سخنرانیهای کوتاه/ به مناسبت دهه فاطمیه علیهاالسلام

ایزد یکتا به طاق عرش اعلی برنگاشتنام پاک و عزت و شأن و وقار فاطمه

مقدمه

ایزد یکتا به طاق عرش اعلی برنگاشتنام پاک و عزت و شأن و وقار فاطمه

ام سبطین است و جفت مرتضی سلطان دینزهره برج رسالت مَه عِذار فاطمه

پیش سرو قامتش شرمنده طوبای بهشتعرشیان تکبیرگویان بر شعار فاطمه

طاهر طُهر مطهّر، ظِلّ نور لم یزلآیت تطهیر نازل شد به دار فاطمه

چه دشوار است سخن گفتن از بانویی که لباس هستی بر اندامش تنگی می نمود، و آیینه آفرینش از نمایاندن چهره کامل او ناتوان بود.

زمین، تنها هیجده سال حضور او را گرامی داشت و به او بالید؛ و تو گویی، بیش از آن تحمل چنان بار سنگین و گرانبهایی را نداشت.

چه کسی می تواند قصه غم رنگ زهرا علیهاالسلام را آن گونه که هست بازگو کند؛ و اینکه چرا، تنها دختر رسول خاتم صلی الله علیه و آله که دستش بوسه گاه پدر بود، و خاطرش نزد بابا از همگان عزیزتر، در اوج جوانی و شکوفایی، پنهان و به دور از چشم آدمیان دو رو و بی وفا، و در دل شب، برای همیشه در آغوش خاک جای می گیرد؛ و بدین گونه برگی خونین از دفتر تاریخ ورق می خورد.

باری:

زمین به پشت خود الوند و بیستون داردغبار ماست که بر دوش او گران بود است

در این نوشتار، ضمن ارائه نُه سخنرانی کوتاه، برخی از جلوه های رفتاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را بیان نموده و نام و یاد مبارک و مقدس او را گرامی می داریم.

* * *

1. بلندهمّتی به هنگام دعا

گر مخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهیدوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

انسانها در آرزو و درخواست از خداوند، گوناگون می باشند. همّت و آرزوی برخی از آدمیان در همین دنیای زودگذر و ناچیز خلاصه می شود. آنها جز دنیا نمی خواهند و جز برای دنیا، چیز دیگری سعی و تلاش نمی کنند. به فرموده زیبای حضرت علی علیه السلام : «وَاِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَی بَصَرِ الاَْعْمَی لاَ یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئا وَالْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَیَعْلَمُ اَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَالاَْعْمَی اِلَیْهَا شَاخِصٌ وَالْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَالاْعْمَی لَهَا مُتَزَوِّدٌ؛ همانا دنیا نهایت دیدگاه کسی است که دیده اش کور است، و از دیدنِ جز دنیا مهجور. و آنکه بیناست، نگاهش از دنیا بگذرد و بداند در پَس آن، خانه [آخرت] است. پس بینا از دنیا رخت بردارد و نابینا رخت خویش در آن گذارد. بینا از دنیا توشه گیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم آرد.»

و امّا گروه دوم از آدمیان، کسانی هستند که همّت خویش را فراتر از جهان مادی قرار داده اند. و اگر هم برای دنیای خویش تکاپو دارند، به انگیزه توشه برداشتن برای جهان دیگر، حفظ آبرو و مانند آن است. آنها دنیا را محلّ گذر و پل رسیدن به جهان دیگر می دانند و همه تلاش خود را بکار می گیرند تا در جهان دیگر رستگار شده، در بهشت ابدی پروردگار جای گیرند.

سرانجام، اندکی از آدمیان نیز هستند که نه تنها از دام جاذبه های فریبنده دنیوی رها می شوند؛ بلکه از نعمتهای انبوه بهشت نیز می گذرند و از خداوند، تنها دیدار جمال او را می طلبند و به جای بهشت، بهشت آفرین را تمنّا می کنند؛ همان گونه که سعدی شیرازی سروده است:

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّحلوا به کسی ده که محبّت نچشیدست

در ضمن حکایتی، درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین می خوانیم: «روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دخترش زهرا علیهاالسلام پرسید: دخترم! چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است که هر چه بخواهی، تحقق می پذیرد. حضرت فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: «شَغَلَنِی عَنْ مَسْئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدْمَتِهِ لاَ حَاجَةَ لِی غَیْرُ النَّظَرِ اِلَی وَجْهِهِ الْکَرِیمِ؛ لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»

غوغای عارفان و تمنّای عاشقانحرص بهشت نیست که شوق لقای تُست

قومی هوای نعمت دنیا همی پزندقومی هوای عُقبی و ما را هوای تست

قُوت روان شیفتگان التفات توآرام جان زنده دلان مرحبای تست

2. شرم و حیا

یکی بیم و آزرم و شرم خدایکه باشد ترا یاور و رهنمای

«حیا حالتی همراه با احساس شرم، ملاحظه و فروتنی در مواجهه با دیگران، به ویژه در مقابل بزرگ تران، یا در مواجهه با امور را می گویند.»

امام صادق علیه السلام درباره ارزشمندی حیا و آثار آن می فرماید: «لَوْلاَهُ (الْحَیَاءُ) لَمْ یُقَر ضَیْفٌ وَلَمْ یُوفَ بِالْعِدَاتِ وَلَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَلَمْ یُتَحَرَّ الْجَمِیلُ وَلَمْ یُتَنَکَّبُ الْقَبِیحُ فِی شَی ءٍ مِنَ الاَْشْیَاءِ حَتَّی اِنَّ کَثِیرا مِنَ الاُْمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ اِیضا اِنَّمَا یُفْعَلُ لِلْحَیَاءِ فَاِنَّ کَثَیِرا مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْلاَ الْحَیَاءُ لَمْ یَرْعَ حَقَّ وَالِدَیْهِ وَلَمْ یَصِلْ ذَارَحِمٍ وَلَمْ یُؤَدِّ اَمَانَةً وَلَمْ یَعِفَّ عَنْ فَاحِشَةٍ اَفَلاَ تَرَی کَیْفَ وَفَّی لِلاِْنْسَانِ جَمِیعَ الْخِلاَلِ الَّتِی فِیهَا صَلاَحُهُ وَتَمَامُ اَمْرِه؛ اگر حیا نبود، حرمت مهمان نگاه داشته نمی شد، و به وعده ها عمل نمی شد، و حاجتها برآورده نمی شد، زیبایی [و هنجارها] انجام داده نمی شد، و از زشت [و ناهنجاریها] پرهیز نمی شد. حتّی بسیاری از کارهای واجب نیز تنها به دلیل حیامندی انجام می شود. همانا اگر حیا نبود، بسیاری از مردم حقوق پدر و مادر خویش را رعایت نمی کردند، و صله رحم انجام نمی دادند، و امانت را [به صاحبش[ برنمی گرداندند، و نسبت به فحشا عفّت نمی ورزیدند؛ پس آیا نمی بینی که چگونه [خداوند] به انسان خصلتی را عطا فرمود که صلاح [دنیا و آخرتش] و کامل کننده امورش در آن است.»

ویل دورانت درباره حیا می نویسد: «شرم، نوعی عقب نشینی مدبّرانه است که از ترس و پاکی می زاید. در اقوام متمدّن، حیا یکی از بهترین صوَر تعالی روح عشق است و تا شکوه و درخشندگی بی مانندی بالا می رود، و گاهی بر عمیق ترین دواعی نفسانی غالب می شود. این رفتار ظریفانه، از لطف و رقّتی عالی خبر می دهد. حیا پاداشهای خود را پس انداز می کند.»

یکی از ویژگیهای آشکار حضرت زهرا علیهاالسلام ، حیا و آزرم بوده است. در حقیقت، اهتمام فوق العاده ایشان به پوشش و حجاب در برابر نامحرمان، ریشه در حیامندی آن حضرت داشت، تا آنجا که در این باره نقل می کنند:

«مردی نابینا پس از اجازه گرفتن، وارد منزل امام علی علیه السلام شد. پیامبر صلی الله علیه و آله مشاهده فرمود که حضرت زهرا علیهاالسلام برخاست. فرمود: دخترم! این مرد نابینا است. پاسخ داد: «اِنْ لَمْ یَکُنْ یَرَانِی فَاِنِّی اَرَاهُ وَهُوَ یَشُمُّ الرِّیحَ؛ اگر او مرا نمی بیند، من او را می نگرم! [اگرچه او نمی بیند] و او بو[ی زن] را استشمام می کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی.»

اسماء بنت عمیس می گوید: «روزهای آخر زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام با او بودم. روزی مرا به یاد چگونگی حمل جنازه توسط مردم انداخت و ابراز نگرانی کرد که: چرا جنازه زن را روی تخته ای می گذارند و بالای دست مردان حمل می کنند؟!

آنگاه فرمود: «اِنِّی قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا یُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ اَنَّهُ یُطْرَحُ عَلَی الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَیَصِفُهَا لِمَنْ رَأی فَلاَ تَحْمِلِینِی عَلَی سَرِیرٍ ظَاهِرٍ اُسْتُرْنِی سَتَرَکَ اللّهُ مِنَ النَّارِ؛ من بسیار زشت می دانم که [جنازه] زنان را [پس از مرگ] بر روی تابوت رو باز گذاشته و بر روی آن پارچه ای می افکنند که حجم بدن را برای بینندگان آشکار می سازد. مرا بر روی تابوتی آن چنانی مگذار و بدن مرا بپوشان! خداوند ترا از آتش جهنم محفوظ بدارد.»

نمونه ای دیگر از حیاورزی حضرت زهرا علیهاالسلام را در این حکایت می خوانیم: «روزی آن حضرت به پدرش گفت: آیا اهل دنیا روز قیامت برهنه اند؟ فرمود: بلی ای دخترم. گفت: آیا من هم برهنه ام؟ فرمود: بلی شما هم؛ ولی آنجا کسی به کسی توجه ندارد.

حضرت زهرا علیهاالسلام به پدر گفت: چقدر جای خجالت است آن روز، مقابل خدای متعال. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و بگو به جهت حیا و شرمش از خدا، خدا وعده فرموده که او را روز قیامت به دو حلّه از نور بپوشاند.

آن گاه که حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد حضرت علی علیه السلام برگشت، به فاطمه گفت: آیا درباره پسرعمویت نپرسیدی؟ فرمود: چرا، پرسیدم؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی[ علیه السلام ] در پیشگاه خداوند بالاتر از این است که روز قیامت او را برهنه محشور کند.»

حکیم ابو القاسم فردوسی، در ستایش حیامندی بانوان چنین می سراید:

به سه چیز باشد زنان را بهیکه باشند زیبای تخت مهی

یکی آنکه با شرم و با خواستستکه جفتش بدو خانه آراستست...

سوم آنکه بالا و رویش بوَدبه پوشیدگی نیز مویش بوَد

3. ادب

مولوی در بیان اهمیت و آثار ادب می گوید:

از خدا جوییم توفیق ادببی ادب محروم گشت از فیض رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بدبلکه آتش در همه آفاق زد

در معنای ادب گفته اند:

«نگاهداشتن و رعایت شرایط هر چیز؛ و در اصطلاح، ملکه ای است در شخص که او را از کارهای زشت باز می دارد. همچنین رعایت کردن حدود هر کسی عبارت است از ادب نسبت بدان کس.»

حضرت علی علیه السلام درباره ادب می فرمایند: «اَشْرَفُ حَسَبٍ حُسْنُ اَدَبٍ؛ بهترین شرافت [و افتخار خانوادگی]، ادب نیکوست.»

همچنین فرمود: «کُلُّ شَیْ ءٍ یَحْتاجُ اِلَی الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ یَحْتاجُ اِلَی الاَْدَبِ؛ هر چیزی نیازمند خرد است و خرد نیازمند ادب.»

اشرف آدمیان رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز با افتخار می فرمایند: «اَدَّبَنِی رَبِّی فَاَحْسَنَ تَأْدِیبِی؛ خداوند، مؤدّبم کرد و نیکو مؤدّبم ساخت.»

امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ اَدَّبَ نَبِیَّهُ فَاَحْسَنَ اَدَبَهُ فَلَمّا اَکْمَلَ لَهُ الاَْدَبَ قالَ «وَاِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» ثُمَّ فَوَّضَ اِلَیْهِ اَمْرَ الدِّینِ وَالاُْمَّةِ لِیَسُوسَ عِبادَهُ؛ خدای بزرگ پیامبر خود را ادب آموخت و نیکو ادب آموخت. و چون ادب را در او به حدّ کمال رساند فرمود: «همانا تو دارای خلق عظیم هستی.» آن گاه کار دین و امّت را به او سپرد تا بندگان را اداره کند.»

بی گمان یکی از برجسته ترین ویژگیهای حضرت زهرا علیهاالسلام نیز ادب آن حضرت بوده است. آن حضرت به عنوان دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و یک معصوم، ادب را در خویش به حدّ کمال رساند، و آن را در همه مراحل زندگی مراعات می نمود.

در تاریخ آمده است که یکی از آداب و رسوم زمان آن حضرت این بود که یکدیگر را به اسم صدا می کردند.

حتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به نام آن حضرت صدا می زدند؛ در حالی که این امر خلاف ادب و به دور از شأن آن حضرت بود.

تا اینکه خداوند برای مؤدّب ساختن این افراد در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله ، این آیه شریفه را نازل فرمود: «لاَّ تَجْعَلُواْ دُعَآءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَآءِ بَعْضِکُم بَعْضًا »؛ «خطاب کردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب کردن بعضی از خودتان به بعضی [دیگر [قرار مدهید.»

از امام صادق علیه السلام چنین روایت شده است که حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «وقتی که آیه «لاَّ تَجْعَلُواْ دُعَآءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَآءِ بَعْضِکُم بَعْضًا» بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، من هم تصمیم گرفتم از آن پس، آن حضرت را به جای «ای پدر»، «رسول خدا» خطاب نمایم؛ لذا آن حضرت را «یا رسول اللّه» گفتم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمودند: «ای فاطمه! این آیه درباره تو و خانواده ات نازل نشده، تو از منی و من از تو هستم. این آیه درباره درشت خویان از قریش و اهل کبر و غرور نازل شد. شما مرا، «پدر» صدا کن که قلبم را زنده و خدا را خشنود می کند!»

حافظا! علم و ادب ورز که در مجلس شاههر که را نیست ادب لایق صحبت نبوَد

4. زهد و ساده زیستی

تکلّف گر نباشد خوش توان زیستتعلّق گر نباشد خوش توان مرد

زهد و ساده زیستی، شرطی است که خداوند با پیامبران خویش مطرح نموده است؛ همان گونه که در دعای ندبه می خوانیم: «وَشَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیَّةِ؛ و با آنها در درجه های این دنیای پست زهد را شرط نمودی.»

ساده زیستی و بی رغبتی نسبت به جاذبه های دنیوی، افزون بر آنکه آدمی را از بسیاری از لغزشها و گناهان باز می دارد، رمز اصلی آرامش قلبی و شادابی روحی نیز می باشد.

به تعبیر زیبای سعدی:

آن کس از دزد بترسد که متاعی داردعارفان جمع نکردند و پریشانی نیست

وانکه را خیمه به صحرای فراغت زده اندگر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست

استاد شهید مطهری درباره آثار مثبت و سازنده ساده زیستی می گویند: «به هر اندازه که انسان بیشتر به اشیاء عادت داشته باشد، بیشتر به آنها بسته است و اسیر آنهاست. و به هر اندازه که انسان اسیر باشد، آزادی ندارد. انسانهایی که آرزو دارند آزاد زندگی کنند و به آزادی علاقمندند، همیشه کوشش می کنند زنجیرها را تا آنجا که ممکن است از دست و پای خودشان برگیرند. ... و لهذا زندگی پیامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگی ساده ای بود. ما در شرح حال رسول اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «کانَ رَسُولُ اللّه خَفِیفَ الْمَؤُونَةِ.» اوّلین چیزی که در سیره پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به چشم می خورد، این است که مردی بود سبک خرج. لباس و خوراکش و همچنین در نشست و برخاست و مسافرت، بسیار ساده بود. ... گاندی، این مرد هندو، وقتی می خواهد هند را رهبری کند و جمعیت هندوستان را از چنگال استعمار رها کند، چاره ای ندارد جز اینکه راه پیامبران را در پیش گیرد، یک زندگی ساده برای خودش انتخاب کند، پارچه ساده ای روی دوشش بیندازد و تمام دارایی اش یک بز باشد و بگوید من با همین می توانم زندگی کنم.

روزی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به خانه دخترش زهرا علیهاالسلام وارد می شود و می بیند که او یک دستبند نقره در دست دارد و پرده الوانی را از در آویخته است؛ به علامت اعتراض برمی گردد. حضرت زهرا که از خلق و خوی پدر بزرگوارش آگاه بود، فورا دستبند را از دست درآورد و پرده را هم از در کند و آنها را خدمت پدر بزرگوارش فرستاد و پیغام داد که در هر راه که خودتان صلاح می دانید، مصرف فرمایید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فورا همه آنها را به اصحاب صفّه بخشید.»

مقام معظم رهبری از وانهادن ساده زیستی و روی آوردن به مصرف گرایی با عنوان «بلای جامعه» یاد کرده و می فرماید: «برای جامعه بلای بزرگی است که میل به مصرف، روز به روز در آن زیاد شود، و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوّع خوردن، متنوّع پوشیدن و دنبال نشانه های مد و هر چیز تازه برای وسایل زندگی و تجملات آن رفتن، تشویق بشوند.»

باید اذعان داشت که در عصر حاضر، نقش الگویی حضرت زهرا علیهاالسلام درباره زهد و ساده زیستی بیش از هر زمان دیگر آشکارتر است و ما بیش از پیش به تأثیرپذیری از این الگوی مبارک نیازمندیم؛ چرا که در هیچ روزگاری به اندازه روزگار ما، انسانها در برابر انواع جاذبه های رنگارنگ دنیا و انبوه کالاهای مصرفی آن قرار نگرفته اند؛ در نتیجه، در هیچ زمانی همانند این عصر و زمان، دلهای آدمیان ـ به واسطه تعلّق به این دستاوردهای تمدّن مادّی و تکنولوژی ـ گرفتار اضطراب و دلهره و تشویش نشده است.

پیام ساده زیستی حضرت زهرا علیهاالسلام ، پیام آسودگی خاطر، آرامش و صفای روحی است که امروزه می تواند به عنوان یکی از عوامل نجات آدمیان از این گرداب دل بستگیها به شمار آید.

از سلمان فارسی چنین نقل شده است که می گوید: «روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر تختهای طلا می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند؛ وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا!

فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: «ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی وتختهای طلا را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.»

حضرت زهرا علیهاالسلام سپس خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح کرد و فرمود: «ای رسول خدا! سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود. سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم. و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.»

ناگفته نماند که گرچه در عصر حاضر نمی توان همانند حضرت زهرا علیهاالسلام زندگی کرد و ساختار ساده زیستی را براساس ساده زیستی ایشان پی ریزی نمود، اما در این زمان نیز می توان ساده زیستی را متناسب با مقتضیات روز تبیین نمود و براساس آن، زندگی پاکیزه ای بنا کرد؛ زندگی ای که در آن از زیاده روی در مصرف و انباشتن کالاهای غیر ضروری و پرورش نیازهای کاذب خبری نیست و تنها براساس نیازمندیهای راستین انسان استوار است.

5. توجّه به همسایگان

از نگاه اسلام، همسایه جایگاه والایی دارد و لازم است همواره در حفظ حرمت او کوشید و از آزار وی پرهیز نمود.

در حقیقت، رضامندی همسایه ها به واسطه نیکی در حق آنان، تأثیر خوبی بر زندگی فرد به جا می گذارد. چه بسا برای آدمی حوادث و مشکلاتی پیش آید و نیازمند یاری شود. در چنین احوالی، این همسایگان هستند که می توانند زودتر از دیگران به کمک شخص بشتابند. در واقع، ضرب المثل معروف «همسایه از همسایه ارث می برد»، افزون بر آنکه همسایه ها را مدیون همدیگر معرفی می کند، آنها را در حلقه بستگان و فامیل نیز قرار می دهد.

از عبد اللّه بن مسعود روایت شده است که گفت: «مردی حضور حضرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! آیا از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نزد شما چیزی مانده است که به من مرحمت فرمایید؟

حضرت فاطمه علیهاالسلام به خدمتکار خانه خود فرمود: آن نوشته را نزد من بیاور. خدمتکار به جستجو برآمد و آن را پیدا نکرد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: وای بر تو! آن نوشته نزد من مساوی است با حسن و حسین، آن را پیدا کن!

خدمتگزار دوباره پی گیری کرد و معلوم شد که آن را جارو کرده بود. آن را برداشت و به خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آورد. نوشته این بود: «قال محمد النبی علیهاالسلام لَیْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جارُهُ بَوائِقَهُ وَمَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الاْآخِرِ فَلا یُؤْذِی جارَه؛ از مؤمنین نیست کسی که همسایه از بلای او در امان نباشد. و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایه اش را آزار نمی دهد.»

حق همسایه را در دفتر عشقسفارشها نموده دلبر عشق

به احسان کوش با همسایه و خویشز آزار دل آنان بیندیش

دل همسایه گر شاد از تو باشدبسی به تا به فریاد از تو باشد

شهید مطهری در کتاب داستان راستان در رابطه با توجّه حضرت فاطمه علیهاالسلام به همسایگان این گونه می نویسد: «در آن شب، همه اش به کلمات مادرش ـ که در گوشه ای از اطاق رو به طرف قبله کرده بود ـ گوش می داد.

رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب که شب جمعه بود، تحت نظر داشت. با اینکه هنوز کودک بود، مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی مسألت می کند؟

امام حسن علیه السلام آن شب را تا صبح نخوابید و مراقب کار مادرش، صدیقه مرضیّه علیهاالسلام بود و همه اش منتظر بود که ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می کند و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد.

شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت و امام حسن علیه السلام حتی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند.

صبح به مادر گفت: مادر جان! چرا هر چه گوش کردم، تو درباره دیگران دعای خیر کردی؛ ولی درباره خودت یک کلمه دعا نکردی؟

مادر مهربان جواب داد: پسرک عزیزم! «الْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛ اوّل همسایه، بعد خانه خود.»

6. ایثار

«ایثار به معنی برتر داشتن و مقدم داشتن دیگران نسبت به خود و کرم کردن به آنها است. این اصطلاح در مقابل خودخواهی قرار دارد. به جای لفظ ایثار، غیر خواهی نیز به کار می رود، که ناشی از خودفراموشی و دوستی و احترام به دیگران و صفای طبع است.»

در روایتی از حضرت علی علیه السلام می خوانیم: «خَیْرُ الْمَکارِمِ الاِْیثار؛ بهترین مکارم [اخلاق]، ایثار است.»

و باز از آن حضرت است که: «الاِْیثارُ اَعْلی مَراتِبِ الْکَرَمِ وَاَفْضَلُ الشِّیَمِ؛ ایثار، والاترین درجه کرامت و برترین خصلتهاست.»

در کتاب «عوارف المعارف» آمده است: یکی از عرفا گفت: هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ. از حج می آمد، مرا گفت: حدّ زهد نزد شما چیست؟ من گفتم: چون بیابیم، بخوریم و چون نیابیم، صبر کنیم.

گفت: سگان بلخ همین صفت دارند. پس من او را گفتم: حدّ زهد نزد شما چیست؟ گفت: ما چون نیابیم، صبر کنیم و چون بیابیم، ایثار کنیم.»

در حکایت است که عرب تازه مسلمان نیازمندی در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار نیاز کرد. سلمان فارسی که خود هیچ نداشت، او را به در خانه سرچشمه نیکیها، فاطمه زهرا علیهاالسلام برد. حضرت فرمود: «ای سلمان! به خدا سوگند سه روز است غذا نخورده ایم و فرزندانم گرسنه اند؛ ولی نیکی و نیکوکاری را که درِ خانه مرا کوبیده است، رد نمی کنم.» آن گاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون یهودی گرو بگذارد و مقداری خرما و جو قرض بگیرد. وقتی سلمان این کار را کرد، مقداری از همان خرما و جو را به منزل فاطمه علیهاالسلام برد؛ ولی آن حضرت فرمود: ای سلمان! این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام داده ام و هرگز چیزی از این غذاها برنمی دارم.»

همچنین درباره ایثار آن حضرت چنین نقل می کنند که مرد گرسنه ای در مسجد مدینه بپا خاست و گفت: ای مسلمانان! از گرسنگی به تنگ آمده ام، مرا مهمان کنید!

پیامبر اسلام علیهاالسلام فرمود: چه کسی این مرد را امشب مهمان می کند؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: من یا رسول اللّه!

حضرت، اندکی بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آورده ام. حضرت زهرا علیهاالسلام ایثارگرانه فرمود: «ما عِنْدَنا اِلاَّ قُوت الصَّبِیَّةِ وَلکِنّا نُؤْثِرُ بِهِ ضَیْفَنا؛ در خانه ما غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختر بچه؛ اما [امشب ایثار می نماییم و گرسنگی را تحمل می کنیم، و] همین مقدار غذا را به مهمان می بخشیم.»

به خلق آسایش آرد، خویش را رنجکه جوید در خراب خویشتن گنج

همه راحت بوَد بر خلق، بی رنجوجودش خلق را شادیست چون گنج

بکوش ای جان که بر بیگانه و خویشوجودت نوش شاید بود بی نیش

چو بتوان شد دوای دردمنداننشاید گشت درد مستمندان

7. کار در خانه

یکی از عوامل شادابی، نشاط و تکامل خانواده ها، تعیین حدود مسئولیتها در خانواده است. و اینکه هر کدام از زن و مرد، کارهایی را که با ویژگیهای جسمی و روحی آنان هماهنگ است به عهده گیرند و از کارهایی که با ساختار وجودی شان ناهماهنگ است، پرهیز نمایند.

در این باره بهترین الگو، زندگی حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام می باشد.

امام باقر علیه السلام فرمودند: «حضرت فاطمه علیهاالسلام کارهای منزل را این گونه با حضرت علی علیه السلام تقسیم کرد: خمیر کردن آرد، نان پختن، تمیز کردن و جارو زدن خانه، به عهده فاطمه باشد و کارهای بیرون خانه، مانند: جمع آوری هیزم و تهیه مواد اولیه غذایی به عهده علی علیه السلام باشد. که این تقسیم کار، با رهنمود رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام گرفت. آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کارهای داخل خانه را فاطمه علیهاالسلام و کارهای بیرون منزل را علی علیه السلام انجام دهد، حضرت زهرا علیهاالسلام با خوشحالی فرمود: «فَلا یَعْلَمُ ما داخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللّهُ بِاِکْفائِی رَسُولُ اللّهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ؛ جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، باز داشت.»

باری، حضرت زهرا علیهاالسلام مانند دیگر زنان جامعه کار می کرد، گندم را با آسیاب دستی آرد می نمود، نان می پخت، کار روزانه را انجام می داد. تا آنجا که دستهای مبارکش زخمی شد و روزی این گونه با پدر به درد دل نشست: «قَدْ مَجِلَتْ یَدایَ مِنَ الرَّحی؛ هر دو دستم [به علت آرد کردن گندم] با آسیاب دستی ورم کرده و زخم شده است.»

مقام معظم رهبری درباره اهمیت کار زن در منزل می فرماید: «وظایف داخل خانه زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. خیلی کار پرزحمتی است، خیلی کار ظریفی است. برخی فکر می کنند اگر زنی مثلا کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهم ترین کار برای زن این است که زندگی را سرپا نگه دارد.»

8. با فرزندان

الف. بچه داری

هنر بزرگ زن و میزان شخصیت او را می توان از چگونگی بچه داری او تشخیص داد؛ چرا که سلامت روحی و جسمی فرزند، در گرو بچه داری درست مادر است. شرایط جسمی و روحی افراد و اینکه آنان در این باره در چه وضعیتی می باشند، نموداری است که اندازه تلاش، زحمت، دلسوزی، فرهنگ و اندیشه مادر را آشکار می سازد.

در حقیقت، خوشبختی واقعی مادران در پرورش فرزندانی سالم و صالح می باشد. و پرواضح است که رساندن فرزندان به چنین فرجامی، کاری دشوار و طاقت فرسا است که تنها زن می تواند از عهده آن برآید. به تعبیر مقام معظم رهبری:

«بعضی از کارهای خانه خیلی سخت است. شما هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابل بچه داری در واقع آسان است. بچه داری هنر خیلی بزرگی است. مردها یک روز هم نمی توانند این کار را انجام دهند. زنها با دقت، با حوصله و با ظرافت این کار بزرگ را انجام می دهند. خدای متعال در غریزه آنها این توان را قرار داده است.»

روزی از روزها حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مسجد به انتظار بلال به سر می بردند که بیاید و اذان بگوید. بلال با اندکی تأخیر به مسجد آمد. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چرا دیر کردی؟

عرض کرد: هنگام آمدن به مسجد خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رفتم، او مشغول آرد کردن بود و فرزندش حضرت حسن علیه السلام نزد آسیاب روی زمین قرار داشت. گفتم: یا فاطمه! کدام یک از پیشنهادهای مرا قبول داری؟ یا من بچه را نگاه دارم و شما آسیاب کنید و یا بر عکس.

فرمود: من به فرزند مهربان ترم و بهتر می توانم کار بچه داری را انجام دهم. آن گاه آسیاب را گرفتم و آرد کردم؛ و این بود علت تأخیر من.

ب. بازی با فرزندان

هم بازی شدن پدر و مادر با کودک، افزون بر اینکه او را غرق لذّت و شادی می کند و بر صمیمیت میانشان می افزاید، اعتماد به نفس و احساس ارزش مندی را در کودک تقویت می کند. همچنین هنگام بازی، بسیاری از نکته های اخلاقی را می توان به طور مستقیم و غیر مستقیم به کودک آموخت و این فرصت مناسبی است که نباید آن را از دست داد.

در شرح حال حضرت زهرا علیهاالسلام آمده است که آن حضرت با کودکان خود بازی می کرد. و البته در این هنگام فرصت آموزش نکات اخلاقی را از دست نمی داد و در کنار پرورش جسمی آنان،از تربیت روحی شان باز نمی ماند.

به عنوان نمونه، آن حضرت هنگام بازی با امام حسن علیه السلام این اشعار ادیبانه را می خواند:

1. اَشْبِهْ اَباکَ یا حَسَنُوَاخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ

2. وَاعْبُدْ اِلها ذَا الْمِنَنِوَلا تُوالِ ذَا الاِْحَنِ

«حسن جان! مانند پدرت علی علیه السلام باش و ریسمان را از گردن حق بردار! خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد کینه توز دوستی مکن!»

یکی از دانشمندان درباره آثار سازنده بازی پدر و مادر با کودک خویش می نویسد: «رمز و کلید تربیت کودک در این است که پدر و مادر از نو بتوانند مانند کودکان بشوند و از مقام و درجه ای که دارند پایین بیایند و با برابری خالصانه با کودک خود بازی کنند. شاید با این صمیمیتی که از روی فروتنی است، بتوانیم اطمینان و محبّت کامل کودک را که سنگ بنای تربیت است، به دست آوریم.»

چونکه با کودک سر و کارم فتادهم زبان کودکان باید گشاد

9. رعایت عدالت میان فرزندان

هر جا عدالت رعایت شود، پی آمدهای نیکی به دست می آید. و در مقابل، هر وقت در حق کسی ستم شود، آثار ویران گری به جای خواهد گذاشت.

رعایت عدالت در محبت ورزی و توجه به فرزندان و پرهیز از تبعیض در حق آنان، نمونه های والای عدالت به شمار می رود که اثر بسیار سازنده ای در حفظ تعادل روحی فرزندان، وجلوگیری از کینه توزی و احساس حقارت در آنان دارد.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «اِعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ بِالنُّحْلِ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَاللُّطْفِ؛ میان فرزندانتان در بخشش، به عدالت رفتار کنید؛ همان گونه که دوست دارید در نیکی و محبت، با شما به عدالت رفتار کنند.»

باز از آن حضرت است که: «اِتَّقُوا اللّهَ وَاعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَبَرُّوکُمْ؛ از خدا بترسید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان طور که می خواهید با شما به نیکی رفتار کنند.»

نقل شده است که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله مردی را دید که یکی از دو کودک خود را بوسید و دیگری را نبوسید. حضرت فرمود: «فَهَلاَّ ساوَیْتَ بَیْنَهُما؛ چرا میان دو کودک مساوات برقرار نکردی؟»

استاد شهید مرتضی مطهری درباره پی آمدهای ناگوار تبعیض و بی عدالتی میان فرزندان می گوید: «پدر و مادری در میان فرزندانشان هستند. در آن خانه، غذا و میوه و شیرینی و لباس، میان اهل خانه تقسیم می شود. فکر و قضاوت بچه ها و تأثیراتی که در این گونه موارد پیدا می شود، با فکر و قضاوت پدر و مادر و نوع تأثری که به آنها دست می دهد، فرق دارد. آن احساسی که بچه ها نسبت به یکدیگر دارند، این است که از آنها، هر کدام ببیند سهم او از میوه یا غذا یا شیرینی یا لباس، از سهم دیگری کمتر است، ناراحت می شود، قهر می کند، گریه می کند و چون احساس مظلومیت و محرومیت می کند، در صدد انتقام برمی آید؛ بنابراین، لازم است پدران و مادرانی که به سعادت فرزندانشان علاقمند هستند و میل دارند بچه هایشان از کودکی روحیه سالم داشته باشند، از اوّل هیچ گونه تبعیضی میان آنها قائل نشوند. تبعیض، تخم اختلاف کاشتن است، تخم حسادت کاشتن است، تخم انتقام کاشتن است. تبعیض موجب می شود هم روح آن بچه محروم، فشرده و آزرده و ناراحت بشود و هم آن بچه عزیز کرده، متّکی به غیر، ضعیف النفس، زودرنج، لوس و نُنُر بار بیاید.»

در سیره تربیتی حضرت زهرا علیهاالسلام نیز می خوانیم که آن حضرت اهتمام ویژه ای نسبت به رعایت عدالت میان فرزندان و پرهیز از تبعیض در بین آنان می ورزیدند، و در این باره حتی ظریف ترین رفتارها را از خود نشان می دادند. حکایت زیبای زیر در این باره شنیدنی است:

«روزی [امام] حسن علیه السلام و [امام[ حسین علیه السلام هر کدام به طور جداگانه چیزی را بر صفحه ای نوشتند و آن گاه آن را برای داوری نزد مادرشان حضرت فاطمه علیهاالسلام آوردند.

حضرت زهرا که دوست نداشت یکی از آنها را برنجاند، فرمود: بروید از پدرتان داوری بخواهید. حضرت علی علیه السلام نیز آنها را برای داوری نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم فرمود: من بین شما قضاوت نمی کنم تا آنکه خداوند متعال داوری نماید. و خداوند نیز ـ از طریق وحی ـ داوری بین آن دو را به مادرشان فاطمه علیهاالسلام ارجاع داد. در این هنگام حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: خدایا! اینک داوری می کنم. و آنگاه گردن بندی برداشت و فرمود: بچه های من! من دانه های این گردن بند را بر روی زمین می ریزم، هر کس که بیشترین دانه ها را جمع کند، خط او بهتر است. حضرت چنین کرد، و آنها نیز شروع به جمع نمودن دانه های گردن بند نمودند، و سرانجام معلوم شد که هر دو به یک اندازه آن دانه ها را جمع کرده اند.»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر