ماهان شبکه ایرانیان

معرّفی گلدسته اندیشه / تألیف مولانا محمّد امین وقاری طبسی یزدی

گلدسته اندیشه تألیف محمّد امین وقاری طبسی یزدی (زنده در سال ۱۰۹۸ ق) از ادبا و دانشوران سده یازدهم هجری، و از اعقاب مولانا شمس الدین محمّد طبسی از رجال ادبی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم هجری است

چکیده

گلدسته اندیشه تألیف محمّد امین وقاری طبسی یزدی (زنده در سال 1098 ق) از ادبا و دانشوران سده یازدهم هجری، و از اعقاب مولانا شمس الدین محمّد طبسی از رجال ادبی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم هجری است. وی در طول حیات خود، نامه های بسیاری خطاب به رجال سیاسی، علمی و فرهنگی نوشت و نیز به دلیل مهارتی که در نثر و نظم داشت، نامه ها و عرایضی را به خواهش دیگران در مناسبت های مختلف نگاشت. سرانجام در سال 1083 ق نامه های خود را گردآوری کرد و دیباچه ای بر آنها نوشت و به گلدسته اندیشه موسوم ساخت. وی این اثر را به دوازده بخش تحت عنوان دوازده برگ تقسیم کرده است. نسخه ای از گلدسته اندیشه به شماره 3671 در کتابخانه ملّی ملک نگهداری می شود که به سال 1085 ق در زمان حیات خود مؤلّف در اصفهان کتابت شده است.

کلیدواژه: گلدسته اندیشه، وقاری طبسی، ترسّل ونامه نگاری، منشآت دوره صفوی.

گلدسته اندیشه تألیف مولانا محمّد امین وقاری طبسی یزدی، از ادبا و هنرمندان سده یازدهم هجری قمری است. از تاریخ دقیق ولادت و وفات وی اطّلاعی در دست نیست، لیکن از خلال مادّه تاریخ هایی که به مناسبت های گوناگون توسّط وی ساخته شده و در آثار او و احیانا آثار دیگران منعکس شده، پیداست که عمری دراز یافته و از حدود اوایل سده یازدهم هجری تا دست کم سال 1098 ق در قید حیات بوده است.1

وی از اعقاب مولانا شمس الدّین محمّد طبسی از رجال ادبی اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری قمری بوده2، و شرح احوالش در لباب الالباب محمّد عوفی3 و آثار البلاد و اخبار العباد زکریای قزوینی4 و تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی5 ذکر شده است.

آن چنان که وقاری خود اظهار می دارد، حیات علمی و ادبی، هیچ گاه از میان اجداد و دودمان وی گسیخته نشد.6 پدر وی مولانا عبدالفتّاح طبسی و عمّش مولانا عبدالکریم طبسی نیز از رجال علمی بودند و به ویژه عمّش از علمای شهیر سده یازدهم بود. وی در شیراز بسر می برد و در آنجا به تدریس اشتغال داشت.7

وقاری تحصیلاتش را در یزد، نزد علمایی چون مولانا محمّد صادق یزدی و مولانا محمّد باقر یزدی سپری نمود و به سرعت مراتب ترقّی را طی نمود و در شاخه های گوناگون علوم و معارف وقت به ویژه در ادبیات و خوشنویسی از سرآمدان روزگار خویش گردید.8 وی علاوه بر دانش وسیع و زبان فصیح، از سجایای اخلاقی نیز برخوردار بود و همین موضوع موجب شد تا طرف توجّه و همنشین بزرگان زمان به ویژه بزرگان یزد و اصفهان گردد.9

وی در طول حیات خویش، نامه های بسیاری خطاب به رجال سیاسی و علمی و هنری نگاشت و نیز به دلیل مهارتی که در نثر و نظم داشته، نامه ها و عرایضی را به خواهش دیگران، به مناسبت های مختلف به تحریر درآورد. سرانجام در ماه شعبان سال 1083 ق او با گردآوری و تدوین نامه هایش و نگارش دیباچه ای بر آنها، اثری را تحت عنوان گلدسته اندیشه پدید آورد.10

وقاری علاوه بر گلدسته اندیشه آثار دیگری را نیز به رشته تحریر درآورده است. وی دیباچه برخی از این آثار را در جزء اوّل کتاب گلدسته ذکر کرده است، امّا برجسته ترین اثر وی همین کتاب گلدسته اندیشه و دیگری دیوان اشعار اوست که از جهاتی مکمّل یکدیگرند.

گلدسته اندیشه در شمار آثاری است که در قالب منشآت به عنوان سرمشقی برای ترسّل و نامه نگاری تدوین شده اند. منشیان و کاتبان از اینگونه آثار به عنوان الگو استفاده می نمودند تا نگاشته آنان، متناسب با شأن و منزلت اشخاص و موضوع و هدفی باشد که به سبب آن نامه نگاری می نمودند. آثاری چون عتبة الکتبة منتجب الدّین جوینی و التوسّل الی الترسّل بهاءالدّین بن مؤیّد بغدادی از جمله برجسته ترین این گونه آثار به شمار می روند.

وقاری در ضمن بیان انگیزه تدوین این اثر می نگارد:

شبی از شبها... یکی از دوستان ارجمندم از در کاشانه ام درآمد... و برگی چند غنچه مانند پیچیده از گریبان برآورده، گفت:... دانی که این نوشته ها چیست و نویسنده این نامه ها کیست. گفتم: نی...، گفت: روزگاری گردیده ام و برخی از آنچه نگاشته خامه ات گشته از جا برچیده ام. آرزو دارم که به زبان پارسی که آمیخته تازی نباشد، دیباچه ای بر این بنویسی.. آرزویش پذیرفتم و به آستین مهربانی گرد این اندیشه از آیینه سینه اش رُفتم و این گل رنگ آمیز را دوازده برگ نموده همرنگان را در پهلوی هم جای دادم و نامش گلدسته اندیشه نهادم.11

بدینسان آشکار می شود که وقاری به خواهش یکی از دوستانش، نامه های خویش را گردآوری و تدوین نموده و دیباچه ای بر آنها به زبان فارسی خالص نگاشته است. این موضوع بیانگر آن است که سره نویسی در زبان فارسی و پیراستن آن از واژگان عربی در آن روزگار هوادارانی داشته است. وی این اثر را آنچنان که از زبان خودش بدان اشارت رفت، به دوازده بخش تحت عنوان دوازده برگ تقسیم کرده است. در اینجا به اجمال به محتویات هر کدام از آنها اشاره می شود.

برگ نخستین این اثر به دیباچه ها اختصاص دارد. وقاری در ضمن آن، دیباچه هایی که بر دیگر آثار خود نوشته از جمله دیباچه دیوان اشعارش را ضبط کرده است. همچنین این برگ مشتمل بر دو رساله کوچک وی نیز هست که اوّلین آنها در باب قواعد صرف افعال زبان ترکی و دیگری تلخیصی از کتاب بدایع الافکار فی صنایع الاشعار ملاّحسین واعظ کاشفی در بیان اعداد حروف قافیه است.

برگ دوّم در باب صورت نامه هایی چون نکاحنامچه، وقف نامه، توبه نامه، وصیّت نامه، آزادنامه و صلح نامه است که توسّط وقاری برای حاجت دیگران نوشته شده اند. در این میان، توبه نامه های مربوط به بزرگان کشوری و لشکری دربار صفوی است که غالبا به دنبال صدور فرامین پادشاهان صفوی دائر بر منع ارتکاب محرّمات، توبه کرده اند. همچنین صورت صلح نامه ای که در این برگ مندرج شده، دلالت بر مصالحه میان بزرگان و اهالی محلّه عباس آباد اصفهان با میانجی گری کلانتر آن دارد که به لحاظ اشتمال بر گوشه ای از ابعاد روابط اجتماعی ایرانیان در آن عصر بسی مهمّ است. صورت مجلس نطعی12 پوشیدن پهلوان میرزا بیگ کشتی گیر از دیگر نامه های این برگ است که از حیث روشن نمودن کیفیّت ارتقای کشتی گیران به مقام پهلوانی و ارتباط آن با آداب اهل طریقت از ارزش فراوانی برخوردار است.

برگ سوم گلدسته اندیشه مشتمل بر صورت استشهادنامه هایی است که در گواهی حُسن سلوک و یا بد سلوکی صاحب منصبان یزد خطاب به دربار صفوی نگاشته شده اند. در این میان یکی به صورت شهادت و گواهی بد سلوکی حاکم (داروغه) یزد تعلّق دارد و در حین استشهادنامه، ماجرای شورشی را در یزد بازگو می کند که به دنبال جور و ستم و اجحافات داروغه بر می خیزد و سرانجام با پادرمیانی وزیر یزد و صدور فرمان شاه صفوی فیصله می یابد. نامه مذکور با توجّه به آنکه اخبار آن در دیگر آثار حتّی در جامع مفیدی که در تاریخ محلّی یزد و معاصر وقاری تألیف شده، انعکاس نیافته و محتمل بودن ارتباط آن با یکی از فرامین سنگی شاه صفی (1038 1052 ق) در مسجد جامع یزد مبنی بر رفع ستم و اجحاف در حقّ اهالی یزد،13 حائز اهمیّت فراوانی است.

برگ چهارم، تنها شامل یک نامه، به پادشاهان اختصاص دارد: شیوه خطاب قرار دادن پادشاه و سخن گفتن با او و ظاهرا خطاب به شاه سلیمان صفوی (1077 1105 ق) نگاشته شده.

برگ پنجم گلدسته اندیشه، خود در قالب دو فصل تحت عنوان دو رنگ تدوین شده است: رنگ اوّل به مکاتیب نسبت به افاضل و اعالی مربوط است. مخاطبان این نامه ها غالبا از دانشمندان عصر وقاری هستند که برخی از آنان از اعتبار فراوانی برخوردار بوده اند و تواریخ و تذکره های عصر صفوی شرح حال بسیاری از آنان را دربردارند. در این میان می توان به تعدادی از ایشان چون مولانا خلیل قزوینی، مولانا عبدالکریم طبسی، مولانا محمّد صادق یزدی، مولانا محمّد باقر یزدی، مولانا محمّد شفیع یزدی مشهور به دانشمندخان، مولانا محمّد طاهر یزدی، حکیم شمسا، حکیم قطب شاه، میرزا محمّد علی صائب تبریزی، محمّد ابراهیم سالک قزوینی، اسماعیل منصف طهرانی، میرزا محمّد مهدی صدر، شاه ابوالمهدی نعمت اللّهی یزدی و مولانا مؤمن حسین یزدی اشاره نمود. در خلال نامه های وقاری به این بزرگان، برخی از جزئیات احوال و زندگانی آنان روشن می شود. رنگ دوّم از برگ پنجم گلدسته اندیشه در بردارنده نامه هایی است که مخاطبان آنها از مصاحبان و دوستان نزدیک وقاری بوده اند.

برگ ششم گلدسته اندیشه به نامه هایی تعلّق دارد که وقاری آنها را در جواب نامه دیگران نوشته است. مخاطبان این نامه ها نیز بعضا از شخصیت های برجسته ای چون مولانا محمد صادق یزدی و مولانا محمد باقر یزدی و میرزا محمّد شفیع وزیر کاشان هستند. نامه های این برگ خصوصا از آن جهت که بعضی از جزئیات زندگی و احوال وقاری را روشن می سازند، اهمیّت دارند.

برگ هفتم این اثر به تهنیت نامه ها می پردازد. این تهنیت نامه ها به مناسبت های مختلفی چون ارتقای شغلی، ازدواج و صاحب فرزند شدن نوشته شده اند. تهنیت نامه ارتقای میرزا محمّد مهدی صدر به مقام وزارت اعظم (سال 1071 ق) و تهنیت نامه ارتقای میرزا شیخ علی به مقام شیخ الاسلامی از جمله نامه های این برگ اند. در این میان نامه وقاری به میرزا محمّد مهدی صدر در تهنیت انتصاب وی به مقام وزارت اعظمی شاه عباس دوم (1052 1077 ق) که ابیاتی را نیز در مادّه تاریخ آن ملحق ساخته، نشان دهنده منزلت اجتماعی وقاری و تقرّب وی در نزد عالی ترین مقامّات دولتی در آن عصراست.

وقاری، برگ هشتم را که به تعزیت نامه ها اختصاص دارد، در قالب دو فصل، تحت عنوان دو غنچه، تنظیم نموده است: غنچه اوّل در پرسش است که وقاری آنها را خطاب به داغدیدگان از مرگ عزیزانشان نگاشته و غنچه دوم در اظهار وفات اشخاص به دیگران نوشته شده است.

برگ نهم گلدسته اندیشه از لحاظ اشتمال بر احوال اجتماعی ایران در سده یازدهم هجری یکی از پربارترین بخش های کتاب است. محتوای این برگ را نامه هایی تشکیل می دهند که وقاری آنها را به خواهش دیگران و از زبان خود آنها نگاشته است. این نامه ها غالبا عریضه هایی هستند که از زبان زیردستان خطاب به مقامات بالا دست نوشته شده اند و در ضمن آنها حاجات این قبیل افراد از اقویا یا اغنیا درخواست شده است. برخی از جزئیات احوال زردشتیان، افاغنه، قزلباشان و پاره ای از اقشار و اصناف اجتماعی چون شَعربافان، زرگران و پوستین دوزان از خلال نامه های این برگ روشن می شود، که برای پژوهندگان تاریخ اجتماعی ایران مفید و حائز اهمیّت اند.

برگ دهم این اثر شامل رقعه هایی است که وقاری به اشخاص مختلف نوشته است. از این رقعه ها نیز جنبه هایی از حیات فکری و اجتماعی وقاری به دست می آید. از جمله رقعه های قابل توجّه در این برگ، رقعه ای است که وقاری به میرزا محمّد هاشم داماد میرزا حسن واهب، مستوفی یزد نوشته است و طیّ آن استرداد طلب خود را از وی درخواست کرده است. و آن طور که خود توضیح داده «این رقعه ای است منثور مصنوع، بل قصیده ای است منظوم مقطوع که به استظهار غوّاص فکر عمیق از بحر خفیف کاللؤلؤ اللطیف استخراج یافته»14 و آنگاه خواسته خویش را به زبانی بیان کرده که طبق قول وی، توأمان هم نثر است و هم نظم. وقاری، شکل نثر این رقعه را در گلدسته اندیشه آورده و طریقه نظم آن را در دیوان اشعارش مندرج ساخته است.15

برگ یازدهم، ویژه نامه هایی است که وقاری آنها را در قالبی عاشقانه به معشوقه های خود نوشته است. از مجموع این نامه ها، سه نامه به نثر و یک نامه نیز به نظم است.

نامه های برگ دوازدهم گلدسته اندیشه که آخرین بخش آن است، به نامه های ظرافت آمیز اختصاص یافته است و در قالب آنها وقاری مطالبی را در قالبی ظریف و دلنشین خطاب به بعضی از اشخاص طرح کرده است. آخرین نامه این برگ که گلدسته اندیشه با آن به پایان می رسد، شرح ماجرای نزاعی است که میان دو لوطی در اصفهان در حین بازی نرد رخ می دهد و خلاصه با پادرمیانی بزرگان و جوانان محلّ، قضیّه پایان می پذیرد و ماجراهای دیگری در پی آن پیش می آید. وقاری این نامه را مطابق لهجه عامیانه لوطی های اصفهان نگاشته است16 و این خود سندی دیگر از احوال اجتماعی آن روزگاران ایران است که از این اثر نفیس و ارزشمند به دست می آید.

تاکنون از گلدسته اندیشه یازده نسخه خطّی در کتابخانه های مختلف شناخته شده است. اینجانب از این تعداد، به نُه نسخه دست یافته و این اثر را بر اساس نسخه کتابخانه ملک به شماره 3671 که در سال 1085 ق در زمان حیات وقاری در اصفهان کتابت شده، مقابله و تصحیح کرده ام و حال این اثر برای چاپ و انتشار آماده است.

برای حسن ختام، یکی از نامه های کوتاه برگ دوازدهم گلدسته اندیشه را که به طرزی ظریف خطاب به مولانا محمد شفیع یزدی مشهور به دانشمندخان نوشته شده، می آوریم:

شفیع الأناما، گزندت مباد. بر رای خورشید انجلا مخفی نماند که طایفه ای از قوی به استدعای اشتها در مهمان سرای گرسنگی به رسم ضیافت اجتماع نموده اند و سفره چی خیال از نعمت خانه اسم سامی هر کدام را بهره ای رسانیده. از شین شکر بار آن، شامّه را به شمیم شامی کباب شادان ساخته و از فای فرح نثار آن، فم را فیض فالوذج قندی در مذاق انداخته. از یای یم آثارش ید را یاد بود یخنی پلاو17 بر دست نهاده و از عین عنایت شعارش عارض عنبر پلاو در نظر دیده جلوه داده.

القصّه، همگی با کمال ضعف و نهایت بیتابی منتظرمقدم شریف توجّه خدّامند و بدون قدوم مسرّت لزوم توجّه عالی، دست بدین مواید نمی توانند یازید.

توجّهی کن و این قوم را ز گُرس برآر که کارها همه موقوف یک توجّه توست18

پی نوشت ها

1. مولوی میرزا محمّد علی، نجوم السّماء (لکهنو: مطبع جعفری، 1303 ه . ق)، ص 112.

2. مولانا محمّد امین وقاری طبسی یزدی، دیوان وقاری، نسخه خطّی (تهران: کتابخانه ملّی ملک، شماره: 5223)، ص 9.

3. محمّد عوفی، لباب الالباب، تصحیح علاّمه محمّد قزوینی (تهران: کتابفروشی فخررازی، 1361)، صص 307 311.

4. زکریا قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه جهانگیر میرزا قاجار، تصحیح میرهاشم محدّث (تهران: امیرکبیر، 1373)، صص 476 478.

5. امیر دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعرا، تصحیح ادوارد براون (تهران: پدیده «خاور»، 1366)، صص 122 125.

6. دیوان وقاری، ص 9.

7. مولانا محمّد امین وقاری طبسی یزدی، گلدسته اندیشه، نسخه خطّی (تهران: کتابخانه ملّی ملک، شماره 3671)، برگ پنجم، رنگ اوّل، نامه نهم.

8. محمد مفید مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج 3، تصحیح ایرج افشار (تهران: اسدی، 1340)، ص 436.

9. همان، ص 436.

10. شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج 18 (بیروت، دارالاضواء، 1403 ه . ق)، ص 211.

11. گلدسته اندیشه، دیباچه کتاب.

12. نطعی به معنای تنبان چرمی است که پهلوانان کشتی می پوشیدند.

13. برای مزید اطلاع بر فرامین سنگی مذکور به ایرج افشار، یادگارهای یزد، ج 2 (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و خانه کتاب یزد، 1374)، صص 133 135 و 141 143 مراجعه شود.

14. گلدسته اندیشه، برگ دهم، نامه هشتم.

15. دیوان وقاری، صص 145 146.

16. مرحوم محمّد تقی دانش پژوه پیشتر نامه مذکور را تحت عنوان «نامه آلفته ها» در مجلّه راهنمای کتاب (شماره 8 9، (1349)، صص 642 643) به نقل از جُنگی که گردآوری محمّد هادی فرزند محمّد صالح مازندرانی بوده، به چاپ رسانده و آن را به سده دوازدهم هجری منسوب نموده است.

17. یخنی پلاو به معنای پلوهمراه با گوشت است.

18. گلدسته اندیشه، برگ دوازدهم، نامه سوم.



1. پژوهشگر بنیاد ایران شناسی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان