«مسؤولیت و پاسخگویی» دو مفهوم ملازم یکدیگرند. لازمه مسؤول بودن «پاسخگویی» است. یکی از ویژگی های نظام سیاسی اسلام آن است که حکومت از مقوله «امانت و مسؤولیت» است، نه «حق و امتیاز». سخن معروف امیرمؤمنان علی علیه السلام به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان گواه روشنی بر این واقعیت است و از نگاه پیشوایان دینی ما به مقوله حکومت حکایت دارد. حضرت در نامه ای خطاب به او فرمود:
«ان عملک لیس بطعمة و لکنه فی عنقک امانة و انت مسترعیً لمن فوقک، لیس لک ان تفتات فی رعیته»(1)
کاری که بر عهده توست وسیله کسب و ارتزاق تو نیست، بلکه امانتی برعهده توست و مافوق تو نگهبانی و رعایت امانتی را که به تو سپرده، از تو طلب می کند. بنابراین حق نداری با مردم به میل و هوای نفس خود رفتار کنی.
در این بینش دولتمردان حافظ و نگاهبان این امانت و حقوق مردم اند،(2) در تدبیر امور جامعه مصالح واقعی مردم را براساس دستورات الهی مراعات می کنند،(3) هدایت و رهبری جامعه را برعهده دارند،(4) در حکم برادر و معلم مردمند،(5) تعریف چنین جایگاهی برای دولتمردان در متون دینی ما ایجاب می کند که دولتمردان خود را وقف خدمت به مردم و رشد و پیشرفت مادی و معنوی آنان کنند. در این مکتب مناصب اجتماعی و سیاسی یک فرصت برای رسیدن به دنیا نیست، بلکه یک وظیفه، مسؤولیت و آزمون الهی است.
بدیهی است که یکی از لوازم مسؤولیت، پاسخگویی در قبال تعهد و مسؤولیتی است که برعهده انسان نهاده شده است. مسؤولیت بدون پاسخگویی معنا و مفهومی ندارد. اگر در تاریخ گذشته مغرب زمین صاحبان قدرت خود را پاسخگوی مردم نمی دانستند، از آن رو بود که فقط خود را صاحب حق می پنداشتند نه مسؤول و مکلف، چنانکه مردم را فقط دارای تکلیف و مسؤولیت می پنداشتند نه صاحبان حق.
اگر امروز هم در ظاهر خود را فقط پاسخگوی مردم می دانند و در پیشگاه خالق هستی مسؤولیتی احساس نمی کنند و به طور کلی دین را از عرصه اجتماع و سیاست بیرون رانده اند، ناچارند تنها خواسته مردم را ملاک رفتار و عمل خود قرار دهند.
این افتخار از آن مسلمین است که پیشوایان دینی آنان در اوج قدرت خود را به عنوان مسؤول معرفی کرده و مردم را با حقوق اجتماعی و سیاسی شان آشنا می ساختند و راه نظارت بر دولتمردان را به ایشان می آموختند. نکته مهمی که امتیاز نظام سیاسی اسلام بشمار می آید، آن است که دولتمردان در درجه نخست در پیشگاه خالق هستی مسؤول و مکلف اند. اگر نعمت «قدرت» در اختیار آنان نهاده شده، برای آن است که در پرتو آن احکام دین خدا اجرا، جامعه اصلاح و حقوق واقعی مردم تأمین شود.
همه مردم در پیشگاه خداوند مسؤولند و در این میان آنان که از نعمت بیشتری برخوردارند از آن جمله دولتمردان، مسؤولیت بیشتری دارند. چنین احساسی در انسان که روزی در دادگاه عدل الهی پاسخگوی اعمال و رفتار خود خواهد بود، آدمی را منضبط می کند و از تعدی به حقوق خدا و بندگان او باز می دارد. بویژه که در منابع دینی ما حقوق مردم از جایگاه و اهمیتی خاص برخوردار است. از آن روست که اگر خداوند از حق خود بگذرد، از حقوق مردم نمی گذرد، مگر آنکه صاحبان حق بدان رضایت دهند.
احساس مسؤولیت در پیشگاه وجدان نیز عامل مراقب دیگری بر اعمال و رفتار آدمی است، به همین دلیل که در فرهنگ اسلامی برای دولتمردان شرایط ویژه ای در نظر گرفته شده، باید به کسی مسؤولیت سپرد که هماره وجدان بیدارش لحظه به لحظه از او مراقبت کند. در صورت تخلف او را به محاکمه بکشاند و به توبه و جبران وادار کند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «پاسخگویی یک حقیقت اسلامی است، و همان مسؤولیت است. مسؤولیت یعنی هر انسانی در هر مرتبه ای که هست، در درجه اول از خود سؤال کند، ببیند رفتار و گفتار و تصمیم گیری او تحت تأثیر چه بود، عاقلانه و براساس پرهیزکاری بود، یا خودخواهانه و برای شهوات و اغراض شخصی بود؟ اگر انسان توانست وجدان خود را آرام کند و به ندای اندرون خود پاسخ گوید، خواهد توانست به دیگران هم پاسخگو باشد.»(6)
در مرحله سوم دولتمردان پاسخگوی مردم اند. از آنجا که تأمین حقوق اجتماعی مردم در کف آنان نهاده شده، باید پاسخگوی صاحبان حق باشند. صاحب حق بودن مردم بدین معناست که آنان می توانند حقوق خود را مطالبه کنند و از حق دیگری به نام «حق مطالبه حقوق خود» برخوردارند.
لازمه به رسمیت شناختن چنین حقی آن است که دولتمردان موظف به پاسخگویی باشند والاّ اعتبار چنین حقی برای مردم لغو خواهد بود.
امروزه در نظامهای سیاسی دنیا پاسخگویی درست در برابر مردم لااقل در تئوری، یک اصل پذیرفته شده است و فرهنگ اسلامی هر چند از این جهت پیشتاز بوده، مع الاسف در مقام عمل با حاکمیت دولتهای فاسد در سرزمین های اسلامی، مردم و حقوق آنان نادیده گرفته شده است. بیداری اسلامی و آشنایی با حقوقی که مکتب اسلام برای مردم به رسمیت شناخته، زمینه اصلاح و دگرگونی در دولتها را فراهم ساخته ومردم را بر سرنوشت خویش مسلط خواهد کرد. ظهور انقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر زنگ بیداری اسلامی را به صدا در آورده و امید به اصلاح در سرزمین های اسلامی را زنده کرده است.
دستاورد مبارک احساسِ پاسخگویی در دولتمردان آن است که در گفتار و کردار دقت ومراقبت بیشتری خواهند کرد. و همین مراقبت و احساس مسؤولیت است که مردم را به آنان علاقمند می سازد و رابطه عاطفی میان ایشان برقرار می گردد. مردم مسؤولانی را که خود را وقف خدمت به آنان کرده، دوست می دارند. نمونه مثال زدنی آن عشق وافر مردم به بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی قدس سره است.
رهبر فرزانه انقلاب در فراز دیگری از سخنان خود به این نکته مهم اشاره کردند:
«انسان وقتی می خواهد تصمیم بگیرد و عمل کند، اگر بداند در مقابل اقدام خود پاسخگو خواهد بود، یک طور عمل می کند، اما اگر احساس کند نه، مطلق العنان است و از او سؤال نمی شود و او را به بازخواست نمی کشند، طور دیگری عمل می کند. ما مسؤولان خیلی باید مراقب حرف زدن و تصمیم گیری خود باشیم. مسؤولیت به همین علت محترم است و به همین جهت است که مردم برای مسؤول احترام قائلند. چون پشت سر کار و تصمیم گیری او دنیایی از مسؤولیت وجود دارد که او قبول می کند.»(7)
* * *
ترویج فرهنگ پاسخگویی
سال جاری از سوی رهبر معظم انقلاب «سال پاسخگویی» نامگذاری شد تا مسؤولان و دولتمردان کارنامه خود را مرور نمایند و به مردم گزارش کنند تا هم میزان خدماتی که نظام جمهوری اسلامی در عمر کوتاه خود به مردم ارائه کرده، روشن شود و هم نارسایی ها، کمبودها و نواقصی که در عملکرد مسؤولان بوده، آشکار و فرصت جبران آنها فراهم گردد.
بی شک در پرتو نظام مقدس جمهوری اسلامی که ثمره مجاهدات بسیاری از بندگان صالح خداست، خدمات فراوانی انجام شده که از نظر کمی و کیفی با دوران پنجاه ساله رژیم فاسد گذشته قابل قیاس نیست. در یک داوری منصفانه نظام جمهوری اسلامی با مجاهدت دولت ومردم در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رشد فراوانی داشته که انکار آن، انکار یک واقعیت ملموس است.
در عین حال، نوپا بودن حکومت، حجم وسیع دشمنی ها به منظور جلوگیری از موفقیت این نظام که می تواندالگوی جوامع اسلامی و غیر اسلامی باشد وسعت خرابی ها و نارساییهای به جای مانده از رژیم استبدادی گذشته، کم تجربگی نیروهای مذهبی در عرصه مملکت داری و... موجب شده که کمبودها و نقایص فراوانی همچنان باقی بماند.
نظارت مردم بر مسؤولان و وادار کردن آنان به پاسخگویی نسبت به عملکرد خود، به تدریج نقایص را برطرف خواهد کرد، به شرط آنکه دولت و ملت احساس مسؤولیت کنند.
از نکات حائز اهمیت که از تفاوتهای یک جامعه دینی با جوامع دیگر است، حرمتی است که مردم برای دولتمردان دلسوز و خدوم قائلند. مردم کسانی را که زندگی خود را وقف خدمت به دین خدا و خلق خدا کرده اند، ارج می نهند، در عین نظارت مستمر بر رفتار آنان، کسانی را که رنج رسالت و مسؤولیت اداره جامعه را پذیرا شده و بدون هیچ گونه منّتی به مردم خدمت می کنند، عزیز می داند و در نقد و انتقاد از ایشان انصاف را رعایت می کنند. چرا که در بینش اسلامی حرمت انسانها از حرمت کعبه بالاتر است، دولت و ملت حرمت یکدیگر را پاس می دارند. نه دولت اسلامی ذره ای در حفظ حرمت مردم و تأمین حقوق آنان کوتاهی می کند و نه ملت در رعایت حرمت دولتمردان دلسوز تردیدی به خود راه می دهد. هیچ گاه رفتار آنانی را که موقعیت اجتماعی سیاسی خود را پلکان رسیدن به ذخارف دنیا قرار داده اند، ملاک قضاوت و داوری درباره همه مسؤولان و دولتمردان قرار نمی دهد. به تعبیر رایج امروز «سیاه نمایی» را خلاف عقلانیت و انصاف می شمارد و کسانی را که با وارونه و زشت جلوه دادن همه چیز، بذر یأس و نومیدی می پاشند، نمی بخشد. چرا که هدف از نقد و نظارت و واداشتن مسؤولان به پاسخگویی نسبت به وظایف خود، اصلاح است که با امید به آینده امکان پذیر است.
باری، ترویج فرهنگ پاسخگویی دولتمردان که برخاسته از نگاه مسؤولانه به مناصب سیاسی اجتماعی است، سبب کاهش خطاها و خیانتها و تلاش مخلصانه بیش از پیش دولتمردان خواهد شد. تقویت این فرهنگ با گفتار و کردار دولتمردانی که از نسل اول انقلاب بشمار می روند، باعث گسترش آن در میان نسلهای بعدی خواهد شد و پیوند الفت و محبت میان مردم و دولت افزایش خواهد یافت.
فصلنامه حکومت اسلامی به سهم خود به منظور ترویج این فرهنگ به تبیین مبانی فقهی و حقوقی، اهمیت، آثار و برکات «مسؤولیت و پاسخگویی در نظام اسلامی» پرداخته و با همکاری اساتید، محققان و نویسندگان، یک شماره از مجله را به این موضوع اختصاص داده است. به امید آنکه سال پاسخگویی شروعی برای تعمیق این فرهنگ در جامعه نوپای اسلامی ما باشد و دولتمردان «پاسخگویی» را وظیفه و فرصتی برای تصحیح عملکردهای خود دانسته و کارنامه ای مطلوب از خود به یادگار بگذارند. ان شاءالله
سردبیر
1. نهج البلاغه، نامه 5
2. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص253
3. آیات و روایاتی که حکومت برجامعه اسلامی را «ولایت» تعبیر کرده، حائز این نکته مهم است که چون ولایت دایر مدار رعایت مصالح مردم ا ست، از این رو، دولتمردان در صورت مراعات مصلحت دارای چنین مقامی هستند.
4. کلینی، اصول کافی، ج1، ص386
5. علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص595
6. از بیانات رهبر انقلاب در جمع اقشار مردم، 26/1/83
7. از بیانات رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم، 26/1/83