ماهان شبکه ایرانیان

اوضاع احزاب سیاسی در دوران امام علی(ع)

در دو مقاله قبلی به چهار حزب زمان امام(ع)اشاره شد; اینک احزاب دیگر:

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

در دو مقاله قبلی به چهار حزب زمان امام(ع)اشاره شد; اینک احزاب دیگر:

5- حزب ناکثین(عثمانیها)

پیدایش این حزب را می توان مربوط به روزهای اول بیعت مردم باعلی(ع)دانست، زیرا امیرمومنان علی(ع)در اولین خطبه ای که بعد ازبیعت ایراد فرمود، اهداف و مواضع سیاسی خویش را در حکومت،بسیار صریح و روشن بیان فرمود:

فانتم عبادالله والمال مال الله یقسم بینکم بالسویه لا فضل فیه لاحد علی احد و للمتقین عندالله غدا احسن الجزاء و افضل الثواب...» (1) .

«شما بندگان خدا هستید و مالها هم مال خداست، پس تمام آن رابه طور کاملا مساوی بین همه تقسیم خواهم کرد و هیچ کس را بر دیگری فضیلت نخواهم داد و البته برای متقین در نزد خدا بهترین پاداش و نیکوترین ثواب خواهد بود...» .

طلحه و زبیر و بسیاری دیگر از کسانی که در دوران حکومت خلفاو خصوصا خلیفه سوم به پستها و اموال فراوانی ست یافته بودند وفکر می کردند با کمک به حکومت علی و بیعت با حضرت به اموال بیشتر و مقامهای بالاتر خواهند رسید، حاضر نبودند به راحتی ازآن بگذرند و به صورتی یک شهروند عادی زندگی کنند، شاید بتوان گفت علی رغم آن که شعار ناکثین خونخواهی عثمان بود، یکی از علل اصلی شورش ناکثین عدم تحمل طرحهای اقتصادی علی(ع)از سوی صاحب منصبان، فرمانداران و سران قبائل بود، زیرا آنها به گونه ای به تبعیض نژادی، گرفتن پولهای کلان و درآمدهای فوق العاده ازدستگاه خلافت عادت کرده بودند که تصور عدالت علی(ع)هم برایشان مشکل بود، اما وقتی متوجه شدند آنچه حضرت می فرماید، شعارتبلیغاتی برای محکم کردن جای پای خود در حکومت نیست، بلکه می خواهد واقعا عدالت اقتصادی و اجتماعی را در جامعه عملی کند،به مقابله با آن حضرت پرداختند.

عامل دیگر تشکیل این حزب شورشی، حسادت و دشمنی دیرینه بعضی از ارکان آن نذیر عایشه بود که از همان روزهای اول ورودش به خانه پیامبر با علی و فاطمه(س)دشمنی و حسادت داشت.

سومین عامل مهم در شورش ناکثین فرار از مطالبه خون عثمان بودو عجیب این که برای گمراه کردن مردم، خوانخواهی عثمان را شعارخود قرار دادند. علی(ع)در این رابطه می فرماید: «والله مااستعجل متجردا للطلب بدم عثمان الا خوفا من ان یطالب بدمه لانه مظنه و لم یکن فی القوم احرص علیه منه » (2) .

«به خدا قسم شتابزدگی طلحه برای طلب خون عثمان از این جهت بود که مبادا خود او مسئول شناخته شود زیرا او در معرض این اتهام بود و او بیش از همه بر کشتن عثمان اصرار می ورزید» .

طلحه و زبیر که از اولین بیعت کنندگان با علی(ع)بودند، بعدهاادعا کردند که بیعتشان اجباری و از ترس شمشیر مالک اشتر بود (3) .

علی(ع)در این رابطه می فرماید: او(زبیر)و رفیقش طلحه بعدازکشته شدن عثمان نزد من آمدند و بدون اجبار و با دلخواه و میل با من بیعت کردند و بعدا از دینشان برگشتند و مرتد شدند و خودرا از بیعت شکنان، زورگویان، کینه توزان و حسودان قرار دادند (4) .

و نیز در نهج البلاغه، حضرت برای اثبات این ادعا از زبیر دلیل می خواهد:

«یزعنم انه قد بایع بیده و لم یبایع بقلبه فقد اقر بالبیعه و ادعی الولیجه فالیات علیها بامر یعرف و الا فلیدخل فیما خرج منه » (5) .

«زبیر گمان می کند که با دستش بیعت نموده و با قلبش بیعت نکرده، او با این انکار ادعای امر پنهانی را می کند و باید برای این ادعا دلیلی قابل شناختن بیاورد و الا باید به همان تعهدی که از آن بیرون رفته است، برگردد» .

با نگاهی مختصر بر تاریخ و توجه به استدلال طرفین می توان گفت:

الف)علی(ع)از هیچ کس به زور بیعت نگرفت حتی از مروان که می گفت تنها به زور بیعت می کنم (6) .

ب)بر فرض که بیعت این دو نفر اجباری باشد، تنها حق دارنداطاعت نکنند نه این که در مقابل رای اکثریت که با ضایت بیعت کرده اند، لشگرکشی و طغیان کنند.

ج)قاتلین عثمان چهار یا پنج نفر بودند که سه نفر آنها درهمانجا کشته شدند اما ناکثین اصلا به دنبال آن دو نفر نرفتند، بلکه تمام کسانی را که در محاصره شرکت داشتند، شریک قتل محسوب کرده و حکم آنها را اعدام می دانستند.

د)محرک اصلی و عامل اساسی قتل عثمان، طلحه و زبیر و عایشه بودند و اگر قرار بود هرکس در محاصره و قتل شرکت داشت حد داشته باشد، شامل خود این سه نفر هم می شد.

ه)اجرای حدود از زمان پیامبر وظیفه حاکم بود نه مردم.

و)انتقام از خون عثمان وظیفه عایشه یا طلحه و زبیر و امثال آنها نبود، زیرا آنها صاحب و ولی این خون نبودند. بعد از آن که علی(ع)حاضر نشد زبیر را والی عراق کند، زبیر در میان قریش گفت:

«هذا جزاونا من علی، قمنا له فی امر عثمان حتی اثبتنا علیه الذنب و سببنا له القتل و هو جالس فی بیته » (7) .

«این بود مزد زحماتی که برای علی(ع)کشیدیم؟!! برای او درکار سرنگونی عثمان قیام کردیم تا این که گناهانی برای عثمان ثابت کردیم و اسباب قتلش را فراهم آوردیم » .

یکی از محرکین اصلی قتل عثمان، عایشه بود. او نام عثمان را«نعثل » گذاشته بود(به معنی گفتار پیر)که نام یک یهودی بدطینت بود (8) و می گفت: «اقتلوا نعثل قتله الله » ولی بعدها گفت:

«صحیح است که من مردمی را بر علیه عثمان تحریک کرده ام، اماامروز توبه کرده ام و می گویم عثمان مظلوم کشته شده است » (9) .

یا می گفت: آن حرف دیروزم بود(که عثمان را بکشید)اما امروزمی گویم که او مظلوم کشته شد، پس حرف امروزم را بگیرید که ازحرف دیروزم بهتر است.

این برخوردها و تحریکهای عایشه درحالی اتفاق می افتاد که خداوند تعالی دستور داده بود زنان پیامبر(ص)در خانه بنشینند ودر انظار مردان حاضر نشوند (10) .

علی(ع)در این رابطه می فرماید:

«فخرجوا یجرون حرمه رسول الله(ص)کما تجر الامه عند شرائهامتوجهین بها الی البصره فحبسا نساءهما فی بیوتهما و ابرزواحبیس رسول الله(ص)لهما و لغیرهما» (11) .

«آنان که از مکه به سوی بصره حرکت کردند و همسر رسول خدا رابا خود کشیدند همچون کنیزی به هنگام خریدن، یا زنان خود را درخانه ها نگهداشتند و همسر پیامبر را از خانه بیرون آوردند و درمعرض دید خود و دیگران قرار دادند» .

مهره های اصلی حزب ناکثین

زبیر: داماد عایشه و یکی از چهار نفری بود که بعد ازپیامبر(ص)به جای بیعت با ابوبکر، با علی(ع)بیعت کرد و بر آن وفادار ماند، تا این که بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)به همراه علی(ع)بیعت با ابوبکر را پذیرفت.

زبیر تنها کسی است که در داستان آتش زدن خانه فاطمه(س)برای دفاع از علی(ع) شمشیر کشید و جزو اعتصابیون در منزل فاطمه(س)بود. بیعت دوم زبیر با علی(ع)بعد ازکشته شدن عثمان صورت گرفت، علی(ع)در این رابطه تصریح می کند که:

«او و رفیقش طلحه بعد از کشته شدن عثمان نزد من آمدند وبدون اجبار و با دلخواه و میل با من بیعت کردند...» (12) .

زبیر که قبلا خود را از بنی هاشم می دانست (13) ، در دوران خلفا وخصوصا خلیفه سوم، به سوی دنیاطلبی رفت و یکی از سرمایه داران بزرگ شد .

مسعودی در مروج الذهب می گوید:

«زبیر بن عوام خانه ای در بصره ساخت که تاکنون(332ه ق)معروف است... موجودی زبیر پس از مرگ، پنجاه هزار دینار بود و هزاراسب و هزار غلام و کنیز داشت و در ولایاتی که گفتیم، املاکی بجاگذاشت » (14) .

طلحه: طلحه بن عبیدالله تیمی، پسر عموی عایشه و از قبیله تیم بود.(در زمان عثمان در کوفه خانه ای ساخته بود که هم اکنون درمحله «کناسه » به نام: دارالطلحیین، معروف است). از املاک عراق روزانه هزار دینار درآمد داشت و بیشتر از این مقدار هم گفته اند (15) .

عایشه: همسر رسول خدا(ص)و دختر ابوبکر بود. به گفته خودش در6 سالگی به عقد پیامبر درآمد و در9 سالگی ازدواج کرد، البته روایات دیگری هم هست که خلاف این را ثابت می کند (16) .

از بسیاری از روایات ظاهر می شود عایشه از اول ورودش به منزل پیامبر با فاطمه(س)و علی(ع)دشمنی داشت (17) . نقل کرده اند وقتی عایشه خبر شهادت علی(ع)را شنید، بسیار خوشحال شد و شعری سرود،در همان حال وقتی بچه ای را برای نامگذاری نزد او آوردند او رابه نام «عبدالرحمن » نام نهاد (18) .

عایشه در نزد خلفا بسیار محترم بود، در حکومت عمر دو هزاردرهم از سهمیه دیگران اضافه می گرفت (19) .

عایشه هم در مقابل می گفت مجالس خود را با ذکر پیامبر و عمرزینت دهید (20) .

از ابتدا با عثمان هم روابط خوبی داشت ولی بعدا به فکر افتادکه طلحه را به حکومت برساند که با او رابطه فامیلی داشت (21) .

زرنگی خاص او این بود که بعد از تحریک مردم بر ضد عثمان وشروع شورش به مکه رفت تا اولا از خطرات احتمالی دور باشد، و اگراتفاق ناگواری افتاد، او مقصر نباشد. ثانیا در صورت نابودی حکومت عثمان در مکه و در حضور طبقات مختلف حجاج از طلحه وحکومتش طرفداری کند و اگر علی(ع)حاکم شد، بر علیه او فعالیت نماید (22) .

معاویه: هرچند در ظاهر امر، معاویه عضو این حزب نبود، لکن ازآنجا که تحریکات وی نقش مؤثری در شورش ناکثین و ایجاد جنگ جمل داشت، می توان او را هم از محرکین و موسسین پشت پرده این حزب به حساب آورد. ابن ابی الحدید معتزلی روایت کرده که:

«روزی که عثمان کشته شد، معاویه نامه ای برای زبیر نوشت و به او امیرالمؤمنین خطاب کرد و گفت از طرف اهل شام با تو بیعت می کنم... از مردم شام برای خلافت طلحه نیز بعد از تو بیعت گرفتم... سپس تذکر داد که سعی کنید قبل از پسر ابوطالب خود رابه کوفه و بصره برسانی که باقی شهرهاتابع این دو شهراست...) (23) .

ویژگیهای ناکثین

قوتها: بودن عایشه با عنوان «ام المؤمنین » و همسر پیامبر،در رهبری این حزب، برگ برنده ای بود که با آن بسیاری از مردم مطیع و فرمانبردار می شدند.

از طرفی بسیاری از فرمانداران عثمان وقتی شنیدند که از طرف علی(ع)خلع شده اند، بیت المال را خالی کرده و به این حزب می پیوستند. بنابراین ناکثین از نظر مالی بسیار قوی بودند. علاوه بر این که سران حزب نظیر طلحه، زبیر و عایشه از سرمایه داران بزرگ محسوب می شدند.

ضعفها: اولین مشکل ناکثین اختلاف درونی این حزب بود.زیرا طلحه و زبیر هرکدام امارت را برای خود می خواست. علی(ع)در این رابطه می فرماید:

«کل واحد منهما یرجوالامر له و یقطفه علیه دون صاحبه، لایمتان الی الله بحبل و لا یمدان الیه بسبب کل واحد منهما حامل ضب لصاحبه و عما قلیل یکشف قناعه به والله لئن اصابوا الذی یریدون لینتزعن هذا نفس هذا و لیاتین هذا علی هذا» (24) .

«طلحه و زبیر هر یک امارت را برای خود می خواهد نه برای رفیقش هیچ کدام از این دو به سوی خدا تقرب نجسته و با رشته ای خود را به او نزدیک نمی کند هر یک از اینها برای رفیق خود در دل کینه ای دارد که به زودی پرده از روی آن برداشته و کینه راآشکار خواهد کرد به خدا سوگند هر یک از اینان اگر بدانچه می خواهد برسد، رفیق خود را ازمیان برمی دارد و او را نابودمی کند» .

این اختلافات به زودی خود را نشان داد، طلحه و زبیر در بصره بر سر امامت جماعت هم به توافق نرسیدند اختلاف آنقدر طول کشیدکه نزدیک بود نماز صبح قضا شود تا این که با نظر عایشه یک روزپسر زبیر نماز می خواند و روز دیگر پسر طلحه، و نیز هر یک ازآنها از عایشه خواستند تا دستور دهد مردم به آنها به امارت سلام کنند و او را امیر بشناسند و عایشه برای جلوگیری از اختلاف دستور داد مردم به هر دو به امارت سلام کنند (25) .

دومین مشکل ناکثین این بود که سران آن از سوی معاویه بازی خورده بودند .

معاویه که خود را از معرکه جنگ دور نگاه داشته بود، باوعده های فریبنده آنها را به جنگ با علی(ع)دعوت می کرد، اما این تحریکات تنها برای فراهم کردن زمینه حکومت بنی امیه بود; بعدهاهم معلوم شد که مروان حکم، مامور بود در صورت پیروزی یا شکست،طلحه و زبیر را به طور ناگهانی بکشد کما این که طلحه را او کشت و اگر زبیر هم در معرکه بود به وسیله او کشته می شد (26) .

اشکال سوم این حزب آن بود که خودشان از قاتلین عثمان بودند وکمترین اتهام آنها تحریک مردم بر قتل عثمان و زمینه سازی آن بودو از طرفی طلحه و زبیر اولین بیعت کنندگان بودند، بنابراین درمقابل استدلالهای علی(ع)حرفی برای گفتن نداشتند و در نظر بسیاری از مردم واقع بین و منطقی افرادی عهدشکن و شورشی محسوب می شدند.

برخوردهای علی(ع)با ناکثین

علی(ع)در ابتدا سعی کرد با مذاکره و نصیحت مشکل ناکثین را حل کند در این رابطه افرادی را به سوی عایشه و طلحه و زبیرفرستاد، اما مذاکرات به نتیجه نرسید. به زودی آتش جنگ شعله کشید و حضرت با دستور حمله به شتر عایشه که حکم پرچم لشگرناکثین را داشت و پافشاری بر آن قائله را تمام کرد.

این جنگ اولین جنگ داخلی مهم در اسلام بود، اصحاب پیامبر درمقابل هم صف کشیده و به روی هم شمشیر می زدند، اثر زخم شمشیرهابر قلب و روح مسلمین عمیق تر از زخمی بود که بر جسمهایشان می گذاشت. مهم تر آن که در یک سوی جنگ وصی و داماد پیامبر یعنی علی(ع)فرماندهی می کرد و در سوی دیگر همسر پیامبر که با عنوان «ام المؤمنین » شناخته می شد، بنابراین تشخیص حق و باطل برای بسیاری از مردم مشکل شده بود، تا جائی که می بینیم برای حفاظت از شتر عایشه بیش از هفتاد دست قطع می شود و مردانی از سران قبائل و بزرگان قوم درحالی که قرآن را به گردن آویخته و با یک دست افسار شتر عایشه را گرفته بودند، با دست دیگر شمشیر می زدندو استقامت می کردند تا کشته شوند.

مشکل دیگر حضرت آشنا نبودن مردم با احکام جنگ داخلی مسلمین واحکام اهل بغی بود; بعد از جنگ، رزمندگان خسته و مجروح برای گرفتن سهم غنیمت آمدند و با تعجب دیدند که علی(ع)می فرماید:

اموال غنیمتی را به صاحبانش بازگردانید و سلاح ها را به دولت تسلیم کنید، مردم حاضر به فهمیدن این مطلب نبودند و می گفتند:

چطور خونشان مباح است، ولی مالشان حرام، تا این که حضرت با این روش مطلب را به آنها تفهیم کرد که پس بگوئید عایشه همسر رسول خدا سهم کدام یک از شما می شود؟!!

پی نوشت ها:

1) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 171، چاپ پنج جلدی، ح 7، باب 91، ص 37.

2) نهج البلاغه، خطبه 174. - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،ح 10، باب 175، ص 3.

3) تاریخ طبری، الکامل فی التاریخ لابن اثیر، تاریخ سیاسی جعفریان، ج 2، ص 482، از ایام العرب، ص 329.

4) اسرار آل محمد(ص)، ص 92.

5) نهج البلاغه، کلام هشت- ابن ابی الحدید، ج 1، باب 8، ص 320.

6) تاریخ سیاسی، ج 2، ص 483 از انساب الاشراف.

7) ابن قتبیه دینوری، الامامه والسیاسه، ص 51.

8) الفتوح ج 2، ص 249 - ایام العرب فی الاسلام، ص 318 و 328 الکامل، ج 2، ص 206.

9) تاریخ سیاسی، رسول جعفریان،، ج 2، ص 482 از ایام العرب فی الاسلام، ص 329.

10) سوره احزاب: 44.

11) نهج البلاغه، خطبه 171.

12) سلیم بن قیس، اسرار آل محمد(ص)، ص 92.

13) ابن قتبیه، الامامه و السیاسه.

14) ترجمه مروج الذهب، ج 1، ص 690.

15) مروج الذهب،، مهمان.

16) تاریخ اسلام، جعفریان، از طبری، ج 1، ص 350، 4514 - طبقات الکبری، ج 8، ص 85،123 -126.

17) همان، مسند احمد، ج 6، ص 113 و ص 122.

18) همان، از الجمل، ص 84.

19) همان، از الاصابه فی معرفه الصحابه، ج 3، ص 260.

20) همان، از اخبار مصاحبان، ج 2، ص 50.

21) همان، از فتوح، ج 2، ص 249 - ایام العرب فی الاسلام، ص 328- کامل ج 2، ص 306.

22) رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 471.

23) کشف الهاویه، ص 232.

24) نهج البلاغه، کلام 148.

25) ترجمه نهج البلاغه، فیض الاسلام، شرح خطبه 148.

26) امیرالمؤمنین اسوه وحدمت، ص 364.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان