ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به ویژگیهای ساختاری و سبکی تاج التراجم

دانشجوی دکترای ادبیات فارسی مشهد

دانشجوی دکترای ادبیات فارسی مشهد

شیوه تفسیر

با توجّه به شیوه های متفاوت تفسیری که مؤلفان کتابهای مبانی و روشهای تفسیر قرآن(1)، چهارده مقاله و گفتار(2) و مکاتب تفسیری(3) آورده اند، می توان گفت تفسیر تاج التراجم در میان شیوه تفسیر نقلی و اجتهادی قرار می گیرد که علاوه بر نقل روایات مختلف در هنگام تفسیر و اجتهاد شخصی، گاهی برای تفسر آیه ای از قرآن، به خود قرآن نیز استناد کرده است.

از لحاظ دوره بندی ترجمه و تفسیر قرآن، تاج التراجم در آغاز دوره دوم قرار می گیرد:

«دومین دوره ترجمه که بیشتر با دیدگاههای تفسیری توأم بوده است از میانه سده پنجم آغاز می گردد و نخستین مفسر و مترجمی که بر شیوه ترجمه تحت اللفظی قرآن انتقاد کرده عمادالدین اسفراینی است که همین امر موجب شد تغییری شگرف در ترجمه قرآن به زبان فارسی رخ بنماید. روشی که توسط او احیانا معاصران همرأی او عرضه شده بود که مبتنی بر ترجمه الفاظ قرآن به برابرهای مفهوم و روشن فارسی و مطابق و موافق با اقوال مفسران بود تا سده یازدهم در میان مترجمان و مفسران ایران و ایرانشهری رایج بود»(4).

ویژگیهای تفسیر تاج التراجم

«تاج التراجم در میان نگارشهای تفسیری دومین تفسیر مورخ در زبان فارسی است و به اعتباری دیگر نخستین تألیف در حوزه تفسیر قرآن به زبان فارسی است که روزگار نگارنده و نگارش آن که به احتمال قریب به یقین بین سالهای 430 تا 460 هجری بوده و تاریخ نگارشهای فارسی محقق است؛ زیرا ترجمه تفسیر طبری برگردانی است تلخیص شده از اصل عربی تفسیر ابن جریر و دیگر ترجمه های محض و ترجمه های تفسیری تاکنون روزگار نگارش آنها مشخص نیست»(5).

«شاهفور کوشیده است با نمودن علت نزول آیات هر سوره و سبب انزال آنها پیوند و رابطه معنایی جمیع و یا اغلب آیه های هر سوره را آشکار سازد و این نکته ای است دقیق که در همه تفاسیر کهن و جدید فارسی دیده نمی شود. به همین جهت است که ترجمه و تفسیر هر سوره از سور قرآن در تفسیر تاج التراجم دارای یک وجهه معنایی واحد است که هر آیه داین آیه پسین و مدیون آیه پیشین می نماید»(6).

شاهفور هنگام ترجمه و تفسیر سوره ابتدا مکی یا مدنی بودن سوره را مشخص و تعداد آیه ها و تعداد کلمات و حروف سوره را معین می کند، آن گاه احادیثی را که در فضیلت خواندن آن سوره ذکر شده می آورد. در ادامه آیه را به فارسی روان ترجمه کرده، بر اساس روایات مختلف، شأن نزول هر آیه را بیان می کند و بر اساس روایاتی از ابن عباس و مقاتل و جابر و اسفراینی آن را تفسیر می کند. گاه که برای بعضی آیات روایاتی نیافته تنها به ترجمه آنها اکتفا کرده است و گاه خود نیز به تفسیر آن می پردازد؛ مثلاً در تفسیر آیه 43 سوره یونس می گوید:

«معنی این سخن آن است که همچنان که آفریدن سمع و بصر به تو نیست توفیق نیز به تو نیست که من مُهر بر نهاده ام بر دلهای ایشان»(7)،

مؤلفان دانشنامه قرآن علاوه بر ذکر ویژگیهای برجسته این تفسیر، آن را نمایشگاهی از فعالیتهای متکلمانه اشعری مآبانه شاهفور می دانند که از تأثیر مجعولات و اسرائیلیات نیز برکنار نمانده است(8).

«عصر شاهفور عصر جدال فرقه ها و برخورد مذهبهای مختلف اسلامی بوده است که اسفراینی نیز از متکلمان روزگار بوده از جدال کلامی مذکور دور نمانده است و در بسیاری موارد به نقد و بررسی و گاه رد و طرد آرای معتزله و فرق دیگر اهتمام کرده است. علاوه بر این، نکته های فقهی تاج التراجم نیز جالب توجّه است؛ خصوصا مواضعی که به فقه تطبیقی می پردازد. به علاوه از لحاظ نوع روایت داستانها نیز قابل توجّه است؛ زیرا شاهفور نه تنها قصه ها را کوتاه برگزار کرده، بلکه در نقل آنها به پاره ای از جزئیات قهرمانان و حتی در مواردی به خُلق و خوی و نحوه بیان و حرکات آنان توجّه داشته است، به این جهت است که خواننده به هنگام خواندن قصه های قرآن از طریق تفسیر حاضر نه تنها احساس ملالت نمی کند، بلکه نکته های اخلاقی، عقیدتی و اجتماعی که در قصص مذکور نهفته است پیدا و آشکار می یابد»(9).

مؤلف تاج التراجم در ترجمه آیات سعی کرده است ساختار اصلی آیه را حفظ کند و دقیقا واژه ها و حروف را مقابل معادلهای عربی آنها می نهد و گاه توضیحی از خود نیز بدان می افزاید؛ مثلاً در ترجمه این آیه: «یَاقَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوآ اِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا» آورده است:

«یا قوم آمرزش خواهید از خدای خویش، آن گاه توبه کنید و به او گردید از پرستیدن بتان، تا فرو فرستد باران بر شما متتابع»(10).

در اینجا «به او گردید از پرستیدن بتان» را مفسّر افزوده است. گاه کاملاً تحت تأثیر نثر ترجمه قرار می گیرد و جملات را شبیه جمله آیه ای که ترجمه کرده است به کار می برد؛ مانند «فریشتگان او را گویند: لادریت و لا کنت؛ مدانیا و مباشیا»(11).

«خَالِدینَ فیهَا مَادَامَتِ السَّموَاتُ وَ الاَْرْضُ»؛ جاودان اندران تا ماند آسمانها و زمین»(12).

سبک نثر

نثری که مؤلف تاج التراجم برای ترجمه استفاده می کند بسیار ساده، روان، کوتاه و مقطّع است و ویژگیهایی را که برای نثر دوره اول زبان فارسی یعنی دوره قبل از سال چهارصد و پنجاه هجری ذکر شده دارد و حتی گاه خصایصی در نثر او به چشم می خورد که در کتب سبک شناسی به آنها اشاره نشده است. در اینجا برای مقایسه و مشخص کردن ویژگیهای سبکی تاج التراجم برخی خصایص مهم سبکی این دوره را که در سبک شناسی بهار و دکتر حسین خطیبی ذکر شده یاد کرده، از تاج التراجم مثال می آوریم و سپس به ویژگیهای خاص آن که در کتب سبک شناسی ذکری از آنها به میان نیامده اشاره می کنیم:

1 ایجاز و اختصار: به عنوان مثال در این جمله تاج التراجم اگر یک کلمه حذف شود، ساختار و معنای جمله به هم می ریزد:

«چون این نقیبان هر یکی با سبط خویش رسیدند عهد بشکستند و هر یکی سبط خویش را از آن خبر دادند و ایشان را از قتال ایشان نهی کردند»(13).

2 اسهاب و متوجه نبودن به سجع و موازنه: جز در دیباچه تفسیر این امر به چشم نمی خورد.

3 تکرار: به عنوان مثال در تاج التراجم به کثرت استعمال «راه»، «تو» و «آن» برمی خوریم:

«و بدان مقدار که توفیق یافتیم اجتهاد کردیم اندر راست کردن الفاظی به پارسی که ترجمه آن را بشاید لغت عرب را موافق اقوال مفسران و موافق اصول دیانت را»(14).

4 کاربرد اندک لغت تازی که از پنج تا ده درصد تجاوز نمی کند و آن هم اصطلاحات خاصی است که در زبان فارسی وجود ندارد. اگر چه این مطلب شامل تاج التراجم می شود، ولی او در بعضی موارد از این حد تجاوز کرده و از کلماتی استفاده کرده است که در فارسی نیز معادل دارند؛ همانند: خفق نعال: صدای کفش «مرده همی شنود خفق نعال مردمان که از سر گور او باز گردند»(15). و گاه در به کارگیری واژه های عربی افراط می کند: «قد ایشان به مقدار یک بدست بودی و بر دستهای ایشان مخالب و اظفار بودی و در دهنهای ایشان انیاب و اضراس، همچون دندان سباع»(16).

5 به کار داشتن لغات فارسی کهنه، همانند افژولیدن: به معنای «برانگیختن در برابر یَحُض عربی»(17): «تا ایشان را افژول همی کنند بر معصیت افژولیدنی»(18).

«فرخاک»: «موی بی خم و چم و فرو هشته و بی حرکت باشد»(19).

«ایشان آن را بگردانیدند و بنبشتند: مردی دراز، ازرق چشم و فرخاک موی»(20).

6 آوردن «آن این» مانند حرف تعریف در غیر مورد اشاره یا اسم موصول: «و آن آن بود که یکی از مسلمانان چون دوستی از آن خویش را دیدی از جهودان گفتی چه گویی اندر صفت محمّد (صل)».

برخی ویژگیهای خاص سبکی

1 آوردن حرف اضافه «ها» به جای «به»: «نه از بهر مالی که ها یکدیگر آوردن»(21). «اما ها تو نمایم»(22).

2 به کار بردن «ای» هم در معنای «آیا» و هم به عنوان صوت برای آگاهانیدن: «گفت موسی ایشان را ای همی گویید حق را چون به شما آمد این جادوی است. آن گاه گفت: ای سحر بود این و فلاح نکنند جاودان»(23) و نیز به جای «چه» شرطی: «ای پس از آن که بیوفتید نزول عذاب ایمان آرید به خدای، ای اکنون ایمان آرید»(24).

3 آوردن «م» نفی به صورت جدا بر سر فعل: «ایمان مه آرند تا ببینند عذاب دردنمای، یعنی غرق»(25).

4 به کار بردن «بایست» برای حالت مضارع و جمع بستن اسم جمع: «بایست تا شفاعت کنی بدان مقدار که تعلیم کرده ای خلقان را»(26).

5 تذبذب در کاربرد حروف اضافه فارسی و عربی که گاهی از حروف فارسی استفاده می کند و گاه مترادف عربی آن را می آورد، شاید تعمدی ندارد و تحت تأثیر ترجمه قرار گرفته که صورت عربی را ذکر می کند، مانند: «ستوده است اندر افعال خویش؛ امّا فضل کند و امّا عذاب»(27).

6 به کار بردن مصدر مطلق عربی: «تا ایشان را افژول همی کنند بر معصیت افژولیدنی»(28).

7 گاه در کاربرد بعضی واژگان سبک خاصی را رعایت نکرده و در موقعیتهای مختلف صورتهای گوناگون واژگان را آورده است؛ مانند «استوار» و «ستور» که هر دو صورت آن آمده است.

8 جدا آوردن عطف و معطوف از یکدیگر: «تا بیرون آری خلق را از تاریکیهای کفر به نور ایمان به مشیت خدای ایشان و توفیق»(29) که در اینجا در اصل، توفیق معطوف به مشیت است، ولی جدای از آن و پس از مضاف الیه آمده است.

منابع و مآخذ

1 اسفراینی، ابوالمظفر شاهفور بن طاهر بن محمّد، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، تصحیح نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1375ش.

2 بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، نشر سمت، 1381ش.

3 بهار، محمّد تقی، سبک شناسی نثر فارسی، چاپ دانشگاه تهران، 1345ش.

4 حجتی، سیّد محمّد باقر، چهارده مقاله و گفتار، تهران، چاپ بنیاد قرآن، 1361ش.

5 خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن، تهران، نشر دوستان ناهید، 1377ش.

6 خطیبی، حسین، فنّ نثر در ادب پارسی، تهران، نشر زوار، 1366ش.

7 خلف تبریزی، محمّد حسین، برهان قاطع، به اهتمام محمّد معین، تهران، نشر زوار، 1332ش.

8 عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، چاپ دوم: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، زمستان 1368ش.

9 یاحقی، محمّد جعفر، فرهنگنامه قرآنی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1372ش.


1 عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 117-179.

2 سیّد محمّد باقر حجتی، چهارده مقاله و گفتار، ص 213-214.

3 علی اکبر بابایی، مکاتب تفسیری.

4 اسفراینی، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، تصحیح نجیب مایل هروی علی اکبر الهی خراسانی، ص 11.

5 همان، ص 11-12.

6 همان، ص 13.

7 همان، ص 983.

8 بنگرید به: بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ص 682.

9 اسفراینی، تاج التراجم، ص 14.

10 همان، ص 1026.

11 همان، ص 161.

12 همان، ص 1041.

13 همان، ص 570.

14 همان، ص 5.

15 همان، ص 1162.

16 همان، ص 1337. مخالب: چنگالها. اظفار: ناخنها. انیاب: دندانهای نیش. اضراس: دندان آسیا. سباع: حیوانات وحشی.

17 محمّد جعفر یاحقی محمّد مهدی ناصح فرهنگنامه قرآنی، ص 1701.

18 اسفراینی، تاج التراجم، ص 1368.

19 خلف تبریزی، برهان قاطع، ص 1452.

20 اسفراینی، تاج التراجم، ص 121.

21 همان، ص 985.

22 همان، ص 984.

23 همان، ص 992.

24 همان، ص 985.

25 همان، ص 994.

26 همان، ص 5.

27 همان، ص 1153.

28 همان، ص 1368.

29 همان، ص 1152.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان