امروزه طیف وسیعی از کتب و دورههای آموزشی به منظور بهبود خویشتن، خودسازی و خودشناسی ارائه میشود. تعداد بیشماری از روانشناسان و مشاوران بر این باورند که برای ایستادن در برابر جریان متلاطم زندگی و تغییرات مداوم آن باید اعتمادبهنفس و حس منحصربهفرد بودن را در افراد تقویت کرد. پیام آنها همواره این است که: خودتان باشید! و اگر در درون خودتان به دنبال پاسخ بگردید به هر چه بخواهید خواهید رسید.

این پیام در دههی شصت میلادی برای اعتراض به ساختارهای سرکوبگر آن دوران و رهایی از ساختاری سخت و بیروح برای انسان رهاییبخش به شمار میآمد و به دست آوردن درکی از خویشتن و نگاه به درون خود دلایل خوبی داشت؛ اما نظریهپرداز اجتماعی، اکسل هانث تأکید میکند دلایلی از قبیل مقاومت در برابر جریانهای همانند کاپیتالیسم که خودشناسی را توجیه میکرد اکنون آن را به وسیلهای تبدیل کرده که برای توجیه اصول و قواعد کاپیتالیسم استفاده میشود.
جامعهی مصرفگرای کنونی به افرادی وابسته است که قابلیت انعطاف دارند و مدام در خود تغییر ایجاد میکنند و کسانی که بر جایگاه خود پافشاری کنند و با تغییرات این جامعهی در حال رشد و مصرف همگام نشوند با مخالفت مواجه میشوند. موج تبلیغات برای خودشناسی به بازار کار کمک کرده تا از نیروی کار خود برحسب نیاز افرادی چاپلوس، همیشه مضطرب و بیرحم بسازد. در طی پنجاه سال اخیر اصول مدیریت و سازماندهی بهاصطلاح پیشرفته، «منابع انسانی» و «تمامی موجودیت یک شخص» را مورد تمرکز قرار داده تا به افراد این عقیده را القا کند که به وسیلهی شغل خود میتوانند انسانهای بهتری باشند. بهبود هویت افراد، دیگر یک اصل و ریشه نیست و به پایهای در فرهنگ مصرفگرایی تبدیل شده است.

امروزه راه مقاومت در برابر سیستم موجود بهجای بازگشت به درون برای یافتن خویشتن حقیقی، نفی این دیدگاه و یافتن راهی برای زندگی مسئولانه با خود و دیگران است. جملهی «من نیازی به بهبود بخشیدن خویش ندارم.» بهندرت در بررسی پیشرفت و عملکرد به زبان میآید و بر اساس عقاید مرسوم امروزی یک اهانت تلقی میشود.
آیا ممکن است آنچه پیش از این باعث فشار و ستم میشد هماکنون رهاییبخش باشد؟ شاید عادت و روزمرگی در خود پیشزمینهی انسانیتری نسبت به ستودن بیحدوحصر تغییر و نوآوری دارد؟
شاید کسی که شهامت دارد فردی مانند بقیهی افراد باشد بیشتر از هر کس دیگری ارزش فردیت خود را میداند. در صحنهای مشهور از فیلم «زندگی برایان» نوشتهی گروه مانتی پایتون، برایان به کسانی که او را راهنمای خود میدانند میگوید: «ببینید شما دارید اشتباه میکنید! شما نیازی به پیروی از من ندارید. شما باید بتوانید برای خودتان تصمیم بگیرید. شما همه افرادی مستقل هستید!» و تمامی افراد حاضر در جمع در پاسخ میگویند: «بله! ما همه افرادی مستقل هستیم!» بهجز دنیس که میگوید: «نه من فردی مستقل نیستم.»
Credit: Roger Ebert
امروزه بسیاری از ما یکی از افراد حاضر در این جمع هستیم که مدام بر یگانگی وجودمان تأکید میکنیم اما در تناقضی جالب دنیس با رد کردن فردیت خود، یگانگی خود را در جمع نشان میدهد. یافتن خویشتن حقیقی ممکن است مشابه این صحنه باشد و آنهایی که منطق یافتن خویشتن درون را رد میکنند بیشتر از هر کس دیگری خودشان هستند و یا تصور پایدارتری از خویشتن درونی دارند.

کسانی که اعتقاد به جستجوی خویشتن حقیقی و بهبود آن را رد میکنند شانس بهتری برای ریشه دواندن و شرافتمندانه زندگی کردن دارند. این افراد، با شخصیت پایدار و هماهنگ خود به آنچه در زندگی برایشان مهم است وفادار میمانند. ما باید بیشتر مانند دنیس باشیم و بهجای رؤیای یگانگی و فردیت سرشار از خودشیفتگی، انسانهایی شریف بمانیم.