوامیس مسلمین تحذیر می فرمایند، و ماههای نخستین به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی را - شهریور 1320 به بعد - بهترین فرصت برای قیام اصلاحی می شمرند.
آنچه در این هشدار مهم است دلسوزی برای اسلام و عزت مسلمانان، و اندیشه مجد دین و عظمت مسلمین است که از آن قلم تراویده، و در ضمن کرامت نفس و دلیری و سلحشوری نویسنده را هم نشان می دهد، که جز حق و حقیقت را در نظر ندارد، و بیباکانه جامعه روحانیت را انذار می کند و به قیام اصلاحی و اقدام خدایی فرامی خواند. ولی به خواندن و دعوت کردن بسنده نمی کند، بلکه خود پیشرو در اقدام است، همچون جدش سیدالشهدا علیه السلام.
آن فقیه مجاهد اوضاع سیاسی و دینی زمان خود را همانند عصر امام حسین علیه السلام می دید که از اسلام جز نامی و از قرآن جز نشانی برجا نمانده. شاه بظاهر ادعای مسلمانی می کرد ولی برنامه های آموزشی و تربیتی و تفریحی حکومت ریشه اعتقادات اسلامی را در دلها می خشکاند و فساد را رواج می داد. پس این سخن جدش را به کار بست سخنی که در یکی از منازل بین حجاز و عراق بیان فرمود:
ایها الناس! ان رسول الله - صلی الله علیه وآله - قال: من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله، ناکثا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول الله صلی الله علیه وآله، یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان، فلم یغیر علیه بفعل ولاقول، کان حقا علی الله ان یدخله مدخله. الا وان هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمن، واظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفی ء، واحلوا حرام الله و حرموا حلاله، و انا احق من غیر. (5)
آن عالم با فراست نیک دریافته بود که شاه و یاورانش از راه نصح و ارشاد قابل هدایت نیستند، و ستمی که بر دین و دنیای مردم روا می دارند جز با قیام مصلحانه و انقلاب توفنده برطرف نخواهد شد. سخنرانیها، نامه ها، و تلگرافهایی که آن مجاهد کبیر در سال 41 کرده اند و در فصل اول صحیفه نور با عنوان گویای «اتمام حجت » نقل شده، همه آنها مطلبی را که ذکر شد می رساند، و الهام گیری و تبعیت آن بزرگ را از سیره جدش حسین بن علی علیه السلام نشان می دهد، و اینک نمونه ای چند:
در پیامی که به وعاظ و گویندگان دینی دادند آمده: «آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنی امیه نیست. دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضال و مضله) (6) همراهی می کند. دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است... خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید...». (7)
و در پیامی به ملت ایران در بهمن 1341، آوای سیدالشهدا صلوات الله علیه را آشکارا می شنویم: «مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند... آقایان; طلاب و مبلغین را مانع می شوند که برای تبلیغ اسلام در نواحی ایران بروند و تبلیغ احکام کنند. با ما معامله بردگان قرون وسطی می کنند، به خدای متعال من این زندگی را نمی خواهم. انی لا اری الموت الا سعادة، ولاالحیوه مع الظالمین الا برما. کاش مامورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم...» (8) .
نه تنها قیام بنیانگذار جمهوری اسلامی با نهضت عاشورای حسینی، در خلوص نیت و انگیزه خدایی و اوضاع دینی جامعه اسلامی در هر دو زمان تشابه دارد، بلکه از سخنانی که ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درباره عاشورا و شهادت سیدالشهدا - علیه السلام - فرموده اند، توجه خاصشان را به حضرت اباعبدالله علیه السلام و دیگر حادثه آفرینان صحنه کربلا می بینیم. از شواهدی که ذیلا نقل می شود این حقیقت نمایان می گردد: «سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت به پاخاست، و از ناچیز بودن عده و عده به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد; و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد، و فریاد هیهات منا الذلة اش را به گوش حق طلبان رساند». (9)
به هدف حضرت سیدالشهداء - علیه السلام - که اقامه عدل و اماته باطل و منکر بود تصریح می کنند:
«سیدالشهدا - سلام الله علیه - از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود. فرمودند که: می بینید که معروف عمل بهش نمی شود و منکر بهش عمل می شود. (10) انگیزه این است که معروف را اقامه و منکر را از بین ببرد. انحرافات همه از منکرات است... و ما که تابع حضرت سیدالشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت. قیامش، انگیزه اش نهی از منکر بود، که هر منکری باید از بین برود. من جمله قضیه حکومت جور، حکومت جور باید از بین برود». (11)
«حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه، به همه آموخت که در مقابل ظلم; در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول می دانست که در این راه که می رود راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند... علاوه براین در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلت عدد نترسید...». (12)
شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را چنین تفسیر می کنند: «عمل امام حسین سلام الله علیه دستور است برای همه: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید. همان برنامه را. امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد». (13) گاه فواید پیروی از نهضت امام حسین علیه السلام را یادآور می شوند:
«نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند... و حوزه های علمیه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهی و از اسلام و مذهب مقدس درآورد». (14)
اصولا نگرش امام امت به شهادت اباعبدالله الحسین - علیه السلام - و موضوعات وابسته به این واقعه مهم تاریخی - دینی، فراتر از نظر دیگران بود. ایشان به ابعاد سیاسی، انقلابی، اجتماعی، ظلم ستیزی آن نیز نظر داشتند، و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را که باید از قهرمانان کربلا آموخت یادآور می شدند، و اینک نمونه ای چند:
«محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست، که با قیام خود در مقابل طاغوت تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد، و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست، و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ما تا آخر وهله ». (15)
«حق پیروز است، حق پیروز است، منتها ما رمز پیروزی را باید پیدا بکنیم که رمز پیروزی ما چه بوده است، و رمز بقای شیعه در این طول زمان، از زمان امیرالمؤمنین سلام الله علیه تا حالا، در زمانهایی که شیعه جمعیتش کم بوده است... یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است قضیه سیدالشهداست... باید این رمز را حفظ بکنیم. این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است، و با دستور ائمه علیهم السلام این مجالس بوده است...». (16)
«حالا یک دسته ای آمده اند می گویند که نه، دیگر روضه نخوانید. نمی فهمند اینها که روضه یعنی چه. اینها ماهیت این عزاداری را نمی دانند چیست. نمی دانند که این نهضت (17) امام حسین علیه السلام آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده، این تابع، این یک شعاعی است از آن نهضت. نمی دانند که گریه کردن بر عزای امام حسین زنده نگهداشتن نهضت، و زنده نگهداشتن همین معنا [است] که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد. مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و «نه » گفت. هر روز باید در هر جا این «نه » محفوظ بماند. و این مجالسی که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه » را محفوظ بدارد. بچه ها و جوانهای ما خیال نکنند که مساله مساله ملت گریه است، این را دیگران القاء کردند به شماها که بگویید «ملت گریه ». آنها از همین گریه ها می ترسند، برای اینکه گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است، دسته هایی که بیرون می آیند مقابل ظلم هستند، قیام کرده اند». (18)
«و اگر چنانچه واقعا بفهمند و بفهمانند که مساله چه هست، و این عزاداری برای چه هست، و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه » نمی گویند، ما را «ملت حماسه » می خوانند.... اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی اش چیست نمی گویند که برای چه این کار را بکنیم ». (19)
«بدانند آنچه دستور ائمه علیهم السلام برای بزرگداشت این حماسه تاریخ اسلام است، و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است تمام فریاد قهرمانانه ملتهاست بر سردمداران ستم پیشه درطول تاریخ الی الابد. و می دانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنی امیه - لعنت الله علیهم - با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم شکن است ». (20)
چنانکه ملاحظه می شود امام امت و منجی ملت واقعه ای را که در سال 61 هجری روی داده به زمان حاضر آورده، به گونه ای نو، سازنده و آموزنده تعبیر و تفسیر می فرمایند، و حق همین است و نظر صحیح این چنین، و گرنه - خدای ناکرده - باید معتقد شویم آن قیام الهی و حماسه تاریخی در پرده قرون ماضی دفن شده، و چون هزاران حادثه گذشته پایان یافته و ختم شده. آری چنین استنباطی از چنان عالم ربانی می سزد، که پروردگار متعال فضایلی مانند تفقه در دین و ژرف اندیشی و واقع بینی و خلوص نیت به وی عطا کرده، و برای احیای اسلام راستین و نجات مستضعفین او را برانگیخته.
برماست که دنبال رو راهش و پذیرای رهنمودهایش باشیم، تا انقلابمان و خودمان را از دشمنان درونی و بیرونی حفظ کنیم. اما از این دو دشمن، مقابله با دشمن بیرونی - آمریکا و اسرائیل - آسانتر است، که مرئی است و حیله هایش آشکار. آنچه دشوارتر است مخالفت و مبارزه با خصم درون است، که نفس اماره و هواهای سرکش باشد، و در این دوران نعره «هل من مزید» می زند، زیرا به تعبیر واقع بینانه رهبر فرزانه انقلاب آیت الله العظمی خامنه ای - مد ظله - «انقلاب اکنون در مرحله ای است که می توان آن را دوران جهاد اکبر نامید که دورانی است بسیار سخت، بسیار خطرناک، و همه انقلابها این دوران را قاعدتا تجربه می کنند، و شاید بشود گفت که اکثر انقلابها در این دوران دچار لغزش و انحطاط می شوند، و شاید تعجب کنید اگر عرض کنم که انقلاب عظیم تاریخی نخستین اسلام در چنین دورانی بود که بیشترین نیروی خود را ازد ست داد. بلی دوران جهاد اکبر یعنی دورانی که شور و هیجان اولیه انقلاب تا حدود زیادی فرو نشسته، ضمنا موفقیتهایی هم به دست آمده و چهره راحت زندگی خود را به بسیاری نشان داده، و چرب و شیرین زندگی در دهانهایی مزه کرده است. این آن دوران خطرناک است...» (21) . برای گذر از این عقبه سخت سهمگین چاره ای جز ابتهال و تفرع به پیشگاه باری تعالی با توسل و شفاعت ائمه هدی نیست، چنان که رهبر معظم انقلاب هم در خاتمه پیامشان می فرمایند:
«حضور انقلابی، فعالیت انقلابی، پارسائی انقلابی، طهارت و معصومیت انقلابی، آگاهی و هوشیاری انقلابی، وحدت و یکپارچگی حقیقی، بی اعتنایی به انگیزه های گروهی و خطی و امثال آن، و در نهایت توکل و تفرع و توسل شما به خدای قادر متعال خواهد توانست خطر این دوران را کم کند و سدی عظیم در مقابل تهاجم دشمنان نیز پدید بیاورد». (22)
پی نوشتها و مآخذ
1 - سبا /46.
2- صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی (مد ظله العالی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، شرکت افست، بهمن 61، جلد اول، ص 5.
3- همان.
4- همان، ص 6.
5- محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، 4/304. نیز رجوع شود به قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، ص 34.
6- مقصود فرقه بهایی است.
7- صحیفه نور، ص 52، پیام مورخ 28/2/42.
8- همان، ص 25.
9- قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی قدس سره، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، صفحه قبل از فهرست.
10- الا ترون ان الحق لایعمعل به و ان الباطل لایتناهی عنه... (تحف العقول، ص 249) جمله بالا قسمتی از خطبه آن حضرت در یکی از منازل راه، آنگاه که طلیعه دشمن را ملاحظه کرد و در خطر محاصره قرار گرفت. طبری در تاریخ الرسل و الملوک خطبه را نقل کرده.
11- قیام عاشورا، صص 38-39.
12- همان، ص 55.
13- همان، ص 58.
14- همان، صص 59-60. در این باره صفحات 60 و 61 نیز ملاحظه شود.
15- همان، صص 95-96.
16- همان، صص 74-75.
17- مقصود انقلاب اسلامی است و به تصریح جمله بعد شعاعی از نهضت پر فروغ حسینی علیه السلام.
18- قیام عاشورا، صص 78-79.
19- همان، صص 70-71. در همین باب صفحه 67 ملاحظه شود.
20- همان، ص 65.
21- پیام مقام معظم رهبری حضرت آیت الله عظمی خامنه ای به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان کشور، مورخ 6/2/74. که توسط حجت الاسلام صدر خوانده شد.
22- همان پیام.