ماهان شبکه ایرانیان

سیمای پیشوایان در آینه قرآن

ترسیم سیمای پیشوایان دادپیشه، آرمان خواه، بشر دوست، آزاد منش و رعایت گر حقوق و حرمت انسان، و چهره نفرت انگیز سردمداران استبداد و پایمال کننده حقوق و کرامت بشر، از درسهای جامعه ساز و از پیامهای بینش تاریخی قرآن به عصرها و نسلهاست.

قسمت اول

اشاره

ترسیم سیمای پیشوایان دادپیشه، آرمان خواه، بشر دوست، آزاد منش و رعایت گر حقوق و حرمت انسان، و چهره نفرت انگیز سردمداران استبداد و پایمال کننده حقوق و کرامت بشر، از درسهای جامعه ساز و از پیامهای بینش تاریخی قرآن به عصرها و نسلهاست.

در آیات تاریخی قرآن، هم سیمای بشردوستانه و عدالت خواهانه پیشوایان دادگر و راه و رسم مترقی مدیریت معنوی و اسلوب مردم داری بی نظیر آنان نمایان شده است، و هم چهره دغل کارانه و ظالمانه سردمداران ستم و شگردهای ابلیسی و خشونت بار و فسادانگیز آنان.

این ترسیم از دو گروه تاریخ ساز به گونه ای آمده است، که معیار و میزانی باشد برای حق طلبان و توحیدگرایان و هوشمندان، تا در گذر تاریخ و کران تا کران جامعه ها، هم گروه نخست را با نقش مترقی و رهایی بخش و تمدّن سازشان بشناسند، و هم گروه دوم را با خصلتهای ضد بشری و نفرت انگیزشان، و هم تکلیف خود را در برابر هر کدام دریابند.

با این دیدگاه، به ترسیم اساسی ترین نشانه های هر یک از این دو گروه از دیدگاه قرآن می پردازیم:

سیمای تابناک پیشوایان آزادی

خطوط اصلی سیمای پیشوایان پُر مهر و آرمان خواه و انسان دوست، بسی پرفروغ، زیبا و دوست داشتنی است.

آنان از نظر بینش، گرایش، منش، مردم داری و مدیریت جامعه به راستی مشعلهایی فروزان فرا راه انسان، و الگوهایی درخشان برای زندگی سعادتمندانه و شرافتمندانه اند.

الف) از منظر بینش و باور

1ـ توحیدگرایی

پیشوایان آزادی از نظر بینش، به راستی خدا باور و توحید گرا و آزاد منش اند.

توحید گرایی و یکتا پرستی در همه ابعاد و جلوه ها، راه و رسم درخشان آنان است؛ یکتاگرایی در عبادت و پرستش خدا؛ یکتاگرایی در اطاعات خدا و قانون گرایی؛ یکتاگرایی در تربیت پذیری و پروردگاری؛ یکتاگرایی در حاکمیت و فرمانروایی؛ یکتاگرایی در مالکیت و صاحب اختیاری؛ یکتاگرایی در الوهیت؛ یکتاگرایی در سپاس گویی و سپاسگزاری؛ یکتاگرایی در سررشته داری؛ یکتاگرایی در مهر و عشق؛ یکتاگرایی در هدایت و راه نمایی؛ یکتاگرایی در اخلاص ورزی و پاک اندیشی و پاک منشی و ...

پیشوایان آزادی همه جا و همیشه توحیدگرایانی آزادمنش و کمال جو هستند، و همگان را از پرستشهای ذلّت بار و بدون شناخت، هشدار می دهند و به پرستش یکتا آفریدگار هستی رهنمون می شوند.

زنجیره ای از ویژگیهای اندیشه و باور و منش آنان در سوره های انعام، اعراف، نحل، اسراء، طه، شعراء، نمل، قصص، هود و ... تجلّی یافته است.

قرآن در بیان این حقیقت می فرماید:

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ»(1)

«و به یقین ما در میان هر جامعه و مردمی پیام آوری برانگیختیم تا بگوید: هان ای مردم! خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت و زورمدار دوری جویید.»

2ـ باور عمیق به جهان دیگر و کیفر و پاداش عملکردها

آنان به راستی معاد و جهان پس از مرگ و حساب و کتاب و عدالت حاکم بر آن سرا را باور دارند و می دانند که نه ذرّه ای از اعمال نیک در زندگی، بی پاداش می ماند و نه ذرّه ای از ستم و استبداد و ضدّ ارزشها و جنایتهای آشکار و نهان، بدون کیفر.

پیشوایان آزادی همه جا و همیشه توحیدگرایانی آزادمنش و کمال جو

هستند، و همگان را از پرستشهای ذلّت بار و بدون شناخت، هشدار می دهند و به پرستش یکتا آفریدگار هستی رهنمون می شوند.

بر این بینش است که آنان جز بر اساس رعایت حقوق و حرمتها برنامه نمی ریزند و داوری و مدیریت نمی کنند و جز بر اساس عدل و نیکی تصمیم نمی گیرند و رفتار نمی نمایند.

قرآن در این مورد، منطق مسئولانه پیامبر را بیان می دارد که در برابر خواسته های تاریک اندیشان و ظالمان می فرماید:

«اِنّی اَخافُ اِنْ عَصَیْتُ رَبّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ»(2)

«اگر من در برابر پروردگارم نافرمانی و قانون شکنی کنم، از عذاب روزی سهمگین می ترسم.»

نیز فرماید:

«و هنگامی که آیات روشن و روشنگر ما بر آنان خوانده می شود، کسانی که به روز رستاخیر و دیدار پاداش و کیفر ما امید نمی دارند، به پیامبر می گویند: قرآن و برنامه ای جز این که آورده ای بیاور، یا مقررات و مفاهیم آن را به گونه ای که با خواسته های ما همساز باشد، تغییر ده. ای پیامبر! به آنان بگو: مرا نرسد که واژه ای از آن کتاب آسمانی را از نزد خود دگرگون سازم. من تنها از چیزی که بر من وحی می شود، پیروی می نمایم. من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روزی سهمگین می هراسم.»(3)

بدین سان قرآن در بینش تاریخی اش روشنگری می کند که پیامبر و آورنده دین و آیین خدا نیز، هماره در قلمرو وحی و قانون، عمل می نمود، نه فراقانونی و دل بخواه.

نیز منطق و منش و عملکرد «نوح» را ترسیم می کند که می فرماید:

«اِنّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَومٍ عَظِیمٍ»(4)

«من از عذاب روزی سِتُرگ بر شما می ترسم!»

3ـ اخلاص و راستی در گفتار و کردار

پیشوایان آزادی و آزادگی به راستی از ویژگی اخلاص و راستی، به صورت وصف ناپذیری برخوردارند. تمام زندگی آنان برای خدا و برای خشنودی اوست.

آنان تنها به خدا چشم دارند و قیام، قعود، حرکت، سکون، جنگ، صلح، قضاوت، شهادت، مدیریت، و حتی خواب و بیداری آنان، تنها برای خدا و در جهت هدایت و نجات و آسایش و سعادت بندگان اوست.

گوهر گرانبهای خلوص و راستی از آنها، شخصیتی شکست ناپذیر و به راستی قهرمان و آزادمنش می سازد؛ قهرمان در برابر هواها و کششها، و شکست ناپذیر در برابر انبوه مشکلات و موانع و تاریک اندیشیها برای رسیدن به هدفهای والا و آزادمنشانه.

قرآن در ترسیم این ویژگی در زندگی یکی از آنان، برای نمونه می فرماید:

«و آن زن کاخ نشین ـ که یوسف در خانه اش بود ـ بر خلاف خواست و میل وی به سراغش می رفت و با ناز و نرمش از او چیزی می خواست که زیبنده نبود! روزی، درها را محکم بست و گفت: هان پیش بیا که برایت آماده ام!

یوسف گفت: پناه بر خدا؛ چرا که او پروردگار من است و جایگاه مرا نیکو ساخته است. به راستی که بیدادگران رستگار نمی گردند.

و به یقین آن زن بود که آهنگ وی کرد و او نیز اگر برهان پروردگار خود را ندیده بود، آهنگ او می نمود؛ امّا برهان پروردگارش هماره او را از اندیشه هر گونه لغزش و کاری که در خور او نبود، باز می داشت. و ما این گونه برهان خود را به او نمایاندیم، تا بدی و زشتکاری را از نزدیک شدن به او بازگردانیم؛ چرا که او از بندگان خالص و برگزیده ما بود.»(5)

نیز می فرماید:

«وَ اذکُرْ فی الکِتاب موسی إِنَّهُ کانَ مُخْلَصَاً»(6)

«و در این کتاب از موسی یاد کن، چرا که او پاکدل بود.»

ب) از منظر خُلق و خوی

1ـ توسعه روح و فراخی ظرفیت

از ویژگیهای اخلاقی و انسانی آنان، شرح صدر و توسعه روح، گستردگی اندیشه، دریادلی و بسیاری تحمل، مدارا و مدیریت، فراخی ظرفیت و برخورداری از آرامش وصف ناپذیر معنوی است؛ چیزی که هیچ رهبر آزاد منش و مدیر شایسته ای نمی تواند بدون بهره گیری از آن، به جنگ مشکلات برود و در فراز و نشیبهای سخت و لغزاننده زندگی به زانو در نیاید.

همان موهبت ارجدار و پرشکوهی که قرآن از آراستگی وصف ناپذیر پیامبرِ اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به آن گزارش می هد:

«أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ»(7)

«آیا ما سینه تو را برایت گشاده نساختیم؟»

و موسی پس از انگیزش آسمانی و دریافت فرمان حق، آن را برای انجام دادن شایسته و بایسته کارها، از بارگاه الهی می جوید:

«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرلی أَمری»(8)

«موسی گفت: پروردگارا! سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان.»

2ـ بردباری و شکیبایی

شکیبایی در برابر موانع رشد و شکوفایی، و بردباری و مدارا در رویارویی با ناملایمات و رنجهایی که در راه ادای وظیفه بندگی خدا و زندگی خِردمندانه و بشردوستانه وجود دارد، از دیگر ویژگیهای اخلاقی و از منش مترقی آنان است.

آنان در برابر هواها و هوسها و وسوسه ها و جاذبه های رنگارنگ، قهرمان راستین شکیب و بردباری و پایداری اند.

پیشوایان دادپیشه و دادگستر از نظر بشردوستی و مردم خواهی چنان هستند که فراتر از خود

و منافع و خواسته های خود، به منافع واقعی و خداپسندانه همگان می اندیشند و به هدایت و نجات، رهایی و رفاه، آسایش و سعادت و زندگی شرافتمندانه توده ها فکر می کنند.

همین گونه شکیبایی و پایمردی در برابر مشکلات، کارشکنیها و نقشه های ابلیسی، از ویژگیهای پیشوایان راستین آزادی است.

قرآن در قالب رهنمود به برترین آنان در این مورد روشنگری می کند:

«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُواْالْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(9)

«پس همان گونه که پیامبرانِ نستوه شکیبایی پیشه ساختند، تو نیز شکیبایی پیشه ساز!»

چنان که به پیروانشان نیز دستور شکیب می دهد:

«پس همان گونه که فرمان یافته ای پایداری ورز، و هر کس به همراه تو روی توبه به بارگاه خدا آورده است، نیز باید پایداری پیشه سازد؛ و با نافرمانی خدا سرکشی نکنید که او به آنچه انجام می دهید بیناست؛ و به کسانی که بیداد، پیشه ساخته و ستم کرده اند تکیه نکنید که آتش شعله ور دوزخ به شما در می رسد، و آن گاه برایتان در برابر خدا نه دوستان و یارانی خواهد بود، و نه از هیچ جا و از سوی هیچ کس یاری خواهید شد. و در دو سوی روز ـ که آغاز و انجام آن باشد ـ و نیز آغازین ساعت شب، نماز را برپا دار، چرا که نیکیها و کارهای شایسته آثار بدیها را از میان می برد. این بیان، برای پندگیرندگان و کسانی که درست می اندیشند، پندی سازنده است. و تو ای پیامبر ما! شکیبایی پیشه ساز که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی گرداند.»(10)

3ـ بشردوستی و مردم خواهی

منطق و منش مترقی آنان، مهرورزی به دوست، حتی به دشمن است. مهر به آشنا و بیگانه، به سیاه و سفید و به همه انسانها.

کانون جان عطرآگین آنان، مالامال از رحمت، لطف و محبت به بندگان خداست. مردم را از دو حال خارج نمی نگرند: یا برادر در دین و یا برابر در آفرینش؛ و رابطه آنها با مردم، نه بر اساس زور، بلکه بر اساس عدل و محبت است، و همین، دلهای خشن و زنگار گرفته و حق ناپذیر را نرم و گریز پایان را به مکتب انسان ساز و آزادپرور آنان جذب می کند.

قرآن در بیان راز پیروزی پیامبر و گرایش مردم به راه و رسم زیبا و انسانی او می فرماید:

«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظَّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْلَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الاَْمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ»(11)

«پس ای پیامبر! تنها به برکت مهر و رحمتی از جانب خداست که این چنین با آنان نرمخو و پرمهر شده ای؛ و اگر خشن و سخت دل بودی، بی تردید آنان از گردت پراکنده می شدند؛ بنابراین، از لغزشهای آنان در گذر و برایشان از آفریدگارت آمرزش بخواه، و در کار تدبیر امور و تنظیم شئون جامعه، با آنان مشورت نما؛ و هنگامی که به انجام دادن کاری تصمیم گرفتی، بر خدا توکّل کن، چرا که خداوند توکّل کنندگان را دوست می دارد.»

درست بر این باور است که امیر مؤمنان در منشور جاودانه اش چنین می نویسد:

«هان ای کارگزار! گستره قلب خود را کانون مهر مردم گردان و با آنها بر اساس محبت و بشر دوستی رفتار نما. مباد که نسبت به آنان، چون درنده ای شکارافکن و خون آشام رفتار نمایی، که دریدن و خوردنشان را غنیمت شماری؛ نه، هرگز؛ چرا که آنان دو گروه بیشتر نیستند: یا در اندیشه و باورهای دینی با تو برادر هستند یا در آفرینش با تو برابر و همانند.

آنان در زندگی ممکن است دستخوش خطاها گردند و لغزشهایی از آنان سرزند و نارواییهایی از اجتماع، به عمد یا به خطا به آنان سرایت کند و به خلافی دست یازند؛ در این صورت تو نسبت به آنان با گذشت و بخشش رفتار کن؛ همان گونه که دوست داری خدا با تو بر اساس گذشت و بخشایش رفتار کند؛ چرا که تو در موقعیت و شرایط اجتماعی، مدیر جامعه و مافوق آنهایی و فرمانروای تو مافوق توست و خداوند مافوق کسی است که تو را مدیر جامعه آنان قرار داده و اوست که حکومت را به تو سپرده و مردم را وسیله آزمون تو ساخته است.»(12)

4ـ احساس همه جانبه رنج و درد مردم

پیشوایان دادپیشه و دادگستر از نظر بشردوستی و مردم خواهی چنان هستند که فراتر از خود و منافع و خواسته های خود، به منافع واقعی و خداپسندانه همگان می اندیشند و به هدایت و نجات، رهایی و رفاه، آسایش و سعادت و زندگی شرافتمندانه توده ها فکر می کنند. از گرفتاری و بدبختی، ستمدیدگی و اسارت، و سرگشتگی و گمراهی مردم رنج می برند؛ به گونه ای که در این راه قرار و آرام ندارند.

قرآن در بیان این ویژگی پیامبر می فرماید:

«لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ»(13)

«به یقین، برای شما مردم، پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او دشوار است و بر هدایت و رستگاری شما سخت کوش و بی قرار، و نسبت به مؤمنان سخت دلسوز و مهربان.»

5ـ پیشگامی در کارهای شایسته

پیشوایان آزادی و عدالت، تنها در عرصه های اندیشه و دانش و بینش، پیشتاز و نمونه نیستند؛ بلکه در میدان گرایش به حق و منش و عمل بر اساس عدل و آزادگی و رعایت حقوق مردم نیز، گوی سبقت را می ربایند؛ درست بر خلاف سردمداران ستم و استبداد که تنها اهل لاف و گزاف و گفتار و شعار فریبکارانه اند.

از ویژگی پیشوایان عدالت گستر و آزادمنش این است که نعمت قدرت و

مدیریت و موهبت توان و امکانات گوناگون را وسیله برپایی عدل و داد و احیای حق و زنده کردن حقوق پایمال شده محرومان و ستمدیدگان قرار می دهند.

پیشوایان آزادی و عدالت به اندیشه و گفتار حکیمانه و بر حق خود، سخت باورمند و عامل هستند. گویی این ندای تک تک آنان است که از زبان سالار و آخرین شان با همه وجود و اخلاص طنین افکن است:

«وَ أُمِرتُ لاِءَن أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمیِنَ»(14)

«و من فرمان یافته ام که نخستین قانونگرا و فرمانبردار بارگاه خدا باشم.»

و نیز این پیام و سخن حکیمانه خدا به آن حضرت است که ای پیامبر! با همه وجود به اصلاح ناپذیران روزگاران بگو:

«منم که پروردگارم مرا به راهی راست راه نموده است: به دین و آیینی پایدار، که آیین ابراهیم است؛ همو که به راستی حق گرا بود و از شرک گرایان و حق ناپذیران نبود. و نیز بگو بی گمان نماز من، عبادتهای من، زندگی و مرگ من، همه و همه از آنِ خدا، پروردگار جهانیان است؛ آن که برایش همتا و شریکی نیست و من به این توحیدگرایی و حق پذیریِ ناب فرمان یافته ام، و من نخستین حق گرا و مسلمانم.»(15)

6ـ دفاع از ستمدیدگان و محرومان

پناه دادن به مظلوم، دفاع از حقوق ستمدیده و نجات او از دام استبداد، از هدفهای بلند و اساسی پیشوایان توحید و آزادی و عدالت است.

آنان در همیشه عمر خویش و در تمامی فراز و نشیبهای حیات، مدافع حقیقی مظلومان، رنجدیدگان و پایمان شدگان تاریخ بوده اند. برای نمونه قرآن در این مورد این سان گزارش می هد:

«وَ دَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلی حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شَیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ ...»(16)

«و موسی روزی از کاخ فرعون بیرون آمد و وارد شهر گردید در حالی که مردم آن، سرگرم جشن و شادمانی و از آمدن او بی خبر بودند. پس دو مرد را دید که با هم درگیر بودند و زد و خورد می کردند: یکی از آن دو، از پیروان او و از بنی اسرائیل بود و دیگری از دشمنانش. آن کس که از پیروانش بود، ضدّ آن که از دشمنانش بود و ستم می کرد، از او یاری خواست، و موسی با مشت بر او زد و کارش را تمام کرد.»

7ـ عدم جانبداری از جنایت کاران

از ویژگی پیشوایان عدالت گستر و آزادمنش این است که نعمت قدرت و مدیریت و موهبت توان و امکانات گوناگون را وسیله برپایی عدل و داد و احیای حق و زنده کردن حقوق پایمال شده محرومان و ستمدیدگان قرار می دهند، و هرگز به هیچ بهانه ای از مجرمان و بدکاران و گردنکشان ـ که مگسان دور شیرینی قدرت و دژخیمان روزگارند، گرچه از نزدیکان و آشنایان آن ها هم باشند ـ حمایت نمی کنند و آنها را در برابر بیدادشان به کیفر عادلانه می رسانند و داوری و قضاوت دو گانه و تبعیض آمیز ندارند.

قرآن در بیان این اصل داد پرور در منش و عملکرد آنان، می فرماید:

«قَالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرا لِلْمُجْرِمینَ»(17)

«موسی گفت: پروردگارا! به پاس نعمتی که به من ارزانی داشتی، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود.»

ادامه دارد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان