ماهان شبکه ایرانیان

۲. حقایق نابرابری در جهان

بطور معمول، مسئله نابرابری[1] در چهار قلمرو بررسی می شود. این چهار قلمرو به ترتیب عبارت اند از:
1. نابرابری در قلمرو ملی؛
2. نابرابری در قلمرو بین گروه های قومی، نژادی و منطقه ای؛
3. نابرابری درون خانوار بین جنس زن و مرد و بین دختر و پسر؛
4. نابرابری بین ملل.
اما آن چه در این قسمت بدان توجه می شود، مسئله نابرابری بین المللی است. شکل زیر توزیع درآمد جهان را نشان می دهد. جمعیت جهان به پنج بیستک تقسیم شده که ثروت مندترین بیستک 83% درآمد دنیا را به خود اختصاص می دهد، در حالی که بیستک فقیر فقط 4/1% درآمد دنیا را دارد. متأسفانه هر چقدر دنیا ثروت مندتر می شود، وضعیت نابرابری بدتر می شود؛ در دهه 1960 میلادی، درآمد بیستک ثروت مند سی برابر بیستک فقیر دنیا بود، اما امروزه این نسبت هشتاد برابر شده است.
See discussion in ordon, D. (2004) Poverty, Death amP; Disease, in Hillyard, P., Pantazis, C., Tombs, S. and ordon, D. (Eds) (2004) Beyond Criminoloy: Takin Harm Seriously. London, Pluto.
Eradicatin Poverty in the 21st Century: When will Social Justice be done? Monday, 18th October, 2004, David ordon، Professor in Social Justice, Inauural Lecture, University of Bristol.
مطابق تحقیق ارزنده ای که فرانسیس بورگیگنون و کریستین موریسن در مورد توزیع درآمد مردم جهان از سال 1992-1820 یعنی برای دوره بعد از انقلاب صنعتی تا اواخر قرن بیستم انجام داده اند، مشخص شده که سهم بیست درصد فقیر شهروندان دنیا از درآمد جهان در سال 1820، 5/4% بوده در حالی که در سال 1992 بدتر شده و به دو درصد رسیده است. این در حالی است که سهم ده درصد ثروتمند شهروندان دنیا از1/43% به 4/53% افزایش یافته است. همین طور وضعیت ضریب جینی،[2] از 504/0 به 663/0 افزایش یافته که بدتر شدن نابرابری در سطح جهان را نشان می دهد.
جدول 22 درصد سهم درآمدی اغنیا و فقرای دنیا و ضریب جینی آنها
از سال 19921820
سال18201850187018901910192919501960197019801990سهم درآمد 20% پایین5/446/33/39/28/24/23/229/12سهم درآمد 10% بالا1/436/45481/50511/504/518/499/504/514/53ضریب جینی504/0538/0565/0592/0614/0621/0641/0635/0654/0657/0663/0
The size distribution of income amon world citizens: 1820 1990, Fransois Bouruinon and Christian Morrisson, June 1999.
 
3. حقایق فقر در جهان
فقرکه همواره قرین بشر بوده، از حقایق مزمنی است که قرن ها جزء سرنوشت و تقدیر انسانی به شمار آمده و در هر عصری به نحوی با آن دست و پنجه نرم کرده اند. اما به جز برهه هایی از دوران باشکوه صدر اسلام و تمدن اسلامی که بنا به نقل، فقیری وجود نداشته تا از بیت المال زکات دریافت کند، بشر همواره در مبارزه با این پدیده شوم مشکل داشته و حتی صنعتی شدن و رشداقتصادی بلندمدت نیز نتوانسته ریشه فقر را برکند. البته رشد اقتصادی و انقلاب صنعتی و آگاهی فقرا از پیشرفت های مادی سبب شده که آنها در حال حاضر فقر خویش را کشف کنند و به دنبال رفع آن از هر طریق ممکن باشند. مهاجرت به شهرها و کشورهای ثروت مند یکی ازپی آمدهای این کشف است. به طور کلی از اوایل قرن نوزدهم میلادی، تفاوت میان نحوه زندگی مردم مناطق مختلف جهان شناخته شد و بروز نابرابری ها و بی عدالتی ها و عواقب آن، اندیش مندان و نظریه پردازان را به ارائه فرضیاتی پیرامون علل و عوامل مؤثر در پیدایش فقر واداشت. این تلاش ها به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و کشف فقر فزاینده کشورهای جهان سوم اوج گرفت. راهبردهای رشد اقتصادی، رشد اقتصادی همراه با توزیع، و راهبرد نیازهای اساسی و...، به منظور بهبود شرایط زندگی مردم این کشورها طراحی شدند، اما متأسفانه آثار توزیعی این راهبردها آن چنان که باید سرریز نشد و به حاشیه قرارگرفتن کثیری از مردم و گسترش پدیده فقر انبوه[3] انجامید. در دهه 1980 نیز با اتخاذ سیاست های تعدیل، این اکثریت خاموش به فراموشی سپرده شد تا جایی که بانک جهانی، این دهه را دهه از دست رفته برای فقر[4] نامید. نتیجه این راهبردها، بر اساس برآورد بانک جهانی در سال 1990، وجود بیش از3/1 میلیارد انسان فقیر در این کشورهاست. از این رو، جهت حل این معضل، دهه 1990 را دهه جنگ با فقر[5] یا دهه تغییر راهبردهای توسعه از راهبردهای رشد به راهبردهای فقرزدایی[6] نامیدند.
گزارش سازمان ملل به خوبی روشن می کند که در عصر جهانی سازی اراده سیاسی لازم برای ایجاد عدالت اقتصادی علی رغم همه شعارها یاهداف هزاره توسعه[7] وجود ندارد. در سال 2000میلادی اعضای سازمان ملل بر سر اهداف هزاره توسعه به توافق رسیدند. هدف از این برنامه، کاهش پنجاه درصدی فقر در جهان تا سال 2015 اعلام شد. حل مشکلاتی نظیرگرسنگی، بیماری، بی سوادی، صدمه به محیط زیست و گسترش ویروس اچ .آی. وی و ایدز از جمله معیارهای سنجش تحقق این هدف بود. برنامه توسعه سازمان ملل می گوید این اهداف قابل تحقق است، اما تنها درصورتی که کشورهای فقیر اصلاحات همه جانبه را پی گیری کنند و کشورهای ثروت مند نیز با بهبود شرایط تجاری و افزایش کمک به کشورهای فقیر به این اصلاحات واکنش نشان دهند. اما واقعیت این است که نظام سرمایه داری دغدغة فقرزدایی ندارد. به گفته سازمان ملل شمار افرادی که روزگار خود را در شرایط نکبت بار زاغه نشین ها سپری می کنند، تقریباً به یک میلیارد نفر، یعنی یک ششم جمعیت جهان رسیده است. سازمان ملل معتقد است که بدون اعمال تغییرات بنیادی، شمار این افراد طی سی سال آینده دوبرابر خواهدشد. این سازمان می گوید تا سال 2050، ممکن است 5/3 میلیاردنفر از جمعیت شش میلیاردی شهرنشین زمین در زاغه ها زندگی کنند.
امروزه برای تفکیک فقرا از غیرفقرا از شاخص های رفاه اقتصادی خاصی به نام خطوط فقر مطلق و نسبی[8] استفاده می کنند.
فقر نسبی:
گاهی به تمرکز بر فقیرترین جزء (یعنی بیست، یا چهل درصد) جمعیت علاقه مندیم؛ این ها فقرای نسبی هستند. وقتی بدین صورت تعریف می کنیم، روشن است که فقرا همیشه با ما هستند. اغلب سودمند است که چنین شاخصی داشته باشیم تا برنامه هایی که برای کمک به فقرا آماده می شوند، هدف گیری کنیم. همان طور که کشورها وضعیت بهتری پیدا می کنند، معمولاً خط فقر بالاتری انتخاب می کنند. به طور مثال، اتحادیه اروپا به طور نوعی فقرا را به مثابه کسانی که درآمد سرانه شان زیر پنجاه در صد میانه است، تعریف می کند. هنگامی که درآمد میانه افزایش می یابد، خط فقر نیز بالا می رود.[9]
فقر مطلق:
راوالیون و دیگران سال (1991میلادی) اولین بار فقر مطلق را تعریف کردند. آنان درک فقر را در فقیرترین کشورها، جای گزین خط فقر 31 دلار در ماه نمودند. پس از آن تعریف مذکور به 42/30 دلار تغییر یافت و بعد از آن به یک دلار در روز تبدیل گشت. بعد، خط فقر یک دلار در روز توسط بانک جهانی، به عنوان تعریف رسمی فقر مطلق اتخاذ و پذیرفته شد. خط فقر دیگری که در ادبیات مطرح گشت، ارقام اولیه را به دو دلار در روز افزایش داد.[10]
با استفاده از دو شاخص یک دلار و دو دلار برای خط فقر مطلق تا سال 2000 میلادی آمار زیر به دست آمده است:
تخمین1200 میلیونی جمعیت جهان که با کمتر از یک دلار در روز زندگی می کنند.
متجاوز از دو میلیارد مردمی که در سراسر جهان با کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند.
جدول 2-3 نرخ فقر مطلق و نسبی در مناطق گوناگون جهان[11]
مناطق گوناگون جهان(فقر مطلق) درصد فقرای با کمتر از یک دلار در روز(در1998میلادی)(فقر نسبی) درصد فقرای با کمتر از یک سوم میانگین مصرف ملی سال 1993(در 1998 میلادی)آسیای شرقی و پاسیفیک3/156/19همان بدون چین3/116/24اروپا و آسیای مرکزی1/56/25امریکای لاتین و کارائیب6/154/51خاورمیانه و افریقای شمالی9/18/10جنوب آسیا0/402/40افریقای پایین صحرا3/465/50کل دنیا0/241/32کل دنیا بدون چین2/260/37 جدول 3-2 نرخ های مطلق و نسبی فقر را برای مناطق مختلف دنیا ارائه می کند. برای چگونگی مقایسه مناطق با یک دیگر، باید دید که چه معیاری برای فقر به کار گرفته می شود(خط فقر نسبی معیار باشد یا خط فقر مطلق). به طور مثال، با شاخص مطلق کمتر از یک دلار در روز، افریقای پایین صحرا بالاترین نسبت جمعیت فقیر را دارد. از سوی دیگر، کشورهای امریکای لاتین و کارائیب بالاترین نسبت جمعیتی را دارند که زیر میانگین مصرف ملی زندگی می کنند.
مطابق آمار فوق، خاورمیانه و شمال افریقا بهتر است بر کاهش فقر نسبی تأکید کنند، زیرا فقر مطلق آنها بسیار ناچیز است. در عوض، افریقای پایین صحرا و جنوب آسیا می بایست بر کاهش فقر مطلق تأکید کنند زیرا مشکل اصلی آنها فقدان غذا، و بهداشت کافی است.
به هر روی، آمارها نشان می دهند که این نوع از جهانی شدن، نه تنها موجب رشداقتصادی پایدار نمی شود، بلکه نابرابری بین المللی را افزایش می دهد و فقر را نیز ریشه کن نمی کند. برنامه توسعه سازمان ملل[12] در گزارش سال 2003 میلادی خود درباره توسعه انسانی گفت با توجه به روند فعلی، برخی کشورهای افریقایی تا سال 2165 میلادی قادر به غلبه بر فقر نخواهند بود. این سازمان گفت پیشروی به سوی تحقق اهداف هزاره توسعه رضایت بخش نبوده و موفقیت در زمینه آن هنوز قطعی نیست.
 


[1] . مجله انتظار، پاییز و زمستان 1384 شماره 17.

[2] . آمارشناسی به نام جینی با استفاده از منحنی لورنز نوعی ضریب نابرابری از لحاظ عددی به دست آورده است. او با تقسیم مساحت زیر خط 45 درجه و منحنی لورنز بر کل مساحت مثلث زیر خط 45 درجه که در نمودار ذیل به صورت ABC مشخص گردیده است شاخصی به دست آورده که به خاطر نامش به ضریب جینی یا نسبت تمرکز جینی معروف شده است. ملاحظه می شود که هر چه فاصله خط 45 درجه و منحنی لورنز بیشتر باشد مقدار ضریب جینی بزرگتر خواهد بود و لذا رقم بزرگ تر ضریب جینی به معنای نابرابری بیشتر است. ضریب جینی یک اندازه گیری عددی، از مجموع نابرابری درآمدی است که بین صفر(در حالت برابری کامل) و یک (در حالت نابرابری کامل) تغییر می کند. هر چه ارزش این ضریب بیشتر باشد، میزان نابرابری در توزیع درآمدها بیشتر است، و هر چه ارزش این ضریب کمتر باشد، توزیع درآمدها عادلانه تر است. ضریب جینی برای کشورهایی که توزیع درآمد بسیار نابرابری دارند، عموماً بین پنج تا هفت دهم است. در حالی که در کشورهای با که توزیع درآمد نسبتاً عادلانه، این ضریب بین2/0 تا35/0است.

[3] . Mass Poverty.

[4] . Lost decade for the Poor.

[5] . The fiht aainst Poverty.

[6] . Chanin DeveloPment Strateies from rowth-Based Strateies to Poverty-Based
Strateies

[7] . Millennium DeveloPment oals.

[8] . خط فقر با تعیین مجموعه مصرفی مکفی برای نیازهای اساسی مصرفی و آن گاه با تخمین هزینه های این نیازهای اساسی به دست می آید، یعنی خط فقر به مثابه حداقل استاندارد مورد نیاز برای فرد جهت تأمین نیازهای اساسی غذایی و غیر غذائیش تحلیل می شود. هرگاه مصرف خانوار را حساب کرده باشیم، نیازمند ارزیابی مبلغی هستیم که خانوار را در فقر قرار می دهد، یا خانوار را به مثابه فقیر تعریف می کند. آستانه ای که ما برای این مبلغ به کار می گیریم، خط فقر است. خط فقر سطح مصرف(یا درآمد) مورد نیاز برای خانوار برای گریز از فقر را تعریف می کند.
 

[9] . (From Ravallion, Martin. 1998. Poverty Lines in Theory and Practice, Livin tandards Measurement Study Workin PaPer No. 133, World Bank, based on an earlier PaPer by Ravallion, Datt and van de Walle).

[10] . .Xavier Salai-i-Martin and Elsa v. Artadi, 2002.

[11] . بانک جهانی، 2000.

[12] . UNDP.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان