معارف قرآنی (۲)

از آیات متعدد قرآن مجید استفاده می شود که جمادات، نوعی شعور دارند . اما شعور آنها برای انسانها قابل درک نیست .

از آیات متعدد قرآن مجید استفاده می شود که جمادات، نوعی شعور دارند . اما شعور آنها برای انسانها قابل درک نیست .

شعور در عالم جمادات

حقیقت این است که تمام موجودات جهان از انسان و حیوان گرفته تا گیاه و جماد هر کدام از آنها در مرتبه وجودی خود دارای شعور مخصوص به خود هستند و شعور هر نوعی برای نوع دیگر قابل فهم نیست . البته این شعور مراتبی دارد . انسان دارای عالیترین نوع شعور است و در میان انسانها هم شعور، مراتب مختلفی دارد . شما ببینید از شعور یک پیغمبر تا شعور یک کودک نوزاد تا چه حد فاصله وجود دارد؟

حیوانات نیز شعور دارند ولی مرتبه شعور آنها از انسان پائینتر است و در عین حال میان خود آنها نیز مراتبی دارد . گیاهان نیز در مرتبه های نازلتر از حیوانات شعور دارند و امروز این مطلب از مسلمات است که گیاهان نوعی شعور دارند و جای تردید نیست و در زیست شناسی گیاهی به ثبوت رسیده است تا می رسیم به عالم جماد . آنها نیز شعور مخصوص به خود را دارند منتها برای ما قابل درک نیست . اینکه جمادات انواع و اقسامی دارند، خود قابل تامل است . بعضی از آنها را سنگها تشکیل می دهند که خود دارای انواعی هستند . بعضی از آنها را فلزات و یا معادن دیگر تشکیل می دهند و بعضی از آنها مایعات هستند و عوامل گوناگون در آنها تغییراتی می دهند و گاهی عناصر تشکیل دهنده آنها دگرگون می شوند و شکلهای مختلفی به خود می گیرند مایعات گاهی تبدیل به بخار و گاهی تبدیل به یخ می شوند . فلزات و معادن با ترکیبهای جدید، موجودات جدیدی می شوند و خاصیتهای گوناگونی می یابند و بعضی ازعناصر با فعل و انفعالهای خاصی عکس العملهای عجیبی از خود نشان می دهند که یک نمونه آن انفجار مهیبی است که از شکافتن اتم به وجود می آید و انرژی عظیمی آزاد می شود .

این تغییرات و فعل و انفعالات و فراوانی و تنوع خواص جمادات، نشانگر این حقیقت است که در عالم جماد هم نوعی شعور وجود دارد که برای ما قابل لمس و درک نیست ولی آثار و خواص آن را می بینیم .

در اینجا به سراغ قرآن می رویم و می بینیم که قرآن در آیات متعددی به جمادات نسبت شعور می دهد و حتی خاطرنشان می سازد که آنها خدا را تسبیح می گویند ولی تسبیح گفتن آنها به صورتی است که برای انسانها قابل فهم نیست و انسان ابزار لازم را در جهت فهم و درک تسبیح گویی جمادات ندارد . به این آیات توجه کنید:

«و ان من شی ء الا یسبح بحمد ربه و لکن لاتفقهون تسبیحهم » . (اسراء/44)

«چیزی وجود ندارد مگر اینکه به عنوان سپاس پروردگار او را تسبیح می گوید ولی شما تسبیح گویی آنها را نمی فهمید» .

«و یسبح الرعد بحمده و الملائکة من خیفته » . (رعد/13)

«رعد به عنوان سپاس او را تسبیح می گوید و نیز فرشتگان از بیم او» .

«لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله » . (حشر/21)

«اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم آن را از ترس خداوند در حال خشوع می دیدی » .

«و ان منها لما یهبط من خشیة الله » . (بقره/74)

«همانا بعضی از سنگها از خوف خداوند فرو می ریزند» .

«انا سخر نا الجبال معه یسبحن بالعشی و الاشراق » . (ص/18)

«ما کوهها را برای او (داوود) تسخیر کردیم آنها هر شبانگاه و بامداد تسبیح می گویند» .

در این آیات و نظایر آنها نوعی درک و شعور برای موجودات عالم از جمله جمادات نسبت داده شده که موجب تسبیح گویی و خشیت آنها در برابر خداوند است . البته منظور از تسبیح آنها این نیست که این موجودات به وجود صانع دلالت دارند زیرا که ما این معنا را درک می کنیم درحالی که قرآن اظهار می دارد که شما تسبیح آنها را درک نمی کنید معلوم می شود که آنها نوعی شعور دارند که برای ما قابل درک نیست .

همچنین در آیات متعددی جمادات مورد خطاب قرار داده شده اند و از اینکه آنها چیزی را پذیرفتند یا نپذیرفتند، سخن به میان آمده است .

هر چند که این آیات را می توان حمل بر عالم تکوین کرد ولی در عین حال بیانگر این معنا هستند که آنها هم ولو در عالم تکوین قابل خطاب هستند و یا حتی می توانند چیزی را نپذیرند به چند آیه در این زمینه توجه فرمایید:

«انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان » (احزاب/72)

«ما امانت (تکلیف) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم آنها از حمل کردن آن امتناع کردند و از آن روی برتافتند و انسان آن را حمل نمود» .

«و لقد آتینا داود منا فضلا یا جبال او بی معه و الطیر» (سبا/10)

«هر آینه داوود را از جانب خود برتری دادیم ای کوهها و ای مرغان با او (در تسبیح خدا) همنوا شوید» .

«و قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء اقلعی » (هود/44)

«و گفته شد ای زمین آب خود را فرو ببر و ای آسمان باز ایست (مربوط به پایان طوفان نوح)» .

«فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین » (فصلت/11)

«پس به آسمان و زمین گفت: خواه و ناخواه بیایید گفتند: با رغبت آمدیم » .

ونیز در آیاتی از قرآن مجید به جمادات نسبتهایی داده شده که مستلزم داشتن نوعی شعور است هر چند که می توان آنها را نوعی مجاز دانست که در محاورات مردم هم از آن استفاده می شود . ولی اگر حقیقتی وجود داشته باشد و ما بتوانیم در جمادات هم نوعی شعور قایل شویم، لزومی ندارد که آنها را حمل بر مجاز کنیم . در این زمینه نیز چند آیه را به عنوان نمونه می آوریم:

«تکاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا» (مریم/90) . «نزدیک است از این سخن آسمانها شکافته شوند و زمین نیز شکافته شود و کوهها فرو ریزند» .

«فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین » (دخان/29) . «آسمان و زمین بر آنها گریه نکرد و آنها مهلت داده نشدند» .

همچنین در معجزات پیامبران مواردی وجود دارد که در آنها جمادات کارهای آگاهانه انجام داده اند و یا حتی احساس خود را ظاهر کرده اند که نمونه آن داستان ستون حنانه یکی از ستونهای مسجد پیامبر است که در فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله نالید . (1)

با توجه به مجموع مطالبی که گفته شد از لحاظ عقلی هیچ بعید نیست که جمادات نیز از نوعی شعور و احساس برخوردار باشند که با معیارها و مقیاسهایی که ما به آنها عادت کرده ایم و محدودیتهایی که داریم، وجود آن را درک نکنیم و به حقیقت آن پی نبریم بخصوص اینکه از ظاهر آیات قرآنی وجود چنین شعوری قابل دریافت است .

پی نوشت:

1) بحار الانوار ج 17 ص 365

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر